Telegram Web Link
یه عشق ممنوعه بین زنی که منتظر همسرشه
و مردی که خودش هم نمی‌دونه داره به کجا می‌رسه
بین صدای شمشیر و صدای قلب
بین شرف و دل…😭
اما تهش چی میشه؟
پانته‌آ دل می‌ده یا پا پس می‌کشه؟
آراس تا کجا جلو می‌ره؟
کوروش می‌فهمه یا نه؟
سرنوشت این عشق ممنوعه چیه؟
چی باقی می‌مونه؟

فقط یه راه برای فهمیدن هست
باید بخونیش…

پانته‌آ | عاشقانه‌ای در دل هخامنشی💞
🌘 شب‌ها…
وقتی همه خواب بودن
آراس یواشکی از راهروهای خونه‌ش می‌گذشت
آروم… بی‌صدا
تا فقط یه لحظه، یه لحظه از پشت در نیمه‌باز
سایه‌ی پانته‌آ رو ببینه
گاهی صداشو می‌شنید، گاهی فقط نور شمعی که رو صورتش می‌افتاد
و همون برای آتیش دلش کافی بود…
🌬 یه شبایی هم بود که از دور فقط نگاش می‌کرد
وقتی با ندیمه‌ها حرف می‌زد، می‌خندید، یا یه کتاب تو دستش بود
دلش می‌خواست حرف بزنه، جلو بره، بگه که داره می‌سوزه
ولی اون وقار پانته‌آ، اون سکوت سنگینش… بیشتر خفش می‌کرد🧍‍♀️
هر لحظه بین‌شون یه جنگ بود
نه با شمشیر…
با نگاه
با نفس کشیدن
با نگفتنِ چیزی که داد می‌زد باید گفته بشه
ولی… نمی‌شد🧎‍♀️
و توی همه‌ی اون شب‌های بی‌صدا
یه سوال همیشه تو دل هر دوشون تکرار می‌شد:
اگه همه‌چی فرق می‌کرد… چی می‌شد؟😭💫
چقدر هیجانی و قشنگه جسحسحسیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👑 نقش کوروش توی داستان؟

کوروش کبیر اینجا فقط یه پادشاه نیست
نماد شرافت و انسانیته
اون کسیه که وقتی پانته‌آ رو براش پیشکش میارن
نمی‌گه “بیارینش ببینمش”
می‌گه: “زن پیشکش نیست… اون یه امانته. باید مراقبش باشیم تا شوهرش برگرده.”🧍‍♀️
💘4
🌟 فضای داستان پانته‌آ کجاست؟

داستان تو دل شکوه و عظمت امپراتوری هخامنشی اتفاق می‌افته
جایی که همه‌چی پر از جلال و نظم و قانون بوده
تو می‌ری به زمان کوروش کبیر
به قصرهای سنگیِ باشکوه با ستون‌های عظیم
با راهروهای بلند و صدای قدم‌های سربازا روی سنگ
با لباس‌های سلطنتی، خنکای مرمر، نور مشعل‌هایی که دیوارها رو طلایی می‌کردن...
و زمزمه‌هایی که توی شب بین در و دیوار گم می‌شدن…

کوروش توی این داستان حکم وجدان داره
اون کسیه که وقتی بقیه مرز بین دل و عقلو گم می‌کنن،
هنوز محکم وایساده
با شرف، با احترام، با قانون
ولی اونم نمی‌دونه امانتی که سپرده،
داره دل یکی از نزدیک‌ترین دوستاش رو از جا درمیاره…🧎‍♀️
🔮 فضای داستان ترکیبیه از:
• قصرهای پرشکوه
• فضای نظامی و فرماندهی
• حیاط‌های مرمری ساکت
• شب‌هایی با صدای پای نگهبان
• زمزمه‌های مخفیانه
• و یه عشق… که نباید اتفاق می‌افتاد، اما افتاد
تو این کتاب، تو فقط یه داستان عاشقانه نمی‌خونی
تو با تاریخ ایران قدم می‌زنی،
از دربار هخامنشی رد می‌شی
کوروش رو نه فقط با اسم، با رفتار و تصمیم و انسانیتش می‌شناسی💫
و وسط این شکوه و افتخار…
یه عشق ساکت و سوزناک رو حس می‌کنی که هیچ‌کس نباید ازش باخبر می‌شد
👀1
2025/07/13 22:09:53
Back to Top
HTML Embed Code: