Telegram Web Link
امشب یک فانوس
بیشتر در انتظارت می ایستم.
امشب طوری
عاشقانه در انتظارت می ایستم
که آنگاه خورشید به خود بیاید
و ببیند که چگونه
تمامم را در کنار اسکله ی تنهایی ام
بی صدا فدایت کرده ام.


سرمان که باشد روی یک بالشت
شب برایم میشود
لذت بخش‌ترین
جای زندگی‌ ..!!


غروب که میرسد
شعر هم پیدا میشود
تو را باید در شعر بغل کنم
تو را باید در واژه واژه ی شعرها ببوسم....!!


یه جا هست که هوشنگ ابتهاج میگه :
"خوشا به بخت بلندم که در کنار منی!"
یکی باید باشه اینجوری از وجودت ذوق کنه...


من همین قدر که با حال و هوایت،
گه گاه برگی از
باغچه‌یِ شعر بچینم،کافی ست.
فکر کردن به تو
یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا
خوبترینم!
کافیست...

مـرا دیـوانہ ڪن "امشَـب" ،
  دلـم دیـدار می‌خـواهد
  تـو را سـرمَسـت از
  آهنڪَِ عشـق این‌بار می‌خـواهد
  بِخـوان...آواز ڪن این‌ جملہ را
"مَـن‌دوستَـت‌دارم"
  ڪہ امشَـب از لبـان‌ تـو،
  دلـم تڪرار می‌خـواهد

 

‌کمی شب، کمی آغوش، کمی تو،
دیگر نمی خواهم با این کلمات جمله بسازم..!
شعر بَس است؛
دیگر می خواهم با این واژه ها زندگی کنم..!

نمی‌خواهم
  به غیر از ٺو ڪسی
       محرم به اسرارم
    بدان من ٺا نفس دارم
       ٺو هم مهمان دل هسٺـی...

دوستت دارم هایت را هنوز با خودم دارم
از هیچکدامشان دست نکشیده ام !
بعضی از آنها را درون قلبم کاشته ام
آنهایی که گل داده است را
گذاشته ام پشت پنجره چشمانم . . .
هر کسی که رد می شود شاخه گلی
از دوست داشتن تو به آنها میدهم !
خدا را چه دیدی ؛ شاید کسی یکی
از همین شاخه گل ها را به تو رساند


نگاهت تیغ بران است اسماعیل میخواهد
عزیزم عید قربان است ، قربانی نمیخواهی؟

2025/10/25 03:12:37
Back to Top
HTML Embed Code: