Telegram Web Link
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸


♦️در دفاع از کرامت انسانی؛

نقدی مردم‌شناسانه بر دیدگاه دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی

✍️ علی غفاریان


در یادداشتی که اخیراً از دکتر حسن محدثی با عنوان «انسان‌گرایی قلابی؛ ورود میلیون‌ها مردم طالبان‌آفرین جنایتی علیه ایران است» منتشر شده، ایشان با لحنی پرشور و صریح نسبت به حضور مهاجران افغانستانی در ایران موضع‌گیری کرده‌اند. با وجود احترامی که برای دغدغه‌های ایشان درباره ساختار جمعیتی ایران و نگرانی‌های فرهنگی قائلم، اما معتقدم این موضع‌گیری، در عین ظاهر عقلانی، بر چند پیش‌فرض ناپایدار نظری و چند خطای تحلیلی استوار است؛ مواردی که می‌توان آن‌ها را در پرتو ادبیات مردم‌شناسی، نظریه‌های هویت ملی و تجربه‌های زیسته‌ی مهاجران مورد بازبینی قرار داد.


---

📌 ۱. ذات‌گرایی فرهنگی و بازتولید «دیگری تهدیدآمیز»

دکتر محدثی با تعبیرهایی چون «طالبان‌آفرین» و «مردمانی از اعصار کهن»، مهاجران افغانستانی را به‌مثابه تهدیدی تمدنی بازنمایی می‌کند. این نگاه، به‌جای تحلیل ساختاری، بر نوعی ذات‌گرایی فرهنگی استوار است که در ادبیات مردم‌شناسی، به‌ویژه در اثر فردریک بارث (Ethnic Groups and Boundaries)، به‌طور جدی نقد شده است. بارث نشان می‌دهد که مرزهای قومی و فرهنگی، نه بر اساس «سرشت» مردمان، بلکه در فرایندهای اجتماعی و گفتمانی ساخته می‌شوند.

برچسب «طالبان‌آفرین» نه یک تحلیل، بلکه یک داوری است—داوری‌ای که زمینه‌ساز طرد، تبعیض و خشونت نمادین می‌شود.


---

📌 ۲. اسطوره‌سازی مدرنیته و دوگانه‌سازی تمدنی

دکتر محدثی جامعه‌ی ایران را «مدرن»، «پسادینی» و «متحول» می‌نامد و آن را در برابر جامعه‌ای «سنت‌زده» و «عقب‌مانده» قرار می‌دهد. این دوگانه‌سازی، دقیقاً همان چیزی است که آنتونی اسمیت در The Ethnic Origins of Nations به‌عنوان اسطوره‌سازی هویت ملی نقد می‌کند: بازخوانی گزینشی تاریخ برای ساختن یک «خودِ برتر» در برابر «دیگریِ فروتر».

اما آیا مدرنیته‌ای که از تفاوت می‌هراسد، واقعاً مدرن است؟ آیا جامعه‌ای که از «دیگری» می‌گریزد، به‌راستی وارد جهان جدید شده است؟


---

📌 ۳. شرق‌شناسی وارونه: بازتولید منطق سلطه

در نگاه دکتر محدثی، نوعی شرق‌زدگی وارونه دیده می‌شود. همان‌طور که ادوارد سعید در Orientalism نشان می‌دهد، غرب با ترسیم چهره‌ای بربرگونه از شرق، سلطه‌ی خود را مشروع می‌سازد. در این‌جا نیز، «ایرانی مدرن» از «افغانستانی سنتی» می‌هراسد و همان منطق سلطه را، این‌بار درون‌تمدنی بازتولید می‌کند.


---

📌 ۴. تجربه‌ی زیسته: آن‌چه در آمار و گفتمان نمی‌گنجد

برای درک واقعیت مهاجرت، باید به تجربه‌ی زیسته‌ی مهاجران گوش سپرد. تنویر احمد قسیم، مهاجر افغانستانی که سال‌ها در ایران زیسته، در یادداشتی می‌نویسد:

> «من به‌جز عشق و محبت چیزی ندیدم. اصلاً احساس نکردم مهاجرم... ما یگانگی داریم، نه فقط مشترکات.»



او با فروتنی از میزبانی مردم ایران قدردانی می‌کند، اما هم‌زمان به بی‌ثباتی سیاست‌های مهاجرتی، اردوگاه‌سازی و اخراج‌های غیرانسانی اعتراض دارد:

> «سیاست مهاجرتی‌ای که میان اردوگاه و ویزای سیاحتی در نوسان است، نه امنیت می‌آورد، نه کرامت.»



این صدا، نه یک استثناء بلکه پژواک هزاران تجربه‌ی انسانی است که در گفتمان‌های انتزاعی نادیده گرفته می‌شوند.


---

📌 ۵. فکت‌ها علیه کلی‌گویی: آیا واقعاً با «طالبان‌آفرین»‌ها مواجه‌ایم؟

یکی از ادعاهای مرکزی دکتر محدثی آن است که ورود «میلیون‌ها انسان طالبان‌آفرین» به ایران، تهدیدی تمدنی است. این گزاره در نگاه نخست هشداردهنده است، اما با نگاهی دقیق‌تر به آمار و پژوهش‌های مردم‌شناسانه، فاقد پشتوانه‌ی علمی جدی است.

مطالعات میدانی متعددی نشان داده‌اند که اکثریت مهاجران افغانستانی نه‌تنها از اقشار افراطی یا حامی طالبان نیستند، بلکه بسیاری از آنان خود قربانی مستقیم خشونت‌های طالبان‌اند. پژوهشی در دانشگاه فردوسی مشهد (شاکری، ۱۳۹۷) نشان می‌دهد که مهاجران افغان در مشهد عمدتاً از طبقه‌های متوسط، کارگر حرفه‌ای و تحصیل‌کرده‌اند، نه از مناطق طالبانی‌نشین.

گزارش پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم (۱۳۹۹) نیز حاکی از آن است که بیش از ۷۸٪ مهاجران افغانستانی ساکن ایران، نگرشی ضدطالبانی دارند و ورود طالبان به کابل را نه بازگشت به سنت، بلکه «سقوط تمدنی» می‌دانند.

حتی بر اساس آمار رسمی اداره کل اتباع وزارت کشور، اکثریت مهاجران افغانستانی با مدارک اقامتی (کارت آمایش، ویزای کار، تحصیل) از استان‌هایی مانند هرات، کابل، مزار شریف و بلخ آمده‌اند—مناطقی که تاریخاً در تقابل با گفتمان طالبانی بوده‌اند.


---

📌 ۶. خطر اسطوره‌سازی هویت ملی


#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوام‌فریبی
#رضا_نساجی
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
اریک هابسبام در Nations and Nationalism since 1780 هشدار می‌دهد که وقتی روایت‌های هویتی، خود را طبیعی و تغییرناپذیر جلوه می‌دهند، نتیجه‌ی آن طرد اقلیت‌ها و خشونت‌های گسترده‌تر است. در شرایطی که ایران با بحران‌هایی چون بیکاری، مهاجرت نخبگان، فقر ساختاری و انسداد سیاسی مواجه است، تبدیل مهاجر به «عامل همهٔ مشکلات»، بازنمایی مکانیکی و خطرناک از سازوکارهای پیچیده‌تر است.


---

🔚 سخن پایانی: از طرد تا تفاهم

هیچ‌کس منکر حق یک جامعه برای تعیین سیاست‌های مهاجرتی‌اش نیست. اما وقتی زبان نقد به زبان طرد بدل می‌شود، و وقتی «انسان» به‌واسطه‌ی ملیت، دین یا خاستگاهش ارزش‌گذاری می‌شود، آنگاه نه‌تنها از کرامت انسانی فاصله گرفته‌ایم، بلکه گرفتار همان دور باطلی شده‌ایم که تاریخ، بارها بهای سنگین آن را نشان‌مان داده است.

جناب دکتر محدثی عزیز، دغدغه‌ی آینده‌ی ایران دغدغه‌ی مشترک ماست. اما دفاع از آینده‌ای روشن، بدون حفظ حرمت انسان، بدون شنیدن صدای دیگران، و بدون فروتنی در برابر تنوع، ممکن نیست.

ما نه مدافع «انسان‌گرایی قلابی»، بلکه مدافع «انسان‌گرایی مسئولانه»‌ایم؛ آن‌گونه که مردم‌شناسی آموخته: پیش از هر چیز، دیدن انسان در «دیگری» است.


---

📎 منابع:

1. شاکری، فرشید. «بررسی جامعه‌شناختی مهاجرت اتباع افغانستان به ایران و پیامدهای آن بر ساختار فرهنگی-اجتماعی شهر مشهد». پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۹۷.


2. حسینی، سیدمحمد و دهنوی، زهرا. «تحلیل سیاست‌گذاری مهاجرت افغانستانی‌ها در ایران از منظر عدالت اجتماعی». فصلنامه رفاه اجتماعی، ۱۴۰۰.


3. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم. «وضعیت فرهنگی و ارزشی مهاجران افغانستانی در ایران». تهران، ۱۳۹۹.


4. اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی، گزارش سالانه، ۱۴۰۲.


5. Barth, Fredrik. Ethnic Groups and Boundaries. 1969.


6. Smith, Anthony D. The Ethnic Origins of Nations. 1986.


7. Hobsbawm, Eric. Nations and Nationalism since 1780. 1990.


8. Said, Edward. Orientalism. 1978.


#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوام‌فریبی
#علی_غفاریان
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
♦️پشت‌پرده رضایت سیداحمد علم‌الهدی از افزایش تعداد مهاجران افغانستانی در ایران چیست؟
ص۱
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
بازنشر:‌ ۱۴ تیر ۱۴۰۴

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2028109/

گوش اکثر ایرانیان شیعه‌مذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علم‌الهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علم‌الهدی هم تایید می‌کند و به همین دلیل فرموده‌اند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علم‌الهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمی‌داند اما علاقه‌اش به حضور افغانسانی‌ها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین می‌داند.

استقبال روحانیونی چون احمد علم‌الهدی از فزونیِ جمعیتِ افغان‌های مهاجر به ایران، قاعدتا دلایل اومانیستی ندارد. یعنی مسألۀ ایشان این نیست که مهاجران افغانستانی هم "انسان"اند و ایران باید پذیرای این افراد باشد.

به گزارش عصر ایران، راست‌گرایان ایرانی با شعار "ایران برای همۀ ایرانیان" مخالف‌ بوده‌اند. بنابراین وقتی ایدۀ "ایران برای افغان‌ها" (یا افغانستانی‌ها) را تلویحا مطرح می‌کنند (یا کمی دقیق‌تر: ایران در خدمت برادران افغانستانی)، باید دید چنین ایده‌ای چه انگیزه‌ها یا دلایلی می‌تواند داشته باشد.

به نظر می‌رسد مسألۀ روحانیونی چون جناب علم‌الهدی "مسلمانیِ" مردم افغانستان هم نباشد؛ چون تقریبا 84 درصد از مردم افغانستان اهل سنت‌اند و فقط 15 درصد آن‌ها شیعه‌اند. در ایران، شیعیان اکثرا در مناطق پیشرفته‌تر زندگی می‌کنند و غالبا از سطح مدنی بالاتری نسبت به ایرانیان اهل سنت برخوردارند و دقیقا به همین دلیل نرخ زاد و ولدشان نسبت به ایرانی‌های سنی‌مذهب کمتر است.

رشد سریع‌تر جمعیت سنی‌مذهب ایران، به هر حال یکی از دغدغه‌های روحانیون شیعه در ایران است. مطابق آمار غیر رسمی، حدود 10 درصد مردم ایران اهل سنت‌اند. طبقه‌بندی باروری استان‌های ایران در سال 1399 نشان می‌دهد مثلا استان‌های تهران و البرز و گیلان و مازندران، پایین‌ترین نرخ زاد و ولد و استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و خراسان جنوبی بالاترین نرخ زاد و ولد را داشتند.

بنابراین اگر قرار باشد موج گستردۀ مهاجران افغان به ایران، موجب رشد بیشتر جمعیت سنی‌مذهب ایران شود، چنین تحولی دست کم برای روحانیونی مثل آقای علم‌الهدی بعید است که مطلوب باشد. ولی نکته این است که اکثر افغان‌های مهاجر به ایران، شیعه‌ هستند. در مجموع حدود 70 درصد اتباع خارجه که در ایران زندگی می‌کنند شیعه‌مذهب‌اند و باقی اهل سنت‌اند.

تعداد افغان‌های مهاجر به ایران بین 4 تا 5 میلیون نفر تخمین زده می‌شود. ایران پذیرای بیشترین مهاجر افغانستانی در بین تمام کشورهای دنیاست. پس از ایران، پاکستان در رتبۀ دوم قرار دارد که حدود 2ونیم میلیون مهاجر افغانی را پذیرفته است.

منطقی به نظر می‌رسد اگر فرض کنیم که افغانی‌های سنی‌مذهب عمدتا ترجیح می‌دهند به پاکستان مهاجرت کنند و افغانستانی‌های شیعه‌مذهب نیز غالبا ایران را به پاکستان ترجیح می‌دهند.

آلمان و آمریکا سومین و چهارمین کشور از حیث پذیرش مهاجران افغانستانی‌اند که به ترتیب حدود 600هزار و 300هزار مهاجر را پذیرفته‌اند.

به هر حال به نظر می‌رسد که مذهب مهاجران افغان، نقش قابل توجهی در استقبال روحانیونی مثل امام جمعۀ مشهد از حضور آن‌ها در ایران دارد. به ویِژه اینکه بسیاری از این مهاجران در خراسان ساکن می‌شوند.

اگرچه ممکن است گفته شود ایران کشوری است که حدود 90 درصد از مردمش شیعه‌اند و نیازی نیست آقای علم‌الهدی مشوق سیاست ورود شیعیان افغانی به ایران باشد. ولی واقعیت این است که سطح مدنی بالاتر ایران نسبت به افغانستان، به لحاظ فرهنگی و سیاسی تفاوت قابل توجهی بین بخش عمدۀ شیعیان ایران و افغانستان ایجاد کرده. تجربۀ زیستۀ ایرانیان در چند دهۀ اخیر نیز مزید بر علت است.

این تفاوت‌ها در مجموع موجب شده گوش اکثر ایرانیان شیعه‌مذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علم‌الهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علم‌الهدی هم تایید می‌کند و به همین دلیل فرموده‌اند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علم‌الهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمی‌داند اما علاقه‌اش به حضور افغانسانی‌ها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین می‌داند.

پرواضح است که واژۀ متدین در این سیاق، تقریبا معنای مشتری و پامنبری می‌دهد. وگرنه ایمان را نهایتا باید در قلب افراد جست‌وجو کرد. چه بسیار کسانی که رخت و ریخت‌شان شبیه مومنان نیست ولی قلبشان لبریز از ایمان است و در خلوت خودشان با خدایی که اسلام به آن‌ها معرفی کرده، راز و نیاز می‌کنند اما علاقه‌ای به شنیدن مواضع سیاسی و فرهنگی روحانیونی مثل جناب علم‌الهدی ندارند.

ادامه 👇👇👇


#چپ
#مارکسیسم
#عوام‌فریبی
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
♦️پشت‌پرده رضایت سیداحمد علم‌الهدی از افزایش تعداد مهاجران افغانستانی در ایران چیست؟
ص۲
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
بازنشر:‌ ۱۴ تیر ۱۴۰۴



در واقع نوعی "پیشرفتگی" موجب می‌شود که اکثریت جوانان ایرانی، در قیاس با جوانان مهاجر افغانی، مشتری نگاه فرهنگی بستۀ افرادی نظیر احمد علم‌الهدی نباشند. در همان مشهد اگر آقای علم‌الهدی اجازه دهند مرتبا کنسرت برگزار شود، انبوهی از جوانان مشهدی نشان خواهند داد که سلیقۀ فرهنگی‌شان بسیار متفاوت از افرادی چون جناب علم‌الهدی است.

اما مسئلۀ اکثر مهاجران افغانی در خراسان، برگزاری کنسرت در مشهد نیست. دغدغۀ فوری و فوتی آن‌ها "امنیت" و "کار" است. بسیاری از آن‌ها از دست طالبان به ایران گریخته‌اند و فضای ایران، ولو خراسان، برایشان به مراتب بازتر و آزادتر از فضای جامعۀ تحت حکمرانی طالبان است.

حمایت امام جمعۀ مشهد از حضورشان در ایران را هم طبیعتا می‌پسندند و همین عامل، در کنار سطح فرهنگی پایین‌ترشان نسبت به مردم ایران، آن‌ها را مستعد می‌سازد که نقش یک نیروی اجتماعی مطلوب را برای جناح سیاسی جناب علم‌الهدی ایفا کنند.

با این حال به نظر می‌رسد همۀ این مهاجران، از دست طالبان به ایران نگریخته‌اند و بعضی از آن‌ها اساسا طالبانی‌اند. چنین افرادی در بین مهاجران افغانی قطعا در اقلیت‌اند ولی اولا نفس حضورشان در ایران نگران‌کننده است، ثانیا جمع قابل توجهی از مهاجران افغانیِ غیرطالبانی نیز، بویژه مهاجران مذکر، اساسا گرفتار همان نگاه فرهنگی بستۀ طالبانی‌اند. یعنی مثل جناب علم‌الهدی "جامعۀ باز و آزاد" را خوش ندارند.


اینکه تعداد این قبیل مهاجران چقدر است، سؤالی است که جوابش را هیچ کس نمی‌داند ولی احتمالا هر چه مدت اقامت این افراد در ایران بیشتر شود، نگاهشان به مسائل فرهنگی و سیاسی با نگاه روحانیونی مثل جناب علم‌الهدی متفاوت می‌شود و به افغان‌های زاویه‌داری تبدیل می‌شوند که دیگر نمی‌توان آن‌ها را مصداق "مردم متدین" دانست!

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2028109/



#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوام‌فریبی
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸

♦️از مهاجرپذیری تا اخراج بی‌ضابطه و تبلیغات خطرناک

✍️ کیاوش حافظی
۱۴ تیر ۱۴۰۴

دکتر محدثی، استاد گرامی‌ام، اخیراً یادداشتی درباره نگاه منفی برخی گروه‌های چپ و غیرچپ به موضوع اخراج اتباع افغانستانی مقیم ایران نگاشته و از برخی واکنش‌ها انتقاد کرده‌اند. من نیز لازم دیدم نکاتی را در این خصوص مطرح کنم:

من نه به ایدئولوژی‌های چپ‌گرایانه اعتقاد دارم و نه به ایدئولوژی های دیگری مثل ناسیونالیسم که رویکردی «دیگری‌ساز» دارند. از این رو نگاه من به این مساله، فارغ از چارچوب‌های ایدئولوژیک است.

1- اگرچه تقسیمات جغرافیایی برایم چندان معنا‌دار نیست، اما معتقد به لزوم وجود نظم و قانون برای ورود و خروج به کشور هستم. باید سیستمی عقلانی وجود داشته باشد که بر اساس اصول مشخص، روادید صادر کند یا مانع ورود غیرمجاز شود.

2- پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، برخی مقامات، از جمله یکی از ائمه جمعه، ورود اتباع افغانستانی به ایران را به هجرت مسلمین از مکه به مدینه تشبیه کرده و حتی از مردم خواستند خانه‌هایشان را با مهاجران تقسیم کنند. این در حالی بود که دولت عملاً مرزها را بدون نظارت رها کرده بود.

3- می دانم که دکتر محدثی به دنبال تایید یک سیاست حکومتی نبوده و نیستند؛ اگر بودند، قاعدتا چند سال پیش هم از رها گذاشتن مرزها یا هر اتفاق غلط دیگری دفاع می کردند. اما سوال آنجاست که اتباع غیرمجاز همیشه در این کشور وجود داشته اند، رفت و آمد می کردند و این وظیفه حکومت بود که جلوی ورود آنها به کشور را بگیرد یا آنهایی که وارد ایران شده اند را سازماندهی کند. اما چرا اخیرا این همه در بوق و کرنا می شود؟ آیا این در ادامه معطوف شدن ناگهانی و البته مشکوک به ناسیونالیسم نیست؟

4- تبلیغات رسانه‌ای اخیر، می تواند به ایجاد این تصور که اتباع افغانستانی حقوق مردم ایران را تضییع کرده‌اند، نفرت‌پراکنی و حتی نوعی نژادپرستی منجر شود. به گفته وزیر کشور، از 6 میلیون اتباع افغانستانی در ایران، تنها 2 میلیون نفر غیرمجاز هستند. آن دو سوم دیگر چرا باید چوب نفرتی را بخورند که بسیاری از آنها سالهاست در ایران زندگی یا حتی با یک ایرانی ازدواج کرده و فرزندشان در ایران به دنیا آمده است؟

5- در همه جای دنیا، اتباع غیرمجاز به کشورهایشان بازگردانده می‌شوند، اما این فرآیند باید با رعایت اصول انسانی و احترام انجام شود. خطر آنجاست که برخوردهای نسنجیده، کینه و دشمنی در دل اتباع ایجاد کند و در درازمدت به روابط دو ملت آسیب برساند.

6- برخلاف نظر دکتر محدثی که معتقدند جامعه ایران وارد دنیای مدرن شده، شواهد نشان می‌دهد هنوز بخش‌هایی از جامعه با مظاهر مدرنیته مخالف‌اند. این گروه‌ها، که بعضاً ایرانی هستند، گاه به نام دین به دنبال حذف «دیگری» هستند. اگر ایران مدرن بود، نه مرزها را رها می‌کرد و نه اخراج‌ها را به این شکل انجام می‌داد. بنابراین خطر تولید طالبان در خود جامعه ایران وجود دارد.

در پایان باید بگویم: مانند دکتر محدثی، من نیز سیاست‌های رها کردن مرزها و مهاجرپذیری بی‌ضابطه را غیرعقلانی می‌دانم، اما روش‌های کنونی اخراج نیز می‌تواند به نفرت‌پراکنی و حتی فاشیسم منجر شود. باید سیاستی متوازن و انسانی در پیش گرفته شود که هم نظم را حفظ و هم از ایجاد کینه و دشمنی جلوگیری کند. در عین حال نباید در دام سیاست های دولتی افتاد. اگرچه ایشان این سیاست حاکمیتی را تایید نمی کنند با این حال لازم می دانم به دیگران گوشزد کنم که متفکر اجتماعی باید منتقد سیاست های حاکمیتی باشد نه موید آن.




#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
Forwarded from ََTanwir
*مسیر قاچاقی افغانستان و ایران که وحشت آفرین است.در یک سمند به تعداد ۱۸ و ۲۰ نفر.آمار کشته شدگان روزانه بی‌شمار است.
♦️مهاجران افغانستانی و تقویت دین سنتی در ایران👇


🔻بخشی از مقاله:
"سرعت ورود مهاجران افغان به ارکان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، پرسش های مهمی ایجاد کرده است: آیا نظام از طریق مهاجرت، درحال ایجاد تغییرات جمعیتی در ایران است تا هدف دیرینه خود را برای دستیابی به «جامعه اسلامی» مهندسی کند؟
...
ولی باوجود همه این تلاش ها، جامعه امروز ایران چندان اسلامی نیست. یک نظرسنجی که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 2023 انجام شد، نشان می داد که 73% ایرانیان بدنبال حکومتی سکولار هستند. فیلم هایی که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی از سوزاندن روسری و انداختن عمامه روحانیون منتشر شد، میزان سکولاریسم در جامعه ایران را آشکار کرد.

از بسیاری جهات این جنبش آخرین میخ بر تابوت تلاش های نظام برای دستیابی به جامعه اسلامی بود. روحانیت و سپاه پس از شکست در اسلامی کردن جامعه از بالا به پایین، رویکرد جدیدی را برای ایجاد جامعه اسلامی ایده‌آل خود در پیش گرفتند و آن اسلامی‌سازی از بیرون بود
مهاجران از افغانستان و دیگر جوامع شیعه، گزینه‌های مناسبی برای استفاده در پروژه اسلامی‌سازی جمهوری اسلامی هستند. شیعیان افغان از نظر مذهبی محافظه کارتر از ایرانیانی هستند که روز به روز سکولارتر می‌شوند.

آمار مهاجرت کنونی از افغانستان نشان می‌دهد که مهندسی تغییرات جمعیتی در ایران از جنبه تئوری گذشته و وارد فاز عملیاتی شده است. آمار نشان می‌دهد که حدود 6 میلیون مهاجر افغان در ایران وجود دارد. به گفته سیدهادی کسایی زاده سردبیر مجله میدان آزادی، در صورت ادامه روند کنونی مهاجرت، این رقم می تواند در سه سال آینده به 20 میلیون افزایش یابد. امروزه دهها هزار افغان با عبور از مرز وارد ایران می‌شوند و این امر در کنار مهاجرت گسترده ایرانیان –تنها در سال 2023، 2.2 میلیون ایرانی مهاجرت کرده اند- و زادوولد پایین آنها، حکایت از تغییرات جمعیتی چشمگیر در سالهای آتی دارد".


🔸متن مقاله:
https://pe.annabaa.org/culture/3820#gsc.tab=0

#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸پژواک🔸🔸🔸



♦️[صدای افغانستانی در باره‌ی مهاجران افغانستانی]
ص۱

✍️تنویر احمد قسیم

۱۴ تیر ۱۴۰۴

آقای دکتر! من از این جمله‌ی شما با صدای بلند ترسیدم.ترسیدم که مبادا این جمله"با ورود میلیون‌ها نفر مردم طالبان آفرین مخالف‌ ام" شبیه هشتگ اخراج افاغینه مطالبه‌ی ملی،تبدیل نشود.اما با این نوع شیوه‌ی مهاجر پذیری و با شما موافقم و از آن دفاع می‌کنم.

شما با آن جمله‌ی تان،تمامی مهاجران را یک‌دست فرض کردید و در حالی‌که تمامی مهاجران سنتی نبوده،بل طیف های متفاوتی اند.

اینجا اندکی از مهاجران بنویسم و توضیح دهم:

۱) افغانستانی های ایرانی‌تبار: اینان اینجا متولد، سبک زندگی ایرانی، مدرسه رفتند، دانشگاه رفتند با ایرانیان خندید و گفتند و بزرگ شدند. در جامعه به نحوی ادغام و بسیاری آنان، افغانستان را ندیده است. اینان دهه‌ی چهل مهاجرت کردند و تا اواخر ۶۰ میرسند. قبل انقلاب و بعد از انقلاب. اینان زمانی به ایران مهاجرت کردند، کسی اسم طالب را نشنیده بود. زمانه‌ی شاه، جمهوری داوودخان، حزب دموکراتیک خلق و حمله‌ی شوروی به افغانستان بود. در حالی‌که طالبان، اولین بار در اواخر ۱۳۷۳، از قندهار، زمان حکومت مجاهدین ظهور کردند.

۲) دسته‌ی دوم مهاجران که اوایل دهه‌ی ۷۰ میرسد،زمانی‌که مجاهدین پیروز شدند و حکومت اسلامی برقرار کردند اما باهم جنگیدند و جنگ های داخلی شروع شد و کابل ویران شد.متعاقبا دوره‌ی اول طالبان شروع شد از ۷۵ تا ۸۰.مهاجران سیل آسا به ایران آمدند.

۳) مهاجران فصلی: که در رفت و برگشت اند. قاچاق می آیند و بعد از یک سال کار یا چهار سال کار،دوباره بر می‌گردند.شاید مهاجری فصلی داریم که بیش از ۱۵ بار در طول سی سال،قاچاق آمده و برگشته است. بین دو میلیون،کم‌تر یا بیش‌تر اند.مجردی اند و کمتر خانوار اند.

۴) مهاجران بعد از سقوط جمهوریت:
که بسیار سیل آسا بود. شامل ارتشی ها،کارمندان دولتی،اراکین ارشد از وزیر تا معین...خانوارها،زندانی های دوره‌ی جمهوریت که توسط طالبان روز اول سقوط همه را آزاد کردند. در این میان زندانی های خطرناک و مافیایی هم هست.

حالا از میان چهار دسته‌ی که در مراحل متفاوت آماده به لحاظ باور،تبار،قوم متفاوت اند. بیش‌ترینه مهاجران را قوم شریف هزاره تشکیل‌می دهند.چون مذهب شان شیعه است و بعد از انقلاب مورد الطاف حکومت ها.آن شعار امام خمینی که اسلام مرز ندارد.شامل حال همه افغانها و به خصوص این قوم شریف‌هم می‌شد.
پس این قوم به لحاظ باوری نزدیک به طالبان بوده نمی تواند. طالبان به لحاظ جامعه شناختی دو ممیزه دارند. ۱) تفکر قبیلوی پشتون محور. ۲) قرائت رادیکال دیوبندی/سنی.

تاجکان هم به دلیل قوم و زبان فارسی دری به ایران نزدیک اند.بیشترینه مقاومت علیه طالبان در دور اول و الان از این قوم اند و به ضد تفکر طالبان.
ازبک ها هم میانه‌ی خوبی باطالبان نداشته اما در میان طالبان،تاجک وازبک هست.

اما مهاجرانی که بعد از سقوط آمدند شامل طیف های گسترده است.از ارتشی گرفته تا زندانی و از هزاره و تاجک،ترکمن گرفته تا ازبک و پشتون.ممکن در میان آنان تفکر طالبانی هم باشد.

نکته‌ی که با جرات و از مطالعات ام ‌می توانم بگویم. اکثریت به قریب مهاجران که آمدند. در واقع ضد طالب بودند و جامعه‌ی مبدا برای شان مساعد نبود و به ایران آمدند و الا اگر با طالبان و استعداد طالب پروری داشتند در همانجا با طالبان زیست می‌کردند و چه از همه بهتر، حکومتی دلخواه شان قایم و به زندگی ادامه ‌می‌داند.اما اکثریت اینان به خاطر آموزش دختران و تحصیلات عالی پسران/ دختران شان آمدند با موجودیت طالبان مساعد نبود.

باهمه‌ی حرف های بالا زدم، به نظر میرسد، یک‌دست کردن مهاجران و استعداد طالب‌پروری در میان آنها درست نبوده و بایست تفکیک کنیم. اینکه جامعه‌ی من استعداد طالب‌پروری را دارد، شکی وجود ندارد و الا طالبان دوباره به صحنه نمی‌آمدند. کاری که جامعه‌شناسان در سالهای ۸۱ و ۸۳ تاکید داشتند، مبنی بر اینکه طالبان را عادی نگیرید و تفکر طالبانی هنوز در لایه‌‌های جامعه پنهان است و روزی دوباره به صحنه خواهند آمد اما کسی توجه نمی‌کرد و به عوامل مداخله‌گر تقلیل اش می‌دادند.

اما تمام قد با شما موافقم و دفاع می‌کنم. ساماندهی مهاجران باید اولیت داده شود. مرزها جدی گرفته شود و از ورود مهاجران به صورت غیر قانونی که اصلا انسانی نیست، پایان داده شود. این را دولت جمهوری اسلامی ‌می‌تواند اما قصدا انجام نمی‌دهد. این چرخه‌ی استثمارگونه، رفت و برگشتی، سیاست مُعلق باید پایان داده شود. رفت و برگشتی که روزانه دهها نفر در مسیر قاچاق جان خودشان را از دست می‌دهند. در یک ماشین سمند، ۲۰ نفر مثل گوسفند باردهی می شوند*. ۴۰ سال است این مسیر انسان‌کُش ادامه دارد و چه جوان‌های که قربانی نشدند.

ادامه👇👇👇

#طالب‌پروری
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#تنویر_احمد_قسیم
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸پژواک🔸🔸🔸

♦️[صدای افغانستانی در باره‌ی مهاجران افغانستانی]
ص۲

✍️تنویر احمد قسیم

۱۴ تیر ۱۴۰۴

این باید پایان یاید و دگر شاهد این نباشیم که وقتی طفل روستایی/افغانستانی،۱۰ سال اش می شود.هوس ایران کند.چرا؟چون پدر،برادر،پسر کاکا/عمو،قاچاقی برای کارگری به ایران مهاجرت کردند و مسیر قاچاق ایران هم مثل حمام عُمومی است.میداند چرا جمهوری اسلامی،این سیاست رفت و برگشتی و مُعلق را انتخاب کرده است.به دلیل سود دهی.سود که به جیب دولت و قاچاق ‌چیان دو طرف مرز می‌رود و ممکن پیامد های برای جامعه‌ی مهاجر پذیر داشته باشد.تا حالا از خود پرسیده‌ی اید که چرا اینهمه،اردوگاه درست کرده است؟به‌خاطر اینکه سیاست رفت و برگشتی را مدیریت کند. داوطلبان برگشت به وطن و دستگیر شدگان روزانه توسط پولیس، در اردوگاها جمع آوری و سپس برگشت داده می شوند و از آن طرف مسیر قاچاق،وارد می شوند.دولت با توجه به شرایط،زمان وظرفیت تعین شده،سیاست رفت و برگشتی را مدیریت می‌کند.

این سیاست رفت و برگشتی از راه قاچاق باید پایان یابد.ایران به ۲ میلیون کارگر ساده نیازمند است.بایست از طریق وزارت های خارجه با ویزای کارگری،انسانی و مطمین باشد.با عزت،اعتماد به نفس و نه غیر قانونی.شاید آن وقت افغونی یک فحش نباشد.بل انسانی کارگر،زحمت‌کش که با مجوز قانونی آمده و کار می‌کند.

سوالی هم داشتم.نظرتان راجع به ایرانی های افغانستانی‌تبار چیست؟ آیا نبایست بعدی ۵۰ سال آنان به صورت حقوقی و حق شهروندی در جامعه ادغام شوند.جامعه‌ی که در انتخاب کشور،هیچ انتخابی و تقصیری نداشته است.


#طالب‌پروری
#جمهوری_اسلامی
#تنویر_احمد_قسیم
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸انسان‌گرایی‌ی قلابی‌ی مارکسیست‌های ایرانی👇👇👇
https://www.tg-me.com/GoftandNO/4630



«🔴تاکید و اسرار حسن محدثی به نئوفاشیست ایرانی بودن


🟨قبلا نوشتیم و واقعا اگر این همه تاکید و اصرار حسن محدثی به بیشتر شناخته شدن بعنوان یک نئوفاشیست ایرانی نبود، قصد نداشتیم به متن سراسر نژادپرستانه او بپردازیم.
عبارت‌های زیر را برای دوستی می‌خوانم، در واکنش می‌گوید که اینها که گزاره‌های نئوفاشیست‌های فرانسوی است.
ببینید عبارت‌ها را :‌
«جمعیت طالبان آفرین»،«تغییر ترکیب جمعیت ایران»، «نمی‌خواهیم فرهنگ و جامعه‌ی ما دو باره به عقب برگردد و میلیون‌ها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند»
«نمی‌خواهیم ترکیب جمعیتی‌ی ایران به نفع دنیای سنت تغییر یابد»،«ورود میلیون‌ها انسان افغانستانی جامعه‌ی ما را به عقب
می‌برد».
مهمترین تئوری پرداز «جایگزینی بزرگ» (همان تییر تغییر ترکیت جمعیت که محدثی می‌گوید) نویسنده ایست با نام «رونو کموو»‌ Renaud Camus و بعد از وی می توان به «اریک زموور» Éric Zemmour اشاره کرد که به شدت در حال تبلیغ این ایده اند که جمعیت فرانسه در حال جایگزین شدن از سوی خارجی ها و بویژه مسلمانهاست و باید از با بیرون کردن مسلمانان از فرانسوی اصیل دفاع کنیم. این ایده همچنین در سالهای گذشته از سوی «میشل اولبک» در رمانی با عنوان «تسلیم» soumission به فیکشن بدل شده است که فروش حیرت انگیزی در فرانسه و خارج از فرانسه داشت.
این تئوری تنها یک ایده نیست بلکه یک ایدئولوژی بالقوه مرگباری است که نتیجه آن را در حمله به این دو مسجد در نیوزلند شاهدیم.
در سال ۲۰۱۹ پی انتشار مانیفست این مهاجم نژادپرست، رضا ضیا ابراهیمی نویسند کتاب پیدایش ناسیونالیسم ایرانی، پژوهشگر نژادپرستی و استاد دانشگاه در لندن درتوئیتر خطاب به دو راست گرای افراطی فرانسوی و آمریکایی توئیت هایی منتشر کرد. توئیتی خطاب به «رونو کمو» نظریه پرداز اصلی «جایگزینی بزرگ» با این مضمون:‌« سلام رونو کمو، نظرت درباره این کشتار در نیوزیلند چیست؟‌به نظر می رسد که یکی از حامیان تو بوده و مانیفستی که قبل از کشتن ۴۹ نفر منتشر کرده عنوانش هست «جایگزینی بزرگ»، واکنش ات چیست؟‌»
فکر می‌کنید واکنش رونو کمو چه بود؟ همان واکنشی که حسن محدثی نشان می‌دهد در پایان نوشته‌اش و اگر روزی یکی از مریدانش دست به کشتار و خشونت علیه افغانستانی‌ها بزند.
«رونو کمو» در پاسخ به ضیا ابراهیمی چنین نوشت:‌« مشکل من با دوستانمان این است که انها کمی کر هستند: متشکرم از سوالت. من این عمل را مجرمانه، احمقانه و تاسف بار می دانم. همانطور که همیشه برای همه حملات و تمام خشونت ها گفته ام. موضع من هرگز تغییر نکرده است.»
ضیا ابراهیمی از سوی هوداران «رونو کمو» مورد حملات فراوانی قرار گرفته است، ضیا ابراهیم همچنین خطاب به او و هوادارانش نوشت:‌ وقتی مردمی را مهاجم و نسل کش و غیره لقب می دهیم آیا نباید منتظر بود که کسی روزی اقدام به کشتن آنها کند؟‌»
و توئیتی خطاب به رابرت اسپنسر راستگرای آمریکایی:‌« رابرت، واکنشت نسبت به حمله نیوزیلند چیست‌‌؟ باید خیلی خوشحال باشی که یکی از حامیانت دست به این کار زده است. دومی بعد از آندیاس برویک.» که البته روبرت اسپنسر پاسخی نداد.
در برابر محدثی بسیاری سکوت کردند چون چند نقد به ناسیونالیسم ایرانی منتشر کرد که نسبت به کارهایی که بسیاری از فعالان در سال‌های گذشته کردند و گفتند هیچ نکته بدیعی نداشت. تکرار مکررات بود.
با این حال باید به نکته توجه کرد که اگر کسی به ناسیونالیسم سرکوبگر ایرانی نقدی وارد می‌کند و در این نقد ضعیف‌ترین قشر جامعه ایران یعنی افغانستانی‌ها و ایرانیان افغانستانی‌تبار دیده نمی‌شوند در آن نقد باید به دیده تردید نگریست چرا که آن نقد
در خدمت برابری همه انسان‌ها نیست.»
@GoftandNO
#افغانستانی‌ستیزی

https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/12968




#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوام‌فریبی
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری



@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸


دکتر محدثی گرامی را درود
دکترمحدثی دریک نوشته مملو از توهین و تعصب، مردم افغانستان را «طالب پرور» و «مردمان از اعصارکهن» و تهدید برای تحول و تکامل جامعه ایران خوانده است.

دکتر معزز؛ واقعیت این است که نظرات شما در باره مهاجرین افغانستانی مصداق عینی فاشیسم افراطی است. من روی این موضوع کار های میدانی زیادی کرده ام. نژاد پرستی از این وحشت ناک تر نمی شود. نژاد پرستی در درون مایه ای شما به شدت شعله ور است. حرف های شما با اون فحش های که در کوچه و خیابان های تهران علیه افغانستانی ها گفته می شود، ازلحاظ ذاتی تفاوت فاحشی ندارند، اما شما شکل اش را اندکی با نام و نشان روشنفکری و دانشگاهی تزئين کرده اید. در واقعیت امر حرف های شما از آن افراد که در یکی از ایستگاه قطار در تهران، سیلی برگوش یک انسان افغانستانی زده اند، بسیار مخرب تر است. شما هم می توانید مانند بقیه نژاد پرست باشید، اما لطفا عبای روشنفکری و «انسان دوستی» را برتن نکنید. حرف ها و نوشته های تان از درون یک مغزی بیرون می آید که در آن یک شخصیت به شدت تخریب گر آرمیده است. زمان که کورش کبیر را می کوبیدید همیشه برام سوال بود که ایشان چرا چنین حرف های را می زنند! بعدها متوجه شدم که اندکی تعلقات پان ترکیستی دارید. می دانم که این موضوع را هم نمی پذیرید، اما مردم عمل تان را می بینند نه سخن تان. را؛ باکورش مشکل دارید، با اسلام مشکل دارید، با مسلمان مشکل دارید! با زبان فارسی مشکل دارید، با فارسی زبان ها و افغانستانی ها مشکل دارید! همه را تخریب می کنید و اسم آن را هم می گذارید نقد!

دکتر جان؛ باری نشینده ام که الهام علی را اف نقد کرده باشید! ایرانی ها چوب را از الهام علی اف می خورند اما برخی از آنها عقده های شان را برسر افغانستانی ها خالی می کنند. طبق تمام آمار های تایید شده و گزارش های صداوسیمای ایران کمک کشورآذربایجان به اسرائيل در حمله به ایران، یک امر قطعی ومسلم است. طبق برخی آمارها ۸۰ درصد از حملات اسرائيل به ایران از خاک آذربایجان صورت گرفته است؛ اما در مقابل آنها سکوت کرده اید و اتهام جاسوسی را به افغانستانی ها می بندند و شما این «سخن کثیف» راقبح زدایی می کنید! رئيس جمهور پان ترکیست ایران رفت به آذربایجان تا قبر پدر علی اف را زیارت کند! اما او حتا همراهی اش هم نکرد! در همین اجلاس دیروز در باکو هم همین طور بود. دشمن شما آذر بایجان است نه افغانستان؛ اگر نمی توانید چیزی بگویید وزور تان نمی رسد، لطفا سکوت کنید، افغانستانی ستیزی نکنید. درست است که دست افغانستانی ها زیرسنگ است، اما این دشمن تراشی پیامدهای وحشتناک دارد.

دکتر گرامی؛ لطفا با این ادبیات نژادپرستانه و زننده تان از افغانستانی ها دشمن تراشی نکنید. «طالب پرور» جامعه و دولت فاشیست و علی اف پرست، غرب زده و سرگردان شما ست. خاینان ملی مانند رضاپهلوی ها فقط در جامعه ناهنجار و بی سامان شما پیدا می شوند. فاتلان سریالی مانند بیجه ها فقط در فرهنگ به اصطلاح مدرن مورد نظر شما پروش می یابند. یادتان است که چند نفر از جامعه شما شایعه کرده بوده اند بیجه «افغانی» است! «در کشور خودمان چند قاتل سریالی معروف داشته ایم. اصغر قاتل، خفاش شب، سعید حنایی، بیجه و... از قاتلان زنجیره‌ای تاریخ معاصر غلامرضا خوشرو که به خفاش شب مشهور شد، جان ۹ زن را گرفته بود و سعید حنایی یکی دیگر از قاتلان سریالی معروف است که طی یک سال ۱۶ زن را به قتل رسانده بود. بیجه هم اعتراف کرده بود که ۱۷ پسربچه و پنج مرد را بعد از لواطت به قتل رسانده است»(دنیای اقتصاد، ۳.۰۲.۱۴۰۰). این یک مثال بود، اندکی تحقیق کنید، نمونه های را در تاریخ و فرهنگ تان پیدا می کنید که نظیر اش در هیچ تاریخ و فرهنگ و در هیچ عصری حتا عصر بوغ هم پیدا نمی شود.

دکتر گرامی طالب در جامعه شما و در زیر چتر شما پرورش یافت. ما از طالب عبور کرده بودیم؛ طالب را شما به ما برگرداندید. ملامنصور رهبر قبلی طالبان در کشور شما کشته شد. ملاهبت الله رهبر فعلی طالبان تا همین اواخر در کشور شما حضور داشت. در حال حاضر ده ها مشاور از کشور شما در زیر ریش ملاهبت تشریف دارند و مشوره می دهند. کشور شما اولین کشوری بود به طالب ها سفارت داد و سفیر آنها پذیرفت. در غیر آن مهاجرین افغانستانی در ایران حدود چهل سال است که زندگی می کنند، هیچ کسی هیچ طالب پروریی از آنها ندیده است.

ادامه 👇👇👇


#طالب‌پروری
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری




@NewHasanMohaddesi
دکتر گرامی؛ جامعه شما نه تنها در این عرصه که در سایر عرصه ها طالب پرور است. طالب یعنی افراط؛ همین حرف های افراطی و نژاد پرستانه شما کاملا طالبانی است. غرب زدگی افراطی و ازخود بیگانگی افراطی که روشنفکران چون شما را تسخیر کرده است، کاملا تفکر طالبانی است. بنابراین لازم نیست که با این کلمات غیرمتمدنانه جامعه ایران را به توحش در مقابل مهاجرین افغانستانی ها تشویق کنید. رفتار های که امروزه برخی ایرانی ها اعم مردم یا مسئولین در مقابل مهاجرین افغانستانی انجام می دهند، روی انسانیت را سیاه کرده است. این رفتارهای شرم آور و زننده فقط در قالب کی توحش افسارکسیخته جدید یا همان تحول مورد نظرشما، فقط در خاک پاک ایران قابل انجام است. شما باید بپذیرید که جامعه شما در توحش دست کم از طالبان ندارند. توحش یعنی چه؟ توحش یعنی نادیده گرفتن ارزشهای انسانی و قوانین بین المللی؛ چیزی که این روز ها در کشور شما به صورت افراطی انجام می شود. طبق همه قوانین بین المللی رفتار های فعلی برخی مدیران و ماموران دولت جناب پزشکیان و بخشی از مردم ایران در مقابل مهاجرین افغانستانی ناقض همه کنسوانسیون های بین المللی است و مصداق عینی توحش فرهنگی، اداری و اجتماعی محسوب می گردد. حالا یک عده هتلر زاده و هتلر اندیش های ایرانی مردم مظلوم افغانستان را در کوچه و خیابان های جرم پرور کشور شما سلاخی می کنند و شما این جنایت ها را تئوریزه می کنید و فتوای طالبانی می دهید. البته با ریش تراشیده و کت و شلوار شیک و نام و نشان دانشگاهی!

دکترگرامی؛ یک نگاه هی هم به شرایط مهاجرین ایرانی در کشور های خارجی بیندازید و مطالبات حقوقی و قانونی آنها را نیز درک کنید و سپس در مورد مهاجران قضاوت کنید. ظاهرا هنوز هیچ درس در مورد جهانی شدن و پیامدهای آن تدریس نکرده اید. مهاجرت حق طبیعی همه انسان هاست و همه جوامع متمدن بشری مکلف به رعایت اصول اخلاقی و قانون در حق مهاجران هستند.

یک نکته در باره این فرمایش دیگر تان خدمت تان عرض کنم. «مردمان از اعصارکهن»! من شاید ده ها کشور را دیده باشم و فرهنگ های مختلف را تجربه کرده باشم. اگرکهنگی منفورباشد، منفور تر و کنهه تر از تفکر نژادپرستی ندیده ام. اما اگر منظور تان حفظ ارزشهای فرهنگی و تاریخی باشد که قطعا افغانستانی ها کهنه هستند و این کهنگی مایه افتخار است. بلی، بسیاری از مردم افغانستان به ارزشهای فرهنگی و تاریخی شان معتقد و محکم هستند. به قرآن شان، به پیامبر شان، به امام جعفر و امام ابوحنیفه شان، به حافظ شان، به سعدی، مولانا، فردوسی، سنای شان، و غیره شان سخت معتقد هستند. این ها را فقط برای پزدادن و یا فال گرفتن استفاده نمی کنند. این تفکر عملا در رفتار وکردار شان جریان دارد. چه کهنگی با عزتی؛ مگه انسان عروسک است که با هربادی چادرش را پرت کند. مردم افغانستان در این مسیر چند میلیون شهید و زخمی و آواره داده اند.

دکترجان؛ شک ندارم که کتاب «اناتومی جامعه» اثر فرامرز رفیع پور را خوانده اید. احتمالا نوبودن و مدرن بودن مورد نظرشما دراین است که افراد در موقع خروج از ایران، فرهنگ، تاریخ، لباس و ارزشهای شان در داخل دستشویی هواپیما دفن کنند و سپس «مدرن شده» وارد یک کشور دیگر شوند. دکتر گرامی؛ لطفت همه باورها و ارزشهای خودتان را معیار و الگوی سالم تعریف نکنید. یادم می آید که دکتر عبداللهی می گفت که جامعه ایران یک جامعه ناهنجار است و از سنت بریده و به مدرنیته نرسیده است. با این روش می توان گفت که جامعه افغانستان یک جامعه متعهد به ارزشها از جمله سنت ها و ارزش های دینی خویش است. یعنی همان اسلام که به ایران و زنان و مردان ایرانی هم عزت بخشیده است. لطفا عزت ایران و ایرانی در اسلام و مفاخیر اسلام اندیش اش جستجو کنید، نه اندیشه صادراتی جاهای دیگر؛ در غیر آن مجبور هستید که مانند فلپینی ها با منی ژوپ های رنگارنگ پهلوی گرا ها در هوتل های دوبی مهمان داری کنید. ایران و ایرانی را به شدت دوست دارم، اما انسانیت را خیلی بیشتر.

✍️بهار
۱۴ تیر ۱۴۰۴


🔸محدثی: فقط منتشر کردم تا بفهمیم با چه کسانی مواجه هستیم. بیش از این ارزشی ندارد. از مخاطبان محترم برای انتشار این مطلب عذرخواهی می‌کنم!


#طالب‌پروری
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری


@NewHasanMohaddesi
4_5958318386399154431.pdf
84.7 KB
♦️تأملی در مهاجرت و مهاجران افغان در ایران: نظر هم‌کار اندیشه‌مند ام دکتر رحیم محمدی
۱ شهریور ۱۴۰۳
بازنشر: ۱۴ تیر ۱۴۰۴


محدثی: لابد ایشان هم افغانستانی‌ستیز و نژادپرست و نئوفاشیست است! مطالب من و ایشان را با هم مقایسه کنید و ببینید چه‌گونه بدون این‌که کار هم را خوانده باشیم، یک چیز را به دو زبان مختلف گفته ایم
!


🔻منبع:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi/2209

#طالب‌پروری
#رحیم_محمدی
#جمهوری_اسلامی
#انسان‌گرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری


@NewHasanMohaddesi
Forwarded from No+
🔴یک نئوفاشیست و نژادپرست دیگر که محدثی تاییدش می‌کند

🟨رحیم محمدی که نمی‌دانم کیست ولی گویا از خیل جامعه‌شناسان فاشیست ایرانی است (مشخص نیست چرا جامعه‌شناسی ایران این اندازه فاشیست تولید می‌کند)
متنی دو پله فاشیستی تر را بواسطه محدثی منتشر کرده است. محدثی لبخند رضایت دارد که بالاخره کسی را پیدا کرد تاییدش کند. خوب برادر فاشیست، فاشیست را پیدا می‌کند، برابری‌خواه، برابری‌خواه را.
در همه جای دنیا ما جامعه شناس راست افراطی، سیاست‌شناس راست افراطی، روزنامه‌نگار راست افراطی داریم که افکار و بیسوادی‌شان را ذیل پژوهش و بی‌طرفی می‌فروشند اما همواره آنتی‌فاشیست‌هایی هم هستند که دست اینها را رو می‌کنند و این مبارزه ادامه دارد.
@GoftandNO
#افغانستانی‌ستیزی
Forwarded from No+
🔴اینها که می‌بینید بخش عملیاتی نظریات فاشیستی محدثی و محمدی و خیل کثیر دیگری است که ایرانیان افغانستانی‌تبار و افغانستانی‌ها را «جمعیت طالبان آفرین» برچسب زدند.
قانون ضد نژادپرستی در مملکت این ایرانیان با فرهنگ بالا و آریایی وجود ندارد وگرنه باید به دادگاه می‌رفتند.
@GoftandNO
#افغانستانی‌ستیزی
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
📌اطلاعیه:

همراهان گرامی آکادمی، با سپاس از صبر و شکیبایی شما...
اولین جلسه‌ی دوره‌ی آشنایی با تاریخ مغول سه‌شنبه هفته‌ی جاری (۱۷ تیرماه) برگزار خواهد شد.

ظرفیت باقیمانده حضوری: ۲ نفر
ظرفیت باقیمانده آنلاین: ۲۰ نفر

همچنین عزیزانی که به هر دلیل امکان استفاده‌ی آنلاین یا حضوری از کلاس را ندارند، می‌توانند دسترسی آفلاین (ضبط شده) به محتوای کلاس داشته باشند.

توضیحات ثبت نام: کلیک کنید
توضیحات محتوای دوره: کلیک کنید
ارسال پیام به واحد آموزش و ثبت نام : @toakademi


آکادمی را دنبال کنید


.
2025/07/06 01:32:22
Back to Top
HTML Embed Code: