به جای «ایراناینترنشنال» باید نامش را «اسرائیل اینترنشنال» بگذارید!
ماشالله شمسالواعظین روزنامه نگار پیشکسوت:
باید نام «ایران» را از «ایران اینترنشنال» برداشت. من این سخن را جدی و از نظر حرفهای میگویم. برای نخستین بار یک رسانه فارسیزبان را میبینم که در آن مجری یا گوینده از اقدام اسرائیل ابراز خوشحالی میکند چرا که به زعم او یک گام دیگر تا افتادن ایران به دست آزادیخواهان باقی مانده است!
شما در اوج یک جنگ میهنی و دفاعی قرار دارید. به این دقت کنید که این جنگ دفاعی است و کشور ما مورد حمله واقع شده است. بگذریم از اینکه همین نیروی مهاجم، در ۱۰ ماه گذشته در منطقه علیه لبنان، سوریه و فلسطین چه کرده است. در چنین شرایطی، نام این رسانه را نمیتوان «ایران اینترنشنال» گذاشت؛ بهتر است که «ایران» را از روی آن بردارند و به جایش «اسرائیل» بگذارند.
منبع: خبرآنلاین
@journalistsclub1
ماشالله شمسالواعظین روزنامه نگار پیشکسوت:
باید نام «ایران» را از «ایران اینترنشنال» برداشت. من این سخن را جدی و از نظر حرفهای میگویم. برای نخستین بار یک رسانه فارسیزبان را میبینم که در آن مجری یا گوینده از اقدام اسرائیل ابراز خوشحالی میکند چرا که به زعم او یک گام دیگر تا افتادن ایران به دست آزادیخواهان باقی مانده است!
شما در اوج یک جنگ میهنی و دفاعی قرار دارید. به این دقت کنید که این جنگ دفاعی است و کشور ما مورد حمله واقع شده است. بگذریم از اینکه همین نیروی مهاجم، در ۱۰ ماه گذشته در منطقه علیه لبنان، سوریه و فلسطین چه کرده است. در چنین شرایطی، نام این رسانه را نمیتوان «ایران اینترنشنال» گذاشت؛ بهتر است که «ایران» را از روی آن بردارند و به جایش «اسرائیل» بگذارند.
منبع: خبرآنلاین
@journalistsclub1
بازگشت اکبر گنجی به روزنامهها
بعد از سالها مطلبی از اکبر گنجی روزنامهنگار مهاجر ایرانی که در آمریکا به سر میبرد، در روزنامه ایران منتشر شد.
در بخشهایی از این یادداشت آمده است: این دفاع مقدس، مقدس ترین دفاع هاست... ما باید ایران را حفظ کنیم و به نسل بعد بسپاریم ... ایران وجود، هویت، گذشته، حال، آینده و همه چیز ماست... آمریکا و اروپا با برنامه ریزی قبلی، ایران را به مذاکره کشاندند و فریب دادند... ایرانیان خوب درخشیدند و اوهام هیتلر را بر باد دادند
@journalistsclub1
بعد از سالها مطلبی از اکبر گنجی روزنامهنگار مهاجر ایرانی که در آمریکا به سر میبرد، در روزنامه ایران منتشر شد.
در بخشهایی از این یادداشت آمده است: این دفاع مقدس، مقدس ترین دفاع هاست... ما باید ایران را حفظ کنیم و به نسل بعد بسپاریم ... ایران وجود، هویت، گذشته، حال، آینده و همه چیز ماست... آمریکا و اروپا با برنامه ریزی قبلی، ایران را به مذاکره کشاندند و فریب دادند... ایرانیان خوب درخشیدند و اوهام هیتلر را بر باد دادند
@journalistsclub1
توئیت حسین انتظامی درباره نقشی که روزنامهها و رسانهها در جنگ 12 روزه عهدهدار بودند.
@journalistsclub1
@journalistsclub1
توهین به ایران و ایرانیان
درباره تشبیه وطن به آغل توسط وحید جلیلی
اکبر منتجبی
روزنامهنگار
وحید جلیلی، قائممقام سازمان صداوسیما، در اظهارنظری عجیب و تأملبرانگیز گفته است: «برخی میخواهند به اسم همبستگی، وطن را به آغل تبدیل کنند! برخی این روزها میگویند برای حفظ وحدت ملی اسم خدا و پیغمبر نیارید.»
این سخنان نهتنها سخیف، بلکه عمیقاً ضدملی، ضد میهنی و تحقیرآمیز هستند. تأسفبارتر آنکه این توهین، از زبان فردی با جایگاه رسمی در رسانهی ملی بیان شده است؛ رسانهای که باید زبان مردم باشد، نه بلندگوی تخریب و توهین.
استفاده از واژهی «آغل» برای اشاره به مسیر همبستگی ملی،بیشرمانهترین توهین ممکن به ملت ایران است. آنکه چنین تشبیهی میآورد، یا درکی از شأن و منزلت این سرزمین ندارد، یا آگاهانه در پی مخدوش کردن هویت ملی است. اگر کسی ایران را «آغل» میبیند، پرسش اینجاست که جایگاه خودش را در کجای آن تعریف میکند؟
متاسفانه آقای جلیلی سخنان محفلی خود را به ساحت تلویزیون و صداوسیما کشانده است و متوجه نیست که این دو ساحت چه تفاوتی دارد. البته که بیان این سخنان نشان دهندهی آن است که ما متوجه شویم چنین افرادی در محافل خودشان درباره ایران و مردم ایران چه نگاهی دارند.
در بخش دیگر، با طرح بحث نام خدا و پیامبر، سعی دارد نوعی انحراف استدلالی ایجاد کند تا همبستگی اجتماعی امروز مردم ایران را که در برابر تهدیدها ایستادهاند، زیر سؤال ببرد. این تحریف آشکار مفاهیم دینی، نه خدمتی به ایمان است و نه به میهن، بلکه تنها سلاحی سیاسی برای ایجاد شکاف در وحدت ملی است.
چنین اظهاراتی نهتنها افکار عمومی را جریحهدار میکند، بلکه به اعتبار سازمان صداوسیما لطمه میزند. رسانهای که هزینهاش از جیب همین ملت پرداخت میشود، نباید تریبون توهین به آنها باشد. سکوت در برابر چنین ادبیات و نگاهی، یعنی چشمپوشی از جفایی آشکار به سرزمینمان ایران.
@journalistsclub1
درباره تشبیه وطن به آغل توسط وحید جلیلی
اکبر منتجبی
روزنامهنگار
وحید جلیلی، قائممقام سازمان صداوسیما، در اظهارنظری عجیب و تأملبرانگیز گفته است: «برخی میخواهند به اسم همبستگی، وطن را به آغل تبدیل کنند! برخی این روزها میگویند برای حفظ وحدت ملی اسم خدا و پیغمبر نیارید.»
این سخنان نهتنها سخیف، بلکه عمیقاً ضدملی، ضد میهنی و تحقیرآمیز هستند. تأسفبارتر آنکه این توهین، از زبان فردی با جایگاه رسمی در رسانهی ملی بیان شده است؛ رسانهای که باید زبان مردم باشد، نه بلندگوی تخریب و توهین.
استفاده از واژهی «آغل» برای اشاره به مسیر همبستگی ملی،بیشرمانهترین توهین ممکن به ملت ایران است. آنکه چنین تشبیهی میآورد، یا درکی از شأن و منزلت این سرزمین ندارد، یا آگاهانه در پی مخدوش کردن هویت ملی است. اگر کسی ایران را «آغل» میبیند، پرسش اینجاست که جایگاه خودش را در کجای آن تعریف میکند؟
متاسفانه آقای جلیلی سخنان محفلی خود را به ساحت تلویزیون و صداوسیما کشانده است و متوجه نیست که این دو ساحت چه تفاوتی دارد. البته که بیان این سخنان نشان دهندهی آن است که ما متوجه شویم چنین افرادی در محافل خودشان درباره ایران و مردم ایران چه نگاهی دارند.
در بخش دیگر، با طرح بحث نام خدا و پیامبر، سعی دارد نوعی انحراف استدلالی ایجاد کند تا همبستگی اجتماعی امروز مردم ایران را که در برابر تهدیدها ایستادهاند، زیر سؤال ببرد. این تحریف آشکار مفاهیم دینی، نه خدمتی به ایمان است و نه به میهن، بلکه تنها سلاحی سیاسی برای ایجاد شکاف در وحدت ملی است.
چنین اظهاراتی نهتنها افکار عمومی را جریحهدار میکند، بلکه به اعتبار سازمان صداوسیما لطمه میزند. رسانهای که هزینهاش از جیب همین ملت پرداخت میشود، نباید تریبون توهین به آنها باشد. سکوت در برابر چنین ادبیات و نگاهی، یعنی چشمپوشی از جفایی آشکار به سرزمینمان ایران.
@journalistsclub1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد قوچانی در پاسخ به وحید جلیلی: میهن برای مردم ما، خانه است نه آغل. میهن زندگی ماست، نه آغل
@journalistsclub1
@journalistsclub1
تولید محتوای موساد برای ایتا
امیر تنها اینفلوئنسر شبکهی ایکس، عکسی از موساد گذاشته که عدهای در حال تولید محتوا برای کانالها و گروههای ایتا هستند. او نوشته است: اینجا ۸۲۰۰ موساد است و اون برنامه هم ایتا است. تولید محتوا میکنند برای بخشی از جامعه که فکر میکنند از همه بیشتر میفهمند.
@journalistsclub1
امیر تنها اینفلوئنسر شبکهی ایکس، عکسی از موساد گذاشته که عدهای در حال تولید محتوا برای کانالها و گروههای ایتا هستند. او نوشته است: اینجا ۸۲۰۰ موساد است و اون برنامه هم ایتا است. تولید محتوا میکنند برای بخشی از جامعه که فکر میکنند از همه بیشتر میفهمند.
@journalistsclub1
از نور گفت و به نور پیوست
احسان ذاکری، قاری، حافظ کل قرآن کریم و خبرنگار پرتلاش سابق خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در جریان حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان شهید شد. او در کنار تحصیل در رشته حقوق (تا مقطع کارشناسی ارشد) به عنوان فعال رسانهای در خبرگزاری دفاع پرس، ایکنا و... فعالیت داشت. احسان ذاکری طی سالهای 97 تا 1400 به عنوان یکی از اعضای تحریریه خبرگزاری قرآن با انگیزهای بالا و عشقی فراوان در امر تولید و نشر محتوا مؤثر بود. مخاطبان ایکنا نام و چهره این جوان مؤمن را با بستههای خبری «عصر ایکنا» که به صورت روزانه تقدیم شریفشان میشد، به خاطر دارند.
@journalistsclub1
احسان ذاکری، قاری، حافظ کل قرآن کریم و خبرنگار پرتلاش سابق خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در جریان حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان شهید شد. او در کنار تحصیل در رشته حقوق (تا مقطع کارشناسی ارشد) به عنوان فعال رسانهای در خبرگزاری دفاع پرس، ایکنا و... فعالیت داشت. احسان ذاکری طی سالهای 97 تا 1400 به عنوان یکی از اعضای تحریریه خبرگزاری قرآن با انگیزهای بالا و عشقی فراوان در امر تولید و نشر محتوا مؤثر بود. مخاطبان ایکنا نام و چهره این جوان مؤمن را با بستههای خبری «عصر ایکنا» که به صورت روزانه تقدیم شریفشان میشد، به خاطر دارند.
@journalistsclub1
خداحافظی افشین امیرشاهی از هفتصبح
افشین امیرشاهی که سه ماه پیش سردبیر روزنامه هفت صبح شده بود، خبر داد از این روزنامه بیرون آمده است. ظاهرا اختلافاتی که با مدیریت روزنامه بر اساس شیوه کار داشتند، او را در این تصمیم مصمم کرده است. پیش از آقای امیرشاهی برخی از دبیران این روزنامه از جمله دبیر سیاسی و اقتصادی و... نیز استعفا کرده بودند.
آقای امیرشاهی، پس از آقای خوشخو، دومین سردبیری است که در دوره مدیریت جدید هفت صبح این رسانه را ترک میکند.
افشین امیرشاهی درخصوص خروجش از هفت صبح نوشته است: در روزهای گذشته دوستان زیادی پرسیدند چرا دیگر استوریهای مربوط به روزنامه هفتصبح را نمیگذارم و درباره تیترهای صفحه اول در یک هفته گذشته هم سوالهایی داشتند. به همیندلیل لازم دیدم توضیح بدهم که من با روزنامه هفتصبح خداحافظی کردم و دیگر مسئولیتی در این روزنامه ندارم. برای تیم جدید تحریریه آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم هفتصبح مسیر تازهاش را با انرژی و خلاقیت ادامه دهد.
@journalistsclub1
افشین امیرشاهی که سه ماه پیش سردبیر روزنامه هفت صبح شده بود، خبر داد از این روزنامه بیرون آمده است. ظاهرا اختلافاتی که با مدیریت روزنامه بر اساس شیوه کار داشتند، او را در این تصمیم مصمم کرده است. پیش از آقای امیرشاهی برخی از دبیران این روزنامه از جمله دبیر سیاسی و اقتصادی و... نیز استعفا کرده بودند.
آقای امیرشاهی، پس از آقای خوشخو، دومین سردبیری است که در دوره مدیریت جدید هفت صبح این رسانه را ترک میکند.
افشین امیرشاهی درخصوص خروجش از هفت صبح نوشته است: در روزهای گذشته دوستان زیادی پرسیدند چرا دیگر استوریهای مربوط به روزنامه هفتصبح را نمیگذارم و درباره تیترهای صفحه اول در یک هفته گذشته هم سوالهایی داشتند. به همیندلیل لازم دیدم توضیح بدهم که من با روزنامه هفتصبح خداحافظی کردم و دیگر مسئولیتی در این روزنامه ندارم. برای تیم جدید تحریریه آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم هفتصبح مسیر تازهاش را با انرژی و خلاقیت ادامه دهد.
@journalistsclub1
آنهایی که خواستار دورکاری در دوره جنگ بودند، اخراج شدند!
بر اساس گزارشهایی که به باشگاه روزنامهنگاران ایران ارسال شده، در دوران جنگ، برخی از رسانهها و وبسایتهای خبری، خبرنگاران خود را ملزم کرده بودند که حق دورکاری ندارند و باید بهصورت مستمر در محل تحریریه حضور داشته باشند. مدیران این رسانهها معتقد بودند که خبرنگار باید در «صحنه» و در متن واقعیت حضور داشته باشد؛ چه در زمان جنگ، چه در شرایط عادی، تفاوتی ندارد. از همین رو، با درخواستهای مکرر خبرنگاران برای دورکاری مخالفت میشد. این سیاست، بهویژه در دوران حملات به تهران، موجب تشدید فضای ناامنی و اضطراب در میان خبرنگاران شد.
اما در ادامه، با شدت یافتن تهدیدها و قرار گرفتن ساختمان این رسانهها در معرض حمله، مدیران که تا پیش از آن بر حضور فیزیکی اصرار داشتند، ناچار شدند بنا بر ملاحظات امنیتی، دفاتر خود را تعطیل و فعالیتها را به شکل دورکاری ادامه دهند. با پایان یافتن جنگ، برخی از خبرنگاران، با شوک تازهای روبهرو شدند: برخی از همان خبرنگارانی که پیشتر خواستار دورکاری شده بودند، از کار اخراج شدند!
استدلالِ برخی مدیران مسئول یا سردبیران مبنی بر اینکه «خبرنگار باید در صحنه باشد» اگرچه در نگاه نخست قابل دفاع است، اما پرسش بنیادینی را پیش روی آنان میگذارد: آیا در مقابل این مطالبه، تمهیدات لازم برای حفظ امنیت و سلامت جانی خبرنگاران نیز فراهم شده بود؟
نمیتوان از خبرنگار خواست که در دل جنگ و بمباران در تحریریه حاضر شود، اما امنیت او را برقرار نکرد. مسئولیتپذیری رسانهای، تنها در بیان شعارهای حرفهای خلاصه نمیشود، بلکه بهمعنای تعهد اخلاقی و عملی نسبت به امنیت، شأن و کرامت کسانی است که در خط مقدم روایت واقعیت ایستادهاند.
اسامی برخی از این سایتها و رسانهها در اختیار باشگاه روزنامهنگاران است.
@journalistsclub1
بر اساس گزارشهایی که به باشگاه روزنامهنگاران ایران ارسال شده، در دوران جنگ، برخی از رسانهها و وبسایتهای خبری، خبرنگاران خود را ملزم کرده بودند که حق دورکاری ندارند و باید بهصورت مستمر در محل تحریریه حضور داشته باشند. مدیران این رسانهها معتقد بودند که خبرنگار باید در «صحنه» و در متن واقعیت حضور داشته باشد؛ چه در زمان جنگ، چه در شرایط عادی، تفاوتی ندارد. از همین رو، با درخواستهای مکرر خبرنگاران برای دورکاری مخالفت میشد. این سیاست، بهویژه در دوران حملات به تهران، موجب تشدید فضای ناامنی و اضطراب در میان خبرنگاران شد.
اما در ادامه، با شدت یافتن تهدیدها و قرار گرفتن ساختمان این رسانهها در معرض حمله، مدیران که تا پیش از آن بر حضور فیزیکی اصرار داشتند، ناچار شدند بنا بر ملاحظات امنیتی، دفاتر خود را تعطیل و فعالیتها را به شکل دورکاری ادامه دهند. با پایان یافتن جنگ، برخی از خبرنگاران، با شوک تازهای روبهرو شدند: برخی از همان خبرنگارانی که پیشتر خواستار دورکاری شده بودند، از کار اخراج شدند!
استدلالِ برخی مدیران مسئول یا سردبیران مبنی بر اینکه «خبرنگار باید در صحنه باشد» اگرچه در نگاه نخست قابل دفاع است، اما پرسش بنیادینی را پیش روی آنان میگذارد: آیا در مقابل این مطالبه، تمهیدات لازم برای حفظ امنیت و سلامت جانی خبرنگاران نیز فراهم شده بود؟
نمیتوان از خبرنگار خواست که در دل جنگ و بمباران در تحریریه حاضر شود، اما امنیت او را برقرار نکرد. مسئولیتپذیری رسانهای، تنها در بیان شعارهای حرفهای خلاصه نمیشود، بلکه بهمعنای تعهد اخلاقی و عملی نسبت به امنیت، شأن و کرامت کسانی است که در خط مقدم روایت واقعیت ایستادهاند.
اسامی برخی از این سایتها و رسانهها در اختیار باشگاه روزنامهنگاران است.
@journalistsclub1
تسلیت به همکار
متأسفانه با خبر شدیم دختر نازنین همکار خوبمان آقای ابراهیم شهامت آسمانی شده و همه را غمگین و متأثر کرده است.
آقای شهامت که در رسانه تصویری اکو ایران فعالیت میکند، روز دوشنبه ساعت 10 صبح پیکر دختر نازنین خود را به خاک میسپارد.
به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
متأسفانه با خبر شدیم دختر نازنین همکار خوبمان آقای ابراهیم شهامت آسمانی شده و همه را غمگین و متأثر کرده است.
آقای شهامت که در رسانه تصویری اکو ایران فعالیت میکند، روز دوشنبه ساعت 10 صبح پیکر دختر نازنین خود را به خاک میسپارد.
به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
توقف انتشار روزنامه خبر ورزشی
انتشار روزنامه خبرورزشی که یکی از تاثیرگذار ترین روزنامههای ورزشی ایران بود، پس از 28 سال متوقف شد.
این روزنامه قدیمی، از این پس فقط در دو صفحه به صورت دیجیتالی منتشر میشود.
@journalistsclub1
انتشار روزنامه خبرورزشی که یکی از تاثیرگذار ترین روزنامههای ورزشی ایران بود، پس از 28 سال متوقف شد.
این روزنامه قدیمی، از این پس فقط در دو صفحه به صورت دیجیتالی منتشر میشود.
@journalistsclub1
چرا صداوسیما آرامش روانی جامعه را بهم میریزد؟
پس از گفتوگوی اخیر صداوسیما با ابراهیم متقی، کارشناس روابط بینالملل که در آن ادعای حمله مجدد اسرائیل به ایران ظرف یک هفته آینده مطرح شد،این پرسش جدی مطرح میشود که رسانه ملی چه مسئولیتی در قبال آرامش روانی جامعه دارد؟ و چرا به تشویش اذهان عمومی میپردازد؟
در شرایطی که تنها چند روز از پایان یک جنگ ۱۲ روزهی سنگین میگذرد، جنگی که جان بسیاری را گرفت و زخمهای عمیقی بر پیکرهی جامعه بر جای گذاشت، آیا وظیفهی رسانه، دامن زدن به ترس و اضطراب است یا تلاش برای ترمیم روان جمعی و جلوگیری از تکرار فاجعه؟
رسانهای که خود را «ملی» مینامد، باید در خط مقدم امیدسازی، آگاهیبخشی و تقویت انسجام اجتماعی باشد، نه در صف اول هشدارهای بیپشتوانه و القای ناامنی.
هشدارهای بدون سند روشن، آن هم در قالب تحلیلهای تلویزیونی، نه تنها کمکی به آمادگی مردم نمیکند، بلکه میتواند به فرسایش روانی، بیاعتمادی عمومی و حتی تضعیف انسجام ملی منجر شود.
اگر صداوسیما دغدغهی امنیت ملی دارد، بهتر است به جای تکرار سناریوهای جنگطلبانه، به ترویج گفتوگو، دیپلماسی، و بازخوانی تجربههای تاریخی بپردازد. تجربههایی که نشان دادهاند صلح پایدار، نه از مسیر ترس، بلکه از مسیر تدبیر و همبستگی حاصل میشود.
در این لحظهی حساس، مردم بیش از هر چیز به صدایی نیاز دارند که به جای فریاد خطر، نوای آرامش و خرد باشد.
@journalistsclub1
پس از گفتوگوی اخیر صداوسیما با ابراهیم متقی، کارشناس روابط بینالملل که در آن ادعای حمله مجدد اسرائیل به ایران ظرف یک هفته آینده مطرح شد،این پرسش جدی مطرح میشود که رسانه ملی چه مسئولیتی در قبال آرامش روانی جامعه دارد؟ و چرا به تشویش اذهان عمومی میپردازد؟
در شرایطی که تنها چند روز از پایان یک جنگ ۱۲ روزهی سنگین میگذرد، جنگی که جان بسیاری را گرفت و زخمهای عمیقی بر پیکرهی جامعه بر جای گذاشت، آیا وظیفهی رسانه، دامن زدن به ترس و اضطراب است یا تلاش برای ترمیم روان جمعی و جلوگیری از تکرار فاجعه؟
رسانهای که خود را «ملی» مینامد، باید در خط مقدم امیدسازی، آگاهیبخشی و تقویت انسجام اجتماعی باشد، نه در صف اول هشدارهای بیپشتوانه و القای ناامنی.
هشدارهای بدون سند روشن، آن هم در قالب تحلیلهای تلویزیونی، نه تنها کمکی به آمادگی مردم نمیکند، بلکه میتواند به فرسایش روانی، بیاعتمادی عمومی و حتی تضعیف انسجام ملی منجر شود.
اگر صداوسیما دغدغهی امنیت ملی دارد، بهتر است به جای تکرار سناریوهای جنگطلبانه، به ترویج گفتوگو، دیپلماسی، و بازخوانی تجربههای تاریخی بپردازد. تجربههایی که نشان دادهاند صلح پایدار، نه از مسیر ترس، بلکه از مسیر تدبیر و همبستگی حاصل میشود.
در این لحظهی حساس، مردم بیش از هر چیز به صدایی نیاز دارند که به جای فریاد خطر، نوای آرامش و خرد باشد.
@journalistsclub1
Forwarded from باشگاه روزنامهنگاران اقتصادی
خون تازه در بازار کتاب
🔹 انتشارات دنیایاقتصاد فهرست بهروز شدهای از کتابهای پرفروش خود را منتشر کرد که بهزودی در کتابفروشیهای معتبر در دسترس خواهد بود.
🔹 این فهرست شامل عناوینی چون «اگزیستانسیالیسم از تئوری تا عمل»، «بزرگان مکتب اتریش»، «راه بندگی به روایت کاریکاتور»، «قدرت هوش هیجانی»، «سرمایهدار علیه سرمایهداری»، «اقتصاد و دولت در ایران»، «بازاریابی، جنگهای ارزی»، «اقتصاد ایران به کدام سو میرود؟»، «صنایع آینده»، «روش پژوهش در اقتصاد»، «قولهای کاغذی»، «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟»، «مهارتهای آینده»، «فردگرایی و فلسفه علوم اجتماعی»، «فهم رشد اقتصادی»، «مردم، قدرت و منافع» و «قانون، قانونگذاری و آزادی» است.
🔹 برای تهیه این کتابها میتوانید به فروشگاه مرکزی دنیایاقتصاد یا کتابفروشیهای نشر چشمه، شهر کتاب، بوکلند و پرهام و .... مراجعه کنید.
@Economicjournalists
🔹 انتشارات دنیایاقتصاد فهرست بهروز شدهای از کتابهای پرفروش خود را منتشر کرد که بهزودی در کتابفروشیهای معتبر در دسترس خواهد بود.
🔹 این فهرست شامل عناوینی چون «اگزیستانسیالیسم از تئوری تا عمل»، «بزرگان مکتب اتریش»، «راه بندگی به روایت کاریکاتور»، «قدرت هوش هیجانی»، «سرمایهدار علیه سرمایهداری»، «اقتصاد و دولت در ایران»، «بازاریابی، جنگهای ارزی»، «اقتصاد ایران به کدام سو میرود؟»، «صنایع آینده»، «روش پژوهش در اقتصاد»، «قولهای کاغذی»، «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟»، «مهارتهای آینده»، «فردگرایی و فلسفه علوم اجتماعی»، «فهم رشد اقتصادی»، «مردم، قدرت و منافع» و «قانون، قانونگذاری و آزادی» است.
🔹 برای تهیه این کتابها میتوانید به فروشگاه مرکزی دنیایاقتصاد یا کتابفروشیهای نشر چشمه، شهر کتاب، بوکلند و پرهام و .... مراجعه کنید.
@Economicjournalists
فقط ۱۰ درصد اتباع غیرمجاز اخراج شدند
فرناز حسنزاده روزنامهنگار سیاسی نوشتهاست: وزارت کشور خرداد اعلام کرد ۴میلیون و ۱۰۰ هزار تبعه افغان غیرمجاز داریم. نهادهای بین المللی میگویند بعد از ضرب الاجل ایران، در بهترین وضعیت ۳۵۰ هزار نفر برگشتند.
ضرب الاجل ۱۵ تیر هست و ۵ روز مونده به پایانش، کمتر از ۱۰ درصد اتباعغیرمجاز رفتند و ۹۰ درصد هنوز هستند.
@journalistsclub1
فرناز حسنزاده روزنامهنگار سیاسی نوشتهاست: وزارت کشور خرداد اعلام کرد ۴میلیون و ۱۰۰ هزار تبعه افغان غیرمجاز داریم. نهادهای بین المللی میگویند بعد از ضرب الاجل ایران، در بهترین وضعیت ۳۵۰ هزار نفر برگشتند.
ضرب الاجل ۱۵ تیر هست و ۵ روز مونده به پایانش، کمتر از ۱۰ درصد اتباعغیرمجاز رفتند و ۹۰ درصد هنوز هستند.
@journalistsclub1
تخریب چاپخانه گلآذین در دورهی جنگ ۱۲ روزه
در اولین روزهای شروع تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، متاسفانه چاپخانه گلآذین(متعلق به موسسه افق رسانه پویا) با دهها کارگر و کارمند بر اثر حمله سنگین به واحد کناری خود دچار تخریب و خسارت زیادی شد
چاپخانه گلآذین وظیفه چاپ روزنامه تجارت، مجلات و نشریات موسسه و دیگر رسانههای چاپی کشور را بر عهده دارد و اکنون دچار چالشهای فراوانی شده است.
هرچند با تلاشهای شبانهروزی مدیریت، کارکنان و کارگران تلاشگر موسسه و چاپخانه جریان چاپ از سرگرفته شده اما بهدلیل تخریب ناشی از انفجار، ادامه کار به شکل کنونی مقدور نیست.
ظاهراً در روزهای گذشته افرادی از دستگاههای ذیربط در محل چاپخانه حاضر شدهاند و شرایط را از نزدیک بررسی کردهاند.
کارکنان موسسه افق رسانه پویا و چاپخانه همقسم شدهاند همانند دیگر اهالی رسانه کشور همانطور که در اوج موشکباران تهران لحظهای دست از کار نکشیدند با نهایت توان به رسالت حرفهای و مطبوعاتی خود پایبند باشند و در این راه ثابتقدم باشند.
@journalistsclub1
در اولین روزهای شروع تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، متاسفانه چاپخانه گلآذین(متعلق به موسسه افق رسانه پویا) با دهها کارگر و کارمند بر اثر حمله سنگین به واحد کناری خود دچار تخریب و خسارت زیادی شد
چاپخانه گلآذین وظیفه چاپ روزنامه تجارت، مجلات و نشریات موسسه و دیگر رسانههای چاپی کشور را بر عهده دارد و اکنون دچار چالشهای فراوانی شده است.
هرچند با تلاشهای شبانهروزی مدیریت، کارکنان و کارگران تلاشگر موسسه و چاپخانه جریان چاپ از سرگرفته شده اما بهدلیل تخریب ناشی از انفجار، ادامه کار به شکل کنونی مقدور نیست.
ظاهراً در روزهای گذشته افرادی از دستگاههای ذیربط در محل چاپخانه حاضر شدهاند و شرایط را از نزدیک بررسی کردهاند.
کارکنان موسسه افق رسانه پویا و چاپخانه همقسم شدهاند همانند دیگر اهالی رسانه کشور همانطور که در اوج موشکباران تهران لحظهای دست از کار نکشیدند با نهایت توان به رسالت حرفهای و مطبوعاتی خود پایبند باشند و در این راه ثابتقدم باشند.
@journalistsclub1
خبرگزاری وفاق یا...
هوشنگ صدفی
روزنامهنگار و خبرنگار پیشین همشهری
عادت نداشتم از پیام رسان های داخلی استفاده کنم اما قطعی اینترنت جهانی در هنگامه جنگ ۱۲روزه اسراییل و ایران به ناچار به پیام رسان های داخلی ازجمله ایتا و بله پیوستم. بنابراین تنها ارتباط برخی از روزنامه نگاران ایرانی از جمله بنده به ناف پیام رسان های داخلی بسته شد.
به گونه ای که گاهی نقل برخی از اخبار یک سویه ازهمین پیام رسان ها در هنگامه حنگ تحمیلی برای دوستان روزنامه نگار؛ مایه تمسخر و خنده شده بود. چون بعد از سالها کندوکاو در فضای ارتباطات ورسانه های بعضا ازاد به چند قسم رسانه داخلی ممیزی شده و قابل کنترل وصل شده بودم و چه بساکه در آینده نزدیک؛ مثل انان فکرکنم و اظهارنظر نمایم!
گذشته از کنترل ذهن و ممیزی اخبار وگفتگوهای رسانه ای ؛ این حس در وجودم زبانه می کشد که آیا برخی رسانه های دولتی حاضر در پیام رسان های داخلی از جمله بله؛ ایتا؛ روبیکا و سروش هم در نقل مطالب و اخبار مستقل عمل می کنند یا تابع برخی بایدها و نبایدهای این شبکه های اطلاع رسانی دولتی یا نیمه دولتی هستند؟!
پرسشم را با نمونه ای از ویترین روزنامه های منتشرشده در سایت خبری ایرنا وابسته به دولت مطرح می کنم. اگر به پیشخوان روزنامه های منتشرشده در پیام رسانه بله متعلق به خبرگزاری ایرنا توجه کنید هیچ نشانی ازویترین روزنامه های اصلاح طلب ازجمله شرق؛ سازندگی؛ اعتماد وهم میهن نیست. هرچند شاید به دلایلی این نشریات منتشر نمی شوند واگر در شرایط حاضر منتشر می شوند چرا تصویری از این رسانه های متفاوت در ویترین ایرنا وجود ندارد؟
ناگفته نماند که در زمان تغییر و تحولات مدیریت ایرنا از اقایان نادری به جابر انصاری ؛ طی سخنرانی مراسم تودیع و معارفه قرارشد خبرگزاری ایرنا به خبرگزاری وفاق ملی مبدل شود. شاید هم بعداز طرح این شعار دهن پرکن وابستگان جناح تندروی حکومت؛ مدعیان وفاق ملی را به گوشه ای تاراندند.
البته دخالت در امور خبرگزاری ایرنا و شیوه مدیریت جابری انصاری امرپسندیده ای نیست...
البته شاید هم خبرگزاری ایرنا؛پیشخوان خود را به روزنامه های اصلاح طلب آراسته بود ولی با توجه به ممیزی و فرمان نامرئی اداره کنندگان پیام رسان بله ؛ ویترین روزنامه های ان طرفی به یک باره از دید مخاطبان حذف شدند. داوری در این زمینه دشوار است بنابراین منتظر می مانیم تا مخاطبان مطلب نظرات خود را اعلام کنند. به امید روزی که وفاق ملی همیشه در این مرز وبوم حاکم باشد نه اینکه هسته قدرت وقتی مورد تهدید قرار می گیرد به آغوش هواداران نحله های فکری مخالف و چند صدا پناه می برد.
@journalistsclub1
هوشنگ صدفی
روزنامهنگار و خبرنگار پیشین همشهری
عادت نداشتم از پیام رسان های داخلی استفاده کنم اما قطعی اینترنت جهانی در هنگامه جنگ ۱۲روزه اسراییل و ایران به ناچار به پیام رسان های داخلی ازجمله ایتا و بله پیوستم. بنابراین تنها ارتباط برخی از روزنامه نگاران ایرانی از جمله بنده به ناف پیام رسان های داخلی بسته شد.
به گونه ای که گاهی نقل برخی از اخبار یک سویه ازهمین پیام رسان ها در هنگامه حنگ تحمیلی برای دوستان روزنامه نگار؛ مایه تمسخر و خنده شده بود. چون بعد از سالها کندوکاو در فضای ارتباطات ورسانه های بعضا ازاد به چند قسم رسانه داخلی ممیزی شده و قابل کنترل وصل شده بودم و چه بساکه در آینده نزدیک؛ مثل انان فکرکنم و اظهارنظر نمایم!
گذشته از کنترل ذهن و ممیزی اخبار وگفتگوهای رسانه ای ؛ این حس در وجودم زبانه می کشد که آیا برخی رسانه های دولتی حاضر در پیام رسان های داخلی از جمله بله؛ ایتا؛ روبیکا و سروش هم در نقل مطالب و اخبار مستقل عمل می کنند یا تابع برخی بایدها و نبایدهای این شبکه های اطلاع رسانی دولتی یا نیمه دولتی هستند؟!
پرسشم را با نمونه ای از ویترین روزنامه های منتشرشده در سایت خبری ایرنا وابسته به دولت مطرح می کنم. اگر به پیشخوان روزنامه های منتشرشده در پیام رسانه بله متعلق به خبرگزاری ایرنا توجه کنید هیچ نشانی ازویترین روزنامه های اصلاح طلب ازجمله شرق؛ سازندگی؛ اعتماد وهم میهن نیست. هرچند شاید به دلایلی این نشریات منتشر نمی شوند واگر در شرایط حاضر منتشر می شوند چرا تصویری از این رسانه های متفاوت در ویترین ایرنا وجود ندارد؟
ناگفته نماند که در زمان تغییر و تحولات مدیریت ایرنا از اقایان نادری به جابر انصاری ؛ طی سخنرانی مراسم تودیع و معارفه قرارشد خبرگزاری ایرنا به خبرگزاری وفاق ملی مبدل شود. شاید هم بعداز طرح این شعار دهن پرکن وابستگان جناح تندروی حکومت؛ مدعیان وفاق ملی را به گوشه ای تاراندند.
البته دخالت در امور خبرگزاری ایرنا و شیوه مدیریت جابری انصاری امرپسندیده ای نیست...
البته شاید هم خبرگزاری ایرنا؛پیشخوان خود را به روزنامه های اصلاح طلب آراسته بود ولی با توجه به ممیزی و فرمان نامرئی اداره کنندگان پیام رسان بله ؛ ویترین روزنامه های ان طرفی به یک باره از دید مخاطبان حذف شدند. داوری در این زمینه دشوار است بنابراین منتظر می مانیم تا مخاطبان مطلب نظرات خود را اعلام کنند. به امید روزی که وفاق ملی همیشه در این مرز وبوم حاکم باشد نه اینکه هسته قدرت وقتی مورد تهدید قرار می گیرد به آغوش هواداران نحله های فکری مخالف و چند صدا پناه می برد.
@journalistsclub1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرده برداری از یک جریان تندرو در جریان جنگ
سخنان جواد موگویی روزنامهنگار و مستندساز دربارهی تندروهایی که برای عملیات نظامی فشار میآوردند و اکنون در دوره آتشبس نیز به دنبال شروع جنگ هستند.
@journalistsclub1
سخنان جواد موگویی روزنامهنگار و مستندساز دربارهی تندروهایی که برای عملیات نظامی فشار میآوردند و اکنون در دوره آتشبس نیز به دنبال شروع جنگ هستند.
@journalistsclub1
ما میمانیم
چرا روایت مردم عادی در جنگ مهم است؟
میلاد حسینی
روزنامهنگار
این جنگِ ما بود، پس روایتش هم باید روایتِ ما باشد. چرا که در نهایت ما میمانیم.
ما هنوز در شوک هستیم. واقعاً چیزهایی که دیدیم و شنیدیم حقیقت داشت؟ واقعاً جنگ را تجربه کردیم؟ همین الان که فاصلهی چندانی نگرفتیم از واقعه -و راستش معلوم نیست پایان ماجرا یا هستیم وسطش- خاطرات و دردها و تجربهها دارد مخدوش میشود.
با ترکیبی از روایتها طرف هستیم: صداوسیما، اینترنشنال، و کمککنندگان به گرفتنِ زهرِ جنگ یا خلاصهکردنش در پیروزی و شکست. گاهی هم صدایی به گوش میرسد که میخواهد جنگ را رمانتیک کند. تبدیلش کند به نوستالژی و خاطره که شاید سالهای بعد دلتنگش هم بشویم. اما چیزی که ما شهروندان ایران از دور و نزدیک دیدم و لمس کردیم کثافت بود، جنگ بود، نه امری که بشود تقلیلش داد.
طبیعیست با پروپاگاندا و تلاشها برای ارائهی روایتی رسمی طرف باشیم از هر طرف. تاریخ رسمی کار خودش را میکند، اما تاریخ غیررسمی گوشههای کمنور و صدای زندگی را به نسلهای بعدی منتقل میکند. در چنین شرایطی باید صدای آدمهای معمولی باقی بماند. راستش من نگرانم ترسها و خاطرات فراموش شوند. نباید از یاد برود که در این جنگ دوازدهروزه خانه و زندگی آدمهای معمولی -که مردم هستند- از بین رفته.
باید بنویسیم تا از یاد نرود بر زندگان و مردگان چه گذشته از آن بامداد جمعهی بیست و سوم خرداد تا صبحی که خبر آتشبس رسید و با تردید به خبرها نگاه میکردیم.
من نگرانم. نگرانِ روایتهای مانده از این جنگ. جنگی که اتفاقاً جنگِ ما بود. اگر نبود که اینجوری زندگی و بدن و روانمان درگیرش نمیشد. این جنگِ ما بود که نگران مرگ نزدیکان و دوستانمان بودیم. نگرانِ ویرانشدن خانهمان بودیم.
نگرانِ آیندهی فرزندمان بودیم. نگرانِ شغلمان، پولمان، زندهماندنمان بودیم. دور یا نزدیکِ جنگ، خیلیهایمان هنوز از صدا میترسیم. از خبرهای کوتاهِ دمِ صبح وهم داریم. مبادا که واهمهها و ترس فراموش شوند. بدتر از فراموشی، جایگزینشدن با روایتهاییست که روایت ما نیست. این جنگِ ما بود. پس روایتش هم باید روایت ما باشد.
در نهایت این ما هستیم که میمانیم. این «ما» تهماندهی امید ماست و فهمیدیم هنوز چیزهایی در ناخودآگاه جمعیمان هست که میتواند بالاتر از عقایدمان باشد. ما حول ایران اشتراک داریم و همین نگهمان داشت. ظلم و جنایتی که شاهدش بودیم نباید فراموش شود.
تلاش روزنامهنگاران در گزارشهایشان در این روزها تحسینبرانگیز است. کسانی که در سختترین شرایط کار کردند و صدایی بودند علیه فراموشی. راهِ فراموشنشدن از ثبت میگذرد. مبادا که جانهای رفته تبدیل به عدد و آمار شوند. هر کدام اسمی داشتند و زندگیای. مبادا که شوکِ بازماندگان از یاد برود. ما باید از این روزها بنویسیم. از دوستان روزنامهنگار و نویسندهام دعوت میکنم روایتهایشان را بنویسند. ما همجنگ بودیم و در نهایت این ما هستیم که میمانیم.
@journalistsclub1
چرا روایت مردم عادی در جنگ مهم است؟
میلاد حسینی
روزنامهنگار
این جنگِ ما بود، پس روایتش هم باید روایتِ ما باشد. چرا که در نهایت ما میمانیم.
ما هنوز در شوک هستیم. واقعاً چیزهایی که دیدیم و شنیدیم حقیقت داشت؟ واقعاً جنگ را تجربه کردیم؟ همین الان که فاصلهی چندانی نگرفتیم از واقعه -و راستش معلوم نیست پایان ماجرا یا هستیم وسطش- خاطرات و دردها و تجربهها دارد مخدوش میشود.
با ترکیبی از روایتها طرف هستیم: صداوسیما، اینترنشنال، و کمککنندگان به گرفتنِ زهرِ جنگ یا خلاصهکردنش در پیروزی و شکست. گاهی هم صدایی به گوش میرسد که میخواهد جنگ را رمانتیک کند. تبدیلش کند به نوستالژی و خاطره که شاید سالهای بعد دلتنگش هم بشویم. اما چیزی که ما شهروندان ایران از دور و نزدیک دیدم و لمس کردیم کثافت بود، جنگ بود، نه امری که بشود تقلیلش داد.
طبیعیست با پروپاگاندا و تلاشها برای ارائهی روایتی رسمی طرف باشیم از هر طرف. تاریخ رسمی کار خودش را میکند، اما تاریخ غیررسمی گوشههای کمنور و صدای زندگی را به نسلهای بعدی منتقل میکند. در چنین شرایطی باید صدای آدمهای معمولی باقی بماند. راستش من نگرانم ترسها و خاطرات فراموش شوند. نباید از یاد برود که در این جنگ دوازدهروزه خانه و زندگی آدمهای معمولی -که مردم هستند- از بین رفته.
باید بنویسیم تا از یاد نرود بر زندگان و مردگان چه گذشته از آن بامداد جمعهی بیست و سوم خرداد تا صبحی که خبر آتشبس رسید و با تردید به خبرها نگاه میکردیم.
من نگرانم. نگرانِ روایتهای مانده از این جنگ. جنگی که اتفاقاً جنگِ ما بود. اگر نبود که اینجوری زندگی و بدن و روانمان درگیرش نمیشد. این جنگِ ما بود که نگران مرگ نزدیکان و دوستانمان بودیم. نگرانِ ویرانشدن خانهمان بودیم.
نگرانِ آیندهی فرزندمان بودیم. نگرانِ شغلمان، پولمان، زندهماندنمان بودیم. دور یا نزدیکِ جنگ، خیلیهایمان هنوز از صدا میترسیم. از خبرهای کوتاهِ دمِ صبح وهم داریم. مبادا که واهمهها و ترس فراموش شوند. بدتر از فراموشی، جایگزینشدن با روایتهاییست که روایت ما نیست. این جنگِ ما بود. پس روایتش هم باید روایت ما باشد.
در نهایت این ما هستیم که میمانیم. این «ما» تهماندهی امید ماست و فهمیدیم هنوز چیزهایی در ناخودآگاه جمعیمان هست که میتواند بالاتر از عقایدمان باشد. ما حول ایران اشتراک داریم و همین نگهمان داشت. ظلم و جنایتی که شاهدش بودیم نباید فراموش شود.
تلاش روزنامهنگاران در گزارشهایشان در این روزها تحسینبرانگیز است. کسانی که در سختترین شرایط کار کردند و صدایی بودند علیه فراموشی. راهِ فراموشنشدن از ثبت میگذرد. مبادا که جانهای رفته تبدیل به عدد و آمار شوند. هر کدام اسمی داشتند و زندگیای. مبادا که شوکِ بازماندگان از یاد برود. ما باید از این روزها بنویسیم. از دوستان روزنامهنگار و نویسندهام دعوت میکنم روایتهایشان را بنویسند. ما همجنگ بودیم و در نهایت این ما هستیم که میمانیم.
@journalistsclub1
☘️ دعوت به کار☘️
⭕️ پایگاه خبری سینماآفیس
🔹 نیازمند خبرنگار با مهارت تولید اخبار در زمینه سینما ونمایش خانگی
⭕️نوع همکاری: حق التحریری
⭕️ساعت کار:ندارد
⭕️دستمزد:توافقی
⭕️بیمه:ندارد
⭕️آگهی دهنده:پیمان طالبیان
واجدان شرایط لطفاً رزومه خود را به شناسه تلگرام زیر ارسال فرمایند: @peymant477
@journalistsclub1
⭕️ پایگاه خبری سینماآفیس
🔹 نیازمند خبرنگار با مهارت تولید اخبار در زمینه سینما ونمایش خانگی
⭕️نوع همکاری: حق التحریری
⭕️ساعت کار:ندارد
⭕️دستمزد:توافقی
⭕️بیمه:ندارد
⭕️آگهی دهنده:پیمان طالبیان
واجدان شرایط لطفاً رزومه خود را به شناسه تلگرام زیر ارسال فرمایند: @peymant477
@journalistsclub1