Telegram Web Link
عشق وقتی داخل قلبی اقامت میکند
چشم ها دیگر به اشک و گریه عادت میکند
حاجت عاشق وصال هست و روز وشب
می نشیند با خدای خود عبادت میکند
با وضو میخوابد ودر خواب زائر میشود
صورت معشوقه را هر شب زیارت میکند
دلبرم تاجر شده دل می خرد با ی نگاه
در خیابان میرود راحت تجارت میکند
آن درخت بید هم وقتی که او رد میشود
با کمر خم میشود بر او ارادت میکند

امشب را مهمان لب های من باش!
نمی بوسمت ....
اما می گویمت ....
می گویم که دوستت دارم ...
و دوستم داشته باش...
و همین...


1
بیا در آغوشم،
بگذار "  تــــــو " را ببوسم،
میخواهم در گرمی
آغوشت بسوزم
به من نگاه کن،
بگذار تا میتوانم "تـو "  را ببینم،
بگذار دستانت را بگیرم،
و درآغوشت آرام بگیر
م

عاشقی
حس عبورِ منو توست
عاشقی
دلهره از رفتن توست
عاشقی
خواندن این ثانیه هاست
عاشقی
رنگ حضورِ منو توست

1
تحریم یعنی :
خیالِ داشتنِ آغوشِ تو را
از شب هایِ من
گرفته اند....
‌‌
امشب دلَم
به شدّت تو را می خواهد ...!
اجابتم کن
و بگذار ببوسمت
تا دو روح یکی شود در بستر عشق  ...

Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
عطر خواستنت
تمام قلمرو احساسم را
تسخیر کرده
آنچنان در منی و
من با توام
که گویی
تو مالک تمامیت ارضی احساس منی
و من برای همیشه
بنده چشمان مهر گستر توام

يک دل داشتم ،
          امّا ،
            به اندازهِٔ صد دل ،،
               فریاد زدم،،،
       دوست داشتنت را . .

امشب
هوای تو به سرم زده
هوایت را نفس می کشم
ستاره ها بیشتر می درخشند
ماه هم لبخند می زند
هوای تو هم
عجب حکایتی دارد
وقتی من امشب
با تنهایی درگیرم !

و عصرِ جمعه
که هر چیزی ،
هر چیزی
در خاطرم غروب می کند
جز یادِ چشم هایِ تو ...

2025/10/21 21:09:42
Back to Top
HTML Embed Code: