Telegram Web Link
Forwarded from احسان عزیزی
زیر سقف آسمان
اقتصاددان ترک و تحریف تاریخ عصر پهلوی‌ی دوم
تُرک خواندن دکتر غنی‌نژاد از سوی کسی که زمانی در دوران لیسانس استادم بود و از او آموختم که نباید نسبت به ایده‌ها و افکار و شخصیت‌ها و جریان‌های فکری و سیاسی «رفتاری واکنشی» داشت، مایه‌ی تأسف است. به‌این دلیل که این‌گونه خطاب قرار دادن اشخاص دامن زدن به مباحث هویت‌گرایی و قوم‌گرایی بیش نیست که مدام می‌خواهد بر هویت‌های قومی تأکید کند و مدام بین افراد و گروه‌ها تمایز قائل شود و نتیجه‌ای جز واگرایی در پی ندارد. اگر این‌گونه باشد که شما می‌شوید جامعه‌شناس گیلک، یکی می‌شود بزاز و کفاش عرب، دیگری می‌شود مکانیک و روشنفکر لر و کرد و .... هدف از اینگونه خطاب قرار دادن‌ها چیست؟! چه چیزی را می‌خواهید بیان کنید و چه هدفی را دنبال می‌کنید؟! واضح بگویید.

کانال دکتر محدثی در سال‌های اخیر نمونه‌ی بارز یک رسانه‌ یا بلاگر فعال در علوم اجتماعی است که به‌جای منبعی برای انتشار مطالعات علمی و نتایج پژوهش‌هایی که حاصل ماه‌ها و سال‌ها عرق‌ریزان روح باشد، تبدیل شده است به جایی برای تکثیر محتوای سطحی و واکنشی نسبت به مسائل و شخصیت‌ها و رخدادها. امثال بنده که هرگز ادعای جامعه‌شناس بودن نکرده‌ایم اما از یک جامعه‌شناس انتظاری بیش‌تر از آن‌چه شاهدیم می‌رود که به‌جای انعکاس تقلیل‌ها و تعمیم‌های ناروا، انتظار می‌رود ادعاهای علمی مبتنی بر شواهد تاریخی و مطالعات متمرکز بر یک موضوع طرح کند. مانند آنچه ایشان طی سال‌ها در حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین انجام داده‌اند و محصول آن در پایان‌نامه‌ها و کتاب‌ها و مقالات علمی از ایشان منتشر شده‌ است.
اما در مقام داوری درباره‌ی واکنش ایشان نسبت به ادعای دکتر غنی‌نژاد، باید گفت که این واکنش همچنان تهی از استدلالی قوی و منطقی و مبتنی بر شواهد و داده‌های کلی درباره‌ی اقتصاد ایران در دوران پهلوی است که بتواند مخاطب را قانع کند که ادعای غنی‌نژاد کذب است. ایشان به جای اینکه به آمارها و مستندات اقتصادی درباره‌ی اقتصاد ایران در دوران پهلوی استناد کنند، تنها به روایت یک مهاجر ایرانی‌تبار امریکایی که به کشورش مهاجرت معکوس کرده بسنده کرده‌اند و از نقل قولی که آورده‌اند نتیجه گرفته‌اند که ادعای دکتر غنی‌نژاد پوچ و بی‌اساس بوده است؛ اما استاد عزیز این‌گونه نیست. بخصوص برای نسل ما که در دوران ویرانه‌‌ای که پنجاه‌وهفتی‌ها برایمان باقی گذاشتند زیسته‌ایم، تردید نکنید که به این سادگی نمی‌پذیریم که وضع مردم ایران در آن دوران بدتر از اکنون بوده است.

اما چند نکته درباره‌ی ادعای غنی‌نژاد:
۱. انقلاب سال ۵۷ را نمی‌توان تنها به یک عامل تقلیل داد اما شواهد تأیید می‌کنند که وضع کارگر دوران پهلوی از کارگر دوران بعد از انقلاب، بخصوص طی دو دهه‌ی اخیر به مراتب بهتر بوده است.
۲. اقتصاد ایران به همان میزان که رشد با سرعت زیادی را طی ده سال منتهی به انقلاب تجربه کرد، شکننده شد و کاستی‌ها و آسیب‌های خود را در پی داشت. بهتر است به همین بهانه نیم‌نگاهی به وضعیت اقتصادی ایران در دوران پهلوی داشته باشیم.

برای داوری درباره‌ی وضعیت اقتصادی یک کشور، معمولاً از شاخص‌ها و ملاک‌های متعددی استفاده می‌شود. این شاخص‌ها معمولاً شامل موارد زیر هستند:

1. رشد اقتصادی (GDP): تولید ناخالص داخلی یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها برای ارزیابی سلامت و رونق اقتصادی یک کشور است. رشد GDP نشان‌دهنده افزایش تولید کالاها و خدمات در یک کشور است.

2. نرخ تورم: این شاخص نشان‌دهنده تغییرات قیمت‌ها در طول زمان است. نرخ تورم بالا می‌تواند نشان‌دهنده ناپایداری اقتصادی باشد.

3. نرخ بیکاری: این نرخ نشان‌دهنده‌ی درصد افرادی است که قادر به یافتن شغل نیستند و می‌تواند به‌عنوان معیاری برای سنجش سلامت بازار کار مورد استفاده قرار گیرد.

4. تراز تجاری: تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور. تراز تجاری مثبت یعنی صادرات بیشتر از واردات است.

5. درآمد سرانه: این شاخص نشان‌دهنده متوسط درآمد هر فرد در یک کشور است و می‌تواند به عنوان معیاری برای سنجش سطح زندگی مردم استفاده شود.

6. سرمایه‌گذاری خارجی: میزان سرمایه‌گذاری‌های خارجی در یک کشور می‌تواند نشان‌دهنده جذابیت اقتصادی آن کشور باشد.


حال نیم‌نگاهی به وضعیت اقتصاد ایران در دوران حکومت پهلوی دوم (۱۹۷۹-۱۹۴۱) به استناد آمار و ارقام داشته باشیم:

1. رشد اقتصادی (GDP): طبق گزارش بانک جهانی (در این لینک و در این لینک و در این لینک قابل مشاهده است)، تولید ناخالص داخلی سالانه‌ی ایران طی هشت سال متوالی (از 1965تا 1972) بیش از ده درصد (بین 10.9% تا 17.0%) بوده است. این رشد طی چهار سال قبل از آن نیز بین 7.0% تا 10.4% بوده است. این ارقام برای تولید ناخالص داخلی سرانه بین سال‌های 1965 تا 1972 بین 6.2% تا 65.7% بوده است که وضعیتِ به‌مراتب بهتری را نشان می‌دهد.

ادامه‌ی مطلب
@EhsaneAzizi
👎10👍62🔥1👌1
Forwarded from احسان عزیزی
زیر سقف آسمان
اقتصاددان ترک و تحریف تاریخ عصر پهلوی‌ی دوم
2. نرخ تورم: طبق این داده‌های بانک جهانی به‌غیر از سال‌های 1972 تا 1974 که یک پیک 33.6درصدی و 53 درصدی را تجربه کرده است، وضعیت به‌مراتب بهتری را نسبت به دوران پس از انقلاب نشان می‌دهد. اما با وجود رشد اقتصادی، نرخ تورم در نسبت به همان دوران نیز افزایش یافت که ناشی از افزایش قیمت نفت و ناپایداری‌های سیاسی بود.

3. نرخ بیکاری: با وجود رشد اقتصادی، نرخ بیکاری در برخی مناطق به خصوص در روستاها و مناطق محروم بالا بود. بسیاری از کارگران به دلیل صنعتی شدن سریع کشور مجبور به ترک روستاها و مهاجرت به شهرها شدند.

4. تراز تجاری: تراز تجاری ایران در این دوره مثبت بود، زیرا صادرات نفت بسیار بیشتر از واردات بود. درآمدهای نفتی باعث شد که دولت بتواند برنامه‌های توسعه‌ای گسترده‌ای را اجرا کند. (بهتر است برای مثال به تراز مثبتِ وابسته به نفت در مقابل تراز وابسته به تولید خرده بگیریم و اقتصاد دوران پهلوی را نقد کنیم که ایرادش همین وابستگی به نفت بود تا تولید. تا این‌که اصل ماجرا را انکار کنیم).

5. درآمد سرانه: درآمد سرانه در این دوران به شدت افزایش یافت، اما توزیع نابرابر ثروت باعث شد که شکاف بین طبقات اجتماعی عمیق‌تر شود. (از این هم نمی‌توان نتیجه گرفت که مردم ایران به دلیل وضع نامناسب معیشتی دست به انقلاب زدند).

6. سرمایه‌گذاری خارجی: جذب سرمایه‌گذاری خارجی در این دوره افزایش یافت، به ویژه در صنایع نفت و گاز. این سرمایه‌گذاری‌ها به توسعه زیرساخت‌ها و صنایع کمک کرد.

ادعاهای طرح شده در این شش آیتم را سه منبع مهم با گرایش‌های فکری نسبتاً متفاوت تأیید می‌کنند و امیدوارم بتوانم در اولین فرصت شواهدی از این منابع با ارجاع دقیق برای ادعاهای طرح شده بیاورم:

- بشیریه، حسین. زمینه‌های اجتماعی انقلاب ایران. ترجمه‌ی اردستانی، علی (۱۴۰۱). تهران: نگاه معاصر.
- آبراهامیان، یرواند. تاریخ ایران مدرن. ترجمه‌ی فتاحی، محمدابراهیم (۱۴۰۴). تهران: نشر نی.
- کاتوزیان، همایون. اقتصاد سیاسی ایران. ترجمه‌ی نفیسی، محمدرضا (۱۴۰۳). تهران: نشر مرکز.

نکته‌ی آخر اینکه، برخلاف تصور دکتر محدثی، تفاوتی ندارد که شما لیبرال باشید یا سوسیالیست، اسلام‌گرا باشید یا آنارشیست، در هر صورت آمار و ارقام و شواهد آن بیرون عینیتی مستقل از ما دارند، منتها آن‌چه پیش‌نیاز کار پژوهشی است، شهامت کنار گذاشتن انگاره‌ها و پیش‌فرض‌های ذهنی و ایدئولوژیک و مواجهه‌ی عریان با واقعیت‌ها و شواهد و احترام به عینیت تاریخی است. حتی اگر آن شواهد بر خلاف میل باطنی‌مان باشد.


۲۷ مهر ۱۴۰۴
@EhsaneAzizi
👍19👎6😍1
♦️چگونه یک اقتصاددان وقوع انقلاب را پیش‌بینی کرد؟

شادی معرفتی

بازنشر: ۲۷ مهر ۱۴۰۴

https://www.daraian.com/fa/paper/33623

🔻گزیده‌ای از مقاله:
"اقتصاددانان سازمان برنامه از سال 1348 از سیاست‌های تورم‌زا و بودجه توسعه انتقاد می‌کردند. یک گروه از اقتصاددانان به سرپرستی دکتر بهمن آبادیان معاون رئیس سازمان برنامه گزارشی را تهیه کردند که نشان می‌داد شرایط اقتصادی ایران به سرعت رو به زوال پیش می‌رود. این گزارش افزایش بودجه نظامی را که به قیمت سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی تمام شده بود، نقد می‌کرد. در اواخر سال 1350 زمانی که بودجه سال آینده آماده می‌شد، همکاران سازمان برنامه نسخه مقدماتی گزارش درازمدت وضع اقتصادی، مالی و اجتماعی در برنامه پنجم توسعه را پیش‌بینی کردند. این گزارش که بر مبنای مجموعه‌ای از اطلاعات و آمار تهیه شده بود تصویر تاریکی از آینده اقتصادی، مالی و اجتماعی کشور را ترسیم می‌کرد. آنان قصد داشتند این گزارش را به شورای عالی برنامه‌ریزی به ریاست نخست‌وزیر ارائه دهند و سپس آن را در شورای اقتصاد به ریاست شاه مطرح کنند. دکتر آبادیان و جمعی از کارشناسان در سازمان برنامه برای تهیه این گزارش زحمات فراوانی کشیدند. این گزارش بسیار منتقدانه بود و برای نخستین بار در تحقیقات دولتی به این موضوع اشاره می‌شد که اگر معیارهای نابرابری و عدم توازن به همین ترتیب ادامه پیدا کند، به طور حتم «انفجار سیاسی‌-‌اجتماعی» در آینده نزدیک رخ خواهد داد. این گزارش برنامه سوم و چهارم توسعه را به‌شدت نقد می‌کرد زیرا در آنها به مسائل اجتماعی، آموزشی، سلامت و رفاه مناطق روستایی و... توجه کافی نشده بود."

#مارکسیسم
#شادی_معرفتی
#عامل_اقتصادی
#موسی_غنی‌نژاد
#تبیین_ماتریالیستی
#تبیین_ایده‌آلیستی
#کنستانتین_الکساندر_مژلومیان
@NewHasanMohaddesi
13😍1
♦️ریشه‌های اقتصادی‌ی انقلاب ۵۷ در نوشته‌های یک اقتصاددان؛ دکتر حسن منصور
۲۷ مهر ۱۴۰۴

👇👇👇

#انقلاب_۵۷
#حسن_منصور
#عامل_اقتصادی
#موسی_غنی‌نژاد
@NewHasanMohaddesi
👍7🤔1
♦️تولید ناخالص داخلی ایران چقدر است؟
۳۶۷ میلیارد دلار یا ۱۳۵۳ میلیارد دلار؟

دکتر حسن منصور
بازنشر: ۲۷ مهر ۱۴۰۴
 
می‌خواهیم بدانیم ظرفیت اقتصاد ایران چه اندازه است؛ روندهای تغییر آن به کدام سوست؛ موانع راه رشد آن کدم‌اند.

برای در دست گرفتن یک معیار سنجش، به یک سال پیش از انقلاب نظر می‌کنیم که سالی است «نورمال». سال ۱۳۵۶، تولید ناخالص داخلی ایران برابر بود با ۸۴ میلیارد دلار که ۲۴ میلیارد دلار آن به شکل دلار و ۶۰ میلیارد دلار آن به‌صورت ریال (۴،۳۲۰: چهار تریلیون و ۳۲۰ میلیارد ریال) و قابل‌تبدیل به دلار از بابت هر ۷۲ ریال یک دلار. جمعیت کشور برابر بود با ۳۳ میلیون نفر، درنتیجه، درآمد سرانه هر نفر معادل بود با ۲۵۴۵ دلار.

در آن سال‌ها میان اقتصاددانان بحثی بود دایر بر اینکه نرخ ارز ۷۲ ریال برابر یک دلار، ناشی از بیماری هلندی است و قیمت ریال را به‌طور مصنوعی گران کرده است و نرخ «واقعی» باید در حدود ۱۰۰ ریال برابر یک دلار باشد. اگر این نظر را جدی بگیریم، رقم تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۵۶ بجای ۸۴ میلیارد دلار خواهد شد ۶۷.۲ میلیارد دلار و درآمد سرانه خواهد شد ۲۰۳۲ دلار.

حال برگردیم به تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۹۵: به گزارش صندوق بین‌المللی پول رقم موردنظر، به قیمت جاری بازار برابر است با ۱۱،۰۹۶،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ (۱۱ کاتریلیون و ۹۶ تریلیون ریال) که با نرخ رسمی متوسط سال از بابت ۲۹۶۴۵ ریال در برابر یک دلار، معادل می‌شود با ۳۶۷ میلیارد دلار.
از سوی دیگر، مطابق شاخص تورم دلار که از سوی دفتر آمار وزارت کار ایالت متحده تهیه می‌شود، ۳.۵ دلار سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۵) از حیث قدرت خرید، برابری می‌کند با یک دلار سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۶) و بنابراین، تولید ناخالص داخلی سال جاری وقتی با دلار سال ۱۳۵۶ سنجیده شود معادل می‌شود با ۱۰۵ میلیارد دلار.

جمعیت کشور در سال جاری برابر است با ۸۰ میلیون نفر و بدین‌سان درآمد سرانه امروز برابر است با ۱۳۱۲ دلار سال ۱۳۵۶ یعنی ۵۲% درآمد سرانه سال ۱۳۵۶ (با دلار ۷۲ ریالی) و ۶۵% درآمد سرانه سال ۱۳۵۶ (با دلار فرضی ۱۰۰ ریالی).
روندهای تغییر. اقتصاد ایران از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ یک رشد ۱۱% را پشت سر گذاشت که در اقتصاد رشد، «معجزه اقتصادی» خوانده می‌شود. در سال ۱۳۵۵ با افزایش ناگهانی درآمد نفت به چهار برابر، توأم با افزایش ظرفیت تولید به بیش از ۶ میلیون بشکه در روز، مسئله‌ای مطرح شد بنام پترودلار‌ها و چگونگی تزریق آن در شریان‌های اقتصاد ملی. تزریق مبالغ هنگفت دلار رانت دار[i]، موجب شد تنگناهای فلج‌کننده‌ای بروز کنند: تنگنای زیرساخت‌ها، بنادر، اسکله‌ها، تجهیزات گمرکی، جاده‌ها، ناوگان حمل‌ونقل؛ ونیز تنگنای نیروی کار ماهر و متخصص. وجود تنگناها سبب شد که نقدینگی به عرصه‌های غیر تولیدی سرریز کند: زمین‌خواری و خریدوفروش زمین؛ کارهای بسازوبفروشی، انواع سفته‌بازی و گمانه ورزی! قشر جدیدی از رانت‌خواران بر سر ساختار طبقاتی جامعه جلوس کرد و با سرعت رنگ شهرها و امکنه اوقات فراغت نظیر رستوران‌ها و کافه‌ها و کاباره‌ها را دگرگون کرد. فساد و باندبازی، بخشهای اداری ناظر به زمین و ساخت‌وساز و واردات را فراگرفت. سرعت این تغییر آن‌چنان بود که اکثریت مردمی که خود سوار واگن این تحولات نبودند احساس غربت کردند (بروز ازخودبیگانگی و اغتشاش هویت). افزایش نقدینگی در کنار عدم ارتقای تولید موجب بروز تورم شد؛ بالا رفتن قیمت‌ها و پس افتادن قدرت خرید باقیمت‌های موجود، رکود را به دنبال آورد.

مهاجرت روستایی به شهرها و بیش از همه به مادر-شهر تهران که به‌موازات اصلاحات ارضی شروع‌شده بود و در دو سال ۵۴-۵۶ به دنبال (گولد-راش) ناشی از سیلان پترودلارها تشدید می‌شد، در رویارویی با عدم توانائی جذب در بازار کار به رشد حاشیه‌نشینی انجامید و زاغه‌های اطراف مادر-شهر تهران را پدید آورد. زاغه‌ها و حاشیه‌ها چون فاقد نهادهای تولیدی و فرهنگی، بهداشتی و گذران اوقات فراغت بودند از عهده سازمان دادن به جمعیت ۳-۴ میلیونی مهاجر برنیامدند و نتیجه این شد که این جمعیت بزرگ، به‌صورت بی‌شکل و بی ساختار درآید و دریای جمعیت لومپنی را به وجود آورد که هرآینه می‌توانست بر سر مادر-شهر خراب شود و بدین‌سان مقدمات مادی انقلاب فراهم شد تا با تکانه‌ای سرریز کند.
 
**
اواخر سال ۱۳۵۶
ابراز نارضائی سر گشود و از زبان سخنگویان طبقات متوسط شهری (روشنفکران، استادان، معلمان، شاعران و نویسندگان) بازگو شد و جمعیت شهری تشنه گشایش سیاسی را به حرکت درآورد. ورود روحانیت به حرکت انقلابی، جمعیت سرگردان، هویت-باخته و فاقد ساختار اسکان گرفته در حاشیه‌ها را جذب کرد و آنان را به گفتمان دینی که در فقدان نهادهای فرهنگی-مدنی در زاغه‌ها، بیش از هر اندیشه دیگری به قامت او راست می‌نشست، مجهز کرد.

👇👇👇

#انقلاب_۵۷
#حسن_منصور
#عامل_اقتصادی
#موسی_غنی‌نژاد
@NewHasanMohaddesi
👍142👏2🤔1
روحانیت، کاری را پی گرفت که از سال‌ها پیش به دست سینمای لومپنی «فیلم فارسی» پیش برده می‌شد: این بار «قیصر» می‌رفت که در قامت پاسدار و بسیجی و در مقیاس کشوری ظهور کند!

انقلاب چون به بار نشست و قدرت را از سلطنت به روحانیت انتقال داد کلیه اقشار ساختارمند جامعه که به حرکت انقلابی پیوسته بودند به جایگاه خود در ساختار مشاغل بازگشتند: دانشجو به سر کلاس رفت؛ معلم، کار تدریس از سر گرفت؛ بازاری به سر دکان و کسب‌وکار خود بازگشت؛ کارگر به کارخانه و کارگاه رفت؛ کارمند به پشت میز کار برگشت ولی جمعیت حاشیه که محل کار و موقعیتی در ساختار مشاغل نداشت در میدان باقی ماند و مهر خود را بر سرشت انقلاب زد: به‌تدریج که شور اولیه انقلاب توان بسیج جوانان را از دست می‌داد و آنان میدان را خالی می‌کردند رهبری روحانی انقلاب هم تکیه‌گاه خود را در همین اقشار بی ساختار یافت و به‌تدریج، گفتمان روحانیت به قدرت رسیده، رنگ و آهنگ لومپنی گرفت و جنگ هم به این پدیده دامن زد.

ادامه در این‌جا
https://hassan-mansoor.blog/archives/135


#حسن_منصور
#عامل_اقتصادی
#موسی_غنی‌نژاد
@NewHasanMohaddesi
💯10👍4👎1
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



♦️پرسش از هوش مصنوعی در باره‌ی اقتصاد عصر پهلوی

پرسش از حامد زرگری

۲۷ مهر ۱۴۰۴

سلام
من برای داوری بین نظر دکتر محدثی و دکتر غنی نژاد نوشته تون رو به هوش مصنوعی دادم نتیجه اش این شد. گفتم بد نیست ارسال کنم.👇👇


سوال جالبی مطرح کردید که به یک از بحث‌برانگیزترین مقاطع تاریخ ایران می‌پردازد. برای قضاوت بین دیدگاه دکتر موسی غنی‌نژاد (اقتصاددان) و حسن محدثی گیلوایی (نویسنده متن)، بهتر است استدلال هر دو را دقیق‌تر بررسی کنیم:

تحلیل دیدگاه غنی‌نژاد:

او بر عامل فکری-ایدئولوژیک تاکید دارد. این دیدگاه قابل دفاع است زیرا:

· جنبش‌های انقلابی ۵۷ عمدتاً با شعارهای اسلامی و ضداستبدادی هدایت می‌شدند

· رهبری انقلاب در دست نیروهای مذهبی بود که اقتصاد محور اصلی گفتمان آنها نبود.

· بسیاری از طبقات متوسط و مرفه نیز به انقلاب پیوستند که نشان‌دهنده نارضایتی صرف اقتصادی نبود

تحلیل دیدگاه محدثی:

او بر عامل اقتصادی-اجتماعی تاکید دارد و با استناد به منابع خارجی (کتاب "در جستجوی حسن") نشان می‌دهد:

· شکاف طبقاتی شدید و فقر گسترده در شهرها و روستاها وجود داشت.

· برنامه‌های توسعه مانند اصلاحات ارضی با شکست مواجه شده بود.

· مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها و ایجاد حلبی‌آبادها مشکلات اجتماعی عظیمی ایجاد کرده بود

ارزیابی متعادل:

هر دو دیدگاه بخشی از حقیقت را بیان می‌کنند:

۱. عوامل اقتصادی: بی‌تردید نابرابری شدید، تورم، فساد مالی دربار و مشکلات معیشتی مردم، بستر اجتماعی لازم برای اعتراضات را فراهم کرد.

۲. عوامل فکری-سیاسی: اما این نارضایتی‌های اقتصادی به خودی خود به انقلاب منجر نمی‌شد اگر:

· گفتمان جایگزین قدرتمندی (اسلام سیاسی) وجود نداشت.

· فضای سیاسی بسته اجازه اصلاحات نمی‌داد.

· شخصیت کاریزماتیک آیت الله خمینی رهبری جنبش را بر عهده نمی‌گرفت.


نتیجه‌گیری:
به نظر می‌رسد دیدگاه محدثی گیلوایی تصویر کامل‌تری ارائه می‌دهد، چرا که حتی اگر ایدئولوژی محرک اصلی تظاهرات بود، این ایدئولوژی در بستر نارضایتی‌های اقتصادی-اجتماعی گسترده توانست مقبولیت عمومی پیدا کند. نمی‌توان تاثیر شواهد ملموس فقر و نابرابری را در جذب توده‌های مردم به جنبش انقلابی نادیده گرفت.

به بیان دیگر، ایدئولوژی علت رهبری کننده بود، اما مشکلات اقتصادی علت زمینه‌ساز انقلاب ۵۷ محسوب می‌شوند.


🔸محدثی: هوش مصنوعی قابل اعتماد نیست ولی برای درگیری‌ی ذهنی‌ی مخاطبان محترم بد نیست. سپاس از شما!

#انقلاب_۵۷
#عامل_اقتصادی
#موسی_غنی‌نژاد
@NewHasanMohaddesi
👍188
Forwarded from əcirli (کیانی اجیرلی)
هشدار دکتر محدثی به مردم گیلان از بابت محو و ویرانی طبیعت گیلان و نیز زبان و فرهنگش را باید جدی گرفت .به این دلیل که این وضعیت در سایر استان های حاشیه نشین نیز صادق است . قبلا در مورد شهر پارسااباد با تحلیلی که ارائه دادم نشان دادم که چگونه حاشیه شهر ،زمین های زراعی را تبدیل به سکونتگاه ها کرده است و نیز این واقعیت که فلسفه گسترش بنگاهای ملکی در این شهر به صرف بلعیدن این زمین ها است . و در این مورد شهرداری ، شوراها ،بنگاه ها ملکی هوای همدیگر را دارند .اما در مغان اساسا گوش شنوایی برای شنیدن وجود ندارد .انگار این عضو مهم خدادادی به این وادی وارد نشده است .حساسیت ها از بین رفته و هرکسی دوست دارد بار مسئولیت را دیگری بکشد و خود تماشاگر این وضع باشد. گویی وقایع داستان طاعون کامو در این شهر روی داده ،قبرستانها هر روز وسعت می یابد فربه می شود و ادم ها مریض حال و لاغر و مردنی .
بهنام کیانی اجیرلی
👍24👌5
Audio
♦️تضمینی از حافظ

محمدعلی کریمی (متخلص به مجنون)

۲۷ مهر ۱۴۰۴

#شعر
#حافظ
#مجنون
@NewHasanMohaddesi
6👍3
♦️مقالات و آثاری در باره‌ی تبعیض اتنیکی در ایران

✍️سپیده آبادپور

۲۷ مهر ۱۴۰۴

بنده نیز یک سری مقالات دیگر در رابطه با تبعیض قومی در ایران تقدیم حضور دکتر معدنی میکنم:
@SaeedMaadani

1- تأثیر احساس تبعیض قومی در هویت جمعی جوانان کرد کرمانج خراسان شمالی (مورد مطالعه: شهرهای کرمانج نشین خراسان شمالی -سال ۱۳۹۹ )
http://noo.rs/rHOiQ

2- تهدید‌شناسی اجتماعی در نشریات دانشجویی(مطالعه موردی دانشگاه‌های دولتی اهواز، کردستان و تبریز)
http://noo.rs/O3oWO

3- مطالعه پدیدارشناختی تجربه تبعیض و نابرابری قومی در بین دانشجویان کرد در دانشگاه‌های ایران
http://noo.rs/ez8ps

4- ضعف آموزش در مدارس مناطق دو زبانه
http://noo.rs/N1yDH

5- بررسی پتانسیل تضاد قومی با ‌تاکید بر نابرابری اجتماعی (مطالعه موردی استان سیستان و بلوچستان)
http://noo.rs/Mhyi3

6- Ethnic Ineqality in Iran: An Overview
https://doi.org/10.1017/S0020743800052284

7- The Politics of Persianization in Pahlavi Iran: A Study of Kurdish Cultural Discrimination
https://www.academia.edu/127492472/The_Politics_of_Persianization_in_Pahlavi_Iran_A_Study_of_Kurdish_Cultural_Discrimination

8- Multifaceted Discrimination: The Perception of Iranian Sunni Kurds About the Experience of Social Justice
https://www.jstor.org/stable/48829009

9- Iran’s Multi-ethnic Mosaic: A 23-Year Perspective
https://rdcu.be/eLsio

10- Minoritized Communities in Iran: The Struggle for Unconditional Equality
https://doi.org/10.1017/irn.2024.6

11- Ethnicity and Identities in Iran: Progress and Equality
https://doi.org/10.21600/ijoks.1148638

12- Ethnic Minorities and the Politics of Identity in Iran
https://doi.org/10.1080/00210862.2016.1118949

13- Ethnic Challenges in Iran: A Case Study of Ardabil
http://dx.doi.org/10.3968/j.css.1923669720130903.3291


🔻مرتبط با:
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/13584


#سعید_معدنی
#تبعیض_اتنیکی
#سپیده_آبادپور
#نابرابری_قومیتی
@NewHasanMohaddesi
14👏4
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸


♦️ایران، آریایی، هویت‌سازی مصنوعی
ص۱

دکتر سیدعبدالمجید الهامی
۲۷ مهر ۱۴۰۴

دروغ ها منشا کجی و انحراف اند. اگر آنسانهای مدعی نژادگرا فقط ۱۵ دقیقه تفکر کنند و به خودشان بگویند چرا نژادگرا هستند، بخصوص مدعیان آریایی گری به خود بگویند یعنی چی آریایی هستیم؟ و اصلا آریایی بودن چه مزیتی دارد؟ و یا آیا خون آریایی رنگین تر است؟ یا اگر بگویم آریایی بودن، هوش و ذکاوت ما بیشتر می شود؟ آیا خدا آریایی ها رو موجوداتی استثنایی خلق کرده است؟

حالا اگر کروموزوم های ما کم و زیاد بشوند یعنی پولدارتر و موفق تر می شویم؟ آیا فردای قیامت اول می‌گویند آریایی ها بیاند جلو بروند بهشت؟

پس اگر هنوز در جهل آریایی غوطه ور هستند! یعنی تفکر نکردند. فقط دیدند کلمه ی قشنگی است گفتند بگذارید به کار ببریم. کلاس دارد
! چهار تا کلیپ با ملودی حماسی هم براش ساختند تا خلقی ناآگاه را  فریب بدهند.

     آیا هنوز نمی دانند بالا بردن این کلمه و نژادگرایی برای جدایی انداختن بین مردمان در یک منطقه حیاتی و حساس است.

 باید اهتمام آن باشد تا با قدرت علیه جعلیات و تحریفات تاریخیِ حکومت ها، پادشاهان و مردمان مغرض، فعالیت شود تا با نژادپرستی و قومیت گرایی مقابله گردد تا باعث گسست اجتماع ایرانیان نگردد.


""آریایی‌نژاد خواندن ایرانیان تفکری غلط و خطرناک است و اصطلاح «نژاد آریایی» برساخته‌ای تخیلی و مجعول است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی توسط اروپاییان ساخته و در قرن بیستم بدل به ایدئولوژی رسمی «حزب نازی» شد. عبارت «نژاد آریایی» از همان دهه‌های پایانی قرن نوزده توسط تعدادی از روشنفکران ایرانی وارد متون فارسی شد و در سال های بعد به یکی از مفاهیم محوری ناسیونالیسم ایرانی بدل گشت.

لغت «آریایی» در متون باستانی هندوها و متونی چون اوستا آمده است، ولی در این متون معنی روشنی ندارد و دلالت های گوناگونی دارد؛ از اشاره به طبقه روحانیون و مومنان به دین مهر تا اشاره به اشراف و پادشاهان. کاربرد واژه آریایی در دوران‌های مختلف زبان فارسی به یک معنا نبوده و مثلا در شاهنامه فردوسی عبارت آریایی‌ها وجود ندارد. معنی مدرن و نژادی کلمه آریایی در قرن نوزدهم توسط متفکران ضد مدرنیته اروپایی جعل شد و نه تنها سابقه‌ای پیش از آن نداشت بلکه از لحاظ علمی نیز کاملا مهمل و بی‌اساس بود.

در قرن نوزدهم کشف بزرگی در زبان‌شناسی رخ داد: سر ویلیام جونز با مطالعه در ساختارهای زبان‌های باستانی متوجه شد که زبان‌های اروپایی، ایرانی و هندی ریشه مشترکی دارند و آنها را ذیل زبان‌های هندواروپایی قرار داد. در همان دوران یک شرق‌شناس فرانسوی به نام نکوتیل-دوپیرون کتاب اوستا را به فرانسوی ترجمه کرد و لغت آریایی را در زبان‌های جدید مطرح کرد.

تمام مباحث جونز و دوپرون مربوط به زبان و «ساختارهای زبانی» بود و هیچ دلالتی بر مسئله «نژاد» نداشت. اما در قرن نوزدهم و با فراگیری رمانتیسیسم متفکران آلمانی از واژه آریایی برای دلالت بر نژاد استفاده کردند. این گروه ناسیونالیست‌های تندرویی بودند که اساس ایدئولوژی نازیسم توسط آنها ساخته شد.

طرح اسطوره نژاد آریایی از سوی اروپاییان از خواسته و تمایل آن‌ها برای یافتن انسانی در هند باستان که از یهودیت و مسیحیت ریشه و سابقه‌ای کهن‌تر و برتر داشته باشد، سرچشمه می‌گرفت. رمانتیک‌ها که اساسا ضد ارزش‌های عصر روشنگری و برابری انسان‌ها بودند، واژه آریایی را در تقابل با سامی و یهودی به کار بردند. عبارت سامی به ریشه‌ی زبان‌هایی چون عبری دلالت داشت که متفکران رمانتیک آن را زبان یهودیت و مسیحیت، و عامل انحطاط تمدن می‌دانستند.""

در قبال خوانش ایرانیان قرن نوزده از مهفوم ناسیونالیسم، اکثرا رونویس تئوریهای غربیان بودند، و چه آش شله قلمکاری از آن بدرآمد. دنیای غرب مفهوم ناسیونالیسم و چارچوب فدرالیسم را از دوران روشنگری عصر دائره المعارف استحصال کردند؛ و نتیجه‌ی چندین دهه مطالعات اندیشه ها و اتاق فکرها بود. حال اینکه ما در سرآغاز قرن بیستم خواهان جا انداختن ناسیونالیسم به تعریف غربی آن در یک جامعه عقب مانده ایالاتی و دهاتی بدون در نظر گرفتن سواد و رشد عقلانیت و مفاهیم سیاسی و فلسفی بودیم، همانند طرفداران کمونیسم که بدون وجود کارگر شعار حمایت از کارگر می‌دادند.

اشخاص و افرادی که از ایران به خارج رفته و در برلین حلقه‌ی کاوه و مجله‌ی ایرانشهر را به سرکردگی کاظم زاده ایرانشهر، تقی زاده، محمود افشار یزدی و امیر اعلم راه انداخته بودند، بدون وجود زمینه های علمی و جاری بودن اندیشه همگانی و دغدغه مند بودن مردم نسبت به این موضوع آن را تنها راه رهایی ایران می دانستند.

ادامه دارد👇👇👇

#ایران
#اریایی
#سیدعبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi
👍154👎1
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸


♦️ایران، آریایی، هویت‌سازی مصنوعی
ص۲

دکتر سیدعبدالمجید الهامی
۲۷ مهر ۱۴۰۴

آنها با تقلید از تز موهوم آریایی المانها و اروپایی ها خود را ملتی اروپایی دانسته و بدنبال جا انداختن شعار ناسیونالیسم آریایی گری در قبال عرب گرایی و بعدها ترک گرایی شدند.

در همین امتداد فکر کردند آن گمشده را یافتند و همانند ارشمیدس به فریاد برآمدند که یافتیم. با برآمدن رضا شصت تیر و افرادی همانند فروغی و تیمورتاش و داور به تئوریزه کردن این مفهوم غریب با هویت مردم ایران پرداختند. این تئوریزه کردن آنچنان به‌وسیله سنت سیاسی و استبدادی نظام پهلوی عجین و تبلیغ شد که حتی روشنفکران ملی مذهبی هم مرعوب و تحت سیطره‌ی آن قرار گرفتند؛ بدان گونه که دکتر شریعتی تضاد آریایی گری و سامی گری در هویت ملی و مذهبی را تئوریزه کرد و نشر داد. شریعتی که نظر دیگری و صدای دیگری از او برمی آمد در این فقره خود مبلغ ناسیونالیسم حکومتی شد؛ ناسیونالیسمی بر مبنای اریایی گری که ببشترین پایگاه آن در مرکزنشینان قرار داشت.

البته مشهدیها هم با فردوسی مابی به آن دامن زدند. این موضوع حتی مهندس سحابی را واداشت که اسلام ایرانی را از اسلامی عربی متمایز داند. این فقره در نزد بزرگان ملی مذهبی چنان پرورنده شد که به گونه‌‌ای یکبار دیگر شعوبیه نوین از مشهد برآمد. جدیدا هم متیراییسم، نوزوزمابی و سده گرایی و تمامی مظاهر زرتشتی گری را مبلغ شده اند.

آریایی تبار خواندن ایرانیان نخستین بار در نوشته‌های میرزا آقاخان کرمانی اتفاق افتاد. وی این واژه را در متون فرانسوی دیده بود و آن را با همان املای فرانسوی به فارسی می‌نوشت. میرزا آقاخان کرمانی تحت تاثیر میرزا فتحعلی آخوندزاده این مبحث را مطرح می‌کرد. آخوندزاده در نوشته‌های خود با گلایه از وضعیت اسفناک ایران، آرزو داشت ایران بدل به کشوری مدرن شده و به کاروان ترقی و عقلانیت غربی بپیوندد و گفتمان ناسیونالیستی را یکی از راهکار‌های این هدف می‌دانست. اما نکته منفی این نوع از ناسیونالیسم، قومی بودن آن است. این گفتمان ناسیونالیست‌ها اساسا بر حرمان گذشته و شکوهمندی ساختگی از ایران باستان بنا یافته بود. این نگاه بلندپروازنه درباره‌ی ماهیت ایرانی بر افتخارات ایران پیش از اسلام تکیه داشت و اساسا توسط شرق‌ شناسان مطرح شده و تا آن زمان در داخل ایران غریب و ناشناخته بود.

پس از میرزا آقاخان کرمانی به تدریج واژه آریایی در زبان فارسی جا افتاد و با کتاب «حسن پیرنیا» همه‌گیر شد. پیرنیا که خود از دولتمردان حکومت پهلوی بود، تهیه‌ی نخستین کتاب‌های درسی عصر پهلوی را به عهده داشت و تاثیر او بر شناخت هویت ایرانی از طریق متون درسی تاثیری عمیق بود. از همین روی کتاب تاریخ قدیم ایران اولین کتاب درسی نوشته‌ی پیرنیا که توسط وزارت معارف وقت نشر شد، اهمیت خاصی دارد. این کتاب فصلی دارد زیر عنوان «نژادها، نژاد سفیدپوست و مردمان هند و اروپایی» که کاملا با توسل به «علم نژاد» و به طور مشخص بر اساس «علم تفکیک نژاد‌ها و شکل و کیفیت انسان‌های متعلق به آنها» نوشته شده است.

این فصل کتاب کاملا به شیوه اروپایی آن زمان که انسان را به نژاد‌های آریایی، سامی و امثال آن دسته‌بندی می‌کرد نوشته شده، و از ترمینولوژی ادیان ابراهیمی که نسل بشر را به سه پسر نوح (سام، حام و یافث) می‌رساند به مثابه ابزار دسته‌بندی نژادی کار گرفته است. در این کتاب فرض بر این است که اجداد آریاییان یا هند و اروپاییان امروزی دارای یک خاستگاه اولیه بوده‌اند. پیرنیا در این زمینه نظریه‌ی رایج اوایل قرن بیستم را که ادعا داشت خاستگاه آریاییان شبه جزیره اسکندیناوی است، با صراحت پذیرفت. بنابر فرضیه پیرنیا ایرانی‌ها مردمانی‌اند که از اسکندیناوی به فلات ایران کوچیده‌اند. پس از روی کار آمدن حزب نازی در آلمان و گسترش روابط ایران و آلمان در دوره‌ی هیتلر، دلالت های نژادپرستانه واژه‌ی نژاد آریایی بیشتر شد. با شکل گیری فاشیسم در دهه سی قرن ۲۰، افسانه آریایی بدل به ایدئولوژی رسمی المانها شد و فجایع آفرید.

آنچه در برخی برهه ها ـ مثلا در سالهای انحطاط فروپاشی پادشاهی ساسانیان، دوره‌ی افول سلطنت صفویه و متعاقب سقوط رضاشاه و ایام سلطنت فرزندش ـ خلاف آمد این سنت و قاعده اتفاق افتاد، پیآمد تحمیل زورمدارانه‌ی هویت برساخته حکومتی بر مردم بوده است؛ هویتی مصنوعی که زمانی (از جمله در عهد ساسانی ها و پهلوی ها)،  برپایه‌ی قومیت انحصاری و نژادگرایانه آریایی، و زمانی دیگر بر پایه‌ی مذاهب وابسته به حکومت ها، نظیر شریعت زرتشتی (در عهد ساسانیان)، مذهب شافعی (در عهد سلجوقیان) و شیعی دوازده امامی (در عهد صفویه و جمهوری اسلامی).
     

ادامه دارد👇👇👇

#ایران
#اریایی
#سیدعبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi
👍14👎1
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸


♦️ایران، آریایی، هویت‌سازی مصنوعی
ص۳


دکتر سیدعبدالمجید الهامی
۲۷ مهر ۱۴۰۴

این نوع برنامه های یکسان سازی قومی، فرهنگی و مذهبی (ایدیٔولوژیک)، برخلاف مدعیات برنامه ریزان و مجریان آن، نه فقط کمکی به توسعه و پیشرفت جامعه نکرد بلکه با از بین بردن تنوع و تفاوت های فکری فرهنگی، جامعه را از یک پیش‌زمینه ضروری برای بروز ابتکار و نوآوری محروم و از انگیزه سبقت‌جویی در عرصه‌ی آفرینش آثار بدیع فرهنگی، علمی و فناوری تهی ساخت.

مضافا این که معمولا به مثابه دست‌آویزی توسط دولت های اقتدارگرا برای تمرکز قدرت همه‌ی منابع تولید اقتصادی و فرهنگی از طریق حذف همه‌ی گروهها و جریان های فکری، سیاسی، ناهماهنگ با گرایش غالب و مسلط بکار گرفته شدند. چون عموما با اعمال تبعیض های آشکار مادی و فرهنگی آزار دهنده بر ضد جماعت های مطرود و قربانی همراه بودند.

متعاقبا علاوه بر تعمیق شکاف بی اعتمادی میان ملت و دولت، ظرفیت رواداری و همدردی بین اقوام و گرایش های مذهبی متفاوت را نیز کاهش داده آنها را تحریک پذیر و مستعد درگیر شدن در نزاعهای قومی مذهبی می نمود.

خصومت و نزاع بین افراد و پیروان اقوام و مذاهب مختلف که خود قربانی تبعیض و بی عدالتی قدرت های متمرکز سیاسی و اقتصادی اند، باعث تقویت روحیه خودمداری و عصبیت های قومی و مذهبی می شود.

در نتیجه مطالبه سیاست های مبتنی بر عدالت و برابری از صاحبان قدرت، با اعمال تبعیض و خشونت نسبت به افراد اقوام و پیروان مذاهب «رقیب» همراه می گردد. از این وضعیت آشفته و آلوده به زهر بی اعتمادی و خصومت و سوء ظن نسبت به یکدیگر، تنها جریان ها و عوامل زیر منتفع می شوند: ناسیونالیست های نژادگرای به لحاظ فرهنگی تمامیت خواه، قوم گرایان افراطی جدایی طلب، نیروهای اقتدار گرای داخلی و قدرت های استیلاجوی و توسعه طلب خارجی.

#ایران
#اریایی
#سیدعبدالمجید_الهامی
@NewHasanMohaddesi
👌187👎3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️وطنی فراتر از خاک، فراتر از قوم و قبیله

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۸ مهر ۱۴۰۴

بر من می‌تازند که چه‌طور می‌گذاری در گروه ات برخی خشم‌گینانه سخن بگویند؟ آیا نمی‌بینی؟

می‌گویم بگذار خشم‌شان را فریاد بزنند اما کنار ما بمانند. اگر ایرانی بزرگ و آباد می‌خواهیم، بر مردمان اش حرمت بگذاریم، در دردها و رنج‌ها و شادی‌های‌شان شریک شویم، اگر از دست‌مان کاری بر نمی‌آید به قدر یک فریاد، به‌قدر یک گام هم‌دلی کنیم.

آسان‌ترین کار راندن و خاموش کردن و تهمت زدن است. اما گاهی فقط باید شنید. از راه شراکت با مردم است که می‌توانیم بذر مهر وطن را در سراسر این فلات بزرگ و قدیمی بکاریم. وطن به‌قدر هم‌دردی و هم‌راهی‌های ما وسعت می‌یابد و حتا از این فلات نیز فراتر می‌رود.

وطن بدون دیگری چه معنایی دارد؟ وطن بدون تفاوت و کثرت قلم‌رویی حقیر است. من گاهی احساس می‌کنم با یک دنیا انسان هم‌وطن ام.

#وطن
#کثرت
#فراتر_از_قوم
@NewHasanMohaddesi
35👏14🤔4👍2
♦️علم زبان: مصاحبه با نوام چامسکی

نویسنده: جیمز مک گیلوری
ترجمه‌ی دکتر هیوا ویسی

ناشر: پرسمان

۲۹ مهر ۱۴۰۴

#زبان‌شناسی
#هیوا_ویسی
#نوام_چامسکی
#جیمیز_مک_گیلوری
@NewHasanMohaddesi
12👍3👎2😍1
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
🎞 ملی‌گرایی ایرانی؛ بازاندیشی جامعه‌شناختی

گفت‌وگویی میان دکتر حسن محدثی و دکتر سید جواد میری
پیرامون چیستی، ریشه‌ها، چالش‌ها، مخاطرات و فرصت‌های ملی‌گرایی در ایران معاصر.

🗓 پنج‌شنبه ۱ آبان، ساعت ۲۱
📍 در یوتیوب آکادمی
🔗 youtube.com/@toakademi

ملی‌گرایی در ایران نه صرفاً یک احساس جمعی، بلکه گفتمانی چندلایه است که در بستر تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی شکل گرفته است. به‌عنوان یکی از گفتمان‌های محوری در تاریخ معاصر ایران، همواره در مرز میان هویت فرهنگی و ایدئولوژی سیاسی در نوسان بوده است.
فهم فرصت‌ها، چالش‌ها و مخاطرات آن می‌تواند به بازشناسی نسبت میان هویت ملی، دین و دولت یاری رساند و افق‌های تازه‌ای برای اندیشیدن به جامعه ایرانی بگشاید.
👍19👏5👎4
♦️فردوسی زن‌ستیز یا زن‌ستای؟!

✍️
علی مرادی مراغه ای 

بازنشر: ۳۰ مهر ۱۴۰۴

برخی دوستداران او این دو بیت موهن را از آنِ فردوسی نمیدانند:
زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از این هر دو ناپاک به
و :
«زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از صد زن پارسای

آنها معتقدند این ابیات در نسخه‌های اصلی شاهنامه نیامده. اینجا فرصت اثبات یا نفیِ آنرا نداریم، اما تا مشروطه کمتر شاعری بوده که زن ستیز نبوده باشد!.

دوستداران فردوسی برخی زنان شاهنامه(مانند گردآفريد، همای و گرديه) را دلیل بر زن ستایی او میدانند اما توجه نمیکنند:
اولا، اینها استثنا بوده،
ثانیا، اینها هم سرانجام خیانتکار میشوند!
مثلا گردیه سرانجام همسرش را میکشد! یا همای، فرزندش را بخاطر تصاحب تخت در آب رها می کند!
ثالثا، در نظر نمیگیرند در یک کتاب حماسی(شاهنامه) زن نمیتواند مقامی برابر با مرد داشته باشد و بخاطر همین بارها از زبان قهرمانان مرد مانند مهراب، رستم، افراسياب...زنان سرزنش شده اند.
رابعا، اگر فردوسی از نادر زنان قهرمانش ستایش کرده او از قهرمان داستانش ستایش کرده نه از زن نوعی.

او از خردمندیِ گردیه گفته که با تبرگ ميجنگد به سپهسالاری ميرسد امّا سرانجام خسرو پرويز از او میخواهد همسرش(گستهم) را بکشد و همسر او گردد و به مقام برسد و او اطاعت کرده همسرش را میکشد:
چو شب تيره شد روشنایی بکشت
لب شوی بگرفت ناگه به مشت

می بینید که حتی زنان خوب هم عاقبت خیانتکار میگردند!

گردآفريد دختر گژدهم هم با همۀ دليری، نيرنگباز است و سهراب را می فريبد!

شاهنامه که به عنوان یک اثر حماسی باید اغراق کند اما حتی پس از بالا بردن نادر قهرمانان زنش، در آخر آنها را بر زمین میزند!
در حالیکه مثلا زنان ایده آل فردوسی هستند!
پس از مرگ اردشير، همای تاج بر سر نهاده اهل بخشش، دهش، دادگری..است اما از جاه طلبی و عشق بـقدرت، سرانجام بر مهر مادری چشم پوشیده فرزنـدش را در صـندوقی در دريا رها میکند!

فردوسی وقتی به زن نوع اشاره ميکنند نگاهش کهتر بینی زن است:
در داستان زال و رودابه، فرستادن زن به عنوان سفير را ننگ میداند:
که جايي کجا مايه چندين بود
فرستادن زن چه آيين بود

در ماجرای سودابه و سياوش، کيکاووس از سياوش ميخواهد يکی از خواهرانش را بعنوان همسر برگزیند سياوش ميگويد:
چه آموزم اندر شبستان شاه
به دانش زنان کی نمايند راه
کيکاووس میگوید:
همی خواست ديدن در راستی
ز کار زن آيد همی کاستی

هنگامی که سياوش کشته ميشود، رستم به کيکاووس ميگويد:
کسی کاو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را ز فرمان زن
سياوش به گفتار زن شد به باد
خجسته زنی کو ز مادر نزاد

سخن افراسياب به هنگاميکه منيژه عاشق بيژن شده بود:
کرا از پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد بداختر بود
کرا دختر آيد به جای پسر
که از پرده عيب آورد بر نژاد

هنگامي که اسفنديار با مادرش برای رفتن به جنگ مشورت می کند پشیمان می گردد چرا با زن مشورت کرده!
که پيش زنان راز هرگز مگوی
چو گويی سخن بازيابی به کوی
مکن هيچ کاری به فرمان زن
که هرگز نبينی زنی رایزن
 
یا سخن اسفنديار خطاب به بهمن:
بدو گفت کز مردم سرفراز
نزيبد که با زن نشيند به راز

و پند اردشير به مخاطبان:
دگر بشکنی گردن آز را
نگویی به پيش زنان راز را

یا در داستان بيژن و منيژه:
که گر لب بدوزی ز بهر گزند
زنان را زبان کم بماند به بند
 
هنگامي که فريدون سه دختر شاه يمن را برای سه پسرش میخواهد شاه يمن گويد:
به اختر کس آن دان که دخترش نيست
چو دختر بود روشن اخترش نيست

و نظر فرستاده زال به کنيزکان رودابه:
بدان تاش دختر نباشد ز بن
نبايد شنيدنش ننگ سخن

پس از آگاهی مهراب از ماجرای دلدادگی رودابه ميگويد:
مرا گفت چون دختر آمد پديد
ببايستش اندر زمان سر بريد

در داستان بهرام شاه، دهی تنها بخاطر سروری زنان، ویران و درختانش خشک میگردد!
بدين ده زن و کودکان مهترند
کسی را نبايد که فرمان برند

تنها هنر زن نشستن در خانه و زاييدن و البته پسر زاییدن!
زنان را همين بس بود يک هنر
نشينند و زايند شيران نر

دوستداران فردوسی از شاعرِ فضای مردسالار ده قرن پیش میخواهند ستایشگر زن و تفکر فمنيستي امروزی بیرون کشند!
برای پی بردن به فضای هولناکِ مردانه تنها نمونه خاقانی را بنگرید که از تولد دخترش سرافکنده و چون خر در گل میرود اما وقتی دخترش در سه سالگی می میرد آنوقت چون اسب از شادی تاخته عمری دوباره می یابد!
سرفکنده شدم چو دختر زاد
بر فلک سر فراختم چو برفت
بودم از عجز چون خر اندر گل
بر جهان اسب تاختم چو برفت

ذهن و روح انسان امروز ایرانی از همان فرهنگ مردسالار برمی آید.

تاریخ گذشته از فقیه، فیلسوف و شاعرش گرفته تا شاهش، شرمسار زنان است و زنان راهی ندارند جز نقدِ گذشته و نگاه به آینده و افقهای دوردست...


🔻منبع:
https://www.tg-me.com/tarikhanehmoradi/2502

#شاهنامه
#زن‌ستیزی
#فرهنگ_مذکر
#ابوالقاسم_فردوسی
#علی_مرادی_مراغه‌ای
@NewHasanMohaddesi
👍40👏96👎5😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️مرزهای انفسی و درونی را بزداییم!

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱ آبان ۱۴۰۴

مرزهای کشورها را به‌رسمیت بشناسیم (چون مستظهر به قوانین بین‌المللی هستند)، اما مرزهای قومیتی را از ذهن و درون خود بزداییم! کرد و ترک و عرب و بلوچ و فارس و افغانستانی جزوی از خانواده‌ی بشریت اند.

گشوده‌گی به روی دیگری‌ی متفاوت، از فضیلت‌های والای انسانی است. دیگری را با فرهنگ و تفاوت‌هایش به‌رسمیت بشناسیم و اندیشه‌ی حذف را حذف کنیم.

🔻منبع ویدئو:
https://www.instagram.com/reel/DQHmdHEiBpQ/?igsh=MWJuM3ZlMDZnczl5ag==

#گشوده‌گی
#تکثر_اجتماعی
#مرزهای_انفسی
#چندفرهنگ‌گرایی
#مرزهای_جغرافیایی

@NewHasanMohaddesi
👍2012👎3👌2
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ملی‌گرایی ایرانی؛ بازاندیشی جامعه‌شناختی

گفت‌وگویی میان دکتر حسن محدثی و دکتر سید جواد میری
پیرامون چیستی، ریشه‌ها، چالش‌ها، مخاطرات و فرصت‌های ملی‌گرایی در ایران معاصر.

🗓 پنج‌شنبه ۱ آبان، ساعت ۲۱
📍 در یوتیوب آکادمی
🔗 youtube.com/@toakademi

ملی‌گرایی در ایران نه صرفاً یک احساس جمعی، بلکه گفتمانی چندلایه است که در بستر تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی شکل گرفته است. به‌عنوان یکی از گفتمان‌های محوری در تاریخ معاصر ایران، همواره در مرز میان هویت فرهنگی و ایدئولوژی سیاسی در نوسان بوده است.
فهم فرصت‌ها، چالش‌ها و مخاطرات آن می‌تواند به بازشناسی نسبت میان هویت ملی، دین و دولت یاری رساند و افق‌های تازه‌ای برای اندیشیدن به جامعه ایرانی بگشاید.

#ملی_گرایی
#ناسیونالیسم
#ایرانشهر
#ایران
#انواع_ملی_گرایی
👌13👏82👍1👎1
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ملی‌گرایی ایرانی؛ بازاندیشی جامعه‌شناختی

گفت‌وگویی میان دکتر حسن محدثی و دکتر سید جواد میری
پیرامون چیستی، ریشه‌ها، چالش‌ها، مخاطرات و فرصت‌های ملی‌گرایی در ایران معاصر.

برای تماشای این گفت‌وگو کلیک کنید
لینک: https://youtu.be/ETZtHDaGEOA

ملی‌گرایی در ایران نه صرفاً یک احساس جمعی، بلکه گفتمانی چندلایه است که در بستر تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی شکل گرفته است. به‌عنوان یکی از گفتمان‌های محوری در تاریخ معاصر ایران، همواره در مرز میان هویت فرهنگی و ایدئولوژی سیاسی در نوسان بوده است.
فهم فرصت‌ها، چالش‌ها و مخاطرات آن می‌تواند به بازشناسی نسبت میان هویت ملی، دین و دولت یاری رساند و افق‌های تازه‌ای برای اندیشیدن به جامعه ایرانی بگشاید.

کانال تلگرام آکادمی را دنبال کنید:
@toakademi_channel

#ملی_گرایی
#ناسیونالیسم
#ایرانشهر
#ایران
#انواع_ملی_گرایی
16
2025/10/24 05:10:54
Back to Top
HTML Embed Code: