Telegram Web Link
📝📝📝من شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
به دریچهٔ گُشودۀ گفت و گو، مصطفی تاجزاده

✍🏻سعید شهرتاش

آقایان !
*
من
نه داعِشیَ م  نه طالبانیَ م
نه از بَرَندازانِ تَبعیدی به آلبانیَ م
نه از سلطنت طلبانِ رضا خانیَ م
نه اَهلِ بَند و بَست و تَبانیَ م
نه اِختِلاسگرِ هزارها میلیارد تومانیَ م
نه به قولِ شما  اِغتِشاشگرِ خیابانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م
*
وَ « جُرمِ » من
همه اینَ ست که
به « گفت و گو» می خوانَم
وَ می دانَم
که در نِگاهِ از بالا به پایین
جُز زور و دستور
به مأمورانِ مَعذور
برای تَثبیتِ اُمور
زَبانی نیست
وَ پاسُخگو کردنِ قُدرَت
دَرین وِلایَت
کارِ آسانی نیست
*
من
امّا
به رَغمِ ویژه خواریِ از ما بهتران
برایِ همه
خواستارِ نِگاهِ بَرابَر وَ انسانیَ م
*
آقایان !
صدایِ من 
چه دیروز و چه امروز
هنوز
به « تک صدایی » می گوید : 
« ایست !»
*
صدایِ مَردُم
« چند صدایی» ست
وً همین صدا ست 
که رو به سویِ آزادی ست
*
امّا
بَرای این صدایِ مُدارا
گوشِ شنوایی نیست
به رَغمِ تَلاش هایِ طولانیَ م
*
آقایان !
یادِ تان باشد !
من
تنها
یکی از بی شُمار قربانیانِ وَضعِ موجود
وَ مُعتَرِض به این بی سَر و سامانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م ...


هفدهم تیر ماه ۱۴۰۴

@MostafaTajzadeh
👍76
📝📝📝پیام *ابوالفضل قدیانی* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

✍🏻ابوالفضل قدیانی

من سال‌هاست مصطفی تاج‌زاده را می‌شناسم. مانند خود من دوره‌های تحول فکری را گذرانده است تا به جایی که امروز ایستاده رسیده است. با هم اگرچه اختلاف نظر داشته‌ایم و هم‌چنان هم داریم. اما او مسئله اصلی ایران را درست تشخیص داده و برای آن هزینه داده است. مسئله اصلی ایران استبداد دینی قائم به فرد علی خامنه‌ای و حکومتی است که حول این محور سامان یافته است.

شیوه او نقد صریح علی خامنه‌ای و دستگاه اوست تا اولاً هرچه بیشتر هیمنه این استبداد پوشالی بشکند و ثانیاً از این نقدها راهی برای اصلاح و تغییر ساختار گشوده شود. من در نقد صریح این استبداد و شخص مستبد با او هم‌ نظرم و در امید به امکان ایجاد اصلاح ساختاری مخالف.

من دلایلم را برای اینکه این نظام به هیچ‌وجه تن به هیچ اصلاحی نخواهد داد را به تفصیل نوشته‌ام و در این مجال فرصت تکرار آن نیست. اما می‌توانم بگویم که اگر تعداد نفرات بیشتری از جریانی که خود را اصلاح طلب می‌خواند به صراحت تاج‌زاده رفتار نظام استبداد دینی و منش و روش شخص مستبد حاکم بر ایران را نقد می‌کردند و هزینه‌اش را نیز همچون او می‌پرداختند، امروزه این کشور و ملت دچار مصائب کمتری بود.

تجربه این سال‌ها گواه این مدعاست که استبداد در مقابل مقاومت، عقب‌نشینی می‌کند و در مقابل درخواست‌های منفعلانه و مشحون از ترس‌ولرز اصلاح، پیشروی.

@MostafaTajzadeh
👍104
📝📝📝مصطفی و "مِلّی کشی"!

✍🏻عیسی سحرخیز

گمان می‌کنم آقای خامنه‌ای هم چون محمدرضا شاه در سال‌های حیات خود به سیاست "مِلّ٘ی‌کِشی" روی آورده‌است و همانگونه که تجربه نشان داده در پاره‌ای امور گوی رقابت را از رژیم پهلوی هم ربوده باشد.

"ملی‌کشی" اصطلاحی بود که در اواخر عمر پهلوی دوم باب شد و از شواهد و قرائن برمی‌اید که در نظام جمهوری اسلامی به ولی فقیه دوم سرایت کرده است، اما شدیدتر و غلیظ‌تر.

اگر محمد رضا در اواخر سلطنت خود، پیش از سقوط به این نتیجه رسیده بود که زندانیان سیاسی را حتی پس از پایان دوره محکومیت آزاد نسازد و حبس مضاعف(ملی‌کشی) را به آنان تحمیل کند، علی خامنه‌ای چند گام به پیش گذارده است.

متن کامل در فایل پیوست
#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍66
📝📝📝پیام *دکتر سعید مدنی* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

📝📝📝آقامصطفی از نزدیک

✍🏻سعید مدنی

مصطفی تاج‌زاده‌ای که من پس از نزدیک به دوسال هم‌بندی و هم‌اتاقی و زندگی شبانه‌روزی در زندان اوین شناختم، قطعا با کسی که از راه دور می‌شناختم، تفاوت بسیار دارد. به گذشته کار ندارم، آن‌چه از زیست مشترک به یادگار دارم، بسیار عمیق‌تر و دقیق‌تر است.

مدتهاست یکی از ملاک‌هایم برای ارزیابی افراد عاملیت انسانی است. عاملیت به طور دائمی در تنش با ساختارهای پیرامون افراد است. مهم نیست در نهایت انسان هم‌سو با ساختار یا خلاف آن عاملیت داشته باشد، مهم این است که انسان چه میزان برپایه «خودفرمانروایی» (autonomy) تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند. نسبت بین عاملیت و ساختار را گاه برحسب نسبت بین خرد و کلان توضیح داده‌اند. کلان میل به حذف خرد دارد و آقامصطفی خردی است که در گلوی بسیاری کلان‌ها از نظام حکمرانی تا دوستان اصلاح‌طلبش، از براندازها تا رفرمیست‌ها گیر می‌کند. در سال‌های اخیر او لقمه‌ی لذیذی برای همه این‌ها بوده‌است.

وقتی در بازداشت اول گفت «در ایران تقلب انتخاباتی ممکن نیست»(قریب به مضمون) آب از لب و لوچه بازجویانش راه افتاد و فریاد زدند که یافتیم، اما تاج‌زاده تکه استخوانی مقابل آن‌ها انداخت که در گلوی‌شان گیر کرد و به همین سبب با جداسازی او از دیگر زندانیان بازداشتی ۸۸ و دوستانش، پس از طرح موضوع کودتای انتخاباتی، ناچار شد تاوان سنگینی دهد.

وقتی چپ و راست اصلاح‌طلب تلاش کردند با بزک کردن پزشکیان و تقلیل‌گرایی سیاسی او را متقاعد کنند تا در انتخابات غیرمنصفانه، ناعادلانه و غیردموکراتیک شرکت کند و‌ لقمه‌ای لذیذ شود برای ابتذال روزنه‌گشایی، باز هم عاملیت آقامصطفی کار دستشان داد و حاضر به حضور در بازی بزرگان نشد.

عاملیت تاج‌زاده او را برای همه غیرقابل پیش‌بینی کرده، برخلاف دیگران قابل پیش‌بینی که خودآگاه و ناخودآگاه اسیر ساختارهای خرد و کلانی هستند که بر آن‌ها سیطره دارند.
اینان پیش از آن‌که تصمیم بگیرند کجا بایستند، جایشان تعیین شده است.

آقامصطفی شورشی است، از همین رو با جهان اجتماعی‌اش برخوردی کارآمد و خلاق دارد و همین خلاقیت به او انگیزش قوی می‌دهد تا خواست‌ها، آرزوها و آرمان‌هایش را با قوت دنبال کند. همین خصیصه موجب شده تا بین آگاهی گفتاری و آگاهی عملی تاج‌زاده شکافی نبینیم، او همان می‌کند که می‌گوید و می‌نویسد! به قول گیدنز «عاملیت با رویدادها سروکار دارد که یک فرد عامل آن‌هاست. هرچیزی که اتفاق می‌افتد، می‌توانست اتفاق نیفتد اگر فردی در وقوع آن دخالت نمی‌کرد.»

عاملیت تاج‌زاده را در زندگی روزمره زندان دیده‌ام، شاهد بوده‌ایم که چگونه زیر نگاه تند و خشن زندانیان سیاسی که او را «مزدور سابق رژیم» می‌دانستند، او آگاهانه با آن‌ها شوخی می‌کرد، قهقهه می‌زد تا یخ‌ها آب و باب گفتگو باز شود. درست همان‌طور که در کنار دوستان و همفکرانش در زندان نیز، با قوت و جدیت بحث می‌کرد، عصبانی می‌شد، داد می‌زد و بلافاصله پس از پایان گفت‌و‌گو باز هم شوخی بی‌ربط و باربطی سرهم می‌کرد تا دوستی را بغل کند و باز هم قهقهه زند.

نمی‌دانم آقامصطفی در آینده چه مسیری را در پیش خواهد گرفت، شاید با او موافق باشم و شاید مخالف، اما مطمئنم عاملیت قوی‌اش هر تصمیمش در آینده را بر «خودفرمایی» او پی ریزی می‌کند و از همین رو هرچه کند و هرچه بگوید قابل احترام است و پایه‌های اخلاقی دارد، زیرا آزاده است.

سعید مدنی
زندان دماوند
تیرماه ۱۴۰۴
@MostafaTajzadeh
👍104👎1
📝📝📝اگر دین ندارید، لااقل استعفا دهید!

✍️ رحیم قمیشی

دین ما را ازمان گرفتید!
سال‌ها به ما گفته بودید در دین اسلام، به یک مورچه هم ظلم نمی‌شود. دروغ گفته بودید!
سال‌هاست به فرزندانم نمی‌گویم دین داشته باشید، می‌گویم انسان باشید.

خانم محتشمی‌پور، همسر آقای تاج‌زاده دعوتم کرده به یک کلاب هاوس، به مناسبت دهمین سال زندان بودن آقای تاج‌زاده!
پیش خودم می‌شمارم، یک هفته بیگناه در زندان، یک ماه زندان، یک سال زندان، ده سال زندان و هنوز هشت سالش مانده باشد!
به چه جرمی؟ آخر چرا خجالت نمی‌کشند!

در زندان از آقای تاج‌زاده می‌پرسیدم ادامه این رویه، که نخواهند به حرف عاقلان و دلسوزان گوش کنند، به نظرت چه خواهد شد؟
می‌گفت همان که ما نمی‌خواهیم، همان که ما بدمان می‌آید، همان که ما سال‌هاست انذارش را می‌دهیم!
کشور به نابودی می‌رود، هرج و مرج خواهد شد، ما نمی‌خواهیم کشور دچار شورش شود، نمی‌خواهیم فقر و ظلم مردم را عاصی کند. نمی‌خواهیم مردم از داشتن آینده بهتر ناامید شوند.
او دلش بیشتر از مقامات برای کشور می‌سوخت. او دلش بیشتر از علما و مراجع برای بی‌دین شدن جوان‌ها و مردم می‌سوخت، او نگران مردم بود. نگران ایران بود.

یک هفته، یک ماه، یک سال، ده سال زندان!
به چه جرمی؟ به جرم بیان نظر، به جرم انتقاد، به جرم حق‌خواهی!
مثل حصر پانزده ساله
مثل زندانیانی به جرم چند توئیت
مثل سردار بختیار و محسن قشقایی که فقط آمدند بگویند از ادامه حصر ناراضی‌اند، نگذاشتید تجمع کنند، و حالا زندان.
مثل سعید مدنی
مثل فاطمه سپهری
مثل ابوالفضل قدیانی
مثل مهدی محمودیان
مثل دکتر مهرآیین
مثل مطلب احمدیان
مثل خشایار
مثل خیلی‌ها، مثل خیلی‌ها
به‌خاطر جور دیگر اندیشیدن.

هر روز می‌گویند؛ چیزی نگویید، شاید رایزنی‌ها فردا نتیجه دهد، قول داده‌اند کاری کنند، همه مخالف زندانی بودن آنها هستند.
می‌دانیم دروغ می‌گویند.
در دین آنها دروغ هم، گاه ثواب دارد!
در دین آنها ظلم مهم نیست، جان مهم نیست.
جان بعضی‌ها مهم است!

امروز زندان آقای تاج‌زاده ده‌ ساله شد.
می‌دانم همین امروز او بیاید بیرون، تازه می‌شود مثل من، آشفته و سرگردان، این چه دینی است، این چه مرامی است، این چه عدالتی است، بقیه چه می‌کشند!
مگر نیامدید که دیگر بی‌گناهی زندانی نشود.
مگر نیامدید که بگویید مخالفت جرم نیست!

به مناسبت دهمین سال زندان آقای تاج‌زاده، منت نگذارید و او را آزاد کنید.
همه پرونده‌های دادگاه‌های انقلاب را بدهید چند حقوقدان مستقل و دانشگاهی بازبینی کنند. همه احکام زندان باید بررسی شوند، زندان برای جرائم مالی راه چاره نیست، برای مخالفت با نظام، انسانی نیست، اصلأ زندان جای انسان نیست.
یک ماه زندان، یک سال زندان، ده سال زندان
یک نفر زندان، هزار نفر زندان، صد هزار نفر زندان.

خودم را خسته می‌کنم
مقامات را آزرده می‌کنم
مردم را ناراحت می‌کنم
نمی‌دانم دین شما چیست؟
نمی‌دانم در دین شما چقدر ظلم مجاز است!
اما بعید می‌دانم، اینهمه ظلم آزاد باشد...
آمدم بگویم
آقای پزشکیان، آقای اژه‌ای، آقای قالیباف
اگر دین ندارید
اگر جلوی ظلم را نمی‌توانید بگیرید
لااقل استعفا دهید
خودتان می‌دانید
جای دلسوزان
زندان نیست.
از خجالت نمی‌میرید!؟
لااقل استعفا دهید...

@ghomeishi3

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍95
📝📝📝تاجزاده، یک دموکراسی‌خواه مورد اعتماد

✍🏻مسعود پدرام

تصور می‌کنم سال ۱۳۸۱ بود که مصطفی تاجزاده آمد دم در منزل ما و بسته‌ای به من داد که حاوی نوارهای شرح محمد جعفر محجوب از شاهنامه بود. در آن زمان از این کار از دو جهت خیلی خوشم آمد. یکی اینکه فردی که صاحب منصب محسوب می‌شد این وقت را گذاشته بود تا هدیه‌ای را در منزل به دست من برساند و دیگر اینکه این هدیه شرح شاهنامه بود. ما تازه با هم آشنا شده بودیم. پس از آزادی از بند ۵۹ زندان اطلاعات سپاه در نیمه‌ی سال ۱۳۸۰، به دنبال کار بودم. به یاد ندارم چطور شد که ترغیب شدم به تاجزاده سری بزنم و پژوهشی را که در مورد ناسیونالیسم طراحی کرده بودم ارائه کنم. در آن زمان تاجزاده درحالی که در حال کنار رفتن از کار معاونت سیاسی وزارت کشور بود، تلاش خود را کرد، اما موفق نشد برایم کاری بکند. در عوض این ارتباط این حسن را داشت که بین ما رابطه دوستی شکل گرفت.

وقتی کتاب «سپهر عمومی؛ روایتی دیگر از سیاست» را نوشتم، یک نسخه هم در اختیار تاجزاده قرار دادم. به سرعت آن را خواند و در تماسی که داشتیم از او خواستم نقد و نظرش را در مورد کتاب طرح کند. کتاب را خوب خوانده بود و نکات خوبی را طرح کرد. این باعث شد تا با دیدگاه‌ها و دانش او بیشتر آشنا شوم.

هر چند فرصت دیدار زیاد نبود اما به مرور زمان دوستی عمیق‌تر شد و مواضع تاجزاده در برابر نظام برایم روشن‌تر شد. از زمانی که تاجزاده از فعالیت‌های دولتی فاصله گرفت و س‍پهر عمومی (public sphere) را به عنوان کانون فعالیت‌های خود برگزید، تمامی تلاش خود را بر پیشبرد دموکراسی معطوف کرد؛ و البته پیامد آن را، یعنی گذراندن سالهایی طولانی در زندان، با آغوش باز پذیرفت.

از آنجا که دلمشغولی من نظریه‌ی سیاسی است، در این فرصت موضوعی را طرح می‌کنم که هنوز با تاجزاده درمیان نگذاشته‌ام. تاجزاده کتاب زیاد می‌خواند و از ذکاوت خاصی برخوردار است. دغدغه‌ی اصلی و صحبت‌ها و نوشته‌هایش حاکی از آن است که یک دموکراسی‌خواه مصمم و پرانرژی است. از آنجا که هم در دولت و هم در سپهر عمومی فعالیت داشته کاملا از تنگناها و نیز راه‌کارهای عملی در فرایندی که در علم سیاست «گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی» خوانده می‌شود، آگاهی دارد. اما از نظر من با وجود داشتن پشتوانه مطالعاتی لازم و ذهنی آماده، در جهت فراهم آوردن زمینه‌ی لازم برای پردازش نظریه‌ای بومی، در پرتو نظریات و تجربیات جهانی در مورد گذار به دموکراسی در ایران کمتر تلاش کرده است. این تلاش از این جهت مهم است که باعث می‌شود تا در میان نیروهای سیاسی و روشنفکرانی که خواهان دموکراسی هستند در اثر همگرایی نظری، وحدتی استراتژیک ایجاد شود. البته رسیدن به چنین نظریه‌ای کاری است بس دشوار که باید به صورت جمعی صورت گیرد.

مهم این است که تاجزاده همچنان با دغدغه دموکراسی زندگی می‌کند. در آخرین صحبتی که به صورت تلفنی در سال گذشته با او داشتم گفت در مورد دموکراسی و امنیت ملی در ایران کار می‌کند. خیلی برایم جالب بود و به او گفتم که مسئله‌ای حیاتی را مد نظر قرار داده است.

اما اصلی‌ترین موضوع در نگاه من به آقا مصطفی تاجزاده این است که دغدغه‌ی جدی او برای اعتلای مردم ایران با پشتوانه صداقت، شجاعت، مدنیت، و سلامت باعث شده است تا بتواند به سمت قلمروی گام بردارد که خلوت است و افراد انگشت شماری در آن قرار دارند: قلمرو افراد مورد اعتماد مردم.

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍69
📝📝📝علی زواری

تاجزاده، نمونه‌ای برجسته از پذیرش خطا و اصلاح به نفع مردمه که با شجاعت اخلاقی، خطاهای دهه اول انقلاب، مثل سکوت در برابر دادگاه‌های انقلاب، رو پذیرفت و از تحمیل سبک زندگی به شهروندان پوزش خواست. این اعتراف، نشانه فروتنی عقلانی و تعهد به حقیقت است.

تاجزاده با نقد صریح سیاست‌های نادرست و دفاع از اصلاحات ساختاری، مانند بازنگری قانون اساسی و انتخابات آزاد، نشون داد که خیر جمعی را بر منافع شخصی ترجیح میده. او حتی در زندان، با نامه‌هایی به رهبر انقلاب، بر ضرورت تن دادن به رأی اکثریت و تقویت جایگاه ایران در جهان تأکید کرد. تحمل بیش از یک دهه زندان، انفرادی‌های طولانی و محرومیت‌های اجتماعی، هزینه‌های سنگین این مسیر بوده، اما تاجزاده از آرمان اصلاح برای مردم دست نکشید.

با انتخاب نقد و اصلاح، آزادی و مسئولیت خودش رو در برابر جامعه نشون داد و در برابر فشارها مقاومت کرد. سلوک تاجزاده، الهام‌بخش نسلی است که به تغییر امیدوارند و باور دارند حقیقت، حتی در زندان، خاموش نمی‌شود. او وجدان بیدار جامعه‌ای است که نه به قدرت چشم دارد و نه به ثروت و به شکل عجیبی همون الگویی از مبارزه بود که ما اوایل دهه هشتاد دنبالش میگشتیم ، وقتی هنوز امیدوار بودیم میشه کاری کرد، آقا مصطفی بر خلاف ما هنوز امیدواره


#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍56
📝📝📝 برای آقا مصطفی...

مصطفی تاجزاده برای نقد یک‌نفر در زندان نیست! او برای نقد یک ساختار خودکامه‌ساز در زندان است. برای نقد ساختاری که با شعار آزادی و رهایی از استبداد شکل گرفت اما به بازتولید استبداد انجامیده و با بستن دهان هر مصلح و منتقدی و فقط با دستگاه سرکوبش سعی کرده جامعه را کنترل کند اما در عاقبت مملکت را به لبه پرتگاه و ویرانی کشانده است.


🎙 بخشی از کلاب ۱۰ سال مقاومت و پایداری در زندان، بمناسبت ۱۸ تیر، سالگرد بازداشت و زندان مجدد سیدمصطفی تاجزاده


@hoseinrazzagh

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍58
📝📝📝تاج‌زاده فرصت است نه تهدید

✍🏻روح الله کلانتری
مسئول سازمان معلمان گلستان

در شب ۱۸ تیرماه ۱۴۰۱که یاد آور ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه  تهران است، خبر کوتاه درفضای مجازی منتشر شد. بازداشت مصطفی تاج زاده  توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه به اتهام« اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب به منظور تشویش اذهان عمومی» تاج زاده در سال ۸۸ هم بدون هیج جرمی به مدت ۶ سال در زندان بود. پس از آزادی و علی رغم ظلم و ستمی که بر او روا داشته شده بود به دنبال اصلاح ساختاری بود و در تمام صحبت های خود همواره از  گفتگو و تعامل با حاکمیت وامید به اصلاح  وضع موجودسخن می گفت و تاکید داشت که نظام قابل اصلاح است و مرز خود را با براندازان به صورت شفاف جدا کرده بود.

او معتقد است که هر کس مردم را نا امید کند، چه در حاکمیت باشد و یا در میان فعالان سیاسی ، اجتماعی راه خطائی را رفته و به دیکتاتوری و استبداد کمک می کند.بنده افتخار داشتم که به مدت چهار سال عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بوده و از نزدیک با افکار و اندیشه های تاج زاده و دیگر رهبران سازمان آشنایی کامل دارم.

تاج زاده برای نظام جمهوری اسلامی  ایران یک فرصت است و نه تهدید.او با روش های خشونت ورزی به شدت مخالف بوده و اصلاحات مسالمت آمیز را ملاک فعالیت های خود قرار داده است. نمی دانم چرا برخی به دنبال نا امید کردن مردم از اصلاحات هستند. جای افراد فرهیخته ای چون تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی در زندان و حبس نیست. امروز هر انسان  منصفی این حقیقت را درک می کند که اتهام های او بی اساس و سیاسی و جناحی است.آزادی اندیشه یکی از مقوله های مهم هر جامعه ای است. آزادی به عنوان یک آرمان و یک اصل ،همواره مورد توجه انسان بوده است.هر چند ملاک مشروعیت یک حکومت رای اکثریت است،اما شاخص آزادی در یک جامعه، حفظ حقوق اقلیت است.

بنابر این یکی از لوازم مهم آزادی،تامین امنیت آزادی اقلیت و منتقدان دلسوز  واپوزیسیون های قانونی در آن جامعه است.آزادی به معنی واقعی، زمانی در یک جامعه محقق می شود که امکان انتقاد از همه ارکان حکومت و سیاست گذاران وجود داشته باشد.آزادی انتقاد به رهبران جامعه نه تنها تضعیف نظام نیست، بلکه اصولاً اقتدار و ثبات یک نظام در گرو چنین امری است.در نظام سیاسی اصل بر حاکمیت قانون است و همه در برابر قانون مساویند.

به عنوان یک علاقه مند به نظام و انقلاب پیشنهاد می کنم که در این شرایط بحرانی و در راستای طرح آشتی ملی و انسجام و وحدت همه آحاد جامعه تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی و صنفی را بدون قید و شرط آزاد کنید تا اعتماد مردم به نظام تقویت شودانشاء ا...

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍54
📝📝📝 اودیسه تاج‌زاده دهساله می‌شود

✍️ علیرضا بهشتی شیرازی

«به‌کلی‌‌سری‌ترین» اخبار دیروز، امروز در کتاب‌های تاریخ زیر دست‌وپا ریخته‌اند، به صورتی که اگر تحلیلی صحیح از فرق‌ها و شباهت‌های گذشته و حال داشته باشیم می‌توانیم از خواندن آنها عبرت بگیریم و به بینش‌های ناب برسیم. جغرافیای سیاسی معاصر همان اخبار را، گاه حتی صریح‌تر در دسترس می‌گذارد؛ اخباری از حلقه‌های اول نظام‌‌های خودکامه، بلکه آنچه در ضمیر شخص حاکمان می‌گذرد. کتاب «از توسعه تا مردم‌سالاری» از این جمله است.

مثلاً داستان حبس بی‌انتهای سید مصطفی تاج‌زاده را در نظر آورید. همین روزها اودیسۀ او دهساله شد، تجربه‌ای که بخش اعظم آن در انفرادی و نیمه‌انفرادی گذشت. حاکمان از این ظلم چه به دست آوردند؟ هیچ. آیا تحمل این حکم سنگین کوچکترین تزلزلی در او به وجود آورد؟ ابداً. بلکه وجود او در زندان بار از دوش دیگران بر می‌دارد، چه با دلداری‌ها و حمایت‌های مستقیم، و چه با نوری که او بر محیط می‌تاباند. هر کس از دوستان که وارد زندان می‌شود وقتی می‌شنود او هنوز هشت سال دیگر حکم در پیش دارد رنج اسارت در نزدش سبک می‌شود؛ یک سال و دو سال کجا، هشت سال کجا - تازه تمام این مدت پشتوانۀ عاطفی حضور مصطفی را نیز به همراه داشته باشی.

به راحتی می‌شود نشان داد که حاکمان از داغ و درفش و بند و حبس امثال او نتیجۀ معکوس گرفته‌اند. پس چرا پاره‌های تن ما را آزاد نمی‌کنند؟ چون می‌ترسند. درست‌ است که صدای تاج‌زاده از زندان رساتر به گوش می‌رسد، ولی به همراه آن این پیام نیز مخابره می‌شود که گفتن و نوشتن همچنان هزینه‌های سنگین دارد، تا شاید دیگران حرف نزنند، یا کمتر و نرم‌تر حرف بزنند.

«پیروزی ما آن چیزی نیست که کسی در آن شکست بخورد» تا چنین ترس‌هائی مهار شود. حال، آیا حاکمان اگر نترسند دست از این کارها بر می‌دارند؟ بعید است. سیاستمدار اقدام به کاری نمی‌کند، مگر آنکه مجبور شود.‌ و در این راه اولین قدم آن است که بفهمد «خشونت چاره‌ساز نیست.... [و] خشم مرکبی است که سوارش را به زمین می‌زند.» …

📎متن کامل
@kaleme

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍59
📝📝📝عجب مردمی دارد ايران‌زمين

✍🏻حسين کمالی

تقديم به مصطفی تاجزاده و هم‌بندانش

آب و خاک و آسمان ايران ما چه انسان‌ها می‌پروَرَد. از رستم که نماد نيرومندی بوده است تا سياوش –نمونۀ نَستوه فضيلتِ محض؛ از گُردآفريد –که زمانه ز مادر چون او ناوريد– تا فريدون که به داد و دَهِش شُهره شد؛ و کاوه که مغز فرزندش را –همچون جوانان بسيار ديگر–به مارانِ رویيده بر دوش حاکم خورانده بودند، ولی بی‌شرمانه از او می‌خواستند گواهی دهد که آن ديو «جز تخم نيکی نکشت.» کاوه

امّا برآشفت و فرياد زد: «نباشم بدين محضر اندر گوا.» گذشته از اسطوره‌ها، زنان و مردان بی‌شمار ايرانی آرمانِ راستی و درستی و دادخواهی را حقيقةً زيسته‌اند–هر چند در کمال تجَرُّدشان همين بس که از سرِ نام و نشان هر دو گذشته‌اند.

نام‌ها و نشان‌ها را امّا برای درس گرفتن از زندگی وظيفۀ ماست که زنده نگاه داريم. در ايران امروزِ ما نام سيّد مصطفی تاجزاده در کنار هم‌بندان زندانی او يک‌به‌‌يک –زنان و مردان– شايستۀ احترام بسيار است. آرزو می‌کنم همگی هر چه زودتر آزاد شوند.

با نام تاجزاده بار اوّل در 1369 آشنا شدم. آن موقع طلبه‌ای مبتدی امّا مدّعی را از قم آورده بودند تا کيهان فرهنگی را –که می‌گفتند غرب‌زده است–در چنگ خود بگيرد يا تعطيلش کند. می‌‌شنيدم خيرخواهانی می‌گفتند مرد عاقلی به نام تاجزاده هست که اگر زمام کار را به دست او دهند خواهد توانست آن زورق را از توفان بگذراند و به سرمقصد ايمنی برساند. البته ندادند و نشد. دهه‌ها می‌گذرد و اينک تاجزاده را اقتداکنندگان به همان پيشنمازِ منصوب ده سال است به حبس انداخته‌اند. وقيحانه صناعتشان می‌چرخد–با همان چشمان بی‌حيا و نيشخند چرکين و زبان مسموم. ولی آن شيخ سخت‌گيرِ ديروز اکنون در غرب‌نشسته مکبِّر احبار و اقمار صيهون و مبلّغ تاج شده است. ناخنک آلوده‌ای هم وقتی به نام تاجزاده زد که يعنی أنا شريک. اينجا هم آيرونی کليد فهم تاريخ است.

تاجزاده بر خلاف آن طلبه و نظاير بی‌عمامه يا عمامه‌برداشتۀ او فارِط يا مفرِّط نبود و نشد. از اوّل اسمش را عوض نکرد تا نام مکتبیِ گزينش‌پسند بر خود بگذارد. بعدها هم که شجاعانه پای در ميدان نقد نهاد، از هر کس انتقاد کرد و در هر چه گفت، صداقت ورزيد و صبر و صميميت نشان داد. مداهنه و تمجمج در زبانش راه نيافت. نه اهل داد و ستدهای يواشکی بود، نه در پيشگاه اهل قدرت مذبذبانه دستمال تملّق ‌چرخاند. از هرزه‌نگاری روزمرّه و لجن‌پراکنی قلمی پرهيز کرد. شأنش والاتر از آن بود که غرض‌ورزی را با برچسب گفتار و جستار عرضه کند. در رسانه‌ها خود را پژوهشگر دين و فرهنگ و تاريخ و چيزهای ديگر جا نزد. خلاصه، در معرکۀ سياست حرکات موزون نکرد، بلکه در عمل نشان داد که «نی جلوه می‌فروشد و نی عشوه می‌خرد.» نامش بلند باد.

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍64
📝📝📝او در زندان ماند، اما زندان در او جا نشد

✍️مهدی محمودیان

اولین‌بار که مصطفی تاج‌زاده را دیدم، ۲۲ سالم بود. تیرماه ۷۸، کوی دانشگاه، هنوز بوی گاز اشک‌آور می‌آمد؛ بوی خشم، بوی تحقیر. من پشت دوربین M3000 ایستاده بودم، لرزان، ناباور، میان صدها دانشجویی که خوابگاه‌شان را با باتوم و مشت و لگد ویران کرده بودند. تاج‌زاده، آن زمان معاون سیاسی وزارت کشور بود. آمده بود حرف بزند. اما نه از موضع قدرت، نه با شعارهای توخالی. حرف زد، با همان صدایی که بعدها بیشتر شناختمش: روشن، آرام، با اعتماد به نفس، بی‌تردید اما بی‌خشم. آن لحظه فهمیدم این آدم بلد است چطور در دل بحران حرف بزند. نه برای خاموش کردن آتش، که برای معنا دادن به اعتراض.

حالا بیست‌وپنج سال گذشته و صاحب آن صدای رسا، ده سال از این سال‌ها را در زندان و سلول انفرادی پشت سر گذاشته است. صدایی که به‌جای توجیه، به‌جای تکرار بازی‌های قدرت، ایستاده پای یک اصل: گذار مسالمت‌آمیز و دموکراتیک از استبداد دینی جمهوری اسلامی. تاج‌زاده نه کسی را تهدید کرده، نه دست به خشونت زده، نه به قدرتی پشت‌گرم بوده. تنها به یک چیز باور داشته و دارد: اینکه بدون دموکراسی، نه اصلاح ممکن است، نه انقلاب پایدار می‌ماند، نه آینده‌ای برای ایران هست.

تاج‌زاده، در تمام این سال‌ها، نه‌تنها از اصلاح‌طلبی عبور نکرد، بلکه آن را به سطحی بالاتر برد: از اصلاح ساختارهای حکومتی، به اصلاح رابطه‌ی جامعه و قدرت. از چانه‌زنی در بالا، به گفت‌وگو با پایین. او وقتی از «گذار» حرف می‌زند، نه عبور تند و هیجانی را می‌خواهد، نه ماندن در وضع موجود را. گذار برایش یعنی انتقال قدرت، از دایره‌های بسته‌ی امنیتی به اراده‌ی مردم. یعنی شفافیت، پاسخ‌گویی، و حق انتخاب. یعنی یک قرارداد اجتماعی جدید، بر پایه‌ی رأی، حقوق بشر و آزادی بیان.

در این سال‌ها، خیلی‌ها تغییر کردند، عقب نشستند، یا سکوت پیشه کردند. اما تاج‌زاده ماند. در اوج سرکوب و ناامیدی، وقتی بسیاری از روشنفکران یا در مهاجرت فرورفتند یا در سازش، او تصمیم گرفت درون همان سلول‌ها بماند، اما صدایش را پس نگیرد. صدایی که نه قابل خرید است، نه قابل مصادره.

در زندان، کنار او بارها دیدم که برایش سیاست نه یک بازی قدرت، که یک مسئولیت انسانی است. حتی وقتی اختلاف‌نظر داشتیم، حتی وقتی من دیگر به اصلاح درون نظام باور نداشتم، گوش می‌داد، بحث می‌کرد، اما اصولش را واگذار نمی‌کرد. نه برای ماندن، که برای تغییر.

تاج‌زاده نماینده‌ی نسلی‌ست که درون همین نظام رشد کرد، اما به آن نه گفت؛ نه از بیرون، نه با اسلحه، نه با دلار، بلکه با اندیشه، با استدلال، با خواست صلح‌آمیز دموکراسی. مشکل جمهوری اسلامی با او، همین است. چون می‌داند تاج‌زاده را نمی‌شود ترساند، نمی‌شود خرید، نمی‌شود ساکت کرد.

ده سال است که این صدا در سلول مانده. اما خاموش نشده. صدای کسی که اگر آزاد بود، نه انتقام می‌خواست، نه قدرت؛ فقط حق مردمش را. صدای کسی که نه فقط با گذشته‌اش، بلکه با آینده‌ای که ترسیم می‌کند، تهدید است: تهدیدی برای سرکوب‌گران، و امیدی برای آن‌ها که هنوز به دموکراسی ایمان دارند.

این صدا، تا وقتی ایستاده بماند، یعنی هنوز می‌توان ایستاد. یعنی در دل این تاریکی، هنوز نوری هست که از میان درهای بسته می‌تابد. صدایی که در برابر سرکوب خاموش نمی‌شود، نشانه‌ی آن است که جامعه هنوز زنده است؛ هنوز می‌اندیشد، هنوز می‌پرسد، هنوز نمی‌پذیرد. وقتی حتی از دل سلول‌ها، کسی بتواند با شرافت، با عقل، با امید سخن بگوید، یعنی دستگاه سرکوب هنوز نتوانسته حقیقت را دفن کند. ایستادن این صدا، فقط ایستادگی یک فرد نیست؛ بازتاب ظرفیت یک ملت است برای بازسازی، برای آشتی، برای آزادی. در زمانه‌ای که بسیاری یا از ترس می‌گریزند، یا از خشم می‌سوزند، صدایی که می‌ایستد و همچنان راه گفت‌وگو را باز نگه می‌دارد، خودش تبدیل به راه می‌شود. راهی که از دل زندان می‌گذرد، اما به آزادی می‌رسد.

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍84👎1
📝📝📝ما احمق‌ها....
تقدیم به مرد گفتگو *سید مصطفی تاج‌زاده*

✍🏻جواد آموزگار

هر بار مطلبی درباره‌ی مسایل روز کشور می‌نویسم یا کوتاه‌نوشته و سخنی را در فضای مجازی استوری و پست می‌کنم، شروع جدال تکراری با دو گروه می‌شود.

گروه اول کسانی که تاب صدای منتقد را ندارند و با زبان نرم یا تهدید و ترعیب و تهمت، سعی در به سکوت کشاندن دیگران دارند.
از دوست و آشنا گرفته تا غریبه‌ها و ....

بعضی‌ها صادقانه با تهدید و تهمت پیش می‌آیند و روراست به وادادگی و دشمنی با کشور و همصدایی با دشمنان متهم می‌کنند و می‌گویند *احمقی که به بلندگوی دشمن تبدیل شدی* واژه دشمن از دهانشان نمی‌افتد و در نهایت برای محکم کاری یکی دو تهدید را هم پسوند حرفشان می‌کنند که اگر خفه‌خون نگیری خودم خفه‌ات می‌کنم.شاید باور نکنید ولی یکبار عین همین حرف را از یکی از نزدیکترین افراد شنیدم.

بعضی دیگر نه، با زیرکی فرضی خودشان مثلا از در اقناع در می‌آیند و میخواهند با لطف خوش به آدم برچسب فریب‌خورده و نادانی و هیجان‌زدگی و *احمقی* بچسبانند و به کل اندیشه‌ی آدم را منکر می‌شوند گویی خدا هیچ ابزاری برای فکر کردن در اختیار کسی جز آنها قرار نداده و وکالت تام‌ و تمام و منگوله دار حقانیت را همین یک ساعت پیش از محضر خود خدا گرفته‌اند.

دیگرانی هم از در مصلحت اندیشی و منفعت‌طلبی شخصی لب به نصیحت باز می‌کنند که مگر *احمقی* برای خودت دردسر میتراشی؟ و چرا مثل گاو سرت را در آخور کاه و یونجه نمی‌کنی و تا زمان دوشیدن و روز سر بریدن از نعمت‌های فراوان چراه‌گاه لذت وافی نمی‌بری و شکرگزارنیستی؟
توهین و حرف کم و زیاد که بماند...

گروه دوم که از قضا از نظر تعداد بیشتر هستند ولی زورشان و تهدیدشان کمتر، در منتها الیه خط مقابل گروه اول قرار دارند، همانها هم چند دسته‌اند و چند روش دارند‌:
بعضی رابراه افسار آدم را به میخ‌طویله حکومت گره می‌زنند و ادعا دارند حتمن برایت می‌صرفد که می‌گویی یا اگر از خودشان نیستی چرا هنوز ول می‌چرخی و زندان نرفتی؟ و اگر جز این باشد *حتماً احمقی* ، و با این دست حرف‌ها اساس نیت و آرمان اندیشه‌ی دیگران را منکر می‌شوند.
جمعی دیگر از راه ناامید سازی حرف می‌زنند و از *احمق بودن ما* و به راه بادیه رفتن می‌گویند و به ترکستان رسیدن و کر بودن گوش آنهایی که هیچ جز صدای خودشان را نمی‌شنوند. راستش گاهی این تردید ته دل خودم را هم خالی می‌کند که نکند راست می‌گویند؟

گروهی دیگر باز از در نصیحت بر می‌آیند که چرا به فکر آرامش اطرافیانت نیستی؟ چرا حساب نمی‌کنی درصورت دستگیری زن و بچه و پدر و مادرت چه می‌کشند چرا خودخواه و *احمقی* و مگر نمیفهمی زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد و... گویی آنها بیشتر از خودمان نگران این سختی‌های احتمالی هستند. گویی نمی‌فهمند که ما هم شعر را بیشتر از اخبار و موسیقی را بیشتر از کلنجار رفتن با این و آن دوست داریم، اما نگرانی از فردای این آب و خاک و مردم رهامان نمی‌کند.
و باز از توهین و حرف کم و زیاد که بماند...

اما می‌دانید حقیقت چیست؟
حقیقت این است که اگر برای به فنا رفتن یک کشور با تنوع قومی و فرهنگی و شرایط کلی ایران هزار راه و احتمال وجود داشته باشد، برای سعادت و خوشبختی مردمان این سرزمین راهی جز گفتگوی مدام و مستمر و شفاف و صریح نیست.

ما برای زیستن آرام و مسالمت آميز در کنار هم هیچ ابزاری جز زبان و گفتگو نداریم و اگر از آن بهره درست نبریم ناگزیر خود را در مهلکه‌ی تخاصم و درگیری خواهیم دید و اگر گفتن و گفتن و گفتن به امید رسیدن به آگاهی جمعی و آنگاه اثرگذاری در روند حاکمیت و تغییر رفتارها و رویکردهای اشتباه، حماقت است پس زنده باد حماقت* چرا که نسخه‌ی تجویزی عقلا ما را به اینجا کشانده و هیچ نشانی از برون‌رفت از شرایط موجود در آن تجویزها دیده نمی‌شود.

بدون تعارف گفتگو حتی اگر تبدیل به تنش شود، حتی اگر سخت و تلخ و گزنده باشد باز از محترمانه‌ترین سکوت‌ها شریف‌تر و کارآمدتر است و در نهایت راه خود را برای رسیدن به راه حل عقلانی باز خواهد کرد.

پس گفتگو کنید، با همفکرانتان صد بار و با مخالفانتان هزار بار، با همه گفتگو کنید از آنچه که میخواهید بگویید، خواهید دید که این طوفان فکری چه معجزه‌های آرام و خاموشی را رقم خواهد زد.

ما احمق‌ها دست از گفتن بر نمی‌داریم و تا روزی که در گور تلقینمان می‌دهند در گوش حاکمیت و جامعه نجوا می‌کنیم که:*
*ایها‌الانسان اسمع افهم که گفتگو تنها راه سعادت جمعی ماست*

۱۸ تیر ۱۴۰۴


#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍63👎2
💠نامه مجمع ایثارگران به سران قوا: آیا متوجه اوضاع شکننده کشور هستید؟

🔷حزب مجمع ایثارگران در نامه‌ای سرگشاده به سران قوای سه گانه، نسبت به وضعیت بحرانی کشور هشدار داده و خواستار رفع حصر و آزادی زندانبان سیاسی شده است.

در قسمت‌هایی از این نامه آمده است:

🔹در این چند روز بعد از اعلام آتش‌­بس، هزاران نفر از مردم و جمع بزرگی از نیروهای سیاسی با نوشتن نامه و جمع‌­آوری امضا، از حاکمان آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر را طلب کردند اما از سوی شما کاملا به آن درخواست­‌ها بی­‌اعتنایی می­شود. چرا؟

🔷اگر از برادرمان میرحسین موسوی، حصر غیرقانونی رفع شود، یقین بدانید بیش از بسیاری از مسئولان، دلبسته انقلاب و کشور و مردم است و در مقابل تهاجم بیگانه می­‌ایستد و به همبستگی ملی ایرانیان کمک خواهد کرد.


🔹شما به عنوان سران قوای جمهوری اسلامی آیا متوجه اوضاع شکننده کشور و در جریان مطالبات مردم هستید؟

🔷جمهوری اسلامی مگر چه تعداد زندانی سیاسی دارد که باید این همه هزینه بدهد؟ همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و صنفی را آزاد کنید.


متن کامل


@shahremaa
@MostafaTajzadeh
👍67
📝📝📝به کدام مذهب است این
به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی

✍🏻ابراهیم حنیف

آی آدم‌ها و اِی آدم نماها

میرحسین پانزده سال در حصر است
مصطفی ده سال است که در حبس است

به کدام جرم و گناهی؟
به کدامین عمل زشت و تباهی؟

ای که مست قدرت خود هستید
میرحسین عاشق ایران است
مصطفی عاشق ایران است

این‌ها هر دو مسلمان و عدالت خواهند
به جز از عدل و جز آزادی و جز استقلال ،
چه سخن گویند؟

شب عاشورا و آن نوحه مضحک چه ثمر؟
هرچه با دست بکوبند به سینه چه اثر؟

حال آنکه غیوران وطن در بندند
یک جهان بر عمل مضحک تان می خندند

تواگر وحدت ملی نظرت هست بیا
بند از دست غیوران بگشا و بگشا

این خردمندان دلسوز وطن را یار باش
کاسه لیسان را بران ، از کید شان زنهار باش
بلبلان اندر قفس زاغ و زغن همچون مگس
می‌چرند اندر خزانه می‌کنند نشخوار بس

آنچه در نوشته آمد تماماً از سر دلسوزی و عِرق ملی است .
دلسوزان و دوستداران ایران و اسلام را آزاد کرده و امور مملکت را به دست اینان بسپارید تا با رنج و تلاش فراوان ، ایران از این فلاکت رهایی یابد .

جای میرحسین و مصطفی و مصطفی ها در بند نیست .
زندانیان سیاسی را آزاد کنید شاید مردم از این طریق کمی به شما اقبال کنند که بدون پشتوانه مردمی هرچه زرادخانه خود را تجهیز کنید باز هم مغلوب خواهید بود و تاریخ از شما به زشتی یاد خواهد کرد .

"دریغ است ایران که ویران شود"
لگد کوب پای غریبان شود

شک نکنید که مصطفی بهتر از مسعود می‌تواند کشور را اداره کرده و کشتی محاصره شده در میان صخره ها را به سلامت به ساحل برساند.


۱۸ تیرماه ۱۴۰۴

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍76
بنام خدا،
خدای محمد (ص) آخرین پیامبر آزادی، آگاهی و قدرت.

📝📝📝بانگ تاریخ را پاسخ مثبت دهید

✍️حسین لقمانیان
۱۸ تیر ۱۴۰۴

بی‌گمان ما بیرون از گردونه‌ی تاریخ نیستیم، و حاکمیت ما اگر با چشم و گوش باز همراه کاروان می‌بود و آوای جرس را می‌شنید، بجا و بهنگام، بانگ تاریخ را پاسخ می‌داد؛ درهای زندان‌ها را می‌گشود، بندهای قلم و زبان‌ها را می‌گسست. نه دروازه‌ی پولادین زندان پشتوانه مطمئن و همیشگی خواهد ماند، نه زبان خونریز نیزه، ستایشگر راستین خواهد بود‌.
سخن دلنواز، بانگ نیاز مردم است، و لای‌لایی آزادی‌بخش، تنها از مام آزادی خیزد و بس!

آقایان قدیانی، مدنی، مهرآیین، بختیار، تاجزاده و... و دیگر زندانیان شناخته یا ناشناخته، فرزندان این مردم‌اند، بانگ آزادی‌خواهی‌شان پیام همه‌ی مردم، و میله‌های زندانشان چوبهایی است که بر پیکر آزادی و جان ملت نواخته می‌شود.
زندان، همان‌گونه که معترضان پیام‌دار را اسیر می‌کند، خرد زندانبان را هم محبوس می‌دارد.

زندانبان! بانگ تاریخ را بشنو، اگر بند از پای زندانی و خرد خویش بگشایی راه بر امپریالیسم خواهی بست و راه رهایی میهن همین است و بس.؟

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍56
📝📝📝 آقا مصطفی

✍️ حسین یزدی

مردم وقتی کسی را دوستش دارند با نام کوچک صدایش می‌کنند، همچون میرحسین و یا آقا مصطفی که هر دو حالا رهبرانی برای اپوزسیون داخل کشور هستند بدون پیشوند و پسوند.

و حالا آقا مصطفی ایران ده سال است که در حبس است آن هم به جرم انتقاداتی که درستیش اثبات شده و ای کاش به آن انتقادات مشفقانه‌اش گوش داده بودند.

میرحسین از سخنرانیش در مسجد نازی‌آباد در ۸۸ تا بیانیه رفراندوم سه مرحله‌ایش در ۱۴۰۱ یک مسیر دگرگونی کامل را طی کرد و از یک اصلاح‌طلب اصولگرا به قول خودش به یک گذارطلب تبدیل شد و اکنون هم رهبری این جریان را در دست دارد.

آقا مصطفی هم از انتخابات ۹۸ تا گفتگوهای منتشر شده‌اش در زندان اخیرش مسیر دگرگونی را از اصلاحات پارلمانتاریستی تا اصلاحات ساختاری و سپس گذارطلبی طی کرده و حالا می‌توان او را یک جمهوری‌خواه گذار طلب نامید.

نام مصطفی تاجزاده با جنبش دانشجویی ۱۸ تیر هم در آمیخته است.
جایی که آن فاجعه تلخ رخ داد و او معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود.
‏و چه عجیب که او درست در سالگرد چنین روزی به زندان افتاده و امروز بیست و ششمین سالگرد جنبش دانشجویی آن روز با دهمین سالگرد حبس آقا مصطفی ایران یکی شده است.
‏دانشجویان آن روز هرگز نقش منجی او را در آن روزها فراموش نخواهند کرد.

همچنین مصطفی تاجزاده کسی بود که اولین دوره انتخابات شوراها را با حضور تمامی جریانات سیاسی مخالف و موافق داخل کشور برگزار کرد و یکی از آزادترین انتخابات تاریخ ایران را رقم زد.

از دیگر ویژگی‌های مصطفی تاجزاده کار جمعی و مشورت پذیری او هست.
اگر بخواهد تصمیمی بگیرد نظر تمامی افرادی که می‌شناسد را می‌پرسد و حتی می‌گوید نظر دیگرانی هم که می‌شناسید بپرسید و برای من بفرستید و به شدت به کار جمعی اعتقاد دارد.

اما بزرگ‌ترین ویژگی مصطفی تاجزاده گفتگو او با همه جریانات سیاسی هست.
‏اگر من یکی را بکشند نه حاضر به گفتگو‌ با افراطیون و نه با سلطنت‌طلبان خواهم شد.
‏اما دیدیم که تاجزاده هم با زاکانی و هم با مراد ویسی گفتگو کرد.
او همین الان هم از زندان به بیشتر چهره‌های سیاسی متعلق به همه جریانات زنگ می‌زند و حال و احوال می‌کند.

تاجزاده مرد بسیار بزرگی هست او ایران را با تمام سلایق و افرادش می‌خواهد، اگر بخواهم او را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم آقا مصطفی یک مومن واقعی به ایران برای همه ایرانیان است.

تاجزاده مردی برای فردای ایران است و از او در آینده این کشور سخن بسیار خواهیم شنید و امروز هم بیش از همیشه جای او در کنار ملت احساس می‌شود.

خدای ایران نگهدارش باد

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍80👎1
🌺اصلاحات ساختاری چه می گوید، چه می خواهد و چگونه؟(۱)- قانون‌ اساسی بدون ولایت فقیه!

✍️حسین‌جعفری

✳️به باور من؛ متنی که بتواند در خصوص اصلاحات فعال و پیشرو (ساختاری) به تبیین مبانی،اهداف؛ تعامل با خرده جریان های اصلاحات پرداخته و به نوعی نقش مانیفست اصلاحاتِ تحول خواه را ایفاء نماید؛ گفتگوی میان جناب حجاریان و تاجزاده؛ خصوصاً نامه دوم تاجزاده است.

🇮🇷تامل در این نامه اهمیت دو چندان می یابد وقتی ملاحظه شود؛ تاجزاده در تبیین اصلاحات ساختاری و تحول خواه؛ صریح، شفاف و بی مجامله سخن گفته و خط قرمزش را دوری از مردم می داند و صادقانه انذار می دهد دوری از مردم چیزی از اصلاحات باقی نمی گذارد ولو آنکه بتوان مقرب قدرت شد!

🥀نامه دوم تاجزاده طولانی اما غیر ملال آور است(و در هر پاراگرافش موضوعی جدید طرح می شود، نکاتی که آه از نهاد بر می خیزد که جانا سخن از زبان ما می گویی!) و شاید بدلیل همین طولانی بودن و در این زمانه فست فودی! خواندن متن کامل نامه مورد غفلت واقع می شود؛ به این جهت در این پست و پست بعدی اهم نکات نامه تقدیم دوستان می شود.

✳️"تصریح این مسئله را لازم میدانم که من مانند میلیونها ایرانی دیگر فکر میکنم جمهوری اسلا می نه فقط مسیر اشتباهی را می پیماید، بلکه در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفته است و اگر به اصلاحات اساسی و فوری دست نزند، آینده تیره ای برای خود و ملت رقم خواهد زد.

🇮🇷من با آنان هم نظرم و معتقدم که نسل انقلاب نمی بایست ولایت فقیه را وارد قانون اساسی میکرد و آن را مبنای نظم سیاسی قرار می داد. باید همان روشی را که روحانیت در انقلاب مشروطه پیموده بود و امروز آیت الله سیستانی آن را دنبال میکند، اتخاذ میکرد که متاسفانه نکرد.

✳️اگر رهبران جمهوری اسلا می به آنچه در نوفل لوشاتو وعده داده شد، پایبند می ماندند، به نظر من ایران می توانست به توسعه دمکراتیک، عادلانه و پایدار دست یابد. اما در پی عدول از آن وعده ها، آنچه در عمل رخ داد و می دهد وضعیت اسفناک کنونی را رقم زده است.

✳️اگر حکومت نخواهد در مقابل مردم بایستد و نظام را به جمهوری های نظامی/موروثی بد نامی مانند سوریه و کره شمالی تبدیل کند، باید هرچه سریعتر اصلاحاتی به سود ملت انجام دهد.

🇮🇷پیشنهاد نهایی من بازگشت به قانون اساسی مصوب دولت موقت و شورای انقلاب (جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه) است. از دوره ای و انتخابی شدن رهبری (و ادغام آن با ریاست جمهوری) حمایت می کنم، ... مهمتر آنکه ام الفساد سیاست در ایران را مادام العمری حاکم می دانم و معتقدم که حاکمیت قانون و پاسخگویی حکومت در جمهوری اسلامی، با موقت شدن مدت زمامداری رهبر، مشخص و محدودشدن اختیارات وی و انتخابی شدن او ممکن است.

‼️رهبر فقید انقلاب در مجموع از جناح چپ حمایت می کرد، ولی رهبر کنونی حامی جناح راست بود؛ با این تفاوت که آیت الله خمینی به علت بهره مندی از پشتیبانی اکثریت، به رد صلاحیت نامزدهای جناح راست و دخالت سپاهیان در انتخابات نیاز نداشت، ولی پیروزی نامزدهای موردنظر آیت الله خامنه ای در گرو رد صلاحیت نامزدهای رقیب و دخالت گسترده سپاهیان در انتخابات بوده است.

✳️حاکمیت،تمام ارکان حکومت را به قیمت ناامیدکردن اکثریت شهروندان، یکدست کرده و حال درصدد برآمده است که نهادهای مدنی را یکدست و دانشگاهها را پاکسازی کند؛ فضای مجازی را صیانت نماید(ببندد)؛سپاه را بر تمام ارکان لشکری و کشوری حاکم کند؛ و پروژه جانشینی را در غیاب اکثریت ملت پیش برد.درصورت موفقیت،جمهوری اسلامی از نظامی ترکیبی و نیمه استبدادی- نیمه دمکراتیک، به سیستمی بسته و تکصدا استحاله مییابد که در آن نظامیان و نظامیگری حرف اول و آخر را خواهند زد.

✳️آنچه در سالهای اخیر رخ داد، بیانگر آن است که قانون مزبور [قانون اساسی]به رغم داشتن اصول مترقی درباره حقوق مردم،اما دارای چنان خلل و فرجی است که حاکمیت میتواند با استفاده از آنها،حقوق اساسی شهروندان را به محاق برد، کمااینکه در انتخابات ۱۴۰۰ برد.

‼️پیشنهادهای من برای حل مشکلات مردم و جلوگیری از تبدیل جمهوری اسلامی به سلطنت مطلقه فقیه یا امارت اسلامی، اصلاحات ساختاری و راهبردی و رفتاری:

🇮🇷قانون اساسی در حیات آیت الله خامنه ای اصلاح شود تا؛

💥۱-رهبر دوره ای و انتخابی شود(حداکثر دو دوره ۵ ساله) و اختیارات وی محدود گردد.(ادغام دوپست رهبر و رئیس جمهور بهترین اقدام برای خاتمه دادن به ناکارآمد ی و دوگانگی در مدیریت میهن است.)

💥۲-حقوق قانونی شهروندان به ویژه در دو فصل سوم و پنجم قانون اساسی ضمانت اجرایی یابند.

💥۳-فرماندهان سپاه از مداخله در امور غیرمرتبط با وظایف نیروهای مسلح (امور اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی، انتخابات و...)منع شوند و نظامیان به پادگان ها برگردند.

💥۴-دادگاهها مستقل از منویات رهبر و اراده نهادهای امنیتی گردند تا قوه قضائیه کارآمد و جوابگو شود."

@adambeheshti
@MostafaTajzadeh
👍53👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝 همراهی جعفر پناهی با مادر مهدی محمودیان برای ملاقات با فرزند در زندان تهران بزرگ

🖋️ جعفر پناهی

🔻امروز هجده تیر ماه همراه مادر مهدی محمودیان به زندان تهران بزرگ رفتیم. او با دستان لرزان و کیسه‌ای پر از دارو، برای دیدار فرزندش آمده بود؛ اما فراتر از یک ملاقات ساده، این حضور نشانه‌ای بود از ایستادگی و امید.

🔻مادر مهدی با وجود سن و سال بالا، خستگی‌ناپذیر بود و همچنان مثل بسیاری از خانواده‌های زندانیان سیاسی، با تمام توان در کنار فرزندش ایستاده است. خانواده‌هایی که در این سال‌ها هزینه‌های سنگینی برای آزادی و عدالت پرداخته‌اند.

🔻جامعه ما قدردان این ایثارهاست؛ رنج‌هایی که بی‌صدا اما تأثیرگذارند و صدای‌شان دیر یا زود به گوش آینده خواهد رسید.


@hoseinrazzagh
@MostafaTajzadeh
👍78
📝📝📝به مناسبت سالگرد زندانی شدن مصطفی تاجزاده

✍🏻تیرداد بنکدار
«فعال سیاسی ملی‌گرا»

جریان اصلاح‌طلبی در سال‌های اخیر یکی از آبروباخته‌ترین و بی‌اعتبارشده‌ترین جریان‌های تاریخ معاصر ایران شده است. به این دلیل روشن که این جریان با بی‌عملی و بی‌کفایتی، در طی ربع قرن امید نسل‌هایی از ایرانیان را برای بهبود ولو نسبی شرایط عمومی کشور را بر باد داد و پس از نزدیک به سه دهه هرگز نتوانست گامی از بازی نخ‌نمای بد و بدتر و راهبرد صندوق‌محوری و صندوق بسندگی در ذیل نظارت استصوابی فراتر برود و طرحی نو در راستای پیشبرد امور حیاتی ملت یعنی گذار به دموکراسی و توسعه پایدار در اندازد. با چنین کارنامه‌ای عجیب هم نیست که امروز هرآنکس که ریشه و تباری در میان اصلاح‌طلبان حکومتی داشته است، هرچقدر هم که جانفشانی و هزینه‌پردازی کرده باشد، با نوعی بدبینی و بی‌اعتمادی اگر نه اکثریت مطلق که دست کم اکثریت نسبی و موثری از جامعه ایران مواجه بشود.

متن کامل در فایل پیوست

#ده‌سالگی‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
👍44👎6
2025/07/10 22:38:54
Back to Top
HTML Embed Code: