🔰 چند نکته‌ی ناگفته راجع به جنگ ویتنام

پس از شکست فرانسه در جنگ اول هندوچین و توافق ژنو ۱۹۵۴، ویتنام به دو بخش شمالی (کمونیستی) و جنوبی (غیرکمونیستی) تقسیم شد. در جنوب، جمهوری ویتنام به رهبری نگو دین دیم شکل گرفت که از سوی سازمان ملل و بسیاری از کشورها به‌عنوان دولت رسمی شناخته می‌شد. این دولت در برابر شورش ویت‌کنگ که با حمایت مستقیم ویتنام شمالی و پشتیبانی شوروی و چین فعالیت می‌کرد، از آمریکا درخواست کمک کرد.

ایالات متحده ابتدا مستشاران نظامی و کمک‌های مالی فرستاد و سپس پس از حادثه خلیج تونکین (۱۹۶۴) حضور نظامی خود را گسترش داد.


▪️ ماجرای خلیج تونکین

۲ اوت ۱۹۶۴ ناوشکن آمریکایی «یواس‌اس مدوکس» در حال مأموریت شنود نزدیک آب‌های ویتنام شمالی بود. سه قایق اژدرافکن ویتنام شمالی به آن نزدیک شدند. مدوکس تیر اخطار شلیک کرد. قایق‌ها با اژدر و مسلسل پاسخ دادند. مدوکس و هواپیماهای پشتیبان شلیک کردند. یک هواپیمای آمریکایی آسیب دید. سه قایق شمالی آسیب دیدند. چهار کشته و شش زخمی در نیروهای شمالی ثبت شد.

۴ اوت ۱۹۶۴ گزارش حمله دوم علیه مدوکس و «یواس‌اس ترنر جوی» اعلام شد که بعدا مشخص شد دستگاه‌های کشتی آمریکایی روی رادار و صداها علامت‌هایی نشان دادند که گمان کردند قایق دشمن است.

دولت جانسون حمله دوم را واقعی معرفی کرد. کنگره آمریکا «قطعنامه خلیج تونکین» تصویب کرد. این قطعنامه اختیار کامل برای گسترش جنگ ویتنام به رئیس‌جمهور داد.


▪️مبنای حقوقی این حضور، دعوت ویتنام جنوبی به‌عنوان دولت قانونی و متحد آمریکا در چارچوب جنگ سرد بود. بنابراین مداخله آمریکا نه به‌عنوان اشغال یک کشور مستقل، بلکه به‌عنوان حمایت از دولت شناخته‌شدهٔ وقت در برابر شورش داخلی و تهاجم شمالی توجیه می‌شد.

در جنگ کره نیز وضعیت مشابه بود. پس از حمله کره شمالی به جنوب در ژوئن ۱۹۵۰، دولت قانونی کره جنوبی که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده بود، از ایالات متحده و متحدان درخواست کمک کرد. شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه، مداخلهٔ نظامی برای دفاع از کره جنوبی را تصویب کرد و آمریکا به‌عنوان فرمانده اصلی نیروهای سازمان ملل وارد عمل شد. بنابراین حضور آمریکا در جنگ کره نیز بر پایهٔ دعوت دولت قانونی و حمایت بین‌المللی شکل گرفت، نه به‌عنوان اشغال یک کشور مستقل.

اصل مشارکت آمریکا در جنگ ویتنام و کره بر پایه دعوت دولت‌های قانونی و در چارچوب حقوق بین‌الملل آن زمان مشروع و قانونی تلقی می‌شد. در ویتنام جنوبی، دولت رسمی از آمریکا و متحدان درخواست کمک کرد و در کره جنوبی نیز شورای امنیت سازمان ملل مداخله را تصویب کرد. بنابراین حضور نظامی آمریکا از منظر حقوقی به‌عنوان حمایت از دولت‌های شناخته‌شده توجیه می‌شد.

سلاح‌هایی مانند ناپالم، عامل نارنجی و بمب‌های خوشه‌ای که بعدها به‌عنوان سلاح‌های بدنام شناخته شدند، در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ هنوز تحت ممنوعیت‌های بین‌المللی قرار نداشتند. کنوانسیون‌های محدودکنندهٔ این نوع سلاح‌ها سال‌ها بعد تصویب شد. در زمان استفاده، این سلاح‌ها از نظر حقوقی غیرقانونی محسوب نمی‌شدند، هرچند آثار انسانی و زیست‌محیطی گسترده‌ای بر جای گذاشتند.

#شواهد_گزینشی
#آمریکا_ستیزی #غرب_ستیزی

@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Nviolence2 | تحلیل/قصه
@Tnaghad | ( مثال زنده مغالطات

▪️جنگ ویتنام ( علی بندری ):
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/6264
👍1👌1
پیش بینی ، محصول و -تنها -فایده‌ی علمه.
[ اگر علمی نتونست پیش بینی های موثر و مفید بکنه ، علم نیس]

پیش بینی محصول منقل نیس
منقل جای خیال‌بافی و قصه و خودخویی و خودخندی و نعشه ست ، نه تبیین و پیش بینی

پیش بینی علمی بصورت گزاره های شرطیه‌ و روند رو نشون می‌ده و بیشتر سلبی و منفیه:
اگر رفتار جمهوری اسلامی به همین شکل ادامه پیدا می‌کنه ، اتفاقاتی مثل قبل دوران اوباما قابل ادامه نخواهد بود. ( ثبات کشور ادامه نخواهد داشت و ... )

در روش علمی ( مثل تست زنی )
از طریق حذف گزینه های اشتباه تر می‌رسیم به اتفاقی که واقعا خواهد افتاد : مثل پیش بینی دکتر زیباکلام 👆( ک از قضا بصورت استعاری هم بیان شده بود)

⛔️ الان اسراییل بعد اونهمه کشتار و ویرانی براحتی از غزه خارج می‌شه

اگر غزه رو در اشغال نگه می‌داش و باین راحتی قسر در نمی رفت دیر یا زود احتمالا مجبور می‌شد دوباره مثل سال ۲۰۰۶ غزه رو ترک کنه.
ولی مسئولیت امنیت و تامین غذا و بهداشت مردم رو هم داشت .
ولی الان ...

▪️بی‌بی و ترامپ به مرگ گرفتن و گفتن غزه رو در اشغال نگه می‌داریم
به هدفشون (نقره داغ کردن مردم غزه) رسیدن و با خیال راحت می‌رن سر زندگی‌شون

ادامه
⛔️ پیش بینی علمی و پیش گویی منقلی

پیش بینی ، محصول و - تنها - فایده‌ی علمه.
[ اگر علمی نتونست پیش بینی های موثر و مفید بکنه ، علم نیست. ]

پیش بینی محصول منقل نیست .
منقل جای خیال‌بافی و قصه و خودخویی و خودخندی و نعشه ست ، نه تبیین و پیش بینی

پیش بینی علمی بصورت گزاره های شرطیه‌ و روند رو نشون می‌ده ، بیشتر هم سلبی و منفیه :
اگر رفتار جمهوری اسلامی به همین شکل ادامه پیدا می‌کنه ، اتفاقاتی مثل قبل دوران اوباما قابل ادامه نخواهد بود. ( ثبات حکومت و کشور ادامه نخواهد داشت .)

در روش علمی ( مثل تست زنی )
از طریق حذف گزینه های اشتباه تر می‌رسیم به اتفاقی که واقعا خواهد افتاد : مثل پیش بینی دکتر زیباکلام 👆 ( که از قضا بصورت استعاری هم بیان شده بود ، ولی خب همه می‌دونیم منظور چه بود ، این بیان استعاری ، با حرفهای مبهم منقلی ها فرق داره .)

زمان دقیق وقوع پدیده ها ، هدف و ثمره و سود ثانوی علمه.
مثلا می‌گیم:
اگر اسید کلریدریک را روی آهن بریزیم ، آهن واکنش نشان داده و به کلرید آهن ( ماده ای سبز رنگ ) و گاز هیدروژن ، تبدیل می‌شود.
اگر ریختن اسید را ادامه دهیم ، چیزی از آهن باقی نمی‌ماند...
[ اگر الف آنگاه ب
اگر جیم انگاه دال ]

اینکه دقیقاً چه مقدار اسید لازم است تا مثلاً آهنی که در اختیار ما یک کارگاه قرار دارد کاملاً به کلرید آهن و هیدروژن تبدیل شود ، به مقدار آهن و مقدار اسید کلریدیکی که در طی واحد زمان روی آهن می‌ریزیم بستگی دارد.

اما زمان هرچقدر طول بکشد
و
خطای محاسباتی هرچقدر باشد

باز باید به عقلانیت تجربه گرایانه اعتماد کنیم.
نه به دود گرفتن پای منقل

⛔️ حقه‌ی همیشگی شیادان منقلی:
بصورت روزانه ده ها زر مفت می‌زنن.
طبیعتا ، این وسط ، یه چیزایی از دو تا از پیش گویی ها ، تصادفا درست در میاد :
فوری عوام کم هوش تر از اون استاد منقلی جشن می‌گیرند که:
آی بیاید ببینید حرفهای عمو منقلی درست در اومد.
بعد همونها هواداران استاد رایفی پور رو تمسخر می کنند 😁🤦‍♂

حدیث تفکر نقادانه:
یک ساعت کاملا خراب هم در شبانه روز دو باز زمان را دقیق نشان می‌دهد ...

🔴 چندتا پیش بینی دکتر زیباکلام یا زیدآبادی ( که تحصیلات علوم اجتماعی دارند و به منش عقلانیت تجربه گرایانه‌ی روشنگری ، متعهدند ) غلط از آب دراومده ؟!

ازون ور مانوک و مطهرنیا و رائفی پور و بقیه منگل های مجازی چقدر چرت گفتند و برعکس شده.

۱۶ سال پیش مانوک گفت : بشار بزودی می‌ره و
پشت ش جمهوری اسلامی می ره و تنها آلترناتیو برای اینده‌ی ایران از نظر ترععمپ ، پهلویزمه 😂

هنوز یه مشت سفیه فیلم هاشو پخش می‌کنن و می‌گن: ببینید مانوک پیش بینی کرد.😂

بابا صبر کنید
هنوز خبری نیست که ...


#روش_شناسی #معرفت_شناسی
#پوزیتیویسم_اجتماعی
#فلسفه_علم

@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Nviolence2 | تحلیل/قصه
@Tnaghad | ( مثال زنده مغالطات )
🔰 اخلاق مدرن در نگاه جواد طباطبایی

اختراع چرخ
پیچیده سازی بی جا
تغییر موضع ( تهش یه حرف حسابی داره اونم اینه که : اخلاق خیر جمعیه ، همون حرف فایده گرایان )


جواد طباطبایی مستقیماً به فایده‌گرایی نپرداخته ، اما در نقد فلسفه مدرن و اخلاق سکولار، موضعی انتقادی نسبت به رویکردهای پیامدگرایانه مانند فایده‌گرایی دارد. او اخلاق را بخشی از سنت عقلانی تمدن می‌داند ، نه صرفاً ابزار تنظیم رفتار یا تولید سود.

🧠 نقد پراگماتیسم و فایده‌گرایی:
او اخلاق مدرن را فاقد بنیان متافیزیکی می‌داند و معتقدست که پیامدگرایی (مثل فایده‌گرایی) اخلاق را به ابزار تنظیم رفتار تقلیل می‌دهد.

- اخلاق در تمدن ایرانی–اسلامی
طباطبایی در آثارش، به‌ویژه در نقد فلسفه اسلامی و فلسفه سیاسی، اخلاق را مرتبط با ادراکات عقل عملی و حکمت عملی می‌بیند ، نه با سود فردی یا جمعی.

📚 مواضع ضمنی نسبت به فایده‌گرایی

- فایده‌گرایی = اخلاق بدون سنت: از نگاه طباطبایی، نظریه‌هایی مانند فایده‌گرایی محصول فروپاشی سنت‌های عقلانی‌اند و نمی‌توانند اخلاق را در بستر تمدن بازسازی کنند.

- اخلاق مدرن = بحران معنا: او اخلاق مدرن را دچار بحران معنا می‌داند، زیرا از سنت‌های فلسفی و دینی جدا شده و به ابزار سیاست یا اقتصاد تبدیل شده است.
- نقد کانت و بنتام: هرچند مستقیماً به بنتام یا میل نمی‌پردازد ، اما در نقد فلسفه مدرن، اخلاق وظیفه‌گرا و فایده‌گرا را فاقد پیوند با حکمت عملی و سنت‌های تمدنی می‌داند.

📌 موضع طباطبایی راجع به
فایده‌گرایی : تقلیل اخلاق به سود ، فاقد بنیان تمدنی

اخلاق کانتی : انتزاعی و غیرتاریخی ؛ بی‌ارتباط با سنت
اخلاق سنتی : بخشی از عقل عملی و حکمت تمدنی
اخلاق مدرن : دچار بحران معنا و گسست از سنت

▪️ طباطبایی اخلاق را نه مجموعه‌ای از توصیه‌های فردی یا قواعد رفتاری ، بلکه بخشی از ساختار عقلانی تمدن می‌داند—جایی که اخلاق با سیاست ، تربیت و فلسفه درهم‌تنیده است.

طباطبایی می‌گوید : «اخلاق مرتبط با ادراکات عقل عملی و حکمت عملی است» :

🧠 عقل عملی = توانایی تشخیص خیر عمومی

- برخلاف عقل نظری که به شناخت حقیقت می‌پردازد ، عقل عملی درگیر تصمیم‌گیری در زندگی اجتماعی است.
- اخلاق در این چارچوب یعنی توانایی تشخیص خیر و شر در بستر تمدن ، نه فقط در وجدان فردی.

📜 حکمت عملی = فلسفه‌ای برای تدبیر جامعه

- حکمت عملی در سنت ایرانی–اسلامی شامل اخلاق، سیاست، و تدبیر منزل است.
- طباطبایی اخلاق را بخشی از این حکمت می‌بیند ؛ یعنی اخلاق باید در خدمت نظم عقلانی جامعه باشد ، نه صرفاً احساسات یا سود فردی.


نه روان‌شناسی ، نه فایده‌گرایی

- طباطبایی با رویکردهایی مثل فایده‌گرایی یا اخلاق روان‌شناختی که اخلاق را به سود، لذت، یا تنظیم رفتار تقلیل می‌دهند، مخالف است.
- از نظر او، این‌ها اخلاق را از سنت عقلانی جدا کرده و به ابزار سیاست یا اقتصاد تبدیل کرده‌اند.

اخلاق برای طباطبایی چیزی نیست که بشود با محاسبه سود تعریفش کرد. اخلاق باید در پیوند با عقل تاریخی، سنت فلسفی، و ساخت تمدن فهمیده بشه—نه در خلأ فردی یا روان‌شناختی


#اختراع_چرخ #فلسفه_اخلاق #فایده_گرایی

@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
دختر آمریکایی کاملاً به افسونگری‌های بدنش آگاه است.
او می‌داند که افسون‌گری در چهره‌اش ، چشمان نافذ و لب‌های تشنه‌اش نهفته است.
او می‌داند که پستان‌های گِردش ، باسن بزرگش ، ران‌های خوش‌ترکیب‌ش و ساق‌های صافش افسون‌گرند.
او همهٔ این‌ها را می‌داند باز هم آن‌ها را نمی‌پوشاند.
😕

روایت سید قطب پس از بازگشت از آمریکا از «سبک زندگی آمریکایی» که او آن را «منزجرکننده» می‌خواند.

لمبرهای دخترهای آمریکایی بدجور حال سید رو خراب کردند و غواسق جسمانی‌ش رو غلیان دادند.💦😕
خدا لعنت‌شون کنه 😑


@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ هدایت و فردید
سید قطب

سید ابراهیم حسین شاذلی قطب شناخته‌شده با نام سید قطب (۹ اکتبر ۱۹۰۶–۲۹ اوت ۱۹۶۶) نویسنده و نظریه‌پرداز اسلام‌گرای مصری بود.[۱] وی به دلیل بازنگری در تأثیر برخی از مفاهیم اسلامی بر تحولات اجتماعی و سیاسی نظیر جهاد، میان پژوهشگران اسلام سیاسی، مشهور است. برخی وی را «آموزگار گفتمان تکفیر» در سده بیستم خوانده‌اند.

اندیشه او سخت در ایدئولوژی جنبش‌ها و گروه‌های اسلام‌گرای، جهادی و سلفی اثر نهاد و مفهوم‌های «جاهلیت جهان»، «حاکمیت الله» و «جهانی بودن اسلام» به «تکفیر»، «انقلاب» و «خشونت» پیوندی ناگسستنی خورد. مکتب فکری او به عنوان «قطبی‌گری» شناخته می‌شود.

قطب در روستای موشه در استان اسیوط مصر به دنیا آمد. پدرش حاج قطب ابراهیم، از محترمان و فعالان اجتماعی محل خود بود. از کودکی به آموختن قرآن پرداخت و در سن ۱۰ سالگی حافظ کل قرآن کریم شد. از آنجا که پدرش عضو حزب وطنی اللواء بود، هر هفته جلسات بحث و بررسی مسائل مهم مصر و جهان اسلام در منزلش برگزار می‌گردید که وی نیز در آنها به‌طور فعال شرکت داشت. در انقلاب ۱۹۱۹ مصر، در حالی که بیش از ۱۳ سال نداشت، وی نیز همراه پدرش برای مردم سخنرانی و آنها را به جهاد و مقاومت ترغیب می‌کرد.

در سال ۱۹۲۰ برای ادامه تحصیل به قاهره رفت. در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه عبدالعزیز شد. پس از آن به دانشگاه دارالعلوم راه یافت. وی در دوران دانشجویی، از دانشجویان مستعد و با پشتکار بود و توجه استادانش را به خود جلب کرد.

در سال ۱۹۳۹ کارمند وزارت معارف مصر شد. برای تحصیل دربارهٔ سیستم‌های آموزشی بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ با بورسیه تحصیلی به ایالات متحده رفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را از کالج آموزشی ایالت کلرادو (نام فعلی‌اش دانشگاه شمال کلورادو است) دریافت کرد. «عدالت اجتماعی در اسلام» را که اولین اثر نظری مهمش در حوزهٔ نقد اجتماعی مذهبی است، در خارج از کشور در سال ۱۹۴۹ منتشر کرد.

مسائل زیادی در آمریکا بود که انتقاد شدید قطب را برمی‌انگیخت: نژادپرستی، مادی‌گرایی، آزادی فردی، سیستم اقتصادی، آرایش‌گران ناشی، ابتذال، ممنوعیت طلاق، هیجانات ورزشی و اختلاط «حیوانی» جنسیت‌ها (حتی در موقع رفتن به کلیسا). و از حمایت نکردن آمریکا از مبارزات مردم فلسطین نیز به شدت انتقاد می‌کرد. در مقاله‌ای که پس از بازگشت از آمریکا در مصر منتشر کرد، از رفتارهای جنسی در آمریکا به شدت انتقاد کرد.
در سال ۱۹۵۳ از خدمات دولتی استعفا داد تا به اخوان‌المسلمین بپیوندد و بعدها تأثیرگذارترین مبلّغ این گروه شد.

هم اخوان‌المسلمین و هم قطب از ارتباط نزدیک‌شان با جنبش افسران آزاد در زمان کودتای ۱۹۵۲ و پس از آن راضی بودند. بسیاری از اعضای اخوان‌المسلمین انتظار داشتند که ناصر دولتی اسلامی تشکیل دهد، دست کم یک دموکراسی اسلامی. اما خیلی زود رابطهٔ میان اخوان‌المسلمین و افسران آزاد که موفقیت‌هایی در انقلاب کسب کرده بودند، تیره شد. افسران آزاد نه انتخابات برگزار می‌کردند و نه حاضر بودند مصرف الکل را ممنوع کنند. خیلی زود معلوم شد که اصول اسلامی اخوان‌المسلمین و ایدئولوژی سکولار ناصریسم با هم سازگار نیستند.

پس از تلاش برای ترور جمال عبدالناصر در سال ۱۹۵۴، دولت مصر به تأدیب اخوان‌المسلمین پرداخت. قطب و بسیاری دیگر از اعضای اخوان‌المسلمین را به خاطر مخالفت‌های شفاهی با سیاست‌های دولت حبس کرد. قطب در زندان دو اثر بسیار مهمش را نوشت: تفسیری بر قرآن (فی ظلال القرآن الکریم) و مانیفست اسلام سیاسی‌اش با عنوان «نشانه‌های راه». این آثار اندیشه‌های نهایی قطب را تشکیل می‌دهند، او در این کتاب‌ها بر مبنای تفسیرهایی از قرآن، تاریخ اسلام و مسائل اجتماعی و سیاسی مصر ادعاهایی افراطی و ساختارشکنانه مطرح کرده است.

قطب با وساطت نخست‌وزیر وقت عراق، عبدالسلام عارف، از زندان آزاد شد، اما هشت ماه بعد در اوت ۱۹۶۵ دوباره بازداشت شد. او متهم به طراحی برای سرنگونی دولت بود و به دادگاهی فرستاده شد که عده‌ای آن را دادگاهی نمایشی می‌نامند. اغلب اتهامات او مستقیماً برگرفته از کتاب معالم فی الطریق بود. او در دادگاه سرسختانه از عقایدش دفاع کرد. دادگاه قطب و شش عضو دیگر اخوان‌المسلمین را به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.

وی به دستور جمال عبدالناصر در ۲۹ اوت ۱۹۶۶، به اتهام «توطئه برای براندازی رژیم»، اعدام شد.

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
اسراییلی ها رفتن سرخونه زندگی
فلسطینی ها هم دعواهای قبیله شون تموم میشه و سوار تویوتاهاشون می‌شن
غم فرونشست هم ندارند.

ما چی؟!
می‌خوایم باز بمونیم با امیدهای پوچ؟!

ملتی می‌تونه روابط عادی و زندگی عادی داشته باشه که عادی باشه.
یعنی نرمال

تو دنیای امروز نرمال بودن به اینه که درک کنی

- هیچکس نمی‌تونه دلسوزتر و مفیدتر از خودت به حال خودت باشه.
- باید بجای آرزو اندیشی
و پاچه مالی یه ملت کوچک تر از خودت یا ملتی که اون ینگه‌ی دنیاس ،از تجربه‌ی خودت و ملت های دیگه برای پیشرفت بهره ببری
- بدونی هیچوقت هیچ حکومتی -هرچقدر ضعیف و حقیر و مشنگ- توسط یه آدم مفتخورِ بغیرت که یه نونوایی اداره نکرده ساقط نشده‌.
جهان هم-مثل بیضه پرستان ما -احمق نیست که روی اسب مریض شرط بندی کنه و از چنین گزینه ای حمایت کنه ک
هم شانس پیروزی نداره
هم بعد تغییر رژیم نمی‌تونه کشور رو اداره کنه
و مسئولیت گندکاریاش می‌افته گردن آمریکا

برای بار صدم
آمریکا یک بار یه غلطی کرد خواست با صرف میلیاردها دلار تو کشوری مسلمان(افغانستان) دولت-ملت بسازه
چیزی جز گه خوری و اتهامِ سرقت منابع گدایان افغانستان نصیب‌ش نشد.
دیگه اشتباه رو تکرار نمی‌کنه
بفهمیم
👍1
🔰تغییرات فکری سید قطب

چرا قطب از یک اصلاح‌طلب سکولار در دههٔ ۱۹۳۰ به یک اسلام‌گرای تندرو (که در معالم فی الطریق مشهود است) در دههٔ ۱۹۵۰ تبدیل شد؟!

در این باره نظریات گوناگونی وجود دارد.

۱- زمانی که وی در سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۴ در زندان به سر می‌برد شاهد شکنجه و جنایات زیادی علیه اخوان المسلمین بود، نتیجه گرفت که جز در یک حکومت پای‌بند به قوانین شرع نمی‌توان جلو چنین مظالمی را گرفت.

۲- تجربیات وی در آمریکا از یک‌سو و این که سیاست‌های ناصر به اندازهٔ کافی ضدغربی نبودند از سوی دیگر باعث شد تا افسون قدرتمند و خطرناک جاهلیت (که در نظر او خطر جدی یک ذهنیت سکولار بود) را احساس کند.

سرانجام، قطب نظریه خودش را در «معالم فی الطریق» مطرح کرد، او ادعا می‌کند تا زمانی که از قوانین شریعت به عنوان یک سیستم جامع برای تمام جنبه‌های زندگی پیروی کنیم، هیچ چیز غیراسلامی ناجور و فاسدی وجود نخواهد داشت و انسانیت از تمام مواهب برخوردار خواهد شد، از آرامش شخصی و اجتماعی گرفته تا «گنجینه‌های» نهفته در جهان.

به‌طور طبیعی، تجربیات قطب به عنوان یک مصری – دوران کودکی، کارهای حرفه‌ای و مبارزاتش در اخوان‌المسلمین- اثر آشکاری بر دیدگاه‌های نظری و مذهبی‌اش باقی گذاشته است. حتی در نوشته‌های سکولار اولیه‌اش، نشانه‌هایی برای زمینه‌های بعدی افکارش وجود دارد. برای مثال، در خودزندگی‌نامهٔ دوران کودکی قطب طفل من القریه کمتر اشاره‌ای به اسلام یا نظریه‌های سیاسی شده است و معمولاً در زمرهٔ یک اثر ادبی سکولار طبقه‌بندی می‌شود. با وجود این، پر از اشاره‌هایی به عرفان روستایی، خرافات و قرآن و وجود بی‌عدالتی است. آثار بعدی قطب در چنین زمینه‌هایی با استفاده از تفسیرهای قرآنی، عدالت اجتماعی و اسلام سیاسی بسط پیدا می‌کند.

حرفهٔ نویسندگی قطب تأثیر عمیقی بر فلسفه‌اش گذاشته است. در آفرینش هنری در قرآن درکی ادبی از قرآن و روش‌شناسی تکمیلی در تفسیر متن را به کار برد. هرمنوتیک وی که در تفسیر جامع قرآن فی ظلال القرآن به کار رفته است زیربنای تبیین رادیکال در «نشانه‌های راه» است.

در اواخر عمر، قطب تجربیات شخصی و پیشرفت‌های نظری‌اش را در بدنهٔ باورهای مذهبی و سیاسی‌اش ترکیب کرد و در «معالم فی‌الطریق» منتشر کرد. این کتاب خلاصه‌ای از دیدگاه‌های کلی قطب دربارهٔ سیستم اسلامی است. در ضمن در این کتاب قطب آشکارا حکومت سکولاری مثل رژیم عبدالناصر که مشروعیت‌ش را بر مبنای خواست و رضایت انسان‌ها قرار داده بود، محکوم کرده است. این اثر بیش از دیگر آثارش، شخصیت قطب را به عنوان رهبر اسلام‌گرایان افراطی در قرن بیستم شکل داد.

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️امام و سید قطب :
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/7819
▪️ تأثیر سید قطب بر حضرت رهبر:
🔰 ابن تیمیه

ابن تیمیه به‌واسطه مواضع تند و غیرمصالحه‌جویانه‌اش در برابر تشیع ، تصوف ، و حتی برخی اهل سنت ، زمینه‌ساز شکل‌گیری جریان‌های سلفی و وهابی در قرون بعد شد.
و عموما بخاطر این ویژگی شناخته می شود.

محمد بن عبدالوهاب در قرن ۱۸ میلادی، با الهام مستقیم از آثار ابن تیمیه، مکتب وهابیت را بنیان نهاد که بر بازگشت به «اسلام ناب سلف» تأکید داشت و با بسیاری از سنت‌های رایج اسلامی مخالفت می‌کرد.

اما این تمام ماجرا نیست.

ابن تیمیه (۶۶۱–۷۲۸ هجری / ۱۲۶۳–۱۳۲۸ میلادی)، متفکر برجسته و جنجالی جهان اسلام، در شهر حران متولد شد و بیشتر عمر خود را در دمشق گذراند. او در فقه حنبلی، حدیث، تفسیر، و کلام اسلامی صاحب‌نظر بود.
شهرت اصلی‌اش به‌واسطه نقدهای رادیکالش بر فلسفه یونانی ، تصوف ، و کلام اشعری شکل گرفت.
ابن تیمیه با رد منطق صوری ، صور افلاطونی ، و مفاهیم کلی ، فهم انسانی را به زبان عرفی و تجربه پیوند زد و در این مسیر ، بنیان‌های معرفت‌شناسی قرون وسطایی را به چالش کشید.

🧠 نام گرایی

ابن تیمیه (قرن ۷ هجری / ۱۳ میلادی) یکی از نخستین متفکرانی بود که مفاهیم کلی را نقد کرد.
کلیات مثل «انسانیت» یا «عدالت» را موجود نمی‌دانست؛ آن‌ها را «اعتبارات ذهنی» می‌دانست که از تجربه جزئی ساخته می‌شوند.

او به‌جای جوهرهای مجرد ، بر زبان عرفی ، تجربه انسانی ، و اعتبار ذهنی مفاهیم تأکید می‌کرد.

✂️ ابن تیمیه و هیوم: انکار علیت

🔸ابن تیمیه و دیوید هیوم (قرن ۱۸ میلادی):
علیت ، ضرورت ندارد ، ما فقط عادت می‌کنیم که دو چیز را پشت‌سر هم ببینیم.

📌 هر دو واقع‌گرایی افلاطونی را رد کردند و به تجربه‌گرایی معرفت‌شناختی نزدیک شدند.


🧠 ابن تیمیه و لاک: ذهن بدون مفاهیم پیشینی

🔸 ابن تیمیه:
مفاهیم فلسفی را زائد می‌دانست؛گ می‌گفت فهم، از زبان عرفی و تجربه می‌آید ، نه از تعریف‌های انتزاعی.

🔸 جان لاک:
ذهن انسان را «لوح سفید» می‌دانست ، همه مفاهیم از تجربه حسی و تأمل درونی ساخته می‌شوند.

📌 هر دو با مفاهیم ذاتی و پیشینی مخالفت داشتند و بر تجربه و زبان طبیعی تأکید کردند.

🗣️ ابن تیمیه و ویتگنشتاین: معنا در کاربرد است

🔸 ابن تیمیه:
می‌گفت فهم دین باید با زبان مردم باشد، نه با مفاهیم فلسفی.
نقدش به منطق، از زاویه کاربرد و عرف بود.

🔸 ویتگنشتاین (قرن ۲۰):
در تحقیقات فلسفی نوشت: «معنا، در کاربرد است.»
زبان، بازی اجتماعی‌ست.

📌 هر دو، زبان را نه ابزار بازنمایی ، بلکه میدان تجربه و کاربرد دانستند.


📚 نتیجه‌گیری

ابن تیمیه را نمی‌توان بنیان‌گذار تجربه‌گرایی غرب دانست اما می‌توان گفت:

🔹 او در جهان اسلام ، تجربه‌گرایی را پیش از بیکن ، هیوم و لاک ، به‌صورت فلسفی و معرفت‌شناختی مطرح کرده بود

🔹 اگر ترجمه و تعامل فکری گسترده‌تری رخ داده بود، شاید ابن تیمیه در تاریخ فلسفه غرب جایگاهی شبیه ابن رشد پیدا می‌کرد .

#تاریخ_فلسفه
#فلسفه_اسلامی
#نام_گرایی
#فلسفه_قرون_وسطی
#فلسفه_زبان

@persian_organon | معرفت شناسی
@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌‌ی زبان
طرح حکومت اسلامی در اندیشه امام خمینی و سید قطب

امام خمینی (س) در ایران و سید قطب در مصر، دو نماد اسلام روشنایی بخش این قرن هستند که رویارویی با ستمگران و طـاغوت های جهانی و محلی را بر مسلمانان لازم و سکوت و مماشات در برابر آنان به بهانه تقیه را گناه مـی دانند.

سید قطب با رویکردی مشابه امام خمینی (س)، مردم مصر و سایر مسلمانان را به براندازی سلطه مشرکان و سردمداران جاهلیت مـعاصر دعـوت کرد.

اینکه علمای اسلام به سوی انجام مسئولیت شرعی ـ رهبری ـ و کنار زدن الگـوی لائیک از مـسند قدرت حرکت کنند، معنایش این است که دین نزد شیعه و اهل سنت نوگرا شده و از تراکم ها و رسوبات بسیار پندارهایی که در شرایط دشوار و مرارت بار تحمیل شده، رهایی یافته است. در اینجا و در آنِ واحد، حساسیت و عـظمت کار امـام خمینی (س) و سید قطب آشکارتر می شود.

سید قطب و قیام علیه جاهلیت مدرن

سید قطب با استفاده از زمینه اجتهاد حسن البنا، دکترین او را تکامل بخشید و نور بیشتری بر چگونگی حرکت این تشکیلات زیربـنایی در درون جـامعه و در قـبال رژیم طاغوت تاباند و اعلام کـرد: «ربـوبیت و حـاکمیت خداوند یگانه، بر جهانیان، به معنای انقلاب فراگیر علیه حاکمیت بشری در تمامی نمودها و ساختارها و تشکیلات وابسته و قیام و عصیان تام علیه اوضـاعیست کهـ در سـرتاسر کره زمین به نحوی از انحاء، حاکمیت یافته است.» مـفهوم آنـ اعلام این بود: «باز پس گرفتن حاکمیت غصب شده الهی و بازگرداندن آن به خداوند و راندن غاصبان این حاکمیت» ؛ و «اسلام همان گونه که قبلاً نیز گـفتیم بـرنامه و اعـلامیه ایست عام برای رهایی انسان از بندگی بندگان. اسلام از آغاز می خواهد نـظام ها و دولت هایی را که بر مبنای حاکمیت انسان بر انسان و به بند کشیدن انسان توسط انسان است، براندازد»...

امام خمینی (س) و قیام عـلیه طـاغوت

در بخش دیگری از پیکره «امت» شیعه، تشکیلات ــ از صدها سال پیش ــ به صورت یک عرف اجتماعی اسـتوار در آمـده است. اما این تشکیلات، برّندگی و قاطعیت سـیاسی خـود را از دسـت داده بود. این امر معلول علل متعددی است که مـسئله چـگونگی برخورد با ساختار طاغوت را تحت الشعاع قرار داده بود؛ به طوری که به جای مقابله با نظام طـاغوتی، در اغـلب اوقات به امید «انتظار» ، بـه واقـعیت موجود تـن در دادهـ بـود. در چنین شرایطی، امام خمینی (س) با حـضور در صـحنه و با تحرک سیاسی پویا، هدف از برپایی یک نظام اجتماعی نوین را بیان نمود: هدف، بـرقراری یک نـظام اسلامی و حکومت کردن بر اساس آنچه که خـداوند نازل کرده و برکناری زمامداران غـاصب اسـتبدادگر، از دستگاه حکومت.

البته علمای ایران و نـجف بـه ویژه در نیمه دوم قرن چهاردهم هجری، حضور مبارزاتی چشم گیر و مهمی داشته اند اما همگی آنان در طـرح «انـدیشه حکومت اسلامی» و چگونگی براندازی نـظام های واپسـگرا، نـاکام ماندند. ( چون جو چپ جهانی مثل زمان امام ، کمک‌شون نکرد . )

امام خمینی (س) مـی گوید: «وظـیفه علمای اسلام و همه مسلمانان است که بـه این وضـع ظالمانه خـاتمه بـدهند و در این راه که راه سـعادت صدها میلیون انسان اسـت، حکومت های ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامی را تشکیل دهند» ؛ «اگر باید نظام اسلامی برقرار شود و هـمه افـراد بر طریقه عادلانه اسلام رفتار کنـند و از آن تـخطی نـنمایند، اگـر بـاید جلوی بدعت گذاری و تـصویب قـوانین ضداسلامی توسط مجلس های قلّابی گرفته شود، اگر باید نفوذ بیگانگان در کشورهای اسلامی از بین برود، ایجاد یک «حـکومت» لازم اسـت. این کارهـا بدون حکومت و تشکیلات دولت، انجام نمی شود» ؛ «شرع و عـقل حـکم مـی کند که نـباید بـگذاریم وضـع حکومت ها به همین صورت ضد اسلامی و یا غیر اسلامی ادامه پیدا کند. دلایل این کار واضح و روشن است. چون برقراری نظام سیاسی غیر اسلامی به معنی کنار ماندن نظام سیاسی اسلام اسـت. همچنین به این دلیل که هر نظام سیاسی غیر اسلامی، نظامی شرک آمیز است ــ چون حاکمش طاغوت است ــ و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم».

بدین ترتیب پیشروی عملی بـه سـوی رهاسازی دستگاه حکومت از یوغ غاصبان و بازگرداندن آن به اسلام راستین، مبنای «اجتهاد» سید قطب و امام خمینی (س) را تشکیل می دهد.

@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
فروپاشی شوروی؛ درس‌هایی برای ایران | مناظره سعید لیلار و تورج اتابکی
🎈  فروپاشی شوروی
درس‌هایی برای ایران
مناظره سعید لیلار و تورج اتابکی ( جماعت گرا )

پاسخ به پیش فرض چرند لیلاز راجع به جنگ و سرمایه داری
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/5784
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/5788

#فلسفه_اقتصاد #اقتصاد_دستوری #قیمت_گذاری_دستوری

@Nviolence2 | تحلیل/قصه
@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️نقد دولت رفاه :
www.tg-me.com/JAAMEbaaz/5234
سیاست در ده پرده:

#حسین_دهباشی

یک:
برخلاف آنچه شایع است،‌ حکومت‌ها با ظلم باقی می‌مانند و با مشتِ آهنین جان می‌گیرند. اهمیتی ندارد که شهروندان چقدر اعتقاد عقلی یا قلبی داشته باشند کافی است که التزام عملی بیابند. "الحق لمن غلب" و "النصر بالرعب" اساس مملکت‌داری بوده و "اقتدارِ امنیتی" اصل است نه "مشروعیتِ سیاسی"

دو:
در تمام تاریخ بشریت حکومتی نبوده که "توان و "اراده" سرکوب را داشته و نپاید. هرکه افتاده یا سرباز و ساز و برگ کم آورده یا لحظه‌ای تردید کرده. صدام یا قذافی حتی در اوج قحطی غذا و دارو، در غایتِ قدرت ماندند و اگر با قوی‌تر از خود سرشاخ نمی‌شدند، هنوز سیدالرئیس و الی‌الابد بودند.

سه:
و باز برخلاف آنچه القا می‌شود، شوروی سابق را نیز رقابت تسلیحاتی و اقتصاد بیمار (که در ادوار قبل از گورباچف با شدت بسیار بیشتری وجود داشت) از هم ندرید. بلکه گلاسنوست (اصلاحات سیاسی) و پروستریکا (اصلاحات اقتصادی) و تعطیلی تبعیدگاه‌های سیبری و رهایی روشنفکران و مهار کا‌گ‌ب و آزادی مطبوعات و خانه‌نشینی پیرمردهای پولیت‌بورو و انحلال پیمان نظامی ورشو، دخل‌شان را آورد. وگرنه کدام جوانی جرات داشت از دیوار برلین بالا برود؟! و این‌روزها اگر به مسکو بروید خانه‌های شهر، دوباره پر از مجسمه‌های استالین است و تیشرت‌های بسیاری از جوانان منقوش به تصاویرِ پوتین.

چهار:
کشتار ۱۷شهریور نیز ‐گرچه محبوبیت رژیم گذشته را کاهش داد‐ امّا ابدا قدرت حاکمیتی شاه را تضعیف نکرد! و از قضا آنچه او را برانداخت، تعویضِ اویسیِ جلّاد با ازهاریِ دل‌رحم بود و اعلام آشتی در "صدای انقلاب شما را شنیدم" یا رودربایستی با کارترِ بی‌تجربه. و این عبرتی است که انقلابیونِ سابق و حاکمانِ لاحِق فرا گرفتند.

پنج:
شهدالله که بسیاری از مقامات ‐حتی در بدنه‌ی دولت‐ از ابتدا به برجام بدبین بودند امّا جیک نزدند! چرا؟ چون می‌خواستند "مقام" بمانند! آن‌وقت تو چه انتظاری داری از انتظاماتی که اگر کارگر بی‌کار را با ساچمه نزند خودش هم ‐در این واویلای فقر‐ بی‌کار می‌شود و چون به او رحم کند، به خانواده خودش بی‌رحمی کرده؟

شش:
‏راز دیگر ماندگاری، بخشیدن فساد و نبخشیدن خیانت در جمع همراهان است. از فساد رفقا ‐اگر پنهان باشد و به منافع دیگر دوستان ضرر نزند‐ می‌شود چشم‌پوشی کرد. و خیانت یعنی هرگونه نقد یا نق و هرچه منتقد به حاکم نزدیک‌تر باشد، گناه‌اش نابخشودنی‌تر و عقوبت‌اش سخت‌تر. این نکته را امیرعباس هویدا ‐دوستانه‐ در هواپیمای عازم به رومانی به رفقایش درباره اخلاق شاه سابق گفته بود ولی چون نیک بنگری، همیشه و همه‌جا صادق است.

هفت:
‏قدرتی که مستظهر به فرهنگ شهادت باشد، زوال ندارد و آدمی که حاضر باشد ‐در راه ایمان‌اش‐ جانِ نازنین خودش را بدهد، چه دلیلی دارد از ستاندن جانِ مخالف‌اش مضایقه کند؟ بیهوده نیست که همواره جوانان فداکارتر و بی‌رحم‌ترند. و مگر نه اینکه از آنگولا تا افغانستان، عمده‌ی کشتن و کشته‌شدن‌ها بر عهده نوجوانان مسلح است؟

هشت:
عبرتی در کار نیست! مثلا بخش اصلی جامعه در انتخابات ر.جمهوری ۱۴۰۰، رای‌اولی‌هایی هستند که در انتخابات۹۲، دوم دبستان بوده و سال۸۸ کارتون تماشا می‌کردند! طبعا آن‌ها نه مشاهده و نه مطالعه‌ای از واقعیات ندارند و تنها براساس احساسات و تصورات ناشی از محیط پیرامونی‌شان، تصمیم می‌گیرند!

نُه:
زندگی با ادبیّات به کلّی فرق دارد و در عالمِ واقع، نه کلبه‌ی احزان روزی گلستان می‌شود و نه سحر نزدیک است! اما کلمات، توانی سحرانگیز دارند و می‌توانند بی‌آنکه الزاما به شعور سیاسی مخاطب اضافه کنند، آنچنان شورِ او را زیاد و زیادتر کند که با خواندنِ رمانی از گورکی، چریکِ فدایی شود و با تورّق اثری از شریعتی، مجاهدِ خلق!

ده:
سیاست امری آسمانی نیست. سیاست یعنی حرفه‌ی سواری بر مرکبِ چموشِ قدرت. سیاست یعنی تیغ و طلا و تسبیح. سیاست یعنی از شانه‌ی کسی بالا رفتن و از آن پس، نردبان را انداختن. سیاست یعنی دیگری را سپرِ بلایِ خود ساختن، یعنی جاخالی دادن، یعنی هنرِ استفاده از فرصت‌ها یعنی گاه بسان چشمه‌ای زلال سخن گفتن و به مانند مردابی عفِن بودن! و هرکه در این ساحت شروع به چون و چرا کرد، پیدا است که این‌کاره نیست و بهتر است برود درس‌اش را بخواند!

Channel | @iranoralhistory
Channel | @tarikhonline

نقد این تحلیل :

https://www.tg-me.com/mghlte/2470
⭕️ افکار غلط و خطرناک حسین دهباشی :

https://www.tg-me.com/JAAMEbaaz/7821

جناب دهباشی این انسانِ ظاهرا آرمان خواه اما خطرناک در نوشته‌شان عنایت ندارند که:

همه ی دیکتاتورها ( پهلوی ، قذافی ، صدام و...) کم و بیش دور زمانی همین اندیشه ها را داشته اند که « ما در مقابل مخالفان عقب‌نشینی نخواهیم کرد ، به ابرقدرتها در موقع و باندازه‌ی لازم باج می‌دهیم ، پس سقوط نمی‌کنیم » و الا که اصلا دیکتاتور نمیشدند ، اما بهرحال همیشه چرخ روزگار آنسان که گمان میکردند نمی‌چرخد و
همواره این احتمال وجود دارد که :
شرایط به گونه ای پیش رود که دیکتاتور علیرغم همه ی این باورها و تحلیل ها دیگر *نتواند به
ابرقدرتها باج دهد و نیروهای سرکوب
را راضی و وفادار و استوار در موضع جنایت نگهدارد
و به سرکوب مردم بی دفاع ادامه دهد.

اگر در سرکوب تردید کرده ، از اختیارش خارج بوده.
نمی‌توان تا ابد کشت و زندانی کرد و از شورش میلیونها انسان گرسنه ی زجر کشیده ی ستمدیده ( که هر لحظه ممکن است نیروهای سرکوب نیز به آنها بپیوندند) نهراسید.

مهم نیست که کارتر ناشی بود یا گورباچف احمق یا قذافی بدشانس : مخرج مشترک علل سقوط همه ی دیکتاتوری ها این است که هیچ سیستمی با تضاد روز افزون نمیتواند به حیات خود ادامه دهد و سیستمی که راه اصلاح را باز نگذارد لاجرم تضادهایش روز افزون خواهد بود.

اگر مدتی -شاید طولانی- ترس مردم باعث بقای حکومت میشود ، علتش میل به بقا در انسان هاست ، اما وقتی همان انسانها ببینند در همین حکومت ، بقایشان به خطر انداخته ، دیگر از چه بترسند ؟!
شاید زندگی با ذلت برای خیلیها ، از مرگ با عزت بهتر باشد ،
اما مرگ با عزت ، بهتر از نابودی با ذلت که هست.

در این شرایط ، مردم انبارهای باروتی میشوند که فقط منتظر جرقه اند ، هر گاه احساس کنند شانس موفقیت اندکشان ، به ادامه‌ی بی تضمین و پر ریسک بقا می‌چربد بر حاکمان می‌شورند و دیکتاتور هم میداند که در چنین مواقعی دیگر شانس ۱۰۰ درصدی ندارد ، چرا که به قدرت و وفاداری اطرافیان نیز نمیتوان تکیه کرد و اینجاست که بصورت اتوماتیک ، تردید در عقب‌نشینی نکردن، هم پیش میاید .

"تکیه به سرنیزه توان داد ، لیک
بر سر سرنیزه نباید نشست"

ملک الشعرای بهار


ماکیاولی ( رابطه ی شهریار با مردم ):
https://www.tg-me.com/mghlte/2495

#فلسفه_سیاسی
#ششلول_بندتگزاس
#سیاسی

نشستن بر سرنیزه:

https://www.tg-me.com/mghlte/1352
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎈 شاهزاده‌ و اسرائیل
اتحاد برای رسیدن به تخت و تاج

#خاک_بر_سر_اون_ایرانی

@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

مطالب مربوط به شاهزاده

▪️احمدی‌نژاد و شاهزاده :
www.tg-me.com/Rfekri/1426

▪️ مقایسه رهبر انقلاب ۵۷ و رهبر خودخوانده‌ی برهم زننده‌ی انقلاب ژینا :
www.tg-me.com/Rfekri/1371
www.tg-me.com/Rfekri/1369

▪️کارنامه چهل ساله شازده :
www.tg-me.com/Rfekri/1112
www.tg-me.com/Rfekri/1227

▪️زیدآبادی :
www.tg-me.com/Nviolence2/3188
www.tg-me.com/Nviolence2/3189

▪️مناظره :
www.tg-me.com/Nviolence2/2785
www.tg-me.com/Nviolence2/2750

▪️اگر شاهزاده ، شعور سیاسی داشت :
www.tg-me.com/Nviolence2/651

🔰مطالب مربوط به تاریخ معاصر:
www.tg-me.com/Nviolence2/1308
👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️سقوط مصدق و از زبان دکتر داریوش بایندر پژوهشگر و دیپلمات پیشین ، نویسنده کتاب ایران و سازمان سیا:
"نه کاخ سفید، نه وزارت خارجه آمریکا ، نه CIA و نه لندن ، هیچکدام از رویداد ۲۸ امرداد آگاهی نداشتند.
در اسناد وزارت امور خارجه آمریکا کوچکترین نقشی از نقش آمریکا وجود نداشته و حتی اسنادی از تعجب آنها وجود دارد که نشان می‌دهد آنان نه از این اوضاع اطلاع داشتند و نه نقشی داشتند با این اوصاف هنوز برخی مدعی می‌شوند که در اسناد سازمان سیا اسنادی در خصوص ادعای‌شان مبنی بر دخالت آمریکا وجود دارد و زمانی که پای ارائه اسناد به میان می‌آید می‌گویند که اسناد سیا در خصوص ۲۸ امرداد در آتش سوزی سوخته و از میان رفته است که این خود نشان می‌دهد اصلاً سندی وجود ندارد و اینها همه نمایشی دروغین است"

پاسخ برایان هوک نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران درخصوص کودتا سیا برعلیه مصدق ۱۳۹۸

#تاریخ_معاصر

@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ مربوط به مصدق
▪️لینک مصاحبه داریوش بایندر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎈 سقوط مصدق :
مصاحبه صدای آمریکا با داریوش بایندر

مصاحبه آیت الله کاشانی سه هفته پس از سقوط مصدق:
مصدق سقوط کرد چون از شاه اطاعت نکرد 😕


@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ مربوط به مصدق :
www.tg-me.com/Rfekri/1077
دکتر غلامحسین صدیقی در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۶۶ در جواب به پرسش دکتر همایون کاتوزیان ( تاریخ‌نگار ) در باره همه پرسی : انحلال مجلس هفدم می‌گوید :

«… با رفراندومی که دولت برای انحلال مجلس انجام دهد، انحلالی که با نقائص قوانین اساسی و به حکم سوابق در تاریخ مشروطیت، خواه ناخواه هنگام نبودن مجلس عملاً به حق یا ناحق ، به شاه در عزل و نصب نخست‌ وزیر، بنابر میل شخصی یا ضرورت واقعی، ناچار، امکان عمل می‌داد، موافقت نداشتم.»
دکتر غلامحسین صدیقی از نزدیک‌ترین ،  وفادارترین و صمیمی‌ترین یاران دکتر محمد مصدق بود.

🔹 رفاقت فکری و علمی
صدیقی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و بنیان‌گذار مؤسسه مطالعات اجتماعی  دغدغه‌ی اصلاحات بنیادین داشت. 
او نه‌تنها در دولت مصدق وزیر کشور و نایب نخست‌وزیر بود، بلکه در جلسات خصوصی و تصمیم‌گیری‌های کلیدی، مشاور مورد اعتماد مصدق محسوب می‌شد.

🔹 صدیقی در روزهای سخت پس از دولتی شدن نفت در کنار مصدق ایستاد. 
در ماجرای ۲۸ مرداد وقتی بسیاری از یاران عقب کشیدند ، صدیقی ماند.

🔹 اختلافات محترمانه
با وجود صمیمیت ، صدیقی اهل چاپلوسی نبود. 
در ماجرای انحلال مجلس هفدهم، صدیقی با مصدق مخالفت کرد و استعفا داد.

🔹 خاطره‌نگاری و دفاع تاریخی
در سال‌های بعد ، صدیقی بارها از مصدق دفاع کرد. 
در نامه‌ها ، مصاحبه‌ها ، و خاطراتش ، همواره از « مقام اخلاقی ، صداقت و وطن‌دوستی» مصدق یاد کرد. 
او مصدق را «مولانا»ی خود می‌دانست.

#تاریخ_معاصر

@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ مربوط به مصدق :
www.tg-me.com/Rfekri/1077
▪️مطالب مربوط به تاریخ معاصر:
www.tg-me.com/Nviolence2/1308
▪️ مطالب مربوط به دکتر صدیقی:
https://www.tg-me.com/Rfekri/574
https://www.tg-me.com/Rfekri/573
https://www.tg-me.com/Rfekri/535
https://www.tg-me.com/Rfekri/503
https://www.tg-me.com/Rfekri/387
https://www.tg-me.com/Rfekri/141
https://www.tg-me.com/Rfekri/333
https://www.tg-me.com/Rfekri/182
https://www.tg-me.com/Rfekri/176
https://www.tg-me.com/Rfekri/397
1
چشم انداز: ویژه برنامه سالگرد کودتای ۲۸ مرداد
🎈 برنامه‌ی چشم انداز
کودتای ۲۸ مرداد

▪️ شعبان جعفری: کاشانی گفت برید نذارید اعلیحضرت از کشور بره

#تاربخ_معاصر


@Rfekri || نخبگان معاصر
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری

▪️ مربوط به مصدق :
www.tg-me.com/Rfekri/1077
▪️مطالب مربوط به تاریخ معاصر:
www.tg-me.com/Nviolence2/1308
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لکن آنها که می گن
ولایت فقیه دیکتاتوری ست ، از اسلام خبر ندارند..‌

کسی که تعهد داره ، کاری که تخصص نداره رو قبول نمی کنه .

فِتوای هسته ای

من باور نمی کنم آیت الله مومن ، آخرت خودشو به ۴ تا رای بفروشه .

خلاصه که
پشتیبانی از اخلاق و ضمانتی که عقاید ماوایی به انسانیت می‌ده ، اینجوریه.
بقول عمه دکتر شریعتی :
وجدان بازدارنده گناه نیست فقط گناه را بر انسان کوفت می‌کند😕

قدرت نامحدود ، کاری می کنه که دیگه عذاب وجدان هم نگیری و راحت آدم بکشی و شکنجه کتی و تجاوز کنی
بهش هم افتخار کنی

#فلسفه_اخلاق
#فلسفه_دین


@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
2025/10/21 10:56:10
Back to Top
HTML Embed Code: