Telegram Web Link
Forwarded from جریانـ
آن_موشک_همه_تردیدهایم_را_برطرف_کرد.pdf
104.9 KB
🔸 آن موشک همه تردیدهایم را برطرف کرد 🔸

آن موشک و اتفاقات بعدش همه تردیدهای چندساله‌ام نسبت به تصمیمی که گرفته بودم را برطرف کرد. من باید به احترام "همه کسانی که می‌توانستند مهاجرت کنند، ... (ولی)؛ با همه مشکلات ماندند و سختی کشیدند تا امروز وضعمان بدتر نباشد" در این سرزمین بمانم و به قدر دانش و توان ولو اندکم برای "کاهش رنج امروز و فردای این کشور و این تاریخ" تلاش کنم و این معنایی برای زندگی است که آن کشور دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانست به من بدهد.


✍🏼 دکتر سیدمهدی حسینی مدرس
استادیار دانشکده حقوق دانشگاه بهشتی

🔺متن کامل یادداشت در فایل پیوست در دسترس است.

🔗 دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
#دم_از_وطن #ما_ایرانیها #مهاجرت #معنا #جنگ #میهن‌دوستی
@Jaryaann
📌بیانیه‌ی بیش از چهارصد و پنجاه نفر از فعالان رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسیِ
داخل و خارج کشور در تحریم شبکه‌ی «ایران اینترنشنال»

📍رسانه‌ها بخش مهمی از زندگی امروز ما را می‌سازند و معمولا برشی از طیف مخاطبان جامعه را در نظر دارند و روایت آن‌ها را از تحولات بیان می‌کنند. در نیم قرن اخیر بعد از انقلاب، رسانه‌های فارسی خارج از کشور درصدد بوده‌اند که جای «رسانه‌ی ملی» را بگیرند، که مردم ایران از آن شوربختانه محروم بوده‌اند، و با همگان صحبت کنند ــــ گرچه تنوع گرایش‌های ایرانیان دیگر چنین امکانی به یک رسانه نمی‌دهد که رسانه‌ی همگان باشد. بنابراین به‌تدریج گرایش‌های سیاسی معینی در این رسانه‌ها بروز یافته و حاکم شده که عمدتا بیانگر آرای بخشی از اپوزیسیون ایرانی و مواضع تأمین‌کنندگان مالی این رسانه‌ها است. در تحولات رسانه‌ای چند سال اخیر شماری از این رسانه‌ها به راست افراطی گرایش پیدا کرده‌اند که با ظهور ترامپیسم هم‌زمان بوده است.
📍تاریخ هم بارها نشان داده که ابزار اطلاع‌رسانی، اگر بی‌پروا و مسئولیت‌ناپذیر باشد، می‌تواند محور جنگ و آشوب شود. در سال ۱۸۹۸ ویلیام راندولف هرست، سرمایه‌دار و ناشر مطبوعات آمریکا گفت: «تو اخبار را بساز، من جنگ را برایت می‌سازم». امروز، رسانه‌هایی چون «ایران اینترنشنال» در راستای ایران‌ویران‌گری به ابزاری در دست پروژه‌های جنگ روانی دشمنان ایران بدل شده‌اند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد شبکه‌ی «ایران اینترنشنال» از آغاز فعالیت خود نقش فعالی در جنگ روانی راست افراطی علیه ایران ایفا کرده و امروز دست در دست متجاوزان به وطن دارد.
📍در تجاوز اخیر اسرائیل و آمریکا علیه ایران (از ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ میلادی) شبکه‌ی «ایران اینترنشنال» آشکارا، ثابت‌قدم و تمام‌قد در جبهه‌ی رسانه‌ای دشمنان ایران‌زمین ایستاد و به تریبون تبلیغات جنگی اسرائیل-آمریکا علی ایران بدل شد. پوشش یک‌جانبه و ایران‌ستیزانه از حملات اسرائیل-آمریکا از سوی این شبکه با زبان خبری تحریک‌آمیز و آمیخته به دروغ، کژاطلاعات، خبرسازی و بزرگ‌نمایی به سود دشمن نشان داد که هدف این شبکه‌ نه اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه و حرفه‌ای که تشدید فضای روانی و تضعیف روحیه‌ی ملی در ایران است.
📍در جریان جنگ اخیر، «ایران اینترنشنال» با نفی تجاوز اسرائیل به ایران و قباحت‌زدایی از این تجاوز آشکار نظامی به اهداف روانی دشمنان ایران کمک عیان کرد. هر بار که اسرائیل به ایران تجاوز نظامی می‌کرد شبکه‌ی «ایران اینترنشنال» این حمله را در قاب «حمله‌ی اسرائیل به جمهوری اسلامی» بیان می‌کرد و هربار ایران به حملات اسرائیل پاسخ می‌داد این شبکه آن را در قاب «حمله‌ی ایران به اسرائیل» صورت‌بندی می‌کرد. این شبکه با انتشار اخبار نادرست درباره‌ی تلفات نظامی ایران و ادعاهای بی‌پایه درباره‌ی شکست کشور تلاش کرد فضای یأس و تردید را در جامعه‌ی ایرانی دامن زند.
📍«ایران اینترنشنال» که سابقه‌ای چندساله در جهت‌دهی اخبار، تحریف واقعیت‌ و اعطای تریبون به گروه‌هایی با سابقه‌ی تروریستی دارد به اتاق جنگ روانی و عملیات شناختی دشمنان ایران بدل شده است. فراموش نکرده‌ایم که در جریان حمله‌ی تروریستی اهواز، این شبکه به صورت زنده با یکی از اعضای گروه الاحوازیه، که مسئولیت حمله‌ی تروریستی را به عهده گرفته بود، مصاحبه کرد؛ اقدامی که واکنش منفی افکار عمومی ایرانی و حتی بررسی حقوقی آفکام (Ofcom) را به دنبال داشت. در جریان تجاوز نظامی اسرائیل علیه ایران نیز موارد متعددی از ترویج خشونت در این شبکه پخش شد که قابلیت تعقیب حقوقی دارد.
📍گردش به راست افراطی در این رسانه به‌تدریج آشکار شد و گرچه گفته می‌شد برخی کشورهای عربی تأمین مالی آن را برعهده دارند امروزه تمام‌قد در خدمت اهداف تبلیغاتی اسرائیل قرار گرفته است. معلوم نبودن منابع مالی این شبکه و ایجاد ابهام عمدی در این باب از طرف مدیران «ایران اینترنشنال» این شبکه را به رسانه‌ای غیرشفاف بدل کرده که تنها ایران‌ستیزی آن شفاف است.
📍ما جمعی از فعالان رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسیِ داخل و خارج ایران، از همه‌ی روزنامه‌نگاران، تحلیل‌گران و کنشگران مستقل و ایران‌دوست می‌خواهیم همکاری خود را با رسانه‌ی «ایران اینترنشنال» – حتی در حد مصاحبه و یادداشت - قطع کنند، همکاری با رسانه‌ای که زیر نام ایران به ایران‌ستیزی مشغول است و در بزنگاهِ خطر نقش خود را در همسویی با دشمنان ایران‌زمین آشکار کرده است.
🔺ایران وطن همه‌ی ماست. اگر رسانه‌ای به جای خبررسانیِ مسئولانه و حرفه‌ای تفرقه‌ بیندازد، نفرت بپراکند و توجیه‌گر ویران‌گری ایران شود، همکاری با آن همانا پشت کردن به وطن کهن ما ایران است. ليست امضاها در اين جا. @YMirdamadi
ابعاد گوناگون مبارزه با اسرائیل
<unknown>
🔹️آیا جنگ با اسرائیل فقط نظامی است؟
امام موسی صدر سال ۱۹۷۱ در حاشیه همایشی در الجزایر پاسخ داده است.

منبع: کتاب اسرائیل آن شر مطلق

بشنوید: قسمت ششم؛ یک دقیقه

🆔️ @imammoussasadr
Tucker Carlson Network
Why We’re Interviewing President of Iran Mosoud Pezeshkian Watch it first at https://tuckercarlson.com/
مسعود پزشکیان در مصاحبه با تاکر کارلسون به پرسش‌هایی مهم درباره‌ی وضعیت حال و افق‌های پیش رو پاسخ‌هایی روشن‌گر داده است.
نسخه کامل مصاحبه این‌جا ست.

۱۶ تیرماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
«هنگام گذر از رودخانه اسب را عوض نمی‌کنند.»

این حکمت سیاسیِ متداول و پربسامد دست‌کم ۱۶۱ سال قدمت دارد، ولی هنوز برخی از ما می‌خواهند با آزمون و خطا چرخ تغییر سیاسی را با نسخه‌ی «رفراندوم یک نظام سیاسی مستقر در هنگام جنگ درباره‌ی موجودیت خود» از نو اختراع کنند.

آبراهام لینکلن در ژوئن ۱۸۶۴ هنگام پذیرش نامزدی مجدد حزب متبوعش برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در پاسخ به نامه‌ای از سوی کمیته‌ی ملی حزب، چنین گفت:

“I do not allow myself to suppose that either the Convention or the League have concluded to decide that I am either the greatest or the best man in America, but rather they have concluded it is not best to swap horses while crossing the river.”*

«من به خود اجازه نمی‌دهم فرض کنم همایش یا اتحادیه [حزب] به این نتیجه رسیده‌اند که من بزرگ‌ترین یا بهترین مرد آمریکا هستم؛ بلکه ترجیح داده‌اند که اسب را هنگام عبور از رودخانه عوض نکنند.»

این حکمت روشن و استوار از آن هنگام به درون‌مایه‌ی یکی از امثال سائره در علوم سیاسی تبدیل شده است.

در هنگامه‌ی جنگ که بقا و یک‌پارچگی ارضی و مرزی کشور در خطر است، جای سخن گفتن از #رفراندوم و برپایی #مجلس_مؤسسان و دیگر پیشنهادهای زمان‌نشناسانه و تهی از بینش و دوراندیشی سیاسی نیست.

* Basler, Roy P. (ed.). The Collected Works of Abraham Lincoln, Volume 7. Rutgers University Press, 1953. P. 384. (Letter Accepting the Republican Nomination for President, June 9, 1864).

۳۰ تیرماه ۱۴۰۴
محمدمهدی مجاهدی
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴طرح صیانت با لباس مبدل به امضای پزشکیان
۱/مرداد/۱۴۰۴
آقای پزشکیان دیروز طی نامه ای "لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی" را به مجلس تقدیم کرد.
این لایحه به قید دوفوریت در هیأت وزیران تصویب شده است.
چند نکته به اشاره:

۱-لایحه دارای ۲۲ ماده است.

۲-محتوای اصلی لایحه همان چیزی است که دو سه سال پیش تحت عنوان طرح صیانت از فضای مجازی توسط نمایندگان تهیه و در مجلس مطرح شد. طرحی که به شدت حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات را از مردم سلب می کرد.

۳-این لایحه در عبارت پردازی ها متفاوت از طرح صیانت است. ولی محتوایش مثل همان لایحه حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات را نشانه رفته است.

۴-کسانی که این لایحه را نوشته و تصویب کرده اند بخوبی می دانند که در قانون مجازات اسلامی جرم نشر اکاذیب و گزارش خلاف واقع به صراحت ذکر شده است (مادۀ ۶۹۸). از نظر حقوقی هیچ نیازی به این لایحه نبوده است. اما نویسندگان لایحه نعل وارونه زده اند تا نشان سم اسب را گم کنند. آنها چنین عنوانی برای این لایحه گذاشته اند تا معلوم نشود که این این لایحه همان طرح صیانت است در یک لباس مبدل و اندکی خوشگل تر.

۵-دولت آقای پزشکیان که تا حال اقدام قابل اعتنایی برای بهبود وضع رسانه ها توسعۀ حقوق و آزادی رسانه ها نکرده است و نمایندگان دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما عملاً بی اثر بوده اند، ، همت گماشته برای تنگتر کردن و سخت تر کردن محیط آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات چنان شتاب می کند که لایحه را به قید دو فوریت در هیأت وزیران تصویب می کند.

۶-آقایان وزیران محتترم کجا تنفس می کنند که در میان این همه بحرانهای سه فوریتی و چهار فوریتی و ده فوریتی ملت، این موضوع را "دوفوریتی" رسیدگی و تصویب می کنند؟ مشکل آزادی بیان برای آقایان وزیران و سایر دستگاهها دوفوریتی است نه برای ملت.

۷-پیشنهاد برادرانه بنده این است که لااقل آن وزرایی که به این لایحه رأی منفی داده اند نام خود را اعلام کنند برای حراست از اعتبار معنوی خود.

۸-هیچ کس در نهاد ریاست جمهوری یا در میان آقایان وزیران یا در معاونت حقوقی یا معاونت پارلمانی ریاست جمهوری نبود که به هیأت وزیران گزارش دهد که این لایحه به منزلۀ نقض حقوق ملت است و در موارد متعدد مغایر با آزادی‌های فردی و اجتماعی و اصول حقوق کیفری و اصول قانون اساسی است؟

۹-تأسف بارتر از همه چیز این است که آقای پزشکیان وعده کرده و عهد بسته بود با ملت که فیلترینگ را بردارد. این اتفاق نیفتاد و وعده فراموش شد و به ملت نگفتند چرا به وعده عمل نشد جملگی هیچ، دیوار تازه ای به دور حق آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات کشیدند.

۱۰- برای آقای پزشکیان احترام فراوان قائلم. به صداقت ایشان همچنان باور دارم. اما اصول قانون اساسی و حقوق ملت از هرچیز و هرکس مهمتر است.
برادر من! عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی.
https://www.tg-me.com/kambiznouroozi
Forwarded from راهبرد
لولا ی چرخش راست به چپ

اهمیت احمد توکلی در مناسبات سیاسی پس از انقلاب چه بود؟


🖌محمدجواد روح | سردبیر

🔹«سال 71 تنش اجتماعی مشهد، اسلامشهر، قزوین، شیراز و اراک به وقوع پیوست و آقای هاشمی تکان خورد. با جسارت ماشین را پارک کرد، ترمز دستی را کشید و عقب رفت و سیاست‌های تثبیت را دنبال کرد... این حُسن آقای هاشمی محسوب می‌شد؛ زیرا وقتی متوجه می‌شد یک روش نتیجه‌بخش نیست و جواب نمی‌دهد، جرأت بازگشت از آن رویه و روش را نیز داشت».

🔹حُسنی که احمد توکلی در این جملات برای هاشمی‌رفسنجانی برمی‌شمرد؛ خود چندان از آن بهره نداشت. به‌ویژه در حوزه اقتصاد.

🔹او با آنکه بیش از دو دهه آثار سیاست‌های تثبیت قیمت‌های مجلس هفتم (که توکلی پرچم‌دار آن بود) را دید و به ناترازی‌های امروز رسید، اما از تصور خود دست نکشید و همچنان، در مقام رد و نفی سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی و انتقاد از تداوم آن از سوی دولت‌های خاتمی و روحانی برمی‌آمد.

🔹این باور به نادرستی سیاست‌های اقتصادی پس از جنگ، اما برای توکلی فراتر از یک اختلاف و تعارض در حوزه مباحث اقتصادی بود.

🔹 «سیاست‌های مبتنی بر عدالت توزیعی» و «هشدارها و دیده‌بانی‌ها درباره مصادیق فساد اقتصادی»، دو رویکردی بود که هویت سیاسی و فکری توکلی را هم شکل می‌داد. در واقع، توکلی بدون این دو سخن، وزن و جایگاه چندانی در صحنه سیاسی ایران پیدا نمی‌کرد.

🔹او گرچه از همان دهه 1360 در تقسیم‌بندی‌های سیاسی در اردوگاه جناح راست جای داشت و به همین جهت نیز بود که بیرق جدایی از دولت میرحسین موسوی را افراشت؛ اما در بسیاری از مواضع و رویکردهای سیاسی و اقتصادی‌اش به‌تدریج نوعی استقلال پیدا کرد و از چتر گفتمانی رسمی جناح راست خارج شد.

▫️ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

📌هم‌میهن را در فضای مجازی دنبال کنید:

🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
منشور وفاداری
حسین منزوی
پای در ره که نهاديد، افق تاری بود
شب در انديشه تثبيت سيه‌کاری بود

«باده‌ی خاص»* کشيديد و به ميخانه‌ی عشق
مستی سرخ شما غايت هشیاری بود

خواب خوش باد شما را که در آن هنگامه
خواب خونين شما آيت بيداری بود

خم نشد قامت رعنای شما بر اثرش
بختک زلزله هر چند که آواری بود

شرم‌مان باد که تا ساعت آن واقعه نيز
چشم ما دوخته بر ساعت ديواری بود

جای‌تان سبز که با خون خود امضا کرديد
پای آن نامه که منشور وفاداری بود

قصّه‌ای بيش نبود آن که سروديد از عشق
ليک هر يک به زبانی که نه تکراری بود

ای شمایان که خروشان ِ کفن‌پوشانید
ای که بر فرق ستم تيغ شما کاری بود

در رگ ما که خموشان سيه‌پوشانیم

کاشکی قطره‌ای از خون شما جاری بود

شادروان حسین منزوی

————————————
* «باده‌ی خاص» خورده‌ای، نقل خلاص خورده‌ای
                                                             بوی شراب می‌زند، خربزه در دهان مکن

۷ امردادماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
توجیه خطا یا مسؤولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی؟ مسأله این است.

پس گرفتن لایحه‌ی خسارت‌بار «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» حرکت پربرکتی است، به‌ویژه اگر به کشف و حذف مجاری رخ دادن چنین خطاهایی بینجامد.

ورزیدن شجاعانه‌ی چنین مسؤولیت‌پذیری سیاسی برای کشف و حذف خطا بیش باد و مبارک باد!

این اقدام در فرهنگ سیاسی ما نیازمند مایه‌هایی کم‌یاب از صداقت و شجاعت سیاسی است.

حکمت سیاسی حکم می‌کند مردم و نخبگان جامعه با استقبال از مسؤولیت‌پذیری مسعود پزشکیان و هم‌کارانش که این لایحه‌ی پرخطا و پرخطر را از مجلس پس گرفتند، جرأت و جسارت مسؤولیت‌پذیری سیاسی را بپرورند.

تفاوت سیاست‌مداران در این نیست که برخی از ایشان اشتباه می‌کنند و برخی دیگر اشتباه نمی‌کنند. تفاوت اصلی ایشان در نحوه‌ی مواجهه با خطاهایی است که مرتکب می‌شوند. برخی خطا بر خطا می‌انبارند و بدنه‌ی خطاهای خود را می‌پوشانند و حتی از آن دست‌آورد می‌تراشند. برخی دیگر به کشف و حذف خطاهای خود حساس اند و خود را به انواع سنجش‌های درونی و بیرونی عرضه می‌کنند.

بسیاری سیاست‌مداران خطاهای خود را توجیه می‌کنند و چون احساس امنیت خاطر ندارند، در پناه‌گاه استبداد به رأی پنهان می‌شوند؛ می‌ترسند با پذیرش خطا آبروی سیاسی‌شان بریزد، نگران اعتبار امضای خود هستند و بر تصمیم‌های اشتباه خود پای می‌فشارند.

برخی دیگر اخلاق سیاسی دیگری دارند. شجاعت اخلاقی برای پذیرش مسؤولیت سیاسی راهنمای ایشان است؛ با تقدم دادن به مصلحت عمومی، با اعتنا به خواست مردم و با اعتماد به دیدگاه‌های کارشناسان مشفق و مستقل، خطای سیاستی خود را کشف می‌کنند، مسؤولیت آن را بدون فرافکنی، خود بر عهده می‌گیرند، و در حذف خطای خود و کور کردن مجاری تکرار آن می‌کوشند.

در فرهنگ سیاسی ما سیاست‌مداران به‌آسانی می‌توانند به جای پذیرش مسؤولیت و جبران خطا، از خطاهای خود دست‌آوردهای پوچ و مهمل بسازند. در چنین فرهنگی، مسؤولیت‌پذیری سیاسی در حکم کیمیاست. باید قدر آن را به‌خوبی شناخت و حق آن را ادا کرد تا این مشی و مرام رونق گیرد و رواج یابد.

اکنون، رویارو با تهدیدها و مخاطرات وجودی، بقا و ارتقای کشور در گرو تصمیم‌گیری‌های بزرگی است که مقدمه‌ی همه‌ی آن‌ها پذیرش شجاعانه‌ی مسؤولیت شکست‌ها و خطاهای سیاسی و سیاستی گذشته و کوشش جسورانه برای جبران آن‌هاست.

جنم سیاسی نه در پافشاری بر خطا و توجیه و تکریم آن بلکه در اعتراف به خطا و کوشش صمیمانه و سخت‌رویانه و مجدانه برای کشف و حذف و جبران آن‌ است.

۸ امردادماه ۱۴۰۴
محمدمهدی مجاهدی

@mmojahedi
Forwarded from ناپیدا
پدافند چند لایه نهاد ریاست‌جمهوری
یوسف پزشکیان

آنچه می‌خوانید نظر شخصی من است، بدون اینکه نظر رئیس‌جمهور را بدانم و بدون هماهنگی و سوال از رئیس‌جمهور دارم منتشر می‌کنم.

در قانون «تعیین حدود وظایف و اختیارات و مسئولیتهای ریاست جمهوری اسلامی ایران» آمده است:
نهاد ریاست‌جمهوری ایران نهادی دارای شخصیت حقوقی است که به منظور اداره امور نظارت رئیس‌جمهور ایران و همچنین معاونت‌های رئیس‌جمهور تشکیل شده است.

این نهاد با چند هزار نفر نیرو و ساختار مفصل برای این ایجاد شده است، که امور ریاست جمهوری با کمترین خطا انجام شود. تصویب لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» در دولت و ارسال آن به مجلس نشان می‌دهد مجموعه فعال در نهاد نیاز به اصلاح و بازبینی دارد.

این #لایحه گویا با نظر شورای عالی فضای مجازی، توسط قوه قضائیه تهیه و در اختیار دولت قرار گرفته است. دولت می‌بایست لایحه را بررسی، در صورت نیاز بازبینی و سپس به مجلس ارسال کند. از نظر علمی قانون و مقررات مربوط به هر موضوعی باید با مشارکت ذینفعان آن موضوع تهیه و تدوین شود. دکتر پزشکیان نیز بارها روی این موضوع تاکید کرده که بدون نظر و همراهی مردم، تصمیمات مهم و تاثیرگذار بر زندگی آن‌ها را اتخاذ نخواهد کرد.

ببنیم این لایحه از چند لایه عبور کرده است.

لایه اول- شورای عالی فضای مجازی و قوه قضائیه

لایه دوم- لایه ای که باید وجود داشته باشد ولی وجود ندارد: لازم است کمیسیون‌ دولت نسبت به اخذ دیدگاه‌های کارشناسان (حقوق‌دان‌ها و جامعه‌شناسان) و ذینفعان (فعالان رسانه‌ای و خبرنگاران) برای بررسی لایحه اقدام می‌کردند.

لایه سوم- پیش از اینکه لایحه در دستور کار کمیسیون‌ قرار بگیرد، توسط دبیر کمیسیون و شاید برخی دیگر از اعضا بررسی و تایید می‌شود.

لایه چهارم- اعضای کمیسیون‌ها در جلسات متعدد لایحه را بررسی، اصلاح و تایید کرده‌اند. کدام وزارتخانه‌ها و معاونت‌های ریاست‌جمهوری در تصویب این لایحه دخیل بودند؟ وزارت دادگستری، وزارت ارشاد، معاونت حقوقی، معاونت پارلمانی، معاونت زنان، و سایر کارشناسان و اعضای کمیسیون. وزرا یا شخصا در جلسه کمیسیون حاضر بودند یا نماینده‌شان حضور داشته است.

لایه پنجم- دبیرخانه دولت باید لایحه را از کمیسیون دریافت و در دستور کار هیئت دولت قرار دهد. برخی تشکیک کرده‌اند که آیا این لایحه پیش از طرح در جلسه، در دستور کار قرار داشته یا اینکه در همان روز تصویب در دستور کار قرار گرفته.

لایه ششم- اعضای هیئت دولت پیش از جلسه هیئت دولت باید به لوایح و دستور جلسات هیئت دولت دسترسی داشته باشند و در صورت نیاز از کارشناسان خود بخواهند که لایحه بررسی شود و نظر وزارتخانه در خصوص لایحه تهیه و آماده شود.

لایه هفتم- جلسه هیئت دولت: در این جلسه باید لایحه بررسی و تایید شود. گویا اصلا لایحه در جلسه قرائت نشده است و فقط با توجه به چند نکته بلافاصله تایید شده است: ۱- عنوان لایحه مورد پذیرش بود (هیچ‌کس با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی مخالف نیست)؛ ۲- ارسال لایحه از طرف قوه قضائیه به عنوان کارشناس‌ترین مجموعه در حوزه حقوقی در ذهن اعضای هیئت دولت تاثیر داشته است؛ ۳- بررسی لایحه در کمیسیون و نظر مثبت کمیسیون و اعتماد به نظر کمیسیون تخصصی؛ ۴- عدم مخالفت وزرا و معاونین صاحب نظر در این حوزه (وزیر ارتباطات، وزیر ارشاد، وزیر علوم، وزیر دادگستری، وزیر اطلاعات، وزیر کشور، معاون حقوقی، معاون پارلمانی، معاون زنان، رئیس شورای اطلاع رسانی و ...)
گویا یک نفر از اعضای هیئت دولت مخالف کرده است، از او پرسیدند که «متن لایحه را خوانده‌ای؟». او هم گفته «نه!». گفته‌اند: «پس با چی مخالفت می‌کنی؟» بدین ترتیب لایحه از لایه هفتم نیز عبور کرده است.

لایه هشتم- دفتر ریاست جمهوری که باید تمام نامه‌ها و مطالبی را که رئیس‌جمهور امضا می‌کند بررسی، تایید یا تهیه و در اختیار رئیس‌جمهور قرار دهد تا امضا کند. یا متن لایحه بررسی نشده است یا علارغم بررسی هیچ اشکالی در لایحه ندیده‌اند و در اختیار رئیس‌جمهور قرار داده‌اند تا امضا کند.

لایه نهم (لایه آخر)- شخص رئیس‌جمهور: شخص رئیس‌جمهور هم به خاطر حجم بالای کارها و نامه‌ها، متن نامه ارسال لایحه به مجلس را بدون بررسی شخصی امضا کرده است.

عبور این لایحه از پدافند چند لایه دولت، معنایش لزوم بازنگری در عملکرد و کارایی هرکدام از اجزای این سیستم است.

https://www.tg-me.com/ypezeshkian/1547
بازی جمع-صفر در اقتصاد ایران

در گذشته در مورد بازی‌های جمع صفر چندین بار نوشته‌ام ولی تمرکز بحث عمدتا حول بازارهای مالی بوده. در این شماره تجارت فردا، دوستان بحث جمع-صفر را در بستری گسترده‌تر و برای تراکنش‌های سیاسی و اقتصادی متعددی طرح کرده‌اند. سوتیتر این هفته تجارت فردا می‌‌گوید «جامعه ایران گرفتار وضعیتی شده است که در آن پیروزی یک گروه به معنای شکست گروه دیگر و «به دست آوردن» بخشی از افراد جامعه، به معنای «از دست دادن» بخش دیگر پنداشته می‌شود. در سالهای گذشته خروجی نظام تصمیمگیری به گونه‌ای بوده که جامعه در نزاع و تضاد منافع فزاینده قرار گرفته و مدام بر بازی‌های جمع صفر افزوده شده است. نقش دولت رانتیر در خلق این وضعیت چیست؟»

در پاسخ به این سوالات در میزگردی که با حضور مهدی فیضی عزیز شرکت کردیم در مورد مفهوم جمع-صفر، مکانیسم‌های منجر به خلق وضعیت جمع-صفر، روش‌های تخفیف یا از بین بردن جمع صفر و دلایل شکل‌گیری ذهنیت جمع-صفر و نسبت آن با واقعیت صحبت کرده‌ایم. متاسفانه لنز جمع-صفر یکی از مهم‌ترین ابزارها برای فهم تحولات اقتصاد اایران شده است و گریزی از فهم و کاربست آن در تحلیل نیست.


@hamed_ghoddusi تماس با نویسنده
@hamedghoddusi
Forwarded from محمد درویش
🔴 پیام بحران آب در اسراییل چیست؟ 🔴

https://www.tg-me.com/darvishnameh/7892

چندی پیش، نخست‌وزیر اسراییل در پیامی ویدئویی - در حال نوشیدن یک لیوان آب - ادعا کرد: ما می‌توانیم بحران کمبود آب شیرین را حل کنیم! اینک اما از کشورِ #نتانیاهو خبر می‌رسد که او نه‌تنها نمی‌تواند نسخه‌ای برای درمان بحران آب برای جهانیان و از جمله ایران بپیچد، بلکه کشور متبوعش اینک با بدترین بحران کمبود آب شیرین در طول یک‌قرن اخیر مواجه شده و علاوه بر ظهور پدیده نشست زمین و تشکیل فروچاله‌ها، مهم‌ترین دریاچه آب شیرینش که برای یهودیان مقدس هم هست، در آستانه خشکی کامل قرارگرفته، به نحوی که می‌خواهند با گران‌ترین شیوه ممکن، یعنی شیرین‌کردن آب دریای مدیترانه و انتقال آن به #دریاچه_طبریه، این پهنه آبی را از خطر خشک‌شدن کامل نجات دهند تا دچار مشکلات ایدئولوژیک و تشدید شک در بین یهودیان افراطی در اسراییل نشوند! درحقیقت، برنامه‌ای که دولت اسراییل برای احیای دوباره دریاچه مقدس خود دارد، در جهان بی‌سابقه بوده و تاکنون هیچ کشوری برای احیای یک دریاچه خشک‌شده خود، اقدام به چنین پروژه گران‌قیمتی نکرده است. زیرا فرآیند نمک‌زدایی و شیرین‌کردن آب دریا حدود ۲.۸ دلار در هر مترمکعب هزینه دارد و آنگاه رهاکردنِ چنین آب گران‌قیمتی در پهنه‌ای که حدود ۴هزارمیلی‌متر تبخیر سالانه دارد، اوج نابخردی و هدررفت سرمایه و رفتاری کاملاً ضدمحیط‌زیستی محسوب می‌شود. جالب آنکه در یک بررسی پژوهشی (منتشر شده در سپتامبر گذشته) پژوهشگرانی از دانشگاه بن‌گوریون اعلام کردند که اُفت بی‌سابقه سطح آب در دریاچه طبریه- Sea of Galilee- به دلیل مصرف بیش از اندازه و نه خشکسالی ناشی از تغییر اقلیم است.
این پژوهشگران می‌گویند: دوعامل کشاورزی و انحراف جریان آب، دلایل اصلی برای کاهش مداوم منبع عمده آب شيرين اسرائیل است. پروفسور جاناتان لارون و دکتر مایکل واین در گزارش خود می‌نویسند: "عوامل اقلیمی را به تنهایی موجب کاهش بی‌سابقه سطح آب دریاچه دانستن، درست نیست. ما هیچ روند کاهشی در میزان دبی در منابع اصلی #رودخانه_اردن که در لبنان و شمال اسرائیل قرار دارند، نیافته‌ایم." آنها اضافه می‌کنند که کاهش سطح آب در رودخانه اردن با دوره آبیاری گسترش یافته کشاورزی که نرخ آب پمپاژ شده را به دو برابر رسانده، مطابقت دارد.
پژوهشگران می‌گویند: درحالیکه افزایش دما موجب تبخیر و کاهش سطح آب می‌شود، تغییرات دمای ثبت شده در دریاچه طبریه تا آن اندازه چشمگیر نبوده که بتوان با آن کاهش سطح آب دریاچه را توجیه کرد. نویسندگان این گزارش تاکید می‌کنند که نتایج پژوهش‌هایشان نشان می‌دهد اسرائیل باید برای احیای دریاچه به پمپاژ آب شيرين از طبریه و جریان‌های آب نزدیک به آن پایان دهد.
بنا به گزارش اداره آب اسرائیل، خشکسالی پنج سال جاری میزان انباشت آب زیرزمینی را به کمترین سطح آن در طول ۹۸ سال اخیر تقلیل داده است.
بدترین خشکسالی قرن در شمال اسرائیل، در مقایسه با سالهای معمولی، موجب کمبود ۲.۵ میلیارد مترمکعب آب در منابع زیرزمینی شد. این کمبود برابر با آب یک میلیون استخر به بزرگی استخر المپیک است. در ماه ژوئن بنیامین نتانیاهو یک موقعیت اضطراری برای اجرای برنامه احیای ۷ رودخانه در شمال اسرائیل که جریان آب نمک‌زدایی شده را به دریاچه طبریه تضمین می‌کنند، اعلام کرد. این برنامه با هزینه ۳۰ میلیون دلار درنظر دارد تا ۱۰۰ میلیون متر مکعب از آب شيرين شده را در طول ۴ سال به دریاچه پمپ کند. سطح آب این دریاچه در حال حاضر بیش از نیم متر پایین‌تر از محدوده خطر خط قرمز است و درست زیر خط سیاه. خط سیاه سطح پایین خطرناکی است که می‌تواند مشکلات غیرقابل برگشت اکولوژیکی بوجود بیاورد، از جمله افزایش شوری آب و رشد جلبک‌ها که موجب آسیب دائمی به کیفیت آب، گیاهان و جانوران است. سال گذشته اداره آب ناچار به پمپاژ ۱۷هزار تن نمک از دریاچه طبریه شد تا سطح پایین آب باعث شور شدن بیش از اندازه آن نشود.

https://timesofisrael.com/overuse-not-climate-change-drying-up-sea-of-galilee-researchers/

🔻خواننده عزیز #روزنامه_شرق!
همانطور که مشاهده می‌کنید، حتی دولت اسراییل که ادعاهایش در حوزه فن استحصال و مدیریت آب، گوش فلک را کر کرده، آشکارا اسیر بحرانی کم‌سابقه در تامین آب شیرین شده و دانشمندان این کشور پیوسته توصیه می‌کنند باید طرح‌های بلندپروازانه افزایش تولید کشاورزی را پایان داد، وگرنه شتاب بیابان‌زایی به مرزهایی غیرقابل جبران می‌رسد. به هرحال، جناب نتانیاهو بهتر است قبل از آنکه به ایرانیان درس مدیریت آب دهد، فکری به حال بحران آب، فرونشست‌ها و خشک‌شدن تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور کوچک خود کند.

🇮🇷: @darvishnameh
.
بازتعریف روایت ملی؛ از «جلوگیری از فروپاشی» به «مهندسی آینده»

نویسنده: علی نصری 

در طی چند دهه گذشته،‌ در ضمیر ناخودآگاه سیاست خارجی ایران، ترسی شکل گرفته که باعث می‌شود همواره بهترین سناریو ممکن را «تأخیر در فروپاشی» یا «جلوگیری از بدتر شدن اوضاع» ببینیم. این ترس پنهان، برخاسته از مجموعه‌ای از تجربه‌های تلخ، بی‌اعتمادی عمیق به بازیگران خارجی، و تلاش برای پرهیز از تکرار هزینه‌های گذشته است.

این رویکرد را می‌توان «ذهنیت بقا» نامید. حالتی که اولویت اول آن دفع خطر فوری است و نه تصور و ساخت آینده‌ای متفاوت. در چنین وضعیتی، ابزارهای دیپلماسی، توافق‌ها و ابتکارها، بیشتر به عنوان سپر موقت برای کاهش فشارها عمل می‌کنند تا سکویی برای جهش راهبردی به سوی آینده‌ای بهتر و خودخواسته. حتی وقتی توافقی موفق شکل می‌گیرد، هدف پنهان آن بیشتر «خرید زمان» است تا ایجاد تحولی مطلوب و پایدار.

هرچند این نگاه در کوتاه‌مدت منطقی و لازم است، اما در بلندمدت ظرفیت‌های کشور را برای استفاده از فرصت‌های بزرگ محدود می‌کند و حتی می‌تواند به یک چرخه «خودتکرارشونده» از بحران/خرید زمان/بحران منجر شود.

برای عبور از این وضعیت، باید رویکرد ملی و دیپلماتیک خود را از صرفِ «دفع خطر» به سوی «خلق فرصت» و ساخت آینده دگرگون کنیم. این تغییر به معنای چشم بستن بر تهدیدها نیست، بلکه افزودن بُعدی سازنده به مهارت بقاست. بُعدی که همزمان «مانع سقوط» می‌شود و «مسیر صعود» را هموار می‌سازد.

نخستین گام در این مسیر، بازتعریف هدف دیپلماسی بر پایه ظرفیت‌سازی بلندمدت است. گذر از نگرانی لحظه‌ای - هر چند دشوار - به سمت توافق‌هایی لایه‌دار که ضمن حفظ بازدارندگی، بنیان‌های اقتصاد، علم و فناوری را تقویت کنند. این توافق‌ها باید بر پایه «مدیریت اعتماد» مرحله‌ای شکل گیرند تا اعتماد به جای شرط‌بندی پُرریسک بر خوش‌بینی یا بدبینی مطلق، با گام‌های سنجیده و تدریجی تثبیت شود.

در کنار این، سیاست خارجی باید با توسعه داخلی پیوند بخورد، به گونه‌ای که هر پیشرفت بیرونی بازتابی محسوس در زندگی مردم و ارتقای توان ملی داشته باشد. چنین پیوندی، انگیزه ادامه مسیر را در داخل زنده نگه می‌دارد و قدرت چانه‌زنی را در عرصه بین‌المللی تقویت می‌کند.

و نهایتاً، روایت ملی باید از تصویر «ایستادن بر لبه پرتگاه» به تصویر «نگاه به سوی افق آینده» تغییر یابد. این روایت بر ایمان به توان و اراده جمعی ملت تکیه دارد و افقی مشترک پیش چشم جامعه می‌گشاید که در آن، امنیت، رفاه و پیشرفت، حاصل مسیر سنجیده و پایدار یک ملت است. این روایت باید مردم را به هم‌راهی و «مشارکت فعال» در ساخت این آینده فرا بخواند، تا هر فرد سهم خود را در شکل‌دهی به فردای بهتر دریابد و ایفا نماید. چنین تصویری، امید را در دل مردم زنده نگه می‌دارد، نیروی آفرینش و نوآوری را فعال می‌کند و ایران را در جهان با سیمایی نو و آینده‌ساز معرفی می‌نماید. سیمایی که با اعتماد به نفس و اتکا به ظرفیت‌های درونی، مسیر ساخت فردایی بهتر را هموار می‌سازد و جایگاه کشور را به‌ عنوان بازیگری مسئول، مقتدر و اثرگذار در نظام بین‌الملل به تصویر می‌کشد.

@AliNasriTelegram
Forwarded from علی‌اصغر سیدآبادی (Ali Seidabadi)
بمباران اذهان، پیش از کودتای نظامیان

*امروز می‌خواستم چند دقیقه‌ای در کانون توحید سخن بگویم، اما جلسه لغو شد. چیزی که می‌خواستم بگویم کمی مفصل‌تر از این بود، اما تقریبا همین بود. به نظرم کودتای ۲۸ مرداد اولین مداخله‌ی نظامی آمریکا و انگلیس در نوع خود بود که روابط عمومی در آن حرف اول را می‌شد و طراحی ویژه داشت.

آمریکا پس از ماه‌ها تلاش برای میانجی‌گری میان ایران و بریتانیا، و پس از مذاکرات طولانی با دکتر محمد مصدق و تهیه پیش‌نویس مورد توافق طرفین، سرانجام در برابر فشار و خواست لندن کوتاه آمد و در ۲۷ اسفند ۱۳۳۱ (۱۷ مارس ۱۹۵3) دولت رسماً آمادگی خود را برای همکاری با بریتانیا در براندازی دولت مصدق اعلام کرد.

تا پیش از این مقطع، نگاه بخش مهمی از افکار عمومی ایران و حتی بسیاری از نخبگان سیاسی به آمریکا متفاوت از بریتانیا بود. واشنگتن را فاقد سابقۀ استثمارگری و مداخلات استعماری لندن می‌دانستند و معتقد بودند قراردادهای منصفانه‌تری می‌بندد. نمونه روشن آن قرارداد شرکت آرامکو با عربستان سعودی بود که در ۱۹۵۰ اصل ۵۰-۵۰ را در تقسیم سود پذیرفت، در حالی که ایران همچنان در چارچوب قرارداد ۱۹۳۳ تنها ۲۰ درصد از سود خالص نفت را دریافت می‌کرد و ۸۰ درصد در اختیار انگلیسی‌ها بود. همین مقایسه، برای ایرانیان تحقیرآمیز و به یکی از محورهای مهم حامیان ملی شدن نفت بدل شد.

اما از بهار ۱۳۳۲ همه چیز تغییر کرد. در اواخر اردیبهشت همان سال، جلسه‌ای محرمانه در قبرس میان دونالد ویلبر، ایران‌شناس، کارشناس سیا و نویسنده گزارش رسمی عملیات آژاکس، و نورمن داربی‌شایر، افسر برجستۀ MI6، برگزار شد. در این نشست، طرح نهایی کودتا مورد بررسی قرار گرفت. داربی‌شایر در این جلسه توضیح داد که شبکه‌ای به سرپرستی برادران رشیدیان از سال‌ها پیش با شماری از نخبگان ایرانی، از جمله سردبیران مطبوعات، در ارتباط بوده و از ۱۳۳۰ به طور سیستماتیک مقالات و یادداشت‌هایی علیه مصدق منتشر می‌کرده است (مصاحبه داربی‌شایر، ۱۹۸۵، منتشرشده در ۲۰۱۹ توسط بی‌بی‌سی).

ویلبر نیز در گزارش خود از شبکه «تی‌پی-بدامن» (TP-Bedamn) سخن گفته است؛ شبکه‌ای رسانه‌ای که سیا از اواخر دهۀ ۱۳۲۰ برای مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده در ایران ایجاد کرده بود، اما از تابستان ۱۳۳۱ مأموریتش به سمت تخریب دولت مصدق تغییر یافت. به این ترتیب، همزمان با مذاکرات رسمی آمریکا با نخست‌وزیر ایران، بخشی از هیئت حاکمه ایالات متحده یک کارزار رسانه‌ای و روانی گسترده را علیه او پیش می‌برد. اهداف این کارزار عبارت بود از:
تخریب شخصیتی مصدق در مطبوعات داخلی و خارجی،
ایجاد اختلاف و شکاف میان رهبران جبهه ملی،
ایجاد شکاف میان مصدق و روحانیون،
فاصله انداختن میان شاه و نخست‌وزیر،
و برجسته‌سازی خطر حزب توده و نسبت دادن آن به مصدق.

ماجرای روابط عمومی عمیق‌تر از این بود، آن لمبتون، ایران‌شناس برجستۀ بریتانیایی و مشاور وزارت خارجه بریتانیا، تأکید می‌کرد که در ماجرای ملی شدن نفت باید از «تکنیک‌های روابط عمومی و عملیات روانی» استفاده کرد. او که یکی از اصلی‌ترین طراحان پروژه‌ روابط عمومی کودتا بود، آمریکایی‌ها را فاقد شناخت کافی از پیچیدگی‌های جامعۀ ایران می‌دانست، اما واشنگتن در عرصۀ روابط عمومی ماهرتر و در خرج کردن بودجه برای این منظور دست‌ودل‌بازتر از لندن بود.

ویلبر در گزارش محرمانۀ خود (CIA Clandestine Service History, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, 1954؛ منتشرشده در ۲۰۰۰) توضیح می‌دهد که چگونه گروهی در مرکز سیا مسئولیت داشتند برای بیش از ۲۰ روزنامه و نشریه ایرانی محتوای ضد مصدقی تولید کنند. این محتواها تنها انتقادهای معمول سیاسی نبود؛ بخشی از عملیات روانی به انتشار اعلامیه‌ها و شب‌نامه‌ها به نام حزب توده اختصاص داشت که در آن‌ها روحانیون تهدید می‌شدند یا مصدق با برچسب‌هایی چون «یهودی» مورد حمله قرار می‌گرفت. هدف روشن بود: شکاف انداختن در پایگاه اجتماعی نخست‌وزیر و بی‌اعتبار کردن او در افکار عمومی.

به این ترتیب، کودتای ۲۸ مرداد را می‌توان یکی از نخستین نمونه‌ها در تاریخ معاصر دانست که در آن روابط عمومی و تبلیغات سیاه به‌مراتب نقشی تعیین‌کننده‌تر از ابزار نظامی و امنیتی ایفا کرد. پیش از آنکه تانک‌ها به خیابان‌های تهران بیایند، ذهن و روان جامعه از طریق مطبوعات و شایعات سازمان‌یافته بمباران شده بود.

در نهایت، این تجربه نشان داد که جنگ روانی و عملیات تبلیغاتی چگونه می‌تواند مسیر یک کشور را تغییر دهد. و شاید از همین زاویه بتوان گفت بسیاری از بحث‌ها و جدل‌های سال‌های اخیر پیرامون مصدق، در واقع چیزی بیش از تکرار همان محتواهای تولیدشده در کارزار روابط عمومی و تبلیغات سیاه دهۀ ۱۳۳۰ نیست.
رقابت اصلاح‌جویانه:
هم‌افزا یا هم‌فرسا؟


کشور دوره‌ی برزخی جنگی تحمیلی، ژرفاشوب و بی‌سابقه را می‌گذراند و سیاست بر آستانه‌ی انتظار ایستاده است.

در چنین هنگامه‌ای، هیاهوی نابه‌هنگام بیان‌ها و بیانیه‌ها و انگ‌ها درون جریان اصلاح‌جویان توفانی در فنجان چای برانگیخته است و
«گفت‌وگوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربده‌ای، این که مبین آن که مپرس.»

ابتذال مخاطره‌آمیز آن‌چه در نزاع بیان‌ها و بیانیه‌ها می‌گذرد در قیاس با حدت و شدت بحران‌هایی که کیان ایران را تهدید می‌کنند، یادآور فیلم شطرنج‌بازان (The Chess Players, 1977) است که روایتی کمیک-تراژیک از نزاع گرم شطرنج‌بازان ماهر و غافل هندی هم‌زمان با شعله‌ور شدن بی‌قراری‌های درونی شبه‌قاره و گسترش استعمار بریتانیا در سراسر هندوستان به دست داده است. در حالی که بند از بند وحدت و تار از پود یک‌پارچگی هندوستان می‌گسست، شطرنج‌بازانی که از امواج ناامنی می‌گریختند، در هر بازی مهره‌های یک‌دیگر را با مهارت قلع و قمع می‌کردند و در صفحه‌ی شطرنج حماسه‌ها می‌آفریدند.

امروز عرصه‌ی خطیر سیاسی ایران نیازمند نقش‌آفرینی سیاست‌ورزانی میانه‌رو، آینده‌نگر و بردبار با اراده‌هایی پولادین است که نه‌تنها زبان و بیان و کردارشان به کمند تنش و کنش ستیزه‌جویان گرفتار نیاید و ستیزه‌جویی دیگران ایشان را به ستیزه‌جویی وا ندارد، بلکه بتوانند از ستیزه‌جویی‌ها فراز بگیرند و راهی برای بقای کیان ایران و ارتقای آن بجویند و بسازند و بگشایند و بپیمایند.

درست مثل هر شیوه‌ی سیاسی دیگر، اصلاح‌جویی مانند روح و ماده‌ای است که قالب‌ها و صورت‌های گوناگون به خود می‌گیرد و به زبان‌های گوناگون سخن می‌گوید.

تعین یافتن و تشخص‌یابی نیروهای اصلاح‌جو در قالب احزاب نوآیین گریزناپذیر است.

ناگزیر، حامیان هریک از این قالب‌ها و صورت‌ها گهگاه خود را دربرابر یک‌دیگر می‌یابند، چنان که اکنون حامیان بیانیه‌ی جبهه‌ی اصلاحات و منتقدان آن دربرابر یک‌دیگر صف آراسته‌اند.

حالت صحیح و مولد این رویارویی‌ها پیروی از الگوی تقابل میان نیروهای رقیب (competing forces) است. حالت سقیم و عقیم این رویارویی‌ها پیروی از الگوی تقابل میان نیروهای بدیل (alternative forces) است.

نیروهای بدیل معرکه‌ی دوئل‌های حذفی بر پا می‌کنند که در آن هر یک از دو سو تنها به قیمت از پای در آوردن دیگری می‌تواند بماند و بپاید. ولی نیروهای رقیب در مسابقات آمادگی با یک‌دیگر دیدار می‌کنند تا کاستی‌ها و کوتاهی‌های یک‌دیگر را آشکار کنند و همگی از هر دور رقابت قوی‌تر از پیش بیرون بیایند.

موافقان و مخالفان اصلاح‌جوی بیان‌ها و بیانیه‌های اخیرِ اصلاح‌جویان دو گزینه دارند:
یا این موافقت‌ها و مخالفت‌ها را دست‌مایه‌ی تبدیل نیروهای رقیب به نیروهای بدیل و هم‌فرسا کنند، یا رقابتی هم‌افزا و هم‌آفرین از این مخالفت‌ها و موافقت‌ها برآورند.

موافقان و مخالفان اصلاح‌جوی این بیان‌ها و بیانیه‌های اصلاح‌جویانه می‌توانند با مفروض گرفتن حداقلی از خرد و تجربه‌ی‌ سیاسی و خیرخواهی و میهن‌دوستی برای طرف مقابل، گفت‌وگویی انتقادی در عرصه‌ی عمومی میان اصلاح‌جویان برای کشف و حذف خطاهای خود و دیگری دراندازند.

مفروض هر نقد هم‌افزایی باید این باشد که این دل‌سوزان همگی در پی یافتن راه‌حلی درون‌زا در چارچوب همین نظام سیاسی و همین قانون اساسی با همین نیروهای موجود و با استفاده از همین امکانات و منابع ملی برای حل مسائل بغرنج کشور اند، مگر نیرویی خلاف این مفروضات را خود به‌تصریح به خود نسبت دهد.

در این میان، پیش از آن که رویارویی نیروهای اصلاح‌جو بیش از این به تقابل نیروهای بدیل و هم‌فرسا شبیه شود، باید اصلاح‌جویان هوشمند و توانا سلیمان‌وار با در آمیختن حکمت دوراندیشی و میانه‌روی با حلم و حزمی شایسته‌ی مادر واقعی کودک تنها، برای بقای ایران چاره‌یابی و بلکه چاره‌سازی کنند.

… ای سلیمان در میان زاغ و باز
حلم حق شو با همه مرغان بساز

ای دو صد بلقیس حلمت را زبون
که اهد قومی انهم لایعلمون

… چون به مرغانت فرستاده است حق
لحن هر مرغی بدادستت سبق

مرغ جبری را زبان جبر گو
مرغ پر اشکسته را از صبر گو

مرغ صابر را تو خوش دار و معاف
مرغ عنقا را بخوان اوصاف قاف

مر کبوتر را حذر فرما ز باز
باز را از حلم گو و احتراز

وان خفاشی را که ماند او بی‌نوا
می‌کنش با نور جفت و آشنا

کبک جنگی را بیاموزان تو صلح
مر خروسان را نما اشراط صبح

۱ شهریورماه ۱۴۰۴
محمدمهدی مجاهدی

@mmojahedi
دومین همایش معرفی رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی برای دانش‌آموزان

این همایش با هدف کمک به انتخاب آگاهانه مسیر تحصیلی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در سه بخش برگزار می‌شود:

- ارایه اساتید
توضیح اساتید برجسته با محوریت اهمیت و تاثیر، فرصت‌های تحصیلی و پژوهشی و چالش‌های هر رشته علوم انسانی.

- کارگاه‌های تعاملی
کارگاه‌های همزمان و موازی برای هر رشته.
دانش‌آموزان بر اساس علاقه در کارگاه موردنظر خود شرکت کنند. تسهیل‌گری کارگاه‌ها توسط جمعی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و نخبگان علوم انسانی انجام می‌شود.

- میزگرد فرصت‌های شغلی در علوم انسانی
ارائه دو نفر از اساتید پیرامون فرصت‌های شغلی در علوم انسانی

پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۹ تا ۱۸
ویژه دانش‌آموزان پایه یازدهم و دوازدهم

نشانی: مرزداران، خیابان حضرت ابوالفضل، بوستان سوم غربی، دبستان پسرانه مفید۲، سالن همایش‌

ثبت نام از طریق لینک زیر یا QRcode روی پوستر
https://evnd.co/HaS0V

@mmojahedi
Forwarded from کانال اختصاصی رضا نصری (Reza Nasri)
In their letter, the E3 do not once claim to have fulfilled their own obligations under the JCPOA or UNSCR 2231 (lifting sanctions, normalizing trade, or protecting Iran against U.S. secondary sanctions.)

Instead, they emphasize their so-called diplomatic efforts to “remedy Iran’s non-compliance,” which in reality means trying to undo Iran’s lawful remedial measures without ever honoring their own commitments.

Nowhere do they mention, in this letter, the true root cause of Iran's remedial measures either, which is the U.S. withdrawal in 2018, the ensuing maximum pressure campaign, and the E3’s own non-compliance, which together inflicted over a trillion dollars in economic damage on Iran.

The thrust of the letter is the expectation that Iran should unilaterally uphold its obligations under the JCPOA while remaining under unlawful sanctions and refraining from any response.

This document belongs in the curriculum of colonialism studies in universities.

https://x.com/RezaNasri1/status/1961092082283491617?s=19
در این سخن‌رانی شنیدنی، میلاد عظیمی درباره‌ی فردوسی و جایگاه جایگزین‌ناپذیر شاهکار او برای حفظ ایران و یکپارچگی کثرت‌پذیر آن دربرابر دشمنان خیر و خرد، سخنانی نغز و پرمغز گفته است.

به‌ویژه امروز که ایران و ذهن و روان و زبان ایرانیان آماج تیرهای زهرآگین گسست و واگرایی ایران‌ستیزان اند و حفظ انسجام ایران به پاسداری از چراغ لاله در مصاف سموم خزان می‌ماند، اشارت‌های پربشارت این سخنان دل‌ها و دیدگان ایران‌دوستان را امید و گرما و روشنی می‌بخشد.

(یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ تالار فردوسی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران)

محمدمهدی مجاهدی
۷ شهریور‌ماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
رژیم صهیونیستی و اختراعاتش

بخش یکم از دو بخش

محمدمهدی مجاهدی
۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴
@mmojahedi

رژیم صهیونیستی به عنوان اختراعی استعماری، نه‌تنها در کاربست الگوهای تروریسم دولتی صاحب سبک است، بلکه در این زمینه دست‌کم صاحب سه اختراع است:

۱. تأسیس رژیمی سیاسی و حفاظت از آن با استفاده از تروریسم؛
۲. استفاده از تروریسم آشکار به عنوان ابزار جنگی ازجمله در دوازده روز نخست جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران؛ و
۳. تبدیل امنیت غذایی به سلاح جنگی که بخشی جان‌گداز و روان‌سوز از واقعیت روزمره‌ی نسل‌کشی اسرائیل در غزه شده است.

طرفه این که بانیان رسمی تداوم کاربست چنین اختراعات انسان‌سوزی که دادگاه کیفری بین‌المللی علیه دو نفر از ایشان کیفرخواست صادر کرده است، در پوستین نیرویی رهایی‌بخش، ریاکارانه جسارت می‌ورزند و ملت‌های تاریخی و بزرگ منطقه را مخاطب قرار می‌دهند، و از آن حیرت‌انگیزتر این که برخی جاه‌طلبان ساده‌دل یا مشتریان میان‌برهای شیطانی به ادعاهای این جانیان دل می‌سپارند و به قول حافظ، «چشم اِنعام از اَنعامی چند» می‌دارند.

بی‌مناسبت نیست به تاریخچه‌ی صهیونیستی اختراع تروریسم در غرب آسیا گذرا اشاره کنیم (برگرفته از مصاحبه نگارنده، منتشرشده به تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ در شماره پنجم نشریه اندیشه اصلاح).

گروه‌های تروریستی منطقه مانند القاعده و داعش تنها تقلیدهایی ناشیانه از الگوی صهیونیستی تروریسم اند. پیش از آن که صهیونیسم مهاجم تخم زهرآگین تروریسم را در دوران معاصر در دامان و دامنه‌ی غرب آسیا بپراکند، این توحش بیمارگونه در این منطقه از جهان ناشناخته بود. تبار استفاده‌ی سازمان‌یافته از تروریسم تهاجمی برای ملت‌سازی و دیگر اهداف سیاسی و نظامی در غرب آسیا به شکل‌گیری گروهی از یهودیان مسلح به نام «بارگیورا» در سپتامبر ۱۹۰۷ در حیفا بازمی‌گردد. مؤسسان این گروه اعضای سازمانی کارگری با ماهیتی مارکسیستی‌ـ‌صهیونیستی به نام «کارگران صهیون» بودند. «کارگران صهیون» در واقع گروهی از رانده‌شدگان تشکلی به نام «بوند» (اتحادیه‌ای از برخی کارگران یهودی در روسیه‌ی بزرگ و اروپای شرقی) بودند.

ادعای اعلامی «بارگیورا» در آغاز بیش‌تر تدافعی بود تا تهاجمی. اما در خلال تحولات بعدی، چهره واقعی بارگیورا آشکار شد. شعار تشکیلاتی «بارگیورا» از خصلت تهاجمی و ذهنیت خشونت‌آمیزی که در پس ذهن مؤسسان آن بود، پرده برمی‌داشت: «یهودیه در خون و آتش از پا افتاد، و در خون و آتش نیز برپا خواهد ایستاد.» (یهودیه نام تاریخی بخش‌های جنوبی سرزمین فلسطین است).

چندی نگذشت که «بارگیورا» در تشکلی دیگر به نام «هَه‌‌ـ‌شومر» که در سال ۱۹۰۹ اعلام موجویت کرد، ادغام شد. نقش و طرح پرچم اسرائیل تقریبا صددرصد منطبق با نشان همین گروه مسلح است. واژه «هه‌ـ‌‌شومر» به معنای نگهبان است. مؤسسان این تشکیلات هم همگی اعضای تشکل «کارگران صهیون» بودند، با این تفاوت که خود را نه مارکسیست‌ـ‌صهیونیست، بلکه سوسیالیست‌ـ‌صهیونیست می‌دانستند. این تشکیلات جدید در واقع، حاصل دگردیسی و توسعه‌ی «بارگیورا» بود. برخلاف «بارگیورا» که تشکیلاتی نیمه‌سری بود و دامنه‌ی عمل خود را هم محدود به بخش کوچکی از فلسطین تعریف کرده بود، «هه‌‌ـ‌شومر» علنا اعلان موجودیت کرد و دامنه مأموریت خود را در سراسر سرزمین فلسطین گسترد. اغلب اعضای این گروه روسی‌تبار بودند. به همین دلیل، در خلال جنگ جهان‌گیر اول، امپراتوری عثمانی ایشان را وابسته به دشمن، تلقی و به آناتولی تبعید کرد.

تنش اصلی این گروه، علاوه بر رقبا و همسایگان، با تفنگ‌داران محلی عرب بود که سنتاً و قانوناً خود را ذیل حکم‌رانی عثمانی، پاسدار و ضامن امنیت و ثبات سرزمین‌های فلسطین می‌دانستند.

یازده سال بعد، در خلال سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۲۱، یعنی مقارن فروپاشی امپراتوری عثمانی و در بستر «قیمومت» و حکم‌رانی پادشاهی بریتانیا بر سرزمین‌های فلسطین، از زهدان «هه‌ـ‌شومر» سازمانی معروف و مخوف به نام «هه‌‌ـ‌گه‌نه» یا «هاگانا» متولد شد که نزدیک‌ترین نیای ارتش کنونی اسرائیل است. (ناگفته نگذریم که دو اصطلاح جعلی «قیمومت» و «قیمومیت» در ترازوی قواعد زبان عربی واژه‌هایی برساخته و نادرست اند و عربی‌زبانان این دو واژه را استفاده نمی‌کنند. در لغت عرب، کلمه‌ی «إنتداب» را برابر Mandate نهاده‌اند و به جای کشوهای تحت قیمومیت، از اصطلاح «تحت الإنتداب» استفاده می‌کنند. در انگلیسی، کشورهای قیم را Mandatory Powers می‌خوانند).

ادامه دارد
رژیم صهیونیستی و اختراعاتش
بخش دوم از دو بخش

محمدمهدی مجاهدی
@mmojahedi


ادامه

باری، هرچند واژه «هه‌ـ‌گه‌نه‌» به معنای دفاع است، اما به اقتضای مأموریت مصرحش، خصلت تهاجمی این سازمان زود آشکار شد. این خوی تهاجمی در سال‌های بعد به‌مرور بیش‌تر و بیش‌تر به سوی کاربست درجات بالاتری از خشونت و ترور و استفاده از تکنیک‌های ارعاب جمعی متمایل شد، هرچند نام ارتشی که از درون این سازمان ارهابی و ارعابی بیرون آمد، هم‌چنان بر دفاع دلالت داشت: «نیروهای دفاعی اسرائیل.»

تشکیلات «هه‌‌ـ‌گه‌نه» در طول دوران حکم‌رانی بریتانیا بر فلسطین از ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۸ به عنوان سازمانی زیرزمینی و شبه‌نظامی فعال بود. اواخر همین دوره است که با ابتکار بن‌گورین، این تشکیلات به شکل یک ارتش منظم تغییر سازمان می‌دهد. هه‌ـ‌گه‌نه پرونده‌ای تاریک و خون‌بار از تروریسم یا إرهاب (ترکیبی از ارعاب، نهب، غارت، قتل و شکنجه) به‌ویژه در آستانه‌ی تأسیس دولت اسرائیل دارد. پرونده‌ای که حتی تاریخ‌نگاران هم‌سو با پروژه‌ی اشغال صهیونیستی فلسطین هم آن را انکار نمی‌کنند، اما آن را به عنوان خودسری‌و نافرمانی‌شعبه‌های خودگردان هه‌ـ‌گه‌نه و فرماندهان محلی و اعضای دون‌پایه آن توجیه می‌کنند، که با توجه به فراگیری این الگوی تروریستی در اغلب عملیات هه‌ـ‌گه‌نه، صد البته توجیه سرد و ناگیرا و بی‌اعتباری است.

در مقیاس تکنیک‌های ترور و ارعابی که در اواخر قرن نوزدهم و نیمه نخست سده بیستم در جهان شناخته شده بود، می‌توان مستدلاً نشان داد که شدت و قساوت خشونت‌های ارتکابیِ تشکیلات هه‌ـ‌گه‌نه و بعد ارتش اسرائیل که از زهدان همین تشکیلات زاده شد، در نوع خود بی‌سابقه بوده است، و تنها با بی‌رحمی خشونت‌های ارتکابی أحزاب نازی و فاشیست و بعدها داعشیان قابل مقایسه است.

ذکر این پیشینه با گشودن چشم ما بر تبار بلند و صهیونیستی تروریسم و خشونت‌های سیاسی مرگ‌بار سازمان‌دهی‌شده، چه دولتی و چه فرادولتی، در خاورمیانه، به فهم دقیق‌تر و عمیق‌تری از برخی کهن‌الگوها، ریشه‌ها، علل، شبکه‌های معنایی، و ابزارهای تروریسم متأخر در قالب‌هایی مثل داعش و القاعده راه می‌برد.

یادآوری این پیشینه هم‌چنین متضمن نقد و نقض دو اسطوره و افسانه‌ی مسلط درباره خشونت‌های جاری در خاورمیانه است: یکی این که خاورمیانه مسلمان‌نشین مَثَل اعلای خشونت است (در نوع و درجه)، و دیگری این که این خشونت‌ها تفاوت ماهوی و مقوله‌ای دارد با الگوهای خشونت‌ورزی که ما پیش‌تر در این منطقه شاهد بوده‌ایم. برخلاف تصور رایج، خشونت‌های سازمان‌دهی‌شده در این منطقه نه‌تنها حضوری سخت و سنگین و صدساله و صهیونیستی و نه اسلامی داشته است، بلکه منشأ تولید معانی و مفاهیم و ایماژهایی بوده است، که خشونت‌های تروریستی بعدی را به خوبی می‌توان با ارجاع به آن‌ها معنا کرد و فهمید. پیشینه صهیونیستی تروریسم، آستانه‌ها و افق‌های معنایی ما اهالی غرب آسیا از حدود امکان سبعیت تروریستی و ارتکاب خشونت را تعیین کرده ‌است.

برگرفته از مصاحبه نگارنده، منتشرشده به تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ در شماره پنجم نشریه اندیشه اصلاح).
2025/10/22 22:00:16
Back to Top
HTML Embed Code: