💢خماری بعد از تعطیلات!
افراد همه جای دنیا بعد از تعطیلات ممکن است به سختی و شاید کمی ناراحتی به سر کار برگردند. در واقع "خماری بعد از تعطیلات" یک پدیده اثبات شده روانشناسی است.
برای اینکه با روحیه و آمادگی کامل سر کارتان حاضر شوید چند مورد کوچک را رعایت کنید:
🔺به کل سال و اهدافی که به دنبال آن هستید فکر کنید. استراحت تعطیلات قرار است به شما کمک کند تا به اهداف خود بهتر برسید.
🔺در روزهای اول بعد از تعطیلات، فشرده کار نکنید و زودتر به خانه بروید.
🔺برنامه تفریحی کوچک بعد از ساعت کاری داشته باشید؛ مثلا قدم زدن در پارک.
🔺با همکاران خود تجربیات سفر و تعطیلات را به اشتراک بگذارید. این فرصت خوبی برای بهبود فضای ارتباطی و شناخت علایق در بین همکاران است.
🔺سعی کنید حداقل یک عادت خوب را در سال جدید وارد محیط کارتان کنید.
@management_simple
افراد همه جای دنیا بعد از تعطیلات ممکن است به سختی و شاید کمی ناراحتی به سر کار برگردند. در واقع "خماری بعد از تعطیلات" یک پدیده اثبات شده روانشناسی است.
برای اینکه با روحیه و آمادگی کامل سر کارتان حاضر شوید چند مورد کوچک را رعایت کنید:
🔺به کل سال و اهدافی که به دنبال آن هستید فکر کنید. استراحت تعطیلات قرار است به شما کمک کند تا به اهداف خود بهتر برسید.
🔺در روزهای اول بعد از تعطیلات، فشرده کار نکنید و زودتر به خانه بروید.
🔺برنامه تفریحی کوچک بعد از ساعت کاری داشته باشید؛ مثلا قدم زدن در پارک.
🔺با همکاران خود تجربیات سفر و تعطیلات را به اشتراک بگذارید. این فرصت خوبی برای بهبود فضای ارتباطی و شناخت علایق در بین همکاران است.
🔺سعی کنید حداقل یک عادت خوب را در سال جدید وارد محیط کارتان کنید.
@management_simple
Forwarded from برنامه ریزی و مدیریت زمان
💢لیست !… لطفا تهیه و استفاده کنید.
هیچ نظمی را در هیچ سیستمی در هیچ کجای دنیا پیدا نخواهید کرد که بدون تهیه و استفاده از لسیت وجود داشته باشد. شما نمیتوانید تمام کارها را در ذهنتان نگه دارید و همیشه یادتان بماند. در کل 4 نوع لیست نیاز دارید :
برنامه زمانی شخصی : برای تمام سال، ماه، هفته و البته روزها
شما باید مشخص کنید در طول روز چه کارهایی باید انجام دهید تا به اهداف سالانه تان برسیدکارهایی که باید انجام شوند : کارهایی که باید به ترتیب ماهانه، هفتگی، سالانه انجام شوند
ترتیب مهم است، برنامه هفتگی ماهانه و سالانه تان برای اهداف کاری تان کدام اند؟تماس ها : فقط افرادی را که باید با آنها تماس بگیرید، نه دفترچه تلفن !
لیست تمام افرادی که در طول هفته، ماه یا سال با آنها باید در تماس باشید یک جا یادداشت داشته باشیدگفتنی ها : این یکی برای گفتنی هایی است که شما میخواهید به افرادی که در روز میبینید بگویید
و باید لیست کنید تا بدانید به هرکسی چه چیزی و چه زمانی از روز باید بگویید… تا یادتان نرود.
این تکنیک تهیه لیست استفاده فوق العاده زیادی برای شما خواهد داشت.
افراد موفق جهان بی شک تمامی از لیست ها استفاده میکنند تا زمان شان را مدیریت کنند. از طرفی این گفته را از برایان تریسی فراموش نکنید :《اگر شما لیستی ندارید، بی شک پول زیادی هم بدست نمی آورید.》
@planing_tm
هیچ نظمی را در هیچ سیستمی در هیچ کجای دنیا پیدا نخواهید کرد که بدون تهیه و استفاده از لسیت وجود داشته باشد. شما نمیتوانید تمام کارها را در ذهنتان نگه دارید و همیشه یادتان بماند. در کل 4 نوع لیست نیاز دارید :
برنامه زمانی شخصی : برای تمام سال، ماه، هفته و البته روزها
شما باید مشخص کنید در طول روز چه کارهایی باید انجام دهید تا به اهداف سالانه تان برسیدکارهایی که باید انجام شوند : کارهایی که باید به ترتیب ماهانه، هفتگی، سالانه انجام شوند
ترتیب مهم است، برنامه هفتگی ماهانه و سالانه تان برای اهداف کاری تان کدام اند؟تماس ها : فقط افرادی را که باید با آنها تماس بگیرید، نه دفترچه تلفن !
لیست تمام افرادی که در طول هفته، ماه یا سال با آنها باید در تماس باشید یک جا یادداشت داشته باشیدگفتنی ها : این یکی برای گفتنی هایی است که شما میخواهید به افرادی که در روز میبینید بگویید
و باید لیست کنید تا بدانید به هرکسی چه چیزی و چه زمانی از روز باید بگویید… تا یادتان نرود.
این تکنیک تهیه لیست استفاده فوق العاده زیادی برای شما خواهد داشت.
افراد موفق جهان بی شک تمامی از لیست ها استفاده میکنند تا زمان شان را مدیریت کنند. از طرفی این گفته را از برایان تریسی فراموش نکنید :《اگر شما لیستی ندارید، بی شک پول زیادی هم بدست نمی آورید.》
@planing_tm
💢مهم ترین موانع تفكر وخلاقیت گروهي و مشارکتی در سازمان عبارتند از :
1️⃣فقدان انگيزه و عدم اعتماد : اين موضوع عامل بسيار مهمي در عدم توسعة فرهنگ مشاركت است. چنانچه انگيزه اي براي شركت افراد در يك كار گروهي براي ارائه ايده هاي مختلف وجود نداشته باشد و بدنبال آن عدم اعتماد تشديدكنندة استمرار اين وضعيت مي گردد. عدم اعتماد به انجام كارهاي گروهي در كشور ما از جمله موانع فرهنگي در اين زمينه است، اغلب كاركنان به علت شكست كارهاي گروهي و مشاركت جويانه در كشور اعتماد، خود را از دست داده اند. شايد عامل اساسي در مقابل شكل گيري ايده پردازي گروهي فقدان انگيزه و عدم اعتماد مديران ارشد نسبت به مشاركت كاركنان باشد.
2️⃣عدم پذيرش انتقاد و عدم تحمل تضاد در سيستم : چنانچه مديران انتقادي را برنتابند هرگونه تلاش جهت وفاق جمعي بي حاصل است زيرا انتقاد سازنده از جمله مباني تفكر خلاق است لذا عدم پذيرش انتقاد و يا عدم تحمل تضاد و اختلاف سلايق بهيچوجه يك سيستم را به سمت نوآوري و مديريت مشاركتي فعال سوق نخواهد داد.
3️⃣محافظه كاري و مديريت مستبدانه : چنانچه مديران ارشد و حتي مياني سازمان طرفدار حفظ وضع موجود باشند و مخالف هرگونه تغيير و تحولي باشند و از سويي اصولا" تفكر حاكم برسازمان استبدادي و اوريتة گسترده باشد، مديريت مشاركتي و تفكر خلاق گروهي ره به جايي نمي برد.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
1️⃣فقدان انگيزه و عدم اعتماد : اين موضوع عامل بسيار مهمي در عدم توسعة فرهنگ مشاركت است. چنانچه انگيزه اي براي شركت افراد در يك كار گروهي براي ارائه ايده هاي مختلف وجود نداشته باشد و بدنبال آن عدم اعتماد تشديدكنندة استمرار اين وضعيت مي گردد. عدم اعتماد به انجام كارهاي گروهي در كشور ما از جمله موانع فرهنگي در اين زمينه است، اغلب كاركنان به علت شكست كارهاي گروهي و مشاركت جويانه در كشور اعتماد، خود را از دست داده اند. شايد عامل اساسي در مقابل شكل گيري ايده پردازي گروهي فقدان انگيزه و عدم اعتماد مديران ارشد نسبت به مشاركت كاركنان باشد.
2️⃣عدم پذيرش انتقاد و عدم تحمل تضاد در سيستم : چنانچه مديران انتقادي را برنتابند هرگونه تلاش جهت وفاق جمعي بي حاصل است زيرا انتقاد سازنده از جمله مباني تفكر خلاق است لذا عدم پذيرش انتقاد و يا عدم تحمل تضاد و اختلاف سلايق بهيچوجه يك سيستم را به سمت نوآوري و مديريت مشاركتي فعال سوق نخواهد داد.
3️⃣محافظه كاري و مديريت مستبدانه : چنانچه مديران ارشد و حتي مياني سازمان طرفدار حفظ وضع موجود باشند و مخالف هرگونه تغيير و تحولي باشند و از سويي اصولا" تفكر حاكم برسازمان استبدادي و اوريتة گسترده باشد، مديريت مشاركتي و تفكر خلاق گروهي ره به جايي نمي برد.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
💢اثر دکتر فاکس (اثر اغواگری آموزشی)
✍ حسین حسینی پناه
در سال 1973 پژوهش جالبی در رابطه با ارزیابی اثربخشی آموزش توسط آقای «دونالد نفتولین» استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی صورت گرفت که به «اثر دکتر فاکس» شهرت یافت. در این پژوهش يك بازيگر هاليوود با نام مستعار «دكتر مايرون فاكس» در نقش یک استاد مدعو به كلاس درس تعدادی دانشجو فرستاده شد تا درباره موضوع تخصصی «نظریه بازی ریاضی و کاربرد آن در آموزش پزشکان» به سخنرانی بپردازد. از او خواسته شد تا در سخنان خود از بيانات متناقض، لغات جعلی، مطالب نامربوط و غير منطقی استفاده كند. سخنرانی این فرد بسيار سرگرم كننده اما خالي از محتوا بود. در پايان سخنرانی، دانشجويان سخنرانی دكتر فاكس را بسيار خوب و آموزنده ارزشيابی کردند!
♨️ اثر دکتر فاکس (Dr. Fox effect) یا «اغواگری آموزشی» یک پدیده روانشناختی است که در آن جذابیت شخصی یا شهرت یک سخنران باعث اغوای افراد شده و مطالبی که فاقد پشتوانه علمی و بیمعنی هستند به عنوان مطالب ارزشمند تلقی میشود. همچنین افراد اغلب به اطلاعاتی که به صورت جذاب ارائه میشود، بیشتر اعتماد میکنند؛ حتی اگر آن اطلاعات غلط یا نادرست باشد.
🔚 پیامدهای اثر دکتر فاکس در آموزشهای سازمانی میتواند بسیار گسترده باشد. اگر فراگیران بیشتر به سبک ارائه مدرس یا شهرت او تمرکز کنند تا به محتوای آموزشی، ممکن است نتوانند مهارتها و دانش مورد نیاز را فرا گرفته و در شغل خود به کار ببندند
@management_simple
✍ حسین حسینی پناه
در سال 1973 پژوهش جالبی در رابطه با ارزیابی اثربخشی آموزش توسط آقای «دونالد نفتولین» استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی صورت گرفت که به «اثر دکتر فاکس» شهرت یافت. در این پژوهش يك بازيگر هاليوود با نام مستعار «دكتر مايرون فاكس» در نقش یک استاد مدعو به كلاس درس تعدادی دانشجو فرستاده شد تا درباره موضوع تخصصی «نظریه بازی ریاضی و کاربرد آن در آموزش پزشکان» به سخنرانی بپردازد. از او خواسته شد تا در سخنان خود از بيانات متناقض، لغات جعلی، مطالب نامربوط و غير منطقی استفاده كند. سخنرانی این فرد بسيار سرگرم كننده اما خالي از محتوا بود. در پايان سخنرانی، دانشجويان سخنرانی دكتر فاكس را بسيار خوب و آموزنده ارزشيابی کردند!
♨️ اثر دکتر فاکس (Dr. Fox effect) یا «اغواگری آموزشی» یک پدیده روانشناختی است که در آن جذابیت شخصی یا شهرت یک سخنران باعث اغوای افراد شده و مطالبی که فاقد پشتوانه علمی و بیمعنی هستند به عنوان مطالب ارزشمند تلقی میشود. همچنین افراد اغلب به اطلاعاتی که به صورت جذاب ارائه میشود، بیشتر اعتماد میکنند؛ حتی اگر آن اطلاعات غلط یا نادرست باشد.
🔚 پیامدهای اثر دکتر فاکس در آموزشهای سازمانی میتواند بسیار گسترده باشد. اگر فراگیران بیشتر به سبک ارائه مدرس یا شهرت او تمرکز کنند تا به محتوای آموزشی، ممکن است نتوانند مهارتها و دانش مورد نیاز را فرا گرفته و در شغل خود به کار ببندند
@management_simple
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢چه زمانی از عملکرد برندمان راضی باشیم؟
👈برایان تیل در کتاب خود به نام «خلق برندهای مردمپسند» مینویسد:
👈برندی که در یک ویژگی، برجستهتر و تخصصیتر از رقبایش باشد، برند بسیار ارزشمندی است. نمونههای زیادی از این برندها وجود دارد: ولوو که در ویژگی «امنیت» برجسته است؛ اَپل که در ویژگی «طراحی خلاقانه محصولات الکترونیکی مصرفی» برجسته است؛ و بروکس برادرز که در «طراحی لباسهای مردانۀ مُد روز» برجسته است
👈برای این که یک برند به «بهترین برند در یک ویژگی یا زمینۀ مشخص» تبدیل شود، باید سختیهای فراوانی را متحمل شود
👈در حقیقت، واحد تحقیق و توسعه باید «بهترین محصول» را توسعه دهد و واحد بازاریابی باید «مزایا و منافع محصول» را به بهترین نحو ممکن برای مخاطبان هدف بازگو کند. تنها در این صورت است که فروش به صورت مستمر افزایش یافته و برند به «رهبر بازار در آن ویژگی مشخص» تبدیل میشود
👈ضمن آن که مهمترین عامل در تبدیل شدن یک برند به «بهترین» در یک زمینۀ مشخص، تداوم در طول زمان است
👈هیچ برندی نمیتواند یک شبه به بهترین برند در یک ویژگی خاص تبدیل شود. بنابراین، تمام این پیشزمینهها، از تحقیق و توسعه و تولید گرفته تا بازاریابی و فروش، باید سالیان سال تداوم و فعالیت داشته باشند تا برند بتواند در یکی از ویژگیهای مهم از نظر مشتریان، به بهترین تبدیل شود
👈اما به راستی چرا وقتی یک برند به «بهترین برند در یک ویژگی خاص» تبدیل میشود، مدیران ارشد سریع و خیلی راحت تمرکز آن را به هم میزنند؟
👈دلیل آن این است که در تجارت، «بهترین بودن» هیچ وقت راضیکننده نیست و «بهترین شرکتها» همیشه از آینده میترسند: نکند سال آینده شرکتی در این زمینه، از ما بهتر شود؟
👈به دلیل همین ترس از آینده بسیاری از مدیران ارشد تصمیم میگیرند «قویترین برندشان» را خیلی سریع گسترش بدهند و وارد بازارهای جدیدی کنند
👈با این حال، این باورها با اصول برندینگ در تضاد است. برندهایی که در «یک زمینه یا ویژگی مشخص» بهترین هستند، باید به شدت تلاش کنند تا تمرکزشان به هم نخورده و اجازه ندهند که به بهانۀ رشد بیشتر، ارزشها و جوهرۀ اصلی برند کمرنگ شوند
👈برای مثال، اَپل خیلی سعی کرد تا «طراحیهای خلاقانهاش» را به حوزۀ مشتریان سازمانی (کامپیوترهای سرور و غیره) نیز گسترش دهد ولی اصلاً موفق نشد. بروکس برادرز هم سعی کرد «لباسهای زنانۀ مُد روز» را به سبد خود اضافه کند، اما، موفق نشد. یا ولوو با تاکید بر پیامهایی مثل «طراحی زیبا»، تمرکز پیام اصلی برند خود را به هم زده است
👈این تجربیات ناموفق به ما گوشزد میکنند منابع محدود سازمانمان را در بهبود آن قسمتی که در آن بهترین هستیم به کار بگیریم. مثلا ولوو باید ماشینهایش را امنتر کند، اپل باید گوشیها و کامپیوترهایش را خلاقانهتر و جذابتر کند، و بروکس برادرز هم باید لباسهای مردانه جذابتر و زیباتری را طراحی کند
✍مارکتینگ آز
@management_simple
👈برایان تیل در کتاب خود به نام «خلق برندهای مردمپسند» مینویسد:
👈برندی که در یک ویژگی، برجستهتر و تخصصیتر از رقبایش باشد، برند بسیار ارزشمندی است. نمونههای زیادی از این برندها وجود دارد: ولوو که در ویژگی «امنیت» برجسته است؛ اَپل که در ویژگی «طراحی خلاقانه محصولات الکترونیکی مصرفی» برجسته است؛ و بروکس برادرز که در «طراحی لباسهای مردانۀ مُد روز» برجسته است
👈برای این که یک برند به «بهترین برند در یک ویژگی یا زمینۀ مشخص» تبدیل شود، باید سختیهای فراوانی را متحمل شود
👈در حقیقت، واحد تحقیق و توسعه باید «بهترین محصول» را توسعه دهد و واحد بازاریابی باید «مزایا و منافع محصول» را به بهترین نحو ممکن برای مخاطبان هدف بازگو کند. تنها در این صورت است که فروش به صورت مستمر افزایش یافته و برند به «رهبر بازار در آن ویژگی مشخص» تبدیل میشود
👈ضمن آن که مهمترین عامل در تبدیل شدن یک برند به «بهترین» در یک زمینۀ مشخص، تداوم در طول زمان است
👈هیچ برندی نمیتواند یک شبه به بهترین برند در یک ویژگی خاص تبدیل شود. بنابراین، تمام این پیشزمینهها، از تحقیق و توسعه و تولید گرفته تا بازاریابی و فروش، باید سالیان سال تداوم و فعالیت داشته باشند تا برند بتواند در یکی از ویژگیهای مهم از نظر مشتریان، به بهترین تبدیل شود
👈اما به راستی چرا وقتی یک برند به «بهترین برند در یک ویژگی خاص» تبدیل میشود، مدیران ارشد سریع و خیلی راحت تمرکز آن را به هم میزنند؟
👈دلیل آن این است که در تجارت، «بهترین بودن» هیچ وقت راضیکننده نیست و «بهترین شرکتها» همیشه از آینده میترسند: نکند سال آینده شرکتی در این زمینه، از ما بهتر شود؟
👈به دلیل همین ترس از آینده بسیاری از مدیران ارشد تصمیم میگیرند «قویترین برندشان» را خیلی سریع گسترش بدهند و وارد بازارهای جدیدی کنند
👈با این حال، این باورها با اصول برندینگ در تضاد است. برندهایی که در «یک زمینه یا ویژگی مشخص» بهترین هستند، باید به شدت تلاش کنند تا تمرکزشان به هم نخورده و اجازه ندهند که به بهانۀ رشد بیشتر، ارزشها و جوهرۀ اصلی برند کمرنگ شوند
👈برای مثال، اَپل خیلی سعی کرد تا «طراحیهای خلاقانهاش» را به حوزۀ مشتریان سازمانی (کامپیوترهای سرور و غیره) نیز گسترش دهد ولی اصلاً موفق نشد. بروکس برادرز هم سعی کرد «لباسهای زنانۀ مُد روز» را به سبد خود اضافه کند، اما، موفق نشد. یا ولوو با تاکید بر پیامهایی مثل «طراحی زیبا»، تمرکز پیام اصلی برند خود را به هم زده است
👈این تجربیات ناموفق به ما گوشزد میکنند منابع محدود سازمانمان را در بهبود آن قسمتی که در آن بهترین هستیم به کار بگیریم. مثلا ولوو باید ماشینهایش را امنتر کند، اپل باید گوشیها و کامپیوترهایش را خلاقانهتر و جذابتر کند، و بروکس برادرز هم باید لباسهای مردانه جذابتر و زیباتری را طراحی کند
✍مارکتینگ آز
@management_simple
💢قدرت رهبری در همدلی و مشارکت با دیگران است. متکبرانه رفتار نکنید.
هیچ کس مدیر و رهبری را که فکر میکند همه چیز دان است، دوست ندارد. یک رهبر خوب وقتی کارها خوب پیش میرود، خودش را مسئول همه اتفاقات خوب نمیداند و تیم اش را تشویق میکند. و وقتی کارها بد پیش میرود، تمامی سرزنشها را برای بقیه نمیداند و خودش را نیز مقصر میداند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
هیچ کس مدیر و رهبری را که فکر میکند همه چیز دان است، دوست ندارد. یک رهبر خوب وقتی کارها خوب پیش میرود، خودش را مسئول همه اتفاقات خوب نمیداند و تیم اش را تشویق میکند. و وقتی کارها بد پیش میرود، تمامی سرزنشها را برای بقیه نمیداند و خودش را نیز مقصر میداند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
💢 4 روش موثر برای تقویت روحیه کارکنان
⬅ کارکنان در محیط کاری با روحیه ضعیف، نسبت به کار خود و سازمان احساس بدی دارند. در نتیجه، بیتفاوت هستند، بهرهوری کمتری دارند و احتمال ترک کار آنها بیشتر است.
⬅ در واقع، کارمندان غیرمتعهد ۱۸ درصد نرخ بهره وری کمتر و ۳۷ درصد افزایش احتمال مرخصی دارند.
💢 روشهای موثر تقویت روحیه در محل کار:
✅ برنامههای قدردانی: همه دوست دارند بشنوند که دارند کار فوق العادهای انجام میدهند. اجرای یک برنامه قدردانی کارکنان میتواند به ایجاد فرهنگی کمک کند که در آن قدردانی عادت همیشگی همه کارکنان شود.
✅ مشارکت کارکنان در تصمیمگیری: افراد دوست دارند بدانند که نظراتشان شنیده و در نظر گرفته میشود. یکی از موثرترین راهها برای دستیابی به این هدف، مشارکت فعال کارکنان در فرآیندهای تصمیمگیری سازمان است.
✅ جبران خدمت عادلانه: یک فرآیند پرداخت منصفانه و شفاف، مشارکت و روحیه کارکنان را بیشتر از پاداش موردی افزایش میدهد.
✅ دستاوردها را جشن بگیرید: تجلیل از دستاوردها، در سطح یک تیم یا در سطح شرکت نیز میتواند به تقویت روحیه کارکنان کمک کند.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
⬅ کارکنان در محیط کاری با روحیه ضعیف، نسبت به کار خود و سازمان احساس بدی دارند. در نتیجه، بیتفاوت هستند، بهرهوری کمتری دارند و احتمال ترک کار آنها بیشتر است.
⬅ در واقع، کارمندان غیرمتعهد ۱۸ درصد نرخ بهره وری کمتر و ۳۷ درصد افزایش احتمال مرخصی دارند.
💢 روشهای موثر تقویت روحیه در محل کار:
✅ برنامههای قدردانی: همه دوست دارند بشنوند که دارند کار فوق العادهای انجام میدهند. اجرای یک برنامه قدردانی کارکنان میتواند به ایجاد فرهنگی کمک کند که در آن قدردانی عادت همیشگی همه کارکنان شود.
✅ مشارکت کارکنان در تصمیمگیری: افراد دوست دارند بدانند که نظراتشان شنیده و در نظر گرفته میشود. یکی از موثرترین راهها برای دستیابی به این هدف، مشارکت فعال کارکنان در فرآیندهای تصمیمگیری سازمان است.
✅ جبران خدمت عادلانه: یک فرآیند پرداخت منصفانه و شفاف، مشارکت و روحیه کارکنان را بیشتر از پاداش موردی افزایش میدهد.
✅ دستاوردها را جشن بگیرید: تجلیل از دستاوردها، در سطح یک تیم یا در سطح شرکت نیز میتواند به تقویت روحیه کارکنان کمک کند.
✍کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
💢اختصاص زمان و پول برای رشد درونی، درمان و یادگیری منجر به احساس هدفمندی و کامیابی میشود. این رشد و مراقبت چه از طریق ادامه تحصیل باشد و چه لذت بردن از ماساژ یا اسپا و یا مراجعه به یک رواندرمانگر، باعث افزایش اعتماد بهنفس و درنهایت رضایت هرچه بیشتر شما از زندگی خواهد شد.
✍مجله مشاور مدیریت
@management_simple
✍مجله مشاور مدیریت
@management_simple
💢 تکنیک سینکتیکس
براساس این تکنیک وضعیت های نامرتبط با موضوع ترکیب می شود تا به وضعیت های مشابه موضوع برسد. واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل Synetikas به معنی «فشار دادن دو چیز به یکدیگر» و یا «متصل کردن چند چیز مختلف» گرفته شده است. این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هیچ اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشند. این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گردهم می آیند. در این روش از اعضای گروه خواسته می شود که به عمد از قیاس و استعاره استفاده کنند تا بتوانند به خلق دیدگاه ها و نظرات جدید بپردازند.
✅ فرآیند روش سینکتیکس
به طور کلی فرآیند به کارگیری این روش عبارت است از:
شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن (شناخت جوهره)
ارتباط دادن جوهره به دست آمده با موضوع غیرمرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی
✅ بکارگیری سه نوع قیاس در تکنیک سینکتیکس
از آنجایی که در این روش و روش های دیگر از قیاس و استعاره بسیاری استفاده می شود بجاست که در همین جا تعریف و مثال هایی برای قیاس و استعاره آورده شود. قیاس کردن یعنی تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر و استعاره یعنی تشبیه دور (قیاس دور) یا تشبیه دو چیز غیرمتشابه.
در این روش از سه نوع قیاس بیش از همه استفاده می شود که عبارتند از:
۱٫ قیاس شخصی
در این قیاس فرد احساس می کند خود قسمتی از موضوع است. این همانندسازی ممکن است به جای انسان، حیوان یا اشیاء باشد. به عنوان مثال یک شیمی دان خود را به جای مولکول های در حال حرکت می گذارد و دانش آموزی فرض می کند به جای کتاب مورد علاقه اش قرار گرفته و خود را وصف می کند.
۲٫ قیاس مستقیم
در این قیاس دو موجود یا دو مفهوم که معمولا شباهت و ارتباطی با هم ندارند با یکدیگر مقایسه می شوند، به طور مثال از فرد سوال می شود پرتقال شبیه چه موجود زنده ای است؟ و یا زمزم نرم تر است یا پوست یک بچه گربه؟
۳٫ تعارض متراکم
توصیف یک موضوع یا مفهوم در دو کلمه متضاد را تعارض متراکم گویند، مثل زندگی بخش و نابودکننده یا دوست و دشمن. دکتر «دبلیو. جی. جی. گوردن» معتقد است با این شیوه می توان به عمق موضع تازه، وارد شد. مثلا افراد گروه راجع به فرد مشخصی، دو چهارچوب ذهنی متفاوت را ترکیب می کنند. هر چه فاصله این دو چهارچوب بیشتر باشد برای ترکیب آنها، انعطاف پذیری بیشتری لازم خواهد بود.
این مدل در اصل متکی به افرادی است که در رشته های مختلف آکادمیک آموزش دیده و در نواحی مختلف جغرافیایی بزرگ شده اند. همچنین این افراد دارای شیوه های مختلف یادگیری و تفکرند. معمولا گروه های حل مسئله در جستجوی افرادی هستند که خود به انواع مختلف، سنتز شده اند. افرادی که در دانشگاه دو رشته تخصصی انتخاب کرده اند، تغییر رشته داده اند، در موسسه خود مشاغل مختلف داشته اند، در موسسات مختلف کار کرده اند و نظایر آن.
✍ آکادمی مدیریت
@management_simple
براساس این تکنیک وضعیت های نامرتبط با موضوع ترکیب می شود تا به وضعیت های مشابه موضوع برسد. واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل Synetikas به معنی «فشار دادن دو چیز به یکدیگر» و یا «متصل کردن چند چیز مختلف» گرفته شده است. این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هیچ اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشند. این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گردهم می آیند. در این روش از اعضای گروه خواسته می شود که به عمد از قیاس و استعاره استفاده کنند تا بتوانند به خلق دیدگاه ها و نظرات جدید بپردازند.
✅ فرآیند روش سینکتیکس
به طور کلی فرآیند به کارگیری این روش عبارت است از:
شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن (شناخت جوهره)
ارتباط دادن جوهره به دست آمده با موضوع غیرمرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی
✅ بکارگیری سه نوع قیاس در تکنیک سینکتیکس
از آنجایی که در این روش و روش های دیگر از قیاس و استعاره بسیاری استفاده می شود بجاست که در همین جا تعریف و مثال هایی برای قیاس و استعاره آورده شود. قیاس کردن یعنی تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر و استعاره یعنی تشبیه دور (قیاس دور) یا تشبیه دو چیز غیرمتشابه.
در این روش از سه نوع قیاس بیش از همه استفاده می شود که عبارتند از:
۱٫ قیاس شخصی
در این قیاس فرد احساس می کند خود قسمتی از موضوع است. این همانندسازی ممکن است به جای انسان، حیوان یا اشیاء باشد. به عنوان مثال یک شیمی دان خود را به جای مولکول های در حال حرکت می گذارد و دانش آموزی فرض می کند به جای کتاب مورد علاقه اش قرار گرفته و خود را وصف می کند.
۲٫ قیاس مستقیم
در این قیاس دو موجود یا دو مفهوم که معمولا شباهت و ارتباطی با هم ندارند با یکدیگر مقایسه می شوند، به طور مثال از فرد سوال می شود پرتقال شبیه چه موجود زنده ای است؟ و یا زمزم نرم تر است یا پوست یک بچه گربه؟
۳٫ تعارض متراکم
توصیف یک موضوع یا مفهوم در دو کلمه متضاد را تعارض متراکم گویند، مثل زندگی بخش و نابودکننده یا دوست و دشمن. دکتر «دبلیو. جی. جی. گوردن» معتقد است با این شیوه می توان به عمق موضع تازه، وارد شد. مثلا افراد گروه راجع به فرد مشخصی، دو چهارچوب ذهنی متفاوت را ترکیب می کنند. هر چه فاصله این دو چهارچوب بیشتر باشد برای ترکیب آنها، انعطاف پذیری بیشتری لازم خواهد بود.
این مدل در اصل متکی به افرادی است که در رشته های مختلف آکادمیک آموزش دیده و در نواحی مختلف جغرافیایی بزرگ شده اند. همچنین این افراد دارای شیوه های مختلف یادگیری و تفکرند. معمولا گروه های حل مسئله در جستجوی افرادی هستند که خود به انواع مختلف، سنتز شده اند. افرادی که در دانشگاه دو رشته تخصصی انتخاب کرده اند، تغییر رشته داده اند، در موسسه خود مشاغل مختلف داشته اند، در موسسات مختلف کار کرده اند و نظایر آن.
✍ آکادمی مدیریت
@management_simple
Forwarded from تکنیک های مدیریت
💢زنجیره تامین چیست؟
Supply chain
زنجیره تامین، سیستمی متشکل از سازمانها، افراد، فعالیتها، اطلاعات و منابعی است که در عرضه یک محصول یا خدمت به مصرفکننده دخیل هستند. فعالیتهای زنجیره تأمین شامل تبدیل منابع طبیعی، مواد اولیه و اجزای سازنده به یک محصول نهایی است که به مشتری نهایی تحویل داده میشود. در سیستمهای پیچیده زنجیره تأمین، محصولات استفاده شده ممکن است در هر نقطه ای که مقدار باقیمانده قابل بازیافت است، دوباره وارد زنجیره تأمین شوند. زنجیرههای تأمین زنجیرههای ارزش را بهم پیوند میدهند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@management_technique
Supply chain
زنجیره تامین، سیستمی متشکل از سازمانها، افراد، فعالیتها، اطلاعات و منابعی است که در عرضه یک محصول یا خدمت به مصرفکننده دخیل هستند. فعالیتهای زنجیره تأمین شامل تبدیل منابع طبیعی، مواد اولیه و اجزای سازنده به یک محصول نهایی است که به مشتری نهایی تحویل داده میشود. در سیستمهای پیچیده زنجیره تأمین، محصولات استفاده شده ممکن است در هر نقطه ای که مقدار باقیمانده قابل بازیافت است، دوباره وارد زنجیره تأمین شوند. زنجیرههای تأمین زنجیرههای ارزش را بهم پیوند میدهند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@management_technique
💢 ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور؛ مدیرانی که بهدنبال بهترین نتیجه هستند بخوانند
ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور اصطلاحی است که به ارزیابی پروژه به وسیله بررسی نتایج به دست آمده اشاره دارد. ارزیابی مبتنی بر نتایج در مقابل ارزیابی فرایند محور قرار میگیرد که به دنبال بررسی انجام فرایند و مراحل کار است. در واقع اغلب اوقات به صورت ناخودآگاه از این روش ارزیابی استفاده می شود. ارزیابی پیشرفت دانش آموزان به وسیله نمرات پایان ترم یکی از ساده ترین و بارزترین نمونه ها برای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور است.
یکی از چیزهایی که این شیوه ارزشیابی و مدیریت را محبوب می کند، تمایل طبیعی افراد به قضاوت نتایج است. مثلا بسیاری از ما در جایگاه مصرف کننده محصولات یا خدمات مختلف، تمایل و فرصت چندانی برای بررسی فرایند خلق محصول یا خدمت نداریم. ما به کیفیت نهایی محصول یا خدمت مدنظر توجه می کنیم. نمونه بارز این مسئله، رقابت های ورزشی است. در بیشتر این رقابت ها هواداران به نتایج می نگرند و پیروزی برایشان از هر چیز دیگری مهم تر است. نیاز به کسب بهترین نتیجه، زمینه ساز توجه سازمان ها و کسب وکارها به ارزشیابی نتیجه محور و تمرکز روی ارائه بهترین کیفیت نهایی است. این مسئله می تواند یک مزیت رقابتی مهم باشد چراکه مشتریان بیشتری را جذب می کند.
✅ مزایای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور
۱. ارتقای عملکرد
یکی از چیزهایی که مدیریت نتیجه محور همیشه دنبالش است، افزایش کیفیت عملکرد افراد و فرایندها برای تضمین بهترین نتیجه است. در محیطی کاری که بر مبنای ارائه بهترین نتیجه هدف گذاری شده، هر کسی آماده است عملکرد خود و گروهش را ارتقا بدهد.
۲. افزایش رضایت کارکنان
در نظام مدیریت نتیجه محور نتیجه کار مهم است، پس کارکنان آزادی عملی بیشتری برای پیشبرد کارهایشان دارند.
۳. گسترش همکاری، هماهنگی و ارتباط
هیچ موفقیتی در سازمان رخ نمی دهد مگر آنکه ارتباط و همکاری مؤثری بین اجزای مختلف آن سازمان ایجاد شود. نظام مدیریت نتیجه محور به اهداف نهایی می اندیشد، پس همه بخش ها را به گونه ای هماهنگ می کند که در خدمتِ دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری کنند.
۴. سازگاری بیشتر
سازمان نتیجه گرا برای حفظ برتری و حیات خود باید توانایی سازگارشدن با تحولات را داشته باشد. همه چیز باید در راستای کسب بهترین نتیجه باشد، پس هرگونه تغییر و تحول باید در همین راستا قرار بگیرد.
۵. استفاده بهینه از منابع و امکانات
بهره وری مهم ترین مسئله است، پس استفاده بهینه از منابع برای کسب بهترین نتیجه (بهترین بهره وری) یکی از عناصر ضروری مدیریت نتیجه محور است. در نظام مدیریتی نتیجه محور، همه می دانند که اهداف چیست و چه چیزهایی برای رسیدن به آن لازم است.
۶. کاهش احتمال فساد و هدررفت منابع
تمرکز روی نتایج و اینکه با صرف چه منابعی این نتایج حاصل شده است، امکان بروز فساد و هدررفت منابع را کاهش می دهد. در نظام مدیریت نتیجه محور، برنامه ریزی صرفا برای انجام یک کار صورت نمی گیرد، بلکه برای کسب نتیجه انجام می شود. از این رو اگر برنامه ای نتیجه ای در بر نداشته باشد، کنار گذاشته خواهد شد.
✍ آکادمی مدیریت
@management_simple
ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور اصطلاحی است که به ارزیابی پروژه به وسیله بررسی نتایج به دست آمده اشاره دارد. ارزیابی مبتنی بر نتایج در مقابل ارزیابی فرایند محور قرار میگیرد که به دنبال بررسی انجام فرایند و مراحل کار است. در واقع اغلب اوقات به صورت ناخودآگاه از این روش ارزیابی استفاده می شود. ارزیابی پیشرفت دانش آموزان به وسیله نمرات پایان ترم یکی از ساده ترین و بارزترین نمونه ها برای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور است.
یکی از چیزهایی که این شیوه ارزشیابی و مدیریت را محبوب می کند، تمایل طبیعی افراد به قضاوت نتایج است. مثلا بسیاری از ما در جایگاه مصرف کننده محصولات یا خدمات مختلف، تمایل و فرصت چندانی برای بررسی فرایند خلق محصول یا خدمت نداریم. ما به کیفیت نهایی محصول یا خدمت مدنظر توجه می کنیم. نمونه بارز این مسئله، رقابت های ورزشی است. در بیشتر این رقابت ها هواداران به نتایج می نگرند و پیروزی برایشان از هر چیز دیگری مهم تر است. نیاز به کسب بهترین نتیجه، زمینه ساز توجه سازمان ها و کسب وکارها به ارزشیابی نتیجه محور و تمرکز روی ارائه بهترین کیفیت نهایی است. این مسئله می تواند یک مزیت رقابتی مهم باشد چراکه مشتریان بیشتری را جذب می کند.
✅ مزایای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور
۱. ارتقای عملکرد
یکی از چیزهایی که مدیریت نتیجه محور همیشه دنبالش است، افزایش کیفیت عملکرد افراد و فرایندها برای تضمین بهترین نتیجه است. در محیطی کاری که بر مبنای ارائه بهترین نتیجه هدف گذاری شده، هر کسی آماده است عملکرد خود و گروهش را ارتقا بدهد.
۲. افزایش رضایت کارکنان
در نظام مدیریت نتیجه محور نتیجه کار مهم است، پس کارکنان آزادی عملی بیشتری برای پیشبرد کارهایشان دارند.
۳. گسترش همکاری، هماهنگی و ارتباط
هیچ موفقیتی در سازمان رخ نمی دهد مگر آنکه ارتباط و همکاری مؤثری بین اجزای مختلف آن سازمان ایجاد شود. نظام مدیریت نتیجه محور به اهداف نهایی می اندیشد، پس همه بخش ها را به گونه ای هماهنگ می کند که در خدمتِ دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری کنند.
۴. سازگاری بیشتر
سازمان نتیجه گرا برای حفظ برتری و حیات خود باید توانایی سازگارشدن با تحولات را داشته باشد. همه چیز باید در راستای کسب بهترین نتیجه باشد، پس هرگونه تغییر و تحول باید در همین راستا قرار بگیرد.
۵. استفاده بهینه از منابع و امکانات
بهره وری مهم ترین مسئله است، پس استفاده بهینه از منابع برای کسب بهترین نتیجه (بهترین بهره وری) یکی از عناصر ضروری مدیریت نتیجه محور است. در نظام مدیریتی نتیجه محور، همه می دانند که اهداف چیست و چه چیزهایی برای رسیدن به آن لازم است.
۶. کاهش احتمال فساد و هدررفت منابع
تمرکز روی نتایج و اینکه با صرف چه منابعی این نتایج حاصل شده است، امکان بروز فساد و هدررفت منابع را کاهش می دهد. در نظام مدیریت نتیجه محور، برنامه ریزی صرفا برای انجام یک کار صورت نمی گیرد، بلکه برای کسب نتیجه انجام می شود. از این رو اگر برنامه ای نتیجه ای در بر نداشته باشد، کنار گذاشته خواهد شد.
✍ آکادمی مدیریت
@management_simple
💢شخصی تلاش پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا می کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد. در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد. و هرگز نتوانست با بال هایش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
از تلاش کردن خودمان یا فرزاندنمان نگرانی نداشته باشیم . این تلاش ها می تواند باعث قدرتمند تر شدن ما باشد .
به شرط آنکه هدفمند و سنجیده تلاش کنیم .
✍کانال مدیران ایران
@management_simple
از تلاش کردن خودمان یا فرزاندنمان نگرانی نداشته باشیم . این تلاش ها می تواند باعث قدرتمند تر شدن ما باشد .
به شرط آنکه هدفمند و سنجیده تلاش کنیم .
✍کانال مدیران ایران
@management_simple
💢قانون 8*8*8
8 ساعت کار
8 ساعت خواب مفید
8 ساعت وقت گذراندن با دوستان، اقوام ، تندرسی و سرگرمی ها و....
@management_simple
8 ساعت کار
8 ساعت خواب مفید
8 ساعت وقت گذراندن با دوستان، اقوام ، تندرسی و سرگرمی ها و....
@management_simple
Forwarded from تکنیک های مدیریت
💢چرا مدیران به «دگرگونی» میبازند؟
۸۵درصد شرکتها در جهان، حداقل یکبار در طول دوره کار تصمیم گرفتهاند «دگرگونی اساسی» در فعالیت خود در قالب طرح توسعه، تحول سازمانی و...انجام دهند؛ اما ۷۵درصد آنها ناکام شدهاند. علت این شکست به «طرز فکر و عملکرد رهبر سازمانی در اجرای تصمیم» مربوط است. راز شکست، «مقاومت کارکنان» است آنجا که مدیر به شکل «پنهانی» قصد تغییر رویهای حتی به نفع سازمان را دارد.
از میان توضیحات و استدلالهایی که بهطورمعمول در ارتباط با چرایی سخت بودن فرآیند دگرگونی در سازمانها مطرح میشوند، یک مورد وجود دارد که متاسفانه توجه چندانی به آن نمیشود اما به نظر مهمترین و واقعبینانهترین دلیل برای توجیه مقاومتها در برابر دگرگونیهای بزرگ در سازمانها محسوب میشود و آن عبارت است از: ترسها و تردیدهای نهفته در ذهن کارکنان و حتی مدیران سازمان در قبال تغییرات بزرگی که قرار است اتفاق بیفتد و ممکن است آرامش آنها را به هم بزند. درواقع، این در طبیعت ما انسانهاست که در زمان روبهرو شدن با هر تغییر و موقعیت جدید و ناشناختهای دچار نگرانی و پریشانی میشویم و ترجیح میدهیم موقعیت قبلی را که به آن عادت داشتهایم تداوم ببخشیم.
با این همه، بسیاری از شرکتها و سازمانها با علم به وجود چنین ترس و تردیدهای طبیعی و رایج در میان کارکنانشان، در زمان آغاز دگرگونیهای بزرگشان به مسیر اشتباه رفته و بر در بسته میکوبند و در پایان هم دستاورد چندانی نصیبشان نمیشود. مشکل اینجاست که سازمانهای مشتاق ایجاد دگرگونیهای بزرگ و موردنیاز، بخش عمده توجه خود را معطوف به طراحی و تدوین استراتژیها و اجرای مطلوب آنها میکنند و درنتیجه از توجه و تمرکز روی بعد انسانی و احساسی قضیه دگرگونی و ذهنیت کارکنان در قبال تغییر و تحولاتی که در پیش است، غفلت میکنند و همین غفلت خطرناک و مهلک است که زمینهساز ناکام ماندن بسیاری از دگرگونیها و تحولاتی است که قرار بوده در شرکتها اتفاق بیفتند، اما با شکست و ناکامی روبهرو شدهاند.
✅ چه باید کرد؟
موثرترین و ماندگارترین دگرگونیها در سازمانها و شرکتها در ابتدا در ذهن و درون افراد، چه مدیران و چه کارکنان و سایر ذینفعان سازمان، شکل میگیرند و بعد از تغییر نگرشها، عقاید و ذهنیت آنهاست که میتوان به پیاده شدن موفق تغییر و تحولات در استراتژیها، سیاستها،رویکردها و فرآیندهای عملیاتی در درون سازمان امیدوار بود. بر این اساس، اگر رهبران و مدیران ارشد یک سازمان قصد دارند در درون سازمانهای تحت رهبریشان طرحی نو دراندازند و دگرگونیهای بزرگی را در آنجا رقم بزنند، باید در ابتدا ذهنیت و تفکرات خودشان را بهطور اساسی و عمیق مورد تجدیدنظر قرار دهند و بعد از دگرگونسازی افکار و نگرشهای خود سراغ تغییر دادن ذهنیت و نگرشهای کارکنان رفته و آنها را نیز برای پذیرش تغییرات برنامهریزیشده و مشارکت در اجرای آنها توجیه و تشویق کنند. مدیران باید بدانند پس از موفقیت در این دو مرحله باید سراغ ابلاغ تغییر و تحولات موردنظر بهصورت رسمی و علنی بروند.
علاوه بر این، رهبران سازمانها و شرکتها بههیچعنوان و تحت هیچ شرایطی نباید در این مسیر از توجه ویژه به خرد جمعی و نظرخواهی دائمی از کارکنان و سایر ذینفعان فرآیند تغییر غفلت کنند و در این میان باید از بهترین و کارآمدترین ابزاری که در اختیاردارند یعنی «فرهنگسازمانی» در راستای پیادهسازی استراتژیهای تحولی جدید و توجیهپذیر کردن آنها بهره ببرند.
✍منبع: Stanford Business Journal
@management_technique
۸۵درصد شرکتها در جهان، حداقل یکبار در طول دوره کار تصمیم گرفتهاند «دگرگونی اساسی» در فعالیت خود در قالب طرح توسعه، تحول سازمانی و...انجام دهند؛ اما ۷۵درصد آنها ناکام شدهاند. علت این شکست به «طرز فکر و عملکرد رهبر سازمانی در اجرای تصمیم» مربوط است. راز شکست، «مقاومت کارکنان» است آنجا که مدیر به شکل «پنهانی» قصد تغییر رویهای حتی به نفع سازمان را دارد.
از میان توضیحات و استدلالهایی که بهطورمعمول در ارتباط با چرایی سخت بودن فرآیند دگرگونی در سازمانها مطرح میشوند، یک مورد وجود دارد که متاسفانه توجه چندانی به آن نمیشود اما به نظر مهمترین و واقعبینانهترین دلیل برای توجیه مقاومتها در برابر دگرگونیهای بزرگ در سازمانها محسوب میشود و آن عبارت است از: ترسها و تردیدهای نهفته در ذهن کارکنان و حتی مدیران سازمان در قبال تغییرات بزرگی که قرار است اتفاق بیفتد و ممکن است آرامش آنها را به هم بزند. درواقع، این در طبیعت ما انسانهاست که در زمان روبهرو شدن با هر تغییر و موقعیت جدید و ناشناختهای دچار نگرانی و پریشانی میشویم و ترجیح میدهیم موقعیت قبلی را که به آن عادت داشتهایم تداوم ببخشیم.
با این همه، بسیاری از شرکتها و سازمانها با علم به وجود چنین ترس و تردیدهای طبیعی و رایج در میان کارکنانشان، در زمان آغاز دگرگونیهای بزرگشان به مسیر اشتباه رفته و بر در بسته میکوبند و در پایان هم دستاورد چندانی نصیبشان نمیشود. مشکل اینجاست که سازمانهای مشتاق ایجاد دگرگونیهای بزرگ و موردنیاز، بخش عمده توجه خود را معطوف به طراحی و تدوین استراتژیها و اجرای مطلوب آنها میکنند و درنتیجه از توجه و تمرکز روی بعد انسانی و احساسی قضیه دگرگونی و ذهنیت کارکنان در قبال تغییر و تحولاتی که در پیش است، غفلت میکنند و همین غفلت خطرناک و مهلک است که زمینهساز ناکام ماندن بسیاری از دگرگونیها و تحولاتی است که قرار بوده در شرکتها اتفاق بیفتند، اما با شکست و ناکامی روبهرو شدهاند.
✅ چه باید کرد؟
موثرترین و ماندگارترین دگرگونیها در سازمانها و شرکتها در ابتدا در ذهن و درون افراد، چه مدیران و چه کارکنان و سایر ذینفعان سازمان، شکل میگیرند و بعد از تغییر نگرشها، عقاید و ذهنیت آنهاست که میتوان به پیاده شدن موفق تغییر و تحولات در استراتژیها، سیاستها،رویکردها و فرآیندهای عملیاتی در درون سازمان امیدوار بود. بر این اساس، اگر رهبران و مدیران ارشد یک سازمان قصد دارند در درون سازمانهای تحت رهبریشان طرحی نو دراندازند و دگرگونیهای بزرگی را در آنجا رقم بزنند، باید در ابتدا ذهنیت و تفکرات خودشان را بهطور اساسی و عمیق مورد تجدیدنظر قرار دهند و بعد از دگرگونسازی افکار و نگرشهای خود سراغ تغییر دادن ذهنیت و نگرشهای کارکنان رفته و آنها را نیز برای پذیرش تغییرات برنامهریزیشده و مشارکت در اجرای آنها توجیه و تشویق کنند. مدیران باید بدانند پس از موفقیت در این دو مرحله باید سراغ ابلاغ تغییر و تحولات موردنظر بهصورت رسمی و علنی بروند.
علاوه بر این، رهبران سازمانها و شرکتها بههیچعنوان و تحت هیچ شرایطی نباید در این مسیر از توجه ویژه به خرد جمعی و نظرخواهی دائمی از کارکنان و سایر ذینفعان فرآیند تغییر غفلت کنند و در این میان باید از بهترین و کارآمدترین ابزاری که در اختیاردارند یعنی «فرهنگسازمانی» در راستای پیادهسازی استراتژیهای تحولی جدید و توجیهپذیر کردن آنها بهره ببرند.
✍منبع: Stanford Business Journal
@management_technique
💢دو دلیل عمده برای خوب کار نکردن وجود دارد:
1- نبود مهارت
2- نبود میل به کار
اولی با آموزش و دومی با انگیزش قابل حل است!
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
1- نبود مهارت
2- نبود میل به کار
اولی با آموزش و دومی با انگیزش قابل حل است!
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢هاروارد بیزینس ریویو در شماره آوریل ۲۰۱۵ در مقالهای با نام «بازآفرینی مدیریت عملکرد» به بیان تجربه شرکت خدمات دیلویت (Deloitte) با بیش از ۲۱۰ هزار کارمند) پرداخته و نتایج زیر را بدست آورده است:
👈 تیمهایی در سازمان دارای بهترین عملکرد هستند که رهبران آنها، با هر یک از اعضای تیم به صورت «حداقل هفتگی» نشستهای کوتاه بررسی (Check-in) برگزار کنند. آنها در این جلسات به موارد زیر پرداخته اند:
1️⃣ شفاف کردن انتظاراتی که از فرد طی هفته آتی دارند.
2️⃣ تعیین و یا اصلاح اولویتهای کاری
3️⃣ بازخورد دادن در مورد فعالیتهای هفتهی گذشته کارمند
4️⃣انتقال اطلاعات جدید و مفید در مورد پروژه به فرد
5️⃣ هدایت و مربیگری دلسوزانه و نشان دادن راههای پیشرفت و بهبود عملکرد به فرد.
مسئولان این شرکت تمامی رهبران تیمها را «موظف» به برگزاری «حداقل یک نشستکوتاه» (Check-in) با «هر عضو« تیم خود در «هر هفته» کردهاند و معتقدند در غیر این صورت، ممکن است «اولویت کارها فراموش شود و به جای اینکه مکالمهی رهبر و عضو تیم معطوف به آیندهی نزدیک گردد، به بحث در مورد چرایی عملکرد درگذشته توجه شود. علاوه بر این طبق بررسی کارشناسان این شرکت، هر اندازه که بسامد این نشستهای کوتاه بیشتر باشد، احتمال دلبسته شدن/ماندن فرد به سازمان افزایش خواهد یافت.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple
👈 تیمهایی در سازمان دارای بهترین عملکرد هستند که رهبران آنها، با هر یک از اعضای تیم به صورت «حداقل هفتگی» نشستهای کوتاه بررسی (Check-in) برگزار کنند. آنها در این جلسات به موارد زیر پرداخته اند:
1️⃣ شفاف کردن انتظاراتی که از فرد طی هفته آتی دارند.
2️⃣ تعیین و یا اصلاح اولویتهای کاری
3️⃣ بازخورد دادن در مورد فعالیتهای هفتهی گذشته کارمند
4️⃣انتقال اطلاعات جدید و مفید در مورد پروژه به فرد
5️⃣ هدایت و مربیگری دلسوزانه و نشان دادن راههای پیشرفت و بهبود عملکرد به فرد.
مسئولان این شرکت تمامی رهبران تیمها را «موظف» به برگزاری «حداقل یک نشستکوتاه» (Check-in) با «هر عضو« تیم خود در «هر هفته» کردهاند و معتقدند در غیر این صورت، ممکن است «اولویت کارها فراموش شود و به جای اینکه مکالمهی رهبر و عضو تیم معطوف به آیندهی نزدیک گردد، به بحث در مورد چرایی عملکرد درگذشته توجه شود. علاوه بر این طبق بررسی کارشناسان این شرکت، هر اندازه که بسامد این نشستهای کوتاه بیشتر باشد، احتمال دلبسته شدن/ماندن فرد به سازمان افزایش خواهد یافت.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@management_simple