🌪سایـہ ے تو───
⋮در گوش دیوار ها دیگر،ترانه ای نواخته نشد.
شیروانی، در آغوش باران فشرده نشد.
ساعت فرار نمیکردند و عطر غذا با من غریبه بود.
پرده ها کنار نمیرفتند و نور مهمان خانه نمیشد.
از روزی که ترکم کردی،
تنها آبی به من سر میزند. ⋮
مین یونگی-خاطرات او𓇢𓆸
⋮در گوش دیوار ها دیگر،ترانه ای نواخته نشد.
شیروانی، در آغوش باران فشرده نشد.
ساعت فرار نمیکردند و عطر غذا با من غریبه بود.
پرده ها کنار نمیرفتند و نور مهمان خانه نمیشد.
از روزی که ترکم کردی،
تنها آبی به من سر میزند
🔗موهاے تو───
⋮روزی،
لا به لای باد خزان،موهایمان به رقص درمیاید؛
و همدیگر را میبوسیم!
بی محابا و عاشق. ⋮
هان جیسونگ-خاطرات او𓇢𓆸
⋮روزی،
لا به لای باد خزان،موهایمان به رقص درمیاید؛
و همدیگر را میبوسیم!
بی محابا و عاشق