نفسم بی تو آهِ حسرت شد
هوسم بی تو از سرم افتاد
یک نفر داشت عاشقت میشد
رفتی و در خودش کسی جان داد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
صحبتی بی حضور حوصله هاست
یاد تو لمس درد خاطره شد
یاد تو طمع بی کسی دارد
در خیالم بدون تو تنها
در خیالم تگرگ میبارد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
حرفهایی از عشق تا گله هاست
کوچه را خنده ی تو خوش میکرد
کوچه با خنده ی تو میخندید
رفتی و خانه ها و پنجره ها
منتظر مانده اند بی-امیّد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
بی شر و شور وحال هلهله هاست
خواب برگشتن تو را شاید
نمیه شب دیده ام ، که میخندم
با امیدی که جنس هذیان است
درِ این خانه را نمی بندم
بین ما نقطه چین فاصله هاست
زخم پاها و درد آبله هاست
در حصار خیالهای خودم
یک نفر را به من بدهکارم
اینهمه قرص خورده ام اما
خوابهای تو کرده بیدارم
بین ما نقطه چین فاصله هاست
فصل ما فصل کوچ چلچله هاست
#سعید_خاکسار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوسم بی تو از سرم افتاد
یک نفر داشت عاشقت میشد
رفتی و در خودش کسی جان داد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
صحبتی بی حضور حوصله هاست
یاد تو لمس درد خاطره شد
یاد تو طمع بی کسی دارد
در خیالم بدون تو تنها
در خیالم تگرگ میبارد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
حرفهایی از عشق تا گله هاست
کوچه را خنده ی تو خوش میکرد
کوچه با خنده ی تو میخندید
رفتی و خانه ها و پنجره ها
منتظر مانده اند بی-امیّد
بین ما نقطه چین فاصله هاست
بی شر و شور وحال هلهله هاست
خواب برگشتن تو را شاید
نمیه شب دیده ام ، که میخندم
با امیدی که جنس هذیان است
درِ این خانه را نمی بندم
بین ما نقطه چین فاصله هاست
زخم پاها و درد آبله هاست
در حصار خیالهای خودم
یک نفر را به من بدهکارم
اینهمه قرص خورده ام اما
خوابهای تو کرده بیدارم
بین ما نقطه چین فاصله هاست
فصل ما فصل کوچ چلچله هاست
#سعید_خاکسار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما در یکشب مهتابی
زیر باران الماس ستاره
عاشق شدیم
ماه به حالمان غبطه خورد
ابر را به صورتش کشید
آسمان تاریک
و ستاره ها خاموش شدند
شاپرک ها و شب تاب ها خوابیدند
جغدها بر سر شاخه ها
آواز شوم سر دادند
اما ما دست از هم نکشیدیم
دیوانه وار عاشق بودیم
هیچ حادثه ای جلودار عشق مان نشد
ما زیر نور همان ماه حسود
عاشق هم شدیم
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زیر باران الماس ستاره
عاشق شدیم
ماه به حالمان غبطه خورد
ابر را به صورتش کشید
آسمان تاریک
و ستاره ها خاموش شدند
شاپرک ها و شب تاب ها خوابیدند
جغدها بر سر شاخه ها
آواز شوم سر دادند
اما ما دست از هم نکشیدیم
دیوانه وار عاشق بودیم
هیچ حادثه ای جلودار عشق مان نشد
ما زیر نور همان ماه حسود
عاشق هم شدیم
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می گویی سر از کدام دنده برداشته ای
که اینچنین تلخ می زنی
از سر دنده ی حسادت برخاسته ام
صبح که می شود
به آسمان و خورشید
سلام می دهی
مرا نمی بینی
به گل و پرنده
لبخند می زنی
مرا نمی بینی
رو به آینه می ایستی
شانه به موهایت می زنی
گونه ات را سرخ می کنی
مرا نمی بینی
دستی بر آفتابگردان های پیراهنت می کشی
عطری به تنت می زنی
مرا نمی بینی
تو چون کودکی بازیگوش
دلت پی سبب سازهای پیرامونت مشغول است
و من در حاشیه ی دلمشغولی هایت
همچنان با حسادت ایستاده ام
مگر آغاز هر کلام
سلام و سخن با دلدار نیست
پس چرا من
بیرون زمین بازی ات
جای دارم
#فریبا_غلامیان
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که اینچنین تلخ می زنی
از سر دنده ی حسادت برخاسته ام
صبح که می شود
به آسمان و خورشید
سلام می دهی
مرا نمی بینی
به گل و پرنده
لبخند می زنی
مرا نمی بینی
رو به آینه می ایستی
شانه به موهایت می زنی
گونه ات را سرخ می کنی
مرا نمی بینی
دستی بر آفتابگردان های پیراهنت می کشی
عطری به تنت می زنی
مرا نمی بینی
تو چون کودکی بازیگوش
دلت پی سبب سازهای پیرامونت مشغول است
و من در حاشیه ی دلمشغولی هایت
همچنان با حسادت ایستاده ام
مگر آغاز هر کلام
سلام و سخن با دلدار نیست
پس چرا من
بیرون زمین بازی ات
جای دارم
#فریبا_غلامیان
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر نام تو در شعر بیان شد ، شده باشد ...
این عشق اگر فاش و عیان شد ، شده باشد ،
بر مستی دل خرده مگیرید ، که مستم ..
مخمور تو گر باده کشان شد ، شده باشد ،
در وادی مستی همه عشاق به رقصند ..
گر یار تو ، مجنون زمان شد ، شده باشد ،
پیچیده تر از موی تو ، فریاد دل ماست ..
گر چشم ترم ، اشک روان شد ، شده باشد ،
یک گل به دلم دارم وُ ، صد غنچه به لعلش ...
در باغ اگر فصل خزان شد ، شده باشد ،
یک چشم زدن از تو نخواهم که جدا شد ...
گر ِسِرِّ من از چشم عیان شد ، شده باشد ،
مجنون نتوان بود به شوریدگی من ...
از حال دلم ، دل نگران شد ، شده باشد ،
مجنون توام ، بند توام ، مست تو هستم ...
دیوانه اگر ، بند و عنان شد ، شده باشد ،
در خلوت دل چشم به تو دوخته ام من ...
گر عاشق تو بی دل و جان شد ، شده باشد ،
افزون طلبی نیست که #راحم شده سرمست ...
این عشق اگر ، بار گران شد ، شده باشد ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این عشق اگر فاش و عیان شد ، شده باشد ،
بر مستی دل خرده مگیرید ، که مستم ..
مخمور تو گر باده کشان شد ، شده باشد ،
در وادی مستی همه عشاق به رقصند ..
گر یار تو ، مجنون زمان شد ، شده باشد ،
پیچیده تر از موی تو ، فریاد دل ماست ..
گر چشم ترم ، اشک روان شد ، شده باشد ،
یک گل به دلم دارم وُ ، صد غنچه به لعلش ...
در باغ اگر فصل خزان شد ، شده باشد ،
یک چشم زدن از تو نخواهم که جدا شد ...
گر ِسِرِّ من از چشم عیان شد ، شده باشد ،
مجنون نتوان بود به شوریدگی من ...
از حال دلم ، دل نگران شد ، شده باشد ،
مجنون توام ، بند توام ، مست تو هستم ...
دیوانه اگر ، بند و عنان شد ، شده باشد ،
در خلوت دل چشم به تو دوخته ام من ...
گر عاشق تو بی دل و جان شد ، شده باشد ،
افزون طلبی نیست که #راحم شده سرمست ...
این عشق اگر ، بار گران شد ، شده باشد ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهیقدان
کآید به جلوه سروِ صنوبرخَرام ما
حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهیقدان
کآید به جلوه سروِ صنوبرخَرام ما
حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صفایِ رویِ عرقناک یار را نازم
که صلح داده به هم آفتاب و شبنم را
#اوجی_نطنزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که صلح داده به هم آفتاب و شبنم را
#اوجی_نطنزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگم و دلگیرتر از تنگ غروبم
سنگینم و هر ثانیه در حال رسوبم
دیگر شده ام مُرده ولیکن متحرک
یخچال شناور شده ی قطب جنوبم
گفتی که بزن بلکه کسی باز کند در
تا چند به درهای پر از قفل بکوبم؟
جارو بزن ای باد تَرانگیز بهاری
من برگ پلاسیده ام از کوچه بروبم!
تاکم که ندارد بدنم مستی انگور
آوند بلندم که پر از الکل چوبم
دارم بزن ای بسته ترین حلقه ی دنیا
از بس که کشیدی به رُخم کل عیوبم
بگذار بگویم سخن آخر خود را
محتاج بغل کردن یک آدم خوبم
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سنگینم و هر ثانیه در حال رسوبم
دیگر شده ام مُرده ولیکن متحرک
یخچال شناور شده ی قطب جنوبم
گفتی که بزن بلکه کسی باز کند در
تا چند به درهای پر از قفل بکوبم؟
جارو بزن ای باد تَرانگیز بهاری
من برگ پلاسیده ام از کوچه بروبم!
تاکم که ندارد بدنم مستی انگور
آوند بلندم که پر از الکل چوبم
دارم بزن ای بسته ترین حلقه ی دنیا
از بس که کشیدی به رُخم کل عیوبم
بگذار بگویم سخن آخر خود را
محتاج بغل کردن یک آدم خوبم
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وأنت تعود إلى البيت، لا لأنك تحب العودة،
بل لأنك لا تجد مكانًا آخر تموت فيه ببطء.
و تو به خانه بازمیگردی، نه به این دلیل که
میل به بازگشتن داری،
بلکه، چون تو جای دیگری را برای آرام مردن نمییابی.
منسوب به: #محمود_درویش
ترجمه: #محمدرضا_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بل لأنك لا تجد مكانًا آخر تموت فيه ببطء.
و تو به خانه بازمیگردی، نه به این دلیل که
میل به بازگشتن داری،
بلکه، چون تو جای دیگری را برای آرام مردن نمییابی.
منسوب به: #محمود_درویش
ترجمه: #محمدرضا_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میشود یک شب برایم باوفا باشی ؟!
همنشین باشی برایم باصفا باشی ؟!
من تورا امشب به بزم آشنایی میبرم؛
تا به درد عشق من ،مبتلا باشی
همچو فرهادم، برایت کوه را هم میکنم؛
تاکه چون شیرین برایم بی ریا باشی
میشوم مجنون برایت ، من به صحرای جنون؛
میروم تا تو برایم ،چون شفا باشی
مثل یوسف من عزیز مصر هستم پس چرا؛
نیستی تا چون زلیخا پرجفا باشی
این غزل من گفتم و چیزی به جز رویا نبود
پس همان بهتر که با من در خفا باشی عزیز
#محمد_اراکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همنشین باشی برایم باصفا باشی ؟!
من تورا امشب به بزم آشنایی میبرم؛
تا به درد عشق من ،مبتلا باشی
همچو فرهادم، برایت کوه را هم میکنم؛
تاکه چون شیرین برایم بی ریا باشی
میشوم مجنون برایت ، من به صحرای جنون؛
میروم تا تو برایم ،چون شفا باشی
مثل یوسف من عزیز مصر هستم پس چرا؛
نیستی تا چون زلیخا پرجفا باشی
این غزل من گفتم و چیزی به جز رویا نبود
پس همان بهتر که با من در خفا باشی عزیز
#محمد_اراکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دلم غوغا ست، اما رازداری بهتر است...
چشم میدوزم به در، امیدواری بهتر است...!
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم میدوزم به در، امیدواری بهتر است...!
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوای عاشقی با تو
مثل بهارهای گیلان
غیر قابل پیش بینی است
گاه ابری است ،
گاه بارانی ،
و گاه طوفانی ...
آنقدر نوسان دارد
که با آفتابی شدنِ آسمان باید ذوق کرد !
درست مثل لبخند های کمیابِ تو
بعد از چند روز دلگیری!
#زهرا_مصلح
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوای عاشقی با تو
مثل بهارهای گیلان
غیر قابل پیش بینی است
گاه ابری است ،
گاه بارانی ،
و گاه طوفانی ...
آنقدر نوسان دارد
که با آفتابی شدنِ آسمان باید ذوق کرد !
درست مثل لبخند های کمیابِ تو
بعد از چند روز دلگیری!
#زهرا_مصلح
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تو میشود
تا مرز دشتهای دور گریخت
دل را به موجهای طوفانی سپرد
چشم را به چشمههای نور سپرد
با تو میشود
از قفسهای زندگی رها شد
به سمت آسمان بیکران پرواز کرد
هم صدا با آواز پرندگان، آزادی را فریاد کرد
با تو میشود
زندگی را با تمام عشقها و امیدها زیست
تا بی پایانی سفر کرد
و هیچگاه احساس تنهایی نکرد
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
🔻موزیک متن
🎙رضا طاهر
🎧 ای عشق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تو میشود
تا مرز دشتهای دور گریخت
دل را به موجهای طوفانی سپرد
چشم را به چشمههای نور سپرد
با تو میشود
از قفسهای زندگی رها شد
به سمت آسمان بیکران پرواز کرد
هم صدا با آواز پرندگان، آزادی را فریاد کرد
با تو میشود
زندگی را با تمام عشقها و امیدها زیست
تا بی پایانی سفر کرد
و هیچگاه احساس تنهایی نکرد
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد
🔻موزیک متن
🎙رضا طاهر
🎧 ای عشق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اِغراق نِمیکُنَم وَلی
هیچکَس بِه زیباییِ تُو
دَر جَهان نِمیخَندَد❤️🔥🤞🏻
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هیچکَس بِه زیباییِ تُو
دَر جَهان نِمیخَندَد❤️🔥🤞🏻
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دوست ستم نبود بر مست قلم نبود
جز عفو و کرم نبود بر مست چنین مسکن
از معدن خویش ای جان بخرام در این میدان
رونق نبود زر را تا باشد در معدن
#مولانای_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز عفو و کرم نبود بر مست چنین مسکن
از معدن خویش ای جان بخرام در این میدان
رونق نبود زر را تا باشد در معدن
#مولانای_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تویی که در دلم هستی ولی از دیده پنهانی
مگر از شعر من درد عمیقم را نمی خوانی؟
ردیف و قافیه اقرار دارد گشته بی تردید
پلنگ دل اسیر زاده ی زیبای آبانی
چه آیا می توان نامید نامت را؟ نمی دانم !
هوا هستی؟ نفس هستی؟ نه ! تو بالاتر از جانی
بدون روی ماهت تیره و تارم، نمی بینی !؟
تو که در آسمان دیگران رخشان و تابانی
ببین تصویر خود را در زلال اشک ابیاتم
کنارم گرچه اندک، در غزلهایم فراوانی
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مگر از شعر من درد عمیقم را نمی خوانی؟
ردیف و قافیه اقرار دارد گشته بی تردید
پلنگ دل اسیر زاده ی زیبای آبانی
چه آیا می توان نامید نامت را؟ نمی دانم !
هوا هستی؟ نفس هستی؟ نه ! تو بالاتر از جانی
بدون روی ماهت تیره و تارم، نمی بینی !؟
تو که در آسمان دیگران رخشان و تابانی
ببین تصویر خود را در زلال اشک ابیاتم
کنارم گرچه اندک، در غزلهایم فراوانی
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تازگی ها عاشق بی خوابی و بیداریم
طالب همصحبتی با ساعت دیواریم
راستش را گر بخواهی عاشق ماهم هنوز
نیمه شب در معرض بی تابی اقماریم
کاملا بی حوصله ،اعصاب خرد و خط خطی
مثل برگ دفتر هر کودکی خودکاریم
اسطوخودوسی که آخر پیرمردی میخورد
داخل دکان درون قوطی عطاریم
فیل من دیگر نکرده یاد هند و کوه نور
گرچه از ایل و تبار نادر افشاریم
آیِنه ؟ اصلا نگو که حال من بد می شود
خسته ام از دیدن این چهره ی تکراریم
دوست دارم با کسی صحبت کنم از راه دور
باجه ای زردم، فقط دنبال یک دوزاریم
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
طالب همصحبتی با ساعت دیواریم
راستش را گر بخواهی عاشق ماهم هنوز
نیمه شب در معرض بی تابی اقماریم
کاملا بی حوصله ،اعصاب خرد و خط خطی
مثل برگ دفتر هر کودکی خودکاریم
اسطوخودوسی که آخر پیرمردی میخورد
داخل دکان درون قوطی عطاریم
فیل من دیگر نکرده یاد هند و کوه نور
گرچه از ایل و تبار نادر افشاریم
آیِنه ؟ اصلا نگو که حال من بد می شود
خسته ام از دیدن این چهره ی تکراریم
دوست دارم با کسی صحبت کنم از راه دور
باجه ای زردم، فقط دنبال یک دوزاریم
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