مطلب دیگری از گاردین در مورد کار و روزگار پیتر هیگز ، فیزیک دان برنده جایزه نوبل، که اخیرا در گذشت.
نگرانی جدید از جنگ و کشمکش جدید

یکم این که آنچه بر سر مردم غزه می آید یک شرم اساسی برای انسانیت است، بحثی در آن نیست، اما برای بسیاری نگرانی در مورد آنچه بر ایران می گذرد و ممکن است بگذرد یک نگرانی با اولویت و اهمیت بالا تری است. فدوی در این گروه قرار می گیرم. این را عرض کرده باشم که جای گلایه ای از طرف مخالفین نباشد.
دوم این روزها خبر های نگران کننده برای افراد عادی مثل فدوی و بعضاً خبرهای ضد و نقیض بسیار می رسد. مثل حمله می کنیم، حمله نمی کنیم، تنبیه می کنیم، زود تنبیه می کنیم، به موقع تنبیه می کنیم، درگیر کردن جمهوری اسلامی توطئه اجانب است، جواب ندادن دور از شان است…از آن طرف هم می گوید اگر حمله شد تلافی می کنیم. آقای بایدن هم جای تردید نگذاشته که بی طرف نخواهد بود، به زیان ما.
سوم وقتی، چند ماه پیش، حماس حمله کرد به داخل اسراییل، این پرسش برای اینجانب مطرح شد که آیا این یک برنامه یک روزه بوده و یا یک برنامه سنجیده و بلند مدت است. این پرسش در همین کانال شخصی هم مطرح شد، اما معلوم شد همان برنامه یک روزه بوده و از روز دوم به بعد برای چند ماه حماس و بد تر از آن مردم غزه زیر بی رحمانه ترین ضربات و بمباران قرار داشته اند. طرف مقابل هم به جز تلاش برای پنهان شدن و فرار برنامه ای ندارد.
چهارم، این نقل قول از هر کس هست درست است، می توان یک جنگ را با تصمیم شروع کرد، اما نمی توان آن را با تصمیم متوقف ساخت.
پنجم، آیا می شود فهمید که استراتژی چیست؟ چون تصمیم تاکتیکی عاقبت خوبی ندارد. پس از تصمیم برای یک حمله، برای ماه ها و شاید سال ها برنامه بعدی چه خواهد بود؟ در این مورد فضلا و حکما و استراتژیست ها فکری، ایده ای، چیزی، دارند؟
این ابهام‌ها مشغله فکری بسیاری از اکثریت خاموش اما نگران است.
.
خلاصه کتاب اندیشیدن سریع و آهسته
در یکی از پست های قبلی به مناسبت در گذشت دانیل کاهنمن، روانشناسی که در اقتصاد جایزه نوبل گرفت، مطلبی ذکر شد. در همان سال های نشر کتاب او، ۲۰۱۱، اینجانب آن را خلاصه کردم. اما در دسترس خودم نبود چون سایت رستاک که در آن آمده بود سال ها است منحل شده است. به کمک یکی از دوستان نسخه ای از آن خلاصه بدست آمد که با اندکی ویرایش در زیر ارائه می‌شود. خواندن این متن کوتاه را به تمام علاقمندان به علوم اجتماعی و یا کسانی که بیدار‌دلی را می‌پسندند توصیه می‌کنم.
.
گرچه درگذشت هر فرد برای همه غم انگیز و تاسف بار است اما تجربه افرادی که در مناصب عمومی و مقام تصمیم سازی بوده اند، اندیشه ها و اقدامات و تصمیم سازی های آنان چون بر زندگی میلیون ها نفر تاثیر گذاشته به عنوان حق عمومی بهتر است جمعبندی و ثبت شود. برای اینجانب حمایت از تحریم ها مخالفت با پیوستن به FATFمخالفت با برجام و پیش برد یک برنامه تنش با کشور های دیگر، معلوم نشدن سرنوشت حدود هفتصد میلیاد دلار درآمد نفتی در دولت مربوط و تیم آن ، رویکرد ها و رخدادهایی است که تاثیر گسترده بر زندگی و روزگار یک ملت داشت. شایسته است این کارنامه ها برای درس آموزی ثبت و حفظ شود.
نقش فعال روسیه در تشدید بی ثباتی جهان
امروز مقاله زیر را دیدم از روزنامه واشنگتن پست. در باره سندی که بدست این روزنامه رسیده و گفته شده ماخذ درز کردن آن یک نهاد امنیتی اروپایی است. در این سند به تفصیل در مورد شیوه هایی که سفارتخانه‌ها و عوامل روسیه بایستی بکار ببرند تا در جهان و داخل کشور ها و بین کشور ها بحران آفرینی شود توضیح داده شده. متن زیر ترجمه دو پاراگراف از این مطلب است:
“ ولادیمیر ژاریخین، آکادمیک، از روسیه خواست تا ‘به تدارک و تسهیل روی کار آمدن نیروهای راست انزواطلب در آمریکا ادامه دهد’ همچنین درجهت ‘بی ثبات کردن کشورهای آمریکای لاتین و کمک در به قدرت رسیدن نیروهای افراطی خواه چپ افراطی و یا راست افراطی تلاش کند.’ و همچنین «بازیابی حاکمیت کشورهای اروپایی از جامعه اروپا و سایر پیوندهای منطقه ای با حمایت از احزاب ناراضی از فشار اقتصادی ایالات متحده» را تسهیل کند.
نکات دیگری در این پیشنهاد سیاستی که در اختیار روزنامه واشنگتن پست قرار گرفت وجود دارد، حاکی از آن است که مسکو بایستی به درگیری بین ایالات متحده و چین بر سر تایوان دامن بزند تا روسیه و چین را به هم نزدیکتر کند و همچنین ‘وضعیت بحرانی خاورمیانه را در اطراف مسئله اسرائیل، ایران و سوریه تشدید کند.’ برای منحرف کردن تمرکز امریکا به مشکلات این منطقه.“
اصل مقاله در پایین آمده که برای علاقمندان به سیاست بین‌الملل و همچنین درک برخی دلایل روند های موجود جهانی و منطقه ای قابل استفاده است.
توانا بود هر که دانا بود
الف، در زمان قدیم این مصرع از شعر فردوسی را بالای مدارک تحصیلی و بالای تابلوی مدارس می نوشتند. شعری فوق العاده عمیق و پر معنی. در حد یک کتاب.
ب، حوادث اخیر مورد توجه و طبعاً نگرانی بسیاری از ایرانیان بوده است. ترور نیرو های نظامی ایران در سوریه، حمله موشکی به و حمله موشکی متقابل علیه. یک مقام دولتی در حد مدیر میانی گفته که کسی در این مورد صحبتی نمی کند، به یک معنی که رضایت بر قرار است و به یک معنی که کسی جرات نمی کند مطلبی بگوید، و ارزیابی انجام دهد. حتماً این بزرگوار نمی داند که مردم بیش از آنی می دانند که ایشان تصور می کند. شاید خبرش به ایشان نرسیده.
ج، جمیع جهات اوضاع بین المللی در اطراف توازن وحشت و آن هم در اطراف توازن قدرت و آن هم ته خط بر پایه توازن قدرت اقتصادی و علمی دور می زند، که این دو هم اکیدا همراه هم هستند.
د، پس بهتر است یادمان به این شعر فردوسی باشد، در حیطه درک قدرت نسبی ملت ها سایر مباحث فقط سر و صدا است:
“ توانا بود هر که دانا بود”
از هر زمینه تخصصی، کاری، هنری و حرفه ای که هستید استفاده از هوش مصنوعی را فراموش نکنید

این روز ها گاهی ظرفیت اپ های هوش مصنوعی را می سنجم. شنیده بودم که فیلم نامه نویسان نگران از دست دادن شغلشان هستند. چون هوش مصنوعی این کار را هم می کند. برای همین موضوع یک داستان را مطرح کردم. البته ویرایش های پولی هوش مصنوعی بسیار قوی تر از ویرایش های مجانی است که من استفاده می کنم اما به هر حال نتایج جالب است. در این مورد از perplexity
که لینک آن در پست های قبلی معرفی شد استفاده کردم با این دو درخواست:
۱-یک داستان کوتاه بنویس در مورد مرد اصفهانی که ادعا می کرد خواهر زاده خدا است و تجار باید به او پول بدهند.
و این هم داستان هوش مصنوعی:

داستان اصفهانی خواهرزاده خدا
در گرمای تابستان اصفهان، مردی میانسال با لباس کهنه و چهره آفتاب سوخته در کوچه پس کوچه های شهر می گشت. او خود را "خواهرزاده خدا" می‌نامید و ادعا می‌کرد که پیام آسمانی برای دریافت پول از تاجران دارد.

نخستین مقصدش خانه یکی از بزرگ تاجران فرش بود. با قدم‌های استوار به در خانه آن تاجر رسید و کوبید. خدمتکار در را گشود و مرد گفت: "خدا به من پیغام داده که باید به من پول بدهید، زیرا من خواهرزاده اویم."

تاجر فرش با تعجب به او نگریست و پرسید: "چگونه می‌توانی ادعای خواهرزاده خدا بودن را ثابت کنی؟"

مرد بی‌درنگ پاسخ داد: "بر روی یکی از کاشی‌های زرد رنگ مسجد شاه این مطلب نوشته شده، اما فقط حلال‌خوران می‌توانند آن را ببینند."

تاجر فرش که مردی باهوش بود، لبخندی زد و گفت: "متاسفانه من حلال‌خور نیستم و نمی‌توانم آن را ببینم. اما اگر دلیل دیگری داری، بگو."

مرد سرخورده شانه بالا انداخت و از آنجا رفت. اما این پایان ماجرا نبود. او به خانه‌های دیگر تاجران رفت و همان ادعا را تکرار کرد، اما هیچ‌کس باور نکرد.

تا اینکه یک دستفروش جوان که در همان محله زندگی می‌کرد، متوجه این مرد شد. او با دیدن چهره گرسنه و رنجور مرد، دلش به رحم آمد و تصمیم گرفت کمکش کند.
. دستفروش با دیدن چهره گرسنه و رنجور او، دلش به رحم آمد. روزی نزدیکش رفت و گفت: "چرا چنین ادعایی می‌کنی؟ مگر نمی‌بینی کسی باورت ندارد؟"

مرد با غم و اندوه پاسخ داد: "من گرسنه‌ام و پولی ندارم. این تنها راهی بود که به ذهنم رسید تا شاید کسی به من کمک کند."1

دستفروش جوان با شنیدن این حرف‌ها، متوجه شد که این مرد فقط به دنبال کمک است. او دلش به حال مرد سوخت و تصمیم گرفت کمکش کند. از جیبش چند سکه بیرون آورد و به مرد داد و گفت: "بگیر این پول را. دیگر نیازی نیست چنین ادعاهایی کنی. فقط باید راه درست را پیدا کنی."24

مرد با شگفتی به سکه‌ها نگاه کرد و اشک شوق در چشمانش حلقه زد. او سکه‌ها را گرفت و با لبخندی از سر سپاسگزاری از آنجا رفت. از آن روز به بعد، دیگر کسی او را با آن ادعای عجیب ندید.
******
۲- شعری بنویس در مورد مردی که همیشه گریه می کرد اما کسی اشک هایش را نمی دید. و این هم شعر ساخته شده هوش مصنوعی:
مرد گریان نادیده
سنگینی غم را بر دوش می کشد
اشک هایش را در چشمان پنهان می کند
مردی که همیشه گریان است
اما کسی اشک هایش را نمی بیند

زیر نقاب قدرت، چهره اش را می پوشاند
تا ضعفش را از دیدگان دیگران پنهان کند
در میان جمعیت، تنها می گرید
گویی اشک هایش برای همگان ناپیداست1

دردها را در سینه خفه می کند
تا مبادا کسی ببیند او هم انسان است
مرد باید قوی باشد، این را همه می گویند
پس گریه هایش را در پرده سکوت می پیچد3

ای کاش می دیدند چشمانش را
که چگونه از درد جاری است اشک
تا بدانند زیر این نقاب مردانگی
یک قلب شکسته و رنجور نهفته است.
*

منظور این که این ابزار برای امور مختلف مفید هستند و در شرایطی که دسترسی به کتابخانه و منابع مختلف مشکل است بهتر است دوستان از این ابزار محیط عمومی چشم پوشی نکنند.
روز معلم به تمام معلمین و آموزگاران و همچنین دانش آموزان و دانشجویان و دوستان فرهیخته مبارک. مجددا یادم آمد به این شعر گویا از شاعر فقید و فرهنگ پرور نظام وفا.

این شعر را زنده یاد نظام وفا ( ۱۲۶۷-۱۳۴۳ خورشیدی) به مناسب روز معلم سروده است. گرچه این شعر در دهه های ۱۳۳۰-۴۰ یعنی حدود هفتاد سال پیش سروده شده اما گوئی شرایط زندگی و محیطی معلمان در خور همان گلایه‌ها باقی مانده است؛

معلم چو كانوني از آتش است
همه كار او سوزش و سازش است
همی سوزد از مهر و گرمی دهد
به سنگین دلان درس نرمی دهد.
چو در مجلس درس آيد دبير
در آنجا است يكسان غني و فقير
به روز معلم كه روزي «نو» است
بر آن ز آفتاب خرد پرتو است.
يكي ديگر از گفتني‌هاي من
كه ناگفته مانده است در انجمن،
شكايت بود زين محيط ادب
كه زو گشته روز معلم چو شب.
محيط خرد، آوخ آباد نيست
معلم در اين ملك دلشاد نيست!
معلم در اين محفل تيره راي
چراغي است در بين كوران به پاي.
توقع معقول بخش خصوصی

تصویر این نامه در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
بخش خصوصی تولیدی که خداوند توفیق و برکتشان بدهد و تعدادشان را زیاد کند دو درخواست مطرح کرده اند.
یکی آزادی نرخ ارز در معاملات بین المللی و اما علاوه بر آن در خواست کنترل دستوری نرخ بهره را هم دارند.
این دو درخواست متعارض است .
یکم، در مقایسه با دهه‌های قبل تولید کنندگان صنعتی یک قدم به جلو هستند چون قبلا مرتبا متقاضی سهمیه ارزی با نرخ ترجیحی بوده اند، اکنون که در امر صادرات فعال شده‌اند درک می‌کنند که ارز ترجیحی کنترل شده حکومتی چه بلایی بر سر تولید و اقتصاد کشور و حتی رفاه مصرف کننده می‌آورد. اکنون همه واقف هستند که نرخ های کنترل شده حکومتی فقط به نفع کیسه پرداز‌های رانتی است.
دوم، چند سال پیش در یکی از دولت های قبل و یکی از اطاق‌های بازرگانی ایده‌ای به این مضمون مطرح شد و پیگیری هم می‌شد که ما فعالان بخش خصوصی علاقه‌ای به شرایط رانتی و محبت‌های خاله خرسه دولتی نداریم، اجازه دهید محیط عمومی فعالیت اقتصادی سالم و رقابتی باشد و مکانیزم بازار کار کند، در این صورت مثل کشورهای دیگر بخش خصوصی و اقتصاد شکوفا خواهد شد ودر آمد ملی، شرایط اشتغال و سطح زندگی هم بهبود خواهد یافت. اکنون آن زمزمه هم خاموش به نظر می رسد.
سوم، بخش خصوصی به دنبال منافع خویش است. این منطقی است. اما هنگامی این امر می تواند پایدار و مستدام باشد که منافع بخش خصوصی با منافع عمومی در یک راستا قرار گیرد. یکی از درس های بنیادین اقتصاد همین است که این دو در شرایطی در یک راستا قرار می گیرند و در شرایط هم جهت عکس دارند که بحران زا است. شرایطی که این دو (یعنی منافع خصوصی و منافع عمومی) در یک جهت قرار می گیرند هم به زبان خلاصه وجود رقابت و کار کرد بازار های رقابتی و شفافیت در اطلاعات کار کرد بخش خصوصی است، و وجود یک ناظر بی طرف، عقلائی، و غیر ذی نفع دولتی و قانونی فقط برای تضمین همین دو مورد.
چهارم، بخش خصوصی و عموم مردم حق دارند که از نرخ ارز و نرخ بهره شاکی باشند. اگر سیاست و دیپلماسی و مدیریت اقتصادی و سیاسی به گونه روال رایج کشور های موفق بود چنین دستمایه ای حاصل نمی گردید. دلار طی حدود چهار دهه از حدود هفت تومان به شصت هزار تومان ۸۵۷۱ برابر. نباید چنین می شد عامل عمده این نیز تورم و عامل آن نیز از هم گسیختگی نظم بودجه ای، وجود خزانه های متعدد ( برخلاف صراحت قانون اساسی)، از هم گسیختگی نظم پولی، گسترش اقتصاد حکومتی و خصولتی…وجود سوراخ های مختلف پنهان در اقتصاد و نشتی منابع واقعی به خارج که ما به عنوان ناظران و مردم ممکن است آن را نبینیم اما اقتصاد می بیند.
پنجم، چند سال پیش در جمعی از مدیران جوان بخش مالی این پرسش از من پرسیده شد. نرخ بهره در بازار حدود ده درصد بالاتر از نرخ تورم است. آیا این طبیعی است؟
عرض کردم طبیعی نیست شاید با اقتصاد راکد ما نرخ بهره بازار بایستی به عنوان روند دو تا چهار درصد بالاتر از نرخ تورم انتظاری باشد. یعنی نرخ حقیقی بهره (نرخ اسمی منهای نرخ تورم انتظاری) نمی بایستی بیش از دو تا چهار درصد باشد. عرض کردم نرخ ارز هم نباید چنین باشد. اما چرا چنین است؟ یک دلیلی که به نظر بنده می رسد وجود سوراخ های اساسی است که از آن منابع حقیقی به خارج نشت می کند. منظورم قاچاق کالا نیست چون آن معمولا جریان دو طرفه است بلکه منظور خالص خروج منابع از اقتصاد است. این را اقتصاد کشور می بیند و در نرخ ها منعکس می کند و اما ممکن است از چشم عموم پوشیده باشد.
ششم، در سال ۱۹۱۶ در آمریکا بخش خصوصی منابع فراهم کرد و یک نهاد ایجاد کردند تحت عنون ‘انستیتوی پژوهش های دولتی’، امروزه به موسسه بروکینز مشهور است. و یک مرکز مهم پژوهش در امور عمومی سیاست اقتصاد و سیاستگذاری است. دلیل این امر هم این بود که بخش خصوصی می‌دید که باید مالیات دهد اولین تلاش آنان کمک در بهبود سیستم حسابداری دولتی بود تا حد اقل معلوم شود دولت با پول آنان چه می‌کند و آن موسسه به این ترتیب پایدار شد و از مهمترین نهاد های پژوهشی در آمریکا است و بسیار تاثیر گذار.
کلام آخر، در اوائل دهه ۱۳۷۰ بیاد دارم که هرسال شورای اقتصاد باید در مورد چند نکته تصمیم می گرفت، میزان بن کارگری کارگران، پاداش آخر سال و میزان تغییر در حد اقل دستمزد، مجموعا ‘چندرغاز’ (این فرایند هم اکنون نیز ادامه دارد) این هم با توجه و علاقه از طرف نهاد های کارگری ، که عملا تحت کنترل حکومتی هم بودند، پیگیری می‌شد. بسی اسباب افسوس ،تحسر و تاسف اینجانب بود. در زمانی که کارگران و همکاران مشابه ایشان در انگلستان و برخی دیگر کشور ها از طریق حزب پایه حکومت هستند کارگران ما علاقه ای به درک سیاست و اقتصاد و مشارکت بنحوی که کارآفرین و کارگر و کل جامعه منتفع شوند نداشته اند. متاسفانه کارآفرینان ما هم در همین حدود.
تا مادامی که مجموعه این عاملین اقتصادی دیدمان و پارادیم علمی برای اداره منطقی اقتصاد و سیاست نداشته باشند و در اجرایی شدن آن کوشش نکنند، هر کسی سهمی را به سوی خود می‌کشد و موفق ترینشان در کانادا بازنشسته می شوند.
آیا کمونیست ها در حال تسخیر آمریکا هستند؟

یکم، اخیر عناوین مختلفی در نشریات داخلی و شبکه‌های اجتماعی داخلی مطرح می ‌شود که گویا کمونیست ها در امریکا مشغول قدرت گرفتن هستند و تظاهرات دانشجویی در حمایت از فلسطین هم نشان از عروج جنبش‌های کمونیستی است و عن قریب سرنگونی سیستم سرمایه داری در امریکا است. همچنین مطرح می‌شود برخی از بخش‌های حزب دموکرات را هم کمونیست‌ها گرفته اند و این دلیل دیگری بر این که یک جنبش کمونیستی سرمایه داری را سرنگون خواهد کرد (ایضا عده ای در داخل هم تصور می کنند امریکا دچار جنگ داخلی و تجزیه خواهد شد). این ارزیابی ها تا چه حد صیحیح و واقعی است؟ عرض کنم تا حد صفر.
در داخل ایران عده ای منتظر نشسته اند تا سرنگونی نظام امریکا را جشن بگیرند و از احساس خجالت از عملکرد خودشان فارغ شوند.
دوم، ده سال پیش یک روزنامه نگار در مصاحبه‌ای از من پرسید همه سیستم‌های سیاسی اجتماعی یک عمری دارند و سیستم سرمایه داری هم باید عمری داشته باشد عمر این سیستم به نظر شما کی سر می‌رسد؟ به آن مصاحبه کننده جوان عرض کردم بر اساس ارزیابی بنیادی بنده (که بحث آن دراینجا به درزا می‌کشد) در طی عمر بنده و شما (که بیست و پنج سالی از من جوان تر بود) و فرزندان و نوه های شما هم چنین رخدادی تحقق نخواهد یافت. منتظران اکنون ده سال پیر تر شده اند و برخی هم به جهان باقی شتافته اند و در مقابل آن پرسش امروز هم همان ارزیابی را عرض می‌کنم.
سوم، همیشه در تاریخ امریکا وقتی این کشور درگیر جنگ شده مخالفت های اجتماعی رخ داده است، این مخالفت ها ابتدا هم در دانشگاه‌ها ظاهر می شود. در زمان جنگ ویتنام و دوران نیکسون هم دانشگاه ها دچار التهاب شد و زد خورد پلیس با دانشچویان مکرر گردید و در دانشگاه ایالتی کنت یک دانشجو هم بقتل رسید که بار سیاسی کمر شکنی به دولت وقت تحمیل کرد و بحران اجتماعی دامنه دار و مخالفت و مقاومت داخلی و نه شکست نظامی بود که دولت امریکا را مجبور به عقب نشینی از ویتنام کرد. هم اکنون هم در مقابل حمایت امریکا از اسرائیل چنین بحرانی ظاهر شده است.
چهارم، طرفداران اسرائیل و راست گرایان افراطی همیشه با کارت کمونیسم بازی می‌کنند. برای متوحش کردن مردم و جلب همکاری جامعه، اینبار هم چنین است. ترامپ مرتبا مخالفین خود را کمونیست معرفی می کند و جامعه را برای نجات از دست آنان به سوی حمایت از خودش دعوت می‌کند. در زمان ریاست جمهوری هم چنین سر‌و‌‌صدایی راه انداخت که باید ورود و مهاجرت کمونیست ها و کسانی که دشمن امنیت امریکا هستند قطع گردد. نتیجه این سر و صدا تبدیل شد به محدودیت مسلمین و آن هم نه عرب‌ها و پاکستانی‌ها که از جمله مسئول عملیات تروریستی یازده سپتامبر هم بوده اند بلکه ختم شد به ممنوعیت ورود ایرانیان که به اعتراف آمار بهترین مهاجرین به امریکا هستند از نظر کیفیت تخصصی و علمی، کار آفرینی، فرهنگ و اجتناب از بزهکاری. بنابراین نبایستی چشم بسته به این نوع تبلیغات دل داد.
پنجم، واقع امر این که در امریکا یک حزب کمونیست هم وجود دارد و آزاد است فعالیت کند. اما تعداد اعضاء این حزب در حد ۱۵۰۰۰ نفر است. مسئولین حزب مدعی هستند که سالی دو هزار نفر به حزبشان اضافه می‌شود. از نظر فعالیت سیاسی در برخی مناطق توانسته اند مدیریت برخی مدارس را بدست گیرند. حتی در حد مجالس شهرستان هم تا کنون نتوانسته اند نماینده انتخاب کنند. بنابر این می توان دریافت که ارزیابی های داخلی خیال پردازانه تا چه حد از واقعیت فاصله دارد.
.
برخی خبر ها فقط عجیب هستند

در خبر ها نکته جالبی بود. رابرت اف کندی جونیور ، از بازماندگان مشهور خاندان کندی فرزند برادر رئیس جمهور اسبق، که تلاش می کند به عنوان کاندید ریاست جمهوری مستقل وارد صحنه رقابت انتخاباتی آمریکا شود، خبر داده که چند سال پیش یک کرم انگل وارد مغز او شده و بخشی از مغز او را خورده است. عصر جدیدی است نازنین! ظاهرا وجود مغز برای ریاست جمهوری لازم نیست. …
.
به نظر می رسد سلاح لیزری بالاخره عملیاتی شده است

این ایده سال ها موضوع داستان های علمی تخیلی بود. سلاحی که با تاباندن پرتو هدف را نا بود می‌کند. سال‌ها پژوهش آزمون و تجربه هم موفقیت عملی نا چیزی فراهم کرده بود. گزارشی که در زیر آمده حاکی از عملیاتی شدن این ایده است. چنانکه از متن مطلب می توان دریافت، دولت امریکا دو دستگاه از این سلاح را برای مقابله مواثر با پهباد‌ها در اختیار اسراییل قرار داده است.
The United States Army has officially sent a pair of high-energy laser weapons overseas to defend American troops and US allies against enemy drones, the service recently revealed, marking the first publicly known deployment of a directed-energy system for air defense in military history. And, according to a top official, those weapons are actively blasting threats out of the sky.

The weapon, known as the Palletized High Energy Laser (P-HEL) and developed by the American defense contractor BlueHalo based on the company’s 20-kilowatt Locust Laser Weapon System, first arrived in an unspecified location overseas and “commenced operational employment” in November 2022, according to an April press release from the company. A second system arrived overseas “earlier this year.”
While the Army initially declined to indicate where the P-HEL systems were sent and whether they had achieved a “kill” against an adversary drone, citing operational security concerns, the service’s top acquisition official recently confirmed that the new laser weapons had in fact succeeded in neutralizing incoming threats in the Middle East.
2024/05/14 01:06:39
Back to Top
HTML Embed Code: