Telegram Web Link
عجب با طرز لبخندش گرفت از من قرارم را
به یک لبخند بخشیدم همه دار و ندارم را


چه بودم مفرقی کهنه ته انباریِ خانه
ولی امروز می‌سنجند با عشقش عیارم را

چهل سال است مشغولم میان برف و باران‌ها
که در چشم یکی پیدا کنم فصل بهارم را


چهل سال است تنهایی مچاله کرده قلبم را
صداهای هزاران شب‌پره پر کرده غارم را

چهل سال است محکومم درون واگن دنیا
به روی ریل خوشبختی نمی‌بینم قطارم را


چهل سال است می‌خواهم، چهل سال است می‌جنگم
چهل سال است می‌بافم طناب تنگ دارم را


چه از این بیشتر می‌خواستم، لطفاً تفنگم را
و اسب سرکشی تا پس بگیرم اعتبارم را

اگر لب وا کند از لب بگوید: «دوستم دارد»
به آتش می‌کشم یک‌شب همه ایل و تبارم را

نمی‌خواهم بجز با او لباس تنگ بودن را
که با دستان خود آماده هستم سنگسارم را


#پژمان_صفری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بنویس
با گلواژه هایت
شور و حال سینه ات را

بنویس
از ناز نگاه هر سحر
در سینه ے آیینه ات را

بنویس
وقتے شانه بر مو مے ڪشی
یاد اورے عاشق ترین آدینه ات را

بنویس
از ساغرت یک جرعه آیا
سیراب سازے عاشق دیرینه ات را

بنویس
در خلوت شبهاے تنهایے تو آیا
یاد آورے این شاعر بے ڪینه ات را

بنویس
از عشق و شیداے و از شور آفرینی
از بوسه و لبخند و اشک و شب نشینی
از شانه ے خیس من و باران چشمت
از عشق از شوق غزل ، شور آفرینی

بنویس
بنویس
ب
ن
و
ی
س

#شاهد_سنقری


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جادو ڪن!
مرا باخود ببر
به روزهاے دور
خاطراتے
ڪه در دل
به صافیِ آینه پاک مانده است....
رود خانه ے ڪوچڪِ شهر
ماهے داشت
وپروانه
بر گلهاے ڪنار ِ آب
وصدف
در آغوشِ دریا
وتابستانے داغ
درچاله هاے ڪوچڪِ آب
وماهی‌هایی
ڪه تلاشِ زنده ماندن را
تجربه مے ڪردند
ومن
سراسیمه مے دویدم
با دلے
نگران ِ مرگِ ماهے ها !
رویاے خیس بود و
ڪودڪی
با صورتِ خاڪے
ظرف ِ آبش را لبخند مے زد
و چشمانش
تشنه ے نگاه ڪردن بود.....

#سودابه_احمدی
‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در دل میکده پیمانه شدن را بلدی
ساقی و ساغر میخانه شدن را بلدی

بلدی عشوه کنی ، ناز کنی ، دل ببری
دل به رقص آری و جانانه شدن را بلدی

لیلی خلوت من باشی و شور غزلم
تکیه گاه دل من ، شانه شدن را بلدی

در شبستان دلم شمع غمت شعله ور است
عشق ورزیدن و پروانه شدن را بلدی

بلدی در سفر عشق تو با من باشی
همسفر با دل دیوانه شدن را بلدی

تو غزال غزلم باشی و در حجله ی عشق
نو عروس دل ویرانه شدن را بلدی

بلدم نغمه سرای قفست باشم اگر
تو هم ای مست غزل ، دانه شدن را بلدی

#شاهد_سنقری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
😅😅😅😅😅😂😂😂🤷‍♀️🤷‍♀️🤷‍♀️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

شاعر شده­‌ام اوج در اوهام بگیرم
هی رقص کنی از تنت الهام بگیرم


شاعر شده‌ام صبر کنم باد بیاید
تا یک غزل از روسری ‌ات وام بگیرم

هی جام پس از جام پس از جام بیاری
هی جام پس از جام پس از جام بگیرم

آشوب شوی در دلم آشوب بیفتد
آرام شوی در دلت آرام بگیرم


سهمم اگر افتادن از این بام بیفتم
سهمم اگر اوج است از این بام بگیرم

سنگی زدم و پنجره‌ات باز... ببخشید
پیغام فرستادم پیغام بگیرم

شاعر شدم اقرار کنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دست تو سرسام بگیرم


#محمد_حسین_ملکیان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


به وسوسه‌ی عشق،
قلم در دستانم شکوفه می‌دهد
می‌نویسم... می‌نویسم...
واژه‌هایم، چون نغمه‌های دل،
از ژرفای جانم پر می‌گیرند
و بر برگ‌های دفترم،
زمزمه‌ی "دوستت دارم" را حک می‌کنند

نگاهم، آینه‌ی چشمانت،
بارانی از بهار،
که بر خاک تشنه‌ی جانم می‌بارد
و گل‌های رؤیا را در آغوش نسیم می‌رویاند
لبخندت، طلوعی بی‌دریغ بر افق صبح،
که شبِ تاریک دلم را
با آوای شیرین امید می‌نوازد

دستانت، نسیم نرم سحر،
که برگ‌های خسته‌ی تنم را
با لطافت دوست داشتن زنده می‌کند
نامت، مهتابی بر موج‌های خیال،
که در دل شب‌های عاشقانه‌ام می‌درخشد

با هر واژه که می‌نویسم،
گلستانی از عطر یاس در جانم شکوفه می‌دهد
با عشق تو، پروانگی‌های قلبم به رقص درمی‌آیند
به وسوسه‌ی عشق، قلم در دستانم
می‌نویسد، می‌نویسد...
تا ابد، در سروده‌هایم بمانی...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو مے روے
و اعصاب ڪوچه بهم مے ریزد !
و من در ابتداے عبورت صف مے ڪشم"
مانند عروسک بے مفصلے ڪه
سرش را از پنجره آویزان ڪرده
و در انتظار آمدنت
خیابان مے شود ...!
همیشه فڪر مے ڪردم
دست هاے تو
چطور دور تنهایے من گره مے خورد؟
و ترک هاے مانده بر بغض هایم را ندید!
ڪه چگونه ڪنار ترس هاے چندساله گے ام
پشتک مے زنم،
تا دلم گرم بماند!
آن دورترها ڪه مے روی
حال دستانت بهتر شود ،
و دیگر
آهنگے زیبا
لبخندے شبیه تر به قلب
به پوست انگشتانت نچسبد*

#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Man dooset daram[@CafeReIax]
Reza sadeghi[@CafeReIax]
رضا صادقی🎤
من دوست دارم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دوستت دارم
چونان مردی که عاشق زنی‌ست
که هیچ‌گاه لمسش نکرده،

فقط برایش نوشته‌است
و چند عکسش را نگاه می‌دارد...

#چارلز_بوكفسکی


‌•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ  ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷




❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
ز آنک از صد باغ و گلشن خوش‌تر و گلشن‌تری

تا که سَرو از شرمِ قَدَت قدِ خود پنهان کند
تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسن‌تری


#مـولانـا
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نه بدهکار و نه بودیم طلبکار کسی
بختِ آن خوش که نشد باعثِ آزار کسی


گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی
تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی


بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم
بار غم بردم و هرگز نشدم بارِ کسی

به قیامت دل آبی‌صفتم هست گواه
که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی

راز آرامش و آسایشم این بود که من
دل سپردم به کم خود نه به بسیار کس
ی

از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود
دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی

به مزارم بنویسید که این خسته جگر
می‌توانست و نشد باعث آزار کسی


#احمد_جم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند
تو دگر نادره‌ی دور زمانش باشی

چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی

#سعدی
‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمی‌دانی که زیبایی چقدر !

در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دوره‌گرد آشنا ! دور و بر مایی چقدر !

ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچ‌کس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر

عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمی‌بندی ولی محبوب دل‌هایی چقدر

آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر می‌آیی چقدر


#سجاد_سامانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خود را
به من برسان
بی بهانه بیا
بیهوده داستان سُرایی نکن
من خیالم را مرتب کرده ام
و در خلوتش
برای آمدنت
دو پیمانه شراب ارغوانی موهایت
که در رقص باد دلبری می کند
تدارک دیده ام
شکوفه های لبخندت را
سر میز شاهانه ام گذاشته ام
و چراغ جادوی چشمانت را
در محفلم روشن کرده ام
بی بهانه بیا
که خیالم می خواهد
در سور دو نفره مان
در حجمی از زیبایی های تو
مست گردد و مدهوش تو
شعر بگوید و آواز بخواند
خیالم را دست به سر مکن
بی بهانه بیااااا

#فریبا_غلامیان‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Fatemeh Mehlaban - Khazoon (Full Music) | فاطمه مهلبان - خزون
Fatemeh Mehlaban - فاطمه مهلبان
فاطمه مهلابان🎙
خزان
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ  ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما جهان کهن را
دیوانه‌وار درهم خواهیم کوبید
ما اسطوره‌ی نوینی را بر سراسر جهان
طنین افکن خواهیم کرد
ما حصار زمان را زیر پای خود
لگد کوب خواهیم گرد
ما از رنگین کمان
گام موسیقی خواهیم ساخت
گل‌های سرخ و رویاها
که به دست شاعران خوار و نژند شدند
در پرتو نوین
خواهند شگفت
برای شادی چشمان مان
چشمان کودکان بزرگ سال
ما گل‌های سرخ نوینی برخواهیم ساخت
پایتخت‌های از گل‌های سرخ
با میدان‌هایی از گلبرگ‌ها...



#مایاکوفسکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ستارگان
پلڪ مےزنند
در آسمانِ بےڪرانت

ماهتاب
طرحِ نقره‌فامِ صورتَت را
بَر پیشانےِ شب
آشڪارا مےڪِشد

سراجِ داج  تُویے!

وَ خورشید
بہانہ‌اےست تا جہان را
با نورِ زلالِ لبخندت روشن ڪُنَد

آفتابنده‌ے آفتاب  تُویے!

من امّا؛
با نَفَسِ سبزِ تُو
قلبم را بہ حرف مےڪِشانم
وَ ڪتابِ ؏شق
باز مےڪُنَم روےِ زانوهاش
وَ آنقدر
از تُو مےنویسم
تا ڪمرگاهِ بےتابِ خُداوَند
با رقصِ بےآرامِ بال‌ْهاے
خاتونْ‌پوشِ نامت
آرام گیرد!

سوگوارِ غیبتِ من!
ڪتایونِ تماشا...! 
شریفہ‌ے زیبا!

حال ڪہ خُدا
از پیالہ‌هامان لبریز است
وَ سیب‌ْها
تشنہ‌ے دندان‌ْهاے وسوسہ‌اَند
در زادروزِ انفجارِ نور
- من وُ دنیا -
چشمْ‌هامان را مےبندیم،
تا تُو را بہتر ببینیم!

#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/06/30 00:33:21
Back to Top
HTML Embed Code: