#مانتره_سپند_ایزد

بیست و نهمین روز ماه، مانتره‌سپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا مَنتره به چم سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس.
در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است. وی ایزد و نگاهبان آب است. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوش‌ها و چشم‌هاست.
مانتره‌سپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.

اشوزرتشت اسپنتمان در سرودهای خود گاتها را مانتره که همان سخن اندیشه‌ برانگیز است نامید. مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است.
مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روان‌ها هم آماده است و شفا می‌بخشد قلب‌های خسته انسان در رنج را.

«مانتره» یکی از واژه‌های بنیادین گاهان ست. این کلمه از ریشه من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است.
اما روان‌ترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است. اشوزرتشت در گات‌ها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره می‌نامد.
هم چنین در اوستا، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اَهونَ‌وَر» به نام مانتره شناخته می‌شوند. سراینده مانتره نیز «مانترن» نامیده می‌شود.

# ویژگی‌های_مانتره


۱- درمان بخشی :
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.

۲- الهام گونه بودن
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به بزرگی رسید، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) می‌داند.

۳- موسیقیایی بودن :
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن، موسیقایی بودن آن است.

۴- توانایی اهورایی مانتره :
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آن ها بسیار گفته شده است.

از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گاتها و قسمت‌های اصلی اوستا بر می‌آید، مانتره جزئی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر انساتی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهره‌مند می‌شود و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در می‌آید و به مانتره وجودی انسان دیگری می‌رسد و آن را بر می‌انگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گاتها. پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و می‌توان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد.
گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.

سروده‌ ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌‌ی نسک (کتاب) بندهش :

ای دلارام روز مار‌اسپند،
دست بی‌جام لعل مِی، مپسند.
خرمی در جهانِ خرم بین،
شادمانی كن و به ناز بخند.

اندرزنامه‌ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم) :

جامه افزای و دوز و پوش و زن به زنی کن/که فرزند تیز ویر ( باهوش) و نیک زاید.

اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

زن تازه در (ماراسفند) گیر/که فرزند نیک آید و تیز ویر.

گل کرکم نماد مانتره سپند ایزد است.

@khashatra
#آرمان_دین_پاک_بهی_مزدیسنی

آرمان دین پاک بهی خوش بختی و رستگاری ست که همانا خشنودی مرتو (:انسان) و آرامش و آسایش تن و روان می باشد.
دین بهی به ما می آموزد که تنها راه رسیدن به این آرمان پیمودن راه راستی ست زیرا راستی و درستی آن راستینگی است که بر بنیاد آن ها زمین و آسمان و هر چه در آن هاست آفریده شده و آفریدگار آن ها نیز خداوند یکتا و ابردانای هستی بخش است.که اشو زرتشت آموزگار ما آن را اهورامزدا نامیده است.
این آفرینش بر بنیاد هنجاری پیدایش یافته که داتی (:قانونی) است دگرگون نشدنی و جاودانی.
نام این هنجار اشا «asha» می باشد.
بر پایه ی این هنجار هر کنشی در هر جای جهان انجام گیرد واکنش مناسب خود را خواهد داشت و از این رو هر کار درست و هماهنگی با اشا نتیجه ی خوب و درست و وارونه ی آن هر جنبش و کاری که نادرست باشد نتیجه ی آن نیز نادرست و «بد» خواهد بود.
۱
@khashatra
مرتوگان نیز که جزوی از این آفرینش هستند اگر خود را با هنجار هستی (:اشا) هماهنگ کرده و اندیشه، گفتار و کردار،
بر پایه ی آن استوار باشد، خوب و اشون ( ashavan ) بوده و نتیجه ی کردار همگان نیز خوب و اشویی است.
این نتیجه ی خوب، خشنودی آورده و به آرامش دست می انجامد.
آرامشی که میوه ی آن پیشرفت و رسایی (:تکامل) بوده و تن و روان را به آرامش و تندرستی رسانده و زندگی آسایش می یابد.
مرتو (:انسان) پدیده ای ست اجتماعی و برای داشتن یک زندگیِ آرام و آسوده نیازمند به داشتن جامعه ای آرام و آسوده است تا همه ی یگان های باشنده در آن بتوانند در این آرامش هنباز (:شریک) باشند.
بنابراین برای هر زرتشتی این یک نیاز و یک خویش کاری (:وظیفه) است تا به آرام سازی هازمان (:جامعه ی) خود نیز یاری رساند.
این خویش کاری خود جزوی از هنجار اشاست که در پیوند با«انسان اجتماعی» انسانی که دارای نیروی اندیشه گری بوده و می تواند گزینش کند دارای مینش (:مفهوم) می گردد.
در برابر خویش کاری آزادی گزینش قرار دارد بدین مینش که ؛ مرتو (:انسان) اگرچه آزاد است که از میان راه های گوناگون برگزیند اما باید آگاه باشد که پاسخ گوی نتیجه ی گزینش خود خواهد بود.
۲
@khashatra
برای این که این گزینش ها به درستی انجام گیرد به دو چیز نیاز است :

۱ - وهومن یا بهمن،
منش نیک یا خرد نیک که نیروی شناسایی و تمیز (:درست از نادرست) است.


۲ - آگاهی و دانایی.
از راه وهومن است که مرتو (:انسان) راه را از چاه تمیز داده و بد را از خوب جدا می کند. این نیرو از آغاز خام و نارسا بوده و بایست با تمرینات ؛
روانی، اخلاقی و هم چنین به یاری تجربه آن را پخته و آموخته ساخت.
به راستی انسان دارای دو گونه نیروی تمیز یا خرد می باشد.
یکی خرد گوهری یا ذاتی (:آسن خرد) و دیگری خرد دریافتنی یا آموختنی (:گوشوسرود خرد).
۳
@khashatra
داوری های از پیش ساخته شده و بی بنیان (:پیش داوری) یکی از بزرگ ترین آفت های مرتوگان است.
یکی از چیزهایی که در فرادیدگری های (:تصمیم گیری) درست در زندگی یاری می رساند و ما را به پیش می برد آگاهی و برداشت درست از هنجار اشاست.
یکی از گزارش های شایسته ای که برای اشا شده است این است که :
اگر کار درست در زمان درست و مکان درست و با ابزار درست و به درستی انجام گیرد نتیجه نیز درست خواهد بود.
هر کدام از این ها هم که در جای درست خود نباشد نتیجه درست و رسا نخواهد بود.
مهم تر از همه این است که بدانیم هر کار انجام شده در کارنامه ی کارکردهای ما در زندگی نوشته شده و هنایش(:اثر) خود را به جای خواهند گذاشت.
۴
@khashatra
کردارهای خوب و انسان دوستانه و آرامش خواهانه به ما آسودگی وجدان و خشنودی بخشیده و واژگون آن نتیجه ی زیان بار خود را نه تنها روی خود ما وانگه بر روی سر تا سر جهان هستی بر جای خواهد گذاشت.
به گفته ی دیگر، این همان بهشت و جهنمی است که ما با کردو کار خود می توانیم در هر دم درهای آن را بروی خود باز و بسته کنیم.
یکی از بزرگ ترین درس های اشا، که شاید به توان از آن با نام دات زرین (:قانون زرین) نام برد میانه روی است.
تندروی در هر زمینه ای در جایی به کژراهه خواهد رفت. و ما را از راه راست به در خواهد برد.
برای میانه روی باید بر روی خود و کارکرد سهش های (:احساسات) خود چیره باشیم.
این شهریاری یا چیرگی بر خود یا خویشتن داری در فرهنگ بهدینی خشترا khshatnra نامیده می شود.
برای رسیدن به این چیرگی بر خود و آرامش، روش ها و ابزارهای کمکی نیز وجود دارند مانند ؛
نیایش و هم چنین، تمرینات تمرکز اندیشه و همترازی (:بالانس) تن.
کسی که از وهومن برخوردار بوده و هماهنگ با اشا زندگی کند نیک کردار و سازنده می باشد.
مرتوگان آزاد و نیک خواه و خشترایی در هر هازمانی می توانند سیستم خوب و دل خواه خود را برای پیش بردن جامعه بنیان گذارند.
و رهبران اشویی خود را برگزینند.
این شهریاری خوب و برگزیدنی را « وهو خشتر وئیریو vohu khshathra vairyo » می نامند.
۵
@khashatra
هنگامی که مرتو با بهره گیری از منش نیک و هماهنگی کامل با اشا یا اشویی زیستن و پاک و پاکیزه بودن در اندیشه و گفتار و کردار خود، به نیکی بر خود و سرکشی ها و احساسات ویرانگر خود مانند زیاده خواهی، کینه جویی، خشم و مانند آن ها چیره شده و راه میانه و راست را در پیش گرفت و به آرامش و آسایش در تن و روان دست یافت، آن گاه است که آفرینندگیِ نیک و سازنده در او شکفته گشته و به نوسازی و پیشرفت همیشگی خود و جهان، به سوی تکامل و رسایی خواهد پرداخت.
تکاملی که در فرهنگ ما به آن «هئوروتات haurvataat»، یا خرداد گفته می شود.
بدین چمار که مرتو نمونه ی ایده آلی از پیشرفت و رسایی می گردد و پس از آن دیگر برگشت پذیری و کاهش یابندگی (:انگره) جایی نداشته و تنها افزایش و پیشروی همیشگی (:سپنتا) است به سوی جاودانه شدن یا «هئوروتات امرتات haurvataat ameretaat».
واپس گرایی، کهنه پرستی و خشک اندیشی در آرمان زرتشتی ناستوده و ناشایست است.
مرتو شایسته است که، پیوسته در کار نوآوری باشد. زندگی بدون آفرینندگی تیره و خاموش و مرگ آور است.
۶
@khashatra
کاشتن یک گل یا درخت تا نوشتن یک نوشتار و یک نسک ساختن یک آهنگ و ایجاد یک هنر، زادن یک فرزند و برداشت یک فرآورده، همه و همه خدمت و یاری به آفرینش است.
تنها زندگی ای شکوهمند و سرشار و زنده است که در آن همه ی نیروهای مرتوگانی (:انسانی) به کار می افتد و هنر، نوآوری، شادی و خوش بختی تا جنب و جوش، کوشش و پویش همه جا را فرا می گیرد.
« بشود مانند کسانی شویم که جهان را به سوی رسایی و آبادی به پیش می برند »
(گاتاها، هات ۳۰، بند ۹).

هازمان مرتوگانی (:جامعه ی انسانی) نیز که چون از مرتوگان به هم آمده است دارای همان کارسازها یا مکانیسم ها بوده و همان ارزش ها در آن برپاست.
یک هازمان (:جامعه ی) خشترایی که همه ی یگان های به هم آورنده ی آن از سر تا پای آن، هماهنگ با هنجار اشایی کار می کنند به آرامش و شادی دست یافته و در آن آرامش به سوی بهبودی و بهزیستی به پیش می رود.
این هازمان ها (:جامعه ها) که روی همه ی آن ها هازمان جهانی است، بر پایه ی خانواده، برزن، شهر، کشور و جهان استوار است.
برای داشتن یک هازمان (:جامعه ی) سالم جهانی باید نخستین پایه های اجتماعی یا خانواده را سالم بنیان گذاشت. و سپس کوی برزن و شهر و کشور را ساخت تا به جهان رسید.
۷
@khashatra
اِمِرتات یا اِمُرداد، که سوی پیش رفت می باشد آن چگونگی (:وضعیتی) است که همراه با آگاهی و آرامش و شادی کامل و هم جوار با ابر دانای هستی بخش «اهورا مزدا» است.
مرتو (:انسان) نیک و پاک و اشویی، مرتوی ست کامل تر، (در سنجه ای مرتوگانی). این گونه مرتوها بی گمان هم بر روی خانواده و خویشان خود و هم بر روی هازمانی (:جامعه ای) که در آن زندگی می کنند هنایشی (:اثر) سازنده و آبادکننده بر جای می گذارند.
فرزندانی که در این گونه خانواده ها پرورش می یابند نام نیک پدر و مادران خود را همواره زنده نگاه خواهند داشت و هازمان (:جامعه) نیز هنایش یافته از گفتار و کردار آنان گام های بیشتری به سوی پیش رفت برخواهد داشت.
و نام نیک آنان را در تاریخ خود زنده و جاودان نگاه خواهد داشت.
این نمودِ این جهانیِ جاودانگی و نامیرایی می باشد. جاودانی روان، نمود مینوی اَمئرتات بوده که هستی جاودان است در بهترین چگونگی مینویی یا «اشه وهیشته» سرای اندیشه نیک و «گروسمان» سرای سرود و جایگاه والای اهورا مزدا.

« پارسایانی که در برابر هنجار هستی و راستی و پاکی زندگی می کنند در جایی که در پرتو خورشید تو درخشان و منزلگه دانایان است به سر خواهند برد.»
(سپنتمد گات، هات ۵۰ بند ۲).

📚 بن مایه :
برگرفته از نگارشات موبد کامران جمشیدی.

پژوهش و گردآوری : بردیا بزرگمهر
۸
@khashatra
وُهومَن اَمشاسِپَند
#امروز به روز، پیروز ‌و فرخ روز مانتره سپند ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۲ مزدیسنی آدینه  ۲۸ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی ۱۷ می سال ۲۰۲۴ (ترسایی) ✔️ مانتره سپند= سخن اندیشه برانگیز. @khashatra
#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز انارم ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۲ مزدیسنی

شنبه  ۲۹ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی

۱۸ می سال ۲۰۲۴ (ترسایی)

✔️ انارم = فروغ و روشنایی بی پایان.

@khashatra
#انارم_ایزد

انارم به چم (معنی) «روشنایی بی پایان» است و در اوستا «اَنَغرِرَاوچَ» خوانده می‌شود.
کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی می‌کنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه می‌کنند، سرانجام به سرای نور و سُرور می‌روند که سرشار از خرسندی و شادمانی برای آن‌ها است.
این سرا، همان خانه‌ ی واپسین و جایگاه روشنایی و فروغ بی‌پایان است.
مسعود سعد پیرامون این ایزد می‌سراید :
«انیران ز پیران شنیدم چنان
که مِی خورد باید به رطل گران».

زرتشتیان در این روز به سفر می روند و اهورامزدارا به شوند داده‌های نیکش برای زندگی ستایش می‌کنند،

گل «مروارید شيران» نماد انارام در دین زرتشتی است.

@khashatra
#خواا_ت_ودتام_اوستایی

خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی ، ازدواج با محارم نیست.

دیر زمانی ست که دشمنان فرهنگ و تمدن ایران باستان و آیین پاک اشوزرتشت، ازدواج با محارم یا پیوند زناشویی با نزدیکان مانند ؛
خواهر و مادر را به زرتشتیان نسبت می دهند. و با این نگرش همراه با تهمت های دیگری مانند ؛
آتش پرستی و دوگانه پرستی بر آنند تا شاید دلدادگان آیین راستی و خرد و خواستاران فراوان برای پیوستن به فلسفه و بینش اشوزرتشت اسپنتمان را گمراه و پشیمان کرده باشند.
پیوند زناشویی با نزدیکان نه تنها در بینش اشو زرتشت و سروده هایش گاتاها نیامده است و پیروان اشوزرتشت هیچ گاه از این چنین شیوه ی نادرستی پیروی نکرده اند بلکه اشوزرتشت در تنها موردی که درباره پیوند زناشویی در گاتاها سخن به میان آورده برای زناشویی کوچک ترین دخترش ،به نام پوروچیستا با جوانی خردمند و به دور از خانواده ی اشوزرتشت به نام جاماسپ بوده است.
با این گزارش چنان چه در بینش اشوزرتشت، تراداد (:سنت) زناشویی با نزدیکان پسندیده بود و جایگاه باارزشی داشت.
برای بنیان گذاشتن چنین رسمی بی گمان اشوزرتشت خودش با دخترش ازدواج می کرد و یا به یکی از پسرانش سفارش می کرد تا با خواهرشان پیوند زناشویی داشته باشند.
نه این که با آزادی گزینش از پورچیستا درخواست کند که با خرد خویش رایزنی کرده و سپس جاماسپ را که در دین داری نام آور شده را به همسری خویش بپذیرد.

《 تو پورچیستا اسپنتمان ای جوان ترین دختر زرتشت درباره ی او (:جاماسپ) که پای بند اندیشه ی نیک است و هم بستگی با راستی و خردمندی را به تو ارزانی می دارد با خرد خود رایزنی کن و سودمندترین کاری که بر پایه ی پارسایی استوار است در پیش گیر.
(گاتاها هات ۵۳ بند۳۳)》


برهمه آشکار است که در روزگاران گذشته یونانیان، رومیان و به ویژه تاریخ نگاران دوران هخامنشی و ساسانی مانند ؛
هرودت و یهودیانی که روی خوشی از ایرانیان نداشته اند گزارش های نادرستی از رفتار ایرانیان ثبت کرده اند.
و پس از آن نیز تازیانی که به ایران روی آورده اند.
برای مثبت شمردن تازش خود به ایران به چنین دروغ پردازی ها و برداشت های نادرست دامن زده و از برخی واژگان اوستایی و پهلوی به ویژه واژه " خُواث وَدَتام" برداشت نادرست داشته اند.
پس از آن پژوهش گران ایرانی و خارجی نیز که در آیین اشوزرتشت پژوهش کرده اند از این گونه برداشت ها و دروغ پردازی ها بدون توجه به درستی و نادرستی آن بهره گرفته و گاهی آن را به عنوان سپر دفاعی در برابر پویایی آیین راستی به کارگرفته اند.
و شوربختانه این گونه دروغ پردازی ها هم چنان نیز ادامه دارد.
۱
@khashatra
برداشت نادرست ؛

برکسی پوشیده نیست که چنان چه در برخی از نوشته های یونانی، تازی، سریانی و پهلوی در باره ی واژه ی "خُودث وَدَتام" جستجو شود، به برگردان نادرستی از این واژه خواهد رسید که، به پیوند زناشویی با نزدیکان نیز شباهت دارد.

واژه اوستایی "خُواَاِت وَدتَه" که در زبان پهلوی به ریخت  (:شکل)، "خُوا یت وَدَس" و "خوایت وَدَت" نیز بیان شده است.
چم (:معنی) درست آن به خویشان رسیدن، به نزدیکان پرداختن، مهربانی با خویشان، ازخود گذشتگی و همانند آن هاست.
و شباهت کاربردی نزدیکی با واژه " صِله رَحِم" دارد که، در رفتار اسلامی بر آن تاکید شده است.
چنان چه بخواهیم مهربانی کردن به خویشان را در پیوند زناشویی، نیز پذیرا باشیم، چرا خویشان را با خانواده از هم باز نمی شناسیم، فرزند خویشان به چم دختر و پسرخاله، خالو، عمو و عمه می باشند، که پیوند زناشویی با آنان ناشایست نبوده است.
بنابراین خویشان را با اهل خانه و خانواده که ؛
مادر و خواهر است اشتباه نگیریم.
در گذشته یکی از تراداد ها ی پسندیده این بود که چنان چه پسر و دختری در خویشاوندان باشد نخست آنان را به همسری می گرفتند تا همه فرزندان یک قبیله برای تداوم و پیش رفت خانواده سر و سامانی داشته باشند.
در نیایش روزانه زرتشتیان و در سرود مَزدیسنو اهمی از اوستای کشتی در بخش ویژه ی آن که پیمان داری به دین زرتشتی را یادآوری می کند از واژه خواَاِت ودتام نیز بهره گرفته شده است.

مَزدیسنُو اَهمی. مَزدیسنُو زَرَه توشتریش. فرَوَرانِه آستو تَس چا. فرَوَرتَس چا. آستویه هومَتم مَنُو. آستویه هوختُم وَچُو. آستویه هوَرشتِم شکیه اُتنم.

برمی گزینم دین مزدیسنا را که سفارش شده ی اشوزرتشت است. و استوارم براین کیش.
می ستایم اندیشه ی نیک را، می ستایم گفتارنیک را ، می ستایم کردار نیک را.

آستویه دَاِنام وَنگوهیم مازدَیسنیم. فرَسپایه اُخذرام. نیذاسنه یی تیشِم. خُوات وَدتام. اَشه اُونیم.
 می ستایم دین نیک مزدیسنا را که نکوهنده ی جنگ و خون ریزی و ستایش گر آشتی و از خود گذشتگی و پارسایی است.
( خرده اوستا، اوستای کشتی )

در این سرود و در نیایش روزانه که هر زرتشتی با مزدا ( خرد رسا )،
پیمانی تازه می بندد، به واژه ی خُوات وَدَتام نیز اشاره و پیمان داری می کند.
بی گمان هدف او از این پیمان در نیایش روزانه، پیوند زناشویی با نزدیکان و ازدواج با خواهر و مادر خود نیست بلکه او خواستار پویایی، فروزه ی از خود گذشتگی در خویش است تا بتواند به خویشان و نزدیکان خود یاری رسانده باشد.
۲
@khashatra
برداشت نادرست از این واژه هنگامی روی داده است که پژوهش گران این واژه را به استناد گزارش هایی از هرودت و دیگر کهن نگاران (:تاریخ نگاران) خارجی از کتیبه ی، کرتیر موبد دوره ساسانی، برخی از نوشته های پهلوی پس از ساسانی، داستان هایی مانند ویس ورامین و پیوند هایی نادرست در درباره ی برخی از پادشاهان گذشته اشاره می کنند.‌ و چنین می پندارند که این گونه رویداد های نادرست از تاریخ را برآمده از واژه خوات ودتام اوستایی وبه اشتباه پیوند با نزدیکان دانسته اند.

بر همه آشکار است که برخی از واژگان کلیدی در زمانی ویژه و برای نیاز های اجتماعی و فرهنگی خاصی به کار گرفته می شوند که این شیوه گاهی از رهبران و راهنمایان دینی روی می دهد.
برای نمونه پس از انقلاب اسلامی در ایران واژه ی " شیطان بزرگ" بر سر زبان ها افتاد که برای استعمار گران به ویژه آمریکا نسبت داده شده بود.
در نظر بگیریم که کسی منظور و چم این واژه را ثبت نکرده باشد.
پس از هزاران سال پژوهش گری بخواهد کاربرد واژه "شیطان" و "بزرگ" را در تاریخ ایران بررسی کند به چه نتیجه ای خواهد رسید!؟
در روزگاران گذشته نیز چنین بوده است.
واژگان بی شماری داریم که زمانی کاربرد ویژه ای داشته ولی اکنون برگردان دیگری را به آن نسبت داده اند.

"یزدان" از ریشه یَزَته در اوستا است که در پارسی به ریخت (:شکل)، یَزَت در آمده است و به چم چیزهایی است که شایسته ی ستایش باشند.
مانند آب، نور خورشید و ایزدان دیگر ولی کاربرد نادرست کنونی واژه ی یزدان به چم خداوند است.

واژه ی " کوشک " در گویش پارسی به بنای بزرگی گفته می شود که پیرامون آن را باغ و درختانی فرا گرفته باشد.
این واژه را ترک ها به ریخت "کوسک" در آورده و آن را به اروپا برده اند.
واژه ی انگلیسی کیوسک (kiosk) از آن درست شده و به اتاقک کوچکی گفته می شود که محل فروش روزنامه یا نصب تلفن می باشد.
واژه ی "دهقان" در آغاز به چم خداوند مالک روستا و مرتو (:انسان)، فرهیخته بوده است ولی اکنون به کسی گفته می شود که، پیشه ی کشاورزی و آبیاری را به دوش دارد.

واژه ی "فرنگی" که اکنون به اروپاییان گفته می شود از سده ی یازدهم ترسایی (:میلادی) به کار رفته که بخشی از اروپا به رهبری فرانسه ( فرانکی ) به مشرق زمین حمله کردند و جنگ های صلیبی را آغاز کردند.
این واژه نیز امروز کاربرد دیگری به دست آورده است.
واژه ی " آکبند " که اکنون به بسته های دست نخورده و باز نشده گفته می شود مربوط به زمانی است که کالاهایی با مارک (uk.band)، از انگلیس به بندر خرمشهر آمده و مردم خوزستان در آغاز آن را آک- بند خوانده و این واژه اکنون کاربرد دیگری به خود گرفته است.
بی گمان واژه ی خُودت وَدَتام نیز در آغاز خویشتن داری و به خویش پرداختن بوده که پس از هزاره ها، دشمنان فرهنگ ایران،
آن را دیگرگون برگردان کرده اند.
۳
@khashatra
زنده یاد موبد اردشیر آذرگشسب با اشاره به پنج نمونه پیوند زناشویی در ایران باستان برداشت نادرست دیگری را نیز بیان کرده است.

در آیين زرتشتى چند همسری رسم نبوده است بنابراین در آن زمان هیچ مردی حق نداشته بيش از يک زن داشته باشد.
به همین شوند (:دلیل) پيوند زناشویى در آن روزگار نسبت به چگونگی شرایط خانواده پنج گونه روی می داده است.

#پادشاه_زن،
#چكر_زن،
#ايوک_زن،
#ستر_زن،
#خود_رای_زن.

۱ - پادشاه زن :

دختران پس از رسيدن به سن زناشویی با خشنودی پدر و مادر پیوند زناشویی داشته اند.

۲- چَكر زن :

هر گاه زنى بيوه پس از درگذشت شوهر نخستين خود با ديگرى پیوند زناشویی داشت آن را زير نام چكر زنى ثبت مى کردند.

۳- ايوک زن :

ایوَک در زبان پهلوی به چم یک است.
چنان چه مردى در زندگی زناشویی فرزند پسری نداشت و فرزندان او همه دختر بودند برای این که نام خانوادگی خویش را به وسیله ی پسرش به آیندگان برساند هنگامی که نخستین دخترش با پسری پیوند زناشویی می داشت.
دختر وظیفه داشت تا نخستین پسرش را که زایمان می کرد به پدر خود پیشکش کند تا نام خانوادگی پدر بر او( پسر دخترش ) گذاشته شود.
و به این ترتیب پدر از دخترش ایوک (یک) فرزند را به یادگار می گرفت.
و این نیز سبب برداشت نادرستی شده بود که می پنداشتند پدری با دختر خود پیوند زناشویی داشته در حالی که دختر چنین پدری پس از زایمان نخستین پسرش را به پدر پیشکش می کرد.
۴
@khashatra
۴ - سَتَر زن :

واژه ی سَتَر در زبان پهلوى به چم فرزند آمده است و واژه ی استر و سترون در گویش پارسى از اين واژه گرفته شده اند.
در آن روزگار چنان چه پسر يا مردى بدون زن و فرزند از جهان در می گذشت خويشان و بستگان او مى بايستى دوشيزه اى را با هزینه خود و به نام آن فرد درگذشته زير نام سَتَر زنى به پیوند زناشویی جوانى دیگردر مى آوردند.
شرط اين گونه پیوند زناشویى این بود كه زن وشوی می پذیرفتند تا يكى از پسران خود را به فرزند خواندگی شخص در گذشته پیشکش کنند.
تا نام کسی که بدون فرزند از جهان در گذشته نیز در خانواده یادآوری شود.
اين نوع زناشویى نیز يكى از برداشت های نادرست بود كه بهانه به دست دشمنان مى داد زيرا هرگاه خواهر درگذشته ای با کسی ازدواج می کرد و می پذیرفت که نخستین فرزندش را به نام برادر درگذشته اش به ثبت برساند آنان می پنداشتند که خواهری با برادرش پیوند زناشویی داشته است.
در حالی که چنین نبوده و خواهر پس از درگذشت برادرش و پس از این که به شیوه عادی ازدواج کرده بود یکی از فرزندان خویش را برای یادبود نام برادرش که در گذشته بود به خانواده پدری خویش سپرده بود.

۵ - خود راى زن :

در ايران باستان چنان چه پسر و دخترى به سن قانونى برای پیوند زناشویی می رسيدند و با دل دادگی خواستار پیوند زناشویى مى شدند و پدر و مادر آنان خشنود نبودند پیوند آنان بدون رضایت پدر و مادر خود رای زن به ثبت می رسیده است.
۵
@khashatra
نتیجه

چنان چه بدون تعصب بخواهیم رویداد های تاریخی مردم گوناگون را بررسی کنیم آشکار است که گاهی زناشویی با نزدیکان در تاریخ ملت ها روی داده ولی به ادیان نسبتی نداشته است.
فرزندان حضرت آدم و حوا، هابیل و قابیل خواهر وبرادری بودند که با یکدیگر پیوند زناشویی داشتند.
در نسک سپند (:کتاب مقدس) آمده که ساره همسر ابراهیم خواهر او بوده است.
( نسک پیدایش سوره ی ۲۰ )
زئوس خدای بزرگ یونان نیز با خواهر خویش ازدواج کرده است.
( ایلیاد ، سرود هفدهم )
کلودیوس امپراتور روم با دختر خود ازدواج کرده و آن را به صورت دات (:قانون) در آورده است.
برخی پادشاهان مصر با خواهران خود پیوند زناشویی داشته اند.
و ملکه عیلامی که دو برادر خود را به شوهری داشته است.
بنابراین همانند دیگر رویدادهای رنج آور و غیر انسانی که در تاریخ گذشته ی ملت ها پیش آمده است مانند جنگ و خون ریزی، غارت و چپاول، ستم و بیداد، جنگ های بین ادیان ومذاهب، برده داری ونژاد پرستی و کژروی هایی که اثر ناگوار آن تاکنون هم چنان برجای مانده است.
نمونه هایی از رفتار نادرست و بسیار اندک در برخی از خانواده ها مانند ؛
پیوند زناشویی با نزدیکان نیز پیش آمده است که نباید آن را به دینی نسبت داد و پیروان کنونی آن را سرزنش کرد.
به ویژه پیروان بینش پاک اشوزرتشت که پیوسته آهنگ راستی و خردمندی را نواخته اند و نه تنها پیام آورشان چنین رسمی را بنیان نگذاشته است بلکه زرتشتیان نیز در گذر زندگی هازمانی خویش هیچ گاه پیوند زناشویی با خواهر و مادر خویش نداشته و با آن بیگانه بوده اند.
نسبت دادن این گونه دروغ ها ، تهمت و افترایی بیش نیست و گناهی نابخشودنی در پی خواهد داشت.
۶
@khashatra
نسبت ناروا به زرتشتیان

در تاریخ گذشته ایران نیز همانند دیگر ملت ها، کژروی هایی به ثبت رسیده که نمونه آن پیوند زناشویی با نزدیکان است.
که برخی از آن ها دروغ پردازی است و بقیه نیز با فرهنگ و دین زرتشت هیچ پیوند و نسبتی ندارد.
زیرا هرگاه در چنین مواردی از موبدان زرتشتی پرسش شده است این عمل را ناشایست و نکوهیده بیان کرده اند.
در یک روایت مسیحی آمده است که یزدگرد دوم در هشتمین سال پادشاهی خود با دخترش ازدواج کرده و سپس او را کشته است.
جالب این که کریستن سن نیز آن را در نسک "ایران در زمان ساسانیان" ، آورده است.
آن چه از زندگی درست یزدگرد در تاریخ داریم او به هنگام آغاز پادشاهی تنها ۱۵ سال داشته و در سال هشتم پادشاهی ۲۳ ساله بوده است.
چگونه ممکن است که در آن سن و سال دختری داشته باشد که بتوان با او ازدواج کرد!

داستان هما و بهمن در شاهنامه نیز مورد دیگری است که به آن اشاره می شود که بهمن دختر خود هما را به همسری خود در آورده است!
چنان چه این داستان روی داده باشد آیا آنان زرتشتی بوده اند یا برپایه ی کدام سفارش اشوزرتشت چنین کاری را انجام داده اند؟
مورد دیگر ازدواج کمبوجیه با خواهر خویش است که هرودت آن را چنین گزارش داده است :
کمبوجیه مردی بود خودسر و کینه جو و سنگ دل که تنها برادر خود بردیا را در جوانی بکشت تا مبادا روزی بر او شورش کند.
و پس از آن عاشق دلداده خواهر خود هئوتسا شد و برآن شد تا با او ازدواج کند از آن جا که چنین رسمی در ایران سابقه نداشت از موبدان خواست تا پس از مشورت با یک دیگر، قانونی در دین بیابند که به این کار نادرست او اجازه داده شود.
موبدان که از تند خویی و خشم کمبوجیه نگران بودند به او گفتند "در دات های (:قانون های) ایرانی نگریستیم هیچ داتی
در دین نیست که پیوند زناشویی برادر با خواهر را روا دارد.
ولی داتی هست که شاه در انجام هرکاری آزاد است"

بنابراین اگر چنین رسمی تا زمان هخامنشی شناخته شده بود موبدان سفارش آن را به کمبوجیه نیز کرده بودند!
برخی از پژوهش گران نیز بر این باورند که ازدواج با محارم در بین زرتشتیان وجود داشته ولی پس از آمدن اسلام به ایران از بین رفته است.
این نیز نادرست و دروغ است زیرا زرتشتیان پس از ساسانیان هم چنان آداب و رسوم خود را در هر شرایطی مخفیانه پیروی کرده اند.
و تغییری در آن نداده اند.
چنان که همه جشن ها و تراداد های نیاکان خود را هم چنان برگزار می کنند.
اگر چنین رسم نادرستی را از گذشته پیروی می کردند بی گمان تاکنون نیز باید ادامه داشته باشد.
آشکار تر زرتشتیانی که پس از حکومت های نخستین اسلامی در ایران به هندوستان کوچ کرده اند و به پارسیان شهرت یافته و در آن کشور با آزادی زندگی کرده اند چنانچه رسم پیوند زناشویی با مادر و خواهر را پیش از آن در ایران پیروی می کرده اند آن را باخود منتقل کرده و در هندوستان نیز به آن عمل می کردند.
در حالی که پارسیان (زرتشتیان هند) هیچ گونه ازدواج با محارمی را در هزار سال گذشته در خانواده نداشته اند.

📚 بن مایه :

◀️ خرده اوستا، برگردان از دین دبیره به کوشش رشید شهمردان ،
انتشارات فروهر ، چاپ سوم ۱۳۸۰
◀️ گاتاها سرودهای اشوزرتشت،
روان شاد دکتر آبتین ساسانفر،
انتشارات بهجت، تهران چاپ دوم ۱۳۹۳
◀️ تارنمای موبد دکتر کورش نیکنام.
◀️ ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی،
تهران چاپ نهم ۱۳۷۷
◀️ مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان،
موبد اردشیر آذرگشسب،
انتشارات فروهر تهران  ۱۳۵۸

پژوهش و گردآوری : بردیا بزرگمهر

@khashatra
۷
وُهومَن اَمشاسِپَند
#امروز به روز، پیروز ‌و فرخ روز انارم ایزد از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۲ مزدیسنی شنبه  ۲۹ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی ۱۸ می سال ۲۰۲۴ (ترسایی) ✔️ انارم = فروغ و روشنایی بی پایان. @khashatra
#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز اورمزد و خورداد ماه سال ۳۷۶۲ مزدیسنی

یک شنبه  ۳۰ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی

۱۹ می سال ۲۰۲۴ (ترسایی)

✔️ اورمزد = هرمزد ، خداوند.

✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.

@khashatra
#اورمزد

امروز اورمزدست ای يار مِی گسار/
       برخيز و تازگی کن و آن جام باده آر
ای اورمزد روی بده روز اورمزد/
      آن مِی که شادمان کُندم اورمزدوار

🔻اورمزد
((یکتا پروردگار بزرگ ایرانیان باستان و مزدیسنان، و آفریدگار زمین و آسمان و آفریدگان.
امشاسپندان و ایزدان نیز آفریده اویند.
او عین قدرت و دانش پر از خیر و راستی و سپندی و نیکی ست.
👈 اورمز، هورمزد، هرمزد = مخفف اهورامزدا، خدای یگانه، نام ستاره مشتری، نام فرشته‌ای، نام روز اول از هر ماه مزدیسنی.
👈 اهورامَزدا؛
(به اوستایی مزدا اهوره «مَزدا اَهورَه»)
نیز با نام‌های : اهورا ، اورمَزد ، هورمَزد، اورمُزد، هورمُز و هُرمُز)، نامِ آفریدگارِ نِکویی‌ها و دادار و پروردگارِ همه هستی در مَزدَیَسنا است. اهورامزدا آفریننده جهان است. مزدیسنان اهورامزدا را می‌پرستند.
اهورامزدا آفریدگار و داور همه چیزهای مادی و مینوی، و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برقرار کننده نظم هستی (اشا) است. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده ‌است، پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست.
✔️ برای اهورا مزدا؛
در هرمزد یشت، در حدود شست صفتِ نیک آورده شده، و همه چیزهای خوب به وی منتسب شده‌است. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است :
۱ - سپنتامینو به چم سپند ترین روان.
۲ - خشثره ویرنه به گویش امروزی شهریور، به چم شهریار و پادشاهی که باید برگزیده شود.
۳ - سپنته آرمیتی ست به چم پارسایی سپند و پاک.
۴ - هورتات بگویش امروزی خورداد به چم جامعیت و رسایی.
۵ - اَمرتات جاودانگی و بی مرگی ، او اَشَه. به چم راستی و درستی و دات ایزدی و پاکی ست.
۶ - وهومَنَه است به چم خوب منش، منش نیک، این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند. و پایه‌های کمال در دین مزدیسنی برای رسیدن به روشنایی بی پایان است.
از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر عشق، و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم، و هفت سین و هفت کشور و … اقتباس شده است.
گیاه #مورت نماد روز اورمزد امشاسپند است.

@khashatra
2024/05/19 04:08:51
Back to Top
HTML Embed Code: