Forwarded from تحلیل زمانه
🔴 مردم بینظیر ایران که همیشه یک قدم از حاکمیت در تصمیمگیری راهبردي و عمل گرایی جلو هستند.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from شرق دور
🔹ادعای پوچ و موهوم!
✍احمد زیدآبادی
محمدجواد لاریجانی در گفتگو با تسنیم: "از نظر آنها -آمریکا- ما باید مثل گذشته زیرسیطرهشان باشیم و به یکی دیگر از گاوهای شیری منطقه تبدیل شویم.....اصلاً جدا از اینها گفته میشود اکثر مردم میگویند با آمریکا صحبت و مذاکره کنیم تا مسائلمان حل شود. چرا سؤال را به این شکل غلط میپرسید؟! بروید از مردم بهصورت واقعی سؤال کنید که آیا میخواهید ما گاو شیری آمریکا بشویم یا نه؟! این سؤال را مطرح کنید و ببینید چند درصد از ایرانیها حاضرند گاو شیری آمریکا بشوند؟"
با طرح این نوع ادعاهای موهوم و بیاساس و پوچ از طرف محمدجواد لاریجانی، به نظرم او در صدد متقاعد کردن کسی نیست و واقعاً به دلایلی معلوم و یا نامعلوم قصد گمراهسازی عدهای را دارد! الان این حدود دویست کشوری که با آمریکا رابطۀ عادی دارند آیا به زعم آقای لاریجانی همگی زیر سیطرۀ آمریکا و "گاو شیری" آن هستند؟ اگر اینطور باشد که آمریکا قدرقدرت مطلق دنیاست! پس دیگر چرا دائم از "افول" آن حرف میزنید؟
بعد، این شیری که قرار است به جای آمریکا به مردم خودمان داده شود، کو و کجاست؟ چطور آن گاوهای شیریِ مورد ادعای آقای لاریجانی اقتصادشان از هر جهت از ایران پیش افتاده اما در اینجا که ادعای حفظ شیر برای مردم مطرح میشود، اقتصاد به این فلاکت افتاده و مردم را ذله و عاصی کرده است؟
یک رابطۀ عادی نه کشوری را تحت سیطرۀ کشور دیگری قرار میدهد و نه آن را به گاو شیری آمریکا تبدیل میکند. من اهل اتهام بستن و انگیزهخوانی نیستم اما بطلان برخی اظهارنظرها به قدری آشکار است که بیان آنها از سوی یک "تحصیل کرده در دانشگاههای آمریکا" جای تردید اندکی برای گمانۀ "تعقیب منافع نامشروع از طریق ادامۀ وضع موجود" باقی میگذارد!
@ahmadzeidabad
🐞 برای مطلع شدن ازتحلیل های انفجار بندرعباس به برادران رجانیوز و پایدارچی ها و کیهان و امثالهم مراجعه فرمایید...حرفهای جالبی میزنند....
با توجه به اطلاعیه دادستانی ورود شرق دور صلاح نیست(جرعت نداریم ) خودتان پیگیری کنید ما هم طبق معمول همیشه همراه رعیت یک لاقبا دوغمان را مینوشیم...
@Iransharghedoor
✍احمد زیدآبادی
محمدجواد لاریجانی در گفتگو با تسنیم: "از نظر آنها -آمریکا- ما باید مثل گذشته زیرسیطرهشان باشیم و به یکی دیگر از گاوهای شیری منطقه تبدیل شویم.....اصلاً جدا از اینها گفته میشود اکثر مردم میگویند با آمریکا صحبت و مذاکره کنیم تا مسائلمان حل شود. چرا سؤال را به این شکل غلط میپرسید؟! بروید از مردم بهصورت واقعی سؤال کنید که آیا میخواهید ما گاو شیری آمریکا بشویم یا نه؟! این سؤال را مطرح کنید و ببینید چند درصد از ایرانیها حاضرند گاو شیری آمریکا بشوند؟"
با طرح این نوع ادعاهای موهوم و بیاساس و پوچ از طرف محمدجواد لاریجانی، به نظرم او در صدد متقاعد کردن کسی نیست و واقعاً به دلایلی معلوم و یا نامعلوم قصد گمراهسازی عدهای را دارد! الان این حدود دویست کشوری که با آمریکا رابطۀ عادی دارند آیا به زعم آقای لاریجانی همگی زیر سیطرۀ آمریکا و "گاو شیری" آن هستند؟ اگر اینطور باشد که آمریکا قدرقدرت مطلق دنیاست! پس دیگر چرا دائم از "افول" آن حرف میزنید؟
بعد، این شیری که قرار است به جای آمریکا به مردم خودمان داده شود، کو و کجاست؟ چطور آن گاوهای شیریِ مورد ادعای آقای لاریجانی اقتصادشان از هر جهت از ایران پیش افتاده اما در اینجا که ادعای حفظ شیر برای مردم مطرح میشود، اقتصاد به این فلاکت افتاده و مردم را ذله و عاصی کرده است؟
یک رابطۀ عادی نه کشوری را تحت سیطرۀ کشور دیگری قرار میدهد و نه آن را به گاو شیری آمریکا تبدیل میکند. من اهل اتهام بستن و انگیزهخوانی نیستم اما بطلان برخی اظهارنظرها به قدری آشکار است که بیان آنها از سوی یک "تحصیل کرده در دانشگاههای آمریکا" جای تردید اندکی برای گمانۀ "تعقیب منافع نامشروع از طریق ادامۀ وضع موجود" باقی میگذارد!
@ahmadzeidabad
🐞 برای مطلع شدن ازتحلیل های انفجار بندرعباس به برادران رجانیوز و پایدارچی ها و کیهان و امثالهم مراجعه فرمایید...حرفهای جالبی میزنند....
با توجه به اطلاعیه دادستانی ورود شرق دور صلاح نیست(جرعت نداریم ) خودتان پیگیری کنید ما هم طبق معمول همیشه همراه رعیت یک لاقبا دوغمان را مینوشیم...
@Iransharghedoor
Forwarded from تحلیل زمانه
🟠گمانههایی پیرامون چشمانداز فردا
✍🏼محمدجواد غلامرضاکاشی
🔻نیم قرن پیش، همه میدان سیاست را قلمرو تنازع حق و باطل میدانستند. سخن هژمونیک را در یک عبارت میتوانستی خلاصه کنی: «سیاست عرصه تحقق حق و شکست باطل است» اسلامگرا و چپ و ناسیونالیست هر کدام زبانی برای بیان این سخن هژمون شده اختیار کرده بودند. امروز سخن هژمونیک دگرگون شده است: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». مساله پیش روی ما برای ترسیم چشمانداز فردا نحو گذار از منطق پیشین به منطق هژمون شده امروز است. در این زمینه یکبار باید چالشهای نظام مستقر را مورد بررسی قرار دهیم و یکبار، چالش رویاروی گروههای اپوزیسیون نظام سیاسی را.
تحولات منطقه میدانهای نمایش مبارزه حق و باطل را از دست نظام مستقر گرفته است. فشارهای نظامی، سیاسی و تحریمهای شکننده در خارج و بحران مشروعیت در داخل، و از همه مهمتر فرسوده شدن شعارهای مبارزه با باطل، نظام را رویاروی پذیرش منطق هژمون عصر قرار داده است. اما زبان نظام مستقر، ساختارهای نهادی، چشماندازهای ترسیم شده، گروههای ذینفع این نظام، همه بر منطق تنازع حق و باطل ساخته شدهاند. تردیدی نیست که هر چه پیش رفتهایم، پس پشت پرده جستجوی حق، نظام منافع عمل کرده است. اما این نکته دشواری نظام برای پذیرش منطق هژمون امروز را دشوارتر میکند، چرا که اینک تداوم بخش مهمی از تامین همان نظام منافع، به تداوم زبان و ساختارهای نهادی پیشین وابسته است. نظام به یک ریای ساختاری دچار شده است. در زبان از حق و باطل سخن گفته میشود اما در عمل گروهی ذیل این سخن، برای خود حیثیت خریدهاند و جمع طرفدارانی ساختهاند، گروهی ذیل آن قدرت و شوکتی دارند و گروه فراوانی از نظامهای منافع اقتصادی گسترده بهره دارند. بخش مهمی هم میان این همه نقب زدهاند و از همه بهره میبرند. به حسب موازین ایدئولوژیک، نظام عریان است، اما به همین سادگی نمیتواند به این عریانی واضح خود اقرار کند و لباسی بپوشد که مناسب وضعیت واقعیاش باشد. چرخش نظام از روایت حق و باطل به روایت تامین منافع، میتواند خطر فروپاشی برای نظام سیاسی به همراه آورد.
هیچ نهادی نمیتواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند. میتوان کم یا زیاد از اقتدار سرچشمه گذر کرد، اما فراموشی تام و تمام سرچشمه محال است. تصور اینکه نظام مستقر از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام عرفی و متعارف تبدیل شود، دست کم در کوتاه مدت ممکن نیست. همین نکته است که چشمانداز فردا را تیره میکند
امروز با ترامپ در حال مذاکره هستیم. تا این لحظه که نگارنده مشغول نگارش این متن است، هر دو طرف از روند مذاکرات ابراز خوش بینی میکنند. ترامپ همانی است که به عنوان قاتل نماد مبارزه با باطل ـ سردار قاسم سلیمانی- شناخته میشد و رد و بدل پیام و سخن با او محال شمرده میشد. هیات بلند پایهای از سوی بن سلمان از ایران بازدید کردند و پیامهایی میان ما و او رد و بدل شد. از سرمایهگذاری آمریکا در ایران سخن گفته میشود. بورس و بازارهای مالی از وضعیت استقبال کردهاند. ائمه جمعه وادار شدهاند تا از مذاکره با آمریکا حمایت کنند. حتی سرداران نظامی از تخت جمشید برای مردم پیام صلح و رفاه و همزیستی با دنیا میفرستند.
به همین سادگی میتوان تصور کرد نظام از ریشههای تکوین خود را بریده است؟ اگر چنین چرخشی در کار باشد، با نهادهایی که متولی تداوم انقلاب در داخل و خارج بودهاند، چه باید کرد. با چه زبانی باید از موجودیت نظام دفاع کرد؟ اصل انقلاب و پیشینه نظام را چطور میتوان بازسازی کرد؟ آیا میتواند میان موجودیت نیم قرن گذشته خود و تصمیمات امروزش پیوندی برقرار کند؟ مخالفین بیش از دو دهه است، از ضرورت این چرخش سخن گفته بودند، و تحت انواع و اقسام فشارهای سیاسی قرار گرفتهاند. برخی به خاطر همین توصیهها جان دادهاند. با آنها چه باید کرد؟ خطاب به آنها چه باید گفت؟ نشان خواهم داد که اپوزیسیون اعم از اصلاح طلب و برانداز به این چرخش یاری خواهند رساند.
اپوزیسیون نظام سیاسی با یک بحران دیگر مواجه است. قطع نظر از آنکه امروز برانداز یا اصلاح طلب باشند، در یک نکته مشترکاند: سیاستهای ایدئولوژیک را تمسخر کردهاند. کم و بیش همه گفتهاند منطق امر سیاسی را باید بر اساس مصالح اقتصادی و منطق هزینه و فایده اقتصادی سامان داد. شعارهای ایدئولوژیک را سم مهلک برای توسعه کشور قلمداد کردهاند یک اجماع لیبرالی یا حتی نولیبرالی میان آنها به وجود آمده است. تامین منافع و تعارض منافع جان مایه حیات سیاسی انگاشته شده است...
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
✍🏼محمدجواد غلامرضاکاشی
🔻نیم قرن پیش، همه میدان سیاست را قلمرو تنازع حق و باطل میدانستند. سخن هژمونیک را در یک عبارت میتوانستی خلاصه کنی: «سیاست عرصه تحقق حق و شکست باطل است» اسلامگرا و چپ و ناسیونالیست هر کدام زبانی برای بیان این سخن هژمون شده اختیار کرده بودند. امروز سخن هژمونیک دگرگون شده است: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». مساله پیش روی ما برای ترسیم چشمانداز فردا نحو گذار از منطق پیشین به منطق هژمون شده امروز است. در این زمینه یکبار باید چالشهای نظام مستقر را مورد بررسی قرار دهیم و یکبار، چالش رویاروی گروههای اپوزیسیون نظام سیاسی را.
تحولات منطقه میدانهای نمایش مبارزه حق و باطل را از دست نظام مستقر گرفته است. فشارهای نظامی، سیاسی و تحریمهای شکننده در خارج و بحران مشروعیت در داخل، و از همه مهمتر فرسوده شدن شعارهای مبارزه با باطل، نظام را رویاروی پذیرش منطق هژمون عصر قرار داده است. اما زبان نظام مستقر، ساختارهای نهادی، چشماندازهای ترسیم شده، گروههای ذینفع این نظام، همه بر منطق تنازع حق و باطل ساخته شدهاند. تردیدی نیست که هر چه پیش رفتهایم، پس پشت پرده جستجوی حق، نظام منافع عمل کرده است. اما این نکته دشواری نظام برای پذیرش منطق هژمون امروز را دشوارتر میکند، چرا که اینک تداوم بخش مهمی از تامین همان نظام منافع، به تداوم زبان و ساختارهای نهادی پیشین وابسته است. نظام به یک ریای ساختاری دچار شده است. در زبان از حق و باطل سخن گفته میشود اما در عمل گروهی ذیل این سخن، برای خود حیثیت خریدهاند و جمع طرفدارانی ساختهاند، گروهی ذیل آن قدرت و شوکتی دارند و گروه فراوانی از نظامهای منافع اقتصادی گسترده بهره دارند. بخش مهمی هم میان این همه نقب زدهاند و از همه بهره میبرند. به حسب موازین ایدئولوژیک، نظام عریان است، اما به همین سادگی نمیتواند به این عریانی واضح خود اقرار کند و لباسی بپوشد که مناسب وضعیت واقعیاش باشد. چرخش نظام از روایت حق و باطل به روایت تامین منافع، میتواند خطر فروپاشی برای نظام سیاسی به همراه آورد.
هیچ نهادی نمیتواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند. میتوان کم یا زیاد از اقتدار سرچشمه گذر کرد، اما فراموشی تام و تمام سرچشمه محال است. تصور اینکه نظام مستقر از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام عرفی و متعارف تبدیل شود، دست کم در کوتاه مدت ممکن نیست. همین نکته است که چشمانداز فردا را تیره میکند
امروز با ترامپ در حال مذاکره هستیم. تا این لحظه که نگارنده مشغول نگارش این متن است، هر دو طرف از روند مذاکرات ابراز خوش بینی میکنند. ترامپ همانی است که به عنوان قاتل نماد مبارزه با باطل ـ سردار قاسم سلیمانی- شناخته میشد و رد و بدل پیام و سخن با او محال شمرده میشد. هیات بلند پایهای از سوی بن سلمان از ایران بازدید کردند و پیامهایی میان ما و او رد و بدل شد. از سرمایهگذاری آمریکا در ایران سخن گفته میشود. بورس و بازارهای مالی از وضعیت استقبال کردهاند. ائمه جمعه وادار شدهاند تا از مذاکره با آمریکا حمایت کنند. حتی سرداران نظامی از تخت جمشید برای مردم پیام صلح و رفاه و همزیستی با دنیا میفرستند.
به همین سادگی میتوان تصور کرد نظام از ریشههای تکوین خود را بریده است؟ اگر چنین چرخشی در کار باشد، با نهادهایی که متولی تداوم انقلاب در داخل و خارج بودهاند، چه باید کرد. با چه زبانی باید از موجودیت نظام دفاع کرد؟ اصل انقلاب و پیشینه نظام را چطور میتوان بازسازی کرد؟ آیا میتواند میان موجودیت نیم قرن گذشته خود و تصمیمات امروزش پیوندی برقرار کند؟ مخالفین بیش از دو دهه است، از ضرورت این چرخش سخن گفته بودند، و تحت انواع و اقسام فشارهای سیاسی قرار گرفتهاند. برخی به خاطر همین توصیهها جان دادهاند. با آنها چه باید کرد؟ خطاب به آنها چه باید گفت؟ نشان خواهم داد که اپوزیسیون اعم از اصلاح طلب و برانداز به این چرخش یاری خواهند رساند.
اپوزیسیون نظام سیاسی با یک بحران دیگر مواجه است. قطع نظر از آنکه امروز برانداز یا اصلاح طلب باشند، در یک نکته مشترکاند: سیاستهای ایدئولوژیک را تمسخر کردهاند. کم و بیش همه گفتهاند منطق امر سیاسی را باید بر اساس مصالح اقتصادی و منطق هزینه و فایده اقتصادی سامان داد. شعارهای ایدئولوژیک را سم مهلک برای توسعه کشور قلمداد کردهاند یک اجماع لیبرالی یا حتی نولیبرالی میان آنها به وجود آمده است. تامین منافع و تعارض منافع جان مایه حیات سیاسی انگاشته شده است...
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from تجربه زیسته l امین بزرگیان (Amin Bozorgian)
~ انفجارها در بندرعباس به هر هدفی و توسط هر کسی صورت گرفته باشد؛ قطعا یک نتیجه عمومی در افکار جامعه خواهد داشت: تقویت ایده ضدیت با جنگ و تضعیف جایگاه سیاسی حامیان این ایده. جامعه لحظهای کوتاه از جنگ را دیده و حافظه جمعیاش فعال شده است. ترکیب میان این تصویر واضح از جنگ و حافظه چنان شدت و تأثیر عمیقی دارد که میتواند جایگاه نیروها و ایدهها را در ذهنیت جمعی تغییر دهد.
در مطالعات حافظه، عبارت «قلمروی حافظه» میتواند چنین لحظاتی را نشان دهد. یادبودها مکانهایی هستند که قرار است حافظه را نسبت به رویداد یا افرادی فعال نگه دارند. این مکانهای حافظه، به این سبب تأثیرگذاراند که عینیت مادی دارند؛ یعنی فقط روایتی تاریخی در کتابها نیستند. مادیت داشتن مجسمهای درباره جنگ جهانی اول در جایی مثل لندن، حافظه جمعی را به هدفی بر سر آن واقعه فعال نگه میدارد. در مجموع اینکه قلمروهای حافظه مثل موزهها و یادبودها و فیلمها و مجسمهها و غیره تأثیر مهمی در ساختن و هدایت حافظه جمعی دارند. و میدانیم که محتوای این نوع حافظه است که چشماندازها و مسیرهای بنیادین جمعی را میسازند.
انفجارها در بندرعباس همچون یک قلمروی حافظه خود را در منظر دید همگان و با وضوح بسیار نمایش دادند. هیچ یادبودی، موزه و اثری نمیتوانست قدرت این اجرا با تمامی ابعادش را در یادآوری جنگ داشته باشد. بندرعباس با شدتْ جنگ را به آستانهی خاطره جمعی آورد و همان نقشی را پیدا کرد که یادبود جنگ جهانی اول در لندن: نفی جنگ؛ اما این یادآوری فقط فرهنگی نیست بلکه به سبب شدت، وضوح، تازگی و نزدیکیاش نوعی یادآوری بنیادین و همه جانبه است.
افراد جامعه با هر رویکرد سیاسی در نتیجه عملکرد این قلمروی حافظه، دیدگاهها و مطلوباتشان را بهگونهای تنظیم میکنند که از جنگ دور شود، از حامیان متنوع جنگ قطع ارتباط میکنند و حامی پروژههایی میشوند که آنها را از هر نوع جنگی جدا سازد. این فرایند لزوماً آگاهانه نیست؛ قلمروی حافظه بر ناخودآگاه مؤثر است اما آثاری که بر جا میگذارد در واقعیت بیرونی و میدان سیاسی است.
@AminBozorgiyan
در مطالعات حافظه، عبارت «قلمروی حافظه» میتواند چنین لحظاتی را نشان دهد. یادبودها مکانهایی هستند که قرار است حافظه را نسبت به رویداد یا افرادی فعال نگه دارند. این مکانهای حافظه، به این سبب تأثیرگذاراند که عینیت مادی دارند؛ یعنی فقط روایتی تاریخی در کتابها نیستند. مادیت داشتن مجسمهای درباره جنگ جهانی اول در جایی مثل لندن، حافظه جمعی را به هدفی بر سر آن واقعه فعال نگه میدارد. در مجموع اینکه قلمروهای حافظه مثل موزهها و یادبودها و فیلمها و مجسمهها و غیره تأثیر مهمی در ساختن و هدایت حافظه جمعی دارند. و میدانیم که محتوای این نوع حافظه است که چشماندازها و مسیرهای بنیادین جمعی را میسازند.
انفجارها در بندرعباس همچون یک قلمروی حافظه خود را در منظر دید همگان و با وضوح بسیار نمایش دادند. هیچ یادبودی، موزه و اثری نمیتوانست قدرت این اجرا با تمامی ابعادش را در یادآوری جنگ داشته باشد. بندرعباس با شدتْ جنگ را به آستانهی خاطره جمعی آورد و همان نقشی را پیدا کرد که یادبود جنگ جهانی اول در لندن: نفی جنگ؛ اما این یادآوری فقط فرهنگی نیست بلکه به سبب شدت، وضوح، تازگی و نزدیکیاش نوعی یادآوری بنیادین و همه جانبه است.
افراد جامعه با هر رویکرد سیاسی در نتیجه عملکرد این قلمروی حافظه، دیدگاهها و مطلوباتشان را بهگونهای تنظیم میکنند که از جنگ دور شود، از حامیان متنوع جنگ قطع ارتباط میکنند و حامی پروژههایی میشوند که آنها را از هر نوع جنگی جدا سازد. این فرایند لزوماً آگاهانه نیست؛ قلمروی حافظه بر ناخودآگاه مؤثر است اما آثاری که بر جا میگذارد در واقعیت بیرونی و میدان سیاسی است.
@AminBozorgiyan
Forwarded from دوم خرداد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بقایی: هیئت فنی آژانس وارد تهران شده/ موضوعات باقی مانده پادمانی مورد گفتوگو قرار میگیرد
#دوم_خردادی_شوید
🌍 @dovomkhordad76
#گروه_دوم_خرداد👇
✅ @dovomkhordad76group
#دوم_خردادی_شوید
🌍 @dovomkhordad76
#گروه_دوم_خرداد👇
✅ @dovomkhordad76group
Forwarded from صداى نوينِ خراسان
🔘 آیا سلطه علمی ایالات متحده در حال پایان است؟
✍ فرید زکریا
در حالی که دولت ترامپ با تغییرات رادیکال پی در پی وارد عرصه میشود، بیشترین توجه به تعرفههای وضعشده معطوف است. اما سیاستی که ممکن است در بلندمدت هزینههای سنگینتری برای ایالات متحده به همراه داشته باشد، حمله کاخ سفید به دانشگاهها و به طور کلی به تحقیقات علمی است. ایالات متحده مدتهاست که در عرصه علم پیشرو بوده است؛ کشوری که دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتیاش به عنوان کانونهای نوآوری و پیشرفت شناخته میشوند. این پیشرفتها به راحتی باورهایی را در ذهن مردم و دولتهای دیگر شکل دادهاند که علم و فناوری از نقاط قوت طبیعی آمریکا به شمار میآید.
اما در واقعیت، ایالات متحده در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بیشتر نقش پیرو را ایفا میکرد تا پیشرو. در این دوران، بسیاری از دستاوردهای علمی و فناوری جهان بهویژه در حوزه صنعت و اختراعات، از سوی کشورهای اروپایی بهویژه بریتانیا شکل میگرفت. صنعتگران بریتانیایی اغلب از دزدی فناوری و نقض اختراعات خود توسط شرکتهای آمریکایی شکایت میکردند. در دهههای ابتدایی قرن بیستم، کشورهایی همچون آلمان در زمینه علمی بسیار پیشرفتهتر از ایالات متحده بودند. آلمان نه تنها بهعنوان یک ابرقدرت صنعتی شناخته میشد، بلکه بیشترین تعداد جوایز نوبل در علم را در اختیار داشت. این کشور یکسوم از جوایز نوبل علمی را به خود اختصاص داده بود و بریتانیا نیز در رتبه دوم قرار داشت و تقریباً ۲۰ درصد از جوایز نوبل علمی را به دست آورده بود. در مقابل، ایالات متحده تنها ۶ درصد از جوایز نوبل علمی را در این مقطع زمانی به خود اختصاص داده بود.
در میانه قرن بیستم، سه نیروی قدرتمند بهطور اساسی چشمانداز علمی جهان را دگرگون کردند و مسیر پیشرفتهای علمی و فناوری را تغییر دادند. اولین نیروی تأثیرگذار آدولف هیتلر بود که با بهقدرت رسیدن در آلمان، نه تنها موجب وقوع فاجعهای انسانی در سطح جهانی شد، بلکه در عرصه علمی نیز تحولی بزرگ به وجود آورد. بهویژه زمانی که بسیاری از بهترین ذهنهای علمی اروپا که بسیاری از آنها یهودی بودند، مجبور به پناهندگی در آمریکا شدند.
ادامه مطلب
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#فرارو
#صدای_نوین_خراسان
@fararunews
🆔 @VoNoKh
آمریکا؛ از قدرت پیشرو به عقبنشینی علمی
✍ فرید زکریا
در حالی که دولت ترامپ با تغییرات رادیکال پی در پی وارد عرصه میشود، بیشترین توجه به تعرفههای وضعشده معطوف است. اما سیاستی که ممکن است در بلندمدت هزینههای سنگینتری برای ایالات متحده به همراه داشته باشد، حمله کاخ سفید به دانشگاهها و به طور کلی به تحقیقات علمی است. ایالات متحده مدتهاست که در عرصه علم پیشرو بوده است؛ کشوری که دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتیاش به عنوان کانونهای نوآوری و پیشرفت شناخته میشوند. این پیشرفتها به راحتی باورهایی را در ذهن مردم و دولتهای دیگر شکل دادهاند که علم و فناوری از نقاط قوت طبیعی آمریکا به شمار میآید.
اما در واقعیت، ایالات متحده در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بیشتر نقش پیرو را ایفا میکرد تا پیشرو. در این دوران، بسیاری از دستاوردهای علمی و فناوری جهان بهویژه در حوزه صنعت و اختراعات، از سوی کشورهای اروپایی بهویژه بریتانیا شکل میگرفت. صنعتگران بریتانیایی اغلب از دزدی فناوری و نقض اختراعات خود توسط شرکتهای آمریکایی شکایت میکردند. در دهههای ابتدایی قرن بیستم، کشورهایی همچون آلمان در زمینه علمی بسیار پیشرفتهتر از ایالات متحده بودند. آلمان نه تنها بهعنوان یک ابرقدرت صنعتی شناخته میشد، بلکه بیشترین تعداد جوایز نوبل در علم را در اختیار داشت. این کشور یکسوم از جوایز نوبل علمی را به خود اختصاص داده بود و بریتانیا نیز در رتبه دوم قرار داشت و تقریباً ۲۰ درصد از جوایز نوبل علمی را به دست آورده بود. در مقابل، ایالات متحده تنها ۶ درصد از جوایز نوبل علمی را در این مقطع زمانی به خود اختصاص داده بود.
در میانه قرن بیستم، سه نیروی قدرتمند بهطور اساسی چشمانداز علمی جهان را دگرگون کردند و مسیر پیشرفتهای علمی و فناوری را تغییر دادند. اولین نیروی تأثیرگذار آدولف هیتلر بود که با بهقدرت رسیدن در آلمان، نه تنها موجب وقوع فاجعهای انسانی در سطح جهانی شد، بلکه در عرصه علمی نیز تحولی بزرگ به وجود آورد. بهویژه زمانی که بسیاری از بهترین ذهنهای علمی اروپا که بسیاری از آنها یهودی بودند، مجبور به پناهندگی در آمریکا شدند.
ادامه مطلب
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#فرارو
#صدای_نوین_خراسان
@fararunews
🆔 @VoNoKh
Telegraph
آیا سلطه علمی ایالات متحده در حال پایان است؟
در حالی که دولت ترامپ با تغییرات رادیکال پی در پی وارد عرصه میشود، بیشترین توجه به تعرفههای وضعشده معطوف است. اما سیاستی که ممکن است در بلندمدت هزینههای سنگینتری برای ایالات متحده به همراه داشته باشد، حمله کاخ سفید به دانشگاهها و به طور کلی به تحقیقات…
Forwarded from ......
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت کردن ورزشکاران سوئیسی هنگام پخش سرود ملی اسرائیل
Forwarded from تحکیم ملت
♦️عبدالله مومنی با اشاره به تحمل ده سال زندان مصطفی تاجزاده در شبکه ایکس:
📌 تاجزاده کنشگری بی پروا که دلش برای آزادی ایران می تپد.
مصطفی تاجزاده، کنشگری بی پروا نامیست که این روزها در پس میلههای زندان مانده است ، اما صدای وجدان بیدار جامعه است.
آقا مصطفی در این یک دهه گذشته نه بهدنبال قدرت بود و نه در پی ثروت؛ دلسوزی و دغدغه تاجزاده جز برای جلوگیری از روند های مملکت بر باد ده نبوده و نیست .
دل آقا مصطفی برای ایران میتپید،
با وجود اینکه اختلافات راهبردی و تاکتیکی در میان نسل ما در نوع کنشگری سیاسی با آقا مصطفی وجود دارد اما نمی توان کنشگری و مقاومت آقا مصطفی را که تمام وجودش را برای آزادی و برای مردم وقف کرده را نادیده گرفت .
وقتی خیلیها ترجیح دادند سکوت کنند، آقای تاجزاده بلند ایستاد،حرف زد، نقد کرد، حتی به قیمت از دست دادن همه چیز.
چه کسی میتواند شجاعت آقا مصطفی را انکار کند که میدانست عاقبت راهش زندان است و در زندان ذره ای از آرمان و مقاومتی در برابر جریان حاکم کوتاه نیامد،و با تجربه هفت سال زندان ،اینبار با احکام سنگین زندان که تا کنون سه سال را در دوره جدید سپری کرده ، در این مسیر دشوار و سخت مقابله با استبداد هم قدم گذاشت و نهراسید و نترسید؟ و همچنان احکام طولانی مدت زندان را برای ایستادن بر سر آرمانش به سخره میگیرد.
آقای تاجزاده نه در کنش گری سیاسی اش اقدامی خلاف منافع جامعه و نه تحرکی در جهت اقدام علیه امنیت کشور انجام داده است.
آقای تاجزاده بجای حضور در فضایی آزاد برای فعالیت منتقدانه و آزاد در جامعه ؛الان نزدیک به ده سال را در زندان بوده و آنهم به جرم نقد ساختار قدرت و بیان انحرافات و کزکارکردی ها و ناکارآمدی های ساختار قدرت و تن ندادن حاکمیت به خواست مردم.
مصطفی تاجزاده یک منتقد شریف است که دغدغه اش ایرانی آزاد و دموکراتیک که تامین کننده زیست انسانی و شرافتمندانه برای همه شهروندان فارغ از گرایشات فکری و عقیدتی و سیاسی و …. است.
تاجزاده یک ایرانی دلسوز، که دلش برای آینده این سرزمین میسوزد. زندان جای آقا مصطفی و جای هیچ نیروی سیاسی منتقد و مخالف با هر گرایش سیاسی نیست .
زندان اگر قراره جای کسی باشد ،جای کسانیست که به مردم دروغ گفتهاند، کشور را به بنبست کشاندهاند و با حکمرانی ضد مردمی خود ،منافع عمومی جامعه را در جهت گسترش اقتدارگرایی خود قربانی کردند.
زندان جای آنهایی که برای آزادی و نجات ایران فریاد زدند نیست .
این چه انصاف و انسانیت و عدالتی است که مردی که جز بیان صادقانه و جسورانه و قلم، صداقت و اندیشه سلاحی نداشت، پشت میلهها زندان باشد؟ تاریخ در خصوص این همه ناعدالتی و بی انصافی قضاوت خواهد کرد.
اما ما امروز تک تک شهروندان مسئولایم.
مسول بیتفاوتی در برابر زندانی شدن همه زندانیان سیاسی و انسداد حاکم و تداوم بازداشت امثال تاجزاده و قدیانی و سعید مدنی ،بهشتی شیرازی و مهدی محمودیان،فاطمه سپهری ،ناهید شیرپیشه ،بختیاری ،منوچهر بختیاری ،محمد نجفی و صدها زندانی سیاسی… و همه زنان و مردان آزادیخواه کشوریم .
تداوم زندان برای زندانیان سیاسی و حل نشدن موضوع زندان و ضجرها و ظلم هایی که در حق همه زندانیان روا داشته می شود یکی از نقاط تاریک عاملان انسداد و خفقان است و بی توجهی نیروهای سیاسی که ادعا و شعار دفاع از حقوق شهروندان و زندانیان را دارند اما در عمل هیچ اقدام موثری برای پایان بخشیدن به این ظلم روشن و مخالفت با استمرار حبس و زندان نمیکنند نیز نمی تواند تحت هیچ منطقی توجیه شود.
فعالین و کنشگران سیاسی مسئولند در برابر بیتفاوتی که منجر به تداوم حصر و زندان و محدودیت و اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی میشوند.
ما همگی مسولیم در برابر به مسلخ بردن آزادی. مسولیم در مقابل بی تفاوتی در برابر حقیقت و در برابر انسانیت.
امروز بیش از هر زمان دیگری کنشگران مدنی و سیاسی و فعالین منتقد و مخالف برغم همه اختلافات باید صدای آقا مصطفی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم، تا نگویند وجدان این ملت هم خاموش شده بود.
به امید ایرانی آزاد و دموکراتیک.
#مصطفی_تاجزاده
#زندانیان_سیاسی
🆔@tahkimmelat
📌 تاجزاده کنشگری بی پروا که دلش برای آزادی ایران می تپد.
مصطفی تاجزاده، کنشگری بی پروا نامیست که این روزها در پس میلههای زندان مانده است ، اما صدای وجدان بیدار جامعه است.
آقا مصطفی در این یک دهه گذشته نه بهدنبال قدرت بود و نه در پی ثروت؛ دلسوزی و دغدغه تاجزاده جز برای جلوگیری از روند های مملکت بر باد ده نبوده و نیست .
دل آقا مصطفی برای ایران میتپید،
با وجود اینکه اختلافات راهبردی و تاکتیکی در میان نسل ما در نوع کنشگری سیاسی با آقا مصطفی وجود دارد اما نمی توان کنشگری و مقاومت آقا مصطفی را که تمام وجودش را برای آزادی و برای مردم وقف کرده را نادیده گرفت .
وقتی خیلیها ترجیح دادند سکوت کنند، آقای تاجزاده بلند ایستاد،حرف زد، نقد کرد، حتی به قیمت از دست دادن همه چیز.
چه کسی میتواند شجاعت آقا مصطفی را انکار کند که میدانست عاقبت راهش زندان است و در زندان ذره ای از آرمان و مقاومتی در برابر جریان حاکم کوتاه نیامد،و با تجربه هفت سال زندان ،اینبار با احکام سنگین زندان که تا کنون سه سال را در دوره جدید سپری کرده ، در این مسیر دشوار و سخت مقابله با استبداد هم قدم گذاشت و نهراسید و نترسید؟ و همچنان احکام طولانی مدت زندان را برای ایستادن بر سر آرمانش به سخره میگیرد.
آقای تاجزاده نه در کنش گری سیاسی اش اقدامی خلاف منافع جامعه و نه تحرکی در جهت اقدام علیه امنیت کشور انجام داده است.
آقای تاجزاده بجای حضور در فضایی آزاد برای فعالیت منتقدانه و آزاد در جامعه ؛الان نزدیک به ده سال را در زندان بوده و آنهم به جرم نقد ساختار قدرت و بیان انحرافات و کزکارکردی ها و ناکارآمدی های ساختار قدرت و تن ندادن حاکمیت به خواست مردم.
مصطفی تاجزاده یک منتقد شریف است که دغدغه اش ایرانی آزاد و دموکراتیک که تامین کننده زیست انسانی و شرافتمندانه برای همه شهروندان فارغ از گرایشات فکری و عقیدتی و سیاسی و …. است.
تاجزاده یک ایرانی دلسوز، که دلش برای آینده این سرزمین میسوزد. زندان جای آقا مصطفی و جای هیچ نیروی سیاسی منتقد و مخالف با هر گرایش سیاسی نیست .
زندان اگر قراره جای کسی باشد ،جای کسانیست که به مردم دروغ گفتهاند، کشور را به بنبست کشاندهاند و با حکمرانی ضد مردمی خود ،منافع عمومی جامعه را در جهت گسترش اقتدارگرایی خود قربانی کردند.
زندان جای آنهایی که برای آزادی و نجات ایران فریاد زدند نیست .
این چه انصاف و انسانیت و عدالتی است که مردی که جز بیان صادقانه و جسورانه و قلم، صداقت و اندیشه سلاحی نداشت، پشت میلهها زندان باشد؟ تاریخ در خصوص این همه ناعدالتی و بی انصافی قضاوت خواهد کرد.
اما ما امروز تک تک شهروندان مسئولایم.
مسول بیتفاوتی در برابر زندانی شدن همه زندانیان سیاسی و انسداد حاکم و تداوم بازداشت امثال تاجزاده و قدیانی و سعید مدنی ،بهشتی شیرازی و مهدی محمودیان،فاطمه سپهری ،ناهید شیرپیشه ،بختیاری ،منوچهر بختیاری ،محمد نجفی و صدها زندانی سیاسی… و همه زنان و مردان آزادیخواه کشوریم .
تداوم زندان برای زندانیان سیاسی و حل نشدن موضوع زندان و ضجرها و ظلم هایی که در حق همه زندانیان روا داشته می شود یکی از نقاط تاریک عاملان انسداد و خفقان است و بی توجهی نیروهای سیاسی که ادعا و شعار دفاع از حقوق شهروندان و زندانیان را دارند اما در عمل هیچ اقدام موثری برای پایان بخشیدن به این ظلم روشن و مخالفت با استمرار حبس و زندان نمیکنند نیز نمی تواند تحت هیچ منطقی توجیه شود.
فعالین و کنشگران سیاسی مسئولند در برابر بیتفاوتی که منجر به تداوم حصر و زندان و محدودیت و اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی میشوند.
ما همگی مسولیم در برابر به مسلخ بردن آزادی. مسولیم در مقابل بی تفاوتی در برابر حقیقت و در برابر انسانیت.
امروز بیش از هر زمان دیگری کنشگران مدنی و سیاسی و فعالین منتقد و مخالف برغم همه اختلافات باید صدای آقا مصطفی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم، تا نگویند وجدان این ملت هم خاموش شده بود.
به امید ایرانی آزاد و دموکراتیک.
#مصطفی_تاجزاده
#زندانیان_سیاسی
🆔@tahkimmelat
🔰مرز باج و وفاق
✍ عباس عبدی
شاید برخی گمان کنند که حمایت و دفاع از رویکرد وفاق به این علت است که آقای پزشکیان آن را طرح کرده، طبعا ما هم باید دفاع کنیم. این ارزیابی حداقل در مورد رویکرد من درست نیست.
اخیراً برخی از مطالب گذشته خود را مرور میکردم دیدم که نه تنها بارها از ضرورت تفاهم درونساختاری به عنوان پیششرط هر نوع اصلاحات و تحول مثبت یاد کردهام، بلکه برای توصیف این وضعیت، مکرر کلمه وفاق را به کار بردهام.
بنابراین حمایت از این رویکرد آقای رییس جمهور را لازم میدانم و اتفاقاً تا کنون دستاوردهای بسیار خوبی در حوزههای گوناگون داشته است و از این نظر باید نمره خوبی را به آقای پزشکیان داد. البته خیلی از افراد هستند که با نگاه موردی و جزیی بویژه در حوزه انتصابات، منتقد شعار وفاق هستند، ولی هنگامی که به عملکرد کلان دولت نگاه میکنیم، متوجه میشویم که با همین شیوهها توانسته است، اهداف مهی را محقق کند که اگر رقیب وی بود شاید امروز سرنوشت غمباری برای ایران رقم خورده بود.
با وجود این در این یادداشت میخواهم به یکی از عملکردهای ضعیف و حتی خطرناک دولت اشاره کنم که با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست و اتفاقاً با رویکرد وفاق میتوان آن را حل کرد.
نحوه برخورد اکثریت مجلس با دولت پس از رأی اعتماد اولیه به کابینه پیشنهادی، کمکم تغییر کرد و در مسیر ضد وفاق قرار گرفت. ابتدا در ماجرای مصوبه خلاف مصالح ملی حجاب، یک اقلیت سر و صدا کردند و کارساز نشد بعد به بهانه افزایش قیمت ارز، مهمترین وزیر حوزه اقتصاد را استیضاح و برکنار کردند، در حالی که خودشان هم میدانستند، افزایش قیمت ارز ناشی از سیاستهای اقتصادی نیست، و جالب اینکه به محض تغییر سیاست خارجی، آن افزایش، مسیر معکوس یافت و حتی از زمان استیضاح هم پایین تر رفت!
ولی بدترین اقدام مجلس در هفته گذشته و در جریان رسیدگی به لایحه دو فوریتی دولت در باره تغییر ساعات رخ داد که با هیچ منطقی سازگار نبود و نیست. چگونه ممکن است مجلس با چنین لایحهای مخالفت کند؟ در حالی که خودشان پیش از دولت باید قانون قبلی که زیان فراوان داشت را لغو میکردند، نه اینکه دولت لایحه بیاورد. این اقدام خلاف مسلم منافع عمومی بود و نتیجهاش فشار به مردم و زمینهسازی برای بدبینی به دولت هنگام قطع برق تابستان است.
کافی است که بدانیم، تغییر ساعت در اغلب کشورهایی که در عرض جغرافیایی خاصی هستند با هدف کاهش مصرف انرژی اجرا میشود. در ایران، توقف آن در دوره احمدینژاد(۱۳۸۵) مصرف انرژی را ۳.۴٪ و پیک بار برق را ۳.۵٪ افزایش داد. اجرای آن هم در شرایط کنونی روزانه بیش از ۲۰۰ میلیون کیلوواتساعت در مصرف برق صرفهجویی میکند و حدود یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی پیک مصرف شبانه را کم میکند.
در حقیقت این اقدام نه تنها ضد وفاق بلکه ضد خیر عمومی نیز هست و هیچ دلیل عقلانی و اخلاق وجود ندارد که نمایندگان به یک خواست منطقی و بسیار ساده دولت تمکین نکنند. تمامی گزارشهای کارشناسی علیه قانون موجود است. پس دولت را مجبور میکنند که شیوه دیگری را برگزیند و ساعات کار را زودتر نماید و این در مقایسه با تغییر ساعت، سیاست مطلوبی نیست.
این دو مورد(استیضاح و رد لایحه ساعت) را هم نادیده میگیریم، چون در هر حال و به ظاهر جزو اختیارات مجلس است و به هر دلیلی دوست دارند این گونه عمل کنند، هر چند در یک جامعه سالم، اجازه این حد از سیاسیبازی را نمیدهند، ولی اکنون وضع ایران همین است. آنچه که بدتر از این دو و موجب تأسف است، فشل شدن دولت از طریق دخالت نمایندگان در عزل و نصبها و ملوکالطوایفی شدن دولت و تسخیر آن به دست نمایندگان و نه حتی مجلس است. مسئولیت این امر کاملاً متوجه آقای رییس است
...این رفتارها به معنای دقیق باج دادن است و ربطی به وفاق ندارد. نهاد دولت را زمینگیر میکند که کرده و آن را از مضمون و هدف اصلی دور میکند. هر چه باج دهید بدتر است. اینها ربطی به وفاق ندارد. مسألهای که مقام رهبری هم نسبت به آن حساس هستند و شخص آقای رییس جمهور باید آن را حل کند. وزرا آن اندازه از دخالتهای مجلس در عزل و نصبها نگران هستند که در عمل کارآیی خود را از دست دادهاند.
برخورد و نحوه مواجهه دولت با صدا و سیما نیز مثل مجلس، به شدت انفعالی است. دولت و آقای رییس جمهور در هر دو مورد باید ابتکار عمل داشته باشند. با شیوههای مرسوم قبلی نمیتوان مسألهای را حل کرد. باج دادن یک اشتباه ساده نیست، بلکه یک روند فاسد است. کل نظام اداری را مختل میکند.
باجگیری به نیروهای مافیایی هم سرایت کرده است و پیمانکاران و شرکتهای متقلب با اجاره کردن مافیای باجگیری، شرکتهای دولتی را تهدید میکنند و مدعی هستند که امکان فشار آوردن قانونی و سیاسی از سوی نمایندگان به وز ا و روسای شرکتها را دارند. در این باره بیشتر خواهم نوشت.
✍ عباس عبدی
شاید برخی گمان کنند که حمایت و دفاع از رویکرد وفاق به این علت است که آقای پزشکیان آن را طرح کرده، طبعا ما هم باید دفاع کنیم. این ارزیابی حداقل در مورد رویکرد من درست نیست.
اخیراً برخی از مطالب گذشته خود را مرور میکردم دیدم که نه تنها بارها از ضرورت تفاهم درونساختاری به عنوان پیششرط هر نوع اصلاحات و تحول مثبت یاد کردهام، بلکه برای توصیف این وضعیت، مکرر کلمه وفاق را به کار بردهام.
بنابراین حمایت از این رویکرد آقای رییس جمهور را لازم میدانم و اتفاقاً تا کنون دستاوردهای بسیار خوبی در حوزههای گوناگون داشته است و از این نظر باید نمره خوبی را به آقای پزشکیان داد. البته خیلی از افراد هستند که با نگاه موردی و جزیی بویژه در حوزه انتصابات، منتقد شعار وفاق هستند، ولی هنگامی که به عملکرد کلان دولت نگاه میکنیم، متوجه میشویم که با همین شیوهها توانسته است، اهداف مهی را محقق کند که اگر رقیب وی بود شاید امروز سرنوشت غمباری برای ایران رقم خورده بود.
با وجود این در این یادداشت میخواهم به یکی از عملکردهای ضعیف و حتی خطرناک دولت اشاره کنم که با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست و اتفاقاً با رویکرد وفاق میتوان آن را حل کرد.
نحوه برخورد اکثریت مجلس با دولت پس از رأی اعتماد اولیه به کابینه پیشنهادی، کمکم تغییر کرد و در مسیر ضد وفاق قرار گرفت. ابتدا در ماجرای مصوبه خلاف مصالح ملی حجاب، یک اقلیت سر و صدا کردند و کارساز نشد بعد به بهانه افزایش قیمت ارز، مهمترین وزیر حوزه اقتصاد را استیضاح و برکنار کردند، در حالی که خودشان هم میدانستند، افزایش قیمت ارز ناشی از سیاستهای اقتصادی نیست، و جالب اینکه به محض تغییر سیاست خارجی، آن افزایش، مسیر معکوس یافت و حتی از زمان استیضاح هم پایین تر رفت!
ولی بدترین اقدام مجلس در هفته گذشته و در جریان رسیدگی به لایحه دو فوریتی دولت در باره تغییر ساعات رخ داد که با هیچ منطقی سازگار نبود و نیست. چگونه ممکن است مجلس با چنین لایحهای مخالفت کند؟ در حالی که خودشان پیش از دولت باید قانون قبلی که زیان فراوان داشت را لغو میکردند، نه اینکه دولت لایحه بیاورد. این اقدام خلاف مسلم منافع عمومی بود و نتیجهاش فشار به مردم و زمینهسازی برای بدبینی به دولت هنگام قطع برق تابستان است.
کافی است که بدانیم، تغییر ساعت در اغلب کشورهایی که در عرض جغرافیایی خاصی هستند با هدف کاهش مصرف انرژی اجرا میشود. در ایران، توقف آن در دوره احمدینژاد(۱۳۸۵) مصرف انرژی را ۳.۴٪ و پیک بار برق را ۳.۵٪ افزایش داد. اجرای آن هم در شرایط کنونی روزانه بیش از ۲۰۰ میلیون کیلوواتساعت در مصرف برق صرفهجویی میکند و حدود یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی پیک مصرف شبانه را کم میکند.
در حقیقت این اقدام نه تنها ضد وفاق بلکه ضد خیر عمومی نیز هست و هیچ دلیل عقلانی و اخلاق وجود ندارد که نمایندگان به یک خواست منطقی و بسیار ساده دولت تمکین نکنند. تمامی گزارشهای کارشناسی علیه قانون موجود است. پس دولت را مجبور میکنند که شیوه دیگری را برگزیند و ساعات کار را زودتر نماید و این در مقایسه با تغییر ساعت، سیاست مطلوبی نیست.
این دو مورد(استیضاح و رد لایحه ساعت) را هم نادیده میگیریم، چون در هر حال و به ظاهر جزو اختیارات مجلس است و به هر دلیلی دوست دارند این گونه عمل کنند، هر چند در یک جامعه سالم، اجازه این حد از سیاسیبازی را نمیدهند، ولی اکنون وضع ایران همین است. آنچه که بدتر از این دو و موجب تأسف است، فشل شدن دولت از طریق دخالت نمایندگان در عزل و نصبها و ملوکالطوایفی شدن دولت و تسخیر آن به دست نمایندگان و نه حتی مجلس است. مسئولیت این امر کاملاً متوجه آقای رییس است
...این رفتارها به معنای دقیق باج دادن است و ربطی به وفاق ندارد. نهاد دولت را زمینگیر میکند که کرده و آن را از مضمون و هدف اصلی دور میکند. هر چه باج دهید بدتر است. اینها ربطی به وفاق ندارد. مسألهای که مقام رهبری هم نسبت به آن حساس هستند و شخص آقای رییس جمهور باید آن را حل کند. وزرا آن اندازه از دخالتهای مجلس در عزل و نصبها نگران هستند که در عمل کارآیی خود را از دست دادهاند.
برخورد و نحوه مواجهه دولت با صدا و سیما نیز مثل مجلس، به شدت انفعالی است. دولت و آقای رییس جمهور در هر دو مورد باید ابتکار عمل داشته باشند. با شیوههای مرسوم قبلی نمیتوان مسألهای را حل کرد. باج دادن یک اشتباه ساده نیست، بلکه یک روند فاسد است. کل نظام اداری را مختل میکند.
باجگیری به نیروهای مافیایی هم سرایت کرده است و پیمانکاران و شرکتهای متقلب با اجاره کردن مافیای باجگیری، شرکتهای دولتی را تهدید میکنند و مدعی هستند که امکان فشار آوردن قانونی و سیاسی از سوی نمایندگان به وز ا و روسای شرکتها را دارند. در این باره بیشتر خواهم نوشت.
🔰پیام کروبی به خانواده زندانیان سیاسی: شما با زندان و فشار سربلند ماندید
🔺مهدی کروبی در دیدار با جمعی از فعالان ستاد شهروند آزاد در انتخابات سال ۸۸؛
آمدنم در انتخابات دفاع از جمهوریت و حق رای مردم بود
🔻به قربانیان کهریزک گفتم ایستادم و حقیقت را می گویم
🔴پس از رفع حصر ۱۵ ساله مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز، جمعی از فعالان ستاد شهروند آزاد حامیان کاندیداتوری او در انتخابات ۱۳۸۸، که اعضای سابق سازمان ادوارتحکیم از مناطق مختلف کشور بودند، در نشستی صمیمی با وی دیدار کردند. این جلسه، که در فضایی خاص از احساسات و بیان خاطرات مشترک برگزار شد، فرصتی بود تا کروبی پس از سالها حصر تحمیلی، با تعدادی از همراهان خود در سال ۸۸ گفتوگو کرده و از فداکاری و استقامت ایشان و همه زندانیان سیاسی این سالها تجلیل کند.
🔴کروبی در ابتدای این دیدار با اشاره به انفجار بندرعباس به بازماندگان قربانیان تسلیت و برای آسیب دیدگان شفای عاجل آرزو کرد و از تجدید دیدار با همراهانش ابراز خوشحالی کرد و گفت: «بعد از ۱۵ سال دوری، دیدار شما قلبم را گرم کرد.» او به رنجهای فعالان حاضر اشاره کرد که بسیاریشان به دلیل فعالیت در جنبش سبز، زندان و محرومیتهای سنگین را تحمل کرده بودند. کروبی با قدردانی از خانواده زندانیان سیاسی افزود: «شما با زندان و فشار سربلند ماندید. من هم در حصر بودم و خدا را شکر شرمنده مردم و یاران نشدم، چون من هم در حصر همراهتان در این مسیر بودم.»
🔺وی با مرور سالهای حصر، از مصائب به ویژه سال های ابتدایی آن سخن گفت؛ از فشارهای روانی تا محدودیتهای طاقتفرسا. کروبی خاطراتی از تعرضات، توهینها و ضربوشتمهایی که خود و خانوادهاش در تجمعات متحمل شدند، بازگو کرد و به حمله به منزل شخصیاش اشاره کرد و گفت آن روزها حتی خانهام امن نبود. مهاجمان به منزل ما بارها هجوم آوردند، اما ما کوتاه نیامدیم.»
🔴کروبی سپس به انگیزهاش برای کاندیداتوری در سال ۸۸ پرداخت و با صراحت اظهار داشت: «میدانستم به هیچ قیمتی اجازه پیروزی به من نمیدهند. هدفم دفاع از جمهوریت و حق رأی مردم بود.» او به انتخابات ۱۳۸۴ گریزی زد و گفت: «تا صبح فردای انتخابات گزارشهای وزارت کشور نشان میداد من و آقای هاشمی به دور دوم راه یافتهایم، اما صبح ناگهان برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی سخنگوی شورای نگهبان به خواندن آرا انتخابات پرداخت و احمدینژاد را برای مرحله دوم معرفی کرد . هرچه اصرار کردم جزئیات آرا را بدهند، امتناع کردند. بعداً معلوم شد در اصفهان ۸۰۰ هزار رأی به نفع احمدینژاد خوانده شده است در حالی که برای بقیه کاندیداها کمتر از ۲۰۰ هزار رای خوانده شده بود و به هر حال او را به دور دوم بردند.»
🔺کروبی با تأسف افزود: «اگر همان موقع وزارت کشور دولت اصلاحات به من گفته بود از کجا ضربه خوردیم، شاید نمیگذاشتم کار به ریاستجمهوری احمدینژاد و فجایع بعدی برسد.»
🔺مهدی کروبی در دیدار با جمعی از فعالان ستاد شهروند آزاد در انتخابات سال ۸۸؛
آمدنم در انتخابات دفاع از جمهوریت و حق رای مردم بود
🔻به قربانیان کهریزک گفتم ایستادم و حقیقت را می گویم
🔴پس از رفع حصر ۱۵ ساله مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز، جمعی از فعالان ستاد شهروند آزاد حامیان کاندیداتوری او در انتخابات ۱۳۸۸، که اعضای سابق سازمان ادوارتحکیم از مناطق مختلف کشور بودند، در نشستی صمیمی با وی دیدار کردند. این جلسه، که در فضایی خاص از احساسات و بیان خاطرات مشترک برگزار شد، فرصتی بود تا کروبی پس از سالها حصر تحمیلی، با تعدادی از همراهان خود در سال ۸۸ گفتوگو کرده و از فداکاری و استقامت ایشان و همه زندانیان سیاسی این سالها تجلیل کند.
🔴کروبی در ابتدای این دیدار با اشاره به انفجار بندرعباس به بازماندگان قربانیان تسلیت و برای آسیب دیدگان شفای عاجل آرزو کرد و از تجدید دیدار با همراهانش ابراز خوشحالی کرد و گفت: «بعد از ۱۵ سال دوری، دیدار شما قلبم را گرم کرد.» او به رنجهای فعالان حاضر اشاره کرد که بسیاریشان به دلیل فعالیت در جنبش سبز، زندان و محرومیتهای سنگین را تحمل کرده بودند. کروبی با قدردانی از خانواده زندانیان سیاسی افزود: «شما با زندان و فشار سربلند ماندید. من هم در حصر بودم و خدا را شکر شرمنده مردم و یاران نشدم، چون من هم در حصر همراهتان در این مسیر بودم.»
🔺وی با مرور سالهای حصر، از مصائب به ویژه سال های ابتدایی آن سخن گفت؛ از فشارهای روانی تا محدودیتهای طاقتفرسا. کروبی خاطراتی از تعرضات، توهینها و ضربوشتمهایی که خود و خانوادهاش در تجمعات متحمل شدند، بازگو کرد و به حمله به منزل شخصیاش اشاره کرد و گفت آن روزها حتی خانهام امن نبود. مهاجمان به منزل ما بارها هجوم آوردند، اما ما کوتاه نیامدیم.»
🔴کروبی سپس به انگیزهاش برای کاندیداتوری در سال ۸۸ پرداخت و با صراحت اظهار داشت: «میدانستم به هیچ قیمتی اجازه پیروزی به من نمیدهند. هدفم دفاع از جمهوریت و حق رأی مردم بود.» او به انتخابات ۱۳۸۴ گریزی زد و گفت: «تا صبح فردای انتخابات گزارشهای وزارت کشور نشان میداد من و آقای هاشمی به دور دوم راه یافتهایم، اما صبح ناگهان برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی سخنگوی شورای نگهبان به خواندن آرا انتخابات پرداخت و احمدینژاد را برای مرحله دوم معرفی کرد . هرچه اصرار کردم جزئیات آرا را بدهند، امتناع کردند. بعداً معلوم شد در اصفهان ۸۰۰ هزار رأی به نفع احمدینژاد خوانده شده است در حالی که برای بقیه کاندیداها کمتر از ۲۰۰ هزار رای خوانده شده بود و به هر حال او را به دور دوم بردند.»
🔺کروبی با تأسف افزود: «اگر همان موقع وزارت کشور دولت اصلاحات به من گفته بود از کجا ضربه خوردیم، شاید نمیگذاشتم کار به ریاستجمهوری احمدینژاد و فجایع بعدی برسد.»
Forwarded from حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
بیانیه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی شعبه هرمزگان در مورد فاجعه انفجار در بندرعباس
شعبه استان هرمزگان حزب اتحاد ایران اسلامی با صدور بیانیه ای ضمن ابراز همدردی با خانواده های داغدار و مجروحین و مصدومان فاجعه انفجار در بندرعباس، خواستار رسیدگی دقیق و بدون ملاحظه برای بررسی ابعاد این حادثه شد.
به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت، متن این بیانیه به شرح زیر است:
بنام خدا
🔹حادثه غم انگیز وتأسف آور انفجار در محوطه سازمان بنادر و کشتیرانی شهید رجایی بندرعباس که در مورخه ششم اردیبهشت ماه سال هزار و چهارصد و چهار بوقوع پیوست و منجر به درگذشت و مصدومیت تعداد زیادی از همشهریان و هموطنان عزیزمان گردید و خسارات مادی گسترده ای نیز ایجاد کرد، موجی از شوک و نگرانی در هم استانی های عزیز و سایر ایرانیان بزرگوار در اقصی نقاط کشور ایجاد نمود.
ضمن اعلام همدردی با عزیزان صدمه دیده و خانواده های داغدار این واقعه دردناک نکاتی را به استحضار می رساند:
🔹1-ازهمه مدیران اداری ستادی امدادی امنیتی در سطوح ملی و محلی و فرماندهان شایسته نظامی و انتظامی و خصوصا از جناب آقای دکتر محمد آشوری استاندار محبوب و محترم استان و همچنین جناب دکتر مرادی نماینده حوزه مرکزی استان که از لحظه وقوع حادثه در میدان حضور مستقیم داشته و با قبول ریسک خطر در آن فضای بحرانی به مسئولیت خطیرخود عمل نموده و کماکان در حال مدیریت و کنترل بحران هستند، صمیمانه تشکر و قدردانی مینماییم.
🔹2-با توجه به امکان سوءاستفاده دشمنان خارجی و برخی کج فهمان داخلی از فضای بوجود آمده درحواشی اینگونه رویدادها بخصوص با توجه به شرایط حساس منطقه از همه مردم عزیزمان و رسانه ها و مدیران گروههای مجازی تقاضا می شود که ضمن تداوم همکاریهای انسانی از جمله اهداء خون که بایستی قدردان حضورگسترده مردم در این مورد بود و سایر درخواست هایی که از طرف مقامات مسؤول اعلام میشود صرفا اطلاعات لازم را ازطریق مقامات مسئول کشوری ومحلی دریافت و به شایعات وگمانه زنی های بی اساس توجه ننمایند. همچنین از مدیران عزیز نیز می خواهیم تا صادقانه و دراسرع وقت اطلاعات ضروری را به اطلاع مردم شریف برسانند تا شبهه ای درین رابطه ایجاد نگردد.
🔹3- گرچه قطعا تحقیق لازم برای مشخص شدن ابعاد قصور یا تقصیر عوامل این حادثه غمبار فرصتی مناسب تر طلب میکند اما رسیدگی دقیق و بدون تعارف و ملاحظه درخواستی است که عدم حصول آن می تواند به فضای بی اعتمادی در جامعه دامن بزند.
🔹در پایان ضمن ابراز همدردی با همه خانواده های داغدار و آسیب دیده، از خداوند متعال برای درگذشتگان این حادثه علو درجات، برای بازماندگان صبر و برای مجروحین و مصدومین شفای عاجل طلب می کنیم. والسلام.
حزب اتحاد ایران اسلامی - شعبه استان هرمزگان
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
شعبه استان هرمزگان حزب اتحاد ایران اسلامی با صدور بیانیه ای ضمن ابراز همدردی با خانواده های داغدار و مجروحین و مصدومان فاجعه انفجار در بندرعباس، خواستار رسیدگی دقیق و بدون ملاحظه برای بررسی ابعاد این حادثه شد.
به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت، متن این بیانیه به شرح زیر است:
بنام خدا
🔹حادثه غم انگیز وتأسف آور انفجار در محوطه سازمان بنادر و کشتیرانی شهید رجایی بندرعباس که در مورخه ششم اردیبهشت ماه سال هزار و چهارصد و چهار بوقوع پیوست و منجر به درگذشت و مصدومیت تعداد زیادی از همشهریان و هموطنان عزیزمان گردید و خسارات مادی گسترده ای نیز ایجاد کرد، موجی از شوک و نگرانی در هم استانی های عزیز و سایر ایرانیان بزرگوار در اقصی نقاط کشور ایجاد نمود.
ضمن اعلام همدردی با عزیزان صدمه دیده و خانواده های داغدار این واقعه دردناک نکاتی را به استحضار می رساند:
🔹1-ازهمه مدیران اداری ستادی امدادی امنیتی در سطوح ملی و محلی و فرماندهان شایسته نظامی و انتظامی و خصوصا از جناب آقای دکتر محمد آشوری استاندار محبوب و محترم استان و همچنین جناب دکتر مرادی نماینده حوزه مرکزی استان که از لحظه وقوع حادثه در میدان حضور مستقیم داشته و با قبول ریسک خطر در آن فضای بحرانی به مسئولیت خطیرخود عمل نموده و کماکان در حال مدیریت و کنترل بحران هستند، صمیمانه تشکر و قدردانی مینماییم.
🔹2-با توجه به امکان سوءاستفاده دشمنان خارجی و برخی کج فهمان داخلی از فضای بوجود آمده درحواشی اینگونه رویدادها بخصوص با توجه به شرایط حساس منطقه از همه مردم عزیزمان و رسانه ها و مدیران گروههای مجازی تقاضا می شود که ضمن تداوم همکاریهای انسانی از جمله اهداء خون که بایستی قدردان حضورگسترده مردم در این مورد بود و سایر درخواست هایی که از طرف مقامات مسؤول اعلام میشود صرفا اطلاعات لازم را ازطریق مقامات مسئول کشوری ومحلی دریافت و به شایعات وگمانه زنی های بی اساس توجه ننمایند. همچنین از مدیران عزیز نیز می خواهیم تا صادقانه و دراسرع وقت اطلاعات ضروری را به اطلاع مردم شریف برسانند تا شبهه ای درین رابطه ایجاد نگردد.
🔹3- گرچه قطعا تحقیق لازم برای مشخص شدن ابعاد قصور یا تقصیر عوامل این حادثه غمبار فرصتی مناسب تر طلب میکند اما رسیدگی دقیق و بدون تعارف و ملاحظه درخواستی است که عدم حصول آن می تواند به فضای بی اعتمادی در جامعه دامن بزند.
🔹در پایان ضمن ابراز همدردی با همه خانواده های داغدار و آسیب دیده، از خداوند متعال برای درگذشتگان این حادثه علو درجات، برای بازماندگان صبر و برای مجروحین و مصدومین شفای عاجل طلب می کنیم. والسلام.
حزب اتحاد ایران اسلامی - شعبه استان هرمزگان
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
Forwarded from توئیت کده
Forwarded from خبرفوری (ادمین ۱)
🔺ادعای رویترز درباره پیشنهاد ایران برای ملاقات با تروئیکای اروپایی
🔹خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای آگاه مدعی شد که ایران پیشنهاد داده است که در تاریخ ۲ مه (۱۲ اردیبهشت) با فرانسه، انگلیس و آلمان در رم برای بحث در مورد برنامه هستهای دیدار کند.
🔹براساس این گزارش رویترز، اروپاییها هنوز به پیشنهاد ایران برای مذاکرات این هفته در روز جمعه پاسخی ندادهاند./تسنیم
@khabarfouri
🔹خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای آگاه مدعی شد که ایران پیشنهاد داده است که در تاریخ ۲ مه (۱۲ اردیبهشت) با فرانسه، انگلیس و آلمان در رم برای بحث در مورد برنامه هستهای دیدار کند.
🔹براساس این گزارش رویترز، اروپاییها هنوز به پیشنهاد ایران برای مذاکرات این هفته در روز جمعه پاسخی ندادهاند./تسنیم
@khabarfouri
Forwarded from عآلیجناب
اینکه بوشهریها جشنواره موسیقی رو به دسته عزاداری تبدیل میکنن، اصفهانیا در سازمان انتقال خون رو از جا میکنن تا خون بدن، مردم گیلان و تبریز نصف روز تو صف اهداءخون هستند و پزشکا برای درمان رایگان آدرس میذارن و اردبیلیا جشن تیم فوتبالشونو به بعد موکول می کنن فقط یک معنا داره:
ایران
✍مسعود لاهوت
@Aalijnab
ایران
✍مسعود لاهوت
@Aalijnab