Setareh Mishi
Behnam Bani
❤🔥4🔥3🏆2👏1
من از زمانی که قلب خود را گم کردهاست میترسم
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانشآموزی
که درس هندسهاش را
دیوانهوار دوست میدارد تنها هستم
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاست
و ذهن باغچه دارد آرامآرام
از خاطرات سبز تهی میشود
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانشآموزی
که درس هندسهاش را
دیوانهوار دوست میدارد تنها هستم
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاست
و ذهن باغچه دارد آرامآرام
از خاطرات سبز تهی میشود
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥4🔥3👏2🏆1
در راه منتهی به شب او به من گفت:
هر بار که گفتم: هرگز. خدا را آزادی
دیدم... و به رضای درونی از خویشتن رسیدم.
گفتم: آیا شعر میتواند آنچه را که
روزگار و چنگیزخان و نوادگان به رود برگشتهاش
در وجودمان تباه کردند، اصلاح کند؟
گفت: زمین به اندازهی رؤیایت گسترده خواهد شد.
و زمین مادر مُخیلهی زخمیست!
#محمود_درویش
#از_آنچه_کردی_عذرخواهی_نکن
ترجمه: #محمد_حمادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر بار که گفتم: هرگز. خدا را آزادی
دیدم... و به رضای درونی از خویشتن رسیدم.
گفتم: آیا شعر میتواند آنچه را که
روزگار و چنگیزخان و نوادگان به رود برگشتهاش
در وجودمان تباه کردند، اصلاح کند؟
گفت: زمین به اندازهی رؤیایت گسترده خواهد شد.
و زمین مادر مُخیلهی زخمیست!
#محمود_درویش
#از_آنچه_کردی_عذرخواهی_نکن
ترجمه: #محمد_حمادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥3🔥2🏆2👏1🎉1
صبح را با خندههای تو آغاز میکنم
در سادهترین تصویر عشق
در کوچهباغ آرزوها
ملودی نگاهت نجوا میکند
"من تو را دوست دارم."
مانند غنچههای بهاری شکفته
که عطرشان بوی زندگی میدهد
می گویم من تو را دوست دارم
بیمرز، بی انتها
بیآنکه آغاز را جستجو کنم
دوست داشتنی کودکانه،
همچون کودکانی که هنگام شمارش،
انگشتهای کوچکشان
گویای عشقی معصوم است
عشقی که بیقراریاش را
در گوشهای پنهان میکند.
و تو
آنچنان نزدیکی
که نبودنت، نبود من است
من،
با چشمهایت به خواب میروم
و با صدایت
رویاهایم آغاز میشود.
#ثریا_شجاعی_اصل
#صبح_بخير
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را با خندههای تو آغاز میکنم
در سادهترین تصویر عشق
در کوچهباغ آرزوها
ملودی نگاهت نجوا میکند
"من تو را دوست دارم."
مانند غنچههای بهاری شکفته
که عطرشان بوی زندگی میدهد
می گویم من تو را دوست دارم
بیمرز، بی انتها
بیآنکه آغاز را جستجو کنم
دوست داشتنی کودکانه،
همچون کودکانی که هنگام شمارش،
انگشتهای کوچکشان
گویای عشقی معصوم است
عشقی که بیقراریاش را
در گوشهای پنهان میکند.
و تو
آنچنان نزدیکی
که نبودنت، نبود من است
من،
با چشمهایت به خواب میروم
و با صدایت
رویاهایم آغاز میشود.
#ثریا_شجاعی_اصل
#صبح_بخير
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥4🏆3🔥2💯2❤1😍1
بهارم دخترم از خواب برخیز
شکر خندی بزن و شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ی ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه، گل آغوش وا کرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد
بهارم، دخترم، صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبود آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیبا تر از اوست
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم، دخترم، دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
و گر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیبا تر نیارد
بهارم، دخترم، چون خنده ی صبح
امیدی می دمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده ی تو !
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکر خندی بزن و شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ی ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه، گل آغوش وا کرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد
بهارم، دخترم، صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبود آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیبا تر از اوست
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم، دخترم، دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
و گر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیبا تر نیارد
بهارم، دخترم، چون خنده ی صبح
امیدی می دمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده ی تو !
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥5🏆3🔥2💯2❤1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✌️گاهی میگردی دنبال حرفی برای گفتن...
اما هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنی
اما نگاهت حرف می زند و گاهی
هم فریاد می کشد
و تو همیشه به دنبال کسی می گردی
که بفهمد یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید..
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
✌️گاهی میگردی دنبال حرفی برای گفتن...
اما هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنی
اما نگاهت حرف می زند و گاهی
هم فریاد می کشد
و تو همیشه به دنبال کسی می گردی
که بفهمد یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید..
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥4🏆3🔥2😍2💯2❤1
بی خبر شو ز دو عالم، خبر یار طلب
دست بردار ز خود، دامن دلدار طلب
می توان دولت بیدار به بی خوابی یافت
تو همین در دل شب دیده بیدار طلب
#صائب_تبريزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دست بردار ز خود، دامن دلدار طلب
می توان دولت بیدار به بی خوابی یافت
تو همین در دل شب دیده بیدار طلب
#صائب_تبريزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤6🔥3🏆3❤🔥2💯2😍1
در جستجویت آمدم تا بندری از گریه ها
پرسان و پرسان تا شب ویرانگری از گریهها
ساحل به ساحل پس زدم امواج را از صخره ها
شاید تو را پیدا کنم پشت دری از گریه ها
اما نبود از تو خبر، هرچه که گشتم دربهدر
بر جای خالی دوختم چشم تری از گریه ها
چکه به چکه میچکد از چشمهای آسمان
اشک ستاره بر زمین چون گوهری از گریه ها
آتش گرفتم سوختم، با یاد تو افروختم
از من نمانده هیچ جز خاکستری از گریه ها
حالا من و تنهایی و یاد تو اینجا مانده ایم
در تنگه ی دلتنگی و در معبری از گریه ها
دل مانده روی ماسه ها همچون شکسته زورقی
محو خلیج آبی پهناوری از گریه ها
توفان بغل وا کرده و من را تسلا میدهد
مانده به روی شانه ی دریا سری از گریه ها
با یاد تو روزی اگر از نو به دنیا آمدم
دینم غم است و میشوم پیغمبری از گریه ها
از ما بماند یادگار، این شعر در زیر غبار
شعری به خط سوز دل، در دفتری از گریه ها
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرسان و پرسان تا شب ویرانگری از گریهها
ساحل به ساحل پس زدم امواج را از صخره ها
شاید تو را پیدا کنم پشت دری از گریه ها
اما نبود از تو خبر، هرچه که گشتم دربهدر
بر جای خالی دوختم چشم تری از گریه ها
چکه به چکه میچکد از چشمهای آسمان
اشک ستاره بر زمین چون گوهری از گریه ها
آتش گرفتم سوختم، با یاد تو افروختم
از من نمانده هیچ جز خاکستری از گریه ها
حالا من و تنهایی و یاد تو اینجا مانده ایم
در تنگه ی دلتنگی و در معبری از گریه ها
دل مانده روی ماسه ها همچون شکسته زورقی
محو خلیج آبی پهناوری از گریه ها
توفان بغل وا کرده و من را تسلا میدهد
مانده به روی شانه ی دریا سری از گریه ها
با یاد تو روزی اگر از نو به دنیا آمدم
دینم غم است و میشوم پیغمبری از گریه ها
از ما بماند یادگار، این شعر در زیر غبار
شعری به خط سوز دل، در دفتری از گریه ها
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥5❤3💯3🔥1
ࡅߺ߲ܝߊܨ ࡅߺ߳❟
زندگی مجموعهای از رنج و حسرتهای ماست
آه از این دنیا که لبریز از شکایتهای ماست
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا میزدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالتهای ماست
از خدا میخواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادتهای ماست!
از دویدنهای ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبتهای ماست!
بیقراریهای من، حاضرجوابیهای دوست
شعرهای ساحلم سرشار از حکایتهای ماست!
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی مجموعهای از رنج و حسرتهای ماست
آه از این دنیا که لبریز از شکایتهای ماست
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا میزدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالتهای ماست
از خدا میخواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادتهای ماست!
از دویدنهای ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبتهای ماست!
بیقراریهای من، حاضرجوابیهای دوست
شعرهای ساحلم سرشار از حکایتهای ماست!
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥5❤3🔥2🎉2
Zalem
Moein
❤🔥4🔥4❤3
هميشه در يک عمرِ كوتاه
چيزی برای غمگينبودن هست
مثل اين ماه
كه میخواهد سرش را بكوبد به پنجره
غمگين اما در كمال ادب
لبهايم را
مثل كفشهايم
جفت میكنم
و تو را
با همان شدّت كه يک درختِ بريده سقوط میكند
میبوسم
#حسين_صفا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چيزی برای غمگينبودن هست
مثل اين ماه
كه میخواهد سرش را بكوبد به پنجره
غمگين اما در كمال ادب
لبهايم را
مثل كفشهايم
جفت میكنم
و تو را
با همان شدّت كه يک درختِ بريده سقوط میكند
میبوسم
#حسين_صفا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥4❤3💯3🔥1
ترسِ این لکنتی که با من هست
تا کدامین بهار میآید؟
عافیت را به گور خواهد برد؟
منِ چوبین سوار میآید؟
داغِ من را زمین نمیگیرد
مانده عمری به روی شانه ی من
خونبهایی که بارِ من کردند
خونچکان گشته در ترانهی من
هر نهالِ نحیف آوردند
چون درختِ تناورش کردم
پیش چشمان من به خاک افتاد
پهلوانی که باورش کردم
وردهایی فریبمان دادند
دست از قفلِ این قفس بکشید
عمرهایی که مختصر بودند
نذرِ این گشته تا نفس بکشید
لج به روی بد است مهرهی من
صفحهها، مار در کمین دارند
نردبانها ز دست من دورند
تاسها، پای روی مین دارند
دیدبان بر چکاد من بودند
کورهایی که دود میکردند
دشمنانم ولی مخابره را
توی سایه شنود میکردند
خاوری دور و خاوری نزدیک
ما فقط در میانهی کاریم!
بر سرابی که شورهزارِ غم است
لالهها را جوانه میکاریم
پخته از خشتِ جانِ من بودند
خیمههایی که از عمود افتاد
کفر با من پیاله مینوشد
از اجاقم که بوی دود افتاد...
#علیرضا_کاشف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا کدامین بهار میآید؟
عافیت را به گور خواهد برد؟
منِ چوبین سوار میآید؟
داغِ من را زمین نمیگیرد
مانده عمری به روی شانه ی من
خونبهایی که بارِ من کردند
خونچکان گشته در ترانهی من
هر نهالِ نحیف آوردند
چون درختِ تناورش کردم
پیش چشمان من به خاک افتاد
پهلوانی که باورش کردم
وردهایی فریبمان دادند
دست از قفلِ این قفس بکشید
عمرهایی که مختصر بودند
نذرِ این گشته تا نفس بکشید
لج به روی بد است مهرهی من
صفحهها، مار در کمین دارند
نردبانها ز دست من دورند
تاسها، پای روی مین دارند
دیدبان بر چکاد من بودند
کورهایی که دود میکردند
دشمنانم ولی مخابره را
توی سایه شنود میکردند
خاوری دور و خاوری نزدیک
ما فقط در میانهی کاریم!
بر سرابی که شورهزارِ غم است
لالهها را جوانه میکاریم
پخته از خشتِ جانِ من بودند
خیمههایی که از عمود افتاد
کفر با من پیاله مینوشد
از اجاقم که بوی دود افتاد...
#علیرضا_کاشف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥5❤2🔥2💯2
.
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا می برد مرا
با بال شوق ذره به خورشید می رسد
پرواز دل به سوی خدا می برد مرا
گفتم که بوی عشق که را می برد ز خویش؟
مستانه گفت دل که مرا می برد مرا
برگ خزان رسیده بی طاقتم رهی
یک بوسه نسیم ز جا می برد مرا
#رهی_معیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا می برد مرا
با بال شوق ذره به خورشید می رسد
پرواز دل به سوی خدا می برد مرا
گفتم که بوی عشق که را می برد ز خویش؟
مستانه گفت دل که مرا می برد مرا
برگ خزان رسیده بی طاقتم رهی
یک بوسه نسیم ز جا می برد مرا
#رهی_معیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💯5❤🔥2❤2🎉2
وقت دلتنگی که شادی رو به پایان می شود
آدم از بخت بدش چون جغد نالان می شود
دوستان چون ضربه را بر پیکرِ ما می زنند
درکِ زخم تیشه بر یک ریشه آسان می شود
تاب می آوَ رد شبنم بر لب گل تا سحر
از طلوعِ روز نو ؛ اما گریزان می شود
*معنی زندان که محدود اتاق و میله نیست *
گاه دنیایی برایت همچو زندان می شود
آسمانی تیره ام با ابر شومی ؛ بغض درد
با تلنگر بر زمین خشک گریان می شود
کار از گریه اگر بگذشت دیگر چاره نیست
آدمی در زیر بار غصه ؛ خندان می شود!!
آنچه با ارزش بُوَد ؛ از دیده ها گردد نهان
گنج معمولا که در ویرانه پنهان می شود
زلزله وقتی که می آید؛ تو ، وقتی می روی
ساز آوار ند ؛ هر دو ،خانه ویران می شود
#مهشاد_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آدم از بخت بدش چون جغد نالان می شود
دوستان چون ضربه را بر پیکرِ ما می زنند
درکِ زخم تیشه بر یک ریشه آسان می شود
تاب می آوَ رد شبنم بر لب گل تا سحر
از طلوعِ روز نو ؛ اما گریزان می شود
*معنی زندان که محدود اتاق و میله نیست *
گاه دنیایی برایت همچو زندان می شود
آسمانی تیره ام با ابر شومی ؛ بغض درد
با تلنگر بر زمین خشک گریان می شود
کار از گریه اگر بگذشت دیگر چاره نیست
آدمی در زیر بار غصه ؛ خندان می شود!!
آنچه با ارزش بُوَد ؛ از دیده ها گردد نهان
گنج معمولا که در ویرانه پنهان می شود
زلزله وقتی که می آید؛ تو ، وقتی می روی
ساز آوار ند ؛ هر دو ،خانه ویران می شود
#مهشاد_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💯5❤🔥2🔥2🤗1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی خوبه هر حرفی رو که میخوایم بزنیم بهش فکر کنیم ببینم چه تاثیری روی مخاطب میذاره 😊🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤🔥5💯3🔥2🤗1
یک روز از پشت میزم
بلند میشوم
و از کلمات دور میشوم
و از شما
و از همهچیز
کوهی را در افق میبینم
به سویش میروم
و کوه را پشتسر میگذارم
بعد بهدنبال ابری میروم
و ابر را پشتسر میگذارم
و خورشید را
و ستاره را
و همهی دنیا را
#مارینسورسکو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بلند میشوم
و از کلمات دور میشوم
و از شما
و از همهچیز
کوهی را در افق میبینم
به سویش میروم
و کوه را پشتسر میگذارم
بعد بهدنبال ابری میروم
و ابر را پشتسر میگذارم
و خورشید را
و ستاره را
و همهی دنیا را
#مارینسورسکو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💯5❤🔥3🔥1🤗1
کسی مثل تو ...
به فریـادم رسیدی تـو زمانیکه دلم غم داشت
و احساس ترک خورده به دل آه دمادم داشت
میـان شعرهـای من فقط غــم بود بـا حسرت
تمام واژه ها تلخ و سراسر درد و ماتم داشت
تنی خسته دلی پر خون پر از زخم زبانیکه
بـه زیـر نم نم بـاران گله از کل عـالم داشت
پر از حرف و کسی اما زبانش را نمی فهمید
جوانی را که از غمها همیشه قامتی خم داشت
پـر از دلتنگی و غربت که در آن بیکسی پر بود
نه درمانی به درد خود نه دلسوز و نه همدم داشت
بیـا بنشین کنـار من که این سنگ صبـــورِ غم
برای درد دل کردن کسی مثل تو را کم داشت
#جوادالماسی(سنگ صبور)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به فریـادم رسیدی تـو زمانیکه دلم غم داشت
و احساس ترک خورده به دل آه دمادم داشت
میـان شعرهـای من فقط غــم بود بـا حسرت
تمام واژه ها تلخ و سراسر درد و ماتم داشت
تنی خسته دلی پر خون پر از زخم زبانیکه
بـه زیـر نم نم بـاران گله از کل عـالم داشت
پر از حرف و کسی اما زبانش را نمی فهمید
جوانی را که از غمها همیشه قامتی خم داشت
پـر از دلتنگی و غربت که در آن بیکسی پر بود
نه درمانی به درد خود نه دلسوز و نه همدم داشت
بیـا بنشین کنـار من که این سنگ صبـــورِ غم
برای درد دل کردن کسی مثل تو را کم داشت
#جوادالماسی(سنگ صبور)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💯6❤🔥2❤1🔥1🎉1
بی من اگر خوشی، من بی تو ناخوشم
تو زخم میخوری، من درد میکشم
چشم تو تٓر شود، خون گریه میکنم
از سوز عشق تو، در آب و آتشم
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو زخم میخوری، من درد میکشم
چشم تو تٓر شود، خون گریه میکنم
از سوز عشق تو، در آب و آتشم
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💯6❤🔥2🔥1🎉1