Forwarded from EshterakArt
Forwarded from EshterakArt
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم کوتاه اندی وارهول یک همبرگر میخورد
@EshterakArt
@EshterakArt
سندلی کنار پنجره بگذاریم
و بنشینیم و
به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم
عباس نعلبندیان
ناشر تلویزیون ملی ایران « کارگاه نمایش »
تکچاپ ۱۳۴۹
فوقالعاده نایاب
کیفیت بسیار خوب
@ketaab_che?
و بنشینیم و
به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم
عباس نعلبندیان
ناشر تلویزیون ملی ایران « کارگاه نمایش »
تکچاپ ۱۳۴۹
فوقالعاده نایاب
کیفیت بسیار خوب
@ketaab_che?
این صحبتهای #آلبر_کامو در سال پنجاهو نه میلادی
(مساوی است با دهه چهل ادبیات فارسی)
قضیه خیلی از داستانها، رمانها و شعرهای آن دوره فرانسه زبان و به تبع آن تاثیری که بر ادبیات فارسی داشت را روشن میکند
1959
اینکه میگوید: این روزها #مسئله_خوشحالی چیزیست مانند مسئله جرم در قانون، هرگز به آن اعتراف نکنید
https://www.instagram.com/reel/C3rlD0Pq0QI/?igsh=dWhic2ZvaTBuOGlk
(مساوی است با دهه چهل ادبیات فارسی)
قضیه خیلی از داستانها، رمانها و شعرهای آن دوره فرانسه زبان و به تبع آن تاثیری که بر ادبیات فارسی داشت را روشن میکند
1959
اینکه میگوید: این روزها #مسئله_خوشحالی چیزیست مانند مسئله جرم در قانون، هرگز به آن اعتراف نکنید
https://www.instagram.com/reel/C3rlD0Pq0QI/?igsh=dWhic2ZvaTBuOGlk
✓
با تشنگی پیر میشویم
شهرزاد
کبرا سعیدی
#نشر_اشراقی
چاپ ۲۵۳۶_۱۳۵۶
قیمت: ۲۵٠
*خاصه این کتاب عزیز و دوستداشتنی را، پیشنهاد به شاعرها، شعرخوانهای کاردرست میکنم، که سالهای سال خودم هم مشتاق تورقاش بودم-هستم.
@ketaab_che
با تشنگی پیر میشویم
شهرزاد
کبرا سعیدی
#نشر_اشراقی
چاپ ۲۵۳۶_۱۳۵۶
قیمت: ۲۵٠
*خاصه این کتاب عزیز و دوستداشتنی را، پیشنهاد به شاعرها، شعرخوانهای کاردرست میکنم، که سالهای سال خودم هم مشتاق تورقاش بودم-هستم.
@ketaab_che
سفر مصر
جلال آلاحمد و فلسطین
#رضا_براهنی
انتشارات #نشر_اول
#چاپ_اول ۱۳۶۳
کیفیت داخل کتاب ورق نخورده
روی جلد پایین طبق تصویر اندکی تاشدگی دارد
قیمت: ۱۳۵
@ketaab_che
جلال آلاحمد و فلسطین
#رضا_براهنی
انتشارات #نشر_اول
#چاپ_اول ۱۳۶۳
کیفیت داخل کتاب ورق نخورده
روی جلد پایین طبق تصویر اندکی تاشدگی دارد
قیمت: ۱۳۵
@ketaab_che
Forwarded from PDF چه؟
ویلیام باروز ــ آهپوک اینجاس (1).pdf
433.2 KB
Forwarded from PDF چه؟
فیالباب الاستمناء
وقت آن شد كه عزم كار كنيم
رسمِ الحاد آشكار كنيم
خانه در كوچة مغان گيريم
روي در قبلة تنار كنيم
روزگار ار به كام ما نبود
كير در كون روزگار كنيم
بهر كون تا به چند غصه خوريم
بهر كس چند انتظار كنيم
كس و كون چون به دست مي نايد
جلق بر هر دو اختيار كنيم
بنشين اي عزيز تا بتوان
به از اين در جهان چه كار كنيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
روز و شب گرد شهر مي پوئيم
خانة مي فروش مي جوئيم
مست شنگوليان بي باكيم
فتنة شاهدان مه روئيم
بستگان كمند زلفينيم
خستگان كمند ابروئيم
ايمن از دهر ناجوانمرديم
فارغ از روزگار بد خوئيم
بنشينيم و كير را بكشيم
جلق خوش مي زنيم و مي گوئيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
دوستان كار كير بازي نيست
هيچ كاري بدين درازي نيست
كيرِ من چون علم بر افرازد
كم ز سنجاق شاه غازي نيست
پيشه خر گادنست و جلق زدن
وآن دگرها به جز مجازي نيست
هيچ نوعي براي وضع جماع
بهتر از رسم بذله بازي نيست
كير را پيش كون به سجده درآر
زانكه محراب كس نمازي نيست
جان بده كنده اي به دست آور
ورت امروز كار سازي نيست
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
كار بي سيم بر نمي آيد
در ره عشق سيم مي بايد
امرد بي درم نمي خسبد
قحبة رايگان نمي آيد
خوش بخور مال ورنه از ناگاه
در جَهد روزگار بربايد
پيش اهل دلي دمي به صفا
بنشين تا دلت بياسايد
بعد از اين ناز كون و كس كم كش
بر تو زين كار هيچ نگشايد
رغم آن غلتبان كه كون طلبد
كوريِ مردكي كه كس گايد
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
ما همه جمريان قلماقيم
رند الفاظ و چست و شغراقيم
روز و شب هم وثاقِ معشوقيم
سال و مه همنشين عشاقيم
مردة دلبر شكر دهنيم
تشنة شاهد سمن ساقيم
بعد از اين ترك كون و كس كرديم
هر دو را گرچه سخت مشتاقيم
اي برادر اگر تو را عقليست
پند ما گوش كن كه جلاقيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
اي دل از غصة جهان تا چند
بيش از اين رنج ما و خود مپسند
دست از كار روزگار بدار
خويشتن را خلاص ده ز كمند
كون و كس چيست جز دو ويرانه
اين يكي بر گه, آن يكي بر گند
بگذر از هر دو چون جوانمردان
تا شوي ايمن از زن و فرزند
آن زمانت كه كير برخيزد
بشنو از من به ريش خويش مخند
بنشين ، در ببند و كف تر كن
هر زمان چو صوفيان لوند
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
بر ما جز مي و مغانه مجوي
پيش ما جز حديث عشق مگوي
جز به پهلوي بكروان منشين
جز به دكان مي فروش مپوي
از جفاي سپهر دم در كش
وز وفاي زمانه دست بشوي
خوش بخور ، خوش بخند ، خوش مي باش
تيز در ريش مردك بد خوي
اي نسيم صبا ز روي كرم
لطف كن ساعتي بهانه مجوي
وز زبان عبيد زاكاني
برو اين حال را به يار بگوي
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باش
ابیاتی دربارهی #جلق
#عبید_زاکانی
#شعر_کلاسیک_فارسی
@pdf_che?
وقت آن شد كه عزم كار كنيم
رسمِ الحاد آشكار كنيم
خانه در كوچة مغان گيريم
روي در قبلة تنار كنيم
روزگار ار به كام ما نبود
كير در كون روزگار كنيم
بهر كون تا به چند غصه خوريم
بهر كس چند انتظار كنيم
كس و كون چون به دست مي نايد
جلق بر هر دو اختيار كنيم
بنشين اي عزيز تا بتوان
به از اين در جهان چه كار كنيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
روز و شب گرد شهر مي پوئيم
خانة مي فروش مي جوئيم
مست شنگوليان بي باكيم
فتنة شاهدان مه روئيم
بستگان كمند زلفينيم
خستگان كمند ابروئيم
ايمن از دهر ناجوانمرديم
فارغ از روزگار بد خوئيم
بنشينيم و كير را بكشيم
جلق خوش مي زنيم و مي گوئيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
دوستان كار كير بازي نيست
هيچ كاري بدين درازي نيست
كيرِ من چون علم بر افرازد
كم ز سنجاق شاه غازي نيست
پيشه خر گادنست و جلق زدن
وآن دگرها به جز مجازي نيست
هيچ نوعي براي وضع جماع
بهتر از رسم بذله بازي نيست
كير را پيش كون به سجده درآر
زانكه محراب كس نمازي نيست
جان بده كنده اي به دست آور
ورت امروز كار سازي نيست
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
كار بي سيم بر نمي آيد
در ره عشق سيم مي بايد
امرد بي درم نمي خسبد
قحبة رايگان نمي آيد
خوش بخور مال ورنه از ناگاه
در جَهد روزگار بربايد
پيش اهل دلي دمي به صفا
بنشين تا دلت بياسايد
بعد از اين ناز كون و كس كم كش
بر تو زين كار هيچ نگشايد
رغم آن غلتبان كه كون طلبد
كوريِ مردكي كه كس گايد
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
ما همه جمريان قلماقيم
رند الفاظ و چست و شغراقيم
روز و شب هم وثاقِ معشوقيم
سال و مه همنشين عشاقيم
مردة دلبر شكر دهنيم
تشنة شاهد سمن ساقيم
بعد از اين ترك كون و كس كرديم
هر دو را گرچه سخت مشتاقيم
اي برادر اگر تو را عقليست
پند ما گوش كن كه جلاقيم
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
اي دل از غصة جهان تا چند
بيش از اين رنج ما و خود مپسند
دست از كار روزگار بدار
خويشتن را خلاص ده ز كمند
كون و كس چيست جز دو ويرانه
اين يكي بر گه, آن يكي بر گند
بگذر از هر دو چون جوانمردان
تا شوي ايمن از زن و فرزند
آن زمانت كه كير برخيزد
بشنو از من به ريش خويش مخند
بنشين ، در ببند و كف تر كن
هر زمان چو صوفيان لوند
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باشد
بر ما جز مي و مغانه مجوي
پيش ما جز حديث عشق مگوي
جز به پهلوي بكروان منشين
جز به دكان مي فروش مپوي
از جفاي سپهر دم در كش
وز وفاي زمانه دست بشوي
خوش بخور ، خوش بخند ، خوش مي باش
تيز در ريش مردك بد خوي
اي نسيم صبا ز روي كرم
لطف كن ساعتي بهانه مجوي
وز زبان عبيد زاكاني
برو اين حال را به يار بگوي
جلق ميزن كه جلق خوش باشد
جلق زير دلق خوش باش
ابیاتی دربارهی #جلق
#عبید_زاکانی
#شعر_کلاسیک_فارسی
@pdf_che?
Forwarded from PDF چه؟
نکبت
#امیر_گل_آرا
گل آرا از این کتاب تقریبن 50 نسخه درآورده است. دهه ی 40 را بگیرید. جلد گونی و با رنگ استنسیل شده اش هم توی چشم بوده است.
*در کتابخانه تلگرامی ِ : #کتاب_چه؟
https://www.tg-me.com/PDF_CHE
#امیر_گل_آرا
گل آرا از این کتاب تقریبن 50 نسخه درآورده است. دهه ی 40 را بگیرید. جلد گونی و با رنگ استنسیل شده اش هم توی چشم بوده است.
*در کتابخانه تلگرامی ِ : #کتاب_چه؟
https://www.tg-me.com/PDF_CHE
Forwarded from PDF چه؟
نکبت. امیر گل آرا.pdf
3.1 MB
نکبت
#امیر_گل_آرا
گل آرا از این کتاب تقریبن 50 نسخه درآورده است. دهه ی 40 را بگیرید. جلد گونی و با رنگ استنسیل شده اش هم توی چشم بوده است.
*در کتابخانه تلگرامی ِ : #کتاب_چه؟
https://www.tg-me.com/PDF_CHE
#امیر_گل_آرا
گل آرا از این کتاب تقریبن 50 نسخه درآورده است. دهه ی 40 را بگیرید. جلد گونی و با رنگ استنسیل شده اش هم توی چشم بوده است.
*در کتابخانه تلگرامی ِ : #کتاب_چه؟
https://www.tg-me.com/PDF_CHE
Forwarded from Movie_che?
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM