Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علل و دلایل تغییرات نگاه به مقوله مجازات در دوران مدرن

#دکتر_زیباکلام

#فلسفه_حقوق #سنت_و_مدرنیته #عملگرایی #فایده_گرایی

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته

▪️پوزیتیویسم حقوقی:
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/1674
🔰الزامات سیاست در عصر ملت-دولت

مقدمه‌ی کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت»
نوشته‌ی احمد زیدآبادی

▪️زیدآبادی مقدمه را با یک هشدار آغاز می‌کند: سیاست‌ورزی در ایران دچار نوعی سردرگمی مفهومی است. بسیاری از فعالان سیاسی، بدون درک دقیق از بستر تاریخی و نظری سیاست مدرن، وارد میدان می‌شوند و همین ناآگاهی، به ناکامی‌های مکرر منجر شده است.

▪️او تأکید می‌کند که سیاست در جهان امروز، برخلاف گذشته، در چارچوب «ملت-دولت» معنا پیدا می‌کند. این ساختار، محصول تحولات خاصی در اروپا و غرب است و قواعدی دارد که بدون شناخت آن‌ها، هرگونه کنش سیاسی در کشورهای غیرغربی نیز بی‌ریشه و بی‌نتیجه خواهد بود.

▪️ زیدآبادی از «ملت-دولت» نه به‌عنوان یک آرمان، بلکه به‌عنوان یک واقعیت تاریخی یاد می‌کند. او می‌گوید که این ساختار، با قرارداد وستفالی، انقلاب‌های مدرن، و شکل‌گیری نهادهای مدنی و قانونی، به‌تدریج در اروپا تثبیت شد و سپس به سایر نقاط جهان گسترش یافت.

▪️نویسنده معتقدست که ایران هنوز به‌طور کامل وارد عصر ملت-دولت نشده. او وضعیت ایران را «پیش‌ملت‌دولت» می‌نامد—یعنی جامعه‌ای که هنوز عناصر سنتی، قومی، دینی و قبیله‌ای در آن فعال‌اند و مانع از شکل‌گیری یک نظم مدرن و پایدار می‌شوند.

▪️ زیدآبادی با نگاهی انتقادی به تاریخ معاصر ایران، از مشروطه تا جمهوری اسلامی، توضیح می‌دهد که تلاش‌ها برای ملت‌سازی و دولت‌سازی در ایران یا ناقص بوده‌اند یا با مقاومت‌های شدید روبه‌رو شده‌اند. او این شکست‌ها را ناشی از ناآگاهی از الزامات سیاست مدرن می‌داند.

▪️او تأکید می‌کند که سیاست در عصر ملت-دولت، نیازمند نهادهای پایدار، قانون‌گرایی، و اجماع ملی است. بدون این عناصر، سیاست‌ورزی به‌جای حل مسئله، به تولید بحران و خشونت منجر می‌شود—اتفاقی که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه رخ داده است.

▪️زیدآبادی از مخاطب ایرانی می‌خواهد که از نگاه‌های ایدئولوژیک و آرمان‌گرایانه فاصله بگیرد و سیاست را به‌عنوان یک فن و دانش بشناسد. او می‌گوید که سیاست‌ورزی موفق، نه با شعار، بلکه با شناخت دقیق از ساختارها و الزامات تاریخی ممکن می‌شود.

▪️نویسنده همچنین به نقش روشنفکران و فعالان سیاسی اشاره می‌کند و می‌گوید که آن‌ها باید از سطح تحلیل‌های کلیشه‌ای عبور کنند و وارد بحث‌های ساختاری شوند. او از آن‌ها می‌خواهد که به‌جای تکرار شعارهای قدیمی، به بازتعریف سیاست در بستر ملت-دولت فکر کنند.

▪️ زیدآبادی در مقدمه ، لحن آموزشی و هشداردهنده دارد. او نه‌تنها مفاهیم را معرفی می‌کند، بلکه از مخاطب می‌خواهد که با ذهنی باز و بدون پیش‌داوری وارد بحث شود. هدف او، ایجاد یک گفت‌وگوی جدی درباره سیاست‌ورزی در ایران است.

▪️ در پایان مقدمه ، نویسنده تأکید می‌کند که این کتاب نه برای اقناع ایدئولوژیک، بلکه برای روشن‌سازی مفاهیم و الزامات سیاست در جهان مدرن نوشته شده. او امیدوار است که مخاطب ایرانی، با درک دقیق‌تر از ملت-دولت، بتواند مسیر سیاست‌ورزی مؤثر و پایدار را پیدا کند.

#فلسفه_سیاسی

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | تحلیل/قصه
🔰قوانین مربوط به سفارتخانه‌ها، حدود اختیارات کشور میزبان، و نحوه برخورد با تخلفات دیپلمات‌ها و کارکنان سفارت، با تطبیق تاریخی و حقوقی

سفارتخانه‌ها بر اساس کنوانسیون وین ۱۹۶۱، از مصونیت‌های ویژه‌ای برخوردارند که هدفشان حفظ امنیت، استقلال، و امکان فعالیت دیپلماتیک در کشور میزبان است. این مصونیت‌ها شامل افراد، اموال، و ارتباطات دیپلماتیک می‌شود و به‌طور خاص، دیپلمات‌ها را از پیگرد قضایی کشور میزبان مصون می‌سازد—even در صورت ارتکاب جرم یا اقدام علیه امنیت ملی.

اگر یک دیپلمات رسمی مرتکب جرمی سنگین مانند تجاوز یا ضرب‌وجرح شدید (مثلاً قطع عضو) در کشور میزبان شود، باز هم طبق کنوانسیون وین ۱۹۶۱، او از مصونیت کامل قضایی و کیفری برخوردار است. این یعنی:

- کشور میزبان نمی‌تواند او را بازداشت، بازجویی یا محاکمه کند، حتی اگر جرم کاملاً مستند و سنگین باشد.
- تنها اقدام قانونی کشور میزبان، اعلام او به‌عنوان عنصر نامطلوب (persona non grata) است. در این صورت، کشور فرستنده باید او را فوراً فراخواند یا جایگزین کند.
- اگر کشور فرستنده همکاری نکند، کشور میزبان می‌تواند دیپلمات را اخراج کند، اما همچنان حق ندارد او را مجازات یا محاکمه کند.

در چنین مواردی، کشور میزبان ممکن است از ابزارهای سیاسی و رسانه‌ای برای فشار استفاده کند، یا موضوع را به نهادهای بین‌المللی ارجاع دهد. اما از نظر حقوقی، مصونیت دیپلماتیک حتی در برابر جرایم سنگین نیز برقرار اس مگر اینکه کشور فرستنده مصونیت را لغو کند (که بسیار نادرست).


کارکنان غیر دیپلماتیک سفارتخانه (مثل کارمندان اداری، فنی یا خدماتی) سطح پایین‌تری از مصونیت دارند. اگر این افراد خارج از وظایف رسمی خود مرتکب جرم شوند—مثلاً دزدی، قاچاق، یا خشونت—کشور میزبان می‌تواند آن‌ها را تحت پیگرد قانونی قرار دهد، البته با رعایت تشریفات دیپلماتیک و اطلاع‌رسانی رسمی به کشور فرستنده.

سفارتخانه‌ها خود نیز حریم غیرقابل تعرض محسوب می‌شوند. کشور میزبان حتی در موارد اضطراری، حق ورود به ساختمان سفارتخانه را ندارد مگر با رضایت رسمی کشور فرستنده. این اصل، در بحران‌هایی مثل ماجرای سفارت آمریکا در تهران (۱۹۷۹) نقض شد و واکنش‌های بین‌المللی گسترده‌ای را به‌دنبال داشت.

در پرونده‌ی جاسوسی شوروی در بریتانیا (دهه ۱۹۸۰)، چند دیپلمات شوروی به‌اتهام جاسوسی شناسایی شدند، اما دولت بریتانیا به‌جای محاکمه، آن‌ها را عنصر نامطلوب اعلام کرد و اخراجشان کرد—مطابق با کنوانسیون وین.

در ماجرای قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول (۲۰۱۸)، ترکیه به‌دلیل مصونیت دیپلماتیک، نتوانست مستقیماً عاملان را بازداشت کند. این پرونده نشان داد که حتی در جرایم سنگین، کشور میزبان محدود به ابزارهای دیپلماتیک و فشار سیاسی است.

در موارد شدید، کشور میزبان می‌تواند روابط دیپلماتیک را قطع کند، سفارتخانه را ببندد، یا از نهادهای بین‌المللی مثل شورای امنیت یا دیوان بین‌المللی دادگستری برای پیگیری حقوقی استفاده کند. اما هیچ‌یک از این اقدامات به معنای محاکمه یا مجازات قضایی دیپلمات‌های رسمی نیست.

▪️دو مثال تاریخی

در سال ۱۹۸۴، یک افسر دیپلماتیک لیبی در لندن به تیراندازی از داخل سفارتخانه به‌سوی معترضان در بیرون متهم شد که منجر به کشته شدن یک پلیس بریتانیایی شد. دولت بریتانیا به‌دلیل مصونیت دیپلماتیک، نتوانست عاملان را بازداشت یا محاکمه کند. تنها راه‌حل، قطع روابط دیپلماتیک و اخراج کل هیئت لیبی بود.

در سال ۲۰۱۱، یکی از دیپلمات‌های ارشد هند در آمریکا به آزار جنسی و بدرفتاری با خدمتکار خانگی متهم شد. با وجود فشار رسانه‌ای و اعتراضات عمومی، دولت آمریکا نتوانست او را بازداشت کند. تنها اقدام، اعلام عنصر نامطلوب و بازگرداندن او به هند بود.

در مجموع، کشور میزبان در برابر تخلفات دیپلمات‌ها، اختیار قضایی ندارد، اما می‌تواند از ابزارهای سیاسی، حقوقی، و دیپلماتیک برای محدودسازی، اخراج، یا فشار استفاده کند. این محدودیت‌ها بخشی از سازوکار بین‌المللی برای حفظ امنیت دیپلمات‌ها و جلوگیری از سوءاستفاده متقابل‌اند.

#حقوق_بین_الملل

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایرانی ساده دل (کودن)



که از آب و برق مجانی درس نگرفته و هنوز منتظره اجنبی و یک مفتخور تر و بی خاصیت تر و بی غیرت از دزد ۴۷ سال پیش ، بیان و اوضاع رو براش سامان بدن.


اتحادیه ایالات فلات ایران:
www.tg-me.com/Rfekri/1402
Forwarded from مدافعان حق کودکی در ایران (CRAII Admin)
ویدئویی که به‌تازگی از سوی نهادهای حکومتی ایران تولید و منتشر شده و در آن دختر‌بچه‌هایی با حجاب اجباری در ستایش «ازدواج» شعر می‌خوانند، نمونه‌ای آشکار از نقض حق کودکی است. در این ویدئو دست‌کم سه عنصر بنیادین حق کودکی به‌صورت مستقیم مورد تعرض قرار گرفته‌اند:
۱) نمایش و بازنمایی کودکان به‌عنوان حامل پیام‌های ایدئولوژیک،
۲) تحمیل پوشش و هنجارهای اجباری بر بدن کودک،
۳) تشویق و طبیعی‌سازی کودک‌همسری.

هر کدام از این اقدامات به‌تنهایی نقض منافع عالیه کودک (بقا، رشد، حمایت و مشارکت) است؛ تجمع این سه عمل، تصویر روشنی از حذف عامدانه «کودکی» و «حق کودکی» در همه‌ی سطوحِ دولت کودک‌ستیز حاکم است.
کودک‌همسری یکی از خشن‌ترین اشکال خشونت ساختاری علیه کودکان است. ویدئویی از این دست بخشی از سیاستی سازمان‌یافته است که با نام دین و «ارزش‌های فرهنگی»، بی‌حقوقی و تبعیض را عادی می‌سازد، کودک را از حق کودک بودن خلع می‌کند، او را به ابزاری برای بازتولید نظم جنسیتی و طبقاتی موجود بدل می‌سازد و به تحریک شرایطی می‌پردازد که زمینه‌ساز کودک‌همسری، بهره‌کشی و خشونت جنسیتی علیه کودکان است.
دولت و رسانه‌هایی که چنین تولیداتی را پخش می‌کنند، مسئول عینی نقض حقوق کودکان و مسئول پیامدهای روانی، اجتماعی و حقوقی آن‌اند.

در حالی‌که فعالان حق کودکی در بازداشت‌اند و سازمان‌های مردم‌نهاد حامی حقوق کودکان با بسته‌شدن و سرکوب مداوم مواجه‌اند، ساختارهای رسمی حکومت به‌جای پاسخ‌گویی، با تبلیغات و سیاست‌های ایدئولوژیک خود، نقض حق کودکی را عادی و مشروع جلوه می‌دهند.
با وقاحتی بی‌سابقه، مدافعان حق کودکی را در بند می‌کنند و مبلغان نقض حق کودکی در رسانه‌های رسمی، آزادانه به تولید محتوا و ترویج ایدئولوژی ضدکودکی مشغول‌اند!

ما، «مدافعان حق کودکی در ایران»، ضمن محکوم کردن این اقدام، در کنار معلمان و کنشگران آگاه می‌ایستیم و با هشدار جدی به شهروندان و ذهن‌های بیدار، خانواده‌ها و والدین را به اعتراض فعالانه، مقاومت جمعی و نافرمانی مدنی در برابر سیاست‌هایی که کودکی را نابود می‌کنند، فرامی‌خوانیم.
فراموش نکنیم «دنیای شایسته‌ی کودکان، بی شک شایسته‌ی همه‌ی انسانهاست»
@craiiran
#حقوق_کودک
#حسین_میربهاری_را_آزاد_کنید
👍1
🔰 تجارت با خدا
بهترین مشوق

منتقدین ریاکار لیبرالیسم/مدرنیته می‌فرمایند :
لیبرالیسم ، معنای زندگی رو به سود و زیان ، فرو می‌کاهه‌.
بدین سان ، انسان می‌شه یک حیوان خودخواه
و ...

🔴 نتیجه منطقی و لابد هدف رفقا اینه که القا کنن :
ما که اصلاً فکر سود و ضرر نیستیم.
نه که نباشیم
خیلی کم
خیلی جزئی
در حد اینکه جهان رو ارث پدرمون می‌دونیم.


🔴 حالا ببینیم قرآن راجع به تجارت چی می‌گه ...

📖 ۱. سوره صف ، آیات ۱۰–۱۳
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می‌دهد؟
این‌که به خدا و پیامبر او ایمان بیاورید، و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما بهترست، اگر بدانید.
گناهانتان آمرزیده می‌شود، و شما را به باغ‌هایی از بهشت وارد می‌کند که نهرها از زیر آن جاری است، و در خانه‌هایی نیکو در بهشت جاویدان جای می‌دهد این همان رستگاری بزرگ است.
> و چیزی دیگر که دوست دارید به شما می‌دهد: یاری خدا و پیروزی نزدیک؛ و مؤمنان را بشارت ده.

📖 ۲. سوره توبه، آیه ۱۱۱
همانا خدا خرید از مؤمنان جان‌هایشان و مال‌هایشان را، در برابر اینکه برای آنان بهشت است.
می‌جنگند در راه خدا، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ وعده‌ای راست از او در تورات و انجیل و قرآن.
و چه کسی وفادارتر از خدا به عهدش؟
پس بشارت باد بر شما به این معامله‌ای که کرده‌اید؛ و این همان رستگاری بزرگ ست.

📖 ۳. سوره فاطر، آیه ۲۹
همانا کسانی که کتاب خدا را می‌خوانند، و نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه روزی‌شان کرده‌ایم پنهانی و آشکارا انفاق می‌کنند، امید دارند به تجارتی که هرگز زیان نمی‌بیند.


📖 ۴. سوره بقره، آیه ۱۶
آنان کسانی‌اند که گمراهی را به‌جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد، و هدایت نیافتند.

📖 ۵. سوره بقره، آیه ۲۰۷
و از مردم کسی است که جان خود را برای رضای خدا می‌فروشد؛ و خدا نسبت به بندگان مهربان است.

🔴 اینا فقط بعضی از آیاتی هستند که به موضوع موجه بودن منفعت طلبی مربوطن.

▪️ممکنه کسی بگه
اشاره این آیات به تجارت ، نمادینه.


پاسخ این حرف مشخصه.

اولاً که وقتی یک فیلسوف اخلاق لیبرال ، از فایده‌گرایی صحبت می‌کنه ، یا روان انسان رو به سود ( لذت ) و زیان ( رنج ) تقلیل میده ، هم منظورش این نیست که یه جایی توی مغز وجود داره به اسم بازار که اشخاص در اونجا مبادله
انجام میدن.

ثانیا
چنین توجیهاتی عذر بدتر از گناهه.
وقتی کسی صحبتی استعاری انجام میده ، باید به چیزی مثال بزنه یا از نمادی استفاده کنه که فهم آسون‌تر بشه ، اینکه خدا بیاد رابطه خودش با بندگان رو به تجارت که شما چیزی پست و کم ارزش می‌دونید ( معنی صحبتتون همینه) تمثیل بکنه پس یعنی نعوذبالله خدا نادانه که سطح خودش و بندگان مومن خودش رو پایین میاره .

🔴 ممکنه ریاکاران تجدد ستیز بگن
بله ما هم با تجارت مشکلی نداریم ولی اینکه همه چیز رو به تجارت و داد و ستد و سود و زیان تقلیل بدیم اشتباهه.
و خدا هم نگفته تمام رابطه خدا و بنده داد و ستده‌

اگر کسی چنین ادعایی بکنه
ما منتظر میشیم تا توضیح بده که اگر رابطه خدا و بنده فراتر از تجارت هست چه هست؟!

پ‌ن:
در مقابل مغالطه کنه و وجه که اشاره داره به مواردی که ما چیزی رو به اشتباه به یک چیز دیگه فرو می‌کاهیم

فرض اضافه هم خودش مغلطه است.

مثلاً اگر کسی بگه:
دین چیزی وسیله‌ی تحمیق مردم نیست.

دچار مغالطه کنه و وجه شده و دین رو که دارای ابعاد مختلفی هست و جنبه‌های مثبت و منفی زیادی داره فقط به یک جنبه منفی تقلیل داده.

اما مثلاً کسی بگه :
دین در بعد اجتماعی چیزی جز وسیله‌ای برای ایجاد همبستگی - چه منجر به افزایش شانس بقا می‌شه - نبوده و نیست.
و کسی بگه نه دین فقط وسیله همبستگی نیست و هیچ توضیح و دلیل قانع کننده‌ای نیاره اینجا دچار مغلطه‌ی فرض اضافه شده.

اگر قرار باشه ما در مورد هر تبیین یا هر فرمولی بی‌دلیل ، بگیم آ به ب قابل تقلیل نیست سنگ روی سنگ بند نمی‌شه .

مکانیک به قوانین نیوتن قابل تقلیل نیست

( در فیزیک کلاسیک را تخته کنید یا هر خرافات را هم به عنوان بخشی از فیزیک بپذیریم .)

▪️ شناخت بدن انسان و درمان رنج‌ها و مشکلات جسمی و روانی ، به پزشکی مبتنی بر مدرک قابل تقلیل نیست. ( هر ننه قمری اومد شاش شتر تجویز کرد به عنوان جزئی از درمان اخلاقی بپذیریم ، هر کس خواست دکون زد که با ورد و احضار روح و غیره مشکلات روانی انسان‌ها را حل کنه ، به رسمیت بشناسیم‌ش

فواید استفاده از قوه قهریه برای ایجاد امنیت رو به « انحصار استفاده از قوه قهریه در دستان دولت مشروع » تقلیل ندیم.
( هرکس هر وقت صلاح دونست از قمه و چاقو و اسلحه گرم استفاده کنه .)

#فلسفه_دین
#فایده_گرایی #فلسفه_اخلاق #اصل_لذت

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته

▪️فرض اضافه :
www.tg-me.com/lEECHbrain/114
1
دو نکته درباره پیروزی زهران ممدانی

۱. هگل می‌پنداشت تاریخ در قلمروی ژرمنی پایان می‌پذیرد، در اینجا است که امر سوبژکتیو و ابژکتیو، امر الهی و انسانی، دولت و فرد به مصالحه می‌رسند. سربرآوردن نازیسم شاید پایان این این رؤیا بود. فوکویاما در دهه نود با ترکیب کم و بیش التقاطی از افلاطون و هگل و نیچه قلمروی آمریکایی را پایان تاریخ اعلام کرد: سرانجام مدل دموکراسی لیبرال آمریکایی، یعنی دولت حداقلی، جامعه مدنی حداکثری با بیشترین آزادی اقتصادی و اجتماعی برای فرد پایان تاریخ است، از این به بعد همه می‌خواهند «آمریکایی» شوند و افقی نمی‌ماند جز حک و اصلاح همین مدل موجود. باید گفت این مدل امروز شکست خورده است. آن چه مدل آمریکایی خوانده می‌شود، دقیقاً چیزی است برخلاف دولت مطلوب هگل: جامعه مدنی پنهاور و دولت کوچک. در واقع – چنان که هگل خود نیز اشاره می‌کند، جامعه مدنی باقی‌مانده وضع طبیعی است، خصوصاً در آمریکا. قرارداد اجتماعی آمریکایی فرد را از «ترس از مرگ خشونت‌بار» رها می‌کند ولی او را در «ترس از مرگ اجتماعی» رها می‌کند. بحران مدل آمریکا به روشنی حق را به هگل (و شاید افلاطون؟) می‌دهد. تقریباً طبیعی است که در برابر این بحران نوعی از «سوسیالیسم» دوباره عَلَم می‌شود، تنها ایدئولوژی‌ای که درون جامعه مدرن وعده می‌دهد دوباره جامعه را همچون یک کلِ عادل از نو سازمان می‌دهد. این که می‌تواند این کار را بکند یا نه بحث دیگری است.

۲. مسلمانان مهاجر در غرب موقعیتی شبیه یهودیان در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم دارند: در جستجوی ادغام و رسیدن به هویتی نو اما اصیل. وقتی می‌گوییم مسلمان تصور نکنید صرفاً درباره متشرعان حرف می‌زنیم، تمام کسانی که از خاورمیانه و اطرافش به غرب می‌روند برای راست افراطی و حتی گاه برای غیر آن، کم و بیش «مسلمان» محسوب می‌شوند. مسلمان اگر چه در اصل خصلتی قومی - نژادی ندارد، اما در عمل رنگ قومی - نژادی به خود گرفته است. باز درست مثل اکثر یهودیان، مسلمانان امروز برای ادغام شدن در جامعه غربی بیشتر خود را در چپ ترقی‌خواه جای می‌دهند. چهره‌هایی چون زهران ممدانی امروز نشان از مرحله مهمی از تحول هویت مسلمانی در غرب دارند. بعد از دهه‌ها کشمکش به تدریج بخش بزرگی از مسلمانان در حال ادغام شدن در جوامع غربی هستند. ضمن اینکه این هویت نو مسلمانی می‌تواند تاثیر بسیار مثبتی بر جوامع اسلامی بگذارد. مسلمانان معاصر در حال کلنجار رفتن با جهان مدرن و یافتن هویتی از آن خود هستند، باید این فرایند را درک کرد و به آن اجازه آزمون و خطا داد.


پی‌نوشت‌:
آقایی باسم بابک مینا
پای منقل اینو نوشته
و بنظر می‌رسه که آط و آشغال‌ متاع‌ش بیش از حد مورد قبول بوده.

شما یک نکته‌ی درست به درد بخور تو این متن پیدا کنید .

پاسخ من بصورت خلاصه:
هگل غلط کرد با تو

@Nviolence2 | تحلیل/قصه
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
مسلمانان بنیادگرا و چپ های افراطی هیچوقت هیچ گهی نمی‌شن

بخاطر همین جوگیری ها و توهمات تاریخ گرایانه‌ی هگلی و مگلی و ...

▪️تو مقاطعی - مثل ابتدایی قرن ۲۰ - که جبهه‌های هوادار واقع گرایی لیبرالیسم کلاسیک بهرعلت به حاشیه می‌رن و در کشورهای لیبرال ضعف هایی مشاهده می‌شه ،
این اراذل - با اعتماد به سقفی که از همون توهمات بدست آوردن - چاقو بدست میان و وسط میدون و یه عربده ای می کشن .
ظرف مدت کوتاهی هم یکی مثه تاچر یا چرچیل یا روزولت یا ... پیدا می شه که مدبرانه جلوشون وا می‌سه و در صورت لزوم مثه سگ می زنه تو سرشون و ...

در نهایت جز همون صدای سگ چیزی ازشون نمی مونه .

🔴 حالا حکایت رای آوردن این ممدانیه.

اتفاقی نیفتاده که رفقا شروع کردن به خیال بافی که

ببینید مسیر تاریخ عوض شده

.
بیژگویی های مکتب اصالت تاریخ داره به وقوع می‌پیونده.



یه دو روز صبر کنید ببینیم اگر رایحه خوش خدمت این آقای ممدانی گندش در نیومد
بعد قصه ببافید
🔰 مکتب اصالت تاریخ (۱)

توضیح واژه

واژه «اصالت تاریخ» در زبان فارسی به معنای این است که تاریخ نه صرفاً مجموعه‌ای از رخدادها، بلکه منشأ معنا، جهت‌گیری، و هویت انسانی است.

این اصطلاح در فلسفه تاریخ، جامعه‌شناسی، و نقد فرهنگی به‌کار می‌رود و به دیدگاهی اشاره دارد که تاریخ را اصل و تعیین‌کننده می‌داند، نه صرفاً بستر یا ابزار.

در زبان انگلیسی، historicism معادل اصلی این مفهوم است. historicism به مکتبی اشاره دارد که باور دارد فهم انسان، فرهنگ، و اندیشه فقط در بستر تاریخی ممکن است. این واژه در فلسفه، نقد ادبی، و علوم اجتماعی کاربرد دارد و در برابر دیدگاه‌هایی قرار می‌گیرد که به اصول فراتاریخی یا جهان‌شمول معتقدند.

واژه historicity نیز در زبان انگلیسی به‌کار می‌رود، اما بیشتر به معنای «تاریخی بودن» یا «واقعیت تاریخی داشتن» یک پدیده است. این واژه در فلسفه، روان‌شناسی اجتماعی، و الهیات کاربرد دارد و به این اشاره دارد که هر چیز انسانی، در بستر تاریخ شکل گرفته و معنا یافته.

در زبان آلمانی، واژه Geschichtsphilosophie برای فلسفه تاریخ به‌کار می‌رود، و historicism نیز با همان بار معنایی انگلیسی استفاده می‌شود. در زبان فرانسوی، اصطلاح philosophie de l’histoire معادل فلسفه تاریخ است و historicisme نیز برای اشاره به مکتب اصالت تاریخ به‌کار می‌رود.

واژه authenticity در زمینه‌های فرهنگی و هنری، به معنای اصالت تاریخی یک شیء یا روایت است. این واژه در مرمت، موزه‌داری، و نقد فرهنگی کاربرد دارد و به وفاداری به شکل، معنا، و زمینه‌ی تاریخی اشاره دارد.

اصالت تاریخ در فلسفه به این معناست که فهم انسان، اخلاق، سیاست، و هنر بدون درک تاریخ ممکن نیست.

در روان‌شناسی اجتماعی ، historicity یعنی اینکه شناخت انسان همیشه در بستر تاریخی شکل می‌گیرد. در مرمت و نقد فرهنگی ، authenticity یعنی وفاداری به شکل، معنا، و زمینه‌ی تاریخی یک اثر یا بنا.

در نهایت، اصالت تاریخ یعنی پذیرش این اصل که هیچ اندیشه، رفتار، یا ساختاری بدون زمینه تاریخی قابل فهم نیست و هر تفسیر یا نظریه‌ای، در دل تاریخ شکل گرفته و معنا یافته.

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ایسم ها :
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/6035
▪️ الحمدلله
بعد ریاست جمهوری پزشکیان
با مجاهدت دوستان قبیله‌گرای پانترک
تنها مشکل مملکت و معضل کسانی که خودشونو تخم ترکه‌ی چنگیز مغول می‌دونن داره حل می‌شه

▪️وقت‌شه ووک ها و قبیله پرست ها برای اعصاب پدر ائلیار (البته اگر دستگاه عصبی و مغزی داشته باشه) یه کمپین عزاداری درست کنن:
اثرات (فواید و هزینه های) زیادی داره:

ذهن ۲ درصد مردم هم مشغول بشه
دو درصد از فکر کردن به مسائل اصلی ( استبداد /اقتصاد/ محیط زیست) منحرف می‌شه.

یه ۲۰ درصد مردم هم ترس از هرج و مرج و جنگ داخلی و جنگ قومی بعد از سقوط حکومت را پیدا کنند ، ۲۰ درصد احتمال بقای سیستم و تداوم وضعیت رو به اضمحلال فعلی بیشتر می‌شه.

اینکه نگاه عادی به خودمون و وضعیتمون داشته باشیم ( یعنی مثل زمان شاه زندگی مونو بکنیم با تفکیک قوا و آزادی بیشتر ) چیز خوبی نیست.
باید هویت بسازیم ‌.
هویت مغولی و تاتاری

نه که
تخت جمشید نصفه کاره ست

و از آسیای میانه تا دروازه های اروپا( قلمرو حکمرانی چنگیز) پر از بقایای تمدنیه😕
تمام بزرگان/دانشمندان و ادیبان آذربایجان تو این ۲۰۰ سال و قبل از اون اسمای مغولی ( آلتایی) داشتن مثل گوتای و آکتای

رضاشاه اومد حذف کرد

مربوط
👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تبیین دکتر سلطانی رو شنیدید 👆

حالا - بقول پست مدرن ها - روایت من :

ما - یعنی روشنفکران ما - در این حدود ۱۵۰ سال که متوجه عقب موندگی خودشون شدند و نگاه به غرب داشتند ، همواره متاثر از جو غرب بودند.

در صدر مشروطه روشنفکران نسل اول به صورت مستقیم تحت تاثیر روشنفکران فرانسه و روشنگری فرانسه بودند
که با کمی مماشات می‌شه گفت همون روشنگری لیبرال انگلیسی بود.
برا همین می‌بینیم که نگاهشون به سیاست و مسائل اجتماعی هم نگاهی تحلیلی ، عملگرایانه و فایده‌گرایانه است
در عین حال همگی به فرهنگ و زبان و سنت خودمون هم علاقمندند و کسانی مثل تقی زاده کتاب‌های ارزشمندی راجع به تاریخ ایران و شعرای کلاسیک نوشتند. ( به جز کسروی که فقط به فردوسی ارادت داشت و با همه شاعران ضدیت داشت .)

ادامه

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri || نخبگان معاصر
@mghlte | عصر روشنگری
جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی )
تبیین دکتر سلطانی رو شنیدید 👆 حالا - بقول پست مدرن ها - روایت من : ما - یعنی روشنفکران ما - در این حدود ۱۵۰ سال که متوجه عقب موندگی خودشون شدند و نگاه به غرب داشتند ، همواره متاثر از جو غرب بودند. در صدر مشروطه روشنفکران نسل اول به صورت مستقیم تحت تاثیر…
🔰 دیوار کوتاه زبان فارسی (۲)

روشنفکران نسل دوم و سوم مثل فردید و آل احمد و غیره ، همزمان با رونق گرفتن فلسفه هگلی و پست مدرنیستی در اروپا با عرصه وجود گذاشتند و تحت جو ، ضدد تجدد شدند و در مورد فرهنگ ایران به خصوص زبان فارسی و شعراش رویکردهای ضد و نقیض و افراطی داشتند . یکی مثل شاملو میومد و فردوسی رو می‌کوبید و ربطش می‌داد به جامعه بی طبقه مارکس
یکی مثل دکتر سروش هر چیزی رو به مولانا ربط میده.

نتیجه:
ضعف فرهنگ تفکر نقادانه ما معلول جوگیری روشنفکران مونه که عموماً بلوغ فکری روشنگری رو پیدا نکردند و تا یه توجیه غربی پیدا می کنند ، بر می‌گردن به تنظیمات کارخانه و فرهنگ جماعت گرایانه و زبان رازورزانه ( اونم در مسائل اجتماعی که جای صراحته )

🔴هیچ دلیل قابل دفاعی وجود نداره که مشکلات اجتماعی و سیاسی و عقب‌ماندگی‌های دیگه ما ربطی به زبان داشته باشه.
هیچ همبستگی آماری بین هیچ زبان خاصی با پیشرفت یا عدم پیشرفت وجود نداره.

این تئوری پردازی‌ها هم وارداتی هست و از طرف کسانی که از ویتگنشتاین تاثیر گرفتن تبلیغ میشه و متاسفانه وارد فلسفه تحلیلی هم شده
و بعضا کسانی که رویکرد منطقی و تحلیلی و سنجش پذیر هم دارند ، این حرفها رو باور کردن و بدون هیچ دلیل و فکری تبلیغ می‌کنند.

خواص ما زورشون بهر علت به استبداد نمی‌رسه یا همدلی هایی باهاش دارند ،
- معلول ها رو‌ بجای علت می‌گیرند.
- علت من درآوردی می سازند.

#فلسفه_زبان

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri || نخبگان معاصر
@mghlte | عصر روشنگری
🔰مرز خود و محیط

مرض روشنفکران تجددستیز جماعت گرا

«تمایز من و جهان»
یا
«حدفاصل فرد و پیرامون»

در انگلیسی برای این مفهوم بیشتر از اصطلاح self–environment boundary یا ego–world boundary استفاده می‌کنند و
در آلمانی که روان‌کاوی کلاسیک در آن شکل گرفت، واژه‌ی Ich–Umwelt Grenze یا Ich–Welt Abgrenzung رایج بوده .


طرح ایده

فروید در کار با بیماران‌ش متوجه شد که
بسیاری از آن‌ها نمی‌توانند تفاوت بین خیال درونی و واقعیت بیرونی را تشخیص دهند.

همین مشاهده باعث شد او بگوید

کودک در آغاز زندگی مرز روشنی ندارد و تنها با گذار از «اصل لذت» به «اصل واقعیت» یاد می‌گیرد که خودش را از محیط جدا کند.
یونگ با مفهوم ناخودآگاه جمعی نشان داد که فرد همیشه در شبکه‌ای از نمادها و محیط روانی مشترک است و مرز خود/دیگری باید ساخته شود.

سالیوان در نظریه‌ی روابط بین‌فردی تأکید کرد که هویت فردی از طریق تمایز از دیگران شکل می‌گیرد.

مارگارت ماهلر در نظریه‌ی جدایی ـ فردیت دقیقاً گفت کودک ابتدا خود را از مادر جدا نمی‌بیند و به‌تدریج مرز خود/محیط را می‌سازد.

دونالد وینیکات هم با مفهوم شیء انتقالی نشان داد که کودک برای جدا کردن خود از محیط به ابزارهایی مثل عروسک یا پتو نیاز دارد تا مرز روانی بسازد.

▪️تثبیت در روان‌شناسی بالینی و DSM

در DSM-III (۱۹۸۰) وقتی اختلالات شخصیت دسته‌بندی شدند ، کلاستر A به‌عنوان گروهی معرفی شد که مشکل اصلی‌شان همین مرزگذاری است : عجیب، منزوی، و ناتوان در تفکیک خود از محیط.
در DSM-5-TR (۲۰۲۲) هنوز این دسته‌بندی وجود دارد : پارانوئید ، اسکیزوئید ، اسکیزوتایپال.
ویژگی مشترک‌شان اختلال در روابط و درک مرز خود/دیگری است.
مکانیزم دفاعی غالب در این تیپ‌ها معمولاً فرافکنی ، انکار و جداسازی است.
یعنی فرد نمی‌تواند مرز روشنی بین خود و محیط یا دیگران بکشد ، و همین باعث مشکلات در روابط اجتماعی و فردیت می‌شود .
اسکیزوئید خودش را از محیط جدا نمی‌کند چون اساساً ارتباط عاطفی را قطع کرده و انگار مرزها محو می‌شوند.
اسکیزوتایپال مرز خود/محیط را با باورهای جادویی و تفکر عجیب پر می‌کند و خیال و واقعیت قاطی می‌شوند.
پارانوئید چون مرز خودش با محیط را نمی‌فهمد، دائماً احساس می‌کند دیگران قصد حمله یا خیانت دارند و فرافکنی می‌کند.

▪️از دید روانشناسی تکاملی

در زندگی قبیله‌ای این ویژگی ، می‌توانسته کارکرد داشته باشد.
وقتی فرد خودش را جدا از قبیله نمی‌دید،گ ، بقایش تضمین می‌شد ، چون هویت فردی بدون جماعت در آن شرایط معنایی نداشت.
ناتوانی در تفکیک خود از محیط باعث می‌شد فرد نیازها و احساسات جمع را مثل نیازهای خودش تجربه کند و این همدلی شدید انسجام گروهی را بالا می‌برد.
اگر مرز من و دیگری محو باشد ، فرد کمتر دنبال منافع شخصی جداگانه می‌رود و در قبیله این یعنی کمتر احتمال شورش یا جدایی.
در شرایط شکار و دفاع ، اینکه فرد خودش را امتداد قبیله بداند واکنش سریع و هماهنگ ایجاد می‌کرد.

ناسازگاری در جوامع مدرن

امروز اما همین مکانیزم ناسازگارست. در جوامع مدرن ، فردیت و توانایی تفکیک خود از محیط برای استقلال ، خلاقیت و مسئولیت شخصی ضروری است.
همان مکانیزمی که در قبیله انسجام می‌آورد ، امروز می‌تواند به وابستگی ناسالم ، توهم یا ناتوانی در تصمیم‌گیری فردی منجر شود.

روان‌شناسی تکاملی می‌گوید این ویژگی‌ها محصول سازگاری با محیط قبیله‌ای بوده‌اند. مغز انسان برای بقا در گروه‌های کوچک طراحی شده، جایی که خود و جمع تقریباً یکی بودند. اما وقتی جوامع بزرگ و پیچیده شدند، همان سازگاری به شکل اختلال ظاهر شد. چیزی که زمانی مزیت بود امروز فقط هزینه دارد.

کلاستر A نمونه‌ای از ضعف سازگاری ست: جایی که مغز نمی‌تواند مرز خود/محیط را به‌درستی تثبیت کند و فرد در روابط اجتماعی و فردیت دچار مشکل می‌شود.

#کلاستر_a #جماعت_گرایی #سوسیالیسم #روانشناسی_تکاملی #نظریه_شخصیت

@tahlile_roya | روانشناسی و روانکاوی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri || نخبگان معاصر

▪️ خودخواهی در دوران پیشا مدرنیته:
www.tg-me.com/Anglosphere2/337
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تبیین دکتر سلطانی رو شنیدید 👆

حالا - بقول پست مدرن ها - روایت من :

ما - یعنی روشنفکران ما - در این حدود ۱۵۰ سال که متوجه عقب موندگی خودشون شدند و نگاه به غرب داشتند ، همواره متاثر از جو غرب بودند.

در صدر مشروطه روشنفکران نسل اول به صورت مستقیم تحت تاثیر روشنفکران فرانسه و روشنگری فرانسه بودند
که با کمی مماشات می‌شه گفت همون روشنگری لیبرال انگلیسی بود.
برا همین می‌بینیم که نگاهشون به سیاست و مسائل اجتماعی هم نگاهی تحلیلی ، عملگرایانه و فایده‌گرایانه است
در عین حال همگی به فرهنگ و زبان و سنت خودمون هم علاقمندند و کسانی مثل تقی زاده کتاب‌های ارزشمندی راجع به تاریخ ایران و شعرای کلاسیک نوشتند. ( به جز کسروی که فقط به فردوسی ارادت داشت و با همه شاعران ضدیت داشت .)

ادامه

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri || نخبگان معاصر
@mghlte | عصر روشنگری
👍1
جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی )
تبیین دکتر سلطانی رو شنیدید 👆 حالا - بقول پست مدرن ها - روایت من : ما - یعنی روشنفکران ما - در این حدود ۱۵۰ سال که متوجه عقب موندگی خودشون شدند و نگاه به غرب داشتند ، همواره متاثر از جو غرب بودند. در صدر مشروطه روشنفکران نسل اول به صورت مستقیم تحت تاثیر…
🔰 دیوار کوتاه زبان فارسی (۲)

روشنفکران نسل دوم و سوم مثل فردید و آل احمد و غیره ، همزمان با رونق گرفتن فلسفه هگلی و پست مدرنیستی در اروپا با عرصه وجود گذاشتند و تحت جو ، ضدد تجدد شدند و در مورد فرهنگ ایران به خصوص زبان فارسی و شعراش رویکردهای ضد و نقیض و افراطی داشتند . یکی مثل شاملو میومد و فردوسی رو می‌کوبید و ربطش می‌داد به جامعه بی طبقه مارکس
یکی مثل دکتر سروش هر چیزی رو به مولانا ربط میده.

نتیجه:
ضعف فرهنگ تفکر نقادانه ما معلول جوگیری روشنفکران مونه که عموماً بلوغ فکری روشنگری رو پیدا نکردند و تا یه توجیه غربی پیدا می کنند ، بر می‌گردن به تنظیمات کارخانه و فرهنگ جماعت گرایانه و زبان رازورزانه ( اونم در مسائل اجتماعی که جای صراحته )

🔴هیچ دلیل قابل دفاعی وجود نداره که مشکلات اجتماعی و سیاسی و عقب‌ماندگی‌های دیگه ما ربطی به زبان داشته باشه.
هیچ همبستگی آماری بین هیچ زبان خاصی با پیشرفت یا عدم پیشرفت وجود نداره.

این تئوری پردازی‌ها هم وارداتی هست و از طرف کسانی که از ویتگنشتاین تاثیر گرفتن تبلیغ میشه و متاسفانه وارد فلسفه تحلیلی هم شده
و بعضا کسانی که رویکرد منطقی و تحلیلی و سنجش پذیر هم دارند ، این حرفها رو باور کردن و بدون هیچ دلیل و فکری تبلیغ می‌کنند.

خواص ما زورشون بهر علت به استبداد نمی‌رسه یا همدلی هایی باهاش دارند ،
- معلول ها رو‌ بجای علت می‌گیرند.
- علت من درآوردی می سازند.

#فلسفه_زبان

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri || نخبگان معاصر
@mghlte | عصر روشنگری
👍2
بزرگراه مرگ
اشاره به حملهٔ آمریکا و بریتانیا بر نیروی‌های صدام در بزرگراهی شش خطه در خلال جنگ خلیج فارس دارد.
نیروی‌های عراقی در حال بازگشت از پایتخت کویت به بصره بودند. از آنجا که تقریباً تمام نیروها باهم در حال برگشت بودند، تراکم نیروهای عراق افزایش یافت و همین امر باعث شد که آمریکا و بریتانیا فرصت را غنیمت و با جنگنده‌هایشان به‌طور ناگهانی به نیروی‌های صدام حمله کردند
شدت حملات جنگنده‌های آمریکایی به حدی سنگین بود که بسیاری از سربازان صدام زنده زنده در آتش سوختند.
تلفات عراق نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ نفر بود.
اجرای این عملیات و شکست مفتضحانه نیروهای صدام، نقش به سزایی در پذیرش، تسلیم و ادامهٔ عقب‌نشینی آخرین نیروهای باقی ماندهٔ عراقی از سرزمین کویت داشت./ویکیپدیا

🔸صدام در جنگ خلیج فارس از نظر نظامی شکست خورد ، اما حملات موشکی او به اسرائیل ــ هرچند از نظر نظامی چندان مؤثر نبود ــ در جهان عرب برایش نوعی سرمایه‌ی نمادین ایجاد کرد. بسیاری از جوامع عربی این حملات را نشانه‌ی «مقاومت» دیدند
لذا نیروهای ائتلاف با بمباران گسترده‌ی ستون‌های عقب‌نشین عراق تصویری از شکست کامل و بی‌رحمانه ساختند.

@JAAMEbaaz

مربوط
2025/11/09 03:51:55
Back to Top
HTML Embed Code: