🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸
♦️جامعهشناسی ایرانی، آشیانهای برای بنیادگرایی/ بنیادافکنی
(گفتگویی با آقای حسن محدثی)
✍️بهرام روشنضمیر
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
ادامه از پیش
بخش سوم:
جامعهشناسی یا جامعهسازی (جامعهدرمانی)؟ مسئله این است!
اما آقای محدثی، بلاخره شما از کدام مکتب در جامعهشناسی سخن میگویید؟ در کدام سنت ایستادهاید؟ در گفتگو با آقای مهرداد ملکزاده فرمودید بخشی از جامعهشناسان به توصیفِ علمی بسنده نمیکنند و تفکری انتقادی همراه با نظریهپردازی و مشارکت در ساختِ جامعه (مهندسی اجتماعی؟) دارند و مارکس را مثال زدید. ایندرحالی است که ترجیعبندِ جملات شما معمولا ماکس وبر است. بلآخره مارکسی میاندیشید یا وبری؟ یا با مکتب محدثی روبروییم؟ شما (باز عرض میکنم به عنوان تیپِ جامعهشناس) هرگاه که به نقدِ دیگران (مثلا طباطبایی) مینشینید از موضع دانشگاه و آکادمی سخن میگویید. این در حالی است که مثلا در گفتگوی آخرتان با آقای صحافی روایتی که از تاریخِ ایران دادید و عباراتی چون زبان فارسی را به ما حقنه کردند، نسبت به روایتِ زندهیاد طباطبایی، از روایت جریان اصلی دانشگاه، دورتر و در یک کلام، اساسا بیپایه بود.
شما حتی در طولِ یک برنامه، با حفظِ سمتِ آقای معلم و استاد دانشگاه، ناگهان شروع به باید و نبایدِ روشنفکرانه-فیلسوفانه میکنید و نامش را هم میگذارید «احساسِ وظیفۀ یک جامعهشناس با رویکرد انتقادی و با پیشنهادات برای آینده».
آقای محدثی کدام را باور کنیم؟ اگر شما همزمان حق دارید هرکجا طلبید «دانشمندِ آکادمیک» باشید و هرکجا طلبید «مهندسِ جامعهساز» پس چرا دیگران نتوانند؟ آیا جوازِ طبابت جامعه را به جامعهشناس میدهند و شما پس از تشخیص به تجویز برای درمان جامعه میپردازید؟ رشته شما سوسیولوژی است یا سوسیوتراپی؟ آیا برکشیدنِ جامعهشناسی به جامعهسازی یا جامعهدرمانی اتفاقا فروافتادنش به سطحِ روشنفکریِ بیمسئولیتِ کافهنشین نیست؟
آیا مناظراتِ پرتعداد شما پر کردنِ خلاء کمبود فضاهای عمومی (کافهای) در ایران به نسبتِ جایی مثل فرانسه نیست، که در آن - البته بدون گیلاس - بلندبلند بیاندیشید؟ اشتباه نشود! هیچ ایرادی ندارد. به شرطی که بپذیرید از برجِ عاجِ آکادمی بیرون آمده و دیگر در قلعۀ مستحکمِ خود مقامِ لُرد ندارید. در لحظهای که از توصیف دیسیپلینی به نقدِ روشنفکرانۀ سهگانۀ حکومت/عوام/ایدئولوژی (تعبیر از خودتان) وارد میشوید و احساس مسئولیتِ اجتماعی (بخوانید کنش سیاسی) را جایگزینِ بیطرفی علمیِ خنثی میکنید، دیگر «آقای معلم» نیستید. بد میگویم؟
(متاسفانه همچنان ادامه دارد)
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
♦️جامعهشناسی ایرانی، آشیانهای برای بنیادگرایی/ بنیادافکنی
(گفتگویی با آقای حسن محدثی)
✍️بهرام روشنضمیر
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
ادامه از پیش
بخش سوم:
جامعهشناسی یا جامعهسازی (جامعهدرمانی)؟ مسئله این است!
اما آقای محدثی، بلاخره شما از کدام مکتب در جامعهشناسی سخن میگویید؟ در کدام سنت ایستادهاید؟ در گفتگو با آقای مهرداد ملکزاده فرمودید بخشی از جامعهشناسان به توصیفِ علمی بسنده نمیکنند و تفکری انتقادی همراه با نظریهپردازی و مشارکت در ساختِ جامعه (مهندسی اجتماعی؟) دارند و مارکس را مثال زدید. ایندرحالی است که ترجیعبندِ جملات شما معمولا ماکس وبر است. بلآخره مارکسی میاندیشید یا وبری؟ یا با مکتب محدثی روبروییم؟ شما (باز عرض میکنم به عنوان تیپِ جامعهشناس) هرگاه که به نقدِ دیگران (مثلا طباطبایی) مینشینید از موضع دانشگاه و آکادمی سخن میگویید. این در حالی است که مثلا در گفتگوی آخرتان با آقای صحافی روایتی که از تاریخِ ایران دادید و عباراتی چون زبان فارسی را به ما حقنه کردند، نسبت به روایتِ زندهیاد طباطبایی، از روایت جریان اصلی دانشگاه، دورتر و در یک کلام، اساسا بیپایه بود.
شما حتی در طولِ یک برنامه، با حفظِ سمتِ آقای معلم و استاد دانشگاه، ناگهان شروع به باید و نبایدِ روشنفکرانه-فیلسوفانه میکنید و نامش را هم میگذارید «احساسِ وظیفۀ یک جامعهشناس با رویکرد انتقادی و با پیشنهادات برای آینده».
آقای محدثی کدام را باور کنیم؟ اگر شما همزمان حق دارید هرکجا طلبید «دانشمندِ آکادمیک» باشید و هرکجا طلبید «مهندسِ جامعهساز» پس چرا دیگران نتوانند؟ آیا جوازِ طبابت جامعه را به جامعهشناس میدهند و شما پس از تشخیص به تجویز برای درمان جامعه میپردازید؟ رشته شما سوسیولوژی است یا سوسیوتراپی؟ آیا برکشیدنِ جامعهشناسی به جامعهسازی یا جامعهدرمانی اتفاقا فروافتادنش به سطحِ روشنفکریِ بیمسئولیتِ کافهنشین نیست؟
آیا مناظراتِ پرتعداد شما پر کردنِ خلاء کمبود فضاهای عمومی (کافهای) در ایران به نسبتِ جایی مثل فرانسه نیست، که در آن - البته بدون گیلاس - بلندبلند بیاندیشید؟ اشتباه نشود! هیچ ایرادی ندارد. به شرطی که بپذیرید از برجِ عاجِ آکادمی بیرون آمده و دیگر در قلعۀ مستحکمِ خود مقامِ لُرد ندارید. در لحظهای که از توصیف دیسیپلینی به نقدِ روشنفکرانۀ سهگانۀ حکومت/عوام/ایدئولوژی (تعبیر از خودتان) وارد میشوید و احساس مسئولیتِ اجتماعی (بخوانید کنش سیاسی) را جایگزینِ بیطرفی علمیِ خنثی میکنید، دیگر «آقای معلم» نیستید. بد میگویم؟
(متاسفانه همچنان ادامه دارد)
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Amin
اقلیت فحاش و زیبافاشیسم پلورالیستی: نقدی علیه انحصار مودبانه گفتوگو کردن
یکی از تلخترین پارادوکسهای گفتمان آزادی و پلورالیسم فرهنگی در ایران کنونی، پذیرش بیچونوچرای شکلهایی از قبیلهگرایی فرهنگیست. ما امروز شاهد بازگشتی پرهیاهو به هویتهای قومی، منطقهای، سنتی و دوران غار هستیم؛ بازگشتی که در ظاهر بهنام تکثر و تنوع، اما در باطن گاه به مرزبندی، شکاف اجتماعی، و بازتولید انحصار میانجامد.
این قبیلهگرایی فرهنگی، که در پوشش حق فرهنگی، زبان مادری، یا لباس سنتی به رسمیت شناخته میشود، نهتنها تحمل میگردد، بلکه تشویق هم میشود؛ حتی وقتی که به صراحت به حذف دیگری، افسانهسازی انحصارطلبانه، و نفی همزیستی تنوعپذیر دامن میزند. اما در همین نقطه، تناقض به اوج میرسد؛ اگر منتقدی، چه خشمگین چه مودب، زبان به اعتراض بگشاید، بهویژه اگر لحناش تند، بیواسطه، یا پر از فحش باشد، بلافاصله به نام اخلاق، ادب، یا فرهنگ گفتوگو حذف میشود.
در نتیجه، فحاشی به قبیلهگرایی واگرا و نسلکش ممنوع است، اما خودِ قبیلهگرایی نهتنها مجاز، بلکه زیبا، ریشهدار، و حتی افتخارآمیز جلوه داده میشود! پلورالیسم فرهنگی، که باید ابزار فهم تفاوت و کاهش خشونت باشد، بدل میشود به ابزاری برای حذف فریادهایی که صداقتشان تلخ است.
مدعیان آزادی و پلورالیسم فرهنگی مه یکی از آنان یک جامعهشناس درجه سومی به نام محدثی است، پیوسته از شنیدن صدای دیگر سخن میگویند. اما بهمحض اینکه این صدا کمی فحاش میشود، مودب نیست، یا با معیارهای زیباییشناسی فرهیختشان نمیخواند، همان مدعیان پلورالیسم بهسرعت سراغ فیلتر و حذف میروند. چرا؟ چون تنوع را فقط تا جایی تحمل میکنند که خوشبو باشد و حول محور تفکرات ایشان پرواز نماید.
من اینجا نه از موضع قربانی، بلکه از موضع اقلیت فحاش سخن میگویم. همان اقلیتی که نیمقرن مسلمانان ترویست پابرهنه و جامعهشناسان ایرانفروشی چون شریعتی هویت ایرانی آنها را کوبیده و تحقیر کردند ولی هیچکدام از این سُفلگان بیمایه بیانهای در راستای دفاع از مای اقلیت خاموش در این ۴۶ سال ارائه نکرد. همانهایی که وقتی از ایران حرف میزدن همپیالگان همین شیادان نهتنها از آنان دفاع نکردند که بر آنان تاختند.
بله، من به روشنفکر بیوطنی که مرزهای فلسطين برای او اهمیت دارد ولی ایران برای او جعل و دروغ است فحش میدهم. زبانم نرم نیست و با کلمات در دهانشان خواهم زد. چرا؟ چون آنچه دیدهام، آنچه تجربه کردهام، زخم و خشم بوده.
بیایید صادق باشیم؛ آزادی بیانی که اینان به دروغ از آن حرف میزنند در عمل، یعنی آزادی برای کسانی که بلدند قشنگ و دانشگاهی حرف بزنند، هرچند شبهعلم و واگرا و تجزیهطلبانه باشد؛ کسانی که واژگانشان آغشته به ادب، لطافت، و بوی قهوه و سیگار لایت است.
بله، من فحاشم. اما خشونتطلب نیستم. اتفاقا زبان فحاش اغلب واکنشیست به خشونتِ پیشینی سانسور، حذف، تمسخر و سکوت تحمیلی. فحش، راه عبور از گلوگاههای خفقان است. اگر نمیخواهی این صدا را بشنوید، پس شما آزادی بیان نمیخواهید؛ شما صرفا حرفشنوی گزینشی میخواهید.
وقتی از پلورالیسم فرهنگی حرف میزنید، منظورتان چیست؟ پذیرش لهجه؟ لباس؟ سبک زندگی؟ پس چرا وقتی کسی زبان عامیانه، خشن یا زشت دارد، بهجای شنیدن و تحلیل، او را حذف میکنید؟ چرا زبان حاشیهای فحاش را بهجای معنا دادن، غیرفرهنگی مینامید؟ اگر تنوع فقط تا جایی مجاز است که دکوراسیون فکری شما را بههم نزند، پس شما پلورالیست نیستید؛ شما زیبافاشیستید.
وقتی دکترین دروغین پلورالیسم فرهنگی آقای جامعهشناس حکومتی، به من میگوید "اگه دوباره فحش بدهید یا توهین کنید، حذف میشی"، این جمله خشونتبارتر از هر فحشیست که ممکن است من گفته باشم. چون پشتش نه فقط حذف یک پیام، بلکه حذف یک گونهی زبانی و یک نحوهی وجود داشتن نهفته است. شما اسمش را میگذارید مدیریت محتوا؛ اما اسم دقیقترش هست؛ سرکوب طبقاتی-فرهنگی زبان حاشیهای فحاش است.
یکی از تلخترین پارادوکسهای گفتمان آزادی و پلورالیسم فرهنگی در ایران کنونی، پذیرش بیچونوچرای شکلهایی از قبیلهگرایی فرهنگیست. ما امروز شاهد بازگشتی پرهیاهو به هویتهای قومی، منطقهای، سنتی و دوران غار هستیم؛ بازگشتی که در ظاهر بهنام تکثر و تنوع، اما در باطن گاه به مرزبندی، شکاف اجتماعی، و بازتولید انحصار میانجامد.
این قبیلهگرایی فرهنگی، که در پوشش حق فرهنگی، زبان مادری، یا لباس سنتی به رسمیت شناخته میشود، نهتنها تحمل میگردد، بلکه تشویق هم میشود؛ حتی وقتی که به صراحت به حذف دیگری، افسانهسازی انحصارطلبانه، و نفی همزیستی تنوعپذیر دامن میزند. اما در همین نقطه، تناقض به اوج میرسد؛ اگر منتقدی، چه خشمگین چه مودب، زبان به اعتراض بگشاید، بهویژه اگر لحناش تند، بیواسطه، یا پر از فحش باشد، بلافاصله به نام اخلاق، ادب، یا فرهنگ گفتوگو حذف میشود.
در نتیجه، فحاشی به قبیلهگرایی واگرا و نسلکش ممنوع است، اما خودِ قبیلهگرایی نهتنها مجاز، بلکه زیبا، ریشهدار، و حتی افتخارآمیز جلوه داده میشود! پلورالیسم فرهنگی، که باید ابزار فهم تفاوت و کاهش خشونت باشد، بدل میشود به ابزاری برای حذف فریادهایی که صداقتشان تلخ است.
مدعیان آزادی و پلورالیسم فرهنگی مه یکی از آنان یک جامعهشناس درجه سومی به نام محدثی است، پیوسته از شنیدن صدای دیگر سخن میگویند. اما بهمحض اینکه این صدا کمی فحاش میشود، مودب نیست، یا با معیارهای زیباییشناسی فرهیختشان نمیخواند، همان مدعیان پلورالیسم بهسرعت سراغ فیلتر و حذف میروند. چرا؟ چون تنوع را فقط تا جایی تحمل میکنند که خوشبو باشد و حول محور تفکرات ایشان پرواز نماید.
من اینجا نه از موضع قربانی، بلکه از موضع اقلیت فحاش سخن میگویم. همان اقلیتی که نیمقرن مسلمانان ترویست پابرهنه و جامعهشناسان ایرانفروشی چون شریعتی هویت ایرانی آنها را کوبیده و تحقیر کردند ولی هیچکدام از این سُفلگان بیمایه بیانهای در راستای دفاع از مای اقلیت خاموش در این ۴۶ سال ارائه نکرد. همانهایی که وقتی از ایران حرف میزدن همپیالگان همین شیادان نهتنها از آنان دفاع نکردند که بر آنان تاختند.
بله، من به روشنفکر بیوطنی که مرزهای فلسطين برای او اهمیت دارد ولی ایران برای او جعل و دروغ است فحش میدهم. زبانم نرم نیست و با کلمات در دهانشان خواهم زد. چرا؟ چون آنچه دیدهام، آنچه تجربه کردهام، زخم و خشم بوده.
بیایید صادق باشیم؛ آزادی بیانی که اینان به دروغ از آن حرف میزنند در عمل، یعنی آزادی برای کسانی که بلدند قشنگ و دانشگاهی حرف بزنند، هرچند شبهعلم و واگرا و تجزیهطلبانه باشد؛ کسانی که واژگانشان آغشته به ادب، لطافت، و بوی قهوه و سیگار لایت است.
بله، من فحاشم. اما خشونتطلب نیستم. اتفاقا زبان فحاش اغلب واکنشیست به خشونتِ پیشینی سانسور، حذف، تمسخر و سکوت تحمیلی. فحش، راه عبور از گلوگاههای خفقان است. اگر نمیخواهی این صدا را بشنوید، پس شما آزادی بیان نمیخواهید؛ شما صرفا حرفشنوی گزینشی میخواهید.
وقتی از پلورالیسم فرهنگی حرف میزنید، منظورتان چیست؟ پذیرش لهجه؟ لباس؟ سبک زندگی؟ پس چرا وقتی کسی زبان عامیانه، خشن یا زشت دارد، بهجای شنیدن و تحلیل، او را حذف میکنید؟ چرا زبان حاشیهای فحاش را بهجای معنا دادن، غیرفرهنگی مینامید؟ اگر تنوع فقط تا جایی مجاز است که دکوراسیون فکری شما را بههم نزند، پس شما پلورالیست نیستید؛ شما زیبافاشیستید.
وقتی دکترین دروغین پلورالیسم فرهنگی آقای جامعهشناس حکومتی، به من میگوید "اگه دوباره فحش بدهید یا توهین کنید، حذف میشی"، این جمله خشونتبارتر از هر فحشیست که ممکن است من گفته باشم. چون پشتش نه فقط حذف یک پیام، بلکه حذف یک گونهی زبانی و یک نحوهی وجود داشتن نهفته است. شما اسمش را میگذارید مدیریت محتوا؛ اما اسم دقیقترش هست؛ سرکوب طبقاتی-فرهنگی زبان حاشیهای فحاش است.
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️شرحی معقول و بیطرفانه در بارهی مناظره
بازنشر: ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
https://www.youtube.com/watch?v=aDHaPIQdPi8
#مناظره
#ابراهیم_صحافی
#نیما_افشار_نادری
@NewHasanMohaddesi
♦️شرحی معقول و بیطرفانه در بارهی مناظره
بازنشر: ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
https://www.youtube.com/watch?v=aDHaPIQdPi8
#مناظره
#ابراهیم_صحافی
#نیما_افشار_نادری
@NewHasanMohaddesi
YouTube
مناظره ایرانشهری و جواد طباطبایی در آزاد
کانال اصلی نیما افشارنادری در یوتیوب (لینک سابسکرایب):
کانال تلگرام:
https:/www.tg-me.com/NimaAfsharNaderi
لینک جوین (حمایت):
https://www.youtube.com/channel/UCYDOVO7EpX3QNEf9Ddk1-AQ/join
در توییتر:
https://x.com/nimania
در اینستاگرام:
https://www.instagram.c…
کانال تلگرام:
https:/www.tg-me.com/NimaAfsharNaderi
لینک جوین (حمایت):
https://www.youtube.com/channel/UCYDOVO7EpX3QNEf9Ddk1-AQ/join
در توییتر:
https://x.com/nimania
در اینستاگرام:
https://www.instagram.c…
♦️[دلالتهای قوم نامرئی: "قوم پارس وجود ندارد"]
✍️دکتر عادل محمدی
دکترای تخصصی زبانشناسی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
در زبانشناسی، اصطلاح "نمونه ازلی prototype" به مدلی از یک واژه یا مفهوم اشاره دارد که در ذهن گویشوران، نماینده اصلی و نمادین آن دسته محسوب میشود. وقتی میگوییم "پرنده"، اغلب افراد به چیزی مثل گنجشک، کبوتر یا قناری فکر میکنند، نه به شترمرغ یا پنگوئن. در اینجا، گنجشک یا کبوتر میشوند نمونههای ازلی برای دستهی پرنده.
در گفتمانهای قدرتمحور، گروه غالب ممکن است زبان و فرهنگ خود را به عنوان نمونه ازلی برای "ملت"، "فرهنگ ملی" یا "زبان ملی" جا بزند و بقیه را به حاشیه برانند. این همان کاری است که فرهنگ فارسی به عنوان "نمونه ازلی" ایران تعریف میشود و بقیه فرهنگها خردفرهنگ و محلی شمرده میشوند.
اینکه جریان ایرانشهری میگویند "قوم پارس وجود ندارد" و "زبان فارس زبانِ قوم خاصی نیست" یک سبک واژگانی تا ذهن افراد را گیج کنند و اجازه ندهند بحث سلطه فرهنگی و سیاسی یک جریان خاص برجسته شود. سه فیلسوف مهم، فرانتس فانون، ادوارد سعید و هانا آرنت، این پدیده را اینگونه شرح میدهند:
فرانتس فانون در کتاب دوزخیان روی زمین میگوید که: "انسان تمامیتخواه برای آنکه بتواند قدرت خود را حفظ کند، در صدد است هویت دیگران را تحت سلطه خود را پاک کند". دنیای تمامیتخواه، دنیایی تکهتکه شده است که در آن فرهنگ خود را نمونه ازلی و بقیه را در حاشیه قرار میدهد.
جریان ایرانشهری با گفتن اینکه "قوم فارسی وجود ندارد"، تلاش میکند که فرهنگ دیگری خود مانند ترکها، کُردها، بلوچها. گیلکی و... را در ایران خُردفرهنگ نگه دارد و آنها را زیر چتر هژمونی و تسلط گفتمانی خود در یک واحد کل همگون سازد. این ترفند، زودن گذشته و انکار تاریخ دیگری است؛ روشی که قبلاً تمامیتخواهان اروپایی در آفریقا و آمریکا نیز اجرا کرده بودند.
ادوارد سعید در کتاب شرقشناسی چنین توضیح میدهد که: "گروههای غالب، روایتهایی میسازند که قدرت خود را تثبیت نمایند". "روایتها ابزار اصلی حفظ و اعمال قدرت هستند". جملهی "فارس وجود ندارد" یک حقه است برای آنکه فارسمحور بودن گروههای غالب را پنهان کند. این جمله از یک طرف، فرهنگ فارسی را نماینده کل یک سرزمین معرفی میکند و از سوی دیگر میگوید فارس اصلاً وجود ندارد! این پارادوکس باعث میشود هر کسی که حرف از سلطهی فارسی بزند، برچسب ضدایرانی و تجزیهطلب بخورد. همین مدل را تمامیتخواهان در هند و الجزایر نیز اجرا کرده بودند.
هانا آرنت در کتاب خاستگاههای توتالیتاریسم توضیح میدهد که "تمامیتخواهان با پاککردن هویتهای جمعی، قدرت خود را تثبیت میکنند". او میگوید "سرکوب هویت فردی و جمعی یکی از پایههای اصلی تمامیتخواهان مدرن است". فارسمحوری با نادیده گرفتن هویت ملیتهای غیرفارس و تحمیل فرهنگ و زبان فارسی، تلاش دارد یک هویت یکدست و کنترلشده ایجاد کند؛ همان چیزی که آرنت از آن به عنوان نابودی تنوع و تکثر هویتی یاد میکند.
دولت تمامیتخواه ترکیه یکزمانی میگفت: "کُردها اصلاً وجود ندارند و آنها ترکهای کوهنشین هستند". چین همیشه میگوید تبت از روز اول جزئی از خاک چین بوده و ملت تبت را یک نژاد چینی معرفی میکند. ملتهای بومی سیبری مثل یاکوتها، ننتسها و چوکچیها نیز به همین روال هویتشان انکار میشود. مسکو همیشه سعی کرده این ملتها را در "هویت روسی" جذب کند و آنها را از بین ببرد.
در نهایت، گفتن اینکه "پارس وجود ندارد" یک روش برای پنهاننمودن سلطه فرهنگی و سیاسی گروههای غالب است.
🔸محدثی: سلطهگری از طریق نامرئیسازیی قومیت و اعمال سلطه از رهگذر قومی نامرئی از ساز و کارهای جریان مرکزگرا است. در صد سال اخیر ملیگرایی از رهگذر قوم نامرئی در ایران اعمال سلطه کرده است. خودنامرئیسازی به نام ایران مهمترین شکل اعمال سلطه در صد سال اخیر علیه اتنیکها و فرهنگهای ایرانی بوده است؛ شیوهای که راه را برای انواع انحصارگرایی باز کرده است.
در صد سال اخیر، مرکز خود را تحت نام ایران و کشور جا زده است تا راه را برای حذف تمامی نیروهای ضد انحصارگرایی و ضد مرکزگرایی بگشاید. قوم نامرئی خود را ایران معرفی میکند. ضروری است نقاب قوم نامرئی را برداریم و فریاد بکشیم که شما مساوی با ایران نیستید.
قوم نامرئی مشخصههایی دارد:
۱. فارس زبان است،
۲. شیعه است،
۳. ترجیحا تهرانی است نه شهرستانی، و در درجهی بعدی آسیمیلهی مرکز است،
۴. فرزند کورش و داریوش است.
#قوم_پارس
#زبانشناسی
#قوم_نامرئی
#عادل_محمدی
#خودنامرئیسازی
#نامرئیسازی_قومیت
@NewHasanMohaddesi
✍️دکتر عادل محمدی
دکترای تخصصی زبانشناسی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
در زبانشناسی، اصطلاح "نمونه ازلی prototype" به مدلی از یک واژه یا مفهوم اشاره دارد که در ذهن گویشوران، نماینده اصلی و نمادین آن دسته محسوب میشود. وقتی میگوییم "پرنده"، اغلب افراد به چیزی مثل گنجشک، کبوتر یا قناری فکر میکنند، نه به شترمرغ یا پنگوئن. در اینجا، گنجشک یا کبوتر میشوند نمونههای ازلی برای دستهی پرنده.
در گفتمانهای قدرتمحور، گروه غالب ممکن است زبان و فرهنگ خود را به عنوان نمونه ازلی برای "ملت"، "فرهنگ ملی" یا "زبان ملی" جا بزند و بقیه را به حاشیه برانند. این همان کاری است که فرهنگ فارسی به عنوان "نمونه ازلی" ایران تعریف میشود و بقیه فرهنگها خردفرهنگ و محلی شمرده میشوند.
اینکه جریان ایرانشهری میگویند "قوم پارس وجود ندارد" و "زبان فارس زبانِ قوم خاصی نیست" یک سبک واژگانی تا ذهن افراد را گیج کنند و اجازه ندهند بحث سلطه فرهنگی و سیاسی یک جریان خاص برجسته شود. سه فیلسوف مهم، فرانتس فانون، ادوارد سعید و هانا آرنت، این پدیده را اینگونه شرح میدهند:
فرانتس فانون در کتاب دوزخیان روی زمین میگوید که: "انسان تمامیتخواه برای آنکه بتواند قدرت خود را حفظ کند، در صدد است هویت دیگران را تحت سلطه خود را پاک کند". دنیای تمامیتخواه، دنیایی تکهتکه شده است که در آن فرهنگ خود را نمونه ازلی و بقیه را در حاشیه قرار میدهد.
جریان ایرانشهری با گفتن اینکه "قوم فارسی وجود ندارد"، تلاش میکند که فرهنگ دیگری خود مانند ترکها، کُردها، بلوچها. گیلکی و... را در ایران خُردفرهنگ نگه دارد و آنها را زیر چتر هژمونی و تسلط گفتمانی خود در یک واحد کل همگون سازد. این ترفند، زودن گذشته و انکار تاریخ دیگری است؛ روشی که قبلاً تمامیتخواهان اروپایی در آفریقا و آمریکا نیز اجرا کرده بودند.
ادوارد سعید در کتاب شرقشناسی چنین توضیح میدهد که: "گروههای غالب، روایتهایی میسازند که قدرت خود را تثبیت نمایند". "روایتها ابزار اصلی حفظ و اعمال قدرت هستند". جملهی "فارس وجود ندارد" یک حقه است برای آنکه فارسمحور بودن گروههای غالب را پنهان کند. این جمله از یک طرف، فرهنگ فارسی را نماینده کل یک سرزمین معرفی میکند و از سوی دیگر میگوید فارس اصلاً وجود ندارد! این پارادوکس باعث میشود هر کسی که حرف از سلطهی فارسی بزند، برچسب ضدایرانی و تجزیهطلب بخورد. همین مدل را تمامیتخواهان در هند و الجزایر نیز اجرا کرده بودند.
هانا آرنت در کتاب خاستگاههای توتالیتاریسم توضیح میدهد که "تمامیتخواهان با پاککردن هویتهای جمعی، قدرت خود را تثبیت میکنند". او میگوید "سرکوب هویت فردی و جمعی یکی از پایههای اصلی تمامیتخواهان مدرن است". فارسمحوری با نادیده گرفتن هویت ملیتهای غیرفارس و تحمیل فرهنگ و زبان فارسی، تلاش دارد یک هویت یکدست و کنترلشده ایجاد کند؛ همان چیزی که آرنت از آن به عنوان نابودی تنوع و تکثر هویتی یاد میکند.
دولت تمامیتخواه ترکیه یکزمانی میگفت: "کُردها اصلاً وجود ندارند و آنها ترکهای کوهنشین هستند". چین همیشه میگوید تبت از روز اول جزئی از خاک چین بوده و ملت تبت را یک نژاد چینی معرفی میکند. ملتهای بومی سیبری مثل یاکوتها، ننتسها و چوکچیها نیز به همین روال هویتشان انکار میشود. مسکو همیشه سعی کرده این ملتها را در "هویت روسی" جذب کند و آنها را از بین ببرد.
در نهایت، گفتن اینکه "پارس وجود ندارد" یک روش برای پنهاننمودن سلطه فرهنگی و سیاسی گروههای غالب است.
🔸محدثی: سلطهگری از طریق نامرئیسازیی قومیت و اعمال سلطه از رهگذر قومی نامرئی از ساز و کارهای جریان مرکزگرا است. در صد سال اخیر ملیگرایی از رهگذر قوم نامرئی در ایران اعمال سلطه کرده است. خودنامرئیسازی به نام ایران مهمترین شکل اعمال سلطه در صد سال اخیر علیه اتنیکها و فرهنگهای ایرانی بوده است؛ شیوهای که راه را برای انواع انحصارگرایی باز کرده است.
در صد سال اخیر، مرکز خود را تحت نام ایران و کشور جا زده است تا راه را برای حذف تمامی نیروهای ضد انحصارگرایی و ضد مرکزگرایی بگشاید. قوم نامرئی خود را ایران معرفی میکند. ضروری است نقاب قوم نامرئی را برداریم و فریاد بکشیم که شما مساوی با ایران نیستید.
قوم نامرئی مشخصههایی دارد:
۱. فارس زبان است،
۲. شیعه است،
۳. ترجیحا تهرانی است نه شهرستانی، و در درجهی بعدی آسیمیلهی مرکز است،
۴. فرزند کورش و داریوش است.
#قوم_پارس
#زبانشناسی
#قوم_نامرئی
#عادل_محمدی
#خودنامرئیسازی
#نامرئیسازی_قومیت
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸
♦️جامعهشناسی ایرانی، آشیانهای برای بنیادگرایی/ بنیادافکنی
(گفتگویی با آقای حسن محدثی)
✍️بهرام روشنضمیر
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
ادامه از پیش
بخش چهارم:
متخصص در جامعهشناسی و عوام در بقیۀ رشتهها!
اگر نقد من بر برخی همکاران جامعهشناس شما نقد بر نظریه همهچیز است، نقد من بر شما انتقاد از ردیه بر همهچیز است. مهمترین تناقض این روش انتقادی (چه شما و چه پیشینیان شما) این است که ایرادها دامن خودتان را نیز میگیرد.
شما نمیتوانید به نام آکادمیسین تک جملاتی از هزاران صفحه تالیفاتِ طباطبایی بیرون آورده و بر سر دار کشید، ولی خودتان نوستراداموسوار آیندهنگاری کنید که «...یک یا دو سال بعد اتفاقات مهمی خواهد افتاد»! بر اساسا کدام داده و تحلیل به این نتیجه رسیدید و اکنون که بیش از دو سال از آن پیشگویی پیغامبرانه گذشت و اتفاقی هم نیوفتاد چه اعتباری برای شما و رشتهتان باقی میماند؟
میدانیم که ابنخلدون هم به هنگام نگارشِ «تاریخ» به اصولِ روشی که خودش در «مقدمه» توضیح داده بود نتوانست وفادار بماند، نیز ماکیاولی و دیگران. ولی اگر ما کوتهقامتان دستکم بیاموزیم که بر شانۀ غولان بایستیم باید بتوانیم کمی بلندتر ببینیم. آقای محدثی، شما متخصصِ تاریخ نیستید. شما در تاریخ عواماید. در همان گفتگو با آقای ملکزاده بسیار بیشتر احتیاط میکردید و مدام میگفتید من میآموزم! اما جلوی دیگران که تاریخدان نیستند احتیاطِ علمی نمیکنید. شما چطور میتوانید دربارۀ کورش تاریخ بنویسید؟ شما چیزهایی از تاریخِ ایران شنیدهاید یا خواندهاید. شما صفحاتی از کتاب یکی از دهها و صدها متخصص، به نام ماریا بروسیوس دیدهاید، همچون آماتورها از دیدن چیزی در تایید نظرات خود در صفحهای کتاب مشعوف میشوید و آنرا در کانال خود میگذارید تا سبب شادمانی جریانات ضد ایرانی شود. به چه قیمتی؟
کسانی در همین چترِ آکادمیک میزیند که ده، بیست، سی، چهل سال از عمرشان با این متون و سطور زندگیکرده و در آن تنفس کردهاند. تاریخورزی این نیست که شما صفحاتی از یک کتاب را در کانال خود بگذارید و نتایج جامعهشناختی-تاریخی بگیرید! آیا درمانِ افراطهای ایرانگرایانه افراط دیگری به نام ایرانستیزی است؟ آیا پاسخ به ابتذالِ شبهعلم بنیادگرایانه، شبهعلم بنیادستیزانه است؟ کی به شما گفته بنیادها ذاتا بدند؟
آقای جامعهشناس! تاریخورزی، تاریخاندیشی میخواهد، روش دارد، عقل دارد، بافتارشناسی دارد. دقیقا به همان شکل که جامعهشناسی لابد دارد. من هم کتابهایی دربارۀ بنیادها و روشها و نظریات پایهای و اصولی و مکاتب جامعهشناسی دیدهام، آیا باید گمان کنم به اندازۀ حسن محدثی میفهمم؟
این حکومت، عوام و ایدئولوگها نیستند که رشتۀ شما یا من را نابود میکنند. این خودمانیم. از دشمنیِ حکومتِ مستقر، از عوامزدگی هولناک و ویرانگر در تاریخ - که حتما موافقید صد برابرِ جامعهشناسی است - و از آسیبهای ایدئولوژی به تاریخ نگفتم که یکی داستان است پر آبِ چشم. اگر دوباره من را متهم به سنتیبودن نمیکنید، عرض کنم که احترام امامزاده با متولیِ آن است. این شمایید که این علمِ جوان در ایران یعنی جامعهشناسی را محترم یا نامحترم میکنید.
با شما از ایران سخن نگفتم چون در تمام طول برنامههای مفصلی که از شما دیدم یک لحظه هم احساس نکردم، ذرهای دلتان برای ایران میتپد. گیلانی باشی و اینقدر بیعلاقه به ایران؟ عجیب است! پس گفتم با شما از حب به رشتهتان جامعهشناسی و تعهد به آکادمی سخن بگویم. اما کاش یادمان نرود که جامعهشناسی قرار است برای ایران باشد، نه ایران برای جامعهشناسی. آکادمی قرار است برای ایران باشد. آکادمیِ آتن هم برای آتن و یونان بود. اونیورسیتاسهای دورۀ رنسانس هم برای خدمت به میهنها بود.
با سپاس
بهرام روشنضمیر
کتابخانه مدرسه نرمال پاریس
https://www.tg-me.com/HistoriographyOfIran/2283
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
♦️جامعهشناسی ایرانی، آشیانهای برای بنیادگرایی/ بنیادافکنی
(گفتگویی با آقای حسن محدثی)
✍️بهرام روشنضمیر
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
ادامه از پیش
بخش چهارم:
متخصص در جامعهشناسی و عوام در بقیۀ رشتهها!
اگر نقد من بر برخی همکاران جامعهشناس شما نقد بر نظریه همهچیز است، نقد من بر شما انتقاد از ردیه بر همهچیز است. مهمترین تناقض این روش انتقادی (چه شما و چه پیشینیان شما) این است که ایرادها دامن خودتان را نیز میگیرد.
شما نمیتوانید به نام آکادمیسین تک جملاتی از هزاران صفحه تالیفاتِ طباطبایی بیرون آورده و بر سر دار کشید، ولی خودتان نوستراداموسوار آیندهنگاری کنید که «...یک یا دو سال بعد اتفاقات مهمی خواهد افتاد»! بر اساسا کدام داده و تحلیل به این نتیجه رسیدید و اکنون که بیش از دو سال از آن پیشگویی پیغامبرانه گذشت و اتفاقی هم نیوفتاد چه اعتباری برای شما و رشتهتان باقی میماند؟
میدانیم که ابنخلدون هم به هنگام نگارشِ «تاریخ» به اصولِ روشی که خودش در «مقدمه» توضیح داده بود نتوانست وفادار بماند، نیز ماکیاولی و دیگران. ولی اگر ما کوتهقامتان دستکم بیاموزیم که بر شانۀ غولان بایستیم باید بتوانیم کمی بلندتر ببینیم. آقای محدثی، شما متخصصِ تاریخ نیستید. شما در تاریخ عواماید. در همان گفتگو با آقای ملکزاده بسیار بیشتر احتیاط میکردید و مدام میگفتید من میآموزم! اما جلوی دیگران که تاریخدان نیستند احتیاطِ علمی نمیکنید. شما چطور میتوانید دربارۀ کورش تاریخ بنویسید؟ شما چیزهایی از تاریخِ ایران شنیدهاید یا خواندهاید. شما صفحاتی از کتاب یکی از دهها و صدها متخصص، به نام ماریا بروسیوس دیدهاید، همچون آماتورها از دیدن چیزی در تایید نظرات خود در صفحهای کتاب مشعوف میشوید و آنرا در کانال خود میگذارید تا سبب شادمانی جریانات ضد ایرانی شود. به چه قیمتی؟
کسانی در همین چترِ آکادمیک میزیند که ده، بیست، سی، چهل سال از عمرشان با این متون و سطور زندگیکرده و در آن تنفس کردهاند. تاریخورزی این نیست که شما صفحاتی از یک کتاب را در کانال خود بگذارید و نتایج جامعهشناختی-تاریخی بگیرید! آیا درمانِ افراطهای ایرانگرایانه افراط دیگری به نام ایرانستیزی است؟ آیا پاسخ به ابتذالِ شبهعلم بنیادگرایانه، شبهعلم بنیادستیزانه است؟ کی به شما گفته بنیادها ذاتا بدند؟
آقای جامعهشناس! تاریخورزی، تاریخاندیشی میخواهد، روش دارد، عقل دارد، بافتارشناسی دارد. دقیقا به همان شکل که جامعهشناسی لابد دارد. من هم کتابهایی دربارۀ بنیادها و روشها و نظریات پایهای و اصولی و مکاتب جامعهشناسی دیدهام، آیا باید گمان کنم به اندازۀ حسن محدثی میفهمم؟
این حکومت، عوام و ایدئولوگها نیستند که رشتۀ شما یا من را نابود میکنند. این خودمانیم. از دشمنیِ حکومتِ مستقر، از عوامزدگی هولناک و ویرانگر در تاریخ - که حتما موافقید صد برابرِ جامعهشناسی است - و از آسیبهای ایدئولوژی به تاریخ نگفتم که یکی داستان است پر آبِ چشم. اگر دوباره من را متهم به سنتیبودن نمیکنید، عرض کنم که احترام امامزاده با متولیِ آن است. این شمایید که این علمِ جوان در ایران یعنی جامعهشناسی را محترم یا نامحترم میکنید.
با شما از ایران سخن نگفتم چون در تمام طول برنامههای مفصلی که از شما دیدم یک لحظه هم احساس نکردم، ذرهای دلتان برای ایران میتپد. گیلانی باشی و اینقدر بیعلاقه به ایران؟ عجیب است! پس گفتم با شما از حب به رشتهتان جامعهشناسی و تعهد به آکادمی سخن بگویم. اما کاش یادمان نرود که جامعهشناسی قرار است برای ایران باشد، نه ایران برای جامعهشناسی. آکادمی قرار است برای ایران باشد. آکادمیِ آتن هم برای آتن و یونان بود. اونیورسیتاسهای دورۀ رنسانس هم برای خدمت به میهنها بود.
با سپاس
بهرام روشنضمیر
کتابخانه مدرسه نرمال پاریس
https://www.tg-me.com/HistoriographyOfIran/2283
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
ادامه از پیش
بخش چهارم:
متخصص در جامعهشناسی و عوام در بقیۀ رشتهها!
اگر نقد من بر برخی همکاران جامعهشناس شما نقد بر نظریه همهچیز است، نقد من بر شما انتقاد از ردیه بر همهچیز است. مهمترین تناقض این روش انتقادی (چه شما و چه پیشینیان شما) این است که ایرادها…
بخش چهارم:
متخصص در جامعهشناسی و عوام در بقیۀ رشتهها!
اگر نقد من بر برخی همکاران جامعهشناس شما نقد بر نظریه همهچیز است، نقد من بر شما انتقاد از ردیه بر همهچیز است. مهمترین تناقض این روش انتقادی (چه شما و چه پیشینیان شما) این است که ایرادها…
♦️نکاتی کوتاه با روشنضمیر سیاهنگار
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
چنانکه پیش از این گفتم، آقای روشنضمیر را نمیشناختم. ولی با نوشتههایشان قدری ایشان را شناخته ام و دستکم دریافته ام که ساکن پاریس اند و از آنجا در بارهی ایران و جامعهشناسیی ایران و آنچه بر سر آنها آمده نظر میدهند! او در نوشتهی نخست و کوتاه خود مرا «هیولا» خواند و زبان به ناسزا و تهمت گشود و اضافه کرد:
«عقده و کینه نه از طباطبایی که از ایران تمام وجودش را پرکرده»
«حتی ادب و مرام ایرانی را هم کنار میگذارد»
«خود را به کری میزند»
«تریبون و قدرت در دست» او است. و ...
از این درگذشتم و کوشیدم به او پاسخی محترمانه بدهم، از آنرو که شاید سخنان مرا شنیده و عصبانی شده و چه بسا سوء فهمهایی هم قبلاً وجود داشته است. گفتم شاید بشود باب گفتوگویی گشود. اما نوشتههای بعدیی او مرا بسیار مأیوس کرده است؛ هم از جهت سطحی بودن و هم از جهت ادامهی ناسزاگویی و تهمتزنی و پروندهسازی.
گویا هوای تجربهی زیستن در مهد آزادی و حقوق بشر، بر خلق و خو و خویگان میراث برده از خانوادهی ایرانیشان هیچ نوزیده است. سخنان او بسیار سطحی و ضعیف است. بهعنوان مثال، میگوید پیشبینیی تو اشتباه از آب درآمده است! بسیار خوب من هم گاهی اشتباه میکنم. حالا آیا دیگر حق سخن گفتن ندارم؟!
او در پاریس نشسته است (صمیمانه امیدوار ام به ایشان خوش بگذرد و سلامت باشند!) اما از من میخواهند برایشان توضیح بدهم بر سر جامعهشناسی و جامعهشناس ایرانی چه آمده است! دکتر تفضلیی ارجمند را به یاد من میآورد و محمدجعفر پوینده و دکتر غفار حسینی را فراموش میکند!
او یک ایدهئولوژیساز پرتلاش کنونی (دکتر شروین وکیلی) را جامعهشناس میخواند؛ لابد به این اعتبار که هر کس مدرک جامعهشناسی گرفته است، جامعهشناس است!
بهرام روشن ضمیر ظاهراً از تلاشها و کوششهای من دلخور است و به جای اینکه ایرادی محتوایی به کارهای من بگیرد، میگوید چرا این همه کار میکنی! روشنضمیر تفاوت بین نظریهی جامعهشناختی و نظریهی اجتماعی را هم نمیشناسد و گمان میکند من حق ندارم در نقش یک نظریهپرداز اجتماعی ظاهر شوم و فقط میبایست کار جامعهشناختی بکنم و به دانشگاه و کار دانشگاهی خود را محدود کنم.
از من میپرسد «از کدام مکتب در جامعهشناسی سخن میگویید؟» من میترسم شما پاسخ ام را درنیابید؛ زیرا که امری تخصصی است: من در پارادایم سلطهمحوریی انفسی سخن میگویم و مینویسم. برای فهم آن لازم است آثار جامعهشناختیی مرا بخوانید. نشانیی برخی از مقالات و کتابهایم را تقدیم میکنم.
وقتی کسی در این سطح و با این کیفیت مینویسد، از گفتوگو کردن با او سرخورده و مأیوس میشوم و چنین گفتوگویی را بیهوده میدانم. این چند خط را از روی ادای احترام و ادب نوشته ام تا به شیوهی گفتوگوگری با منتقدان پایبند باشم. من از روشنضمیر میخواهم یک سند نشان دهد که دکتر طباطبایی نقدهای مخالفان خود را در صفحات خویش منتشر کرده باشد؛ همان کسی که او یکسره به دفاع از وی مشغول است. من اما مطالب روشنضمیر را منتشر کرده ام تا از استبداد رأی پرهیز کرده باشم و به صدای مخالف ام احترام گذاشته باشم.
با این حال، گفتوگو با امثال روشنضمیر را بیفایده میدانم. فقط بنگرید به تعابیر و صفاتی که وی در چهارمین یادداشت خود علیه من بهکار برده است:
بر سر دار کشیدید / نوسترآداموسوار / عوام در تاریخ / آماتور / عامل شادمانیی جریانات ضد ایرانی / ایرانستیز / [مولد] شبهعلم بنیادستیز / عوامزدهی هولناک و ویرانگر در تاریخ / کسی که دل اش ذرهای برای ایران نمیتپد.
خیلی ممنون ام از این اوصافی که نثار من کرده اید آقای روشنضمیر! امیدوار ام دست نسیم بامدادان و شامگاهان پاریس احوالتان را خوش کند! این الطاف شما سبب میشود به این گفتوگو همینجا خاتمه بدهم و به همین مقدار بسنده کنم و سراغ امور بنیادیتر نروم و برای شما روشن نکنم که آنچه شما «بنیاد» مینامید، من «بختک مردهگان» میخوانم.
باری، اگر احیاناً توانستید به مزار بزرگانی چون ولتر و اگوست کنت و از همه مهمتر موسی دوبروسکا سری بزنید، سلام یک گیلانیی نگران از بختک مردهگان و یوغ سنت را به ایشان برسانید! عزّت زیاد!
🔻لینک برخی از مقالات و کتابهای محدثی:
https://toakademi.com/ins/hasan-mohaddesi/
https://toakademi.com/ins/hasan-mohaddesi/
#سید_جواد_طباطبایی
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#شروین_وکیلی
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
چنانکه پیش از این گفتم، آقای روشنضمیر را نمیشناختم. ولی با نوشتههایشان قدری ایشان را شناخته ام و دستکم دریافته ام که ساکن پاریس اند و از آنجا در بارهی ایران و جامعهشناسیی ایران و آنچه بر سر آنها آمده نظر میدهند! او در نوشتهی نخست و کوتاه خود مرا «هیولا» خواند و زبان به ناسزا و تهمت گشود و اضافه کرد:
«عقده و کینه نه از طباطبایی که از ایران تمام وجودش را پرکرده»
«حتی ادب و مرام ایرانی را هم کنار میگذارد»
«خود را به کری میزند»
«تریبون و قدرت در دست» او است. و ...
از این درگذشتم و کوشیدم به او پاسخی محترمانه بدهم، از آنرو که شاید سخنان مرا شنیده و عصبانی شده و چه بسا سوء فهمهایی هم قبلاً وجود داشته است. گفتم شاید بشود باب گفتوگویی گشود. اما نوشتههای بعدیی او مرا بسیار مأیوس کرده است؛ هم از جهت سطحی بودن و هم از جهت ادامهی ناسزاگویی و تهمتزنی و پروندهسازی.
گویا هوای تجربهی زیستن در مهد آزادی و حقوق بشر، بر خلق و خو و خویگان میراث برده از خانوادهی ایرانیشان هیچ نوزیده است. سخنان او بسیار سطحی و ضعیف است. بهعنوان مثال، میگوید پیشبینیی تو اشتباه از آب درآمده است! بسیار خوب من هم گاهی اشتباه میکنم. حالا آیا دیگر حق سخن گفتن ندارم؟!
او در پاریس نشسته است (صمیمانه امیدوار ام به ایشان خوش بگذرد و سلامت باشند!) اما از من میخواهند برایشان توضیح بدهم بر سر جامعهشناسی و جامعهشناس ایرانی چه آمده است! دکتر تفضلیی ارجمند را به یاد من میآورد و محمدجعفر پوینده و دکتر غفار حسینی را فراموش میکند!
او یک ایدهئولوژیساز پرتلاش کنونی (دکتر شروین وکیلی) را جامعهشناس میخواند؛ لابد به این اعتبار که هر کس مدرک جامعهشناسی گرفته است، جامعهشناس است!
بهرام روشن ضمیر ظاهراً از تلاشها و کوششهای من دلخور است و به جای اینکه ایرادی محتوایی به کارهای من بگیرد، میگوید چرا این همه کار میکنی! روشنضمیر تفاوت بین نظریهی جامعهشناختی و نظریهی اجتماعی را هم نمیشناسد و گمان میکند من حق ندارم در نقش یک نظریهپرداز اجتماعی ظاهر شوم و فقط میبایست کار جامعهشناختی بکنم و به دانشگاه و کار دانشگاهی خود را محدود کنم.
از من میپرسد «از کدام مکتب در جامعهشناسی سخن میگویید؟» من میترسم شما پاسخ ام را درنیابید؛ زیرا که امری تخصصی است: من در پارادایم سلطهمحوریی انفسی سخن میگویم و مینویسم. برای فهم آن لازم است آثار جامعهشناختیی مرا بخوانید. نشانیی برخی از مقالات و کتابهایم را تقدیم میکنم.
وقتی کسی در این سطح و با این کیفیت مینویسد، از گفتوگو کردن با او سرخورده و مأیوس میشوم و چنین گفتوگویی را بیهوده میدانم. این چند خط را از روی ادای احترام و ادب نوشته ام تا به شیوهی گفتوگوگری با منتقدان پایبند باشم. من از روشنضمیر میخواهم یک سند نشان دهد که دکتر طباطبایی نقدهای مخالفان خود را در صفحات خویش منتشر کرده باشد؛ همان کسی که او یکسره به دفاع از وی مشغول است. من اما مطالب روشنضمیر را منتشر کرده ام تا از استبداد رأی پرهیز کرده باشم و به صدای مخالف ام احترام گذاشته باشم.
با این حال، گفتوگو با امثال روشنضمیر را بیفایده میدانم. فقط بنگرید به تعابیر و صفاتی که وی در چهارمین یادداشت خود علیه من بهکار برده است:
بر سر دار کشیدید / نوسترآداموسوار / عوام در تاریخ / آماتور / عامل شادمانیی جریانات ضد ایرانی / ایرانستیز / [مولد] شبهعلم بنیادستیز / عوامزدهی هولناک و ویرانگر در تاریخ / کسی که دل اش ذرهای برای ایران نمیتپد.
خیلی ممنون ام از این اوصافی که نثار من کرده اید آقای روشنضمیر! امیدوار ام دست نسیم بامدادان و شامگاهان پاریس احوالتان را خوش کند! این الطاف شما سبب میشود به این گفتوگو همینجا خاتمه بدهم و به همین مقدار بسنده کنم و سراغ امور بنیادیتر نروم و برای شما روشن نکنم که آنچه شما «بنیاد» مینامید، من «بختک مردهگان» میخوانم.
باری، اگر احیاناً توانستید به مزار بزرگانی چون ولتر و اگوست کنت و از همه مهمتر موسی دوبروسکا سری بزنید، سلام یک گیلانیی نگران از بختک مردهگان و یوغ سنت را به ایشان برسانید! عزّت زیاد!
🔻لینک برخی از مقالات و کتابهای محدثی:
https://toakademi.com/ins/hasan-mohaddesi/
https://toakademi.com/ins/hasan-mohaddesi/
#سید_جواد_طباطبایی
#جامعهشناسی_ایرانی
#بهرام_روشن_ضمیر
#شروین_وکیلی
#ایدهئولوژی
@NewHasanMohaddesi
سامانه مدیریت و فرآوری آموزش (آکادمی)
دکتر حسن محدثی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸🔸🔸رویداد🔸🔸🔸
♦️کلیشههای محافظهکارانه در برابر تحولات: در بارهی نسلهای جدید بدون پژوهش و کلیشهای سخن نگوییم
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ خرداد ۱۴۰۴
نیروهای اجتماعی و فکریی محافظهکار، تاب تحمل تحولات اجتماعی و فرهنگی را ندارند. آنها با کلیشههای محافظهکارانه تحولات اجتماعی و فرهنگی را میفهمند. تعابیری چون بسط نیهیلیسم، نسل بیتاریخ، یا احمق خواندن نوجوانان ایرانی نمونههایی از این دست واکنشهای محافظهکارانه اند.
در جامعهشناسی برچسب زدن به خیل وسیعی از اعضای جامعه را با یک عنوان خاص، عقیدهی قالبی یا کلیشهی اجتماعی مینامند.
چهگونه میتوانیم خیل وسیع نوجوانان کشور را بدون هر گونه پژوهش تجربی "احمق" بخوانیم؟ در اینکه آنها متفاوت اند، شکی نیست؛ اما ارزشیابی بر اساس معیارهای شخصی چیزی جز ارزشداوریی سوگیرانه و خودمداریی نسلی نیست.
معیارهای سنجش حماقت کدام اند؟ این بحثی تخصصی است. چه سنجشهایی انجام گرفته اند؟
#تلویزیون
#نوجوانان
#صدا_و_سیما
#عقاید_قالبی
@NewHasanMohaddesi
♦️کلیشههای محافظهکارانه در برابر تحولات: در بارهی نسلهای جدید بدون پژوهش و کلیشهای سخن نگوییم
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ خرداد ۱۴۰۴
نیروهای اجتماعی و فکریی محافظهکار، تاب تحمل تحولات اجتماعی و فرهنگی را ندارند. آنها با کلیشههای محافظهکارانه تحولات اجتماعی و فرهنگی را میفهمند. تعابیری چون بسط نیهیلیسم، نسل بیتاریخ، یا احمق خواندن نوجوانان ایرانی نمونههایی از این دست واکنشهای محافظهکارانه اند.
در جامعهشناسی برچسب زدن به خیل وسیعی از اعضای جامعه را با یک عنوان خاص، عقیدهی قالبی یا کلیشهی اجتماعی مینامند.
چهگونه میتوانیم خیل وسیع نوجوانان کشور را بدون هر گونه پژوهش تجربی "احمق" بخوانیم؟ در اینکه آنها متفاوت اند، شکی نیست؛ اما ارزشیابی بر اساس معیارهای شخصی چیزی جز ارزشداوریی سوگیرانه و خودمداریی نسلی نیست.
معیارهای سنجش حماقت کدام اند؟ این بحثی تخصصی است. چه سنجشهایی انجام گرفته اند؟
#تلویزیون
#نوجوانان
#صدا_و_سیما
#عقاید_قالبی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
اطلاعرسانی درمود دورۀ فشردۀ تاریخ ایران در دورۀ مغول
دورۀ مغول یکی از مهمترین ادوار در تاریخ ایران بعد از اسلام است. این دوره سرآغاز تغییراتی بس مهم در تاریخ سرزمین ماست و ریشۀ بسیاری از انحطاطها و عقبماندگیهای کشور ما را در همین دوره باید جستجو کرد. این دوره با هجوم چنگیز به کشور عزیز ما آغاز میشود و به کشته و زخمی و آواره شدنِ میلیونها نفر و ویران شدنِ دهها شهر مهم میانجامد. البته ایرانیان با نیرویی بس شگرف، توانستند از میان آن همه تباهی و خشونت و کشتار، جان به در ببرند و حتی به مرور فاتحانِ خونخوار را در درون فرهنگ خود حل و جذب کنند، ولی بیگمان بررسی علل پدید آمدن این حادثه و نیز بررسی آثار و نتایج آن یکی از اولویتهای فکری و فرهنگی ماست.
✅ در دورۀ فشردهای که به همت موسسۀ زیر سقف آسمان مهر و مؤسسۀ نیکاندیشان زمان برگزار میشود، در طی چهار جلسه به بررسی تاریخ ایران در دورۀ مغول میپردازیم. مهمترین مباحث این دوره عبارتند از: بررسی اوضاع سیاسی و فرهنگی ایران در آستانۀ حملۀ مغول، آشنایی با تاریخ خوارزمشاهیان، توصیف و تحلیل حملۀ چنگیز به ایران، تحلیل شخصیت چنگیز، بررسی تاریخ مغول در ایران بعد از مرگ چنگیز، آشنایی با تاریخ ایلخانان از هولاکو تا ابوسعید بهادر، بررسی علل پایان یافتن حکومت مغولان در ایران، درنگی در پیامدها و آثارِ حملۀ مغول به ایران، بررسی شیوۀ مواجهۀ ایرانیان با مغولان، معرفی مهمترین منابع دربارۀ مغولان و تاریخ آنها در ایران.
اطلاعات ثبت نام:
https://www.tg-me.com/toAkademi_channel/302
امیدوارم که این دوره برای همۀ علاقهمندان سودمند باشد و موجبات آشنایی عمیقتر با تاریخ ایران عزیزمان را برای آنها فراهم بیاورد.
ایرج شهبازی
۲۰ خردادماه ۱۴۰۴
دورۀ مغول یکی از مهمترین ادوار در تاریخ ایران بعد از اسلام است. این دوره سرآغاز تغییراتی بس مهم در تاریخ سرزمین ماست و ریشۀ بسیاری از انحطاطها و عقبماندگیهای کشور ما را در همین دوره باید جستجو کرد. این دوره با هجوم چنگیز به کشور عزیز ما آغاز میشود و به کشته و زخمی و آواره شدنِ میلیونها نفر و ویران شدنِ دهها شهر مهم میانجامد. البته ایرانیان با نیرویی بس شگرف، توانستند از میان آن همه تباهی و خشونت و کشتار، جان به در ببرند و حتی به مرور فاتحانِ خونخوار را در درون فرهنگ خود حل و جذب کنند، ولی بیگمان بررسی علل پدید آمدن این حادثه و نیز بررسی آثار و نتایج آن یکی از اولویتهای فکری و فرهنگی ماست.
✅ در دورۀ فشردهای که به همت موسسۀ زیر سقف آسمان مهر و مؤسسۀ نیکاندیشان زمان برگزار میشود، در طی چهار جلسه به بررسی تاریخ ایران در دورۀ مغول میپردازیم. مهمترین مباحث این دوره عبارتند از: بررسی اوضاع سیاسی و فرهنگی ایران در آستانۀ حملۀ مغول، آشنایی با تاریخ خوارزمشاهیان، توصیف و تحلیل حملۀ چنگیز به ایران، تحلیل شخصیت چنگیز، بررسی تاریخ مغول در ایران بعد از مرگ چنگیز، آشنایی با تاریخ ایلخانان از هولاکو تا ابوسعید بهادر، بررسی علل پایان یافتن حکومت مغولان در ایران، درنگی در پیامدها و آثارِ حملۀ مغول به ایران، بررسی شیوۀ مواجهۀ ایرانیان با مغولان، معرفی مهمترین منابع دربارۀ مغولان و تاریخ آنها در ایران.
اطلاعات ثبت نام:
https://www.tg-me.com/toAkademi_channel/302
امیدوارم که این دوره برای همۀ علاقهمندان سودمند باشد و موجبات آشنایی عمیقتر با تاریخ ایران عزیزمان را برای آنها فراهم بیاورد.
ایرج شهبازی
۲۰ خردادماه ۱۴۰۴
Telegram
Akademi
📝دورهی آشنایی با تاریخ ایران در زمان مغول
استاد: دکتر ایرج شهبازی (دکتری ادبیات فارسی و استاد دانشگاه) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از طریق تلگرام: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان…
استاد: دکتر ایرج شهبازی (دکتری ادبیات فارسی و استاد دانشگاه) لینک کانال تلگرامی
توضیحات تکمیلی: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از سایت: لمس|کلیک کنید
ثبت نام از طریق تلگرام: @toakademi
برگزار کننده:
🏛 زیر سقف آسمان…
🔸🔸🔸رویداد🔸🔸🔸
♦️حملهی اسرائیل به ایران
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ خرداد ۱۴۰۴
خرداد ماه داشت بهسلامتی عبور میکرد که باز حادثهای گریبان اش را گرفت. سرانجام، تهدیدات ترامپ و اسرائیل از حالت رجزخوانی درآمد و به حملات متعددی علیه نقاط مختلف نظامیی ایران و مقامات نظام جمهوریی اسلامی منتهی شد. اخبار رسمی حاکی از کشته و مجروح شدن برخی مقامات نظامی است.
اکنون شرایط کشور بهنحو اساسی فرق کرده است و باید منتظر بمانیم و ببینیم در مقام پاسخ چه اقداماتی انجام خواهد شد.
برخی خبرها حاکی است که حملات بسیار متعدد بوده و اسراییل ۳۰۰ حملهی هوایی را انجام داده است.
https://www.tg-me.com/fararunews/244293
بهنظر میرسد تهدیدات ترامپ را میبایست بیش از این جدی گرفت.
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#حملهی_نظامی
@NewHasanMohaddesi
♦️حملهی اسرائیل به ایران
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ خرداد ۱۴۰۴
خرداد ماه داشت بهسلامتی عبور میکرد که باز حادثهای گریبان اش را گرفت. سرانجام، تهدیدات ترامپ و اسرائیل از حالت رجزخوانی درآمد و به حملات متعددی علیه نقاط مختلف نظامیی ایران و مقامات نظام جمهوریی اسلامی منتهی شد. اخبار رسمی حاکی از کشته و مجروح شدن برخی مقامات نظامی است.
اکنون شرایط کشور بهنحو اساسی فرق کرده است و باید منتظر بمانیم و ببینیم در مقام پاسخ چه اقداماتی انجام خواهد شد.
برخی خبرها حاکی است که حملات بسیار متعدد بوده و اسراییل ۳۰۰ حملهی هوایی را انجام داده است.
https://www.tg-me.com/fararunews/244293
بهنظر میرسد تهدیدات ترامپ را میبایست بیش از این جدی گرفت.
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#حملهی_نظامی
@NewHasanMohaddesi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️جنگ بالهای پرنده را میشکند
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ خرداد ۱۴۰۴
جنگ بالهای پرنده را میشکند و خندهی کودک را محو میکند. جنگ علیه زندهگی است.
#جنگ
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#حملهی_نظامی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ خرداد ۱۴۰۴
جنگ بالهای پرنده را میشکند و خندهی کودک را محو میکند. جنگ علیه زندهگی است.
#جنگ
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#حملهی_نظامی
@NewHasanMohaddesi
♦️ایستادن در کنار متجاوزان به سرزمینمان با هیچ بهانهای موجه و قابل قبول نیست
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#ایران
#رضا_پهلوی
#سلطنتطلبان
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#ایران
#رضا_پهلوی
#سلطنتطلبان
@NewHasanMohaddesi
♦️علایمی از چرخش تدریجی در صحنهی بینالمللی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
موفقیتهای آغازین اسرائیل در حمله به ایران و ترور برخی مقامات حکومت ایران، وضعیت جنگی را بهنفع اسرائیل نشان میداد. این شرایط همراه بود با جولان رسانهایی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو. تلاش بر این بود که حکومت ایران دچار انفعال شود و در زیر فشار نظامی، تسلیم شود و به مذاکره در زیر زور نظامی تن دهد.
اکنون اما بهنظر میرسد با موشکباران شهرهای اسرائیل شرایط در حال تغییر است. هزینههای اسرائیل بهنحو چشمگیری در حال افزایش است. خسارات وارده به شهرهای اسرائیل بالا است و شرایط بهنحو جدی علیه اسرائیل در حال تغییر است.
از این رو، بهنظر میرسد بهزودی میانجیگریهای بینالمللی شدت گیرد و کشورهای غربی ژستی صلحآمیز بگیرند و خواهان میانجیگری شوند و بهویژه به روسیه و چین برای میانجیگری متوسل شوند.
بدین ترتیب، احتمال میدهم جنگ حکومت اسرائیل و جمهوریی اسلامی بهزودی به پایان برسد و دونالد ترامپ به همهی خواستههای مورد نظر اش دست نیابد و بار دیگر بساط مذاکره، یک یا دو ماه پس از این جنگ، در شرایطی کاملا متفاوت پهن گردد.
هماکنون علائمی از این چرخش در صحنهی بینالمللی دیده میشود. کمک خواستن اسرائیل از آمریکا برای پیوستن به جنگ علیه جمهوریی اسلامی و رد این درخواست توسط حکومت آمریکا میتواند نشانهی مهمی برای این امر باشد. یحتمل بهزودی نتانیاهو در صحنهای رسانهای ظاهر خواهد شد و خواهد گفت که همهی هزینهها را اسرائیل نباید بپردازد.
بهنظر میرسد دو سه روز آینده در این جنگ بسیار تعیینکننده خواهد بود. روند صحنهی نبرد، صحنهی دیپلماسی را رقم خواهد زد.
🔸پسنوشت: دو طرف البته به رجزخوانیی رسانهای ادامه خواهند داد، اما مهمترین دستآورد این جنگ، واقعبینیی عملیی همهی طرفین خواهد بود. احتمالا نتانیاهو بهزودی در بلوفی سیاسی اعلام خواهد کرد که ما به ۸۰ درصد خواستههایمان رسیده ایم!
🔻پسنوشت دوم: شواهد موید منتشر شده پس از این تحلیل
https://www.tg-me.com/akhbare_fouri/233265
https://www.tg-me.com/akhbare_fouri/233231
#جنگ
#امریکا
#اسراییل
#دونالد_ترامپ
#جمهوری_اسلامی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
موفقیتهای آغازین اسرائیل در حمله به ایران و ترور برخی مقامات حکومت ایران، وضعیت جنگی را بهنفع اسرائیل نشان میداد. این شرایط همراه بود با جولان رسانهایی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو. تلاش بر این بود که حکومت ایران دچار انفعال شود و در زیر فشار نظامی، تسلیم شود و به مذاکره در زیر زور نظامی تن دهد.
اکنون اما بهنظر میرسد با موشکباران شهرهای اسرائیل شرایط در حال تغییر است. هزینههای اسرائیل بهنحو چشمگیری در حال افزایش است. خسارات وارده به شهرهای اسرائیل بالا است و شرایط بهنحو جدی علیه اسرائیل در حال تغییر است.
از این رو، بهنظر میرسد بهزودی میانجیگریهای بینالمللی شدت گیرد و کشورهای غربی ژستی صلحآمیز بگیرند و خواهان میانجیگری شوند و بهویژه به روسیه و چین برای میانجیگری متوسل شوند.
بدین ترتیب، احتمال میدهم جنگ حکومت اسرائیل و جمهوریی اسلامی بهزودی به پایان برسد و دونالد ترامپ به همهی خواستههای مورد نظر اش دست نیابد و بار دیگر بساط مذاکره، یک یا دو ماه پس از این جنگ، در شرایطی کاملا متفاوت پهن گردد.
هماکنون علائمی از این چرخش در صحنهی بینالمللی دیده میشود. کمک خواستن اسرائیل از آمریکا برای پیوستن به جنگ علیه جمهوریی اسلامی و رد این درخواست توسط حکومت آمریکا میتواند نشانهی مهمی برای این امر باشد. یحتمل بهزودی نتانیاهو در صحنهای رسانهای ظاهر خواهد شد و خواهد گفت که همهی هزینهها را اسرائیل نباید بپردازد.
بهنظر میرسد دو سه روز آینده در این جنگ بسیار تعیینکننده خواهد بود. روند صحنهی نبرد، صحنهی دیپلماسی را رقم خواهد زد.
🔸پسنوشت: دو طرف البته به رجزخوانیی رسانهای ادامه خواهند داد، اما مهمترین دستآورد این جنگ، واقعبینیی عملیی همهی طرفین خواهد بود. احتمالا نتانیاهو بهزودی در بلوفی سیاسی اعلام خواهد کرد که ما به ۸۰ درصد خواستههایمان رسیده ایم!
🔻پسنوشت دوم: شواهد موید منتشر شده پس از این تحلیل
https://www.tg-me.com/akhbare_fouri/233265
https://www.tg-me.com/akhbare_fouri/233231
#جنگ
#امریکا
#اسراییل
#دونالد_ترامپ
#جمهوری_اسلامی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from اخبار فوری / مهم 🔖
برلین: اروپا آماده مذاکره هستهای فوری با ایران است
🔹 وزیر امور خارجه آلمان، یوهان وادهفول در گفتوگو با شبکه عمومی آلمان (ARD) اعلام کرد که آلمان، فرانسه و بریتانیا آمادهاند تا مذاکرات فوری با ایران درباره برنامه هستهای تهران را با هدف کاهش تنش در منطقه غرب آسیا آغاز کنند. وادهفول که در حال حاضر در منطقه غرب آسیا بهسر میبرد، مدعی شد که هدف او کمک به کاهش درگیری بین ایران و اسرائیل است.
وادهفول ادامه داد:
🔹«امیدوارم این بار چنین امکانی وجود داشته باشد. آلمان به همراه فرانسه و بریتانیا آمادهاند. ما به ایران پیشنهاد گفتوگوهای فوری درباره برنامه هستهای را دادهایم و امیدوارم این پیشنهاد پذیرفته شود.»
🔹 وادهفول همچنین تاکید کرد: «این مذاکرات یک پیششرط کلیدی برای آرامسازی این درگیری است؛ اینکه ایران نباید هیچ تهدیدی برای منطقه، دولت اسرائیل یا اروپا ایجاد کند.»
✅️ @akhbare_fouri
🔹 وزیر امور خارجه آلمان، یوهان وادهفول در گفتوگو با شبکه عمومی آلمان (ARD) اعلام کرد که آلمان، فرانسه و بریتانیا آمادهاند تا مذاکرات فوری با ایران درباره برنامه هستهای تهران را با هدف کاهش تنش در منطقه غرب آسیا آغاز کنند. وادهفول که در حال حاضر در منطقه غرب آسیا بهسر میبرد، مدعی شد که هدف او کمک به کاهش درگیری بین ایران و اسرائیل است.
وادهفول ادامه داد:
🔹«امیدوارم این بار چنین امکانی وجود داشته باشد. آلمان به همراه فرانسه و بریتانیا آمادهاند. ما به ایران پیشنهاد گفتوگوهای فوری درباره برنامه هستهای را دادهایم و امیدوارم این پیشنهاد پذیرفته شود.»
🔹 وادهفول همچنین تاکید کرد: «این مذاکرات یک پیششرط کلیدی برای آرامسازی این درگیری است؛ اینکه ایران نباید هیچ تهدیدی برای منطقه، دولت اسرائیل یا اروپا ایجاد کند.»
✅️ @akhbare_fouri
♦️دستکم در انتخاب منجی کمی بیشتر دقت کنید!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
مردم "شریف و نجیب" ساکن در فلات ایران از هزارههای گذشته منتظر ظهور منجی بوده اند، زیرا همیشه در شرایط فاجعهبار زیسته و باورهای اسطورهای نیز داشته اند. شرایط فاجعهبار در پیوند با باورهای اسطورهای پتانسیل منجیگرایی را بالا میبرد.
حالا هر بار این منجیی منتظر الظهور اسمی داشته است: از سوشیانت بگیر تا غیره.
این منجیگرایی هر بار بهنحوی در جامعهی ما پدیدار شده است. موقعی که من رسالهی دکتریام را در بارهی جنبشهای هزارهای مینوشتم، چند منجی در زندان بودند. الان نمیدانم چه خبر است.
منجیگرایی همچنان در میان ما حضور پررنگی دارد. اما من به این دسته از مردم منجیگرا پیشنهاد میکنم:
اگر نمیخواهید دست از منجیگرایی بکشید و به دستان خودتان بنگرید، دستکم در انتخاب منجی کمی بیشتر دقت کنید!
#منجی
#اسطوره
#سوشیانت
#منجیگرایی
#علی_کریمی
#اسطورهزدایی
#اسطورهاندیشی
#بنیامین_نتانیاهو
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
مردم "شریف و نجیب" ساکن در فلات ایران از هزارههای گذشته منتظر ظهور منجی بوده اند، زیرا همیشه در شرایط فاجعهبار زیسته و باورهای اسطورهای نیز داشته اند. شرایط فاجعهبار در پیوند با باورهای اسطورهای پتانسیل منجیگرایی را بالا میبرد.
حالا هر بار این منجیی منتظر الظهور اسمی داشته است: از سوشیانت بگیر تا غیره.
این منجیگرایی هر بار بهنحوی در جامعهی ما پدیدار شده است. موقعی که من رسالهی دکتریام را در بارهی جنبشهای هزارهای مینوشتم، چند منجی در زندان بودند. الان نمیدانم چه خبر است.
منجیگرایی همچنان در میان ما حضور پررنگی دارد. اما من به این دسته از مردم منجیگرا پیشنهاد میکنم:
اگر نمیخواهید دست از منجیگرایی بکشید و به دستان خودتان بنگرید، دستکم در انتخاب منجی کمی بیشتر دقت کنید!
#منجی
#اسطوره
#سوشیانت
#منجیگرایی
#علی_کریمی
#اسطورهزدایی
#اسطورهاندیشی
#بنیامین_نتانیاهو
@NewHasanMohaddesi
در ستایش صلح
صلح را
اینسان آغاز کن:
پَر سفید کبوتر را
بر سینهات نچسبان،
که دستانت سرخ است از خون پرنده!؛
چترت را
با غریبهای سهیم شو
وقتی باران ناگهانی میبارد
بر خطّ نقطهچین مرزها.
صلح؛
همان درخت پیر گیلاس است
که شاخههایش را
از بالای دیوار،
به سوی خانۀ همسایه میفرستد،
بیآنکه پاسداری
برگهایش را قاچاق بخواند.
در نقشهها
کافی است یک بار
به جای علامت تانک،
پروانه بکشند،
آنگاه میفهمی
که صلح،
شکستن مداد رنگی است
روی کاغذ جهان.
های انسان!
سلاحهایت را
آشپزخانه کن:
لولهها را بشوی
با آب انگور؛
نارنجکها را بکار
در گلدان بالکن،
تا سبز شوند
به نامِ ریحان.
صلح؛
این کلمۀ کوچک را
از جشنهایِ رسمی بردار،
بگذار
در بشقاب کودک بماند
کنارِ نان گرم
و پنیر تبریز.
و اینجا،
پایان جنگ
همان لحظهای است
که مادری،
پیراهن پسرش را
برای رفتن به مدرسه اطو میکند،
نه برایِ خاکسپاریای دیگر.
خیام عباسی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#جنگ
#صلح
#اسراییل
#خیام_عباسی
@NewHasanMohaddesi
صلح را
اینسان آغاز کن:
پَر سفید کبوتر را
بر سینهات نچسبان،
که دستانت سرخ است از خون پرنده!؛
چترت را
با غریبهای سهیم شو
وقتی باران ناگهانی میبارد
بر خطّ نقطهچین مرزها.
صلح؛
همان درخت پیر گیلاس است
که شاخههایش را
از بالای دیوار،
به سوی خانۀ همسایه میفرستد،
بیآنکه پاسداری
برگهایش را قاچاق بخواند.
در نقشهها
کافی است یک بار
به جای علامت تانک،
پروانه بکشند،
آنگاه میفهمی
که صلح،
شکستن مداد رنگی است
روی کاغذ جهان.
های انسان!
سلاحهایت را
آشپزخانه کن:
لولهها را بشوی
با آب انگور؛
نارنجکها را بکار
در گلدان بالکن،
تا سبز شوند
به نامِ ریحان.
صلح؛
این کلمۀ کوچک را
از جشنهایِ رسمی بردار،
بگذار
در بشقاب کودک بماند
کنارِ نان گرم
و پنیر تبریز.
و اینجا،
پایان جنگ
همان لحظهای است
که مادری،
پیراهن پسرش را
برای رفتن به مدرسه اطو میکند،
نه برایِ خاکسپاریای دیگر.
خیام عباسی
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#جنگ
#صلح
#اسراییل
#خیام_عباسی
@NewHasanMohaddesi
♦️دلخون ایم و زبان خموش: وقت همیاریی سراسری است با مردم
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
وضعیت دردناک و بسیار ناراحتکنندهای است. کشورمان درگیر جنگی مخرب شده است. دلمان خون است از کشته و مجروح شدن هموطنانمان و آسیب دیدن و تخریب شدن جایجای کشورمان.
با آنکه سخن در وجود و زبان ام میجوشد، سکوت پیشه کرده ام؛ زیرا که اینک مجال خوبی برای سخن گفتن نیست. اکنون تنها میتوانم همهی مردم کشور را به همدلی و همراهی با دیگر هموطنان فرا بخوانم و بگویم که در این شرایط سخت، کنار هم باشیم و بههم و به کشور کمک بکنیم.
🔻پسنوشت: کاش آنهایی که به لفاظی و رجزخوانی خو گرفته اند، در مییافتند که اینک زمان عمل است.
#جنگ
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#جمهوری_اسلامی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
وضعیت دردناک و بسیار ناراحتکنندهای است. کشورمان درگیر جنگی مخرب شده است. دلمان خون است از کشته و مجروح شدن هموطنانمان و آسیب دیدن و تخریب شدن جایجای کشورمان.
با آنکه سخن در وجود و زبان ام میجوشد، سکوت پیشه کرده ام؛ زیرا که اینک مجال خوبی برای سخن گفتن نیست. اکنون تنها میتوانم همهی مردم کشور را به همدلی و همراهی با دیگر هموطنان فرا بخوانم و بگویم که در این شرایط سخت، کنار هم باشیم و بههم و به کشور کمک بکنیم.
🔻پسنوشت: کاش آنهایی که به لفاظی و رجزخوانی خو گرفته اند، در مییافتند که اینک زمان عمل است.
#جنگ
#امریکا
#اسرائیل
#دونالد_ترامپ
#جمهوری_اسلامی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
✅ متن فارسی نامۀ مشترک انجمن جامعهشناسی ایران و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران به انجمنهای جامعهشناسی جهان با درخواست همبستگی و حمایت فوری جهانی در پی حملۀ اسراییل به ایران
مخاطبان: روسای
1. انجمن بینالمللی جامعهشناسی
2. کمیته حقوق بشر انجمن بینالمللی جامعهشناسی
3. انجمن جامعهشناسی اروپا
4. انجمن مطالعات خاورمیانه
5. انجمن جامعهشناسی امریکا
6. انجمن شوراهای تحقیقات علوم اجتماعی آسیا
با سلام و احترام،
ما اعضای انجمن جامعهشناسی و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران، با نگرانی بسیار، تغییراتی را در جهان امروز نظاره و بررسی میکنیم که موجب سلب کرامت انسانها و آسیبهای جبرانناپذیر به بنیانهای زیستی هستند و نامحتمل نیست که نقطه عطفی در روند آسیبزایی دورۀ آنتروپوسین و سرنوشت زیستکره باشند؛ در همین حال ما با نگرانی مضاعف تغییرات خونین اخیر را در خاورمیانه دنبال میکنیم؛ بهویژه حملۀ شبانه دولت اسرائیل به سرزمین و بوم ایران و تداوم آن که نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد و اصل عدم توسل به زور در روابط بینالملل است.
جامعهشناسان ایران هماکنون نیز گرفتار مشکلات و محدودیتهای بسیاری هستند که موجب شده امکان حضور و همراهی با کنفرانس رباط را از دست بدهند. این جنگ علاوه بر آثار زیانبار، موجب ایزوله شدن بیش از پیش جامعهشناسان ایران و آسیب شدید به رشد جامعهشناسی در ایران خواهد شد؛ همچنانکه تداوم و گسترش این جنگ در خاورمیانه تمامی این کنفرانس را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
این حمله نهتنها به تمامیت سرزمینی ایران، بلکه به ثبات منطقه و فراتر از آن به بنیانهای صلح جهانی آسیب زده است. ما این اقدام را مصداقی از امپریالیسم نظامیگرا، بیثباتسازی منطقهای و بیتوجهی به حق حیات و امنیت انسانها میدانیم.
در شرایط بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه و ایران، هر اقدام نظامی، صرفنظر از موضع سیاسی کشورها، جریانها و افراد، خطری جدی برای جان، روان، معیشت و همبستگی اجتماعی ضروری میلیونها انسان است.
شما و ما از آثار زیانبار سکوت برخی از روشنفکران و دانشمندان در برابر وقایعی مانند ظهور نازیسم و فاشیسم و بروز جنگ جهانی مطلع هستیم. سکوت ما در چنین لحظاتی به معنای پذیرش و عادیسازی خشونت و سلطهطلبی و آثار زیانبار آن، از یک سو بر زیستکره و افول خرد و سرنوشت نوع انسان، و از سوی دیگر بر جامعهشناسی ایران، خواهد بود.
بر این اساس، ما از شما، بهعنوان نهادهای معتبر جهانی در حوزه جامعهشناسی، میخواهیم:
۱. رسما حملات نظامی علیه ایران را محکوم و نسبت به تهدید صلح جهانی هشدار دهید؛
۲. از جامعه مدنی و دانشمندان علوم اجتماعی در ایران حمایت اخلاقی و حرفهای اعلام کنید؛
۳. با صدور بیانیهها، نشستها و همکاریهای علمی، زمینۀ دیالوگ بینالمللی برای صلح و عدالت اجتماعی را فراهم کنید؛
۴. در برابر روندهای فزایندۀ نظامیگری، خشونت ساختاری، نقض حقوق بشر و بیثباتسازی جهانی، همبستگی اجتماعی علمی نشان دهید؛
۵. در کنفرانسهای رباط و دهلی، بهطور ویژه تشدید جنگ و نظامیگری در خاورمیانه و تهدیدهای صلح و جان و زندگی ساکنان این منطقه را مورد تامل و بررسی قرار دهید.
در پایان، تأکید میکنیم که دفاع از صلح و کرامت انسانی نه محدود به مرزهاست، نه به دولتها. دفاع از مردم، جامعه، و ارزشهای انسانی وظیفهای است مشترک میان همه ما. ما آمادهایم برای هرگونه گفتوگو، تبادل علمی، و همیاری مشترک گام برداریم.
با احترام و امید به صلح،
انجمن جامعهشناسی ایران
اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
مخاطبان: روسای
1. انجمن بینالمللی جامعهشناسی
2. کمیته حقوق بشر انجمن بینالمللی جامعهشناسی
3. انجمن جامعهشناسی اروپا
4. انجمن مطالعات خاورمیانه
5. انجمن جامعهشناسی امریکا
6. انجمن شوراهای تحقیقات علوم اجتماعی آسیا
با سلام و احترام،
ما اعضای انجمن جامعهشناسی و اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران، با نگرانی بسیار، تغییراتی را در جهان امروز نظاره و بررسی میکنیم که موجب سلب کرامت انسانها و آسیبهای جبرانناپذیر به بنیانهای زیستی هستند و نامحتمل نیست که نقطه عطفی در روند آسیبزایی دورۀ آنتروپوسین و سرنوشت زیستکره باشند؛ در همین حال ما با نگرانی مضاعف تغییرات خونین اخیر را در خاورمیانه دنبال میکنیم؛ بهویژه حملۀ شبانه دولت اسرائیل به سرزمین و بوم ایران و تداوم آن که نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد و اصل عدم توسل به زور در روابط بینالملل است.
جامعهشناسان ایران هماکنون نیز گرفتار مشکلات و محدودیتهای بسیاری هستند که موجب شده امکان حضور و همراهی با کنفرانس رباط را از دست بدهند. این جنگ علاوه بر آثار زیانبار، موجب ایزوله شدن بیش از پیش جامعهشناسان ایران و آسیب شدید به رشد جامعهشناسی در ایران خواهد شد؛ همچنانکه تداوم و گسترش این جنگ در خاورمیانه تمامی این کنفرانس را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
این حمله نهتنها به تمامیت سرزمینی ایران، بلکه به ثبات منطقه و فراتر از آن به بنیانهای صلح جهانی آسیب زده است. ما این اقدام را مصداقی از امپریالیسم نظامیگرا، بیثباتسازی منطقهای و بیتوجهی به حق حیات و امنیت انسانها میدانیم.
در شرایط بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه و ایران، هر اقدام نظامی، صرفنظر از موضع سیاسی کشورها، جریانها و افراد، خطری جدی برای جان، روان، معیشت و همبستگی اجتماعی ضروری میلیونها انسان است.
شما و ما از آثار زیانبار سکوت برخی از روشنفکران و دانشمندان در برابر وقایعی مانند ظهور نازیسم و فاشیسم و بروز جنگ جهانی مطلع هستیم. سکوت ما در چنین لحظاتی به معنای پذیرش و عادیسازی خشونت و سلطهطلبی و آثار زیانبار آن، از یک سو بر زیستکره و افول خرد و سرنوشت نوع انسان، و از سوی دیگر بر جامعهشناسی ایران، خواهد بود.
بر این اساس، ما از شما، بهعنوان نهادهای معتبر جهانی در حوزه جامعهشناسی، میخواهیم:
۱. رسما حملات نظامی علیه ایران را محکوم و نسبت به تهدید صلح جهانی هشدار دهید؛
۲. از جامعه مدنی و دانشمندان علوم اجتماعی در ایران حمایت اخلاقی و حرفهای اعلام کنید؛
۳. با صدور بیانیهها، نشستها و همکاریهای علمی، زمینۀ دیالوگ بینالمللی برای صلح و عدالت اجتماعی را فراهم کنید؛
۴. در برابر روندهای فزایندۀ نظامیگری، خشونت ساختاری، نقض حقوق بشر و بیثباتسازی جهانی، همبستگی اجتماعی علمی نشان دهید؛
۵. در کنفرانسهای رباط و دهلی، بهطور ویژه تشدید جنگ و نظامیگری در خاورمیانه و تهدیدهای صلح و جان و زندگی ساکنان این منطقه را مورد تامل و بررسی قرار دهید.
در پایان، تأکید میکنیم که دفاع از صلح و کرامت انسانی نه محدود به مرزهاست، نه به دولتها. دفاع از مردم، جامعه، و ارزشهای انسانی وظیفهای است مشترک میان همه ما. ما آمادهایم برای هرگونه گفتوگو، تبادل علمی، و همیاری مشترک گام برداریم.
با احترام و امید به صلح،
انجمن جامعهشناسی ایران
اتحادیه انجمنهای علوم اجتماعی ایران
♦️لزوم حفظ آرامش مدنی و همکاری در این شرایط دشوار
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ خرداد ۱۴۰۴
در این چند روز که کشورمان درگیر جنگ شده است، شاهد بوده ام که صفهای بنزین بهشکل عجیبی شلوغ شده است. برخی نیز از روی نگرانی به مراکز فروش هجوم آورده اند و سیل مسافرتها آغاز شده و جادههای خروجی از تهران بهحد انسداد رسیده است.
نگرانیی مردم عزیزمان قابل فهم است، اما در شرایط کنونی ما بیش از هر چیز نیاز به آرامش مدنی داریم. ناآرامی و نگرانیی درونیمان نباید سبب شود که آرامش مدنیی شهرهای ما از بین برود.
همراهی و همکاری با نیروهای اجتماعیی دستاندرکار رتق و فتق امور و با دیگر مردم در این شرایط جنگی بیش از پیش ضرورت دارد.
لازم است از همهی اقدامات غیر ضروری که موجب سلب آرامش مدنیی شهرها و کشور میشود اجتناب کنیم. بیجهت و غیر ضروری در صفهای بنزین ازدحام ایجاد نکنیم.
اگرچه روند پیشآمده مطلوب ما نیست، اما اکنون در شرایطی ناخواسته قرار داریم و ضروری است مانع از برهمخوردن آرامش مدنی بشویم.
#جنگ
#بنزین
#آرامش_مدنی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ خرداد ۱۴۰۴
در این چند روز که کشورمان درگیر جنگ شده است، شاهد بوده ام که صفهای بنزین بهشکل عجیبی شلوغ شده است. برخی نیز از روی نگرانی به مراکز فروش هجوم آورده اند و سیل مسافرتها آغاز شده و جادههای خروجی از تهران بهحد انسداد رسیده است.
نگرانیی مردم عزیزمان قابل فهم است، اما در شرایط کنونی ما بیش از هر چیز نیاز به آرامش مدنی داریم. ناآرامی و نگرانیی درونیمان نباید سبب شود که آرامش مدنیی شهرهای ما از بین برود.
همراهی و همکاری با نیروهای اجتماعیی دستاندرکار رتق و فتق امور و با دیگر مردم در این شرایط جنگی بیش از پیش ضرورت دارد.
لازم است از همهی اقدامات غیر ضروری که موجب سلب آرامش مدنیی شهرها و کشور میشود اجتناب کنیم. بیجهت و غیر ضروری در صفهای بنزین ازدحام ایجاد نکنیم.
اگرچه روند پیشآمده مطلوب ما نیست، اما اکنون در شرایطی ناخواسته قرار داریم و ضروری است مانع از برهمخوردن آرامش مدنی بشویم.
#جنگ
#بنزین
#آرامش_مدنی
@NewHasanMohaddesi
♦️پیام دکتر علیی میرسپاسی برای امروز
بازنشر: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.instagram.com/p/DK_-vWXxGeu/?igsh=Y2x2bndkdnYzYWhs
#جنگ
#ایران
#امریکا
#اسرائیل
#علی_میرسپاسی
@NewHasanMohaddesi
بازنشر: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.instagram.com/p/DK_-vWXxGeu/?igsh=Y2x2bndkdnYzYWhs
#جنگ
#ایران
#امریکا
#اسرائیل
#علی_میرسپاسی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸اضطراری🔸🔸🔸
♦️اطلاعیهی پلیس
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ خرداد ۱۴۰۴
دوست عزیز من سرهنگ آگاهی است. از او پرسیدم مشغول چه کاری هستی؟
گفت: درگیر شناساییی عوامل موساد هستم.
پرسیدم: چیزی لازم هست من منتشر کنم؟
این اطلاعیه را فرستاد:
اطلاعیه پلیس درباره چگونگی شناسایی و گزارش خانههای تیمی تروریستی
🔹پلیس در اطلاعیهای نحوه شناسایی خانههای تیمی تروریستی توسط مردم را اعلام کرد.
🔹تردد دائمی افراد جوان (عمدتاً مرد) به خانه، بدون حضور خانواده یا زنان و کودکان.
🔹تولید زباله بیش از حد معمول.
🔹تردد با خودروهای نیسان، وانتهای هایلوکس، یا وانتهای قدیمی
🔹پردهها همیشه بسته هستند.
🔹مشاهده رفتوآمدهای مکرر از روی سایهها در شب.
🔹استفاده افراطی از ماسک و عینک: حتی در شرایط غیرضروری
🔹افرادی که بهتازگی اسبابکشی کردهاند و رفتاری نامتعارف دارند، بیشتر در معرض سوءظن هستند.
🔸تماس با
113
110
114
🔻لطفا از تماس غیر ضروی با پلیس اجتناب کنید!
🔸نیروهای مسلح تصمیم گرفته در اکثر نقاط شهرها ایست بازررسی مستقر کند تا جاسوسان را شناسایی کند. از مردم خواهش میکنیم از تردد غیر ضروری خودداری کنند و با ایست بازررسیها همکاری کنند.
لطفا اطلاعرسانی کنید!
#پلیس
#اطلاعیه
#عوامل_موساد
@NewHasanMohaddesi
♦️اطلاعیهی پلیس
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ خرداد ۱۴۰۴
دوست عزیز من سرهنگ آگاهی است. از او پرسیدم مشغول چه کاری هستی؟
گفت: درگیر شناساییی عوامل موساد هستم.
پرسیدم: چیزی لازم هست من منتشر کنم؟
این اطلاعیه را فرستاد:
اطلاعیه پلیس درباره چگونگی شناسایی و گزارش خانههای تیمی تروریستی
🔹پلیس در اطلاعیهای نحوه شناسایی خانههای تیمی تروریستی توسط مردم را اعلام کرد.
🔹تردد دائمی افراد جوان (عمدتاً مرد) به خانه، بدون حضور خانواده یا زنان و کودکان.
🔹تولید زباله بیش از حد معمول.
🔹تردد با خودروهای نیسان، وانتهای هایلوکس، یا وانتهای قدیمی
🔹پردهها همیشه بسته هستند.
🔹مشاهده رفتوآمدهای مکرر از روی سایهها در شب.
🔹استفاده افراطی از ماسک و عینک: حتی در شرایط غیرضروری
🔹افرادی که بهتازگی اسبابکشی کردهاند و رفتاری نامتعارف دارند، بیشتر در معرض سوءظن هستند.
🔸تماس با
113
110
114
🔻لطفا از تماس غیر ضروی با پلیس اجتناب کنید!
🔸نیروهای مسلح تصمیم گرفته در اکثر نقاط شهرها ایست بازررسی مستقر کند تا جاسوسان را شناسایی کند. از مردم خواهش میکنیم از تردد غیر ضروری خودداری کنند و با ایست بازررسیها همکاری کنند.
لطفا اطلاعرسانی کنید!
#پلیس
#اطلاعیه
#عوامل_موساد
@NewHasanMohaddesi