Telegram Web Link
🌿 بُستان‌افروز،
گل ویژه فروردین و جشن فروردین‌گان

شاهین سپنتا


فروردین، جمع واژه «فَرورد» است. این واژه در زبان پارسی باستان «فَروَرتی» برابر واژه «فَرَوَشی» اوستایی و «فَرَوَهر» پهلوی است و جمع آن «فَروَرتین» بوده است.

«فروشی» نام پنجمین نیروی مینُوی آفریدگان و به معنای «پشتیبانی کردن و پناه دادن» است. نخستین ماه سال و نوزدهمین روز ماه در سال خورشیدی نیز «فروردین» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی، جشن فروردین‌گان (فروردین روز در فروردین‌ماه یا ۱۹ فروردین‌ماه) برگزار می‌شود.

 در کتاب پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان می‌آید، از میان گل‌ها، «بُستان‌افروز» یا «بوستان‌افروز» یا «بوی‌ستان‌ابروز» گل ویژه فروردین معرفی شده و آمده است: «...این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:...بُستان‌افروز فروردین را ... خویش است...»

اما پرسش اینجاست که بر اساس دانش گیاه‌شناسی امروز منظور از گل بُستان‌افروز نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گل است؟

‌‌برای آشنایی بیشتر با بُستان‌افروز به متون کهن ادب فارسی نگاهی می‌اندازیم. سعدی، منوچهری دامغانی، حکیم‌سنایی، کلیم کاشانی، سیدای‌نسفی (شاعر تاجیک)، واعظ قزوینی، علی‌شیر‌نوایی، غضایری‌رازی در سروده‌های خود از بُستان‌افروز یاد کرده‌اند و گاه رنگ باده و رخسار را به آن تشبیه کرده‌اند. وحشی بافقی در قصیده‌ای از بُستان‌افروز چنین یاد می‌کند:

ای خوشا خلعت نوروزی بُستان‌افروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
 
در منظومه «رمزالریاحین» که توسط  «محمد‌هادی‌کاشانی» مشهور به «رمزی‌کاشانی» از شاعران دوره صفوی و هم‌دوره شاه عباس دوم، در وصف اصفهان و مناظره گل‌های «باغ هزارجریب‌ نو» در اصفهان سروده شده است از این گل با نام «زلف‌عروسان» نام برده می‌شود و در بخشی زیر عنوان «گفتگوی زلف عروسان در تعریف خویش» آمده است:

چو بشنید این سخن زلف‌عروسان
فروزان گشت چون تاج‌خروسان

بگفتا کی به رنگ من گُلی هست‌
که من در کشور حُسنم زبردست

مرا باشد نشاط از حُسن دلبر
که دارم چهره چون یاقوت احمر

فروزان خوشه های لعل و مرجان
به کف دارم عیان از بهر احسان

همین خواهم نثار یار ساز
از او هر گوشه صد گلزار سازم

ز بس گشتم ز رنگینی گران‌بار
سر افکندم به‌سان شاخ پربار

منم زلف عروس باغ و بُستان
بُود زلف عروسان رشته جان

عروس باغ را زلف رسایم
به هر جانب که افتم خوش نمایم

به رنگم در جهان رنگی نباشد
کسی را حد نیرنگی نباشد

ز حُسن خود فزون از این چه گویم
که دل‌ها گشته خون در تار مویم

ابیات بالا نشان می‌دهد که در ایران از دیرباز تاکنون گل بُستان‌افروز را می‌شناختند و اگرچه برخی از انواع آن خواص دارویی نیز دارد و بیشتر انواعش بوی چندانی ندارد اما به خاطر زیبایی‌اش در باغ‌ها و بوستان‌ها کاشته‌ می‌شود و از روی شکل ظاهری‌اش، برخی گونه‌ها به «تاج خروس» معروف شده است و برخی از گونه‌های دیگر بستان‌افروز رشته‌ای را که به شکل رشته‌های آویخته است، «زلف‌عروسان» نامیده‌اند.

در فرهنگ‌نامه‌های گوناگون آمده است که «بُستان افروز» گلی است سرخ رنگ مایل به بنفش و بی‌بو با دانه‌های گِرد، ریز و براق و سیاه که آن را با نام‌های دیگر‌ همچون‌ تاج‌خروس، تاج‌خروسک، تاج‌افشان، گل‌یوسف، زلف‌عروسان، گیس‌عروس، گل‌حلوا، باروتک، حور‌اسفند، بارونَک (در منظریّه در شمال تهران ) و سُرخ مَغز (در بَردسیرِ کرمان )، بُستانْ‌گولی (در آذربایجان) و آشکِنی و تولْکی اوتی (در اردبیل) و چاووش‌تَرِه (در خلخال) گویند و به گفته ابوریحان بیرونی در  کتاب «صیدنه» در شهر دیار بکر «زینة‌الریاحین» نیز گفته می‌شده است.

بُستان‌افروز یا تاج‌خروس از تیره تاج‌خروسان یا Amaranthaceae است و گیاه‌شناسان، یازده نوع از آن و یک دورگه آمیخته از جنس آمارانتوس و یک نوع کلزیا را در حوزه جغرافیایی فلورِ ایران (شامل ایران، افغانستان، بخشی از باختر پاکستان، شمالِ عراق، جمهوری آذربایجان، و ترکمنستان) بازشناخته و توصیف کرده‌اند. 

@shahinsepanta
@jashnha2
گل بُستان‌افروز (تاج خروس)، گل ویژه فروردین و جشن فروردین‌گان (۱۹فروردین‌ماه)
@JASHNHA2
🌿 گلی گشو/ گرگشو، آیینی ایرانی در ماه رمضان

✍️ شاهین سپنتا

👈 بخش نخست
@shahinsepanta

رمضان، نهمین ماه سال در گاهشماری هجری قمری و زمان انجام اعمال و فرائض روزه (صیام) است. افزون بر اعمال متداول رایج بین عموم مسلمان در ماه رمضان، برخی از سنت‌های محلی متنوع و جشن‌های اقوام و ملت‌های مختلف به ماه رمضان راه یافته است.
برای نمونه در برخی سالنامه‌های قدیمی ایرانی، سیزدهم ماه صفر و آخرین چهارشنبه ماه صفر را روز جشن دانسته‌اند چنان‌که در«سالنامه دولت علیه ایران» در دوران قاجار، چهارشنبه آخر ماه صفر را «چهارشنبه سوری» نام نهادند و پختن «آش ابو دردا» نیز که از سنت‌های مراسم قاشق‌زنی در جشن چهارشنبه‌سوری است در آخرین چهارشنبه ماه صفر انجام می‌شد.

نمونه دیگر، جشن کلوخ انداز/ کلوخ‌اندازان است که در آخرین روز از ماه شعبان در تقویم هجری قمری و پیش از آغاز ماه رمضان برپا می‌شود. این جشن که به نام «برغندان» نیز شناخته می‌شود از سده‌های چهارم و پنجم هجری‌قمری در میان مسلمانان ایران همراه با گشت و گذار و شب‌نشینی و شادنوشی معمول بوده است. واژه «برغندان» یا «برقندان» نیز صورت دیگر واژه «بارکندان» یا «باری گندان» ارمنی است.

نمونه دیگر از آمیختگی آیین‌های ایرانی با تقویم هجری قمری که موضوع اصلی این نوشتار است، جشن گرگشو/ گره‌گشو/ گلی‌گشو نام دارد.

گرگشو، که در برخی مناطق عرب‌زبان به «گرگیعان» یا «قرقیعان» تبدیل شده، در شب ۱۵ ماه رمضان در استان بوشهر، استان هرمزگان و شهرهای استان خوزستان همچون اهواز، شادگان و آبادان، خرمشهر، حمیدیه، دزفول، شیبان، ملاثانی، رامهرمز، شوش، ویس، سوسنگرد، کوت عبدالله، و سربندر برگزار می‌شود.

