Telegram Web Link
[ 🖤جادویِ‌ یِک‌ جَهَتـ❱❱❱❱ ]
"فصل اول - قسمت اول - بخش A" پیس‌هیون، اکتبر 1999 در نظر داشتم با این کلمات شروع کنم: دیگه قصد کشتنت رو ندارم. چون واقعاً هم همچین قصدی رو ندارم. اما بعد فکر کردم این توی نظرت، زیادی ملودراماتیک جلوه می‌کنه. همیشه از ملودراما متنفر بودی و منم قصد آشفته کردنت…
نه؛ از نظر من ایده‌ی خیلی بدی بود بود. می‌دونم که تو هم همین نظر رو داشتی. اما تام مصمم بود که توی جایی ساکت‌تر و کوچیک‌تر و احتمالاً امن‌تر بازنشسته بشه. فکر می‌کنم از این‌که همش یاد گشتِ شبای دوران پلیس بودنش بیفته، خیلی خسته شده بود. نمی‌خواست دوباره یاد درگیری‌های فکری قدیمی بیفته. و یکی از کارهایی که یه خونه‌ی ییلاقی توی پیس‌هیون انجام نمی‌ده، یادآوریِ دل‌مشغولیای دنیا واسه‌ی آدمه.

و به این ترتیب حالا ما این‌جاییم. جایی که هیچ‌کس زودتر از 9:30 صبح یا بعد از 9:30 شب توی خیابون‌ها دیده نمی‌شه؛ البته به‌جز چندتا نوجوونی که بیرون پیتزا فروشی جمع می‌شن و سیگار می‌کشن.

و حالا این‌جاییم. توی یه خونه‌ی ییلاقی کوچیکِ دوخوابه. (که محض رضای خدا یه کلبه‌ی سوئیسی نیست؛ واقعاً نیست!). از اینجا به ایستگاه اتوبوس و ساختمون تعاونی دسترسی نسبتاً راحتی داریم. بیرونِ خونه یه چمن‌زار بزرگیه که به مواظبت نیاز داره. کنارش، طنابِ رخت و لباس قرار گرفته و ساختمونای خارجیِ خونه (انباری، پارکینگ، و گل‌خونه).

زیبایی نجات‌دهنده‌ش، منظره‌ی دریاست؛ که حالتِ اریب و غیرمستقیمی داره و از پنجره‌ی اتاق کناری معلومه. این اتاق رو به تو دادم، پاتریک. و ارتفاع تختت رو یه‌جوری تنظیم کردم که بتونی نگاهی به دریا بندازی، درست همون‌طور که دوست داری. همه‌ی اینارو به تو دادم، پاتریک. حتی با وجود اینکه من و تام هیچ‌وقت خودمون به منظره دید نداشتیم.

تو در چیچِستر، از تِراسِت که به سبک قرن نوزدهم ساخته شده بود، می‌تونستی هرروز دریا رو ببینی. به خوبی منظره تِراسِت رو به یاد دارم؛ حتی با اینکه به‌ندرت توی اون‌جا بهت سر می‌زدم. یه چشم‌اندازی داشت به راه‌آهن معروفِ وولک، باغ‌های تپه‌ای دوک، و موج‌شکنی که توی روزای پر باد، موج‌هاش سفید و کف‌دار بودن.
به‌علاوه چشم‌انداز خود دریا، البته. دریایی که همیشه متفاوت بود و همیشه یکسان.

توی خونه‌ی تِراس‌دارِ ما توی خیابون ایسلینگ‌وورلد، تنها چیزی که من و تام می‌تونستیم ببینیم، انعکاس خودمون توی پنجره‌ی همسایه‌ها بود. ولی با این وجود من تمایلی به رها کردن اون‌جا نداشتم.

پس حدس می‌زنم وقتی هفته‌ی پیش از بیمارستان به این‌جا اومدی، وقتی تام از صندلی ماشین بلندت کرد و روی صندلی چرخ‌دارت گذاشتت، تو هم دقیقا همون چیزی رو دیدی که منم دیدم؛ سنگ‌ریزه‌های قهوه‌ایِ معمولی، پلاستیک زیاد از حد نرمِ درِ دوجداره، پرچین منظمِ اطراف درختای کاج؛ و همه‌ی اینا وحشت رو به دلت می‌نداخت، درست همون‌طوری که به دل من می‌نداخت.

و اسم این مکان؟ محله‌ی کاج! چه نامناسب. چه کسل کننده و بدون هیچ تخیلی.
احتمالاً یه عرقِ سرد از گردنت به پایین چکید و تیشرتت دیگه واسه‌ت راحت نبود. تام، صندلیِ چرخ‌دارت رو روی مسیرِ کاشی‌کاری شده‌ی روبروی خونه هُل داد. حتماً توجه کردی که هر تیکه کاشی کاملاً اندازه‌ای برابر با بقیه داشت؛ و همه‌شون به رنگِ صورتیِ مایل به خاکستری بودن و همون‌طور که من کلید رو توی قفلِ در فرو کردم و گفتم "خوش اومدی"، تو دستای پژمرده‌ت رو به‌هم پیچیدی و چیزی مثلِ یه لبخند روی صورتت کاشتی.

و وقتی وارد راه‌رو که با کاغذ دیواریِ بژ رنگ پوشیده شده بود شدیم، حتماً بوی وایتکسی که استفاده کرده بودم تا اینجا رو واسه‌ی اقامتت با ما آماده کنم، به مشامت خورد. و مطمئناً بوی والتر رو شناختی، سگ کالی کراسِ ما، که احتمالاً همون دور و بر کمین کرده بود.
با دیدن قاب عکس عروسیمون به آرومی سرت رو تکون دادی؛ تام توی اون کت و شلوار فوق العاده‌ی بِرَند کابلی، که تو پولش رو داده بودی و من توی اون لباسِ توری ضخیم.

توی سالن نشیمن نشستیم. و من و تام روی ست مبلمان مخملی و قهوه‌ای رنگی که تازگی‌ها با پول بازنشستگی تام خریده بودیم، قرار گرفتیم.
نشستیم و صدای تیکِ موسیقی شکلی از شوفاژ مرکزی میومد. والتر کنار پای تام خرخر می‌کرد. تام شروع به صحبت کرد: "ماریان ترتیب این رو میده که جات راحت باشه" و من متوجه جا خوردنت از تلاش تام برای رفتن، شدم.
و دیدم که چطوری به زل زدن به پرده‌های توری ادامه دادی. وقتی تام به سمت در قدم برداشت، گفت: "یه کاری هست که باید ترتیبش رو بدم".

سگ هم به دنبالش رفت. من و تو نشستیم و به صدای قدم های تام توی راه‌رو و صدای خش خشی که وقتی کتش رو از آویزِ چوب لباسی برداشت، ایجاد شد؛ صدای جلینگ جلینگی که نشون می‌داد جیب‌هاش رو دنبالِ کلید گشته، گوش دادیم؛ و صداش رو شنیدیم که به آرومی به والتر دستور داد که صبر کنه، و بعد، تنها صدای مکش هوا، وقتی که درِ دوجداره رو باز کرد و خانه را ترک کرد، بود.

وقتی بالاخره به تو نگاه کردم، دست‌هات که روی زانوهای استخونیت قرار گرفته بودن، داشتن می‌لرزیدن.
آیا اون موقع به این فکر می‌کردی که آخرش توی خونه‌ی تام بودن، ممکنه هر چیزی که تاحالا امیدش رو داشتی نباشه؟
~~~
💚#MyPoliceMan#Part_1#Chapter_1
💚T.me/MagicOneD
Song's Name: Come As You Are
Singer: Civil Twilight

#آهنگ_پیشنهادی

🤍#Music#Voice
🤍T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوش شانسی 10/10
💙#Louis#Video#Fun
💙T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*صدایی که از بهشت بیاد وجود نداره*
لویی:
💙#Louis#Video
💙T.me/MagicOneD
We all wasted the best versions of ourselves on someone who didn’t give a single fuck💙

💙#Louis#Profile
💙T.me/MagicOneD
Song's Name: One Last Goodbye
Singer: Anathema

#آهنگ_پیشنهادی

💙#Music#Voice
💙T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
When you think you have nothing to lose, you become stronger💛

💛#Zayn#Video
💛T.me/MagicOneD
"Serendipity"
سرندیپیتی، اسم؛ به معنی پیدا کردن کسی یا چیز زیبایی بدون اینکه دنبالش گشته باشی یا منتظرش بوده باشی؛ مثل معجزه ای که خدا فرستاده و زندگیت رو از این رو به اون رو کرده موقعی که انتظارشو نداشتی و داشتی از هم می‌پاشیدی💛

💛#Zayn#Wall
💛T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفت چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور💛

- سعدی

💛#Zayn#Video
💛#Poem#Inspiring
💛T.me/MagicOneD
Song's Name: Lover, Please Stay
Singer: Nothing But Thieves

#آهنگ_پیشنهادی
💛#Music#Voice
💛T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين چيزيه كه هميشه برمی‌گرده به خود نايل. محاله كسی كنارش قرار بگيره و اون تركيب رو قشنگ نكنه. همه كنارش لبخند می‌زنن و مثل الماسس كه هست، ازش مراقبت ميكنن. چون اين كاريه كه نايل برای همه ميكنه. با وجودش، از همه مراقبت می‌کنه💜
(@onedirection_ira)
💜#Niall#Video#HBDNiall
💜T.me/MagicOneD
"生き甲斐"
ایگکای؛ لغتی ژاپنیه که معنیش می‌شه "دلیلی برای بودن."
بر اساس فرهنگ ژاپنی، هر آدمی فقط یه ایکیگای تو زندگیش داره. اونا باور دارن که ایکیگای به زندگی هرآدمی معنا می‌بخشه و دلیل اصلی زنده بودنشه. توی فرهنگ اوکیناوا هم ایکیگای رو "دلیلی برای بیدار شدن از خواب صبح" معنی کردن💜
💜#Niall#HBDNiall
💜T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
N𝗈𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 𝖾𝗅𝗌𝖾 𝗂𝗌 𝗇𝖾𝖾𝖽𝖾𝖽 𝗐𝗁𝖾𝗇 𝗍𝗁𝖾𝗋𝖾 𝗂𝗌 𝗒𝗈𝗎💜

💜#Niall#Video#HBDNiall
💜T.me/MagicOneD
Song's Name: Shiver
Singer: Coldplay

#آهنگ_پیشنهادی

💜#Music#Voice
💜T.me/MagicOneD
I'm all out of love, I'm so lost without you💔

❤️#Liam#Wallpaper
❤️T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ﺍﻟﻘﻠﺐُ ﻗﻠﺒﻲ ﻭﺍﻟﻨﺒﺾُ ﺃﻧﺖ❤️
قلب قلب من است و نبض تویی❤️

- نزار قبانی

❤️#Liam#Video#Poem
❤️T.me/MagicOneD
تو باد می‌شوی لا به لای موهایم، خیال می‌شوی در عمق ذهنم، اشک می‌شوی در گوشه‌ی چشمم و با اینکه تمام بود و نبود منی، ندارمت💔

❤️#Liam#Wallpaper
❤️T.me/MagicOneD
Song's Name: I Will Fade
Singer: Archive

#آهنگ_پیشنهادی

❤️#Music#Voice
❤️T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks others have thrown at him💚

-David Brinkley

💚#Harry#Video
💚T.me/MagicOneD
Your dream has no expiration date, take a deep breath, and try again💚
رویای تو تاریخ انقضا نداره، نفس عمیق بکش و دوباره تلاش کن💚

💚#Harry#Wall#Inspiring
💚T.me/MagicOneD
2025/07/04 06:29:43
Back to Top
HTML Embed Code: