تا اینکه اون روز میرسه...
همون روزی که لایلا مثل همیشه نبود... خیلی خیلی عصبانیتر بود!
شروع میکنن به دعوا کردن.
لایلا مدام به ارون میگه تو به من خیانت کردی! تو، توی اون گوشی لعنتیت با دانشاموزای دخترت به من خیانت کردی!
ارون ولی عین خیالش نیست، به لایلا میگه تو دیوونه شدی، هیچ خیانتی نکردم❗
همون روزی که لایلا مثل همیشه نبود... خیلی خیلی عصبانیتر بود!
شروع میکنن به دعوا کردن.
لایلا مدام به ارون میگه تو به من خیانت کردی! تو، توی اون گوشی لعنتیت با دانشاموزای دخترت به من خیانت کردی!
ارون ولی عین خیالش نیست، به لایلا میگه تو دیوونه شدی، هیچ خیانتی نکردم❗
ولی لایلا توی اون گوشی قدیمیای که داخل کشوی ارون پیدا کرد، کلی کلیپ صمیمی از ارون و شاگرداش دیده بود... کلیپهای عاشقانه، پیامهای عاشقانه!
ارون به وضوح به لایلا خیانت کرده بود و الان هیچ تلاشی برای دلجویی از لایلا نمیکرد💀
ارون به وضوح به لایلا خیانت کرده بود و الان هیچ تلاشی برای دلجویی از لایلا نمیکرد💀
۶ ماه که گذشت، دیگه لایلا نتونست خودش رو کنترل کنه.
خشم توی خونش میجوشیدو دستهاش از شدت عصبانیت میلرزید.
از دست ارون بابت تموم کارهاش کلافه شده بود، خسته شده بود!🧎♀️
خشم توی خونش میجوشیدو دستهاش از شدت عصبانیت میلرزید.
از دست ارون بابت تموم کارهاش کلافه شده بود، خسته شده بود!🧎♀️
مغزش راه منطق رو گم کرده بود...
تنها چیزی که ذهنش فرمان داد این بود به ارون حمله کنه.
اون روز دیگه هیچی مثل قبل نبود، چون:
تنها چیزی که ذهنش فرمان داد این بود به ارون حمله کنه.
اون روز دیگه هیچی مثل قبل نبود، چون:
لایلا، ارون رو، به قتل رسونده بود🩸
همهجا سرخی خون ارون بود، ارون نفس نمیکشید، سینهش هیچ نشونهای از تپش قلبش نمیداد.
پوستش سرد شده بودو مثل یه مجسمه روی زمین افتاده بود...
پوستش سرد شده بودو مثل یه مجسمه روی زمین افتاده بود...
اره🫴
لایلا ارونو کشت.
و بعدش چیکار کرد؟
اون رو توی ماشین انداخت، استارت زد، ماشین که روشن شد خیلی راحتو بدون اینکه رفتار مرموزی داشته باشه ارون رو با ماشین پشت مدرسه گذاشت..
جسد توی اون ماشین افتاده بود💀
لایلا ارونو کشت.
و بعدش چیکار کرد؟
اون رو توی ماشین انداخت، استارت زد، ماشین که روشن شد خیلی راحتو بدون اینکه رفتار مرموزی داشته باشه ارون رو با ماشین پشت مدرسه گذاشت..
جسد توی اون ماشین افتاده بود💀
ولی: بووووم!
صدای فریاد یکی توی شهر پیچید...
یکی به قتل رسیده بود، یه دختر❗️❗️❗️
حالا پلیسها باید یه پروندهای رو حل می کردن که از غیب شدن مردی به اسم ارون بود
و باید به دنبال یه قاتل میگشتن که یه دختر رو کشته بود🩸
صدای فریاد یکی توی شهر پیچید...
یکی به قتل رسیده بود، یه دختر❗️❗️❗️
حالا پلیسها باید یه پروندهای رو حل می کردن که از غیب شدن مردی به اسم ارون بود
و باید به دنبال یه قاتل میگشتن که یه دختر رو کشته بود🩸
ولی فقط همینه؟
نه!
یکی دیگه به قتل رسید، دوباره یکی دیگه...
دخترهای شهر داشتن دونهدونه با یک شیوه به قتل میرسیدنو قاتلشون خودش رو مخفی کرده بود🫷🏻
نه!
یکی دیگه به قتل رسید، دوباره یکی دیگه...
دخترهای شهر داشتن دونهدونه با یک شیوه به قتل میرسیدنو قاتلشون خودش رو مخفی کرده بود🫷🏻
پلیس فهمید که همهی این چیزها به خاطر قاتل سریالیایه که به شهر اومده.
حتی گم شدن ارون هم جزو همین پرونده حساب کردن🫴
حتی گم شدن ارون هم جزو همین پرونده حساب کردن🫴