بعضى از آدم‌ها يه خونه بزرگ میخوان، ماشين پرسرعت و ميليون‌ها دلار ثروت...
من اما يه كلبه چوبی میخوام
دور از همون آدما...
من اما يه كلبه چوبی میخوام
دور از همون آدما...
خیلی دلم تنگ شده، برای تموم روزایی که بیدار میشدمو گوشیو چک میکردم و میدونستم کلی مسیج برام فرستادی.. برای تموم لحظه هایی که حتی یک درصد اطمینان داشتم میتونم کنارت درد دل کنم. برای تموم وقتایی که میتونستم بهت بگم کلی حرف دارم برات.. نه که بیام اینجا بنویسم که شاید منظورمو بفهمی.
از اینکه هنوز دوستی که دوستم داشته باشه و کل وقتمونو باهم بگذرونیم پیدا نکردم احساس شرم میکنم
هرکی یه بست فرند داره
ولی من فقط یه افراد ساعتی دارم
یعنی چی؟
یعنی ببینن کی کارشون تموم میشه
کی بهم نیاز دارن
کی من واسه اونا کاری میکنم
اون موقع بیان-!
هرکی یه بست فرند داره
ولی من فقط یه افراد ساعتی دارم
یعنی چی؟
یعنی ببینن کی کارشون تموم میشه
کی بهم نیاز دارن
کی من واسه اونا کاری میکنم
اون موقع بیان-!
خیلی بده که تو رویه خودت بهت بگن تویه زندگیشون هیچی نیست
تنها حسی که اون لحظه میگیری اینه که تمام تایمتو پایه فردی دادی که اصلا حسابت نمیکنه
فقط خواسته باهات خودشو سرگرم کنه
هروقت به کسی نیاز داشت یکی پیشش باشه و وقتی احساس کرد دیگه بهش نیاز نداره با رفتارای سردش و تیکه هاش بندازتش خیلی راحت دور
چرا فقط به فکر خودتونید؟
چرا هیچوقت فک نکردید جز شما ماهم قلب داریم
تمام دردات و ناراحتیات واسه من بود
تو بدترین شرایط خودم سعی میکردم تورو از غمات دور کنم
تورو خوشحال کنم
چرا؟
چون با خوشحالی تو منم خوشحال میشدم
ولی تو فقط لهم کردی
تنها حسی که اون لحظه میگیری اینه که تمام تایمتو پایه فردی دادی که اصلا حسابت نمیکنه
فقط خواسته باهات خودشو سرگرم کنه
هروقت به کسی نیاز داشت یکی پیشش باشه و وقتی احساس کرد دیگه بهش نیاز نداره با رفتارای سردش و تیکه هاش بندازتش خیلی راحت دور
چرا فقط به فکر خودتونید؟
چرا هیچوقت فک نکردید جز شما ماهم قلب داریم
تمام دردات و ناراحتیات واسه من بود
تو بدترین شرایط خودم سعی میکردم تورو از غمات دور کنم
تورو خوشحال کنم
چرا؟
چون با خوشحالی تو منم خوشحال میشدم
ولی تو فقط لهم کردی
وقتی سعی میکنم خودمو خوشحال نشون بدم
وقتی سعی میکنم خودمو فان و بامزه نشون بدم
واسه اینه حس بدم رو به بقیه انتقال ندم
نه اینکه تو فک کنی من خوشحال ترین فرد رویه زمینم
چرا فک میکنی من بی احساسم؟
من فقط سعی میکنم احساساتمو به کسی نشون ندم
همین-!
وقتی سعی میکنم خودمو فان و بامزه نشون بدم
واسه اینه حس بدم رو به بقیه انتقال ندم
نه اینکه تو فک کنی من خوشحال ترین فرد رویه زمینم
چرا فک میکنی من بی احساسم؟
من فقط سعی میکنم احساساتمو به کسی نشون ندم
همین-!
وقتی پیام میدم یعنی دلم برات تنگ شده
ولی وقتی پیام نمیدم
یعنی منتظرم دل تو برام تنگ بشه
ولی وقتی پیام نمیدم
یعنی منتظرم دل تو برام تنگ بشه
چرا نمیزارید خود آدم واسه زندگی مزخرفش تصمیم بگیره چرا نمیزارید خودش اینده ای که میخواد رو بسازه تهش حالا هرچی شد چه واسش بد بود چه خوب انتخاب کوفتی خودش بوده.
نمیگم کلا طرفو ولش کنید در حد یه مشاور باشید نه کسی که کل ارزوها و خواسته های بچگی و نوجوونی و جوونی یکیو خورد کنه
اون ادم قلب و روح احساسات کوفتی خودشو داره با زمین زدن ارزوهاش فقط اون رو خیلی زودتر به مرگش ختم میکنه.
مرگ که معنیش فقط پایان جسم نیست
وقتی که ببینی هیچ امیدی نداری هیچ قلب و روحی واست نمونده اون موقع ادم واقعا میمیره
و شماهایید که مردم رو خیلی زود داخل قبر سنگی و یخی که خودتون واسش ساختید میکنید:)
نمیگم کلا طرفو ولش کنید در حد یه مشاور باشید نه کسی که کل ارزوها و خواسته های بچگی و نوجوونی و جوونی یکیو خورد کنه
اون ادم قلب و روح احساسات کوفتی خودشو داره با زمین زدن ارزوهاش فقط اون رو خیلی زودتر به مرگش ختم میکنه.
مرگ که معنیش فقط پایان جسم نیست
وقتی که ببینی هیچ امیدی نداری هیچ قلب و روحی واست نمونده اون موقع ادم واقعا میمیره
و شماهایید که مردم رو خیلی زود داخل قبر سنگی و یخی که خودتون واسش ساختید میکنید:)
اگه میدونی که یه لاشی عوضی هستی و قراره هر روز نظرت راجب فرد مقابلت عوض شه و طبق مودی که اون روز داری باهاش رفتار کنی و فقط تو رابطه خودتو میبینی
وارد رابطه نشو
چون با این کارات اون طرفو فقط خرد میکنی و خودت خبر نداری.
نمیدونی که چقد به ادم حس کافی نبودن
ضعیف بودن کثیف بودن مزخرف بودن و هرچی حس زشته بهش میدی.
وارد رابطه نشو
چون با این کارات اون طرفو فقط خرد میکنی و خودت خبر نداری.
نمیدونی که چقد به ادم حس کافی نبودن
ضعیف بودن کثیف بودن مزخرف بودن و هرچی حس زشته بهش میدی.
از همه ادمای دورم متنفرم از تک تکشون
هرچی فک میکنم به ادمایی که باهاشون ارتباط دارم و حرف میزنم و میبینم همشون بلااستثنا قلبمو زیر پاهاشون خرد کردن
چه یک بار چه هزار بار:)
دیگه نمیتونم تحملشون کنم مطمئنم دلم هیچوقت واسشون تنگ نمیشه
فقط به یه کلبه چوبی تو یه جای دور نیاز دارم که برم توش هرغلطی خواستم بکنم
هر فیلمی خواستم ببینم هر اهنگی خواستم گوش بدم
تهش مرگه ته هر چیییییییییی این مرگ کوفتیه
ترجیح میدم یه روز جسمم بمیره تا اینکه هر روز هر روز قاتل های روحمو ببینم
هرچی فک میکنم به ادمایی که باهاشون ارتباط دارم و حرف میزنم و میبینم همشون بلااستثنا قلبمو زیر پاهاشون خرد کردن
چه یک بار چه هزار بار:)
دیگه نمیتونم تحملشون کنم مطمئنم دلم هیچوقت واسشون تنگ نمیشه
فقط به یه کلبه چوبی تو یه جای دور نیاز دارم که برم توش هرغلطی خواستم بکنم
هر فیلمی خواستم ببینم هر اهنگی خواستم گوش بدم
تهش مرگه ته هر چیییییییییی این مرگ کوفتیه
ترجیح میدم یه روز جسمم بمیره تا اینکه هر روز هر روز قاتل های روحمو ببینم
کاش فقط بعضی روزا میتونستم چیزی که واقعا دوست دارم باشم رو به بقیه نشون بدم
برای بعضیاشون خیلی دارم تلاش میکنم،دروغ چرا هربار هم میخورم زمین و بدتر میشه همه چی ولی بازم سعی میکنم همه چیو درست کنم که حداقل بدتر نشه.اما بعضیاش دست من نیست واقعا میگم دست من نیست اره زندگی منه ولی من زندگیش نمیکنم و من لذت نمیبرم ازش من تصمیم نمیگیرم واسش فقط میشه گفت عملا به اسم منه حالا با صاحبای اصلیش کاری ندارم:)
ولی همه اینا روز به روز بیشتر اعتماد به نفس نداشته منو دارن کور میکنن
چرا من باید برم جلو اینه و وقتی به خودم نگاه میکنم خجالت بکشم چرا باید بین جمع دوستام خجالت بکشم چه فرقی هست بین منو اونا
رویه صحبت من الان با زیبایی فیس نیست ولی خب تقریبا با این قضیه بی ربط هم نیست.
هرچقد دوییدم دیدم اینا هیچ تغییر نمیکنن یعنی حداقلش الان تغییر نمیکنن کسی چه بدونه شاید نهایت پنج سال دیگه، یعنی من کلا این روزا که میگذره بگم نهایت یک بار میرم دم اینه
و هر بارش از خودم بدم بیاد هر بارش موقع بیرون احساس خوبی نداشته باشم هعی درحال مقایسه خودم با بقیه باشم....
وقتی دیدم اینارو نمیشه تغییر داد سعی کردم یه سری چیزای درونی خودمو تغییر بدم سعی کردم پیشرفت روحی داشته باشم،بزرگ بشم ولی متاسفانه ادما نمیذارن این روند هم به خوبی پیش بره و ته همه این زمین خوردنا به دست کسایی که دوسشون دارن باعث میشه این «من»مزخرف بوجود بیاد.
بدون هیچ ارزو،بدون هیچ هدف،بدون هیچ کسی
باتتت مثل هر مسئله دیگه از کنارش میگذرم و با لحنی که تو صدای خودم همیشه پلی میشه میگم کنچانا کنچانا بلاخره نوبت خوشحالی توهم میرسه.
برای بعضیاشون خیلی دارم تلاش میکنم،دروغ چرا هربار هم میخورم زمین و بدتر میشه همه چی ولی بازم سعی میکنم همه چیو درست کنم که حداقل بدتر نشه.اما بعضیاش دست من نیست واقعا میگم دست من نیست اره زندگی منه ولی من زندگیش نمیکنم و من لذت نمیبرم ازش من تصمیم نمیگیرم واسش فقط میشه گفت عملا به اسم منه حالا با صاحبای اصلیش کاری ندارم:)
ولی همه اینا روز به روز بیشتر اعتماد به نفس نداشته منو دارن کور میکنن
چرا من باید برم جلو اینه و وقتی به خودم نگاه میکنم خجالت بکشم چرا باید بین جمع دوستام خجالت بکشم چه فرقی هست بین منو اونا
رویه صحبت من الان با زیبایی فیس نیست ولی خب تقریبا با این قضیه بی ربط هم نیست.
هرچقد دوییدم دیدم اینا هیچ تغییر نمیکنن یعنی حداقلش الان تغییر نمیکنن کسی چه بدونه شاید نهایت پنج سال دیگه، یعنی من کلا این روزا که میگذره بگم نهایت یک بار میرم دم اینه
و هر بارش از خودم بدم بیاد هر بارش موقع بیرون احساس خوبی نداشته باشم هعی درحال مقایسه خودم با بقیه باشم....
وقتی دیدم اینارو نمیشه تغییر داد سعی کردم یه سری چیزای درونی خودمو تغییر بدم سعی کردم پیشرفت روحی داشته باشم،بزرگ بشم ولی متاسفانه ادما نمیذارن این روند هم به خوبی پیش بره و ته همه این زمین خوردنا به دست کسایی که دوسشون دارن باعث میشه این «من»مزخرف بوجود بیاد.
بدون هیچ ارزو،بدون هیچ هدف،بدون هیچ کسی
باتتت مثل هر مسئله دیگه از کنارش میگذرم و با لحنی که تو صدای خودم همیشه پلی میشه میگم کنچانا کنچانا بلاخره نوبت خوشحالی توهم میرسه.