🔴 شعری که توسط «حسین جنتی» سروده شده و منجر به بازداشت او شده است
▪️از زبان مومیایی [به نظر میرسد منظور از مومیایی، پیکر رضاشاه است]
ایرانیا! در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رها شدن!
در باغ با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بد سرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج،
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رها شده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از «باختر» رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ «خاور» چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پر کشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو:
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
بر ما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
▪️پیشتر علی خامنهای در وصف سرکوبگری حکومت پهلوی و توصیف بخشنده بودن حکومت جمهوری اسلامی گفته بود: «در زمان شاه یکنفر را بخاطر شعری چرند (لعنت کردن رضاشاه) به شش ماه زندان محکوم کردند.»
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
▪️از زبان مومیایی [به نظر میرسد منظور از مومیایی، پیکر رضاشاه است]
ایرانیا! در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رها شدن!
در باغ با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بد سرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج،
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رها شده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از «باختر» رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ «خاور» چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پر کشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو:
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
بر ما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
▪️پیشتر علی خامنهای در وصف سرکوبگری حکومت پهلوی و توصیف بخشنده بودن حکومت جمهوری اسلامی گفته بود: «در زمان شاه یکنفر را بخاطر شعری چرند (لعنت کردن رضاشاه) به شش ماه زندان محکوم کردند.»
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‼️ مصطفی پورمحمدی، درباره اعدامهای ۶۷ :👇
🔹افتخار میکنیم که دستور خدا را درباره منافقین و کفار با قاطعیت اجرا کردیم
🔹این جزو افتخارات این نظام، امام ما و ما سربازان امام است
🔹خدا به امام ما و به ما فرمود که بر کفار رحم نگیرید
" جلسه اداری استان لرستان، ۷ شهریور ۹۵
@News365
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
🔹افتخار میکنیم که دستور خدا را درباره منافقین و کفار با قاطعیت اجرا کردیم
🔹این جزو افتخارات این نظام، امام ما و ما سربازان امام است
🔹خدا به امام ما و به ما فرمود که بر کفار رحم نگیرید
" جلسه اداری استان لرستان، ۷ شهریور ۹۵
@News365
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
Forwarded from سید عقیل هاشمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پیام_تبریک
محمد مهدوی فر جانباز و شاعر الفبای انقلاب - پیام تبریک بمناسبت عید سعید فطر به شبکه جهانی کلمه
صفحات فضای مجازی استاد سید عقیل هاشمی 👇🏻
🔹لینک عضویت در کانال تلگرام
🔹یوتیوب
🔹 اینستاگرام
🔹فیس بوک
https://www.tg-me.com/seyedaqilhashemi
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD0EZqgG_GyUY4OGuQ
محمد مهدوی فر جانباز و شاعر الفبای انقلاب - پیام تبریک بمناسبت عید سعید فطر به شبکه جهانی کلمه
صفحات فضای مجازی استاد سید عقیل هاشمی 👇🏻
🔹لینک عضویت در کانال تلگرام
🔹یوتیوب
🔹 اینستاگرام
🔹فیس بوک
https://www.tg-me.com/seyedaqilhashemi
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD0EZqgG_GyUY4OGuQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایتی عجیب از دیدار این آزادهی سرافراز ایرانی با صدام حسین که تاکنون نشنیدهاید!
حتماً دانلود کنید و ببینید.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
حتماً دانلود کنید و ببینید.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹این بازپرس از گسترش فساد در میان مسئولین، به ویژه مسئولین قوه قضائیه برای شما گزارش میدهد.
تصمیم گرفته تخلفات را گزارش کنه، به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفته، مجبور شده ۸۰۰ روز به صورت مخفیانه در شهر تهران، دور از زن و بچه زندگی کنه، آخرش دستگیر شده و به زندان شهرکرد منتقل شده.
هر چه بگندد نمکش میزنند.
وای به روزی که بگندد نمک
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
تصمیم گرفته تخلفات را گزارش کنه، به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفته، مجبور شده ۸۰۰ روز به صورت مخفیانه در شهر تهران، دور از زن و بچه زندگی کنه، آخرش دستگیر شده و به زندان شهرکرد منتقل شده.
هر چه بگندد نمکش میزنند.
وای به روزی که بگندد نمک
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 حمله وحشیانهی پلیس جمهوریاسلامی و ضرب و شتم دخترانی که برای تماشای فوتبال به استادیوم رفته بودند
@DORRTV
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
@DORRTV
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
آیتالله جوادی آملی:👇
وقتی مردم فقیر هستند شما به دنبال کدام اقتصاد مقاومتی هستید؟!
کدام مقاومت؟
کدام بازدارندگی؟
ملت جیب و کیفش خالی است و ستون فقراتش شکسته است.
میخواهید تمام بار مشکلات روی دوش این مردم باشد؟!
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
وقتی مردم فقیر هستند شما به دنبال کدام اقتصاد مقاومتی هستید؟!
کدام مقاومت؟
کدام بازدارندگی؟
ملت جیب و کیفش خالی است و ستون فقراتش شکسته است.
میخواهید تمام بار مشکلات روی دوش این مردم باشد؟!
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
♦️قيام فقیهان علیه قانون
✍️ محمد مجتهد شبستری
🔹جای هیچگونه پرده پوشی و مجامله نیست. بخشی از فقیهان جمهوری اسلامی ایران علیه قانون قیام کرده اند. آنان علیه حقوق ملت که قانون را پدید میآورد وارد مبارزه سر سختی شده اند. آنان در حال بازگشت به دوران پیش از مشروطه و عصر قاجارند دورهای که در آن به نام دین با قانون مخالفت میشد.
چرا چنین شده و سبب این بازگشت به گذشته چیست؟ سبب این است که آن فقیهان نه خود میدانند قانون، حقوقِ ملت و دانش حقوق و دانش سیاست (که در عصر حاضر مبنای حکومتداری است) چیست و نه حاضرند سخن اهل این دانشها را بشنوند. آن فقیهان که لقبهای توهم انگیز را نیز یدک میکشند، فقط با استدلالهای فقهی مشغولاند که آن استدلال ها هم نه مبناهای مدلل دارد و نه مبناهای معقول.
در قلمرو استدلالات فقهی دانش حقوق و دانش سیاست، قانون و حقوق ملت که منشاء قانون میشود معنا و مفهوم ندارد. در آنجا این مفهومها «بیگانههای خطرناکی» هستند که اگر وارد قلمرو استدلالهای فقهی شوند آنها را از درون متلاشی می کنند و خود جای آنها مینشینند.
فقیهان از این خطر به خوبی آگاهند و امروز احساس می کنند تحولات اجتماعی و سیاسی سه دهه اخیر ایران موج مطالبه قانون و حقوق ملت را چنان شدت بخشیده که اعتبار استدلال های فقهی آنان در قلمرو سیاست و حکومت در حال فروپاشی است. هیاهوی قرار دادن #اجراء_اسلام به جای «اجراء قانون» که اخیراً در صحنه سیاسی ایران بلند شده بیش از آنکه مربوط به قدرت طلبی آن فقیهان باشد مربوط به بی خبری ها و احساس خطرهای آنان است.
قانون یک معنای مشخص و روشن دارد. قانون آن مواد مشخص و مکتوب است که در مجلس تصویب میشود. معنای اجراء قانون به وسیله قوه مجریه هم کاملاً مشخص و روشن است. اما تعبیر اجراء اسلام معنای بسیار مبهم و ناروشن و هرج و مرج طلبانه دارد. تحت پوشش این تعبیر مشوش ونامفهوم صدها عمل ضد قانون و ضد حقوق ملت می توان انجام داد. علاوه بر این اجراء اسلام همیشه اجراء یک فتوا و یا یک نظر دینی است که از یک شخص یا اشخاص معین صادر میشود و آنچه در مقام عمل اتفاق میافتد اجراء فتوا و یا نظر فلان شخص معین است نه اجراء اسلام به عنوان یک دین.
اجراء اسلام و حفظِ نظام = تعبيرِ توهمی
تعبیرِ اجراء اسلام یک تعبيرِتوهمی است. توهم به این معنا که وقتی گفته میشود اسلام اجراء شد از حادثهای خبر داده میشود که واقعاً اتفاق نیفتاده است و این یعنی توهم! تعبيرِ حفظِ نظام هم که آن آقایان مرتباً بکار میبرند مانند تعبیر اجراء اسلام معنای مبهم و مشوش و نامفهوم دارد و یک تعبیر توهمی است. در کشوری که قانون اساسی تکلیف همه کنشگران سیاسی را مشخص کرده است و هیچ کنش سیاسی نباید در خارج از قانون اساسی انجام شود این ادعا که یک کنش سیاسی دیگر هم وجود دارد که نام آن حفظِ نظام است جز یک توهم نیست.
فقیهان ما دو تعبیر توهمی «اجراء اسلام» و «حفظ نظام» را وسیله قرار داده اند تا اصالت قانون و حقوق ملت را که منشأ قانون میشود از دیدهها پنهان کنند. ظاهراً تعارض و دوگانگی اصلی در جمهوری اسلامی ایران همین تعارض بنیادین تفکر فقهی و تفکر حقوقی در صحنه سیاست و حکومت است. در عصرِ حاضر این دو تفکر در صحنه سیاست و حکومتداری عقلانی با یکدیگر قابل جمع نیست. اگر میخواهیم به دوران قاجار برنگردیم باید تفکر فقهی به نفع تفکر حقوقی کنار رود.
@Superchalesh
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
✍️ محمد مجتهد شبستری
🔹جای هیچگونه پرده پوشی و مجامله نیست. بخشی از فقیهان جمهوری اسلامی ایران علیه قانون قیام کرده اند. آنان علیه حقوق ملت که قانون را پدید میآورد وارد مبارزه سر سختی شده اند. آنان در حال بازگشت به دوران پیش از مشروطه و عصر قاجارند دورهای که در آن به نام دین با قانون مخالفت میشد.
چرا چنین شده و سبب این بازگشت به گذشته چیست؟ سبب این است که آن فقیهان نه خود میدانند قانون، حقوقِ ملت و دانش حقوق و دانش سیاست (که در عصر حاضر مبنای حکومتداری است) چیست و نه حاضرند سخن اهل این دانشها را بشنوند. آن فقیهان که لقبهای توهم انگیز را نیز یدک میکشند، فقط با استدلالهای فقهی مشغولاند که آن استدلال ها هم نه مبناهای مدلل دارد و نه مبناهای معقول.
در قلمرو استدلالات فقهی دانش حقوق و دانش سیاست، قانون و حقوق ملت که منشاء قانون میشود معنا و مفهوم ندارد. در آنجا این مفهومها «بیگانههای خطرناکی» هستند که اگر وارد قلمرو استدلالهای فقهی شوند آنها را از درون متلاشی می کنند و خود جای آنها مینشینند.
فقیهان از این خطر به خوبی آگاهند و امروز احساس می کنند تحولات اجتماعی و سیاسی سه دهه اخیر ایران موج مطالبه قانون و حقوق ملت را چنان شدت بخشیده که اعتبار استدلال های فقهی آنان در قلمرو سیاست و حکومت در حال فروپاشی است. هیاهوی قرار دادن #اجراء_اسلام به جای «اجراء قانون» که اخیراً در صحنه سیاسی ایران بلند شده بیش از آنکه مربوط به قدرت طلبی آن فقیهان باشد مربوط به بی خبری ها و احساس خطرهای آنان است.
قانون یک معنای مشخص و روشن دارد. قانون آن مواد مشخص و مکتوب است که در مجلس تصویب میشود. معنای اجراء قانون به وسیله قوه مجریه هم کاملاً مشخص و روشن است. اما تعبیر اجراء اسلام معنای بسیار مبهم و ناروشن و هرج و مرج طلبانه دارد. تحت پوشش این تعبیر مشوش ونامفهوم صدها عمل ضد قانون و ضد حقوق ملت می توان انجام داد. علاوه بر این اجراء اسلام همیشه اجراء یک فتوا و یا یک نظر دینی است که از یک شخص یا اشخاص معین صادر میشود و آنچه در مقام عمل اتفاق میافتد اجراء فتوا و یا نظر فلان شخص معین است نه اجراء اسلام به عنوان یک دین.
اجراء اسلام و حفظِ نظام = تعبيرِ توهمی
تعبیرِ اجراء اسلام یک تعبيرِتوهمی است. توهم به این معنا که وقتی گفته میشود اسلام اجراء شد از حادثهای خبر داده میشود که واقعاً اتفاق نیفتاده است و این یعنی توهم! تعبيرِ حفظِ نظام هم که آن آقایان مرتباً بکار میبرند مانند تعبیر اجراء اسلام معنای مبهم و مشوش و نامفهوم دارد و یک تعبیر توهمی است. در کشوری که قانون اساسی تکلیف همه کنشگران سیاسی را مشخص کرده است و هیچ کنش سیاسی نباید در خارج از قانون اساسی انجام شود این ادعا که یک کنش سیاسی دیگر هم وجود دارد که نام آن حفظِ نظام است جز یک توهم نیست.
فقیهان ما دو تعبیر توهمی «اجراء اسلام» و «حفظ نظام» را وسیله قرار داده اند تا اصالت قانون و حقوق ملت را که منشأ قانون میشود از دیدهها پنهان کنند. ظاهراً تعارض و دوگانگی اصلی در جمهوری اسلامی ایران همین تعارض بنیادین تفکر فقهی و تفکر حقوقی در صحنه سیاست و حکومت است. در عصرِ حاضر این دو تفکر در صحنه سیاست و حکومتداری عقلانی با یکدیگر قابل جمع نیست. اگر میخواهیم به دوران قاجار برنگردیم باید تفکر فقهی به نفع تفکر حقوقی کنار رود.
@Superchalesh
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 رمز گشایی مهدی خزعلی از پرونده دکتر نجفی!
⬅️ مافیای قدرت و ثروت پشت پرونده نجفی !
⬅️چزا نجفی میترا را مهدور الدم می دانست؟
⬅️می خواهند با اعدام سریع نجفی اسرار را دفن کنند و اسامی مرتبطین با این پرونده مخفی بماند
۳۲ دقیقه، ۲۸ مگابایت
@SepehrAzadi
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
⬅️ مافیای قدرت و ثروت پشت پرونده نجفی !
⬅️چزا نجفی میترا را مهدور الدم می دانست؟
⬅️می خواهند با اعدام سریع نجفی اسرار را دفن کنند و اسامی مرتبطین با این پرونده مخفی بماند
۳۲ دقیقه، ۲۸ مگابایت
@SepehrAzadi
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
🔴 من ایستادهام (✍️ سپیده قلیان، زندان قرچک ورامین، ۱۳ خرداد ۱۳۹۸)
صبح روز دوشنبه ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است. با وجود اینکه در ماههای اخیر هر روز شنونده اخبار ناگوار بودهام، اما از اینکه این خبر میتواند تصادف اعضای خانوادهام در مسیر دزفول- تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم.
دنیای زندان دنیای بیخبری است. زندانی در حالی که «هست» در واقع «نیست»، چرا که از آنچه آنسوی دیوارهای زندان میگذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود. زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحملناپذیر آن سخن گفتهاند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجهگاه و تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندانهای متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادیهای وزارت اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست.
زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تأدیب من را قرچک ورامین منتقل میکنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً میدانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور میکنم؛ بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش #اعترافات_اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر!
از ۲۷ آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوسِ غیر واقعی، اما شوربختانه دردآور و واقعی بوده است. مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بستهاند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به رؤسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است. نهادهای امنیتی گویا در خوشخدمتی به سرمایهداران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود دست نمیکشند. اما بحران تحت کنترل نیست حضرات! تجربه جابهجایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد، زاینده فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است.
پس از اینکه اسماعیل بخشی و من از شکنجه گفتیم، برای در هم شکستن ما اعترافات اجباریمان را پخش کردند اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم. حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کردهام. بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت (!)، انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجهها بوده است. ما را شکنجه میکنند که قبول کنیم شکنجه نشدهایم! اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما شکنجه بوده است.
واقعیت این است که انتقال به زندان قرچک ورامین، تنها موجب تقویت روحیه من شده است، چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان اوین ناامید شدهاند. عاملان و حافظان وضع موجود نمیدانند تا وقتی که شکافهای عمیق اقتصادی و اجتماعی در پیکر این جامعه باشد، صدای اعتراض خاموش نخواهد شد و با برخوردهای سبعانه با معترضان، نتیجهای عایدشان نمیشود. من با تمام ستمی که در حقام روا داشتهاید همچنان ایستادهام و روزها که بیشتر سپری میشود بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراضم باور پیدا میکنم. مقاومت من در پیوند با مقاومت همه کسانیست که هجمه تهدید و فشار، خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت.
«من ایستادهام» چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت، هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده که تشدید نیز شده است.
@Sedaiemardom
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
صبح روز دوشنبه ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است. با وجود اینکه در ماههای اخیر هر روز شنونده اخبار ناگوار بودهام، اما از اینکه این خبر میتواند تصادف اعضای خانوادهام در مسیر دزفول- تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم.
دنیای زندان دنیای بیخبری است. زندانی در حالی که «هست» در واقع «نیست»، چرا که از آنچه آنسوی دیوارهای زندان میگذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود. زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحملناپذیر آن سخن گفتهاند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجهگاه و تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندانهای متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادیهای وزارت اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست.
زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تأدیب من را قرچک ورامین منتقل میکنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً میدانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور میکنم؛ بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش #اعترافات_اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر!
از ۲۷ آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوسِ غیر واقعی، اما شوربختانه دردآور و واقعی بوده است. مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بستهاند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به رؤسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است. نهادهای امنیتی گویا در خوشخدمتی به سرمایهداران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود دست نمیکشند. اما بحران تحت کنترل نیست حضرات! تجربه جابهجایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد، زاینده فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است.
پس از اینکه اسماعیل بخشی و من از شکنجه گفتیم، برای در هم شکستن ما اعترافات اجباریمان را پخش کردند اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم. حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کردهام. بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت (!)، انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجهها بوده است. ما را شکنجه میکنند که قبول کنیم شکنجه نشدهایم! اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما شکنجه بوده است.
واقعیت این است که انتقال به زندان قرچک ورامین، تنها موجب تقویت روحیه من شده است، چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان اوین ناامید شدهاند. عاملان و حافظان وضع موجود نمیدانند تا وقتی که شکافهای عمیق اقتصادی و اجتماعی در پیکر این جامعه باشد، صدای اعتراض خاموش نخواهد شد و با برخوردهای سبعانه با معترضان، نتیجهای عایدشان نمیشود. من با تمام ستمی که در حقام روا داشتهاید همچنان ایستادهام و روزها که بیشتر سپری میشود بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراضم باور پیدا میکنم. مقاومت من در پیوند با مقاومت همه کسانیست که هجمه تهدید و فشار، خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت.
«من ایستادهام» چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت، هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده که تشدید نیز شده است.
@Sedaiemardom
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
عبدالکریم سروش:
(در نقد نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت مطلقه فقیه» و امام خمینی)
ما دچار استبداد فقیهانه هستیم.
اصلاً انقلاب اسلامی، دینی نبود، فقهی بود.
این خیلی مهم است.
روحانیت ما خیلی دین شناس نیست، فقه شناس است.
از دین به معنای جامع چیزی چندانی نمیداند. آنچه که میداند فقه است.
با حکومت شاه هم در پیچیدند چون به ظواهر فقهی (احکام شرع) عمل نمیشد. وقتی هم که به حکومت رسیدند [می گفتند] ما باید به احکام فقهی عمل بکنیم. شما از یک فقیه چه انتظاری دارید؟
کسی که فقه خوانده و اکنون هم که قدرت به دست او افتاده، تکلیف خود میداند که این فقه را اعمال کند.
ای کاش این فقه ، زنگ نزده و پالوده و اجتهاد شده بود. [در این صورت] باز ما این وضعیت را نداشتیم.
شما فقط به قوه قضاییه ما نگاه کنید. ببینید که چگونه نظام قضاوت را بر هم زدند و چه سبک بدوی را خواستند آنجا حاکم کنند.
چند نفرشان منجمله خلخالی در ابتدای انقلاب به صراحت گفتند وکیل گرفتن و استیناف و فرجامخواهی در اسلام نداریم.
متاسفانه فقه ما و مخصوصاً عرفان ما، که آقای خمینی هم خیلی در آن غوطه خورده بود، نسبت به جان مردم خیلی بیاعتناست.
اگرچه اسم حرمت ناموس و آبرو و جان و مال مردم را میبرند، ولی در این احکام پرانتزهایی وجود دارد که همه چیز را مباح میکند.
مهم این است که این فقه به دست کی بیفتد و چگونه این شمشیر را به کار ببرد. آقای [مهدی] حائری [یزدی] نوبت دوم که به دیدن آقای خمینی رفته بود، به آقای خمینی گفته بود چرا این همه خونریزی؟
ایشان گفته بود: «بروید به خدا بگویید؛ زلزله میفرستد، سیل میفرستد، این همه جانها را میگیرد.»
[آیت الله خمینی] این طور بود. یعنی به جان مردم بیاعتنا بود. و این متاسفانه در عرفان ماست.
عرفانی که مردم در آن جایی نداشتند.
وقتی هم که [خمینی] میگفت مجلس در صدر امور است، وقتی بود که مجلس به فرمان او بود و الّا اگر مجلس میخواست در صدر امور باشد و چیزی بر ضد فتوای ایشان بگوید، البته شرایط دیگری داشت.
فقیهی که بر سر کار آمده و تمام همّش اجرای احکام اسلامی است و یک مرتبه با واقعیتهای جامعه روبرو شده، در موارد بسیاری باید متوسل به قدرت عریان بشود. و این اتفاقات در کشور ما افتاد و ما تا امروز هم چوبش را میخوریم.
آقای خمینی و روحانیت ما یک دین یا فقه ماکسیمالیست دارند. یعنی معتقدند این فقه جواب همه چیز را میدهد و لذا در همه جا باید حاکم باشد.
من در جلساتی که با آقای موسوی، نخست وزیر وقت، داشتم به ایشان گفتم یک سری تضادهای بیحاصل در جامعه ما درست شده و شما باید فکری به حال این تضادها بکنید.
یکی همین [تضاد] ملت و دین است. آخر کی ما با ملیت ایرانی مخالفت و دشمنی داشتیم؟ این چه تقابل بیمعنا و نامفهومی است که درآمده؟!
بزرگان ما، مثل فردوسی، چه خیانتی کرده اند که کتابشان نباید چاپ بشود!؟
مجلس شورای ملی چرا باید بشود مجلس شورای اسلامی!؟ مگر ملت ننگ است!؟
مگر یک مفهوم باطل است!؟
ولی اینها [انجام] شد و همه ما با کمال حیرت نگاه میکردیم.
گویی هر چیزی که سنت این کشور بود باید ریشهکن شود.
اگر میتوانستند زبان ما را هم عربی میکردند.
یکیشان هم گفته بود.
با عید نوروز هم مخالفت کردند. همین مرحوم خزعلی گفت به جای عید نوروز عید غدیر را بگذاریم.
تمام اینها از یک نافهمی، تاریخناشناسی، جهانناشناسی سرچشمه میگرفت.
در حقیقت ما دچار استبداد فقیهانه هستیم.
این فقهای ما نه تاریخ اسلام میدانند، نه تاریخ ایران میدانند، نه فلسفه میدانند، نه قرآن میدانند، نه علم اخلاق. فقط فقه خوانده اند
یک فقه غبارگرفتۀ استخوانیشدۀ بدوی کهن که با آن فقط میشود آدم کشت، فقط میشود تبعیض آورد، فقط میشود به مردم زور گفت !!
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
(در نقد نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت مطلقه فقیه» و امام خمینی)
ما دچار استبداد فقیهانه هستیم.
اصلاً انقلاب اسلامی، دینی نبود، فقهی بود.
این خیلی مهم است.
روحانیت ما خیلی دین شناس نیست، فقه شناس است.
از دین به معنای جامع چیزی چندانی نمیداند. آنچه که میداند فقه است.
با حکومت شاه هم در پیچیدند چون به ظواهر فقهی (احکام شرع) عمل نمیشد. وقتی هم که به حکومت رسیدند [می گفتند] ما باید به احکام فقهی عمل بکنیم. شما از یک فقیه چه انتظاری دارید؟
کسی که فقه خوانده و اکنون هم که قدرت به دست او افتاده، تکلیف خود میداند که این فقه را اعمال کند.
ای کاش این فقه ، زنگ نزده و پالوده و اجتهاد شده بود. [در این صورت] باز ما این وضعیت را نداشتیم.
شما فقط به قوه قضاییه ما نگاه کنید. ببینید که چگونه نظام قضاوت را بر هم زدند و چه سبک بدوی را خواستند آنجا حاکم کنند.
چند نفرشان منجمله خلخالی در ابتدای انقلاب به صراحت گفتند وکیل گرفتن و استیناف و فرجامخواهی در اسلام نداریم.
متاسفانه فقه ما و مخصوصاً عرفان ما، که آقای خمینی هم خیلی در آن غوطه خورده بود، نسبت به جان مردم خیلی بیاعتناست.
اگرچه اسم حرمت ناموس و آبرو و جان و مال مردم را میبرند، ولی در این احکام پرانتزهایی وجود دارد که همه چیز را مباح میکند.
مهم این است که این فقه به دست کی بیفتد و چگونه این شمشیر را به کار ببرد. آقای [مهدی] حائری [یزدی] نوبت دوم که به دیدن آقای خمینی رفته بود، به آقای خمینی گفته بود چرا این همه خونریزی؟
ایشان گفته بود: «بروید به خدا بگویید؛ زلزله میفرستد، سیل میفرستد، این همه جانها را میگیرد.»
[آیت الله خمینی] این طور بود. یعنی به جان مردم بیاعتنا بود. و این متاسفانه در عرفان ماست.
عرفانی که مردم در آن جایی نداشتند.
وقتی هم که [خمینی] میگفت مجلس در صدر امور است، وقتی بود که مجلس به فرمان او بود و الّا اگر مجلس میخواست در صدر امور باشد و چیزی بر ضد فتوای ایشان بگوید، البته شرایط دیگری داشت.
فقیهی که بر سر کار آمده و تمام همّش اجرای احکام اسلامی است و یک مرتبه با واقعیتهای جامعه روبرو شده، در موارد بسیاری باید متوسل به قدرت عریان بشود. و این اتفاقات در کشور ما افتاد و ما تا امروز هم چوبش را میخوریم.
آقای خمینی و روحانیت ما یک دین یا فقه ماکسیمالیست دارند. یعنی معتقدند این فقه جواب همه چیز را میدهد و لذا در همه جا باید حاکم باشد.
من در جلساتی که با آقای موسوی، نخست وزیر وقت، داشتم به ایشان گفتم یک سری تضادهای بیحاصل در جامعه ما درست شده و شما باید فکری به حال این تضادها بکنید.
یکی همین [تضاد] ملت و دین است. آخر کی ما با ملیت ایرانی مخالفت و دشمنی داشتیم؟ این چه تقابل بیمعنا و نامفهومی است که درآمده؟!
بزرگان ما، مثل فردوسی، چه خیانتی کرده اند که کتابشان نباید چاپ بشود!؟
مجلس شورای ملی چرا باید بشود مجلس شورای اسلامی!؟ مگر ملت ننگ است!؟
مگر یک مفهوم باطل است!؟
ولی اینها [انجام] شد و همه ما با کمال حیرت نگاه میکردیم.
گویی هر چیزی که سنت این کشور بود باید ریشهکن شود.
اگر میتوانستند زبان ما را هم عربی میکردند.
یکیشان هم گفته بود.
با عید نوروز هم مخالفت کردند. همین مرحوم خزعلی گفت به جای عید نوروز عید غدیر را بگذاریم.
تمام اینها از یک نافهمی، تاریخناشناسی، جهانناشناسی سرچشمه میگرفت.
در حقیقت ما دچار استبداد فقیهانه هستیم.
این فقهای ما نه تاریخ اسلام میدانند، نه تاریخ ایران میدانند، نه فلسفه میدانند، نه قرآن میدانند، نه علم اخلاق. فقط فقه خوانده اند
یک فقه غبارگرفتۀ استخوانیشدۀ بدوی کهن که با آن فقط میشود آدم کشت، فقط میشود تبعیض آورد، فقط میشود به مردم زور گفت !!
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
همانطور که میدانید همه روحانیون بد نیستند. به عنوان مثال مرحوم آیتالله مهدوی کنی مدتی وزیر کشور بود ولی بعد از آن از سیاست کناره گیری کرد و عمر پر برکت خود را صرف تاسیس دانشگاه امام صادق کرد.
مرحله اول تهیه زمین و ساختمان دانشگاه بود. او بجای تلاش و صرف هزینه برای خرید زمین و ساخت دانشگاه فکر زیرکانه ای کرد و زمین و ساختمان مرکز مطالعات مدیریت که متعلق به آقای لاجوردی بود را مصادره کرد ( مرکز مطالعات مدیریت شعبه دانشگاه هاروارد در ایران بود و هنوز هم به آن منطقه پل مدیریت میگویند).
بعد از آن خودش را رییس مادام العمر دانشگاه اعلام کرد و خانه ای مجلل داخل محوطه دانشگاه برای خود برگزید. سپس همسرش خانم قدسی سرخه ای را هم رییس مادام العمر واحد خواهران اعلام کرد. قوانین این دانشگاه مستقل از وزارت علوم بود و آیت الله شخصا حقوق و مزایای خودش و همسرش و دیگران را مشخص میکرد. ایشان بعدا از مازاد بودجه دانشگاه چند بنگاه اقتصادی برای خودش ایجاد کرد از جمله : پوشاک جامعه و داروسازی حیان و مجتمع میلاد نور در شهرک غرب و همینطور مرکز خرید بزرگ نور در تقاطع ولی عصر و طالقانی و...
برادر بزرگتر ایشان محمدباقر باقری کنی قائم مقام رئيس دانشگاه و عضو فعال بیت رهبری می باشند. همین برادر قائم مقام دو پسر دارد، یکی علي باقري ( استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق) كه معاون سعيد جليلی (استاد علوم سياسی دانشگاه امام صادق) در شورای عالی امنيت ملی بود.
پسر دیگر هم مصباحالهدی باقري كني (استاد مدیریت دانشگاه امام صادق) كه داماد آیت الله خامنه ای و همسر خانم بنت الهدی خامنهای است او هم چند سالی مدیر طرح و برنامه دانشگاه و رئيس دانشکده مديريت آن بودهاست.
دختر آیت الله کنی، صدیقه مهدوی کنی (استاد علوم قرآنی دانشگاه امام صادق) قائممقام مادر در واحد خواهران هستند.
همسر این خانم حجة الاسلام ابراهیم انصاریان فرزند شیخ حسین انصاریان مسئول دفتر آیتالله در مجلس خبرگان بودند. این زوج دو فرزند دارند زهیر انصاریان (استاد فلسفه دانشگاه امام صادق) که مدیر اداره گزینش دانشجویان بود و ضحی انصاریان که در واحد خواهران دانشگاه امام صادق شاغل است.
جالب است بدانید همه نامبردگان بالا که استاد دانشگاه امام صادق هستند در همین دانشگاه یعنی دانشگاه پدرشان فارغ التحصیل شده اند.
دختر کوچک آیتالله هم مهدیه مهدوی کنی است (فارعالتحصيل و استاد تاریخ اسلام دانشگاه امام صادق) که هم اکنون مدیر گزینش واحد خواهران و نیز مدیر مدارس دخترانه غیرانتفاعی وابسته به دانشگاه است. همسرش حجتالاسلام سیدمصطفی میرلوحی هم عضو هئیت علمی و مدیر کل روابط عمومی و امور بینالملل دانشگاه امام صادق و مدیر و امام جماعت و تولیت مسجد امام صادق در میدان فلسطین است. این زوج سه فرزند دارند. فرزند اول سیدمحمدحسین میرلوحی که فعلا دانشجوی دانشگاه امام صادق و ضمنا داماد حجتالاسلام علیرضا پناهیان است دو فرزند دیگر هنوز مدرسه میروند و تصمیم دارند با تلاش و کوشش در دانشگاه پدر بزرگشان استاد و مدیر بشوند.
آیت الله یک فرزند پسر هم دارند به نام محمد سعید مهدوی کنی (فارعالتحصيل و استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق) که هم اکنون ریاست دانشگاه را برعهده دارد . همسر او هم در همین دانشگاه کار میکند. این زوج سه فرزند دارند که آنها هم هنوز به سن دانشگاه نرسیدهاند که وارد دانشگاه خانوادگی شوند.
واقعا این خانواده باید الگویی برای همه خانواده های جهان باشد و شخص آیت الله که عمر خود را صرف علم و دانش و مال حاصل از علم کرد.
این دانشگاه به اقوام و وابستگان مقامات که میخواهند وزیر یا نماینده مجلس یا مدیر کل بشوند و مدرک مناسب ندارند امتیازات خاصی میدهد که در کمترین زمان مدرک مورد علاقه خود را تحصیل نمایند.
اجرکم عندالله...
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
مرحله اول تهیه زمین و ساختمان دانشگاه بود. او بجای تلاش و صرف هزینه برای خرید زمین و ساخت دانشگاه فکر زیرکانه ای کرد و زمین و ساختمان مرکز مطالعات مدیریت که متعلق به آقای لاجوردی بود را مصادره کرد ( مرکز مطالعات مدیریت شعبه دانشگاه هاروارد در ایران بود و هنوز هم به آن منطقه پل مدیریت میگویند).
بعد از آن خودش را رییس مادام العمر دانشگاه اعلام کرد و خانه ای مجلل داخل محوطه دانشگاه برای خود برگزید. سپس همسرش خانم قدسی سرخه ای را هم رییس مادام العمر واحد خواهران اعلام کرد. قوانین این دانشگاه مستقل از وزارت علوم بود و آیت الله شخصا حقوق و مزایای خودش و همسرش و دیگران را مشخص میکرد. ایشان بعدا از مازاد بودجه دانشگاه چند بنگاه اقتصادی برای خودش ایجاد کرد از جمله : پوشاک جامعه و داروسازی حیان و مجتمع میلاد نور در شهرک غرب و همینطور مرکز خرید بزرگ نور در تقاطع ولی عصر و طالقانی و...
برادر بزرگتر ایشان محمدباقر باقری کنی قائم مقام رئيس دانشگاه و عضو فعال بیت رهبری می باشند. همین برادر قائم مقام دو پسر دارد، یکی علي باقري ( استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق) كه معاون سعيد جليلی (استاد علوم سياسی دانشگاه امام صادق) در شورای عالی امنيت ملی بود.
پسر دیگر هم مصباحالهدی باقري كني (استاد مدیریت دانشگاه امام صادق) كه داماد آیت الله خامنه ای و همسر خانم بنت الهدی خامنهای است او هم چند سالی مدیر طرح و برنامه دانشگاه و رئيس دانشکده مديريت آن بودهاست.
دختر آیت الله کنی، صدیقه مهدوی کنی (استاد علوم قرآنی دانشگاه امام صادق) قائممقام مادر در واحد خواهران هستند.
همسر این خانم حجة الاسلام ابراهیم انصاریان فرزند شیخ حسین انصاریان مسئول دفتر آیتالله در مجلس خبرگان بودند. این زوج دو فرزند دارند زهیر انصاریان (استاد فلسفه دانشگاه امام صادق) که مدیر اداره گزینش دانشجویان بود و ضحی انصاریان که در واحد خواهران دانشگاه امام صادق شاغل است.
جالب است بدانید همه نامبردگان بالا که استاد دانشگاه امام صادق هستند در همین دانشگاه یعنی دانشگاه پدرشان فارغ التحصیل شده اند.
دختر کوچک آیتالله هم مهدیه مهدوی کنی است (فارعالتحصيل و استاد تاریخ اسلام دانشگاه امام صادق) که هم اکنون مدیر گزینش واحد خواهران و نیز مدیر مدارس دخترانه غیرانتفاعی وابسته به دانشگاه است. همسرش حجتالاسلام سیدمصطفی میرلوحی هم عضو هئیت علمی و مدیر کل روابط عمومی و امور بینالملل دانشگاه امام صادق و مدیر و امام جماعت و تولیت مسجد امام صادق در میدان فلسطین است. این زوج سه فرزند دارند. فرزند اول سیدمحمدحسین میرلوحی که فعلا دانشجوی دانشگاه امام صادق و ضمنا داماد حجتالاسلام علیرضا پناهیان است دو فرزند دیگر هنوز مدرسه میروند و تصمیم دارند با تلاش و کوشش در دانشگاه پدر بزرگشان استاد و مدیر بشوند.
آیت الله یک فرزند پسر هم دارند به نام محمد سعید مهدوی کنی (فارعالتحصيل و استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق) که هم اکنون ریاست دانشگاه را برعهده دارد . همسر او هم در همین دانشگاه کار میکند. این زوج سه فرزند دارند که آنها هم هنوز به سن دانشگاه نرسیدهاند که وارد دانشگاه خانوادگی شوند.
واقعا این خانواده باید الگویی برای همه خانواده های جهان باشد و شخص آیت الله که عمر خود را صرف علم و دانش و مال حاصل از علم کرد.
این دانشگاه به اقوام و وابستگان مقامات که میخواهند وزیر یا نماینده مجلس یا مدیر کل بشوند و مدرک مناسب ندارند امتیازات خاصی میدهد که در کمترین زمان مدرک مورد علاقه خود را تحصیل نمایند.
اجرکم عندالله...
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
تجمع مردم گلشهر گلپایگان در اعتراض به زمینخواریِ حکومت تحت نام ایجاد پالایشگاه جی تی ال
مردم معتقدند منطقه گلشهر دارای هوای پاک است و یک منطقه کشاورزی و دامداری است، در شرایطی که کشور در تحریم شدید و از جمله تحریم پتروشیمی قرار دارد اجرای اینگونه طرحها غیر ممکن و تنها به قصد تصرف زمینهای اطراف شهر و چشمه های خروشان منطقه است.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
مردم معتقدند منطقه گلشهر دارای هوای پاک است و یک منطقه کشاورزی و دامداری است، در شرایطی که کشور در تحریم شدید و از جمله تحریم پتروشیمی قرار دارد اجرای اینگونه طرحها غیر ممکن و تنها به قصد تصرف زمینهای اطراف شهر و چشمه های خروشان منطقه است.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ ویدئو کوتاه
فیلم این رقصِ کُردیِ معلمان و دانش آموزان موجب شد مقامات، این مدرسه را کلاً تعطیل کنند.
ده روز پیش این فیلم منتشر شد که معلمان و دانش آموزان یک مدرسهی غیرانتفاعی میرقصند.
مسئولان آموزش و پرورش آذربایجان غربی مجوز مدرسه را تعطیل و آن را به کل تعطیل کردند.
محمد مهدویفر:👇
گریه، مویه، ناله، غصه، اندوه، سینهزنی، زنجیرزنی و عزاداری در مدارس و در همه جای ایران آزاد است ولی رقص و شادی و پایکوبی ممنوع است. اینجا ایران است. حکومت ولایت مطلقهی فقیه.
@FarsiVOA
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
فیلم این رقصِ کُردیِ معلمان و دانش آموزان موجب شد مقامات، این مدرسه را کلاً تعطیل کنند.
ده روز پیش این فیلم منتشر شد که معلمان و دانش آموزان یک مدرسهی غیرانتفاعی میرقصند.
مسئولان آموزش و پرورش آذربایجان غربی مجوز مدرسه را تعطیل و آن را به کل تعطیل کردند.
محمد مهدویفر:👇
گریه، مویه، ناله، غصه، اندوه، سینهزنی، زنجیرزنی و عزاداری در مدارس و در همه جای ایران آزاد است ولی رقص و شادی و پایکوبی ممنوع است. اینجا ایران است. حکومت ولایت مطلقهی فقیه.
@FarsiVOA
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
امیرسالار داودی وکیل شریف ایرانی
در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۳۰ سال حبس محکوم شد.
آقای داودی تصمیم گرفته به این حکم اعتراض نکند.
وظیفه ماست صدای این وکیلِ حقوق بشری باشیم.
خانم طناز کلاهچیان همسر امیرسالار داودی که خود وکیل دادگستری است روز شنبه در توئیترش نوشت که آقای داودی به دلیل اتهامات متعدد به ۳۰ سال زندان محکوم شده که بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی حکم ۱۵ سال زندان درباره او اجرا خواهد شد.
بر اساس این گزارش، این حکم به دلیل «تشکیل یک کانال تلگرامی» توسط آقای داودی صادر شده است.
وحید مشگانی فراهانی، وکیل آقای داودی، نیز در مصاحبه با سایت مدارا گفت که موکلش به «۱۱۱ ضربه شلاق، شش میلیون تومان جریمه نقدی و دو سال محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی» محکوم شده است.
امیرسالار داودی حقوقدان، وکیل دادگستری عضو کانون وکلای دادگستری مرکز و فعال حقوق بشر ایرانی است. او عضو کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مرکز میباشد.
آقای داودی دفاع از متهمان سیاسی و امنیتی متعددی را برعهده داشتهاست.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۳۰ سال حبس محکوم شد.
آقای داودی تصمیم گرفته به این حکم اعتراض نکند.
وظیفه ماست صدای این وکیلِ حقوق بشری باشیم.
خانم طناز کلاهچیان همسر امیرسالار داودی که خود وکیل دادگستری است روز شنبه در توئیترش نوشت که آقای داودی به دلیل اتهامات متعدد به ۳۰ سال زندان محکوم شده که بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی حکم ۱۵ سال زندان درباره او اجرا خواهد شد.
بر اساس این گزارش، این حکم به دلیل «تشکیل یک کانال تلگرامی» توسط آقای داودی صادر شده است.
وحید مشگانی فراهانی، وکیل آقای داودی، نیز در مصاحبه با سایت مدارا گفت که موکلش به «۱۱۱ ضربه شلاق، شش میلیون تومان جریمه نقدی و دو سال محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی» محکوم شده است.
امیرسالار داودی حقوقدان، وکیل دادگستری عضو کانون وکلای دادگستری مرکز و فعال حقوق بشر ایرانی است. او عضو کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مرکز میباشد.
آقای داودی دفاع از متهمان سیاسی و امنیتی متعددی را برعهده داشتهاست.
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
عَلَم وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی:👇
من و شاهنشاه یک روز در میان یا لااقل هفتهای دوبار با دختران زیبای آمریکایی و اروپایی و ایرانی میخوابیم. با این همه، زنان واقعاً بیوفا هستند چون همسر جان اف کندی با اناسیس ازدواج کرد و شاه هم یک هفته بعد از ترور برادرش، با رفیقهی او همبستر شد.
«خبر دیگر ازدواج بیوه کندی(ژاکلین)، زن سابق پرزیدنت مقتول آمریکاست با اناسیس میلیونر معروف یونانی که خیلی تعجبآور و تأثرآور است!
گمان میکنم در دفترچه قبلیِ خاطرات سفر آمریکا نوشته بودم، تصادفاً دختری که برای تفریح ما از نیویورک به سنت لوئیز فرستاده شده بود [و با شاهنشاه همبستر شدند]، دوست صمیمی رابرت کندی بود که [او] هم یک هفته قبل کشته شده بود.
واقعاً وفای زن چیز عجیبی ست.»
(خاطرات علم، جلد هفتم، ص ۳۸۶. ۲۶ مهر ۱۳۴۷).
@ganji_akbar
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
من و شاهنشاه یک روز در میان یا لااقل هفتهای دوبار با دختران زیبای آمریکایی و اروپایی و ایرانی میخوابیم. با این همه، زنان واقعاً بیوفا هستند چون همسر جان اف کندی با اناسیس ازدواج کرد و شاه هم یک هفته بعد از ترور برادرش، با رفیقهی او همبستر شد.
«خبر دیگر ازدواج بیوه کندی(ژاکلین)، زن سابق پرزیدنت مقتول آمریکاست با اناسیس میلیونر معروف یونانی که خیلی تعجبآور و تأثرآور است!
گمان میکنم در دفترچه قبلیِ خاطرات سفر آمریکا نوشته بودم، تصادفاً دختری که برای تفریح ما از نیویورک به سنت لوئیز فرستاده شده بود [و با شاهنشاه همبستر شدند]، دوست صمیمی رابرت کندی بود که [او] هم یک هفته قبل کشته شده بود.
واقعاً وفای زن چیز عجیبی ست.»
(خاطرات علم، جلد هفتم، ص ۳۸۶. ۲۶ مهر ۱۳۴۷).
@ganji_akbar
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
یاد داشتهای اسدالله علم جلد اول.pdf
8.6 MB
یادداشتهای
اسدالله علم
وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی
جلد اول
۱۳۴۷ و ۱۳۴۸
با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
اسدالله علم
وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی
جلد اول
۱۳۴۷ و ۱۳۴۸
با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
یاد داشتهای اسدالله علم جلد دوم.pdf
6.7 MB
یادداشتهای
اسدالله علم
وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی
جلد دوم
سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱
با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
اسدالله علم
وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی
جلد دوم
سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱
با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
📝📝📝از هر دختری که خوشتان آمد، عکس بگیرید.
✍🏻امیر هاشمی مقدم
✅خبر خیلی عجیب است. کانال تلگرامی «قرارگاه سایبری عمار» در یک خبر مدعی شده سرپرستی دادسرای ارشاد تهران (ناحیه 21) از شهروندان تهرانی خواسته در صورت برخورد با «جرائم منافی اخلاق و عفت عمومی» همچون «کشف حجاب در خودرو، کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفرهخانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و...، اطلاع از برگزاری پارتیهای شبانه یا خانههای فساد و فحشا، انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و تلگرام و... در تهران، حتیالمقدور نسبت به مستندسازی اولیه (تهیه فیلم و عکس و معلوم نمودن محل وقوع جرم و ذکر نوع خودرو و زمان و مکان رویت آن) اقدام نموده و مستندات و گزارش خود را به شماره ۰۹۰۵۴۳۰۹۴۸۴ در پیامرسانهای سروش و... ارسال و پیگیری آن را از سرپرست دادسرا مطالبه کنید».
✅اینکه یک نهاد قضایی رسمی از مردم بخواهد در برخورد با چنین پدیدههایی، از آنها فیلم و عکس تهیه کنند واقعا عجیب است. چند سال پیش نیز شوربختانه یکی از فرماندهان نیروی انتظامی چنین درخواستی را از شهروندان کل کشور کرده بود. چنین پیشنهادهایی میتواند دست اراذل و اوباش را در ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم باز بگذارد تا هر زن و دختری را که خواستند آزار بدهند و به بهانه بدحجاب بودن و اطلاع دادن به پلیس، از او عکس و فیلم بگیرند.
✅پلیس یا مقامهای قضایی چگونه میتوانند جلوی سوءاستفاده دیگران از این رفتار را بگیرند؟ اصلا چه تضمینی میتوانند بدهند که اگر کسی چنین عکس و فیلمی را از به قول خودشان «جرائم منافی اخلاق و عفت عمومی» تهیه کرد، تنها در اختیار مقامهای قضایی قرار بدهد و در شبکههای اجتماعی پخش نکند؟ حتی پلیس هم بدون اجازه مقام قضایی نمیتواند عکس مجرمین را در رسانهها و... پخش کند. از سوی دیگر، گرفتن عکس و فیلم از دیگران بدون اجازه آنها جرم است که شوربختانه برخیها آشکارا مردم را ترغیب به جرم علیه یکدیگر میکنند.
✅از سوی دیگر، هیچ منبعی برای این خبر نوشته نشده است. جستجو در اینترنت هم نتیجهای نداد و هیچ منبعی یافت نشد. بنابراین امیدوارم انتساب این درخواست به دادسرای ارشاد (ناحیه 21) نادرست و دروغ باشد. اگر دروغ باشد که باید مشخص شود آن شماره ای که در خبر درج شده متعلق به چه کسی است و چه هدفی پشت گردآوری اطلاعات شخصی مردم به بهانه برخورد با جرائم منافی عفت عمومی و... داشته است. اگر هم خبر درست باشد (که حقیقتا امیدوارم نباشد) باید دادسرای ارشاد توضیح دهد بر پایه کدام قانون و اخلاق، چنین پیشنهادی را به مردم داده و اخلاق را بهانهای کرده برای ترغیب عدهای به رفتارهای غیراخلاقی در تهیه عکس و فیلم از نوامیس مردم.
@moghaddames
🆔@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/8gtr9.jpeg
کانال محمد مهدویفر👈 @mohammadmahdavifar
✍🏻امیر هاشمی مقدم
✅خبر خیلی عجیب است. کانال تلگرامی «قرارگاه سایبری عمار» در یک خبر مدعی شده سرپرستی دادسرای ارشاد تهران (ناحیه 21) از شهروندان تهرانی خواسته در صورت برخورد با «جرائم منافی اخلاق و عفت عمومی» همچون «کشف حجاب در خودرو، کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفرهخانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و...، اطلاع از برگزاری پارتیهای شبانه یا خانههای فساد و فحشا، انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و تلگرام و... در تهران، حتیالمقدور نسبت به مستندسازی اولیه (تهیه فیلم و عکس و معلوم نمودن محل وقوع جرم و ذکر نوع خودرو و زمان و مکان رویت آن) اقدام نموده و مستندات و گزارش خود را به شماره ۰۹۰۵۴۳۰۹۴۸۴ در پیامرسانهای سروش و... ارسال و پیگیری آن را از سرپرست دادسرا مطالبه کنید».
✅اینکه یک نهاد قضایی رسمی از مردم بخواهد در برخورد با چنین پدیدههایی، از آنها فیلم و عکس تهیه کنند واقعا عجیب است. چند سال پیش نیز شوربختانه یکی از فرماندهان نیروی انتظامی چنین درخواستی را از شهروندان کل کشور کرده بود. چنین پیشنهادهایی میتواند دست اراذل و اوباش را در ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم باز بگذارد تا هر زن و دختری را که خواستند آزار بدهند و به بهانه بدحجاب بودن و اطلاع دادن به پلیس، از او عکس و فیلم بگیرند.
✅پلیس یا مقامهای قضایی چگونه میتوانند جلوی سوءاستفاده دیگران از این رفتار را بگیرند؟ اصلا چه تضمینی میتوانند بدهند که اگر کسی چنین عکس و فیلمی را از به قول خودشان «جرائم منافی اخلاق و عفت عمومی» تهیه کرد، تنها در اختیار مقامهای قضایی قرار بدهد و در شبکههای اجتماعی پخش نکند؟ حتی پلیس هم بدون اجازه مقام قضایی نمیتواند عکس مجرمین را در رسانهها و... پخش کند. از سوی دیگر، گرفتن عکس و فیلم از دیگران بدون اجازه آنها جرم است که شوربختانه برخیها آشکارا مردم را ترغیب به جرم علیه یکدیگر میکنند.
✅از سوی دیگر، هیچ منبعی برای این خبر نوشته نشده است. جستجو در اینترنت هم نتیجهای نداد و هیچ منبعی یافت نشد. بنابراین امیدوارم انتساب این درخواست به دادسرای ارشاد (ناحیه 21) نادرست و دروغ باشد. اگر دروغ باشد که باید مشخص شود آن شماره ای که در خبر درج شده متعلق به چه کسی است و چه هدفی پشت گردآوری اطلاعات شخصی مردم به بهانه برخورد با جرائم منافی عفت عمومی و... داشته است. اگر هم خبر درست باشد (که حقیقتا امیدوارم نباشد) باید دادسرای ارشاد توضیح دهد بر پایه کدام قانون و اخلاق، چنین پیشنهادی را به مردم داده و اخلاق را بهانهای کرده برای ترغیب عدهای به رفتارهای غیراخلاقی در تهیه عکس و فیلم از نوامیس مردم.
@moghaddames
🆔@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/8gtr9.jpeg
کانال محمد مهدویفر👈 @mohammadmahdavifar
🔹"افشین ولی"
کودک ده سالهی بهایی که توسط داعش کشته شد و جنازه او به چاه انداخته شد!
امروز نوزدهم خرداد، سالگردِ روز غمباری است که جنازهی برادر معصومِ دوازده سالهام "افشین ولی" را از چاه بیرون کشیدیم.
سال ۱۳۶۹ شهرستان نظرآباد.
نفرت پراکنی مذهبی علیه بهائیت و تعصبات کورکورانه در آن زمان به حدی بود که گروهی برای رسیدن به بهشت از جان یک کودک بهائی نیز نگذشتند!
ده سال داشتم که شاهد این اتفاق بودم.
در سالهای اخیر با شنیدن اخبار جنایتهای داعش که به اسم خدا و دین و برای رسیدن به بهشت، حق حیات را از انسانها میگرفتند، همیشه این سوال برایم تداعی میشد که چه فرق است بین کشتن یک کودک بیگناه بهائی، با عملکرد داعش؟!
این روزها ما بهائیان در ایران، علاوه بر تحمل سختیهای زندگی ناشی از تحریم که دامن همهی مردم را گرفته، تحت آپارتاید اقتصادی سیستماتیک نیز قرار گرفتهایم.
به طور نمونه پلمپ یازده سالهی محل کسب و کارم در شهرستان نظرآباد و پلمپ مغازهی دیگر بهائیان در شهرهای مختلف ایران!
پیام ولی
برادر کودک بیگناه
"افشین ولی"
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر
کودک ده سالهی بهایی که توسط داعش کشته شد و جنازه او به چاه انداخته شد!
امروز نوزدهم خرداد، سالگردِ روز غمباری است که جنازهی برادر معصومِ دوازده سالهام "افشین ولی" را از چاه بیرون کشیدیم.
سال ۱۳۶۹ شهرستان نظرآباد.
نفرت پراکنی مذهبی علیه بهائیت و تعصبات کورکورانه در آن زمان به حدی بود که گروهی برای رسیدن به بهشت از جان یک کودک بهائی نیز نگذشتند!
ده سال داشتم که شاهد این اتفاق بودم.
در سالهای اخیر با شنیدن اخبار جنایتهای داعش که به اسم خدا و دین و برای رسیدن به بهشت، حق حیات را از انسانها میگرفتند، همیشه این سوال برایم تداعی میشد که چه فرق است بین کشتن یک کودک بیگناه بهائی، با عملکرد داعش؟!
این روزها ما بهائیان در ایران، علاوه بر تحمل سختیهای زندگی ناشی از تحریم که دامن همهی مردم را گرفته، تحت آپارتاید اقتصادی سیستماتیک نیز قرار گرفتهایم.
به طور نمونه پلمپ یازده سالهی محل کسب و کارم در شهرستان نظرآباد و پلمپ مغازهی دیگر بهائیان در شهرهای مختلف ایران!
پیام ولی
برادر کودک بیگناه
"افشین ولی"
@mohammadmahdavifar
کانال محمد مهدویفر