آسمان ایران هنوز زیر حمله هست آیا
صدای پدافند در نقاط مختلف ایران شنیده میشود
تبریز
دزفول
۰۰۰۰
صدای پدافند در نقاط مختلف ایران شنیده میشود
تبریز
دزفول
۰۰۰۰
کتابخانه جامع PDF
شهروندان در خمین خبر از انفجار شدید در حوالی پایگاه سپاه پاسداران میدهند. آخرین موشکهای شلیک شده از خاک ایران در زمانی که آتشبس بین جمهوری اسلامی و اسرائیل اعلام شده بود از خمین انجام شد.
🔶🔶🔶علت شنیده شدن صدای انفجار در استان مرکزی
بیانیه روابط عمومی سپاه روحالله استان مرکزی:
🔹صداهای انفجاری که در بین ساعات ۱۲ ظهر الی۱۴ شنیده شده است، به جهت خنثی کردن راکت های عمل نکرده در طول جنگ اخیر بوده و جای هیچ گونه نگرانی، وجود ندارد.
بیانیه روابط عمومی سپاه روحالله استان مرکزی:
🔹صداهای انفجاری که در بین ساعات ۱۲ ظهر الی۱۴ شنیده شده است، به جهت خنثی کردن راکت های عمل نکرده در طول جنگ اخیر بوده و جای هیچ گونه نگرانی، وجود ندارد.
یدیعوت آحارنوت:
اسرائیل و سوریه در حال آماده شدن برای عادی سازی روابط هستند
توافق مورد انتظار بین سوریه و اسرائیل شامل الحاق رسمی جولان به حاکمیت اسرائیل است.
طبق این توافق، اسرائیل از سیستم حکومتی سوریه دفاع و آن را تثبیت خواهد کرد.
اسرائیل و سوریه در حال آماده شدن برای عادی سازی روابط هستند
توافق مورد انتظار بین سوریه و اسرائیل شامل الحاق رسمی جولان به حاکمیت اسرائیل است.
طبق این توافق، اسرائیل از سیستم حکومتی سوریه دفاع و آن را تثبیت خواهد کرد.
🔻بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه گفت:
«پیروزی بر ایران فرصت جدیدی برای گسترش توافقهای صلح فراهم کرده که نباید از دست برود.» او در بیانیهای اعلام کرد: «این پیروزی فرصتی برای گسترش توافقهای صلح است» و اسرائیل روی این موضوع کار خواهد کرد.
این تازهترین اظهارات آقای نتانیاهو پس از آتشبس با ایران است.
«پیروزی بر ایران فرصت جدیدی برای گسترش توافقهای صلح فراهم کرده که نباید از دست برود.» او در بیانیهای اعلام کرد: «این پیروزی فرصتی برای گسترش توافقهای صلح است» و اسرائیل روی این موضوع کار خواهد کرد.
این تازهترین اظهارات آقای نتانیاهو پس از آتشبس با ایران است.
نصب بیلبوردهایی با تیتر «صلح ابراهیم» در تلاویو! "زمان یک خاورمیانه جدید فرا رسیده!"
همراه با عکس محمد بن سلمان در #تلآویو
همراه با عکس محمد بن سلمان در #تلآویو
✅تنها ضامن آتش بس بیرون، آتش بس درون است
✍ ابوالفضل فاتح
آتشبس اعلامی میان ایران و اسرائیل، نه پایان بحران، که مکثی در دل توطئهای عمیق و چندلایه است و درباره پایداری آن فعلا نمی توان قضاوتی داشت.
قطعا، تابآوری و پاسخ ایران فراتر از پیشبینی آنان بود. تفوق هوایی و نخوت تکنولوژیک آنان، به تنهایی قادر به شکست اراده ی ملی نبود و با پاسخ های موشکی بی سابقه ای مواجه شد. آنچه مهاجمان از همراهی داخلی بخشی از ناراضیان تصور کرده بودند، رخ نداد. در خطایی محاسباتی، آنها نمی دانستند،ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه و دفاع از خود کوتاه نخواهند آمد و فضای واقعی مردم ایران، در این گونه موارد با فضای تفننی مجازی متفاوت است. البته، به ایران آسیب های بزرگی وارد شد. از شهادت مردم غیر نظامی، تا دانشمندان و فرماندهان ارشد و تخریب تاسیسات زیربنایی کشورمان. ضعف های راهبردی خطرناکی نیز آشکار شد؛ مهم تر از همه غافلگیری و عدم آمادگی غیر قابل توجیه در برابر یک شبیخون قابل پیشبینی، ضعف و شکاف اطلاعاتی و عمیق امنیتی در برابر امواج نفوذ و ناکارآمدی دهشتناک پدافندی که همین امروز باید برای آن فکری کرد.
از معادن نادر اوکراین تنها پانصد تا یک هزار میلیارد دلار به آمریکا می رسد. سرمایه های ایران، هزاران هزار و از شمار خارج است. هر انسان هوشمندی می داند که هدف غایی از این شبیخون ناجوانمردانه ی ویرانگران مدرن یا براندازان جهانی در لباس مدرنیته به میهن چه بوده است؛ تسلط و تاراج منابع چه با تجزیه و چه بدون آن! و اگر مسیر را هموار و فضا را مناسب می دیدند، ابایی نداشتند که در این مسیر به نابودگری های ضد بشری کم سابقه ای دست بزنند.
بی تردید، ماجرا پایان نیافته است. با توقفی تاکتیکی مواجه هستیم. آتش بس به معنی پایان بحران نیست. خطر تحرکات نیابتی، خرابکاری یا ترور های خطرناک و تحرکات دیگر امنیتی وجود دارد. برای همین جنگ جاری سال ها طراحی شده بود. آنها همین حالا مشغول طراحی شبیخون بعدی هستند و با توجه به خصومت ذاتی شان هر وقت بتوانند، اقدام خواهند کرد.
⬅️ برای "کلمه فخیمه ایران"
ویژگی جنگ آن است که دوستان روزهای سخت و متحدان واقعی در بحران را آشکار می سازد. دیدیم که مرجع عالیقدر تشیع در لحظاتی سرنوشت ساز به صحنه آمد. اما انتظار می رود وزارت خارجه توضیح دهد که هر یک از کشورهای مدعی دوستی با ایران از جمله روسیه و چین فراتر از موضع کلامی، چه اقدام حیاتی در حمایت از کشورمان یا تحقق اتش بس به انجام رسانده اند؟ آیا وقت آن نرسیده است که تدبیری برای خروج از این بن بست تنهایی استراتژیک یا خلاء مزمن در پشتیبانی راهبردی بین المللی چاره ای اندیشیده شود؟
نکته ی آخر:
در دل این بحران، وطن دوستی نهفته اما ریشه دار، آشکار شد. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور اعم از منتقدان و خاموشان در سراسر جهان، بیهیاهو اما استوار، در جای درست و در کنار رنج هموطنان و برای ایران ایستادند. آنها به روشنی دریافتند، پای «کلمه ی فخیمه ی ایران» وسط است. این سرمایهای است که باید پاس داشته شود، نه نادیده گرفته شود. در این شرایط، نیاز راهبردی کشورمان، «یکپارچگی ملی و بازسازی درون» است. از دل « یکپارچگی راهبردی ملی» است که «ملی شدن دفاع» زاده می شود. در کنار اقتدار موشکی و ظرفیت های دفاعی، هیچ چیز به اندازه اراده و انسجام داخلی، موجب بازدارندگی راهبردی، ناامیدی متجاوزان و پایان سریع این منازعه نبود و در آینده نیز چنین است.
از این پس باید به هر رویکردی که شکاف داخلی را تشدید کرده و هر نظام ارزیابی و گزینشی که ملت را شقه شقه و از ظرفیت هایش تهی و نخبگان و عقول برترش را خانه نشین و ویژه خواران را بر عرش می نشاند، به دیده ی تردید و خیانت نگریست. حالا باید روشن شده باشد نفوذ واقعی از کدام سو صورت گرفته است و چه بسیار نفوذی های ظاهرالصلاح و گرگ های در لباس میش، سرمایه های واقعی کشور را حذف کرده اند و راه را به بیگانه گشوده اند.
همچنین، انتظار می رود حاکمیت با بازنگری در رویه های معیوب گذشته، همه ی جریانات سیاسی حامی وطن را به رسمیت بشناسد، حصرها و محبوسان سیاسی را رها کند و تریبون ها و فرصت های رسمی را به همه ی صدا ها اختصاص دهد و در سطحی وسیعتر نسبت به کسانی که در این حادثه حتی دچار لغزش سیاسی شده اند، انعطاف نشان دهد. استمرار انسجام ملی، نیازمند گشودگی سیاسی است. آقایان، تنها ضامن قطعی آتش بس بیرون، آتش بس درون است.
#آزادی_زندانی_سیاسی
✍ ابوالفضل فاتح
آتشبس اعلامی میان ایران و اسرائیل، نه پایان بحران، که مکثی در دل توطئهای عمیق و چندلایه است و درباره پایداری آن فعلا نمی توان قضاوتی داشت.
قطعا، تابآوری و پاسخ ایران فراتر از پیشبینی آنان بود. تفوق هوایی و نخوت تکنولوژیک آنان، به تنهایی قادر به شکست اراده ی ملی نبود و با پاسخ های موشکی بی سابقه ای مواجه شد. آنچه مهاجمان از همراهی داخلی بخشی از ناراضیان تصور کرده بودند، رخ نداد. در خطایی محاسباتی، آنها نمی دانستند،ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه و دفاع از خود کوتاه نخواهند آمد و فضای واقعی مردم ایران، در این گونه موارد با فضای تفننی مجازی متفاوت است. البته، به ایران آسیب های بزرگی وارد شد. از شهادت مردم غیر نظامی، تا دانشمندان و فرماندهان ارشد و تخریب تاسیسات زیربنایی کشورمان. ضعف های راهبردی خطرناکی نیز آشکار شد؛ مهم تر از همه غافلگیری و عدم آمادگی غیر قابل توجیه در برابر یک شبیخون قابل پیشبینی، ضعف و شکاف اطلاعاتی و عمیق امنیتی در برابر امواج نفوذ و ناکارآمدی دهشتناک پدافندی که همین امروز باید برای آن فکری کرد.
از معادن نادر اوکراین تنها پانصد تا یک هزار میلیارد دلار به آمریکا می رسد. سرمایه های ایران، هزاران هزار و از شمار خارج است. هر انسان هوشمندی می داند که هدف غایی از این شبیخون ناجوانمردانه ی ویرانگران مدرن یا براندازان جهانی در لباس مدرنیته به میهن چه بوده است؛ تسلط و تاراج منابع چه با تجزیه و چه بدون آن! و اگر مسیر را هموار و فضا را مناسب می دیدند، ابایی نداشتند که در این مسیر به نابودگری های ضد بشری کم سابقه ای دست بزنند.
بی تردید، ماجرا پایان نیافته است. با توقفی تاکتیکی مواجه هستیم. آتش بس به معنی پایان بحران نیست. خطر تحرکات نیابتی، خرابکاری یا ترور های خطرناک و تحرکات دیگر امنیتی وجود دارد. برای همین جنگ جاری سال ها طراحی شده بود. آنها همین حالا مشغول طراحی شبیخون بعدی هستند و با توجه به خصومت ذاتی شان هر وقت بتوانند، اقدام خواهند کرد.
⬅️ برای "کلمه فخیمه ایران"
ویژگی جنگ آن است که دوستان روزهای سخت و متحدان واقعی در بحران را آشکار می سازد. دیدیم که مرجع عالیقدر تشیع در لحظاتی سرنوشت ساز به صحنه آمد. اما انتظار می رود وزارت خارجه توضیح دهد که هر یک از کشورهای مدعی دوستی با ایران از جمله روسیه و چین فراتر از موضع کلامی، چه اقدام حیاتی در حمایت از کشورمان یا تحقق اتش بس به انجام رسانده اند؟ آیا وقت آن نرسیده است که تدبیری برای خروج از این بن بست تنهایی استراتژیک یا خلاء مزمن در پشتیبانی راهبردی بین المللی چاره ای اندیشیده شود؟
نکته ی آخر:
در دل این بحران، وطن دوستی نهفته اما ریشه دار، آشکار شد. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور اعم از منتقدان و خاموشان در سراسر جهان، بیهیاهو اما استوار، در جای درست و در کنار رنج هموطنان و برای ایران ایستادند. آنها به روشنی دریافتند، پای «کلمه ی فخیمه ی ایران» وسط است. این سرمایهای است که باید پاس داشته شود، نه نادیده گرفته شود. در این شرایط، نیاز راهبردی کشورمان، «یکپارچگی ملی و بازسازی درون» است. از دل « یکپارچگی راهبردی ملی» است که «ملی شدن دفاع» زاده می شود. در کنار اقتدار موشکی و ظرفیت های دفاعی، هیچ چیز به اندازه اراده و انسجام داخلی، موجب بازدارندگی راهبردی، ناامیدی متجاوزان و پایان سریع این منازعه نبود و در آینده نیز چنین است.
از این پس باید به هر رویکردی که شکاف داخلی را تشدید کرده و هر نظام ارزیابی و گزینشی که ملت را شقه شقه و از ظرفیت هایش تهی و نخبگان و عقول برترش را خانه نشین و ویژه خواران را بر عرش می نشاند، به دیده ی تردید و خیانت نگریست. حالا باید روشن شده باشد نفوذ واقعی از کدام سو صورت گرفته است و چه بسیار نفوذی های ظاهرالصلاح و گرگ های در لباس میش، سرمایه های واقعی کشور را حذف کرده اند و راه را به بیگانه گشوده اند.
همچنین، انتظار می رود حاکمیت با بازنگری در رویه های معیوب گذشته، همه ی جریانات سیاسی حامی وطن را به رسمیت بشناسد، حصرها و محبوسان سیاسی را رها کند و تریبون ها و فرصت های رسمی را به همه ی صدا ها اختصاص دهد و در سطحی وسیعتر نسبت به کسانی که در این حادثه حتی دچار لغزش سیاسی شده اند، انعطاف نشان دهد. استمرار انسجام ملی، نیازمند گشودگی سیاسی است. آقایان، تنها ضامن قطعی آتش بس بیرون، آتش بس درون است.
#آزادی_زندانی_سیاسی
پروژهی کوروشسازی از ترامپ: نگاهی به یک مهندسی نمادین
در سالهای اخیر، روندی مشهود در جریانهای راستگرای مسیحی، لابیهای صهیونیستی و بخشی از حامیان دونالد ترامپ آغاز شده که هدف آن، ساختن تصویری فراسیاسی از ترامپ است - تصویری که او را نهفقط بهعنوان یک رئیسجمهور، بلکه در قامت یک ناجی و بنیانگذار تمدنی نشان دهد. این دقیقاً همان پروژهای است که میتوان آن را «کوروشسازی از ترامپ» نامید.
کاخ سفید، پدر، و کوروش
در یکی از ویدئوهای منتشر شده از سوی کاخ سفید پس از اظهارنظر دبیرکل ناتو، ترامپ به عنوان «پدر» خطاب شده است. هرچند این عنوان ممکن است در ابتدا لحن شوخی یا تبلیغاتی داشته باشد، اما با توجه به روند نمادسازیای که پیشتر آغاز شده، بعید نیست که این واژه به مرور تبدیل به بخشی از اسطورهسازی ترامپ شود؛ مشابه با لقبی که در ایرانِ باستان به کوروش میدادند: پدر.
مطالعات شخصی ترامپ و تأثیر کوروش
نشانهها و شواهدی وجود دارد که ترامپ پس از پایان دور نخست ریاستجمهوریاش، بهطور مفصل در مورد کوروش مطالعه کرده و به این الگو علاقهمند شده است. علاقهای که نهتنها در سخنرانیها، بلکه در رفتارهای نمادین و تصمیمات بینالمللی او بازتاب یافته است.
کوروش مدرن در تبلیغات راست مذهبی
از سال ۲۰۱۵، برخی از واعظان انجیلی مانند Jeremiah Johnson و Lance Wallnau صراحتا ترامپ را «کوروش مدرن» نامیدند. با استناد به فصل ۴۵ کتاب اشعیا (که با شماره ریاستجمهوری ترامپ مطابقت داشت: چهلوپنجمین رئیسجمهور)، این تشبیه را اعجازآمیز دانستند و حتی اقدام به ضرب سکههایی با تصویر ترامپ در کنار کوروش کردند سکههایی که توسط «مرکز آموزشی میقداش» در اسرائیل عرضه و با قیمت ۵۰ دلار به فروش رسیدند.
نتانیاهو و تقدیس تصمیم ترامپ
زمانی که ترامپ اورشلیم را بهعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به آن منتقل کرد، بنیامین نتانیاهو با صراحت اعلام کرد که ترامپ همانند کوروش کبیر است. اشارهای مستقیم به پادشاه ایرانی که در کتاب مقدس از او بهعنوان ابزار اراده الهی برای بازگرداندن یهودیان به سرزمینشان یاد شده است.
نقدها و واکنشها
این روند البته بیپاسخ نمانده است. جریانهای فکری چپ در آمریکا و تحلیلگران مستقل در سراسر جهان، این پروژه را بهشدت نقد کردهاند. آنها این مقایسه را نهتنها غیرواقعی بلکه خطرناک میدانند؛ چرا که با حذف جنبههای تاریک سیاست ترامپ و تحریف چهرهی کوروش، بستری برای تقدسسازی سیاسی فراهم میشود.
شباهتسازی چهرههای سیاسی امروز با شخصیتهای تاریخی قدرتمند، روشی قدیمی است برای ایجاد مشروعیت، محبوبیت، و حتی نوعی «هالهی قداست». وقتی کسی را با کوروش مقایسه میکنند، عملاً او را فراتر از یک سیاستمدار معمولی مینمایانند؛ در جایگاه یک ناجی، یک پیامآور، یا حتی بنیانگذار تمدن. اما حقیقت این است که ترامپ، با تمام ادعاهایش، نه از نظر رفتار، نه جهانبینی، و نه دستاورد، قابل مقایسه با کوروش بزرگ نیست. چنین تلاشهایی صرفا تلاشی برای خلق اسطورهای دروغین از سیاستمداری پرحاشیه است.
سام آریامنش
تصویر پست: ضرب سکه در اسرائیل در سالهای قبل به ارزش ۵۰ دلار که تصویر کوروش بزرگ و ترامپ بر روی آن دیده میشود.
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17
در سالهای اخیر، روندی مشهود در جریانهای راستگرای مسیحی، لابیهای صهیونیستی و بخشی از حامیان دونالد ترامپ آغاز شده که هدف آن، ساختن تصویری فراسیاسی از ترامپ است - تصویری که او را نهفقط بهعنوان یک رئیسجمهور، بلکه در قامت یک ناجی و بنیانگذار تمدنی نشان دهد. این دقیقاً همان پروژهای است که میتوان آن را «کوروشسازی از ترامپ» نامید.
کاخ سفید، پدر، و کوروش
در یکی از ویدئوهای منتشر شده از سوی کاخ سفید پس از اظهارنظر دبیرکل ناتو، ترامپ به عنوان «پدر» خطاب شده است. هرچند این عنوان ممکن است در ابتدا لحن شوخی یا تبلیغاتی داشته باشد، اما با توجه به روند نمادسازیای که پیشتر آغاز شده، بعید نیست که این واژه به مرور تبدیل به بخشی از اسطورهسازی ترامپ شود؛ مشابه با لقبی که در ایرانِ باستان به کوروش میدادند: پدر.
مطالعات شخصی ترامپ و تأثیر کوروش
نشانهها و شواهدی وجود دارد که ترامپ پس از پایان دور نخست ریاستجمهوریاش، بهطور مفصل در مورد کوروش مطالعه کرده و به این الگو علاقهمند شده است. علاقهای که نهتنها در سخنرانیها، بلکه در رفتارهای نمادین و تصمیمات بینالمللی او بازتاب یافته است.
کوروش مدرن در تبلیغات راست مذهبی
از سال ۲۰۱۵، برخی از واعظان انجیلی مانند Jeremiah Johnson و Lance Wallnau صراحتا ترامپ را «کوروش مدرن» نامیدند. با استناد به فصل ۴۵ کتاب اشعیا (که با شماره ریاستجمهوری ترامپ مطابقت داشت: چهلوپنجمین رئیسجمهور)، این تشبیه را اعجازآمیز دانستند و حتی اقدام به ضرب سکههایی با تصویر ترامپ در کنار کوروش کردند سکههایی که توسط «مرکز آموزشی میقداش» در اسرائیل عرضه و با قیمت ۵۰ دلار به فروش رسیدند.
نتانیاهو و تقدیس تصمیم ترامپ
زمانی که ترامپ اورشلیم را بهعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به آن منتقل کرد، بنیامین نتانیاهو با صراحت اعلام کرد که ترامپ همانند کوروش کبیر است. اشارهای مستقیم به پادشاه ایرانی که در کتاب مقدس از او بهعنوان ابزار اراده الهی برای بازگرداندن یهودیان به سرزمینشان یاد شده است.
نقدها و واکنشها
این روند البته بیپاسخ نمانده است. جریانهای فکری چپ در آمریکا و تحلیلگران مستقل در سراسر جهان، این پروژه را بهشدت نقد کردهاند. آنها این مقایسه را نهتنها غیرواقعی بلکه خطرناک میدانند؛ چرا که با حذف جنبههای تاریک سیاست ترامپ و تحریف چهرهی کوروش، بستری برای تقدسسازی سیاسی فراهم میشود.
شباهتسازی چهرههای سیاسی امروز با شخصیتهای تاریخی قدرتمند، روشی قدیمی است برای ایجاد مشروعیت، محبوبیت، و حتی نوعی «هالهی قداست». وقتی کسی را با کوروش مقایسه میکنند، عملاً او را فراتر از یک سیاستمدار معمولی مینمایانند؛ در جایگاه یک ناجی، یک پیامآور، یا حتی بنیانگذار تمدن. اما حقیقت این است که ترامپ، با تمام ادعاهایش، نه از نظر رفتار، نه جهانبینی، و نه دستاورد، قابل مقایسه با کوروش بزرگ نیست. چنین تلاشهایی صرفا تلاشی برای خلق اسطورهای دروغین از سیاستمداری پرحاشیه است.
سام آریامنش
تصویر پست: ضرب سکه در اسرائیل در سالهای قبل به ارزش ۵۰ دلار که تصویر کوروش بزرگ و ترامپ بر روی آن دیده میشود.
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17
پیشبینی و تحلیل برای احتمالا فصل پاییز:
دو تهدید بزرگتر از جنگ برای حکومت ایران باقی مانده است که تنها یکی از آنها شاید قابل رفع است
در فضای سیاسی امروز ایران، دو تهدید عمده وجود دارد که حتی از جنگ نظامی نیز برای جمهوری اسلامی خطرناکتر هستند. یکی از این تهدیدها، «مکانیسم ماشه» است و دیگری، روند روبهگسترش «صلح ابراهیم». هر دو در صورت تحقق، فشارهای سنگینی بر ساختار سیاسی حاکم وارد خواهند کرد، اما ماهیت این فشارها متفاوت است.
۱. مکانیسم ماشه: فشار اقتصادی مستقیم و گسترده
مکانیسم ماشه بهمعنای بازگشت خودکار تحریمهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است - در صورتی که تحت هر شرایطی این مکانیسم فعال شود مثلا در صورت فعالسازی رسمی توسط یکی از اعضای توافق.
این مکانیزم، برخلاف جنگی که بار روانی و اقتصادیاش معمولاً بهطور نسبی و تدریجی بر جامعه تحمیل میشود، ماهیتی دارد مستقیم، مطلق و فراگیر. در صورت فعالسازی، تبعات آن بهسرعت در زندگی روزمره مردم خود را نشان خواهد داد:
قطع مبادلات مالی بینالمللی (حتی با چین و روسیه)
سقوط بیشتر ارزش ریال
افزایش بهای کالاهای اساسی
کمبود دارو و تجهیزات پزشکی
کاهش شدید واردات و صادرات
در چنین شرایطی، دولت دیگر امکان خرید مشروع بسیاری از اقلام ضروری را نخواهد داشت، و این فشار مستقیم، بهطور طبیعی به افزایش نارضایتی عمومی و در نهایت فشار اجتماعی و سیاسی بر حاکمیت منتهی میشود.
در چنین شرایطی فروش نفت و پول درآوردن به شدت دشوار است ولی اگر آب باریکهای هم به کشور باز شود با دور زدن، مشکل اصلی خرید نیازهای اساسی کشور است.
۲. صلح ابراهیم: انزوای استراتژیک و شکستن تابو
صلح ابراهیم که در ابتدا میان اسرائیل، امارات و بحرین امضا شد، در حال گسترش به کشورهای کلیدی مانند عربستان سعودی است. ورود عربستان به این توافق، نقطه عطفی تاریخی خواهد بود. اما چرا؟
چون عربستان نهتنها بزرگترین قدرت اقتصادی جهان عرب، بلکه متولی مکه و مدینه است. یعنی اگر عربستان روابطش را با اسرائیل عادی کند، عملا دیگر نمیتوان دشمنی با اسرائیل را بهعنوان «خط قرمز دینی و جهاناسلامی» توجیه کرد.
در صورت امضای صلح ابراهیم توسط عربستان:
جمهوری اسلامی بهتنهایی بهعنوان دشمن اسرائیل در منطقه باقی میماند.
محور مقاومت بر علیه اسرائیل از نظر مشروعیت، بهشدت تضعیف میشود.
روایت «رهبری جهان اسلام» که جمهوری اسلامی برای خود قائل است، دچار فروپاشی معنوی میشود.
کشورهای بیشتری به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل کشیده خواهند شد.
این وضعیت باعث انزوای سیاسی جمهوری اسلامی در سطح منطقهای و اسلامی خواهد شد. پیامد آن، افزایش مشروعیت اسرائیل نزد افکار عمومی کشورهای مسلمان، و کاهش قدرت دیپلماتیک ایران در مجامع بینالمللی خواهد بود.
خلاصه اینکه:
در حالی که جنگ نظامی، هزینهای مقطعی و قابلکنترل برای حکومتها محسوب میشود (و بعضاً حتی بهانهای برای سرکوب داخلی میسازد)،
مکانیسم ماشه و صلح ابراهیم، دو روند غیرنظامی اما ویرانگر هستند که نهتنها توان دفاعی، بلکه بنیانهای اقتصادی و مشروعیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را بهطرز بنیادی تهدید میکنند.
مردم ایران، در صورت وقوع مکانیسم ماشه، مستقیما با بحرانهای اقتصادی کمسابقهای روبهرو خواهند شد.
و در صورت امضای صلح ابراهیم توسط عربستان، دیگر نمیتوان دشمنی با اسرائیل را بهعنوان سنگر دینی و عقیدتی در جهان اسلام توجیه کرد و شیعه به شدت منزوی میشود.
به این ترتیب، هر دو عامل، میتوانند بهشکلی بیسابقه، جمهوری اسلامی را هم از درون، هم از بیرون، در تنگنا قرار دهند.
شاید بتوان جلوی مکانیسم ماشه را با مذاکرات پیش رو گرفت؛ اولین قدم ها برای فعال شدن این مکانیسم ماشه که اگر قرار باشد فعال شود در پاییز رخ میدهد توسط خود جمهوری اسلامی با تصویب مجلس تحت عنوان لغو بازرسی و همکاری با آژانس برداشته شده است ولی هنوز میتوانند مانع از مکانیسم ماشه شوند.
اما نمیتوانند مانع از صلح ابراهیم شوند و بلاخره عربستان روابطش را با اسرائیل عادی خواهد کرد و در پس آن یکی یکی کشورهای مسلمان دنیا نیز چنین خواهند کرد.
در مورد صلح ابراهیم پیشبینی نمیکنم، بلکه پیشگویی میکنم!
یعنی این یکی رخ خواهد داد.
اما مکانیسم ماشه هنوز روشن نیست که فعال شود یا نه و این به سه ماه مذاکره پیش رو بستگی دارد.
سام آریامنش
@KetabTOpdf
دو تهدید بزرگتر از جنگ برای حکومت ایران باقی مانده است که تنها یکی از آنها شاید قابل رفع است
در فضای سیاسی امروز ایران، دو تهدید عمده وجود دارد که حتی از جنگ نظامی نیز برای جمهوری اسلامی خطرناکتر هستند. یکی از این تهدیدها، «مکانیسم ماشه» است و دیگری، روند روبهگسترش «صلح ابراهیم». هر دو در صورت تحقق، فشارهای سنگینی بر ساختار سیاسی حاکم وارد خواهند کرد، اما ماهیت این فشارها متفاوت است.
۱. مکانیسم ماشه: فشار اقتصادی مستقیم و گسترده
مکانیسم ماشه بهمعنای بازگشت خودکار تحریمهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است - در صورتی که تحت هر شرایطی این مکانیسم فعال شود مثلا در صورت فعالسازی رسمی توسط یکی از اعضای توافق.
این مکانیزم، برخلاف جنگی که بار روانی و اقتصادیاش معمولاً بهطور نسبی و تدریجی بر جامعه تحمیل میشود، ماهیتی دارد مستقیم، مطلق و فراگیر. در صورت فعالسازی، تبعات آن بهسرعت در زندگی روزمره مردم خود را نشان خواهد داد:
قطع مبادلات مالی بینالمللی (حتی با چین و روسیه)
سقوط بیشتر ارزش ریال
افزایش بهای کالاهای اساسی
کمبود دارو و تجهیزات پزشکی
کاهش شدید واردات و صادرات
در چنین شرایطی، دولت دیگر امکان خرید مشروع بسیاری از اقلام ضروری را نخواهد داشت، و این فشار مستقیم، بهطور طبیعی به افزایش نارضایتی عمومی و در نهایت فشار اجتماعی و سیاسی بر حاکمیت منتهی میشود.
در چنین شرایطی فروش نفت و پول درآوردن به شدت دشوار است ولی اگر آب باریکهای هم به کشور باز شود با دور زدن، مشکل اصلی خرید نیازهای اساسی کشور است.
۲. صلح ابراهیم: انزوای استراتژیک و شکستن تابو
صلح ابراهیم که در ابتدا میان اسرائیل، امارات و بحرین امضا شد، در حال گسترش به کشورهای کلیدی مانند عربستان سعودی است. ورود عربستان به این توافق، نقطه عطفی تاریخی خواهد بود. اما چرا؟
چون عربستان نهتنها بزرگترین قدرت اقتصادی جهان عرب، بلکه متولی مکه و مدینه است. یعنی اگر عربستان روابطش را با اسرائیل عادی کند، عملا دیگر نمیتوان دشمنی با اسرائیل را بهعنوان «خط قرمز دینی و جهاناسلامی» توجیه کرد.
در صورت امضای صلح ابراهیم توسط عربستان:
جمهوری اسلامی بهتنهایی بهعنوان دشمن اسرائیل در منطقه باقی میماند.
محور مقاومت بر علیه اسرائیل از نظر مشروعیت، بهشدت تضعیف میشود.
روایت «رهبری جهان اسلام» که جمهوری اسلامی برای خود قائل است، دچار فروپاشی معنوی میشود.
کشورهای بیشتری به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل کشیده خواهند شد.
این وضعیت باعث انزوای سیاسی جمهوری اسلامی در سطح منطقهای و اسلامی خواهد شد. پیامد آن، افزایش مشروعیت اسرائیل نزد افکار عمومی کشورهای مسلمان، و کاهش قدرت دیپلماتیک ایران در مجامع بینالمللی خواهد بود.
خلاصه اینکه:
در حالی که جنگ نظامی، هزینهای مقطعی و قابلکنترل برای حکومتها محسوب میشود (و بعضاً حتی بهانهای برای سرکوب داخلی میسازد)،
مکانیسم ماشه و صلح ابراهیم، دو روند غیرنظامی اما ویرانگر هستند که نهتنها توان دفاعی، بلکه بنیانهای اقتصادی و مشروعیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را بهطرز بنیادی تهدید میکنند.
مردم ایران، در صورت وقوع مکانیسم ماشه، مستقیما با بحرانهای اقتصادی کمسابقهای روبهرو خواهند شد.
و در صورت امضای صلح ابراهیم توسط عربستان، دیگر نمیتوان دشمنی با اسرائیل را بهعنوان سنگر دینی و عقیدتی در جهان اسلام توجیه کرد و شیعه به شدت منزوی میشود.
به این ترتیب، هر دو عامل، میتوانند بهشکلی بیسابقه، جمهوری اسلامی را هم از درون، هم از بیرون، در تنگنا قرار دهند.
شاید بتوان جلوی مکانیسم ماشه را با مذاکرات پیش رو گرفت؛ اولین قدم ها برای فعال شدن این مکانیسم ماشه که اگر قرار باشد فعال شود در پاییز رخ میدهد توسط خود جمهوری اسلامی با تصویب مجلس تحت عنوان لغو بازرسی و همکاری با آژانس برداشته شده است ولی هنوز میتوانند مانع از مکانیسم ماشه شوند.
اما نمیتوانند مانع از صلح ابراهیم شوند و بلاخره عربستان روابطش را با اسرائیل عادی خواهد کرد و در پس آن یکی یکی کشورهای مسلمان دنیا نیز چنین خواهند کرد.
در مورد صلح ابراهیم پیشبینی نمیکنم، بلکه پیشگویی میکنم!
یعنی این یکی رخ خواهد داد.
اما مکانیسم ماشه هنوز روشن نیست که فعال شود یا نه و این به سه ماه مذاکره پیش رو بستگی دارد.
سام آریامنش
@KetabTOpdf
⚜ برای کسانی که از طریق «شاه» و «شیخ» به دنبال دموکراسی هستند
♦️در سال ۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که رهبرش یک روحانی شیعه بود. او در سخنرانی اش بارها وعده داد که آزادی را محقق خواهد کرد و خود دنبال قدرت نیست. از هر ارزشی کامل ترین نمونه اش را وعده میداد. اما چه شد که آن وعده ها محقق نشد؟
♦️امروز هم شاهزاده ای وعده به دموکراسی و حقوق بشر میدهد؛ آیا میتوان بر این وعده اش اعتماد نمود. آیا ممکن است این وعده هم خدعه و فریب باشد؟
♦️آیا کسانی که در سال ۵۷، تحقق وعده های مدرن را در کلام یک روحانی شیعه جستجو میکردند با افرادی که امروز تحقق دموکراسی را از شاهزاده ای طلب می کنند بر صراط عقل و خرد و منطقاند؟
🔹 بیایید با قواعد منطقی به این مهم بپردازیم:
♦️ در منطق قاعده ای داریم بنام «قاعده الفاقِدُ لا یُعطی»؛ یا به تعبیری دیگر «معطی الشیء لا یکون فاقداً له» - کسی یا پدیده ای که فاقد چیزی باشد نمیتواند آن چیز را اعطاء کند.
♦️مثال: اگر من اتومبیلی نداشته باشم نمیتوانم اتومبیلی به شما بدهم. اگر هزار تومان پول در جیبم نداشته باشم نمیتوانم هزار تومان به شما پول بدهم.
♦️میخواهم از این قاعده عقلی جهت تبیین یک مسئله مهم استفاده کنم. برگردیم به سال ۵۷.
♦️ما میدانیم که در گفتمان «اسلام» نه آزادی به معنای مدرن وجود دارد، نه حقوق بشر و نه دموکراسی. وقتی چنین ارزشهایی در این گفتمان وجود ندارند، چطور توقع دارید نماینده این گفتمان این ارزشها را به شما بدهد؟ او که حامل و عامل این گفتمان است چگونه میتواند چیزی که در گفتمانش وجود ندارد به شما اعطاء کند؟ امیدوارم متوجه شده باشید که در سال ۵۷ عده ای از کسی طلبی داشتند که اساساً غیر قابل تحقق بود و شد آن چه میبینید.
♦️برگردیم به زمان حال. شاهزاده ای که در گفتمانش، اساس مشروعیتش غیر دموکراتیک است و برخلاف ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در طول چهل سال فعالیتش فاقد شفافیت و پاسخگویی بوده، امروز تندروترین افراد حلقه نزدیکانش هستند و صحبت از مرگ این و آن میکنند، چگونه میتواند حامل و عامل دموکراسی، حقوق بشر، شفافیت، تساهل و تسامح باشد؟؟
♦️آری؛ این است که ما از افرادی که گفتمان و رفتارشان فاقد ارزشهای خاصی است طلب آن ارزشها را میکنیم. سال ۵۷ این چنین فریب خوردیم و اکنون نیز این دام جلوی پای ماست. یادتان نرود که چگونه پدر بزرگ و پدر این شاهزاده تلاشهای مشروطه را زیر پا نهادند. در دوران آن پدر و پسر بود که احزاب تعطیل، زبانها بسته، انتخابات فرمایشی و خانه ملت به «طویله» تعبیر شد. یادمان رفته؟
♦️تاریخ نشان داده است که دموکراسی و حقوق بشر از مبارزه ما مردم با اهل دین و دربار محقق شده و نه از قِبَل بذل و بخشش آنان. این دو هر زمان که دستشان رسیده پایه های قدرت مردم را سرکوب کرده اند. از آنان توقع اعطای چیزی که ندارند را نکنیم؛ این برخلاف عقل و خرد و منطق است.
✍ ایمان سلیمانی امیری
@KetabTOpdf
♦️در سال ۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که رهبرش یک روحانی شیعه بود. او در سخنرانی اش بارها وعده داد که آزادی را محقق خواهد کرد و خود دنبال قدرت نیست. از هر ارزشی کامل ترین نمونه اش را وعده میداد. اما چه شد که آن وعده ها محقق نشد؟
♦️امروز هم شاهزاده ای وعده به دموکراسی و حقوق بشر میدهد؛ آیا میتوان بر این وعده اش اعتماد نمود. آیا ممکن است این وعده هم خدعه و فریب باشد؟
♦️آیا کسانی که در سال ۵۷، تحقق وعده های مدرن را در کلام یک روحانی شیعه جستجو میکردند با افرادی که امروز تحقق دموکراسی را از شاهزاده ای طلب می کنند بر صراط عقل و خرد و منطقاند؟
🔹 بیایید با قواعد منطقی به این مهم بپردازیم:
♦️ در منطق قاعده ای داریم بنام «قاعده الفاقِدُ لا یُعطی»؛ یا به تعبیری دیگر «معطی الشیء لا یکون فاقداً له» - کسی یا پدیده ای که فاقد چیزی باشد نمیتواند آن چیز را اعطاء کند.
♦️مثال: اگر من اتومبیلی نداشته باشم نمیتوانم اتومبیلی به شما بدهم. اگر هزار تومان پول در جیبم نداشته باشم نمیتوانم هزار تومان به شما پول بدهم.
♦️میخواهم از این قاعده عقلی جهت تبیین یک مسئله مهم استفاده کنم. برگردیم به سال ۵۷.
♦️ما میدانیم که در گفتمان «اسلام» نه آزادی به معنای مدرن وجود دارد، نه حقوق بشر و نه دموکراسی. وقتی چنین ارزشهایی در این گفتمان وجود ندارند، چطور توقع دارید نماینده این گفتمان این ارزشها را به شما بدهد؟ او که حامل و عامل این گفتمان است چگونه میتواند چیزی که در گفتمانش وجود ندارد به شما اعطاء کند؟ امیدوارم متوجه شده باشید که در سال ۵۷ عده ای از کسی طلبی داشتند که اساساً غیر قابل تحقق بود و شد آن چه میبینید.
♦️برگردیم به زمان حال. شاهزاده ای که در گفتمانش، اساس مشروعیتش غیر دموکراتیک است و برخلاف ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در طول چهل سال فعالیتش فاقد شفافیت و پاسخگویی بوده، امروز تندروترین افراد حلقه نزدیکانش هستند و صحبت از مرگ این و آن میکنند، چگونه میتواند حامل و عامل دموکراسی، حقوق بشر، شفافیت، تساهل و تسامح باشد؟؟
♦️آری؛ این است که ما از افرادی که گفتمان و رفتارشان فاقد ارزشهای خاصی است طلب آن ارزشها را میکنیم. سال ۵۷ این چنین فریب خوردیم و اکنون نیز این دام جلوی پای ماست. یادتان نرود که چگونه پدر بزرگ و پدر این شاهزاده تلاشهای مشروطه را زیر پا نهادند. در دوران آن پدر و پسر بود که احزاب تعطیل، زبانها بسته، انتخابات فرمایشی و خانه ملت به «طویله» تعبیر شد. یادمان رفته؟
♦️تاریخ نشان داده است که دموکراسی و حقوق بشر از مبارزه ما مردم با اهل دین و دربار محقق شده و نه از قِبَل بذل و بخشش آنان. این دو هر زمان که دستشان رسیده پایه های قدرت مردم را سرکوب کرده اند. از آنان توقع اعطای چیزی که ندارند را نکنیم؛ این برخلاف عقل و خرد و منطق است.
✍ ایمان سلیمانی امیری
@KetabTOpdf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎈 عنوان ویدیو : گفتگو با دکتر مطهرنیا درباره هشدار اسراییل و ترامپ و آینده ایران
🔅 کیفیت ویدیو :
🇮🇷 هزار بار بشونیم
پیش بینیهایی که یکی پس از دیگری به واقعیت میپیوندد درباره اینده ایران
دکتر مطهر نیا چه میگوید
https://youtu.be/X-ArEAqOqpE?si=rine0J_9Hcxc0AwO
@KetabTOpdf
🔅 کیفیت ویدیو :
256x144
🇮🇷 هزار بار بشونیم
پیش بینیهایی که یکی پس از دیگری به واقعیت میپیوندد درباره اینده ایران
دکتر مطهر نیا چه میگوید
https://youtu.be/X-ArEAqOqpE?si=rine0J_9Hcxc0AwO
@KetabTOpdf
.
روایت هایی از جنگ که کم کم بیرون میاد....
از یک خوابگاه دخترانه تنها یک نفر زنده ماند./ نیلوفرسلیمی
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17
روایت هایی از جنگ که کم کم بیرون میاد....
از یک خوابگاه دخترانه تنها یک نفر زنده ماند./ نیلوفرسلیمی
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🟢مقام معظم رهبری:
بعد از ۱۱ سپتامبر، رییسجمهور و مسئولان ردهبالای آمریکا تا دو سه روز گموگور بودند. ما اینجوری نیستیم. اگر تجربه تلخی پیش بیاد خود ما پیشاپیش ملت، لباس رزم میپوشیم آماده فداکاری میشیم!
🔻پ.ن تحلیل و رصد:
اگه محتسب بهش برنخوره، آخرش میخوام اضافه کنم [بهخدااااااا.....]
@KetabTOpdf
🟢مقام معظم رهبری:
بعد از ۱۱ سپتامبر، رییسجمهور و مسئولان ردهبالای آمریکا تا دو سه روز گموگور بودند. ما اینجوری نیستیم. اگر تجربه تلخی پیش بیاد خود ما پیشاپیش ملت، لباس رزم میپوشیم آماده فداکاری میشیم!
🔻پ.ن تحلیل و رصد:
اگه محتسب بهش برنخوره، آخرش میخوام اضافه کنم [بهخدااااااا.....]
@KetabTOpdf
پایان نبرد؟!
گویا در خلال نبرد ۱۲ روزه، روزشمار نابودی اسرائیل (اشغالگر) ازبین رفت؛ ولی امروز روزنامه ایران از نصب تصاویر دیوارنگاره جدیدی در میدان فلسطین خبر داده، با طرحی از روزشمار نابودی رژیم اسرائیل.
رهبری هم در آخرین پیامش، کماکان بر اهداف پیشین صحه نهاد و بلکه پافشاری کرد. با این فرض که هدف و اراده بر نابودی اسرائیل و مبارزه آنتاگونیستی با ایالات متحده مدنظر باشد؛ با این وجود، چرا باید نبرد ایدان-اسراییل به پایان رسد؟! به دلایل زیر نبرد دوباره آغاز خواهد شد:
۱- از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵، اسرائیل ۱۲ بار آتش بس را بنا بر ضرورت های تاکتیک ی در جنگ ها و نبردهای متعدد پذیرفته است؛ ولی بی استثنا همه آنها را نقض کرده است. برای نیروی تزاخال(نیروی دفاعی اسراییل) شکستن پیمان آتش بس، ترفندی مقبول، پسندیده و ستودنی است؛
۲- بهانه ی جهان پسند، برای از سرگیری نبرد از سوی اسرائیل (اشغالگر) هم کم نیست: مصوبه قطع همکاری با آژانس مجلس جمهوریاسلامی، تاکید وزارت خارجه بر ادامه غنی سازی، گفتگو و ظن در باره ناکام ماندن بمباران های B.2 های آمریکایی در نطنز و فردو و احتمال بقای مقادیر هنگفت اورانیوم غنی شده.
خب با این همه، اسرائیل نگران نخواهد شد و پوتین ها دوباره پوشیده نخواهند شد؟!
۳- باوجود چنین فضایی، از کجا معلوم مکانیسم ماشه به جریان نیفتد و تحریم ها بیش از پیش، باز نگردد؟!
۴- از دیدگاه منطق نظامی، چرا اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا، از فرصت آسمان باز کنونی برای وادار کردن ایران به دست کشیدن از برنامه هسته ای سود نبرند؟ چرا فرصت بازسازی و نوسازی به پدافند جمهوری اسلامی داده شود؟!
۵- تجربیات موفق در لبنان، سوریه و پیشتر لیبی، اسرائیل(اشغالگر) ممکن است دولت اسراییل را با تجهیز و آمادگی بیشتر، وادار به تجدید تخاصم، از طریق حملات هوایی کند.
۶- با وجود اطمینان از پشتیبانی گسترده، بی قید و شرط و لاجرم آمریکا از اسرائیل در همه بازی ها، احتمال نیمه کاره رها شدن نبرد، چندان زیاد نیست.
راهکار: تغییر کلی استراتژی و اهداف دیرینه جمهوری اسلامی و یا توافق جامع و همه جانبه با ایالات متحده و احیای کامل مناسبات.
#یدالله_کریمی_پور
@KetabTOpdf
گویا در خلال نبرد ۱۲ روزه، روزشمار نابودی اسرائیل (اشغالگر) ازبین رفت؛ ولی امروز روزنامه ایران از نصب تصاویر دیوارنگاره جدیدی در میدان فلسطین خبر داده، با طرحی از روزشمار نابودی رژیم اسرائیل.
رهبری هم در آخرین پیامش، کماکان بر اهداف پیشین صحه نهاد و بلکه پافشاری کرد. با این فرض که هدف و اراده بر نابودی اسرائیل و مبارزه آنتاگونیستی با ایالات متحده مدنظر باشد؛ با این وجود، چرا باید نبرد ایدان-اسراییل به پایان رسد؟! به دلایل زیر نبرد دوباره آغاز خواهد شد:
۱- از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵، اسرائیل ۱۲ بار آتش بس را بنا بر ضرورت های تاکتیک ی در جنگ ها و نبردهای متعدد پذیرفته است؛ ولی بی استثنا همه آنها را نقض کرده است. برای نیروی تزاخال(نیروی دفاعی اسراییل) شکستن پیمان آتش بس، ترفندی مقبول، پسندیده و ستودنی است؛
۲- بهانه ی جهان پسند، برای از سرگیری نبرد از سوی اسرائیل (اشغالگر) هم کم نیست: مصوبه قطع همکاری با آژانس مجلس جمهوریاسلامی، تاکید وزارت خارجه بر ادامه غنی سازی، گفتگو و ظن در باره ناکام ماندن بمباران های B.2 های آمریکایی در نطنز و فردو و احتمال بقای مقادیر هنگفت اورانیوم غنی شده.
خب با این همه، اسرائیل نگران نخواهد شد و پوتین ها دوباره پوشیده نخواهند شد؟!
۳- باوجود چنین فضایی، از کجا معلوم مکانیسم ماشه به جریان نیفتد و تحریم ها بیش از پیش، باز نگردد؟!
۴- از دیدگاه منطق نظامی، چرا اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا، از فرصت آسمان باز کنونی برای وادار کردن ایران به دست کشیدن از برنامه هسته ای سود نبرند؟ چرا فرصت بازسازی و نوسازی به پدافند جمهوری اسلامی داده شود؟!
۵- تجربیات موفق در لبنان، سوریه و پیشتر لیبی، اسرائیل(اشغالگر) ممکن است دولت اسراییل را با تجهیز و آمادگی بیشتر، وادار به تجدید تخاصم، از طریق حملات هوایی کند.
۶- با وجود اطمینان از پشتیبانی گسترده، بی قید و شرط و لاجرم آمریکا از اسرائیل در همه بازی ها، احتمال نیمه کاره رها شدن نبرد، چندان زیاد نیست.
راهکار: تغییر کلی استراتژی و اهداف دیرینه جمهوری اسلامی و یا توافق جامع و همه جانبه با ایالات متحده و احیای کامل مناسبات.
#یدالله_کریمی_پور
@KetabTOpdf
🔴 گروسی ساعاتی پیش در مصاحبه با فاکسنیوز اعلام کرد رژیم اورانیوم ۶٠ درصدی که غنی کرده در مکانهای تاریخی اصفهان پنهان کرده است.
وای بر ما اگر این راست باشد 🔴🔴🔴🔴
وای بر ما اگر این راست باشد 🔴🔴🔴🔴
Forwarded from M. Motaharnia KashaniⓂ️اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ (Simorgh Huistory Think Tank)
🪽در چارچوب آیین قدرت، اخلاق نه یک قید محدودکننده، بلکه نظامی درونیشده از تعادلبخشی قدرت است. اخلاق در این نگرش، سامانهای برای تنظیم انرژیهای قدرت در مسیر معنا، مسئولیت و همزیستی است؛ ابزاری برای بازگرداندن قدرت از انحراف به گرداب، و ایجاد پیوندی بین قوام هستیشناختی قدرت و سامان اجتماعی آن. از اینرو، اخلاق تجلی حکمت قدرت در حوزه رفتار است، نه ممانعت آن.
#آئین_قدرت
#آرخه_قدرت
#مطهرنیا
#آئین_قدرت
#آرخه_قدرت
#مطهرنیا
ترنجستان
شاهو عندلیبی
هر کسی به جنگ رفت ..
زنده برنگشت ..!
حتی اونهایی که
زنده برگشتند ..!
" ترنجستان "
#شاهو_عندلیبی
#موسیقی_بیکلام
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17
زنده برنگشت ..!
حتی اونهایی که
زنده برگشتند ..!
" ترنجستان "
#شاهو_عندلیبی
#موسیقی_بیکلام
➣᪣ @KetabTOpdf
@Ketab_17