در این آیین، کودکان دختر و پسر، پس از افطار در حالی که لباس‌های محلی بر تن دارند و کیسه‌هایی بر گردن انداخته‌اند یا در دست دارند با برهم کوبیدن سنگ‌های کوچکی که به دست دارند با خواندن شعرهای ویژه این روز به در خانه همسایه‌ها برای جمع‌آوری عیدی و شیرینی می‌روند. این مراسم تا پاسی از شب پانزدهم ماه رمضان ادامه می‌یابد.

شیخ سالم چُحیلی رئیس انجمن صابئین مندایی ایران از اهواز در گفتگو با این نگارنده گفت: «در زمانی که ما کودک بودیم همراه با دیگر بچه‌های اهوازی در شب گرگیعان در محله می‌گشتیم و شعرهای مربوط به گرگیعان را می‌خواندیم و از همسایه‌ها معمولا آرد جمع آوری می‌کردیم و با آن آرد نان پخته می‌شد و بین دیگران تقسیم می‌شد. البته بجز آرد گاهی پول یا مواد غذایی دیگر نیز به کودکان داده می‌شد.»
در روستاهای شهرستان بوشهر، آیین شبانه گلی گشو (گرگشو) در شب ۱۵ ماه رمضان و آیین های دیگر همچون دم دم سحری، آیین آبی‌بنوش، عید تلخک از مهم‌ترین سنت‌های قدیمی رمضان است.

در «بی‌شهر» که در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی بندر بوشهر واقع است در شب گلی‌گشو، دسته‌هاى مختلف کودکان که عمده آنان از بچه‌هاى فقیر تشکیل مى‌شود با در دست داشتن کیسه و سردادن جملاتى نظیر «گره‌گشو سرت بشور، با آرد شو» اهالى را از آمدن خود به در خانه ها آگاه می‌کنند و مردم نیز با ریختن برنج، گندم و تنقلات دیگر در کیسه‌هایشان با هدف گشوده شدن مشکلات از آنان پذیرایى مى‌کنند.

در روستای کُردَوان سفلی (از توابع بخش کاکی شهرستان دشتی در استان بوشهر) «گِلی» درست کردن یکی از آیین‌های مردمان روستاها در سالی است که باران نمی‌آید یا دیر باران می‌آید.

در چنین هنگامی، فردی را به عنوان «گلی» انتخاب می‌کنند و لباس‌های «گلی» عبارت است یک کُت کهنه همراه پیراهن بلند و صورتش را با یک پارچه می‌پوشانند تا شناخته نشود. زنگی نیز به گردنش می‌اندازند. عنانش را به دست یک نفر می‌دهند و بقیه پشت سر گلی در محل می‌گردند و به خانه‌ها سر می‌زنند و شعر می‌خوانند.

👈 ادامه در بخش دوم »»»»

@shahinsepanta
@jashnha2
🌿 گلی گشو/ گرگشو، آیینی ایرانی در ماه رمضان

✍️ شاهین سپنتا

👈 بخش دوم و پایانی

@shahinsepanta

آیین ایرانی گره‌گشو، در برخی کشورهای عربی نام‌های متفاوت ولی مشابهی دارد.
اهالی جنوب عراق به آن «کرکیعان» می‌گویند. در کشورهای حاشیه خلیج فارس، بحرینی‌ها آن را «قرقاعون»، قطری‌ها به نام «قرنقعوه» و مردم کویت و عربستان به نام «قریقعان» می‌نامند. این آیین در کشور عمان نیز «قرنقشوه» نامیده می‌شود.

برخی باورمندند که در میان مردم عرب خوزستان چون گاهی، قاف را گاف تلفظ می‌کنند پس آیین «قرقیعان» با تلفظ محلی «گرگیعان» خوانده می‌شود این در حالی است که تداول اشکال کهن و ایرانی‌تر نام این آیین یعنی گلی‌شو/ گرگشو/ گره‌گشو در برخی شهرها نشان می‌دهد که گرگیعان بر کرکیعان و قرقیعان تقدم دارد و حرف «گ» که در گویش و نوشتار عرب‌زبانان ایران متداول است در بین عرب‌های کشورهای همسایه به «ق» تبدیل شده است و این واژه اشکال متفاوت یافته است. به ترتیب: گرگشو - قرنقشوه (گرنگشوه)- قرنقعوه (گرنگعوه)-قرقاعون (گرگاعون)- قرقیعان (گرگیعان).

نظر به این که یکی از صورت‌های کهن‌تر این آیین که در پیوند بیشتر با دیگر نواحی ایران است، در برخی مناطق استان بوشهر «گلی‌گشو» نام دارد و نظر به این که سنت ساختن «تندیسک گِلی» یا پوشاندن «تن‌پوش گِلی» بر تن سردسته گروه در این مناطق رایج است، از دیدگاه این نگارنده شاید «گلی‌گشو» بر «گرگشو» تقدم داشته باشد.

البته نظر به قواعد زبان‌شناسی با قطعیت نمی‌توان چنین نظری را تایید یا رد کرد و همچنین روشن نیست که نام «گلی» در این ترکیب و به عنوان نام یک چهره خیالی یا عروسک سنتی اشاره‌ای دور به فروهر درگذشتگان دارد؟ و یا در ترکیب «گلی گشو» ردپایی از ماه- خدای هوریانی‌ها به نام «کو‌شوه» را می‌توان یافت و «گلی‌گشو/گلی‌گوشو» ممکن است «گل کو شوه» باشد (گلی/ گل/ گال به معنی بزرگ یا سرور) و به همین دلیل، این سنت‌ها و سرودها و نیایش‌ها در نیمه ماه رمضان یا شعبان که بدر کامل است، انجام می‌شود.

در سال های اخیر، برای این آیین ایرانی بُن‌مایه‌های مذهبی نیز بر شمرده‌اند اما نظر به گستردگی این آیین در نواحی مختلف ایران و شباهت‌ها و اشتراک‌های غیر قابل انکار در نام و شیوه برگزاری این آیین، نگارنده بر این باور است که گلی‌گشو یا گره‌گشو یا گرگیعان یک آیین کاملا ایرانی است.

آیین مشابه گلی گشو، «هوم بابا» از سنت‌های ماه رمضان در کاشان، سفیدشهر (نصرآباد)، آران و بیدگل، فین، ابیانه، جوشقان قالی، روستای دشت لتحر (از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشان) است. در گذشته رسم چنین بود که در شب پانزدهم رمضان (میلاد امام حسن مجتبی) بعد از افطار «هوم بابا» برگزار می‌شود.

در نوش‌آباد کاشان این آیین را «هوربابایی» می‌نامند. آیین‌های هوربابا شباهت‌های زیادی به دیگر جشن‌های پیشواز نوروز و آتش همچون سده و هیرومبا، و چهارشنبه‌سوری دارد.

در شب هوم بابا، کودکان در کوچه‌ها راه می‌افتند و اشعاری زمزمه می‌کنند. مردم قبلا با تهیه خوراکی منتظر آمدن کودکان هستند.

در کرمان مشابه همین مراسم در ماه رمضان و با نام «الله رمضونی» و «کلیدزنی» برگزار می‌شود.

👈 متن کامل این جستار و منابع آن را در پیوندنشانی زیر پیگیری کنید:

https://drshahinsepanta.blogsky.com/1395/05/09/post-1105/

@shahinsepanta
@jashnha2
#ایران‌یکپارچه_یک‌ملت_یک‌تقویم

چرا برای برگزاری جشن‌های ایرانی باید از تقویم رسمی کشور استفاده کنیم؟

✍️ شاهین سپنتا

1️⃣ اهمیت علم نجوم و دانش گاهشماری:

بر بنیان دانش گاهشماری، سال در تقویم رسمی ایران، سال خورشیدی اعتدالی یا فصلی یا طبیعی نامیده می‌شود. سال اعتدالی یا فصلی یا طبیعی، سالی است که طول آن با فصول چهارگانه در ارتباط است و مدت فصول تاثیر مستقیمی بر تقسیم طول سال به چهار بخش دارد. اول فروردین آغاز بهار، اول تیر آغاز تابستان، اول مهر آغاز پاییز و اول دی آغاز زمستان است.
نکته مهم و بسیار قابل توجه در این گاهشماری که نشان از دقت کم‌نظیر آن دارد این که در نیم‌کره شمالی زمین، مدت فصل‌های گرم سال یعنی بهار و تابستان در مجموع تقریبا ۱۸۶ شبانروز است یعنی فصل بهار حدود ۹۲/۸ روز و فصل تابستان حدود ۹۳/۶ روز است. مدت فصل‌های سرد سال یعنی پاییز و زمستان نیز ۱۷۹ شبانروز است، یعنی فصل پاییز حدود ۸۹/۷ شبانروز و فصل زمستان حدود ۸۹ شبانروز است. پس تابستان طولانی‌ترین فصل سال و زمستان کوتاه‌ترین فصل سال است.
به این ترتیب طبق قانون طبیعت، در گاهشماری خورشیدی رسمی هر سال در حدود ۳۶۵ شبانروز است که به چهار فصل و هر فصل به سه ماه تقسیم می‌شود؛ پس به طور طبیعی و روشمند در فصل‌های گرم یعنی بهار و تابستان مدت ماه‌ها ۳۱ روز و مدت ماه در فصل‌های سرد سال، پنج ماه ۳۰ شبانروزی و یک ماه ۲۹ شبانروزی (در سال کبیسه ۳۰ شبانروز) خواهد بود و آغاز فصول کاملا بر آغاز ماه‌های فروردین، تیر، مهر و دی منطبق است.
ناگفته پیداست که بنیان همه جشن‌های ایرانی بر فصل استوار است؛ حتی بنیان جشن‌هایی که به اصطلاح «جشن‌های ماهانه» می‌نامیم بر فصل استوار است. چون هر سال به چهار فصل و هر فصل به سه ماه تقسیم می‌شود.

2️⃣ احترام به دست‌آوردهای علمی ایرانیان:

برترین ویژگی گاهشماری رسمی کشور این است که همه ویژگی‌های برجسته گاهشماری‌های پیش از خود را دربرگرفته و با بازنگری‌های لازم، با دانش گاهشماری و نیازهای جامعه انطباق کامل یافته و به عنوان دقیق‌ترین تقویم جهان، یکی از سرمایه‌های ملی ایرانیان شناخته می‌شود. پس بر همه ایرانیان بایسته است که در حفظ و گسترش این میراث ملی و فرهنگی کوشا باشند.

3️⃣ احترام به دین و باور همه ایرانیان:

جشن‌های ایرانی، چه جشن‌های فصلی همچون نوروز و یلدا (چله)، چه جشن‌های ماهانه همچون مهرگان و اسفندگان و چه جشن‌های دیگر همچون «سیرسور» و «چهارشنبه‌سوری» و «سیزده‌به‌در» هیچ‌کدام دینی نیستند. جشن‌های ایرانی بنیان‌های طبیعی، گاهشماری، استوره‌ای، زیست‌محیطی و اخلاق‌محور دارند. همین بنیان‌های فراگیر باعث ماندگاری این جشن‌ها در طول تاریخ توسط همه ایرانیان با هر دین و مذهب شده است. امروز نیز شایسته است به جای تلاش برای رنگ و روی دینی دادن به این جشن‌ها بر اشتراکات انسانی و ملی آنها تاکید کنیم.

4️⃣ همبستگی ملی:

اگر همه ایرانیان با هر دین، مذهب، مرام و مسلک برای برگزاری همه جشن‌های ایرانی از یک تقویم رسمی و قانونی استفاده کنند، برپایی یکپارچه این جشن‌ها خود به عامل مهم و موثری در ایجاد همبستگی ملی تبدیل خواهد شد.

5️⃣ همبستگی با ملت‌های هم‌ریشه:

گاهشماری افغانستان با گاهشماری ایرانی (بجز تفاوت در نام ماه‌ها) همسان است. در سرزمین‌های کردنشین نیز گاهشماری کردها خورشیدی است. همبستگی تقویمی با ملت‌های هم‌ریشه می‌تواند زمینه تحقق «اتحادیه نوروز» یا اتحادیه کشورهایی با فرهنگ ایرانی را فراهم آورد. یکی از نمودهای این نزدیکی، جشن چله یا یلداست که در سال‌های اخیر در تاجیکستان، افغانستان و کشورهای آسیای میانه و قفقاز مانند ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان در ۲۱ دسامبر (سی‌ام آذر‌ماه) برگزار می‌شود.

6️⃣ احترام به قانون:

در سال ۱۳۰۴ خورشیدی و با کوشش بزرگانی همچون «ارباب کیخسرو شاهرخ» نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی، «گاهشماری هجری خورشیدی» بر پایه مبانی گاهشماری جلالی اما با اصلاحات موثر و لازم و انطباق دقیق‌تر آن با دانش گاهشماری به جای «تقویم هجری برجی» به تصویب رسید و رسمیت یافت. احترام به قانون گاهشماری ملی و رعایت آن وظیفه همه شهروندان ایرانی، سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای فرهنگی است.

7️⃣ نیاز به نظم اجتماعی:

جامعه برای هر فعالیت همگانی به نظم نیاز دارد. استفاده از تقویم‌های متفاوت برای برگزاری جشن‌های مشترک، جامعه را با بی‌نظمی روبرو می‌کند. در صورت استفاده همگان از تقویم رسمی و قانونی که در دسترس همه ایرانیان است، نظم اجتماعی و هماهنگی برای برگزاری همزمان جشن‌ها فراهم خواهد شد.
@jashnha2
@SHAHINSEPANTA

#ایران‌یکپارچه_یک‌ملت_یک‌تقویم
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه هنر

دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی تو جاودان

ای دشمن! اَر تو سنگ خاره‌ای، من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم

مهر تو چون شد پیشه‌ام
دور از تو نیست اندیشه‌ام

در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟
پاینده باد خاک ایران ما...

@shahinsepanta
@jashnha2
سوم اردیبهشت، جشن اردیبهشت‌گان یا گلستان جشن، فرخنده باد.
🌸 گل مرزنگوش نماد اردیبهشت و جشن اردیبهشت‌گان است 👈
yon.ir/Ffqfb
🌸 جشن اَردیبهشت‌گان، سوم اردیبهشت‌ماه فرخنده باد.

شاهین سپنتا 

واژه «اردیبهشت» در گات‌ها به صورت «اَشَه» آمده است. «اشه» یا «اَشا» به معنی «راستی» و درستی، هنجار و سامان هستی، و یا نظم آفرینش می‌باشد.

در اوستای نو، اردیبهشت به صورت «اَشَه‌‌وَهیشتَ» به معنی «بهترین اَشَه» یا «بهترین راستی» یکی از امشاسپندان (فروزهای پاک و جاوید اهورامزدا) است که خاستگاهش خرد اهورایی است.

در گاهشماری ایرانی، دومین ماه سال و سومین روز هر ماه به نام «اَردیبهشت» است؛ از این روی در اردیبهشت‌روز (سومین روز) از اردیبهشت‌ماه، به فرخنگی این همنامی، جشن اَردیبهشت‌گان از جشن‌های آتش برگزار می‌شود.

مسعود سعد سلمان، سراینده نامدارِ ایرانی، در دوازده قطعه، از ۱۲ ماه ایرانی و در سی قطعه، از نام روزهای ماه ایرانی یاد کرده است. چند بیت از این سروده‌ها درباره اردیبهشت‌ماه و اردیبهشت‌روز، چنین است:

  بهشت است گیتی ز اردیبهشت
حلال آمد ای مه، می اندر بهشت 

به شادی نشین هین و می خواه مِی
که بی مِی نشستنت زشت است زشت
***
اردیبهشت روز است، ای ماه دلستان
امروز چون بهشت برین است بوستان

زان باده که خرم ازو گشت عیش و عمر
زان باده که گردد ازو تازه طبع و جان 

بر بنیان یک باور کهن، امشاسپند اردیبهشت نگاهبان گیاهان روی زمین است و به یاری او بود که اهورامزدا هنگام آفرینش، گیاهان را برویانید. شاید بر این بنیان است که از اردیبهشتگان با نام دیگر «گلستان جشن» نیز نام برده‌اند.


🌸 بر این پایه، آیین های ویژه جشن اردیبهشت‌گان را چنین می‌توان بر شمرد:

گستردن خوان سبز به نشانه زمین سبز و نهادن گل‌های بهاری همچون مرزنگوش و یا گل سوری یا گل سرخ آتشی بر این خوان گسترده، افروختن آتش در آتشدان یا افروختن شمع و نهادن آتش فروزان بر خوان اردیبهشتگان، پوشیدن تن‌پوش سپید، نیایش فردی و همگانی و خواندن اردیبهشت‌یشت، شادمانی‌ همگانی و‌ گلگشت بهاری. پختن و خوردن کاله‌جوش از دیرباز در بهار رایج بوده است.

@shahinsepanta   
@jashnha2
🌿 موبد دکتر کورش نیکنام، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، و نماینده زرتشتیان در هفتمین دوره مجلس در پی بیماری سرطان در فرانسه درگذشت.

از شنیدن این خبر اندوهناک شدم. نخستین دیدار من با موبد نیکنام در درگاه مهر گوهر و‌ مهربان اصفهان و به زمانی بازمی‌گشت که او برای دیدار با زرتشتیان اصفهان به شهرمان آمده بود.
در همان دیدار برایش از تألیف مجموعهٔ اشعار ملی و میهنی که قرار بود با نام «به آستان مام میهن» منتشر کنم، سخن گفتم و او پیشنهاد کرد که در عنوان چنین مجموعه‌ای که برای ایران تالیف می‌شود، بهتر است نام «ایران» حتما قید شود و بر پایه پیشنهاد او من نام «ایران‌نامه» را برای آن مجموعه برگزیدم.

دوستی و همکاری من با موبد نیکنام در تمام دوران نمایندگی او در مجلس ادامه داشت. در آن زمان پیش‌نویس چند مورد از تذکرات قانونی او به مسوولان وقت را برایش تهیه کرده و فرستادم و او با خط خوش در برگه‌های فرم با عنوان «تذکر کتبی نمایندگان مجلس به مسئولان اجرایی کشور» نوشت و در مجلس منتشر نمود.
یکی از موارد همکاری با او در همان دوران، هم‌اندیشی و مشارکت در نگارش نامه‌ای بود که با عنوان «بازنگری و هماهنگی در گاهشماری سنتی زرتشتی» خطاب به انجمن موبدان نوشته شد.
http://B2n.ir/u79986

متاسفانه آن پیشنهاد مورد توجه انجمن موبدان قرار نگرفت و‌ حتی برخی افراد متعصب جامعه حملاتی لفظی را نیز به موبد نیکنام وارد کردند.
برای تعیین زمان دقیق جشنهای ایرانی او همواره خواهان بازنگری در تقویم زرتشتیان و منطبق شدن آن با تقویم رسمی و‌ قانونی کشور بود.
اگرچه او از صاحبنظران و پژوهندگان فرهنگ ایران بود و آثار باارزشی را نیز در این زمینه منتشر نمود، اما همیشه به نظرات دیگر پژوهندگان نیز توجه می‌کرد و من نیز در طی این سالها تا همین اواخر عمرش این افتخار را داشتم که از سوی او در موضوعات مرتبط با جشنهای ایرانی مورد مشورت و هم‌اندیشی قرار بگیرم.
روانش شاد و جایگاهش در روشنایی بی‌پایان🌿🙏
@shahinsepanta
🌿 موبد دکتر کورش نیکنام در اندیشه بازنگری در تقویم زرتشتی بود
@shahinsepanta
2024/05/29 12:05:37
Back to Top
HTML Embed Code: