📷 خویشکاری ملّی گروهی از جوانانِ تبریزی برای بزرگداشتِ جشنِ ملّی مهرگان
گروهی از جوانانِ تبریزی، روز دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، در آستانهٔ جشنِ مهرگان و در حاشیهٔ کلاسهای شاهنامهخوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی، این جشنِ ملّی را گرامی و بزرگ داشتند.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
گروهی از جوانانِ تبریزی، روز دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، در آستانهٔ جشنِ مهرگان و در حاشیهٔ کلاسهای شاهنامهخوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی، این جشنِ ملّی را گرامی و بزرگ داشتند.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍49👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستندِ مهرگان
اسطورهٔ مهر، قیامِ کاوه آهنگر و فلسفهٔ جشنِ مهرگان
کاری از بهرام روشنضمیر
تهیه شده در گروه رسانهٔ انجمن فرهنگی ایرانزمین افراز
🔴 مستند مهرگان را میتوان در «یوتیوب» یا «آپارات» هم تماشا کرد.
#مستند
@IranDel_Channel
💢
اسطورهٔ مهر، قیامِ کاوه آهنگر و فلسفهٔ جشنِ مهرگان
کاری از بهرام روشنضمیر
تهیه شده در گروه رسانهٔ انجمن فرهنگی ایرانزمین افراز
🔴 مستند مهرگان را میتوان در «یوتیوب» یا «آپارات» هم تماشا کرد.
#مستند
@IranDel_Channel
💢
👍27👎3
🔴 به فراخورِ ۱۶ مهر، سالروز جشنِ مهرگان؛
کارگروه تاریخِ انجمنِ تاریانا با همراهی کانونِ مهستانِ ایران، شاخهٔ خوزستان برگزار میکند:
مهرگان؛ نمادِ مهرورزی و آزادیخواهی ایرانیان
سخنرانی / خنیای ایرانی / شاهنامهخوانی / چامهسرایی / داستانگویی / حافظخوانی
زمان:
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸
جایگاه:
استان خوزستان، شهر اهواز، امانیه، خیابان سالار، حدفاصل بلوار فلسطین و بلوار مدرس، روبهروی سازمان انتقال خون، کوچهٔ نبش کمیته امداد، خانهٔ سمنها و انجمنهای مردمنهاد
شرکت برای همگان، آزاد است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
کارگروه تاریخِ انجمنِ تاریانا با همراهی کانونِ مهستانِ ایران، شاخهٔ خوزستان برگزار میکند:
مهرگان؛ نمادِ مهرورزی و آزادیخواهی ایرانیان
سخنرانی / خنیای ایرانی / شاهنامهخوانی / چامهسرایی / داستانگویی / حافظخوانی
زمان:
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸
جایگاه:
استان خوزستان، شهر اهواز، امانیه، خیابان سالار، حدفاصل بلوار فلسطین و بلوار مدرس، روبهروی سازمان انتقال خون، کوچهٔ نبش کمیته امداد، خانهٔ سمنها و انجمنهای مردمنهاد
شرکت برای همگان، آزاد است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍25👎2
🔴 جشن ملّی مهرگان (مهر روز از ماه مهر) فرخنده و همایون باد
فریدون چو شد بر جهان، کامگار
ندانست جز خویشتن، شهرْیار
به رسمِ کَیان، گاه و تختِ مِهی
بیاراست با تاجِ شاهنشهی
به روزِ خجسته، سرِ مهرماه
به سر برنِهاد آن کَیانیکلاه
زمانه بیاندوه گشت از بَدی
گرفتند هر کس، رهِ بِخردی
دل از داوریها بپرداختند
بدآیین یَکی جشنِ نو ساختند
نِشستند فرزانگان، شادکام
گرفتند هر یک زِ یاقوتْ جام
مَیِ روشن و چهرهٔ شاهِ نو
جهان، نو زِ داد و سرِ ماهِ نو،
بفرمود تا آتَش افروختند
همه عنبر و زعفَران سوختند
پرستیدنِ مهرْگان، دینِ اوست
تنآسانی و خوردن، آیینِ اوست
اگر یادْگارست از او ماه و مِهر
بکوش و به رنج ایچ، منمای چِهر!
وُرا بُد جهان، سالیان، پانسد
نیفگَند یَکروز، بنیادِ بد!
جهان چون بر اوبر نماند ای پُسر
تو نیز آز مپرَست و اندُه، مَخَور!
شاهنامه فردوسی - داستان پادشاهی فریدون
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
فریدون چو شد بر جهان، کامگار
ندانست جز خویشتن، شهرْیار
به رسمِ کَیان، گاه و تختِ مِهی
بیاراست با تاجِ شاهنشهی
به روزِ خجسته، سرِ مهرماه
به سر برنِهاد آن کَیانیکلاه
زمانه بیاندوه گشت از بَدی
گرفتند هر کس، رهِ بِخردی
دل از داوریها بپرداختند
بدآیین یَکی جشنِ نو ساختند
نِشستند فرزانگان، شادکام
گرفتند هر یک زِ یاقوتْ جام
مَیِ روشن و چهرهٔ شاهِ نو
جهان، نو زِ داد و سرِ ماهِ نو،
بفرمود تا آتَش افروختند
همه عنبر و زعفَران سوختند
پرستیدنِ مهرْگان، دینِ اوست
تنآسانی و خوردن، آیینِ اوست
اگر یادْگارست از او ماه و مِهر
بکوش و به رنج ایچ، منمای چِهر!
وُرا بُد جهان، سالیان، پانسد
نیفگَند یَکروز، بنیادِ بد!
جهان چون بر اوبر نماند ای پُسر
تو نیز آز مپرَست و اندُه، مَخَور!
شاهنامه فردوسی - داستان پادشاهی فریدون
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍24👎2
🔴 به فراخور برگزاری «جشنِ مهرگان» در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی؛
مهرِ عاشقان ایران در تبریز
✍️ نیما عظیمی
با برگزاری «جشنِ مهرگان» به وسیلهٔ «فرزندان آذری فردوسی در تبریز»، باری دیگر، جایگاه والای ایراندوستی و دفاع از زبان و ادب پارسی در آذربایجان، نمایان شد.
از ساعت ۱۶ دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴ خورشیدی، بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمنِ ایرانی تاریخ، شعبهٔ آذربایجان شرقی، «جشنِ مهرگان» را در تبریز برگزار نمود.
عشق به ایران و آیینِ شکوهمند ایرانی که سراسر مهر است و خِرَد، چنان در تار و پودِ آذربایجانیها ریشه دارد که این «عشق و منطق و خویشکاری ملّی» اینگونه زبانزد شده است:
«در ملّیگرایی ایرانی، لهجهٔ آذری وجود دارد.»
مردم این خطهٔ پرخطر، اما سربلند، اثبات نمودهاند، که همواره خویشکاری ملّی خود را در قبال ایران، «گُردآفریدوار» و «رستمگون» به انجام میرسانند. در این روز پرشکوه هر آنکس، هر آنچه که در توان داشت برای ایران و به عشق ایران انجام داد و «محلهٔ سرخاب تبریز» که با آرامگاه ایرانپرستترین شاعران تاریخ ایران، همجوار است، از لبخندِ رضایتِ «استاد شهریار تبریزی» سرمست شد.
بدون شک در این روزِ بزرگ، روانِ پاکِ حضرت فردوسی نیز از «فرزندانِ آذری خود در تبریز» خشنود شد، چرا که حقیقت آذربایجان، همین است. حقیقت آذربایجان، ایراندوستی و دفاع از یکایک مؤلّفههای ملّی این سرزمینِ اهورایی است.
🔴 بُنمایه:
برشی از گزارشِ منتشره در روزنامهٔ «زنگان امروز»، شمارهٔ چهارشنبه (تیرشید) ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 فرتورهای «جشن مهرگان» را در شهرِ تبریز که بطور ویژه در دنبالهٔ «کلاسهای شاهنامهخوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی» برگزار شد، از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 به فراخور برگزاری «جشنِ مهرگان» در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی؛
مهرِ عاشقان ایران در تبریز
✍️ نیما عظیمی
با برگزاری «جشنِ مهرگان» به وسیلهٔ «فرزندان آذری فردوسی در تبریز»، باری دیگر، جایگاه والای ایراندوستی و دفاع از زبان و ادب پارسی در آذربایجان، نمایان شد.
از ساعت ۱۶ دوشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۴ خورشیدی، بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمنِ ایرانی تاریخ، شعبهٔ آذربایجان شرقی، «جشنِ مهرگان» را در تبریز برگزار نمود.
عشق به ایران و آیینِ شکوهمند ایرانی که سراسر مهر است و خِرَد، چنان در تار و پودِ آذربایجانیها ریشه دارد که این «عشق و منطق و خویشکاری ملّی» اینگونه زبانزد شده است:
«در ملّیگرایی ایرانی، لهجهٔ آذری وجود دارد.»
مردم این خطهٔ پرخطر، اما سربلند، اثبات نمودهاند، که همواره خویشکاری ملّی خود را در قبال ایران، «گُردآفریدوار» و «رستمگون» به انجام میرسانند. در این روز پرشکوه هر آنکس، هر آنچه که در توان داشت برای ایران و به عشق ایران انجام داد و «محلهٔ سرخاب تبریز» که با آرامگاه ایرانپرستترین شاعران تاریخ ایران، همجوار است، از لبخندِ رضایتِ «استاد شهریار تبریزی» سرمست شد.
بدون شک در این روزِ بزرگ، روانِ پاکِ حضرت فردوسی نیز از «فرزندانِ آذری خود در تبریز» خشنود شد، چرا که حقیقت آذربایجان، همین است. حقیقت آذربایجان، ایراندوستی و دفاع از یکایک مؤلّفههای ملّی این سرزمینِ اهورایی است.
🔴 بُنمایه:
برشی از گزارشِ منتشره در روزنامهٔ «زنگان امروز»، شمارهٔ چهارشنبه (تیرشید) ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 فرتورهای «جشن مهرگان» را در شهرِ تبریز که بطور ویژه در دنبالهٔ «کلاسهای شاهنامهخوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی» برگزار شد، از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
👍36👎6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در این روزهای پرآشوبِ اطرافمان، به بهانهٔ جشنِ مهرگان، یک چِکّّه شادی به خود، خانواده و دوستانمان، هدیه دهیم
مهرگان فرخنده و شاد باد
@IranDel_Channel
💢
مهرگان فرخنده و شاد باد
@IranDel_Channel
💢
👍28👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اشارهٔ محمدتقی اعلمی، رئیس دانشگاه تبریز به ماجرای همایشِ «چگونه از شرّ دریاچهٔ ارومیه خلاص شویم؟» در سال ۱۳۷۵ خورشیدی
محمدتقی اعلمی، عضو هیئت علمیِ گروه مهندسی آبِ دانشکدهٔ مهندسی عمران دانشگاه تبریز، "سدسازی بیرویه و اختصاصِ حقآبهٔ دریاچهٔ ارومیه برای توسعهٔ بیرویهٔ بخشِ کشاورزی، مدیریتِ ناکارآمد و عدم توجه به توسعهٔ پایدار" را، از عواملِ اصلیِ وضعیتِ وخیمِ کنونیِ دریاچهٔ ارومیه عنوان کرد.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
محمدتقی اعلمی، عضو هیئت علمیِ گروه مهندسی آبِ دانشکدهٔ مهندسی عمران دانشگاه تبریز، "سدسازی بیرویه و اختصاصِ حقآبهٔ دریاچهٔ ارومیه برای توسعهٔ بیرویهٔ بخشِ کشاورزی، مدیریتِ ناکارآمد و عدم توجه به توسعهٔ پایدار" را، از عواملِ اصلیِ وضعیتِ وخیمِ کنونیِ دریاچهٔ ارومیه عنوان کرد.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍27👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «ایرانشهر» چیست و کجاست؟
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه تبریزی پاسخ میدهد
@IranDel_Channel
💢
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه تبریزی پاسخ میدهد
@IranDel_Channel
💢
👍46👎6
Telegram
ایراندل + | + IranDel
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ مهدی تدینی
از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
اولاً حتماً ویدئوی صحبتهای ایشون رو ببینید. با حیرت تمام میگویند اگر محمدرضاشاه رو ببینند از او میپرسند «تو چهجوری حکومت کردی که همه باهات بد شدند؟» و بعد از چند نفر نام میبره.
جناب آقای زیباکلام،
سلام و ارادت،
در این ویدئو دچار پرسش و حیرت شده بودید، لازم بود پاسخی تقدیم کنم.
البته خیلی بعیده کسی که سالها معروف به «استاد دانشگاه» بوده، جواب چنین سوالی رو ندونه. اگر ندونه، بده؛ اگر میدونه و چنین پرسش مغالطهگرانهای رو میپرسه، باز هم بده، چهبسا بدتره ــ به هر حال «استاد» و «تحلیلگر» نباید خودش رو به مقام پروپاگاندیست رسانهای تنزل درجه بده.
اما برم سریع و مختصر پاسخ بدم.
بله! قطعاً حکومت محمدرضاشاه پهلوی خطاهایی داشت. برخی هم خطاهای بزرگی بوده. اما خب در داوری «نکات مثبت و منفی» و همچنین «برآیند نهایی» رو با مقدار «هزینههای صرف شده» در کنار هم قرار میدهند. این الگوی نقد یک حکومته؛ و به ویژه لازمه در تمام مراحلِ نقد، «عملکرد بدیلهای واقعی یا محتمل» رو به منزلۀ معیاری برای داوری نهایی در نظر داشته باشیم. بدون در نظر گرفتن «بدیلها» هر نقدی پوچه! اما بحث ما در اینجا کلاً چیز دیگریه... میخواییم به پرسش شما پاسخ بدیم.
ببیند حضرت آقای زیباکلام:
رویکرد انسانهای صرفاً «سلبی» نیست؛ یعنی کسی که میخواد بره سفر، فقط قصدش «سلب منزل» (یعنی خونه نبودن) نیست؛ بلکه هدفی «ایجابی» هم داره؛ خونه رو «ترک» (سلب) میکنه، چون میخواد جایی رو «ببینه» (ایجاب). این دو در هم تنیدهاند. گاه اولی مؤثرتره و گاه دومی.
کسی که از یک حکومت رویگردان میشه، فقط انگیزههای «سلبی» نداره، بلکه دنبال ایدئالها و بدیلهایی هم هست که اونها «انگیزههای ایجابی»اند.
اشکال سوال و نگرش شما اینه که انگیزۀ یک انسان رو فقط به وجه «سلبی» فرومیکاهید. خیلی خیلی بعیده کنشی از کنشهای انسان رو پیدا کنید که صرفاً «سلبی» باشه. بنابراین، در اینجا کلاً در شناخت امر سیاسی، کنش سیاسی و کلاً در شناخت کنش انسان دچار یک ایراد معرفتشناسی عمیق و ناموجهید. ــ مگر اینکه با اهداف سیاسی تعمداً تجاهلالعارف کرده باشید.
بنابراین، پرسش شما غلطه:
شما باید بپرسید آن مردم ــ و آن چهرهها که از آنها نام بردید ــ در آستانۀ انقلاب «دنبال چه بودند» (یعنی چه اهداف ایجابی) داشتند که باعث میشد به «سلب مطلق» شاه برسند؟ آنها شاه را نمیخواستند (وجه سلبی)، چون جویای اهداف و آرمانهای سیاسی و اشکال حکومتیِ برتری بودند (وجه ایجابی).
پرسش درست این است آقای زیباکلام، نه آن پرسشِ رایج در صندلیعقبِ تاکسی که شما پرسیدید. آدمیزاد همیشه انگیزههای ایجابی دارد. آنها چه میخواستند که در حکومت شاه نصیبشان نمیشد؟ چه چیزی فراتر از «آزادی اقتصادی»، «آزادی فرهنگی» و «آزادیِ شدیداً محدودشدۀ سیاسی» میخواستند که با وجود شاه یا با اصلاح به دست نمیآمد؟
حال جواب پرسشی که مطرح کردم:
مخالفان شاه سه انگیزۀ کلان، یا سه ایدئولوژی داشتند:
یک: چپها دنبال انواعی از مارکسیسم بودند. یک مارکسیست به درست یا غلطِ سیاست شاه کاری ندارد، چون نفس مارکسیسم نافی «شاه» است. در اینجا اشتباهات شاه اصلاً مهم نیست! شاه در ایدئولوژی مارکسیستی هیچ جایی ندارد. حتی اگر بینقص باشد. شاه باید لنینیست میشد تا مقبول این کمونیستهای جوان بیفتد.
دو: اسلامگرایان نیز دنبال انقلابی سیاسی و فرهنگی بودند و تحت هیچ شرایطی شاه نمیتونست به عنصری مطلوب در نظر اونها بدل بشه. مگر اینکه کلاً سیاستهای لیبرال فرهنگی و اقتصادی رو کنار میگذاشت ــ یعنی به کسی غیر از خودش بدل میشد.
سه: گروه سوم جمهوریخواهانی بودند که از سنت مصدقی میآمدند و تا سال ۵۶ همچنان از قانوناساسی مشروطه دفاع میکردند. اما بسیار مستعدِ گذار به جمهوری بودند (گرچه سر این مسئله اختلافات داخلی داشتند). این گروه تنها گروهی بودند که روی کاغذ ممکن بود تغییر رفتار شاه باعث پیوندشون با حکومت بشه. تغییر موضع بختیار نمونهشه ــ در حالی که کسانی هم مثل سنجابی چنین رویکرد سازشکارانهای نداشتند. اما این گروه هم دچار غفلتهای بزرگ بود و نمیدونست باید تا دقیقۀ آخر «اصلاحطلبِ مشروطهخواه» بمونه، چون در هر دولتی جای شاه میاومد، با وجود اون دو گروه بالایی، شکستی بس عمیقتر نصیبش میشد ــ که شد و دیدیم.
بنابراین، دعوت میکنم، به پاسخ من تأمل کنید. هیچ کنشگری صرفاً رفتار نگاتیو (سلبی) نداره و پیش از هر سلبی دیدگاههایی پوزیتیو (ایجابی) داره. اون ایجابها فرد رو به سلب میکشونه. طرح هر پرسشی منهای وجوه ایجابی، پرسشی اساساً غلطه.
اگر به این نکتۀ نظری ساده ــ اما اساسی ــ دقت بفرمایید، نه دچار حیرت میشید و نه صورتمسئلههای مغالطهآمیزی مانند این رو مطرح میکنید.
ایام به کام. الاحقر، مهدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
اولاً حتماً ویدئوی صحبتهای ایشون رو ببینید. با حیرت تمام میگویند اگر محمدرضاشاه رو ببینند از او میپرسند «تو چهجوری حکومت کردی که همه باهات بد شدند؟» و بعد از چند نفر نام میبره.
جناب آقای زیباکلام،
سلام و ارادت،
در این ویدئو دچار پرسش و حیرت شده بودید، لازم بود پاسخی تقدیم کنم.
البته خیلی بعیده کسی که سالها معروف به «استاد دانشگاه» بوده، جواب چنین سوالی رو ندونه. اگر ندونه، بده؛ اگر میدونه و چنین پرسش مغالطهگرانهای رو میپرسه، باز هم بده، چهبسا بدتره ــ به هر حال «استاد» و «تحلیلگر» نباید خودش رو به مقام پروپاگاندیست رسانهای تنزل درجه بده.
اما برم سریع و مختصر پاسخ بدم.
بله! قطعاً حکومت محمدرضاشاه پهلوی خطاهایی داشت. برخی هم خطاهای بزرگی بوده. اما خب در داوری «نکات مثبت و منفی» و همچنین «برآیند نهایی» رو با مقدار «هزینههای صرف شده» در کنار هم قرار میدهند. این الگوی نقد یک حکومته؛ و به ویژه لازمه در تمام مراحلِ نقد، «عملکرد بدیلهای واقعی یا محتمل» رو به منزلۀ معیاری برای داوری نهایی در نظر داشته باشیم. بدون در نظر گرفتن «بدیلها» هر نقدی پوچه! اما بحث ما در اینجا کلاً چیز دیگریه... میخواییم به پرسش شما پاسخ بدیم.
ببیند حضرت آقای زیباکلام:
رویکرد انسانهای صرفاً «سلبی» نیست؛ یعنی کسی که میخواد بره سفر، فقط قصدش «سلب منزل» (یعنی خونه نبودن) نیست؛ بلکه هدفی «ایجابی» هم داره؛ خونه رو «ترک» (سلب) میکنه، چون میخواد جایی رو «ببینه» (ایجاب). این دو در هم تنیدهاند. گاه اولی مؤثرتره و گاه دومی.
کسی که از یک حکومت رویگردان میشه، فقط انگیزههای «سلبی» نداره، بلکه دنبال ایدئالها و بدیلهایی هم هست که اونها «انگیزههای ایجابی»اند.
اشکال سوال و نگرش شما اینه که انگیزۀ یک انسان رو فقط به وجه «سلبی» فرومیکاهید. خیلی خیلی بعیده کنشی از کنشهای انسان رو پیدا کنید که صرفاً «سلبی» باشه. بنابراین، در اینجا کلاً در شناخت امر سیاسی، کنش سیاسی و کلاً در شناخت کنش انسان دچار یک ایراد معرفتشناسی عمیق و ناموجهید. ــ مگر اینکه با اهداف سیاسی تعمداً تجاهلالعارف کرده باشید.
بنابراین، پرسش شما غلطه:
شما باید بپرسید آن مردم ــ و آن چهرهها که از آنها نام بردید ــ در آستانۀ انقلاب «دنبال چه بودند» (یعنی چه اهداف ایجابی) داشتند که باعث میشد به «سلب مطلق» شاه برسند؟ آنها شاه را نمیخواستند (وجه سلبی)، چون جویای اهداف و آرمانهای سیاسی و اشکال حکومتیِ برتری بودند (وجه ایجابی).
پرسش درست این است آقای زیباکلام، نه آن پرسشِ رایج در صندلیعقبِ تاکسی که شما پرسیدید. آدمیزاد همیشه انگیزههای ایجابی دارد. آنها چه میخواستند که در حکومت شاه نصیبشان نمیشد؟ چه چیزی فراتر از «آزادی اقتصادی»، «آزادی فرهنگی» و «آزادیِ شدیداً محدودشدۀ سیاسی» میخواستند که با وجود شاه یا با اصلاح به دست نمیآمد؟
حال جواب پرسشی که مطرح کردم:
مخالفان شاه سه انگیزۀ کلان، یا سه ایدئولوژی داشتند:
یک: چپها دنبال انواعی از مارکسیسم بودند. یک مارکسیست به درست یا غلطِ سیاست شاه کاری ندارد، چون نفس مارکسیسم نافی «شاه» است. در اینجا اشتباهات شاه اصلاً مهم نیست! شاه در ایدئولوژی مارکسیستی هیچ جایی ندارد. حتی اگر بینقص باشد. شاه باید لنینیست میشد تا مقبول این کمونیستهای جوان بیفتد.
دو: اسلامگرایان نیز دنبال انقلابی سیاسی و فرهنگی بودند و تحت هیچ شرایطی شاه نمیتونست به عنصری مطلوب در نظر اونها بدل بشه. مگر اینکه کلاً سیاستهای لیبرال فرهنگی و اقتصادی رو کنار میگذاشت ــ یعنی به کسی غیر از خودش بدل میشد.
سه: گروه سوم جمهوریخواهانی بودند که از سنت مصدقی میآمدند و تا سال ۵۶ همچنان از قانوناساسی مشروطه دفاع میکردند. اما بسیار مستعدِ گذار به جمهوری بودند (گرچه سر این مسئله اختلافات داخلی داشتند). این گروه تنها گروهی بودند که روی کاغذ ممکن بود تغییر رفتار شاه باعث پیوندشون با حکومت بشه. تغییر موضع بختیار نمونهشه ــ در حالی که کسانی هم مثل سنجابی چنین رویکرد سازشکارانهای نداشتند. اما این گروه هم دچار غفلتهای بزرگ بود و نمیدونست باید تا دقیقۀ آخر «اصلاحطلبِ مشروطهخواه» بمونه، چون در هر دولتی جای شاه میاومد، با وجود اون دو گروه بالایی، شکستی بس عمیقتر نصیبش میشد ــ که شد و دیدیم.
بنابراین، دعوت میکنم، به پاسخ من تأمل کنید. هیچ کنشگری صرفاً رفتار نگاتیو (سلبی) نداره و پیش از هر سلبی دیدگاههایی پوزیتیو (ایجابی) داره. اون ایجابها فرد رو به سلب میکشونه. طرح هر پرسشی منهای وجوه ایجابی، پرسشی اساساً غلطه.
اگر به این نکتۀ نظری ساده ــ اما اساسی ــ دقت بفرمایید، نه دچار حیرت میشید و نه صورتمسئلههای مغالطهآمیزی مانند این رو مطرح میکنید.
ایام به کام. الاحقر، مهدی
@IranDel_Channel
💢
👍44👎11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کُنشِ ارزشمندِ کوهنوردان زنجانی به یاد استاد محمّدرضا شجریان در سالروز درگذشتِ ایشان
صعود به قلهٔ ۳۰۰۰ متری «سندان» واقع در استان زنجان
@IranDel_Channel
💢
صعود به قلهٔ ۳۰۰۰ متری «سندان» واقع در استان زنجان
@IranDel_Channel
💢
👍35👎6
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار میکند:
آیین ویژهٔ روز بزرگداشتِ حافظ شیرازی
سخنرانان:
علیرضا مظفری
(موضوع: حافظ و مشاهیر آذربایجان)
اسدالله واحد
(موضوع: پیشینۀ حافظپژوهی در دانشگاه تبریز)
یحیی نورالدینی
(موضوع: نقش آذربایجان در تکوین و پیشبرد حوزههای حافظپژوهشی)
زمان:
یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی از ساعت ۱۷ تا ۱۹
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
آیین ویژهٔ روز بزرگداشتِ حافظ شیرازی
سخنرانان:
علیرضا مظفری
(موضوع: حافظ و مشاهیر آذربایجان)
اسدالله واحد
(موضوع: پیشینۀ حافظپژوهی در دانشگاه تبریز)
یحیی نورالدینی
(موضوع: نقش آذربایجان در تکوین و پیشبرد حوزههای حافظپژوهشی)
زمان:
یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی از ساعت ۱۷ تا ۱۹
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍30👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نگهبانِ زبانِ فارسی
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد برجستهٔ ادبیات فارسی، در هشتاد و ششسالگی همچنان بهعنوان یکی از استوارترین پاسدارانِ زبان و فرهنگ ایرانی شناخته میشود.
او پلی میان شعر کلاسیک و نو، پدید آورد و نسلی از اندیشمندان و شاعران را پرورش داد. در زادروز ایشان، ایرنا نگاهی دیگربار به زندگی و جهان شعری این شاعر نامدار و بزرگ ایران داشته است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد برجستهٔ ادبیات فارسی، در هشتاد و ششسالگی همچنان بهعنوان یکی از استوارترین پاسدارانِ زبان و فرهنگ ایرانی شناخته میشود.
او پلی میان شعر کلاسیک و نو، پدید آورد و نسلی از اندیشمندان و شاعران را پرورش داد. در زادروز ایشان، ایرنا نگاهی دیگربار به زندگی و جهان شعری این شاعر نامدار و بزرگ ایران داشته است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍41👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد داریوش پیرنیاکان:
ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانیست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده میشود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» میگویم
بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهٔ برجسته تارِ و زادهٔ خطهٔ آذربایجان ایران در آیینِ گرامیداشتِ سالگرد «ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در میراث جهانی یونسکو»
هشتم مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در تالار رودکی تهران
@IranDel_Channel
💢
ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانیست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده میشود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» میگویم
بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهٔ برجسته تارِ و زادهٔ خطهٔ آذربایجان ایران در آیینِ گرامیداشتِ سالگرد «ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در میراث جهانی یونسکو»
هشتم مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در تالار رودکی تهران
@IranDel_Channel
💢
👍70👎7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بیستمِ مهر ماه، روزِ بزرگداشتِ «حافظ» ایرانیان
حافظیهٔ شیراز، جایی که زمان از حرکت میایستد و کلمات به پرواز درمیآیند...
وقتی صدای جاودانهٔ استاد شجریان با شعرِ لسانالغیب در هم میآمیزد، گویی روح خود را در این فضای آسمانی پیدا میکنی...
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
حافظیهٔ شیراز، جایی که زمان از حرکت میایستد و کلمات به پرواز درمیآیند...
وقتی صدای جاودانهٔ استاد شجریان با شعرِ لسانالغیب در هم میآمیزد، گویی روح خود را در این فضای آسمانی پیدا میکنی...
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍33👎4
Telegram
attach 📎
🔴 حافظ و رندی
✍️ محمدعلی اسلامی ندوشن
«رندی» او که نمیگذارد «ضمیرش» خوانده شود، همان رندی ملت ایران است، که در طی تاریخ خود بهخصوص در دوران بعد از اسلام، آن را با خود همراه داشته. این خصیصه، برانگیختهشده از هوشِ تیز، سرزمینِ ناامن و لرزندگی رشتههای عقیدتی و شخصیتی است.
همۀ ایرانیهای اصیل، از جزئی از رندی نصیب دارند، ولی نخبگانی بودهاند که نمونۀ تام و پالودهشدۀ آن را در خود متجلی کردهاند.
یکی از خصوصیات رند آن است که ظاهرش با باطنش فرق دارد. یعنی در باطن به عمق چیزهایی میرود که در ظاهر از برون ریختنش ابا میورزد. لابد همه توجه کردهاند که حافظ چقدر از «راز» و «محرم» حرف میزند. رند، ظاهر و باطنش را متفاوت نگاه میدارد، برای آنکه دنیا امن نیست، برای آنکه نامحرمان در گوشه و کنارند، و برای آنکه «راز» جنبۀ خطیر دارد و نزد هر کس نمیتوان برملایش کرد.
ایرانی - نمیتوانم گفت از کِی، ولی از گذشتۀ دور - «راز مگویی» در صندوق سینه داشته، که حتی خود او هم از کمّوکیف آن آگاه نیست. آن را چون امانتی بینام، در نهانگاه سینه، در وجدانِ ناآگاه خویش حفظ میکند.
رندی از برخورد میان دو ضرورتِ متضاد حادث میشده است؛ یکی سازگاری و دیگری ناسازگاری. میبایست این دو را به «همزیستی مسالمتآمیز» واداشت. آنچه در بیرون میگذشته، مورد قبول نبوده، ولی چارهای نبوده جز آنکه با آن ساخته شود.
این، خاص مردمی است که در کام حوادث ناچار شدهاند دوشخصیتی بشوند، و یک نشانهاش آن است که نه مستقیم، بلکه قوسدار، کنایهای و دوپهلو حرف بزنند.
حافظ از این حیث نیز یک ایرانی تمامعیار است. آنچه از مجموع دیوان میتوان حدس زد، آن است که نحوۀ زندگی او و طرز سلوکش، با شعرهایش متفاوت بوده است.
در شعر بیپرواست، ولی در سلوک چنین نبوده است. با همه یا اکثر کسانی که مورد تحقیر، تعریض و نفی او هستند، با ادب و محابا رفتار میکرده. حافظ در رابطۀ اجتماعی مردی خلیق، محتاط و نرم بوده است. همۀ سرکشیهای درونیاش در شعرهایش به بیرون راه مییافته. حتی اگر در شعر آنقدر بیپرواست، برای آن است که جبران انفعال شرم حضورهایش را بنماید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 حافظ و رندی
✍️ محمدعلی اسلامی ندوشن
«رندی» او که نمیگذارد «ضمیرش» خوانده شود، همان رندی ملت ایران است، که در طی تاریخ خود بهخصوص در دوران بعد از اسلام، آن را با خود همراه داشته. این خصیصه، برانگیختهشده از هوشِ تیز، سرزمینِ ناامن و لرزندگی رشتههای عقیدتی و شخصیتی است.
همۀ ایرانیهای اصیل، از جزئی از رندی نصیب دارند، ولی نخبگانی بودهاند که نمونۀ تام و پالودهشدۀ آن را در خود متجلی کردهاند.
یکی از خصوصیات رند آن است که ظاهرش با باطنش فرق دارد. یعنی در باطن به عمق چیزهایی میرود که در ظاهر از برون ریختنش ابا میورزد. لابد همه توجه کردهاند که حافظ چقدر از «راز» و «محرم» حرف میزند. رند، ظاهر و باطنش را متفاوت نگاه میدارد، برای آنکه دنیا امن نیست، برای آنکه نامحرمان در گوشه و کنارند، و برای آنکه «راز» جنبۀ خطیر دارد و نزد هر کس نمیتوان برملایش کرد.
ایرانی - نمیتوانم گفت از کِی، ولی از گذشتۀ دور - «راز مگویی» در صندوق سینه داشته، که حتی خود او هم از کمّوکیف آن آگاه نیست. آن را چون امانتی بینام، در نهانگاه سینه، در وجدانِ ناآگاه خویش حفظ میکند.
رندی از برخورد میان دو ضرورتِ متضاد حادث میشده است؛ یکی سازگاری و دیگری ناسازگاری. میبایست این دو را به «همزیستی مسالمتآمیز» واداشت. آنچه در بیرون میگذشته، مورد قبول نبوده، ولی چارهای نبوده جز آنکه با آن ساخته شود.
این، خاص مردمی است که در کام حوادث ناچار شدهاند دوشخصیتی بشوند، و یک نشانهاش آن است که نه مستقیم، بلکه قوسدار، کنایهای و دوپهلو حرف بزنند.
حافظ از این حیث نیز یک ایرانی تمامعیار است. آنچه از مجموع دیوان میتوان حدس زد، آن است که نحوۀ زندگی او و طرز سلوکش، با شعرهایش متفاوت بوده است.
در شعر بیپرواست، ولی در سلوک چنین نبوده است. با همه یا اکثر کسانی که مورد تحقیر، تعریض و نفی او هستند، با ادب و محابا رفتار میکرده. حافظ در رابطۀ اجتماعی مردی خلیق، محتاط و نرم بوده است. همۀ سرکشیهای درونیاش در شعرهایش به بیرون راه مییافته. حتی اگر در شعر آنقدر بیپرواست، برای آن است که جبران انفعال شرم حضورهایش را بنماید.
@IranDel_Channel
💢
👍25👎3
ایراندل | IranDel
🔴 نشست ویژهٔ شاهنامه و جشن ملّی مهرگان در تبریز 🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند: «کلاسهای شاهنامهخوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی زمان: دوشنبه…
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت»
زمان:
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۸
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت»
زمان:
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۸
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍25👎4
ایراندل | IranDel
🔴 شیرهای خوشرکاب و نهنگهای بارکش: روز کارگر، شادباش یا تسلیت؟ ✍️ مهدی تدینی یکم ماه مه، روز جهانی کارگر است؛ خاصترین روز در تقویم ایدئولوژی مارکسیستی که کارکردش تباه کردن زندگی کارگران و غیرکارگران بوده است. البته دنیا پر بوده از این دست وارونگیهای…
🔴 «مارِ حسادت و سیبِ تساوی»
✍️ مهدی تدینی
اینهمه ثروت در جامعه وجود داره! یکی اینقدر ثروتمند و دیگری اینقدر ندار! این چه وضعیه؟! اگر اراده وجود داشته باشه و این ثروت تقسیم بشه، وضع همه خوب میشه. یه عده از شکمسیری نمیدونن چیکار کنند و برخی از گرسنگی! یک گروه دائم ثروتمندتر میشه و یه گروه دائم فقیرتر!
خب اینها چیزهاییه که چشم میبینه. اصلاً یکی از مهمترین جذابیتهای احزاب سوسیالیست هم همین حرفا بوده. شما در هر سطحی هم باشید، سوسیالیستها همین حرفها رو با زبان ویژۀ همون سطح براتون بیان میکنند. اما واقعاً چرا ایدۀ تقسیم ایدۀ غلطی بود؟ واقعاً چه اشکالی داشت و داره که ثروت بین مردم تقسیم بشه؟! در سیستم کاپیتالیستی یه گروه واقعاً زجر میکشند! خب چرا داراییها رو تقسیم نکنیم؟
نکتۀ قضیه اینه که چیزی تحت عنوان «ثروت» پیشاپیش وجود نداره. یعنی اینطوری نیست که یک مقدار مشخصی ثروت وجود داشته باشه و همیشه هم همین مقدار تولید بشه و حالا بتونیم با خیال راحت تقسیمش کنیم؛ مثل آب دریا که تمومی نداره. بلکه این ثروت به وجود میاد و «مقدار ثروت هم وابستگی کامل به شیوۀ تولید ثروت داره». یعنی اینجوری نیست که شما در هر شیوهای از کار و تولید بتونید مقدار یکسانی ثروت تولید کنید. شیوۀ تولیده که مقدار ثروت رو رقم میزنه. چرا کاپیتالیسم رو با همۀ بدیهای احتمالیش باید حفظ کرد؟ چون کاپیتالیسم بهترین شیوۀ تولید ثروته و وقتی شما این شیوه رو از بین میبری، دیگه به ثروت قبلی دست پیدا نمیکنی. دارایی ملی روزبهروز افت میکنه؛ سطح زندگی، یعنی میزان رفاه سال به سال افت میکنه. بله، شما در ابتدا ثروتی رو تقسیم کردی... اما از این به بعد در پی تقسیم ثروت «شیوۀ تولید» رو هم از بین بردی! مثل اینه که یک دستگاهِ خیلی کارآمد رو متلاشی کرده باشید.
در سیستم بازار آزاد و کاپیتالیسم توزیع ثروت برابر نیست، اما اگر این سیستم رو متلاشی کنید، تولید ثروت کاهش پیدا میکنه و اون چیزی که در نتیجۀ «توزیع عادلانه» بین مردم به دست میاد، کمتر از اون چیزی خواهد بود که فرد در سیستم کاپیتالیستی دستمزد میگیره.
اما همۀ قضیه هم مقدار دستمزد نیست... سیستم کاپیتالیستی رقابت وحشتناکی رو در جامعه ایجاد میکنه. نتیجۀ این رقابت اینه که فقط کسانی میتونند بیشترین سود رو ببرند که کالاهایی با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت تولید کنند. کسی که از این وضعیت سود میبره کیه؟ «مصرفکنندگان» که شامل کل جامعه میشه. اگر این سیستم کاپیتالیستی رو به این دلیل که ثروت نامساوی توزیع شده متلاشی کنید، این سیستمِ پُررقابت کاپیتالیستی رو هم از بین بردید و دیگه از کالاها و خدماتی که دائم کیفیتش بره بالا و قیمتش بیاد پایین، خبری نیست! و این یعنی درجا زدن و تبدیل شدن زندگی به باتلاق!
مراقب یک خرافۀ خطرناک و بسیار پرطرفدار باشید: فناوری رو علم تولید نمیکنه! بهبود وضعیت زندگی با کمک فناوری نتیجۀ علم نیست! علم توی کتابه و هیچ دردی از کسی دوا نمیکنه، بلکه فناوری رو بازار خلق میکنه. اگر فناوری یعنی تبدیلِ علم به کالا و خدمات کاربردی، پس فناوری نتیجۀ مستقیمِ عملکرد بازاره. و توجه کنید: در سیستم کاپیتالیستی پولِ ایجاد فناوری رو دیگران میدن، اما من و شما ازش بهرهبرداری میکنیم. خریداران خودروهای تولیدکنندگان خارجی دارن پولِ تولید فناوریای رو میدن که در آینده من و شما هم ازش استفاده میکنیم؛ همونطور که بیماران آمریکایی دارن پول تولید داروهایی رو میدن که در آینده به ما هم میرسه.
پس نتیجه میگیریم: وقتی در سیستم کاپیتالیستی زندگی میکنیم، حسادت رو باید زیر پا له کنیم، چون مثل شیطان گولمون میزنه. حسادت به ما میگه درست نیست بعضی بیشتر از دیگران داشته باشند، اما بهمون نمیگه در این سیستم به طور میانگین حال همه در وضعیت ارتقای دائمی به سر میبره. اگر خواستید به این واقعیت شک کنید، سطح سیستمهای ارتباطی امروز رو با بیست سال پیش مقایسه کنید. ما در سیستم کاپیتالیستی ثروتمندتر بودن دیگران رو تحمل میکنیم، چون اگر این سیستم بر هم بخوره، وضع ما بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر خواهد شد. با همین مقدار کار، چیزی که گیرمون میاد به مراتب به لحاظ کیفی و کمّی کمتر خواهد بود. ما مدیون بازاریم ــ همان بازاری که ثروت را نامساوی تقسیم میکنه... اما این عدم تساوی کلید بهروزی عموم ماست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «مارِ حسادت و سیبِ تساوی»
✍️ مهدی تدینی
اینهمه ثروت در جامعه وجود داره! یکی اینقدر ثروتمند و دیگری اینقدر ندار! این چه وضعیه؟! اگر اراده وجود داشته باشه و این ثروت تقسیم بشه، وضع همه خوب میشه. یه عده از شکمسیری نمیدونن چیکار کنند و برخی از گرسنگی! یک گروه دائم ثروتمندتر میشه و یه گروه دائم فقیرتر!
خب اینها چیزهاییه که چشم میبینه. اصلاً یکی از مهمترین جذابیتهای احزاب سوسیالیست هم همین حرفا بوده. شما در هر سطحی هم باشید، سوسیالیستها همین حرفها رو با زبان ویژۀ همون سطح براتون بیان میکنند. اما واقعاً چرا ایدۀ تقسیم ایدۀ غلطی بود؟ واقعاً چه اشکالی داشت و داره که ثروت بین مردم تقسیم بشه؟! در سیستم کاپیتالیستی یه گروه واقعاً زجر میکشند! خب چرا داراییها رو تقسیم نکنیم؟
نکتۀ قضیه اینه که چیزی تحت عنوان «ثروت» پیشاپیش وجود نداره. یعنی اینطوری نیست که یک مقدار مشخصی ثروت وجود داشته باشه و همیشه هم همین مقدار تولید بشه و حالا بتونیم با خیال راحت تقسیمش کنیم؛ مثل آب دریا که تمومی نداره. بلکه این ثروت به وجود میاد و «مقدار ثروت هم وابستگی کامل به شیوۀ تولید ثروت داره». یعنی اینجوری نیست که شما در هر شیوهای از کار و تولید بتونید مقدار یکسانی ثروت تولید کنید. شیوۀ تولیده که مقدار ثروت رو رقم میزنه. چرا کاپیتالیسم رو با همۀ بدیهای احتمالیش باید حفظ کرد؟ چون کاپیتالیسم بهترین شیوۀ تولید ثروته و وقتی شما این شیوه رو از بین میبری، دیگه به ثروت قبلی دست پیدا نمیکنی. دارایی ملی روزبهروز افت میکنه؛ سطح زندگی، یعنی میزان رفاه سال به سال افت میکنه. بله، شما در ابتدا ثروتی رو تقسیم کردی... اما از این به بعد در پی تقسیم ثروت «شیوۀ تولید» رو هم از بین بردی! مثل اینه که یک دستگاهِ خیلی کارآمد رو متلاشی کرده باشید.
در سیستم بازار آزاد و کاپیتالیسم توزیع ثروت برابر نیست، اما اگر این سیستم رو متلاشی کنید، تولید ثروت کاهش پیدا میکنه و اون چیزی که در نتیجۀ «توزیع عادلانه» بین مردم به دست میاد، کمتر از اون چیزی خواهد بود که فرد در سیستم کاپیتالیستی دستمزد میگیره.
اما همۀ قضیه هم مقدار دستمزد نیست... سیستم کاپیتالیستی رقابت وحشتناکی رو در جامعه ایجاد میکنه. نتیجۀ این رقابت اینه که فقط کسانی میتونند بیشترین سود رو ببرند که کالاهایی با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت تولید کنند. کسی که از این وضعیت سود میبره کیه؟ «مصرفکنندگان» که شامل کل جامعه میشه. اگر این سیستم کاپیتالیستی رو به این دلیل که ثروت نامساوی توزیع شده متلاشی کنید، این سیستمِ پُررقابت کاپیتالیستی رو هم از بین بردید و دیگه از کالاها و خدماتی که دائم کیفیتش بره بالا و قیمتش بیاد پایین، خبری نیست! و این یعنی درجا زدن و تبدیل شدن زندگی به باتلاق!
مراقب یک خرافۀ خطرناک و بسیار پرطرفدار باشید: فناوری رو علم تولید نمیکنه! بهبود وضعیت زندگی با کمک فناوری نتیجۀ علم نیست! علم توی کتابه و هیچ دردی از کسی دوا نمیکنه، بلکه فناوری رو بازار خلق میکنه. اگر فناوری یعنی تبدیلِ علم به کالا و خدمات کاربردی، پس فناوری نتیجۀ مستقیمِ عملکرد بازاره. و توجه کنید: در سیستم کاپیتالیستی پولِ ایجاد فناوری رو دیگران میدن، اما من و شما ازش بهرهبرداری میکنیم. خریداران خودروهای تولیدکنندگان خارجی دارن پولِ تولید فناوریای رو میدن که در آینده من و شما هم ازش استفاده میکنیم؛ همونطور که بیماران آمریکایی دارن پول تولید داروهایی رو میدن که در آینده به ما هم میرسه.
پس نتیجه میگیریم: وقتی در سیستم کاپیتالیستی زندگی میکنیم، حسادت رو باید زیر پا له کنیم، چون مثل شیطان گولمون میزنه. حسادت به ما میگه درست نیست بعضی بیشتر از دیگران داشته باشند، اما بهمون نمیگه در این سیستم به طور میانگین حال همه در وضعیت ارتقای دائمی به سر میبره. اگر خواستید به این واقعیت شک کنید، سطح سیستمهای ارتباطی امروز رو با بیست سال پیش مقایسه کنید. ما در سیستم کاپیتالیستی ثروتمندتر بودن دیگران رو تحمل میکنیم، چون اگر این سیستم بر هم بخوره، وضع ما بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر خواهد شد. با همین مقدار کار، چیزی که گیرمون میاد به مراتب به لحاظ کیفی و کمّی کمتر خواهد بود. ما مدیون بازاریم ــ همان بازاری که ثروت را نامساوی تقسیم میکنه... اما این عدم تساوی کلید بهروزی عموم ماست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍25👎2
