Forwarded from تحلیل زمانه
🔺سید صادق حسینی:
مجلسی که اولویتش حجاب و گشت ارشاد و قطع اینترنت و سنگاندازی جلوی کار و زندگی مردم است؛ باید هم از طرح احمقانه تثبیت ساعت خودشان حمایت کنند و جلوی طرح تغییر ساعت بایستند.
وفاق با این ها از پیش شکست خورده است. آقای پزشکیان زندگی مردم و کار دولت را معطل این خیلی انقلابیها نکن...
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
مجلسی که اولویتش حجاب و گشت ارشاد و قطع اینترنت و سنگاندازی جلوی کار و زندگی مردم است؛ باید هم از طرح احمقانه تثبیت ساعت خودشان حمایت کنند و جلوی طرح تغییر ساعت بایستند.
وفاق با این ها از پیش شکست خورده است. آقای پزشکیان زندگی مردم و کار دولت را معطل این خیلی انقلابیها نکن...
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from شارنامه| صلاح الدین خدیو
🔺کیهان: از رحمان فرامرزی تا حسین شریعتمداری
شریعتمداری امروز باز خواهان بستن تنگەی هرمز و خروج ایران از ان پی تی شد.
مدیر کیهان دلیل این موضع شاذ را پشتیبانی از محور مقاومت و مقابله با ترفند آمریکا جهت القای شکاف میان ایران و آن خواند.
چند دهه است که تفسیر مواضع رادیکال کیهان و خط شکنی های آن به یکی از دلمشغولی های مفسران و روزنامه نگاران و اهالی سیاست بدل شده است.
غالبا این تلقی وجود دارد که هرچه کیهان و مدیر مسئول از هفت دولت آزاد آن می نویسند، موضع راستین نظام، یا دستکم بخش تندروی آنست.
برخی ها هم در جایگاه واقعی مدیر این روزنامه در بلوک قدرت تشکیک و اهتمام به مواضع وی را مبالغه آمیز می دانند.
با این وجود تردیدی نیست که خود وی شخصا تلاش می کند که منش و روش خویش و تراوشات قلم پرخاشگرش را برند اصلی انقلاب و نظام بداند.
گرچه نام کیهان در چند دهه ی اخیر به طور عمده با نام "برادر حسین" گره خورده، اما جالب است بدانید که وی وارث مطبوعەای باسابقه و معتبر و دارای لشکری از روزنامه نگاران بنام و البته خوشنام است!
اگر از رحمان هاتفی سردبیر توده ای و البته محبوب کیهان در دهەی پنجاە بگذریم که پس از انقلاب در زندان سرنوشتی غم انگیز یافت می توان گفت که شریعتمداری بر جای عبدالرحمن فرامرزی نشسته است.
فرامرزی نامی درخشان در سیاست و روزنامه نگاری ایران قبل از انقلاب است.
با فرامرزی، کیهان ارج و نام و اعتبار پیدا کرد و با فاصلەی زیاد روزنامەی قدیمی و پبشکسوت؛ اطلاعات را پشت سر گذاشت.
فرامرزی مسلمانی سنی و از اهالی استان هرمزگان فعلی بود. با معیارهای امروز نشستن فردی سنی مذهب در جایگاه سردبیر مهم ترین روزنامەی کشور، ناممکن و بل باورنکردنی است.
امروزه طیف تندرو و وابستگان به جبهەی پایداری شریعتمداری را سلطان قلم می نامندː
نامی بی مسما و عنوانی فاقد محتوا!
بی مجامله اما سلطان مطبوعات ایران، فرامرزی بود که صرف وجود نامش در نشریه ای تیراژ آن را به چند صد هزار نسخه می رساند.
وی استاد دانشگاه، وکیل، سیاستمدار و نویسندەای چیرەدست بود کە هرگز قلمش را نفروخت.
در دعوای شاه و مصدق، آشکارا شاهی بود، اما بارها مورد غضب پهلوی قرار گرفت و ممنوع القلم گردید.
فرامرزی وطن پرستی دوآتشه و ملی گرایی متعصب بود. همانطور که اشاره شد با نگاه امروز این مساله عجیب است. اهل سنت و ایران گرایی پرشور و سازش ناپذیر!؟
اکنون که هویت ملی در کمند مذهب رسمی گرفتار آمده، این معادله بغایت آشفته و بغرنج می نماید! اما در عصر فرامرزی اینگونه نبود.
جالب این جاست که فرامرزی که زمین تا آسمان با شریعتمداری متفاوت بود، اشتراکی غریب با نامبرده دارد.
او هم طرفدار آرمان فلسطین بود، البته هواداری بی غل و غش و از صمیم قلب و بدون رانت و فحش و اجبار.
شاید فلسطین گرایی برای وی که هرگز الفتی با اندیشەی چپ نداشت، بازتابی از سنی بودنش بود.
اول مرداد 1339 شاه ایران در کاخ گلستان در نخستین مصاحبه اش با رسانه های داخلی حاضر شد.
حاضرین و از جمله مسعودی مدیر اطلاعات با زبانی سرشار از تملق و تشریفات سوالاتی بی خطر و خاصیت پرسیدند.
فرامرزی بی مداهنه برخاست و پرسید:
راست است که ایران شاهنشاهی اسرائیل را به رسمیت شناخته است؟
شاه گفت: ایران سالهاست که اسرائیل را به صورت دوفاکتو و نه دوژوره به رسمیت می شناسد.
روز دوم مرداد، ناصر رهبر کاریزماتیک مصر در برابر سیل جمعیت در اسکندریه سخنرانی می کرد.
فردی کاغذی به دستش رساند. تلگراف محرمانەی سفیر مصر در ایران بود.
ناصر پس از خواندن آن گفت: چون شاه ایران عامل استعمار است و اسرائیل را به رسمیت می شناسد، از این لحظه به روابطمان با ایران خاتمه می دهیم.
رابطه قطع شد و بحرانی بزرگ پدید آمد. شاه بر فرامرزی خشم گرفت و قلمش را ستاند.
فرامرزی اما از پای نایستاد. در سال های بعد و در روزنامه های دیگر در دفاع از فلسطین نوشت.
موضعی که مطلقا خوشایند حکومت نبود و وی را در مقام روزنامه نگاری نزدیک به دولت در معرض فشار و ناراحتی قرار می داد.
شاید استقلال عمل او و امثال وی از جایگاه شان به عنوان روزنامه نگاری اصیل و صاحب قلمانی دارای ارج و اعتبار ناشی می شد.
روزنامه ای که فرامرزی سردبیرش بود، آنقدر فروش و تیراژ داشت که وابسته به اعانه و بودجه و آگاهی دولتی نباشد.
طبعا خبری هم از اراضی دماوند و سفره های رنگین سیاست و اقتصاد نبود.
امروز عصر غول ها در همەی عرصه ها به سر آمده، از سیاست گرفته تا ادبیات و از هنر و سینما گرفته تا روزنامه نگاری و فرهنگ و اقتصاد.
بخشی از این هبوط به منطق رایج اکنون بر می گردد: هر چیزی را می شود خرید: از سربازی گرفته تا مدارک دانشگاهی و از وکالت و وزارت تا شان و منزلت اجتماعی.
طبعا قلم هم جزو کالاهای خریدنی است، با نرخ های متفاوت و بیان های گوناگون!
کیهان فرامرزی و هاتفی خواننده پسند و فروختنی بود، اما خریدنی نه!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
شریعتمداری امروز باز خواهان بستن تنگەی هرمز و خروج ایران از ان پی تی شد.
مدیر کیهان دلیل این موضع شاذ را پشتیبانی از محور مقاومت و مقابله با ترفند آمریکا جهت القای شکاف میان ایران و آن خواند.
چند دهه است که تفسیر مواضع رادیکال کیهان و خط شکنی های آن به یکی از دلمشغولی های مفسران و روزنامه نگاران و اهالی سیاست بدل شده است.
غالبا این تلقی وجود دارد که هرچه کیهان و مدیر مسئول از هفت دولت آزاد آن می نویسند، موضع راستین نظام، یا دستکم بخش تندروی آنست.
برخی ها هم در جایگاه واقعی مدیر این روزنامه در بلوک قدرت تشکیک و اهتمام به مواضع وی را مبالغه آمیز می دانند.
با این وجود تردیدی نیست که خود وی شخصا تلاش می کند که منش و روش خویش و تراوشات قلم پرخاشگرش را برند اصلی انقلاب و نظام بداند.
گرچه نام کیهان در چند دهه ی اخیر به طور عمده با نام "برادر حسین" گره خورده، اما جالب است بدانید که وی وارث مطبوعەای باسابقه و معتبر و دارای لشکری از روزنامه نگاران بنام و البته خوشنام است!
اگر از رحمان هاتفی سردبیر توده ای و البته محبوب کیهان در دهەی پنجاە بگذریم که پس از انقلاب در زندان سرنوشتی غم انگیز یافت می توان گفت که شریعتمداری بر جای عبدالرحمن فرامرزی نشسته است.
فرامرزی نامی درخشان در سیاست و روزنامه نگاری ایران قبل از انقلاب است.
با فرامرزی، کیهان ارج و نام و اعتبار پیدا کرد و با فاصلەی زیاد روزنامەی قدیمی و پبشکسوت؛ اطلاعات را پشت سر گذاشت.
فرامرزی مسلمانی سنی و از اهالی استان هرمزگان فعلی بود. با معیارهای امروز نشستن فردی سنی مذهب در جایگاه سردبیر مهم ترین روزنامەی کشور، ناممکن و بل باورنکردنی است.
امروزه طیف تندرو و وابستگان به جبهەی پایداری شریعتمداری را سلطان قلم می نامندː
نامی بی مسما و عنوانی فاقد محتوا!
بی مجامله اما سلطان مطبوعات ایران، فرامرزی بود که صرف وجود نامش در نشریه ای تیراژ آن را به چند صد هزار نسخه می رساند.
وی استاد دانشگاه، وکیل، سیاستمدار و نویسندەای چیرەدست بود کە هرگز قلمش را نفروخت.
در دعوای شاه و مصدق، آشکارا شاهی بود، اما بارها مورد غضب پهلوی قرار گرفت و ممنوع القلم گردید.
فرامرزی وطن پرستی دوآتشه و ملی گرایی متعصب بود. همانطور که اشاره شد با نگاه امروز این مساله عجیب است. اهل سنت و ایران گرایی پرشور و سازش ناپذیر!؟
اکنون که هویت ملی در کمند مذهب رسمی گرفتار آمده، این معادله بغایت آشفته و بغرنج می نماید! اما در عصر فرامرزی اینگونه نبود.
جالب این جاست که فرامرزی که زمین تا آسمان با شریعتمداری متفاوت بود، اشتراکی غریب با نامبرده دارد.
او هم طرفدار آرمان فلسطین بود، البته هواداری بی غل و غش و از صمیم قلب و بدون رانت و فحش و اجبار.
شاید فلسطین گرایی برای وی که هرگز الفتی با اندیشەی چپ نداشت، بازتابی از سنی بودنش بود.
اول مرداد 1339 شاه ایران در کاخ گلستان در نخستین مصاحبه اش با رسانه های داخلی حاضر شد.
حاضرین و از جمله مسعودی مدیر اطلاعات با زبانی سرشار از تملق و تشریفات سوالاتی بی خطر و خاصیت پرسیدند.
فرامرزی بی مداهنه برخاست و پرسید:
راست است که ایران شاهنشاهی اسرائیل را به رسمیت شناخته است؟
شاه گفت: ایران سالهاست که اسرائیل را به صورت دوفاکتو و نه دوژوره به رسمیت می شناسد.
روز دوم مرداد، ناصر رهبر کاریزماتیک مصر در برابر سیل جمعیت در اسکندریه سخنرانی می کرد.
فردی کاغذی به دستش رساند. تلگراف محرمانەی سفیر مصر در ایران بود.
ناصر پس از خواندن آن گفت: چون شاه ایران عامل استعمار است و اسرائیل را به رسمیت می شناسد، از این لحظه به روابطمان با ایران خاتمه می دهیم.
رابطه قطع شد و بحرانی بزرگ پدید آمد. شاه بر فرامرزی خشم گرفت و قلمش را ستاند.
فرامرزی اما از پای نایستاد. در سال های بعد و در روزنامه های دیگر در دفاع از فلسطین نوشت.
موضعی که مطلقا خوشایند حکومت نبود و وی را در مقام روزنامه نگاری نزدیک به دولت در معرض فشار و ناراحتی قرار می داد.
شاید استقلال عمل او و امثال وی از جایگاه شان به عنوان روزنامه نگاری اصیل و صاحب قلمانی دارای ارج و اعتبار ناشی می شد.
روزنامه ای که فرامرزی سردبیرش بود، آنقدر فروش و تیراژ داشت که وابسته به اعانه و بودجه و آگاهی دولتی نباشد.
طبعا خبری هم از اراضی دماوند و سفره های رنگین سیاست و اقتصاد نبود.
امروز عصر غول ها در همەی عرصه ها به سر آمده، از سیاست گرفته تا ادبیات و از هنر و سینما گرفته تا روزنامه نگاری و فرهنگ و اقتصاد.
بخشی از این هبوط به منطق رایج اکنون بر می گردد: هر چیزی را می شود خرید: از سربازی گرفته تا مدارک دانشگاهی و از وکالت و وزارت تا شان و منزلت اجتماعی.
طبعا قلم هم جزو کالاهای خریدنی است، با نرخ های متفاوت و بیان های گوناگون!
کیهان فرامرزی و هاتفی خواننده پسند و فروختنی بود، اما خریدنی نه!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
Forwarded from خاطرات و روزنوشت ها (عيسي سحرخيز)
آقایجبلی! کلید اتاقتان را به نگهبان بدهید؛ دست وحیدجلیلی را بگیرید و با هم تشریف ببرید منزل
محمد مهاجری
آقای رئیس صداوسیما، سلام
دیروز دوستی برایم نوشته بود که همینالان تلویزیون دارد فیلم عمرمختار را نشان میدهد. فیلم درباره مبارزه مردم لیبی با ایتالیاست و در فیلم نشان میدهد که مذاکرات شکست میخورد.
صداوسیما این همه روز را رها کرده و هماینک که مذاکرات در ایتالیا انجام میشود، آن را پخش میکند! لابد هیچکس هم نمیفهمد که منظور از پخش این فیلم چیست!
هنوز چندساعتی از این موضوع نگذشته که برنامهای در تلویزیون پخش میشود که خلاف وحدت فرقههای دیناسلام است. بعدش هم صداوسیما بیانیه میدهد که فلانیها را برکنار کردیم و... و تحویل دادگستری و حراستیها دادیم و از اینحرفها.
دوسه روز قبل هم برنامهای که از قبل ضبط شده بوده روی آنتن میرود که آن هم جنجال میشود و...
اینها فقط مشت نمونهخروار است. و نشان میدهد خطاها حال همه را به همزده. همچنین ثابت میکند جنابعالی توان ادارهمجموعهای را که به شما سپرده شده است ندارید.
بدتر اینکه اصلا رئیس صداوسیما شما نیستید و یک نظام ملوکالطوایفی حاکم شده و هر باند و جریانی سهم خودش را میبرد. این وسط اسم فردی به نام آقای وحید جلیلی هم مطرح میشود که بعضیها میخواهند بگویند رئیس واقعی صداوسیما اوست. اما کسانی که میشناسندش معتقدند نباید گناهش را شست چون او هم طفلکی مانند شماست و کاری دستش نیست.
قصه آن است که اداره این همه شبکه رادیویی و تلویزیونی که هر کدامش به یک حکومت خودمختار شبیه است کار شما نیست. حتی اگر به ۴۵سال پیش که تلویزیون فقط کانال یک و دو داشت (و هرکدام هم فقط چند ساعت برنامه داشت) برگردیم، باز هم مدیریتش از سر شما زیاد است چه برسد به الان که حتی ادارهکردن بعضی مجریهای تلویزیون هم از دست شما خارج است.
خواستم یک پیشنهاد به شما بدهم:
دست آقاوحید جلیلی را بگیرید و با هم از دفترتان بروید منزل. کلید را هم به نگهبان جلوی درب صداوسیما بدهید. دوهفته بروید منزل یا هرجای دیگری. آن وقت است که متوجه خواهید شد بودن و نبودنتان چه فرقی میکند. قطعا اگر اوضاع بهتر نشود بدتر نخواهدشد. آسمان هم به زمین نمیاید. اینقدر هم شاهد گاف و اشتباه نخواهید بود.
در همین دو هفتهای که نیستید به تفریحات سالم بپردازید. فیلمها و سریالهای صدبار تکرارشده صداوسیما را ببینید و اگر فرصت شد سرچ کنید و نحوه مدیریت رسانههای تصویری منطقه و جهان را مرور کنید. در انصورت خواهید دریافت که چقدر از قافله عقبید.اگر کلاهتان را قاضی کنید و در این دو هفته به عملکردتان فکر کنید دیگر به این فکر نمیکنید که برگردید و کلید را از نگهبان پس بگیرید.
ایام خوبشدن حال صداوسیمای بدونجبلی_جلیلی مستدام!
محمد مهاجری
آقای رئیس صداوسیما، سلام
دیروز دوستی برایم نوشته بود که همینالان تلویزیون دارد فیلم عمرمختار را نشان میدهد. فیلم درباره مبارزه مردم لیبی با ایتالیاست و در فیلم نشان میدهد که مذاکرات شکست میخورد.
صداوسیما این همه روز را رها کرده و هماینک که مذاکرات در ایتالیا انجام میشود، آن را پخش میکند! لابد هیچکس هم نمیفهمد که منظور از پخش این فیلم چیست!
هنوز چندساعتی از این موضوع نگذشته که برنامهای در تلویزیون پخش میشود که خلاف وحدت فرقههای دیناسلام است. بعدش هم صداوسیما بیانیه میدهد که فلانیها را برکنار کردیم و... و تحویل دادگستری و حراستیها دادیم و از اینحرفها.
دوسه روز قبل هم برنامهای که از قبل ضبط شده بوده روی آنتن میرود که آن هم جنجال میشود و...
اینها فقط مشت نمونهخروار است. و نشان میدهد خطاها حال همه را به همزده. همچنین ثابت میکند جنابعالی توان ادارهمجموعهای را که به شما سپرده شده است ندارید.
بدتر اینکه اصلا رئیس صداوسیما شما نیستید و یک نظام ملوکالطوایفی حاکم شده و هر باند و جریانی سهم خودش را میبرد. این وسط اسم فردی به نام آقای وحید جلیلی هم مطرح میشود که بعضیها میخواهند بگویند رئیس واقعی صداوسیما اوست. اما کسانی که میشناسندش معتقدند نباید گناهش را شست چون او هم طفلکی مانند شماست و کاری دستش نیست.
قصه آن است که اداره این همه شبکه رادیویی و تلویزیونی که هر کدامش به یک حکومت خودمختار شبیه است کار شما نیست. حتی اگر به ۴۵سال پیش که تلویزیون فقط کانال یک و دو داشت (و هرکدام هم فقط چند ساعت برنامه داشت) برگردیم، باز هم مدیریتش از سر شما زیاد است چه برسد به الان که حتی ادارهکردن بعضی مجریهای تلویزیون هم از دست شما خارج است.
خواستم یک پیشنهاد به شما بدهم:
دست آقاوحید جلیلی را بگیرید و با هم از دفترتان بروید منزل. کلید را هم به نگهبان جلوی درب صداوسیما بدهید. دوهفته بروید منزل یا هرجای دیگری. آن وقت است که متوجه خواهید شد بودن و نبودنتان چه فرقی میکند. قطعا اگر اوضاع بهتر نشود بدتر نخواهدشد. آسمان هم به زمین نمیاید. اینقدر هم شاهد گاف و اشتباه نخواهید بود.
در همین دو هفتهای که نیستید به تفریحات سالم بپردازید. فیلمها و سریالهای صدبار تکرارشده صداوسیما را ببینید و اگر فرصت شد سرچ کنید و نحوه مدیریت رسانههای تصویری منطقه و جهان را مرور کنید. در انصورت خواهید دریافت که چقدر از قافله عقبید.اگر کلاهتان را قاضی کنید و در این دو هفته به عملکردتان فکر کنید دیگر به این فکر نمیکنید که برگردید و کلید را از نگهبان پس بگیرید.
ایام خوبشدن حال صداوسیمای بدونجبلی_جلیلی مستدام!
Forwarded from دوم خرداد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فواد ایزدی کارشناس امریکای! نزدیک به اصولگرایان:
علم بدرد نمیخوره!
🔸استاد مهدی ذاکریان استاد روابط بین الملل واحد علوم و تحقیقات و مدرس مدعو سابق در دانشگاه پاریس : پس چرا در آمریکا درس خوندید!
و ادامه بحث
انصافا آگاهی بخشه
پاسخ های دکتر ذاکریان شنیدنی است
#دوم_خردادی_شوید
🌍https://www.tg-me.com/dovomkhordad76
#گروه_دوم_خرداد👇
✅https://www.tg-me.com/dovomkhordad76group
علم بدرد نمیخوره!
🔸استاد مهدی ذاکریان استاد روابط بین الملل واحد علوم و تحقیقات و مدرس مدعو سابق در دانشگاه پاریس : پس چرا در آمریکا درس خوندید!
و ادامه بحث
انصافا آگاهی بخشه
پاسخ های دکتر ذاکریان شنیدنی است
#دوم_خردادی_شوید
🌍https://www.tg-me.com/dovomkhordad76
#گروه_دوم_خرداد👇
✅https://www.tg-me.com/dovomkhordad76group
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
🔘 قتل مرتد خلاف محکمات قرآن و سنت پیامبر است!
✍ محسن کدیور
امام علی در نهج البلاغه زمانی را پیشبینی کرده که «دروغ فراوان میشود و اسلام را همچون پوستين وارونه پوشند». وارونه شدن اسلام، معکوس شدن نظام ارزشی جامعه است. امویان و عباسیان اسلام را وارونه کردند.
خلفای اموی و عباسی هیچ شباهتی به پیامبر نداشتند. لذا در منابع نقلی این دوران «پیامبر رحمت» به «پیامبر اقتدارگرا» قلب شد.
همه کتب نقلی ما، چه سنی چه شیعه نیازمند پالایش و تهذیب است.
هر حدیث و گزارهای که قرار است به نام اسلام ابراز شود اگر متعارض با محکمات کلامالله یا مسلمات سنت عملی رسولالله باشد بیاعتبار است. به علاوه باید امکان وقوعی، سازگاری درونی، و تناسب تاریخی داشته باشد.
با توجه به کثرت احادیث مجعول اصلْ عدم اعتبار نقلیات این دوران است، مگر خلافش اثبات شود.
در بحث مجازات اعدام مرتد دو خبر واحد مجعول منسوب به پیامبر پایه اصلی احکام فقهی است. هر دو در کلیه صحاح سته نقل شدهاند.
حدیث اول: عکرمه از ابن عباس از پیامبر نقل کرده که «هر كه دين خود را تغيير دهد، او را بكشيد.» این فرمان قتل عام است و همه ادیان را شامل میشود حتی تغییر به اسلام!
عکرمة به دو امر متهم است، یکی گرایش به خوارج و دیگری به جعل حدیث.
عبدالله بن عباس در زمان رحلت پیامبر ده ساله بوده است! عکرمة تنها در مسند احمد نزدیک به ۱۷۰۰ حدیث از ابن عباس از پیامبر نقل کرده است!
چنین حکم مهمی را چگونه پیامبر به شکل خصوصی تنها درِ گوشِ یک بچه (ابن عباس) گفته است؟!
حدیث دوم: عبدالله بن مسعود از پیامبر نقل کرده «ریختن خون مرد مسلمان جایز نیست، مگر در یکی از این سه مورد: ... کسی که از دین خارج شده و جامعه را ترک میکند.»
مخترع این حدیث اوزاعی است. به نقل ابن کثیر اوزاعی در عصر اموی فتوی به قتل غیلان دمشقی قدری داد و این حدیث را در پاسخ سوال سفاح عباسی درباره عاقبت بنی امیه حوالی سال ۱۳۲ بدون سند به پیامبر نسبت داد.
او با این حدیث بنیامیه را به دلیل ترک جماعت عباسی متهم به خروج از دین کرده ریختن خونشان را مباح شمرد!
قرآن هیچ مجازات دنیوی برای مرتد تعیین نکرده است. قتل مرتد خلاف محکمات قرآن و سنت قطعی عملی پیامبر است.
این دو حدیث تحت تاثیر تورات جعل شده است: بر مرتد رحم نکنید. سنگسارش کنید. (سِفر تثنیه، فصل ۱۳)
این دو حدیث در منابع روایی شیعه بهچشم نمیخورد. اما شیخ طوسی آنها را «بدون تحقیق» در مبسوط نقل کرده است. توسط او این احادیث وارد فقه شیعه شده است.
متاسفانه حدیثسازی دوران اموی و عباسی غیرمستقیم بر فقه شیعه هم تاثیر مخرّب خود را گذاشته است.
متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
@Mohsen_Kadivar_Official
🆔 @VoNoKh
تأملی در منابع نقلی دوران اموی و عباسی؛ مقدمهای بر «اسلام وارونه»
✍ محسن کدیور
امام علی در نهج البلاغه زمانی را پیشبینی کرده که «دروغ فراوان میشود و اسلام را همچون پوستين وارونه پوشند». وارونه شدن اسلام، معکوس شدن نظام ارزشی جامعه است. امویان و عباسیان اسلام را وارونه کردند.
خلفای اموی و عباسی هیچ شباهتی به پیامبر نداشتند. لذا در منابع نقلی این دوران «پیامبر رحمت» به «پیامبر اقتدارگرا» قلب شد.
همه کتب نقلی ما، چه سنی چه شیعه نیازمند پالایش و تهذیب است.
هر حدیث و گزارهای که قرار است به نام اسلام ابراز شود اگر متعارض با محکمات کلامالله یا مسلمات سنت عملی رسولالله باشد بیاعتبار است. به علاوه باید امکان وقوعی، سازگاری درونی، و تناسب تاریخی داشته باشد.
با توجه به کثرت احادیث مجعول اصلْ عدم اعتبار نقلیات این دوران است، مگر خلافش اثبات شود.
در بحث مجازات اعدام مرتد دو خبر واحد مجعول منسوب به پیامبر پایه اصلی احکام فقهی است. هر دو در کلیه صحاح سته نقل شدهاند.
حدیث اول: عکرمه از ابن عباس از پیامبر نقل کرده که «هر كه دين خود را تغيير دهد، او را بكشيد.» این فرمان قتل عام است و همه ادیان را شامل میشود حتی تغییر به اسلام!
عکرمة به دو امر متهم است، یکی گرایش به خوارج و دیگری به جعل حدیث.
عبدالله بن عباس در زمان رحلت پیامبر ده ساله بوده است! عکرمة تنها در مسند احمد نزدیک به ۱۷۰۰ حدیث از ابن عباس از پیامبر نقل کرده است!
چنین حکم مهمی را چگونه پیامبر به شکل خصوصی تنها درِ گوشِ یک بچه (ابن عباس) گفته است؟!
حدیث دوم: عبدالله بن مسعود از پیامبر نقل کرده «ریختن خون مرد مسلمان جایز نیست، مگر در یکی از این سه مورد: ... کسی که از دین خارج شده و جامعه را ترک میکند.»
مخترع این حدیث اوزاعی است. به نقل ابن کثیر اوزاعی در عصر اموی فتوی به قتل غیلان دمشقی قدری داد و این حدیث را در پاسخ سوال سفاح عباسی درباره عاقبت بنی امیه حوالی سال ۱۳۲ بدون سند به پیامبر نسبت داد.
او با این حدیث بنیامیه را به دلیل ترک جماعت عباسی متهم به خروج از دین کرده ریختن خونشان را مباح شمرد!
قرآن هیچ مجازات دنیوی برای مرتد تعیین نکرده است. قتل مرتد خلاف محکمات قرآن و سنت قطعی عملی پیامبر است.
این دو حدیث تحت تاثیر تورات جعل شده است: بر مرتد رحم نکنید. سنگسارش کنید. (سِفر تثنیه، فصل ۱۳)
این دو حدیث در منابع روایی شیعه بهچشم نمیخورد. اما شیخ طوسی آنها را «بدون تحقیق» در مبسوط نقل کرده است. توسط او این احادیث وارد فقه شیعه شده است.
متاسفانه حدیثسازی دوران اموی و عباسی غیرمستقیم بر فقه شیعه هم تاثیر مخرّب خود را گذاشته است.
متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
@Mohsen_Kadivar_Official
🆔 @VoNoKh
محسن کدیور | Mohsen Kadivar
تأملی در منابع نقلی دوران اموی و عباسی | محسن کدیور | Mohsen Kadivar
امویان و عباسیان اسلام را وارونه کردند. خلفای اموی و عباسی هیچ شباهتی به پیامبر نداشتند. لذا در منابع نقلی این دوران «پیامبر رحمت» قرآنی به «پیامبر اقتدارگرا» قلب ماهیت شد. همه کتب نقلی ما، چه سنی چه شیعه، نیازمند پالایش و تهذیب است. با توجه به کثرت احادیث…
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
🔘 اصلاحطلبان باید از جامعه «وحشتزدایی» کنند
✍️ سعید حجاریان
چکیده:
▪️اصلاحطلبان باید تلاششان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند.
▪️در پس ذهن جنگطلبهایِ وطنی ایدههایی خطرناک وجود دارد از جمله اینکه کسانیکه در جنگ دست برتر را پیدا کنند، قادر خواهند بود بر نظم بعدی تأثیر بگذارند و با انباشت قدرت و ثروت پروژههایی را پیش ببرند.
▪️در زمینه سیاست داخلی هم بحثهایی قابل طرح است؛ مهمترینشان اینکه یک سلسله مسائل ساختاری وجود دارد که باعث شده سیاستورزی اصلاحطلبانه با مشکل مواجه شود. یعنی از کار سیاسی بهنجار پوستهای باقی مانده و هر کس سعی میکند بهنحوی به آن فرم بدهد. این وضعیت عدم قطعیت باعث شده است همه منتظر غافلگیری و شگفتی باشند. در حالیکه اصلاحطلبی بنیاناش بر توسعه پایدار است که سیاست و اقتصاد و جامعه را تؤامان دربرمیگیرد.
▪️اصلاحطلبان باید بهسهم خود از جامعه «وحشتزدایی» کنند؛ طبعاً بخشی از این وحشتزدایی از طریق تولید ایده و فکر سیاسی صورت میگیرد و بخش دیگر از طریق نقد صریح سیاستهایی که جامعه را به چنین وضعیتی کشانده است.
▪️نباید پشت ایده جنگ متوقف بمانیم و باید گامهای بعد را ببینیم که متأسفانه معدل گفتار سیاسی حاکمیت چنین تصویری بهدست نمیدهد.
▪️درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همهجانبه و مستقیم وجود ندارد. اگر در مذاکره فعالانه برخورد شود، اولاً ایده مذاکره تحمیلی و طراحیشده شکست میخورد و ثانیاً، ایران میتواند از وضعیت انفعال خارج شود. اما درباره چین؛ این کشور یک ایده مرکزی دارد و آن اینکه جایی میرود و میماند که چشمانداز امنیت و مسیر توسعه روشن باشد والا کجدار و مریز رفتار میکند. بنابراین اگر میخواهیم از فرصت چین استفاده کنیم، باید ایرانِ امن و در جهت توسعه را تصویر کنیم.
متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#ورای_حد_تقریر
#صدای_نوین_خراسان
@SaeedHajarian
🆔 @VoNoKh
✍️ سعید حجاریان
چکیده:
▪️اصلاحطلبان باید تلاششان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند.
▪️در پس ذهن جنگطلبهایِ وطنی ایدههایی خطرناک وجود دارد از جمله اینکه کسانیکه در جنگ دست برتر را پیدا کنند، قادر خواهند بود بر نظم بعدی تأثیر بگذارند و با انباشت قدرت و ثروت پروژههایی را پیش ببرند.
▪️در زمینه سیاست داخلی هم بحثهایی قابل طرح است؛ مهمترینشان اینکه یک سلسله مسائل ساختاری وجود دارد که باعث شده سیاستورزی اصلاحطلبانه با مشکل مواجه شود. یعنی از کار سیاسی بهنجار پوستهای باقی مانده و هر کس سعی میکند بهنحوی به آن فرم بدهد. این وضعیت عدم قطعیت باعث شده است همه منتظر غافلگیری و شگفتی باشند. در حالیکه اصلاحطلبی بنیاناش بر توسعه پایدار است که سیاست و اقتصاد و جامعه را تؤامان دربرمیگیرد.
▪️اصلاحطلبان باید بهسهم خود از جامعه «وحشتزدایی» کنند؛ طبعاً بخشی از این وحشتزدایی از طریق تولید ایده و فکر سیاسی صورت میگیرد و بخش دیگر از طریق نقد صریح سیاستهایی که جامعه را به چنین وضعیتی کشانده است.
▪️نباید پشت ایده جنگ متوقف بمانیم و باید گامهای بعد را ببینیم که متأسفانه معدل گفتار سیاسی حاکمیت چنین تصویری بهدست نمیدهد.
▪️درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همهجانبه و مستقیم وجود ندارد. اگر در مذاکره فعالانه برخورد شود، اولاً ایده مذاکره تحمیلی و طراحیشده شکست میخورد و ثانیاً، ایران میتواند از وضعیت انفعال خارج شود. اما درباره چین؛ این کشور یک ایده مرکزی دارد و آن اینکه جایی میرود و میماند که چشمانداز امنیت و مسیر توسعه روشن باشد والا کجدار و مریز رفتار میکند. بنابراین اگر میخواهیم از فرصت چین استفاده کنیم، باید ایرانِ امن و در جهت توسعه را تصویر کنیم.
متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#ورای_حد_تقریر
#صدای_نوین_خراسان
@SaeedHajarian
🆔 @VoNoKh
Forwarded from حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
✅ تاکید دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت بر لزوم نگاه برابر به حقوق شهروندی، بدون لحاظ سلایق و تعلقات قومی، عقیدتی و هویتی
✍به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، دومین جلسه دفتر سیاسی این حزب در سال جدید، اول اردیبهشت ماه با حضور اعضای این دفتر و کارشناسان میهمان برگزار شد.
🔹در این جلسه که به ریاست آذر منصوری دبیرکل این حزب تشکیل شده بود تعدادی از اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی با حضور کارشناسان مرتبط به بحث درباره مسأله تکثر قومی در ایران و بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداختند.
🔹فاطمه پهلوانی سخنگوی حزب اتحاد ملت با اعلام این خبر گفت: «در این جلسه ضمن مروری بر تاریخچه این موضوع در کشور و اشتراکات و تفاوتهای آن با تجارب دیگر کشورها، تنوع قومی در ایران با توجه به دیرینه بلند آن در این سرزمین باستانی و تجربه زندگی مسالمتآمیز و همافزای رنگینکمان اقوام، یک «فرصت» برای ایران در صورت شناخت درست موضوع و مواجهه علمی و اصولی و عادلانه با آن از سوی حاکمیت دانسته شد.»
🔹وی با اشاره به اهمیت ویژه موضوع تکثر قومی در ایران از نگاه حزب و لزوم توجه کارشناسی به ابعاد مختلف این موضوع افزود: «دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت با تاکید بر اهمیت پذیرش دولت ملت واحد ایران در رویکردهای حاکمیتی و نگاه برابر به حقوق شهروندی بدون لحاظ سلایق و تعلقات قومی و عقیدتی و هویتی ذیل رویکردی مدنی به ملیت و ملیگرایی، بر ادامه بررسی دقیق و جزییتر این موضوع در آینده تاکید کرد.»
🔺متن کامل
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
✍به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، دومین جلسه دفتر سیاسی این حزب در سال جدید، اول اردیبهشت ماه با حضور اعضای این دفتر و کارشناسان میهمان برگزار شد.
🔹در این جلسه که به ریاست آذر منصوری دبیرکل این حزب تشکیل شده بود تعدادی از اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی با حضور کارشناسان مرتبط به بحث درباره مسأله تکثر قومی در ایران و بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداختند.
🔹فاطمه پهلوانی سخنگوی حزب اتحاد ملت با اعلام این خبر گفت: «در این جلسه ضمن مروری بر تاریخچه این موضوع در کشور و اشتراکات و تفاوتهای آن با تجارب دیگر کشورها، تنوع قومی در ایران با توجه به دیرینه بلند آن در این سرزمین باستانی و تجربه زندگی مسالمتآمیز و همافزای رنگینکمان اقوام، یک «فرصت» برای ایران در صورت شناخت درست موضوع و مواجهه علمی و اصولی و عادلانه با آن از سوی حاکمیت دانسته شد.»
🔹وی با اشاره به اهمیت ویژه موضوع تکثر قومی در ایران از نگاه حزب و لزوم توجه کارشناسی به ابعاد مختلف این موضوع افزود: «دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت با تاکید بر اهمیت پذیرش دولت ملت واحد ایران در رویکردهای حاکمیتی و نگاه برابر به حقوق شهروندی بدون لحاظ سلایق و تعلقات قومی و عقیدتی و هویتی ذیل رویکردی مدنی به ملیت و ملیگرایی، بر ادامه بررسی دقیق و جزییتر این موضوع در آینده تاکید کرد.»
🔺متن کامل
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
✅افشاگری روحانی از خیانت در حق مردم
علت اینکه کوتاه آمدم فکر کردم اینها می خواهند توافق به اسم دولت بعد باشد
عراقچی در بهار ۱۴۰۰ مذاکره کرد و هرچه ما گفتیم توانست از آنها بگیرد
او توافق کرد که نه تنها تحریمهای قبلی برداشته شود بلکه هرچه ترامپ هم اضافه کرده بود، بردارند؛ تقریباً قبول کردند که حتی سپاه پاسداران از لیست تروریستی حذف شود
به خاطر اینکه آن آقا رئیسجمهور شود و این آقا نشود، فرصتها را از دست دادیم
یک امضا مانده بود که آقای عراقچی انجام دهد؛ نگذاشتند! تا روحانی ناموفق باشد! روحانی کی هست که موفق باشد یا نباشد؟ به فکر ملت و کشور باشید!
علت اینکه هفتههای آخر کوتاه آمدم برای این بود که فکر کردم اینها میخواهند به توافق برسند ولی به اسم من نباشد و به اسم رئیسجمهور بعدی باشد.
گفتم باشد و در شورای عالی امنیت ملی هم گفتم این توافقی که همه قبول داریم باید اجرا شود، بناست در دولت من نباشد و در دولت بعدی باشد. خوب باشد. برای من فرق نمیکند. ما میخواهیم تحریم برداشته شود، امتیاز برای دولت بعدی باشد، عیبی ندارد. اصل این است که مردم راحت شوند. متأسفانه فرصت طلایی را از دست دادیم.
@Sahamnewsorg
علت اینکه کوتاه آمدم فکر کردم اینها می خواهند توافق به اسم دولت بعد باشد
عراقچی در بهار ۱۴۰۰ مذاکره کرد و هرچه ما گفتیم توانست از آنها بگیرد
او توافق کرد که نه تنها تحریمهای قبلی برداشته شود بلکه هرچه ترامپ هم اضافه کرده بود، بردارند؛ تقریباً قبول کردند که حتی سپاه پاسداران از لیست تروریستی حذف شود
به خاطر اینکه آن آقا رئیسجمهور شود و این آقا نشود، فرصتها را از دست دادیم
یک امضا مانده بود که آقای عراقچی انجام دهد؛ نگذاشتند! تا روحانی ناموفق باشد! روحانی کی هست که موفق باشد یا نباشد؟ به فکر ملت و کشور باشید!
علت اینکه هفتههای آخر کوتاه آمدم برای این بود که فکر کردم اینها میخواهند به توافق برسند ولی به اسم من نباشد و به اسم رئیسجمهور بعدی باشد.
گفتم باشد و در شورای عالی امنیت ملی هم گفتم این توافقی که همه قبول داریم باید اجرا شود، بناست در دولت من نباشد و در دولت بعدی باشد. خوب باشد. برای من فرق نمیکند. ما میخواهیم تحریم برداشته شود، امتیاز برای دولت بعدی باشد، عیبی ندارد. اصل این است که مردم راحت شوند. متأسفانه فرصت طلایی را از دست دادیم.
@Sahamnewsorg
Forwarded from محمدحسین غیاثی
«مصطفی تاجزاده و رؤیای شوراها»
در سالهای نخست اصلاحات، روزی برای پیگیری موضوعی به دیدار مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وقت وزارت کشور، رفتم. در پایان گفتگو، تاجزاده گفت: «اگر بتوانم قانون شوراها را اجرا کنم، رسالت خود را در وزارت کشور انجامشده میدانم.»
امروز بهطور همزمان با دو خبر مواجه شدم:
نخست، تماس تلفنی آقای تاجزاده از زندان با همسرش که در آن گفته تعدادی از زندانیان با آقای میرحسین موسوی تماس تلفنی داشتهاند.
و دوم، شعاری در صحن علنی شورای شهر تهران: «مرگ بر آمریکا.»
تحول در جوامعی مانند ما، پیچیدهتر از آن است که گمان میکنیم. ما تصویری از توسعه در ذهن داریم، اما این تصویر در عمل گاه به ضد خود تبدیل میشود—چنانکه برای محمدرضا پهلوی رخ داد. او زیرساختهای صنعتی و مدرن فراهم کرد، اما همین توسعه، در نهایت به سقوطش انجامید.
خاتمی در پی اجرای قانون بود، اما همان قانون به دستگیری حامیانش منجر شد. آرمان تاجزاده اجرای یک اصل قانون اساسی بود، اما امروز همان اصل، در بزنگاههای حساس، به خوراک تبلیغاتی برای دشمنان بدل میشود؛ تا مثلاً نتانیاهو آن را برای ترامپ بفرستد و بگوید: «ببین، ایرانیها ذاتاً خطرناکاند.»
چگونه میتوان در کشوری سرمایهگذاری کرد که شورای شهر پایتختش، کمتر از «مرگ تو» را نمیپذیرد؟
تاریخ پر است از آرمانگرایانی که با رؤیاهای خود جوامع را به حرکت واداشتند، اما سرانجام، ثمره آن حرکت نصیب فرصتطلبانی شد که از دل ساختار برآمدند و آن را به ابزار منفعت شخصی بدل کردند.
کم نیستند شوراهایی، که در آنها، آدمهایی از پایینترین لایههای فرهنگی و اقتصادی، ناگهان با آسانسور قانون به رأس هرم قدرت رسیدند؛ و بهجای خدمت، با برخی از بالادستیها برای کلاهبرداری از مردم همدست شدند.
هرازگاهی رسانهها گزارش میدهند: «تمام اعضای شورای فلان شهر به اتهام فساد مالی بازداشت شدند.» اینها شوخی نیست.
آقای تاجزاده، شوراها را خاستگاه تحول میدید، اما کم نیستند شوراهایی که موجب تأسف ملتند و ابزار و بازیچهای برای تعمیق و تداوم رنج مردم. همان مردمی که اینها ادعا میکنند با رأی آنها به آنجا رسیدهاند.
به گمان من، در هر شورایی—چه شهر، چه روستا، چه کارخانه— اگرعضوی مشغول سوءاستفاده از قدرت است، چنانچه پاسخ کوبندهای دریافت کند دیگر هرگز مجال تکرار نخواهد یافت.
نویسنده: محمدحسین غیاثی
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/MohammadHossein_Ghiasi
در سالهای نخست اصلاحات، روزی برای پیگیری موضوعی به دیدار مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وقت وزارت کشور، رفتم. در پایان گفتگو، تاجزاده گفت: «اگر بتوانم قانون شوراها را اجرا کنم، رسالت خود را در وزارت کشور انجامشده میدانم.»
امروز بهطور همزمان با دو خبر مواجه شدم:
نخست، تماس تلفنی آقای تاجزاده از زندان با همسرش که در آن گفته تعدادی از زندانیان با آقای میرحسین موسوی تماس تلفنی داشتهاند.
و دوم، شعاری در صحن علنی شورای شهر تهران: «مرگ بر آمریکا.»
تحول در جوامعی مانند ما، پیچیدهتر از آن است که گمان میکنیم. ما تصویری از توسعه در ذهن داریم، اما این تصویر در عمل گاه به ضد خود تبدیل میشود—چنانکه برای محمدرضا پهلوی رخ داد. او زیرساختهای صنعتی و مدرن فراهم کرد، اما همین توسعه، در نهایت به سقوطش انجامید.
خاتمی در پی اجرای قانون بود، اما همان قانون به دستگیری حامیانش منجر شد. آرمان تاجزاده اجرای یک اصل قانون اساسی بود، اما امروز همان اصل، در بزنگاههای حساس، به خوراک تبلیغاتی برای دشمنان بدل میشود؛ تا مثلاً نتانیاهو آن را برای ترامپ بفرستد و بگوید: «ببین، ایرانیها ذاتاً خطرناکاند.»
چگونه میتوان در کشوری سرمایهگذاری کرد که شورای شهر پایتختش، کمتر از «مرگ تو» را نمیپذیرد؟
تاریخ پر است از آرمانگرایانی که با رؤیاهای خود جوامع را به حرکت واداشتند، اما سرانجام، ثمره آن حرکت نصیب فرصتطلبانی شد که از دل ساختار برآمدند و آن را به ابزار منفعت شخصی بدل کردند.
کم نیستند شوراهایی، که در آنها، آدمهایی از پایینترین لایههای فرهنگی و اقتصادی، ناگهان با آسانسور قانون به رأس هرم قدرت رسیدند؛ و بهجای خدمت، با برخی از بالادستیها برای کلاهبرداری از مردم همدست شدند.
هرازگاهی رسانهها گزارش میدهند: «تمام اعضای شورای فلان شهر به اتهام فساد مالی بازداشت شدند.» اینها شوخی نیست.
آقای تاجزاده، شوراها را خاستگاه تحول میدید، اما کم نیستند شوراهایی که موجب تأسف ملتند و ابزار و بازیچهای برای تعمیق و تداوم رنج مردم. همان مردمی که اینها ادعا میکنند با رأی آنها به آنجا رسیدهاند.
به گمان من، در هر شورایی—چه شهر، چه روستا، چه کارخانه— اگرعضوی مشغول سوءاستفاده از قدرت است، چنانچه پاسخ کوبندهای دریافت کند دیگر هرگز مجال تکرار نخواهد یافت.
نویسنده: محمدحسین غیاثی
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/MohammadHossein_Ghiasi
Telegram
محمدحسین غیاثی
شماری از آدمیان برای زیستن بهتر و انسانیتر، تلاش میکنند.
نوشتن، تلاش من است.
نوشتن، تلاش من است.
Forwarded from محمدحسین غیاثی
«فرانسیس»
(در بزرگداشت پاپ درگذشتهی واتیکان)
در مرگ پاپ واتیکان، هیچ چیز برایم جالبتر از وصیتنامهاش نبود. نوشته بود:
«بر سنگ قبر من فقط نامم را بنویسید: فرانسیس.»
نام «فرانسیس» برگرفته از «فرانچسکو آسیزی» است؛ نامی که پس از مسیح، مقدسترین نام در تاریخ معنوی اروپا شمرده میشود.
در فیلم سینمایی فرانچسکو، که دربارهی زندگی فرانسیس آسیزی ساخته شده، صحنهای هست که فرانسیس و پیروانش به دربار پاپ شرفیاب میشوند. در برابر پاپ سجده میکنند تا ایمان خود به مسیح را عرضه کنند و راه و رسم زندگی ساده و راهبانهشان را توضیح دهند، به امید آنکه از آزار و تکفیر کلیسا در امان بمانند.
پاپ، پوشیده از لباسهای زربفت، با تاج پاپی و عصای امپراتوری مذهب، بر تخت سلطنت کلیسا تکیه زده و در میان صفی از مقامات روحانی نشسته است.
فرانچسکو ایمانش را عرضه میکند؛ ایمانی که همچون مسیح پابرهنه راه میرود، خانهای ندارد، با فقرا زندگی میکند، با دست آب مینوشد و بیخانه و کاشانه است، چون پرندگان.
پاپ درمییابد که عمر طولانیاش در حصار رسوم کلیسا، او را از ایمان حقیقی دور نگاه داشته است. دلش به درد میآید. شرمگین و حسرتبار، در خود فرو میرود و در سکوتی تلخ میشکند.
در نهایت، فرقهی فرانسیسکن را تأیید میکند و به مغاکی از سکوت بیپایان بازمیگردد—با چهرهای از استیصال و رنج.
این واقعه در قرن دوازدهم رخ داده است.
پاپ فرانسیسِ عصر ما نیز کوشید، همچون پاپِ آن زمان، در حصار کلیسا نماند. گرچه نمیتوانست مانند فرانسیس آسیزی زندگی کند، اما برای مردم جهان، مهربان و فروتن بود.
نمیدانم آیا موقوفاتی چون موقوفهی گوهرشاد داشت یا نه،
اما وصیت کرد هزینهی کفن و دفنش از همان مبلغی پرداخت شود که پیشتر یک نیکوکار، دقیقاً برای همین منظور به او اهدا کرده بود.
نویسنده: محمدحسین غیاثی
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/MohammadHossein_Ghiasi
(در بزرگداشت پاپ درگذشتهی واتیکان)
در مرگ پاپ واتیکان، هیچ چیز برایم جالبتر از وصیتنامهاش نبود. نوشته بود:
«بر سنگ قبر من فقط نامم را بنویسید: فرانسیس.»
نام «فرانسیس» برگرفته از «فرانچسکو آسیزی» است؛ نامی که پس از مسیح، مقدسترین نام در تاریخ معنوی اروپا شمرده میشود.
در فیلم سینمایی فرانچسکو، که دربارهی زندگی فرانسیس آسیزی ساخته شده، صحنهای هست که فرانسیس و پیروانش به دربار پاپ شرفیاب میشوند. در برابر پاپ سجده میکنند تا ایمان خود به مسیح را عرضه کنند و راه و رسم زندگی ساده و راهبانهشان را توضیح دهند، به امید آنکه از آزار و تکفیر کلیسا در امان بمانند.
پاپ، پوشیده از لباسهای زربفت، با تاج پاپی و عصای امپراتوری مذهب، بر تخت سلطنت کلیسا تکیه زده و در میان صفی از مقامات روحانی نشسته است.
فرانچسکو ایمانش را عرضه میکند؛ ایمانی که همچون مسیح پابرهنه راه میرود، خانهای ندارد، با فقرا زندگی میکند، با دست آب مینوشد و بیخانه و کاشانه است، چون پرندگان.
پاپ درمییابد که عمر طولانیاش در حصار رسوم کلیسا، او را از ایمان حقیقی دور نگاه داشته است. دلش به درد میآید. شرمگین و حسرتبار، در خود فرو میرود و در سکوتی تلخ میشکند.
در نهایت، فرقهی فرانسیسکن را تأیید میکند و به مغاکی از سکوت بیپایان بازمیگردد—با چهرهای از استیصال و رنج.
این واقعه در قرن دوازدهم رخ داده است.
پاپ فرانسیسِ عصر ما نیز کوشید، همچون پاپِ آن زمان، در حصار کلیسا نماند. گرچه نمیتوانست مانند فرانسیس آسیزی زندگی کند، اما برای مردم جهان، مهربان و فروتن بود.
نمیدانم آیا موقوفاتی چون موقوفهی گوهرشاد داشت یا نه،
اما وصیت کرد هزینهی کفن و دفنش از همان مبلغی پرداخت شود که پیشتر یک نیکوکار، دقیقاً برای همین منظور به او اهدا کرده بود.
نویسنده: محمدحسین غیاثی
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/MohammadHossein_Ghiasi
Telegram
محمدحسین غیاثی
شماری از آدمیان برای زیستن بهتر و انسانیتر، تلاش میکنند.
نوشتن، تلاش من است.
نوشتن، تلاش من است.
Forwarded from توئیتر داغ خبری
🔺اولین واکنش دولت به عدم تصویب ۲ فوریت تغییر ساعات کاری ادارات: طبق مصوبه قبلی عمل میکنیم
رئیس سازمان امور استخدامی:
🔸 از ۱۵ خرداد ساعات کاری ادارات ۶ صبح خواهد بود
رئیس سازمان امور استخدامی:
🔸 از ۱۵ خرداد ساعات کاری ادارات ۶ صبح خواهد بود
Forwarded from توئیتر داغ خبری
🔺فرانسه: پاریس آماده گفتوگو با تهران است
یک سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه:
🔸در حوزه مسئله هستهای ایران، فرانسه حامی راه حل دیپلماتیک است.
🔸آماده ادامه دادن به گفتوگو با ایران
هستیم./ایسنا
یک سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه:
🔸در حوزه مسئله هستهای ایران، فرانسه حامی راه حل دیپلماتیک است.
🔸آماده ادامه دادن به گفتوگو با ایران
هستیم./ایسنا
«نظم وستفالی» و
«قطب»یگری در خاورمیانه!
طی سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ میلادی، در پی زد و خوردهای بسیار میان اقوام و مناطق در اروپای مرکزی، جنگی موحش و سیساله میان کاتولیک و پروتستان و اقوام و ملل آن ساحت از زمین، در گرفت با نتایجی هولناک، از جمله مرگ یکچهارم مردمان اروپای مرکزی!
اما جنگ سی ساله وقتی به حاصلضرب صفر رسید و جنگاوران دریافتند که ملتِ پیروزی باقی نخواهد ماند، در ناحیهای بهنام «وستفالیا» گرد آمدند و ناگزیر به توافقی رسیدند که مشهور به «معاهدۀ وستفالیا» شد و پیامدهای خواسته و ناخواستۀ آن نیز «نظم وستفالی» را در اروپا بنیان نهاد و سپس به یک قاعدۀ مناسباتی --ژئوپولتیکی در اقصی نقاط جهان بدل گردید که هنوز معتبر است.
معاهدۀ تقریباً جهانشمول وستفالی که بعداً «جامعه و سازمان ملل» نیز متأثر از او پدید آمدند، بر چهار ستون اصلی بنا گردید:
استقلال ملی -- دولت مقتدر -- منافع ملی -- عدم مداخله.
بهعبارت دیگر، گروههای متنازع، به این نتایج رسیدند که هر یک در منطقۀ خود دولتی مستقل، مقتدر، و مبتنی بر منافع مردم خود بنا کنند و ادعای گزاف برتری بر دیگری و ضرورت مداخله در امور دیگران-- بر پایه ماموریت الهی یا نژادی و از ایندست مدعیات -- را وابگذارند و پی کار خویش گیرند.
چنانکه گفته آمد، این معاهده، بهمرور به پایهای برای یک نظم جهانی بدل شد و توسعه یافت، اما از همان زمان و حتی تا کنون، برخی از شبهامپراتوریها و قدرتهای کهن با او سر ناسازگاری گذاشتند؛ امپراتوریها و قدرتهایی که دارای مرکزیتی قوی بودند، با میل شدید به گسترش حوزۀ سیطرۀ خود، حتی بر کل جهان، همچون روسیه و چین و عثمانی، مادام که فرونپاشیده بود.
البته چین و روسیه و نیز اکنون آمریکا با تفاوتهایی، نظامهای خود را رسماً فراوستفالی نمیخوانند، ولی عملاً در مواردی، مبتنی بر قدرت و مزیتهای جغرافیایی و استراتژیکی، پای را از گلیم نظم وستفالی بیرون مینهند؛ عثمانیها نیز مردهاند، گرچه پس از آنها ادعاهای حکومت جهانشمول دینی هنوز نمرده است، از جمله در خاورمیانه!
در خاورمیانه بویژه متاثر از جنایات استعمار غربی و تحقیر و تخفیفی که دههها بر مسلمانان روا رفته است، اندیشههای «نوعثمانیگری» اتفاقاً ریشه دوانید:
در سال ۱۹۸۲ یک ساعتساز معلم و فعال مذهبی و ملّای خود و خوشآموختۀ دینی به نام «حسنالبنّا»، «اخوانالمسلمین» را در مصر بنیان نهاد. حسن قبل از آن متنی را خطاب به ملک فاروق مصری منتشر کرده و او را دعوت به انهدام دولت سکولار و جایگزینسازی یک دولت اسلامی بر پایۀ حکومت صدر اسلام کرد. حسن البنّا در سال ۱۹۴۹ ترور و کشته شد.
حسنالبنّا کشته شد، لیکن ادعا و راهش نمرد؛ چه، پس از او در همان مصر، عالم دینی و مهم دیگری برخاست به نام «سیّد قطب» که راه فکری و سیاسی استاد را ادامه داد. سیّد البته در سال ۱۹۴۶ به اتهام شرکت در ترور عبدالناصر رییس جمهور فقید مصر به زندان رفت و در همان زندان بود که کتاب معروف و بسیار تاثیر گذار «معالم الطریق: نشانههای راه» را منتشر کرد که به فارسی نیز پیش از انقلاب درآمده است.
سیّد بر آن بود که «اسلام، نظامی جهانشمول و منادی رهایی از حکومتهای دیگر، انسانها، نظامهای سکولار ساختۀ بشر، و گروههای قومی و نژادی و زبانیست.»
به عبارت دیگر، سید قطب و پیروان او حکومت بر جهان را حق مسلم مسلمین میدانند و بر این هستند که رسالت امروز اسلام همانا سرنگونسازی حکومتهای سکولار و انهدام نظام وستفالیست، مبتنی بر اجرای واقعی لفظ به لفظ قرآن در سراسر جهان!
باری، در چند دهۀ گذشته، قدرتهای بزرگ و مرکزی نظم وستفالی جهانی، حتیالمقدور و به «امید تغییر در دیدگاههای سیّد قطبی در مسیر تجربیات سیاسی»، راه مماشات و جنگ و گریز و کجدار و مریز را با این اندیشۀ مدعی جهانشمولی در پیش گرفته بودند؛ اما ظاهراً و بهویژه پس از فراز بسیار مهم حمله قطبیان به برجهای دوقلو در نیویورک، تصمیمات جدیدی گام به گام شکل گرفته است و نظامگردانان وستفالی را به این قطعیت رسانیده که دیگر دوران مماشات با ادعای قطبیت قطبیان بر جهان، بهسر آمده است.
بنابراین، بنیادگرایان دینی اکنون بر سر یک دو راهی «فیصلهبخش»اند:
یا نظم وستفالی را بپذیرند
یا با او، بهطور جدی و تمام کننده -- یا شونده -- درآویزند.
ظاهراً راه دیگری باقی نمانده است؛ والسلام!
@NaserAmoli
«قطب»یگری در خاورمیانه!
طی سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ میلادی، در پی زد و خوردهای بسیار میان اقوام و مناطق در اروپای مرکزی، جنگی موحش و سیساله میان کاتولیک و پروتستان و اقوام و ملل آن ساحت از زمین، در گرفت با نتایجی هولناک، از جمله مرگ یکچهارم مردمان اروپای مرکزی!
اما جنگ سی ساله وقتی به حاصلضرب صفر رسید و جنگاوران دریافتند که ملتِ پیروزی باقی نخواهد ماند، در ناحیهای بهنام «وستفالیا» گرد آمدند و ناگزیر به توافقی رسیدند که مشهور به «معاهدۀ وستفالیا» شد و پیامدهای خواسته و ناخواستۀ آن نیز «نظم وستفالی» را در اروپا بنیان نهاد و سپس به یک قاعدۀ مناسباتی --ژئوپولتیکی در اقصی نقاط جهان بدل گردید که هنوز معتبر است.
معاهدۀ تقریباً جهانشمول وستفالی که بعداً «جامعه و سازمان ملل» نیز متأثر از او پدید آمدند، بر چهار ستون اصلی بنا گردید:
استقلال ملی -- دولت مقتدر -- منافع ملی -- عدم مداخله.
بهعبارت دیگر، گروههای متنازع، به این نتایج رسیدند که هر یک در منطقۀ خود دولتی مستقل، مقتدر، و مبتنی بر منافع مردم خود بنا کنند و ادعای گزاف برتری بر دیگری و ضرورت مداخله در امور دیگران-- بر پایه ماموریت الهی یا نژادی و از ایندست مدعیات -- را وابگذارند و پی کار خویش گیرند.
چنانکه گفته آمد، این معاهده، بهمرور به پایهای برای یک نظم جهانی بدل شد و توسعه یافت، اما از همان زمان و حتی تا کنون، برخی از شبهامپراتوریها و قدرتهای کهن با او سر ناسازگاری گذاشتند؛ امپراتوریها و قدرتهایی که دارای مرکزیتی قوی بودند، با میل شدید به گسترش حوزۀ سیطرۀ خود، حتی بر کل جهان، همچون روسیه و چین و عثمانی، مادام که فرونپاشیده بود.
البته چین و روسیه و نیز اکنون آمریکا با تفاوتهایی، نظامهای خود را رسماً فراوستفالی نمیخوانند، ولی عملاً در مواردی، مبتنی بر قدرت و مزیتهای جغرافیایی و استراتژیکی، پای را از گلیم نظم وستفالی بیرون مینهند؛ عثمانیها نیز مردهاند، گرچه پس از آنها ادعاهای حکومت جهانشمول دینی هنوز نمرده است، از جمله در خاورمیانه!
در خاورمیانه بویژه متاثر از جنایات استعمار غربی و تحقیر و تخفیفی که دههها بر مسلمانان روا رفته است، اندیشههای «نوعثمانیگری» اتفاقاً ریشه دوانید:
در سال ۱۹۸۲ یک ساعتساز معلم و فعال مذهبی و ملّای خود و خوشآموختۀ دینی به نام «حسنالبنّا»، «اخوانالمسلمین» را در مصر بنیان نهاد. حسن قبل از آن متنی را خطاب به ملک فاروق مصری منتشر کرده و او را دعوت به انهدام دولت سکولار و جایگزینسازی یک دولت اسلامی بر پایۀ حکومت صدر اسلام کرد. حسن البنّا در سال ۱۹۴۹ ترور و کشته شد.
حسنالبنّا کشته شد، لیکن ادعا و راهش نمرد؛ چه، پس از او در همان مصر، عالم دینی و مهم دیگری برخاست به نام «سیّد قطب» که راه فکری و سیاسی استاد را ادامه داد. سیّد البته در سال ۱۹۴۶ به اتهام شرکت در ترور عبدالناصر رییس جمهور فقید مصر به زندان رفت و در همان زندان بود که کتاب معروف و بسیار تاثیر گذار «معالم الطریق: نشانههای راه» را منتشر کرد که به فارسی نیز پیش از انقلاب درآمده است.
سیّد بر آن بود که «اسلام، نظامی جهانشمول و منادی رهایی از حکومتهای دیگر، انسانها، نظامهای سکولار ساختۀ بشر، و گروههای قومی و نژادی و زبانیست.»
به عبارت دیگر، سید قطب و پیروان او حکومت بر جهان را حق مسلم مسلمین میدانند و بر این هستند که رسالت امروز اسلام همانا سرنگونسازی حکومتهای سکولار و انهدام نظام وستفالیست، مبتنی بر اجرای واقعی لفظ به لفظ قرآن در سراسر جهان!
باری، در چند دهۀ گذشته، قدرتهای بزرگ و مرکزی نظم وستفالی جهانی، حتیالمقدور و به «امید تغییر در دیدگاههای سیّد قطبی در مسیر تجربیات سیاسی»، راه مماشات و جنگ و گریز و کجدار و مریز را با این اندیشۀ مدعی جهانشمولی در پیش گرفته بودند؛ اما ظاهراً و بهویژه پس از فراز بسیار مهم حمله قطبیان به برجهای دوقلو در نیویورک، تصمیمات جدیدی گام به گام شکل گرفته است و نظامگردانان وستفالی را به این قطعیت رسانیده که دیگر دوران مماشات با ادعای قطبیت قطبیان بر جهان، بهسر آمده است.
بنابراین، بنیادگرایان دینی اکنون بر سر یک دو راهی «فیصلهبخش»اند:
یا نظم وستفالی را بپذیرند
یا با او، بهطور جدی و تمام کننده -- یا شونده -- درآویزند.
ظاهراً راه دیگری باقی نمانده است؛ والسلام!
@NaserAmoli
Forwarded from عصر ایران (m sh)
روایت دیدار پاپ و آیتالله سیستانی در کتاب زندگی پاپ فرانسیس
🔹نشر هرمس ترجمه کتاب «امید»، زندگینامه پاپ فرانسیس را منتشر میکند. کتاب «امید» زندگینامه خورخه برگولیو (پاپ فرانسیس) است که ابتدای سال ۲۰۲۵ منتشر شده است.
پاپ فرانسیس:
🔹آیتالله سیستانی با مهربانی مرا در خانۀ خود پذیرفت، و این کار در سنت شرق حرکتی است بسی گویاتر از بیانیهها و اسناد مکتوب، چراکه به معنای دوستی و عضویت در یک خانواده است.
🔹او را مردی فرزانه و مؤمن یافتم که از خشونت دلآزرده بود و متعهد به بلند کردن صدای خود در دفاع از ضعیفان و ستمدیدگان، با تأکید بر قداست حیات انسانی و اهمیت وحدت میان مردم.
🔹نگرانی عمیقی در سخنانش نسبت به درآمیختگی دین و سیاست احساس میکردم، نوعی نفرت نسبت به «روحانیون دولتی» که گمان میکنم در این مسئله با او همنظر باشم؛ و در عین حال، دعوتی عاجزانه از قدرتهای بزرگ تا از زبان جنگ دست بردارند و خرد و تدبیر را برتری دهند.
asriran.com/004QF6
@MyAsriran
🔹نشر هرمس ترجمه کتاب «امید»، زندگینامه پاپ فرانسیس را منتشر میکند. کتاب «امید» زندگینامه خورخه برگولیو (پاپ فرانسیس) است که ابتدای سال ۲۰۲۵ منتشر شده است.
پاپ فرانسیس:
🔹آیتالله سیستانی با مهربانی مرا در خانۀ خود پذیرفت، و این کار در سنت شرق حرکتی است بسی گویاتر از بیانیهها و اسناد مکتوب، چراکه به معنای دوستی و عضویت در یک خانواده است.
🔹او را مردی فرزانه و مؤمن یافتم که از خشونت دلآزرده بود و متعهد به بلند کردن صدای خود در دفاع از ضعیفان و ستمدیدگان، با تأکید بر قداست حیات انسانی و اهمیت وحدت میان مردم.
🔹نگرانی عمیقی در سخنانش نسبت به درآمیختگی دین و سیاست احساس میکردم، نوعی نفرت نسبت به «روحانیون دولتی» که گمان میکنم در این مسئله با او همنظر باشم؛ و در عین حال، دعوتی عاجزانه از قدرتهای بزرگ تا از زبان جنگ دست بردارند و خرد و تدبیر را برتری دهند.
asriran.com/004QF6
@MyAsriran
Forwarded from سهام نیوز
✅رعیت را چه به رقص و خوشی؟
مشکلتون با خوشی مردم چیه؟ گیریم شاطری در محل کسب خودش رقصیده . مشکلش چی هست؟
@Sahamnewsorg
مشکلتون با خوشی مردم چیه؟ گیریم شاطری در محل کسب خودش رقصیده . مشکلش چی هست؟
@Sahamnewsorg
Forwarded from پایگاه خبری مستقلآنلاین
علی نظری سردبیر مستقل آنلاین:
هیچکدام از مراجع قم برای در گذشت«پاپ فرانسیس»پیام تسلیت ندادند،اما سیستانی از نجف موجب فخر جهان تشیع شد و طی پیامی با مسیحیان جهان ابراز همدردی کرد.
https://x.com/nazary43/status/1915369892158570895?t=AE4PjTerqyjRWX1dO8lliQ&s=35
@mostaghelonline
هیچکدام از مراجع قم برای در گذشت«پاپ فرانسیس»پیام تسلیت ندادند،اما سیستانی از نجف موجب فخر جهان تشیع شد و طی پیامی با مسیحیان جهان ابراز همدردی کرد.
https://x.com/nazary43/status/1915369892158570895?t=AE4PjTerqyjRWX1dO8lliQ&s=35
@mostaghelonline
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️وقتی عربستان طرفدار مذاکره میشود: جغرافیای تازه قدرت در خاورمیانه
✍🏼سهند ایرانمهر
در دنیای امروز، نقشه قدرت را نه فقط مرزها، که اعداد و ترازنامهها هم ترسیم میکنند. حالا مهمترین میدان بازی، زمین تجارت است؛ و مهمترین اسلحه، توان چرخاندن چرخهای زنجیره جهانی تأمین. درست در همین بزنگاه است که چرخش کمسابقهای در سیاستهای ریاض رخ داده؛ عربستان سعودی، برخلاف مواضع سالهای مذاکرات برجام، اکنون نه تنها مخالف بازگشت ایران به میز گفتوگو با آمریکا نیست، بلکه برای آن سرمایهگذاری هم میکند.
چه چیزی در منطقه تغییر کرده که ولیعهد جوان سعودی چنین موضعی اتخاذ کرده است؟
محمد بنسلمان، که آشکارا قصد دارد تاریخ سیاسی خاندان آلسعود را به دو دوره پیش و پس از خود تقسیم کند، فراتر از سنتهای محافظهکارانه اجدادش میاندیشد حتی تلاش امروز سعودیها در ساختن سریالهایی چون «معاویه» نه کرکری خواندن مذهبی در تقابل با شیعه –آنچنان که برخی در ایران تصور میکنند- که یادآوری پیشینه تاریخی خود در بازی در سطح معادلات جهانی است. بن سلمان با چشمانداز ۲۰۳۰، دنبال پیوند زدن عربستان به جریان اصلی اقتصاد جهانی است. و این یعنی: امنیت منطقهای، ثبات در مرزها، و کاهش تنش با ایران.
از نظر او، ایران منزوی و تضعیفشده نه تنها رقیبی خطرناکتر است، بلکه فرصتی از دسترفته برای ساختن یک نظم جدید اقتصادی منطقهای است؛ نظمی که اگر درست مدیریت شود، میتواند عربستان را بهجای یک صادرکننده صرف نفت، به پایگاه سرمایهگذاری و تجارت جهانی بدل کند. برای بنسلمان، این تغییر رویکرد فقط یک انتخاب دیپلماتیک نیست؛ یک ضرورت است. کافی است نگاهی به اعداد بیندازیم:
•سهم شرق آسیا از تولید جهانی: ۳۵٪
•سهم خاورمیانه: کمتر از ۴٪
•حجم تجارت آمریکا با آسیا: ۲.۱ تریلیون دلار
•با کل خاورمیانه: زیر ۲۰۰ میلیارد دلار
آسیا در مرکز زنجیره تأمین جهانی قرار دارد؛ خاورمیانه، همچنان در حاشیه و بر محور منابع خام میچرخد. به همین دلیل هم هست که ایالات متحده، تمرکز خود را از خاورمیانه به شرق آسیا برده است جایی که آینده سرمایه، تکنولوژی و رقابت رقم میخورد. برای عربستان، تضعیف نفوذ ایران در کشورهای منطقه ابتدا خبری خوش بود. اما حالا به وضوح میبیند که جای خالی ایران را نیروهایی پر میکنند که از نگاه ریاض بهمراتب خطرناکترند: اسرائیل و ترکیه.
اسرائیل با الگویی آشکار از بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و منطقهای، به یک بازیگر بیقید تبدیل شده؛ و ترکیه با بلندپروازیهای نوعثمانی و ماهیت اخوانیاش، میتواند هلالی سُنی اخوانی را از قطر تا سوریه و مصر شکل دهد. از منظر عربستان، این تهدید — «هلال اخوانی» — میتواند توازن منطقهای را بهطور کامل برهم بزند. تهدیدی که شاید حتی از هلال شیعی ایران هم نگرانکنندهتر باشد.
ریاض حالا بیش از همیشه درک کرده است که نظم جدید منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست؛ و ایران، اگر شریک این نظم باشد، نهتنها تهدیدی نیست، بلکه میتواند بخشی از راهحل باشد. همین واقعیت ساده، پشت چرخش آرام و بیسروصدای مواضع عربستان نسبت به مذاکره تهران–واشنگتن قرار دارد.
این نگاه جدید در منطقهای است که دیگر رنگ گربه مهم نیست و این را نه از زبان تحلیلگران غربی، که از زبان دنگ شیائوپینگ، معمار عملگرایی مدرن چین باید شنید؛ وقتی گفت:
سخن گفتن از آنچه در ایران بدان اندیشیده میشود، پیچیدگیهای خود را دارد اما ظاهرا فقط عربستن اینگونه نمیاندیشید اکنون، در خاورمیانهای که در حال پوستاندازی است، شاید وقت آن رسیده باشد که نه به رنگ گربهها، که به توان شکارشان نگاه کنیم.
@sahandiranmehr
✍🏼سهند ایرانمهر
در دنیای امروز، نقشه قدرت را نه فقط مرزها، که اعداد و ترازنامهها هم ترسیم میکنند. حالا مهمترین میدان بازی، زمین تجارت است؛ و مهمترین اسلحه، توان چرخاندن چرخهای زنجیره جهانی تأمین. درست در همین بزنگاه است که چرخش کمسابقهای در سیاستهای ریاض رخ داده؛ عربستان سعودی، برخلاف مواضع سالهای مذاکرات برجام، اکنون نه تنها مخالف بازگشت ایران به میز گفتوگو با آمریکا نیست، بلکه برای آن سرمایهگذاری هم میکند.
چه چیزی در منطقه تغییر کرده که ولیعهد جوان سعودی چنین موضعی اتخاذ کرده است؟
محمد بنسلمان، که آشکارا قصد دارد تاریخ سیاسی خاندان آلسعود را به دو دوره پیش و پس از خود تقسیم کند، فراتر از سنتهای محافظهکارانه اجدادش میاندیشد حتی تلاش امروز سعودیها در ساختن سریالهایی چون «معاویه» نه کرکری خواندن مذهبی در تقابل با شیعه –آنچنان که برخی در ایران تصور میکنند- که یادآوری پیشینه تاریخی خود در بازی در سطح معادلات جهانی است. بن سلمان با چشمانداز ۲۰۳۰، دنبال پیوند زدن عربستان به جریان اصلی اقتصاد جهانی است. و این یعنی: امنیت منطقهای، ثبات در مرزها، و کاهش تنش با ایران.
از نظر او، ایران منزوی و تضعیفشده نه تنها رقیبی خطرناکتر است، بلکه فرصتی از دسترفته برای ساختن یک نظم جدید اقتصادی منطقهای است؛ نظمی که اگر درست مدیریت شود، میتواند عربستان را بهجای یک صادرکننده صرف نفت، به پایگاه سرمایهگذاری و تجارت جهانی بدل کند. برای بنسلمان، این تغییر رویکرد فقط یک انتخاب دیپلماتیک نیست؛ یک ضرورت است. کافی است نگاهی به اعداد بیندازیم:
•سهم شرق آسیا از تولید جهانی: ۳۵٪
•سهم خاورمیانه: کمتر از ۴٪
•حجم تجارت آمریکا با آسیا: ۲.۱ تریلیون دلار
•با کل خاورمیانه: زیر ۲۰۰ میلیارد دلار
آسیا در مرکز زنجیره تأمین جهانی قرار دارد؛ خاورمیانه، همچنان در حاشیه و بر محور منابع خام میچرخد. به همین دلیل هم هست که ایالات متحده، تمرکز خود را از خاورمیانه به شرق آسیا برده است جایی که آینده سرمایه، تکنولوژی و رقابت رقم میخورد. برای عربستان، تضعیف نفوذ ایران در کشورهای منطقه ابتدا خبری خوش بود. اما حالا به وضوح میبیند که جای خالی ایران را نیروهایی پر میکنند که از نگاه ریاض بهمراتب خطرناکترند: اسرائیل و ترکیه.
اسرائیل با الگویی آشکار از بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و منطقهای، به یک بازیگر بیقید تبدیل شده؛ و ترکیه با بلندپروازیهای نوعثمانی و ماهیت اخوانیاش، میتواند هلالی سُنی اخوانی را از قطر تا سوریه و مصر شکل دهد. از منظر عربستان، این تهدید — «هلال اخوانی» — میتواند توازن منطقهای را بهطور کامل برهم بزند. تهدیدی که شاید حتی از هلال شیعی ایران هم نگرانکنندهتر باشد.
ریاض حالا بیش از همیشه درک کرده است که نظم جدید منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست؛ و ایران، اگر شریک این نظم باشد، نهتنها تهدیدی نیست، بلکه میتواند بخشی از راهحل باشد. همین واقعیت ساده، پشت چرخش آرام و بیسروصدای مواضع عربستان نسبت به مذاکره تهران–واشنگتن قرار دارد.
این نگاه جدید در منطقهای است که دیگر رنگ گربه مهم نیست و این را نه از زبان تحلیلگران غربی، که از زبان دنگ شیائوپینگ، معمار عملگرایی مدرن چین باید شنید؛ وقتی گفت:
«فرقی نمیکند گربه سیاه باشد یا سفید؛ مهم این است که موش بگیرد».
Ezra Vogel, Deng Xiaoping and the Transformation of China
(Vogel, 2011, p. 149)
سخن گفتن از آنچه در ایران بدان اندیشیده میشود، پیچیدگیهای خود را دارد اما ظاهرا فقط عربستن اینگونه نمیاندیشید اکنون، در خاورمیانهای که در حال پوستاندازی است، شاید وقت آن رسیده باشد که نه به رنگ گربهها، که به توان شکارشان نگاه کنیم.
@sahandiranmehr
Forwarded from اکبر گنجی
مایکل آنتون نظریهپرداز سیاسی محافظه کار مسول مذاکرات فنی با ایران در روز شنبه شد،
او از نظر فکری همفکر ترامپ است و برخلاف نوکان های جنگ طلب است. از این نظر می تواند برای مذاکرات بسیار مفید باشد.
با توجه به بسیج نیروی اسراییل، لابی اسراییل، و نوکان ها، نباید انتظارات را افزایش داد و وعده سریع داد. به هر حال، با حرام زاده جهان ( نتانیاهو) که دشمن ایران زمین است، طرف هستیم.

او از نظر فکری همفکر ترامپ است و برخلاف نوکان های جنگ طلب است. از این نظر می تواند برای مذاکرات بسیار مفید باشد.
با توجه به بسیج نیروی اسراییل، لابی اسراییل، و نوکان ها، نباید انتظارات را افزایش داد و وعده سریع داد. به هر حال، با حرام زاده جهان ( نتانیاهو) که دشمن ایران زمین است، طرف هستیم.

Forwarded from حامیان پزشکیان
جالبه که شریعتمداری خودش هم میدونه که هر بار با این پیشنهاد مسخرهاش میکنند.
کانال دکتر پزشکیان در تلگرام👇
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
