روزنامه جام جم 222802

❌

مادرم ازدواج کرد، کشتمش!

🔹مرد جوان که مادرش را به خاطر ازدواج مجدد به قتل رسانده بود، در جلسه دادگاه از سوی مادربزرگش بخشیده شد.

🔹به گزارش خبرنگار جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از اواسط سال۱۴۰۱ و با گزارش قتل زن ۴۸ ساله‌ای به نام مهتاب آغاز شد. تیم جنایی با حضور در محل، دریافتند این زن با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.

🔹یکی از همسایه‌ها در تماس با پلیس این قتل را گزارش کرده بود که در تحقیقات گفت: «درخانه بودم که متوجه صدای درگیری درخانه همسایه‌ام شدم، لحظاتی بعد هم صدای زنگ درخانه را شنیدم. مقابل دررفته و پسر مهتاب را دیدم که پریشان بود و می‌گفت مادرم را کشته‌ام. وحشت‌زده به خانه مهتاب رفته و با جسد غرق در خون او رو به رو شدم.»پس از تحقیقات مقدماتی، جسد به پزشکی‌قانونی منتقل شد و کارآگاهان دریافتند؛ مهتاب به‌تازگی ازدواج مجدد کرده و فرزندانش با این موضوع مخالف بودند. تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت تا این‌که مشخص شد برادرش او را مخفی کرده که دو‌ برادر دستگیر شدند.

🔹سامان با اعتراف به کشتن مادرش گفت: چند سال قبل پدرمان فوت کرد. مدتی بود مادرمان تصمیم به ازدواج با مردی گرفته بود که ما مخالف بودیم. چند بار با او صحبت کردیم اما از تصمیمش منصرف نمی‌شد. روز حادثه تصمیم به قتل او گرفتیم.

🔹 اول قرار بود برادرم کار را تمام کند که نتوانست، بعد من رفتم و مادرم را کشتم و در این مدت برادرم من را مخفی کرده بود .با تکمیل تحقیقات برای متهم به اتهام مباشرت در قتل عمد مادرش و برای برادرش به اتهام مخفی کردن متهم به قتل، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

🔹برادر کوچک متهم در دادسرا رضایت داده بود اما مادربزرگ خانواده خواستار قصاص نوه‌اش بود. در جلسه رسیدگی به این پرونده، مادر مقتول هم نوه‌اش را بخشید تا سامان از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.

🔹در ادامه سامان در جایگاه ایستاد و گفت: خانواده مادرم هم با ازدواج او مخالف بودند و حتی جلسه‌ای در این‌باره تشکیل شد که یکی از دایی‌هایم سعی کرد ما را آرام کند. ما نمی‌دانستیم آنها با هم ازدواج کرده‌اند.

🔹قرار شد برادرم که پرونده داشت و تحت تعقیب بود، او را به قتل برساند. روز حادثه برادر کوچکم را به بهانه رفتن به کافه از خانه بیرون بردم تا برادر دیگرم قتل را انجام دهد. او چند دقیقه بعد برگشت و ادعا کرد همسایه‌ها در ساختمان بودند و نتوانسته مادرمان را بکشد. گفتم تو عرضه نداری و خودم چاقو را گرفتم و به خانه مادرم رفتم. در آنجا فهمیدم آنها عقد کردند و کار تمام شده است.

🔹 مادرم در حال صحبت با تلفن بود که گفتم تلفنت را قطع کن. عصبانی بودم و به مادرم ضربه زدم. او می‌گفت نزن و من همین‌طور می زدم و بعد به مقابل در خانه همسایه رفتم و گفتم مادرم را کشته‌ام.

🔹متهم دیگر پرونده سپس در جایگاه ایستاد و گفت: به آنجا رفتیم تا با مادرم صحبت کنیم و قصد کشتن نداشتیم. برادرم گفت چاقو را بده من که گفتم نکن.
پس از دفاعیات متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

🆔 @JameJamDaily

Please open Telegram to view this post