Telegram Web Link
روی لبه ی تیغ نمی‌فهمی چیست
اشک و نفس و جیغ نمی‌فهمی چیست
منها شدی از تمامی باور من
ته مانده ی تفریق نمی‌فهمی چیست

جا مانده ای از عشق فقط در یادم
افتاده ام و مانده به جا فریادم
میخواستمت که با تو باشم اما
رفتی و چنان برگ خزان در بادم

در عشق تو و دچار بودن گیرم
در حسرت روزگار بودن گیرم
در یاد تو و چشم تو و لبهایت
در وسعت بیقرار بودن گیرم

میخواستمت ولی نمی فهمیدی
بر درد دلم چه ساده میخندیدی
من دلخوشی ام فقط به پایت مردن
اصلن تو بگو یار ، مرا می دیدی ؟

دیوانگی ام سهم من از دیدن توست
بی خوابی ام از زمان فهمیدن توست
با این همه حرف در گلو مانده فقط
تنها هوسم لحظه ی بوسیدن توست

باغم شده باغ زردِ پاییز زده
گردیده دل از هر کس و هر چیز ، زده
ان کس شده ام که هر کسی دیده مرا
بر حال من _انگ وحشت انگیز _ زده

بعد از تو جهانی پر از آیا شده ام
ته مانده ی تفریق من از ما شده ام
روی لبه ی تیغ که گفتم ، یعنی
چون مرده که از گور خودم پا شده ام

#سعید_خاکسار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادرم گفت
صبح آن روز تولد

پیچک نگاهت
به چشمانم تابید
زندگی در من
جریان گرفت
شمعدانی و اطلسی لب حوض
دل به دل
شانه به شانه
کنار هم رقصیدند
سیب های سرخ
تن به آب زدند
و ماهی های قرمز
از آب نوشیدند
یاس های روی سر دری
به حیاط فرش سفید انداختند
قاصدک های باغچه
با نسیم رفتند
تا که خبر زمینی شدنت را
به گوش کوچه ها جار بزنند

مادرم گفت
با نفس تازه ی تو
در دلم دانه ی عشق پیدا شد

#فریبا_غلامیان
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گوش من منتظر پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را

در دلم خون شوق می‌جوشد
منتظر بوی جوش جام تو را

ای ز شیرینی و دلاویزی
دانه حاجت نبوده دام تو را

کرده شاهان نثار تاج و کمر
مر قبای کمین غلام تو را

ز اول عشق من گمان بردم
که تصور کنم ختام تو را

سلسله‌ام کن به پای اشتر بند
من طمع کی کنم سنام تو را

آنک شیری ز لطف تو خوردست
مرگ بیند یقین فطام تو را

به حق آن زبان کاشف غیب
که به گوشم رسان پیام تو را

به حق آن سرای دولت بخش
بنمایم ز دور بام تو را

گر سر از سجده تو سود کند
چه زیانست لطف عام تو را

شمس تبریز این دل آشفته
بر جگر بسته است نام تو را

#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹ویدیوموزیگ شادوزیبااا🩷🌿

#گرشارضایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی
تو آخرین وطنی هستی که از ترس و گرسنگی ایمنم می‌کند.
تو واپسین خوشه و واپسین ماه
واپسین کبوتر و واپسین ابر
تو واپسین شکوفه‌ای هستی که بوییده‌ام
و واپسین کتابی که خوانده‌ام
آخرین واژه‌ای که نوشته‌ام.

#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خواب دیدم که ما را بُریدند
و به کارخانه‌ی چوب‌بُری بردند
آنکه عاشق بود، پنجره شد!
آنکه بی‌رحم بود، چوبه‌ی دار!
از من اما
دری ساختند
برای گذشتن!

#پل_الوار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه زیبا می‌شد این دنیا اگر شاه و گدا کم بود
اگر بر زخم هر قلبی همان اندازه مرهم بود

چه زیبا می‌شد این دنیا اگر دستی بگیرد دست
اگر قدری محبت را به ناف زندگانی بست

چه زیبا می‌شد این دنیا کمی هم با وفا باشیم
نباشد روزگاری که نمک بر زخم هم پاشیم

چه زیبا می‌شد این دنیا نیاید اشک محرومی
زمین و آسمان لرزد زِ آه...! و درد مظلومی

چه زیبا می‌شد این دنیا، شود کینه زِ دل‌ها گُم
اگر بشکستن پیمان نگردد عادت مردم


#کمال_جعفری_امامزاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...

رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که نه...! نفرین نمی کنم... نکند
به او -که عاشق او بوده ام- زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد


#نجمه_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
غم که باشد تازه شادی جای خود پیدا کند
بعد گریه ،  سیب لبخندت جهان زیبا کند

زندگیِ یکنواخت اصلا ندارد لطف و بار
با نشیب و با فرازش هر گره را  وا کند

در سراشیبی نشاید غره گردی بر خودت
پای سرسخت تو پشت مشکلاتت تا کند

علم اگر در آن عمل باشد مفید است و غنی
قطره قطره دانشت این رود را دریا کند

موج عشقت ساحلِ متروکه را جان میدهد
با تلاطم ها و جرز و مدّ خود غوغا کند

آن کسی باشد میان قلبها محبوب تر؛
کز هم آغوشیش با کبر و ریا پروا کند

تا سوار اسب مَن مَن باشی این راهِ دراز؛
تار و تاریک و تو را عمری تک و تنها کند

کشتنِ شیطانِ نفسِ سرکشِ تو قادر است؛
هر پلیدی در وجودت هست را رسوا کند

کاش کل این جهان یک (دست) گردد پرچمِ؛
صلح را افراشته بر بام این دنیا کند

این غزل یک "پونه" کم دارد فقط تا عطر او؛
این فضای معنوی را جان دهد شیدا کند


#افسانه_احمدی_پونه🖋️🖋️

#نیهاد🎙️🎙️


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح است بيا تا كه غزل نوش كنيم
آواى خوش چکاوکان گوش كنيم

برخيز كه خورشيد طلوع كردبه مهر
هر نكته به جز عشق فراموش كنيم


#طاهره_داورى
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
أغبط لساني الذي يناديك باسمك
بحرص من يحمل أربع كؤوس كريستال بيد واحدة،
أتذوق حروف أسمك,حرفاً حرفاً،
كفواكه موسيقية. ولا أشرب الماء معها لأحفاظ على
مذاق الدراق وعلى عطش حواسي...
وأغبط خيالي يحتضنك ويسكنك ويقبّلك
ويدللك ويطويك ويرخيك ويدنيك ويقصيك
ويرفعك وينزلك ويخضعك ويخضع لك،
ويفعل ما لا أفعل

بر زبانم غبطه می‌خورم که تو را محتاطانه
با نامت می‌خواند همچو کسی که چهار لیوان
بلورین را با یک دست نگه می‌دارد،
حرف به حرف نام تو را می‌چشم،
همچو میوه‌هایی موسیقایی.
و به همراه آن آب نمی‌نوشم تا طعم هلو
و عطش حواسم را حفظ کنم
و بر خیال خود غبطه می‌خورم....
که تورا در آغوش می‌گیرد، به تو آرامش می‌دهد
تو را می‌بوسد و نوازش می‌کند
تو را خم می‌کند، و سست می‌کند
تو را نزدیک می‌کند، و دور می‌کند      
بالا می‌برد و به پایین می‌آورد
تو را رام می‌کند و تسلیم تو می‌شود
و آن چه می‌کند که من از آن عاجزم.

#محمود_درويش
ترجمه: #محمدرضا_موسوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️‎بفرست برای آدمای قشنگ زندگیت ❤️

‌‎‌‌‌‎‌



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیگر گذشته از ما
که بشینیم و
قصه ببافیم در این عصرهای خسته
حرف جدیدی بزن

چای را بی خیال
بگو ؛
اوضاع دلت چطورست؟
راستی شنیده ام دل بریدی
عشق، زمینت زده
یا تو ...

بگذریم
حال روزگارت را بگو
می گذرد
یا می گذرانی ؟!

#مریم_پورقلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌  ‌                         ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܨ ࡅߺ߳❟

آن ترک پری‌چهره، که مانند فرشته‌ست
یارب، گِل پاکش ز چه ترکیب سرشته‌ست؟

انصاف توان داد که: با لطف وجودش
بنیاد وجود دگران از گِل و خشتست

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم
کامروز به نقد از رخِ او خانه بهشتست

با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو
بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست

گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش
از خود به جهان یک دل بی‌درد نهشتست

جان را نبوَد قیمت و دل چیست برِ او؟
کس نام چنین‌ها نتوان برد، که زشتست

ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه
کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست


#لاادری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را
یا نه، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را
    
گفتم ای عشق چه بر روز تو آمد امروز
که به تشویش سپردی شب عاشق ها را
    
چه شد آن ز‌مزمه ی هر شبه ی ما ای دوست
چه شد آن صحبت هر روزه ی یاران یارا
    
چشمه ها خشک شد از بس نگرفتی اشکی
همتی تا که رهایی بدهی دریا را
    
حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق
کاش خورشید تو آغاز کند فردا را

#محمدعلی_بهمنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در گوشه ی دل هم‌ نفسی نیست به جز تو
انگیزه و شوقِ هوسی نیست به جز تو

آن سو تو و این سو منِ آشفته تر از هم
در سینه ی من جای کسی نیست به جز تو

هرشب به خیالت قدمی می زند این دل
فریادِ مرا دادرسی نیست به جز تو

من ماندم و شب را به سحر کردن دشوار
این سینه که مأوای کسی نیست به جز تو

از دوری هم هردو چه بیمار و خرابیم
افسوس که فریادرسی نیست به جز تو


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/06 12:35:07
Back to Top
HTML Embed Code: