♦️میهمانپذیریی انسانی یا مواجههی تمدنی؟ گذر تمدنیی ایران و برخورد تمدّنی با افغانستان
ص۳
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
بر اساس چنین نگرشی، هر جامعه یا باهمستانی در روند تاریخیی خود حرکتی تمدّنی دارد. در حرکت تمدّنی، باهمستان از یک مرحلهی تاریخی به مرحلهی دیگری میرود. از نظر من جامعهی ایران با تجربهی حکومت دینی، گذر تمدّنی کرده است. یک برونریختهگیی فرهنگی در ایران با جمهوریی اسلامی رخ داده است و این جامعه از یک مرحلهی تاریخی به مرحلهی دیگری حرکت کرده است. جامعهای که زمانی جمهوریی اسلامی آفریده، اکنون به مرحلهی بیشترین بیگانهگی از محصول فرهنگی و تاریخیی خود رسیده است. اکنون وقتی مردم ایران به عقب مینگرند، باور نمیکنند که چنین محصولی را خودشان و پدران و مادرشان آفریده اند. این همان پدیدهای است که من آن را گذر تمدّنی میدانم و نام آن را جامعهی پسادینی مینهم.
اما افغانستان جامعهای است که طالبان آفریده است. بر خلاف نظر آنانیکه میگویند طالبان را امریکا و عربستان و پاکستان آفریده اند، من بر آن ام که طالبان محصول تاریخ و فرهنگ دینی و قومیی افغانستان است. آنها حتا در بیست سال دورهی جمهوریت نیز نه تنها طالبان و طالبانیسم را تضعیف نکردند بلکه عملا آن را تقویت نمودند و افغانستان را به طالبان سپردند. برخی در مقام پاسخ به من میگویند چهگونه کسانی که از دست طالبان فرار کرده اند میتوانند طالبانآفرین باشند؟ آنها همچنین از وجود تنوع در افغانستان سخن میگویند. پنداری من از این امور ابتدایی بیخبر ام! پنداری فرار از آنچه خود آفریده ایم امری غیر عادی است! آنها به جای اینکه به قاعدهی جامعهی افغانستان بنگرند مرا به اقلیت متفاوت ارجاع میدهند!
بر مبنای چنین نگرشی، از نظر من جامعهی افغانستان هنوز وارد گذار مدرن خود نشده است در حالی که جامعهی ایران از مقدمات شکلگیریی نهضت مشروطه تا کنون در حال گذار تمدنیی خود از سنت اسلامی-ایرانی به سنت مدرن بوده است. اگر چه این گذار همچنان در حال تکوین است و ادامه دارد، امّا سنت اسلامی-ایرانی در ایران تا حد زیادی با تجربهی حکومت دینی بیاعتبار شده است و ایران وارد مرحلهی تمدنی و تاریخیی جدید خود شده است.
برخورد تمدنیی دو باهمستان در دورههای مختلف تاریخی همیشه وجود داشته است. مهاجرتهای وسیع و جنگها در گذشته سببساز این برخوردهای تمدنی بوده اند. اکنون مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، یک برخورد تمدنی را در بین ایران و افغانستان رقم زده است. این برخورد تمدنی را به یک میهمانپذیریی ساده تقلیل ندهیم. شعارهای انسانگرایانه سبب غفلت ما از توجه به این مواجههی تمدنی میشود.
بر این اساس من کاملاً با پذیرش میلیونها انسان افغانستانی در ایران (از پنج میلیون تا هجده میلیون در نوسان گزارش شده است) مخالف ام، زیرا از نظر من چنین پذیرشی سبب عقبگرد تمدّنیی ایران میشود و گذر تمدّنیی ایران را از رهگذر تغییر ناگهانیی ترکیب جمعیّت ایران تا حد قابل توجهی خنثا میکند. ایرانیان با تجربهی حکومت دینی برونریختهگیی فرهنگی داشته اند. میلیونها انسان افغانستانیی مهاجر به ایران نمیتوانند چنین تجربهای را داشته باشند یا چه بسا نیم قرن طول میکشد تا این برونریختهگیی فرهنگی را تجربه کنند.
میفرمایید در مباحث فلسفی و جامعهشناختی و غیره چنین بحثی وجود ندارد. بسیار خوب، وجود نداشته باشد. میفرمایید در متون مارکسیستی در این باره چیزی نوشته نشده است. بسیار خوب نوشته نشده باشد. مگر متون مارکسیستی وحی منزل اند؟ یا مثل جعبهی جادوییی آقای هوپی در کارتون تنسی تاکسیدو اند که همه چیز در آنها نوشته شده باشد؟! ما با امری مستحدثه مواجه ایم و نباید آن را به یک میهمانپذیریی ساده تقلیل بدهیم. این برخوردی تمدنی است و نگاه کلان لازم دارد.
#احمد_فعال
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
ص۳
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
بر اساس چنین نگرشی، هر جامعه یا باهمستانی در روند تاریخیی خود حرکتی تمدّنی دارد. در حرکت تمدّنی، باهمستان از یک مرحلهی تاریخی به مرحلهی دیگری میرود. از نظر من جامعهی ایران با تجربهی حکومت دینی، گذر تمدّنی کرده است. یک برونریختهگیی فرهنگی در ایران با جمهوریی اسلامی رخ داده است و این جامعه از یک مرحلهی تاریخی به مرحلهی دیگری حرکت کرده است. جامعهای که زمانی جمهوریی اسلامی آفریده، اکنون به مرحلهی بیشترین بیگانهگی از محصول فرهنگی و تاریخیی خود رسیده است. اکنون وقتی مردم ایران به عقب مینگرند، باور نمیکنند که چنین محصولی را خودشان و پدران و مادرشان آفریده اند. این همان پدیدهای است که من آن را گذر تمدّنی میدانم و نام آن را جامعهی پسادینی مینهم.
اما افغانستان جامعهای است که طالبان آفریده است. بر خلاف نظر آنانیکه میگویند طالبان را امریکا و عربستان و پاکستان آفریده اند، من بر آن ام که طالبان محصول تاریخ و فرهنگ دینی و قومیی افغانستان است. آنها حتا در بیست سال دورهی جمهوریت نیز نه تنها طالبان و طالبانیسم را تضعیف نکردند بلکه عملا آن را تقویت نمودند و افغانستان را به طالبان سپردند. برخی در مقام پاسخ به من میگویند چهگونه کسانی که از دست طالبان فرار کرده اند میتوانند طالبانآفرین باشند؟ آنها همچنین از وجود تنوع در افغانستان سخن میگویند. پنداری من از این امور ابتدایی بیخبر ام! پنداری فرار از آنچه خود آفریده ایم امری غیر عادی است! آنها به جای اینکه به قاعدهی جامعهی افغانستان بنگرند مرا به اقلیت متفاوت ارجاع میدهند!
بر مبنای چنین نگرشی، از نظر من جامعهی افغانستان هنوز وارد گذار مدرن خود نشده است در حالی که جامعهی ایران از مقدمات شکلگیریی نهضت مشروطه تا کنون در حال گذار تمدنیی خود از سنت اسلامی-ایرانی به سنت مدرن بوده است. اگر چه این گذار همچنان در حال تکوین است و ادامه دارد، امّا سنت اسلامی-ایرانی در ایران تا حد زیادی با تجربهی حکومت دینی بیاعتبار شده است و ایران وارد مرحلهی تمدنی و تاریخیی جدید خود شده است.
برخورد تمدنیی دو باهمستان در دورههای مختلف تاریخی همیشه وجود داشته است. مهاجرتهای وسیع و جنگها در گذشته سببساز این برخوردهای تمدنی بوده اند. اکنون مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، یک برخورد تمدنی را در بین ایران و افغانستان رقم زده است. این برخورد تمدنی را به یک میهمانپذیریی ساده تقلیل ندهیم. شعارهای انسانگرایانه سبب غفلت ما از توجه به این مواجههی تمدنی میشود.
بر این اساس من کاملاً با پذیرش میلیونها انسان افغانستانی در ایران (از پنج میلیون تا هجده میلیون در نوسان گزارش شده است) مخالف ام، زیرا از نظر من چنین پذیرشی سبب عقبگرد تمدّنیی ایران میشود و گذر تمدّنیی ایران را از رهگذر تغییر ناگهانیی ترکیب جمعیّت ایران تا حد قابل توجهی خنثا میکند. ایرانیان با تجربهی حکومت دینی برونریختهگیی فرهنگی داشته اند. میلیونها انسان افغانستانیی مهاجر به ایران نمیتوانند چنین تجربهای را داشته باشند یا چه بسا نیم قرن طول میکشد تا این برونریختهگیی فرهنگی را تجربه کنند.
میفرمایید در مباحث فلسفی و جامعهشناختی و غیره چنین بحثی وجود ندارد. بسیار خوب، وجود نداشته باشد. میفرمایید در متون مارکسیستی در این باره چیزی نوشته نشده است. بسیار خوب نوشته نشده باشد. مگر متون مارکسیستی وحی منزل اند؟ یا مثل جعبهی جادوییی آقای هوپی در کارتون تنسی تاکسیدو اند که همه چیز در آنها نوشته شده باشد؟! ما با امری مستحدثه مواجه ایم و نباید آن را به یک میهمانپذیریی ساده تقلیل بدهیم. این برخوردی تمدنی است و نگاه کلان لازم دارد.
#احمد_فعال
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
👏14👍4❤2🤣2👎1🥴1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️بزرگترین زیانکاران تاریخ
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
بزرگترین زیانکاران تاریخ کسانی اند که فرصتهای تاریخی را از دست داده اند و تازه دچار تحول شده اند. باز خوشا به حال آنانی که اصلا دچار تحول نمیشوند و در خوشبختیی جمود و تعصب و جزماندیشی نفس میکشند! و چه دانی که خوشبختیی جمود چیست؟
#تحول
#جزماندیشی
#خوشبختی_جمود
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
بزرگترین زیانکاران تاریخ کسانی اند که فرصتهای تاریخی را از دست داده اند و تازه دچار تحول شده اند. باز خوشا به حال آنانی که اصلا دچار تحول نمیشوند و در خوشبختیی جمود و تعصب و جزماندیشی نفس میکشند! و چه دانی که خوشبختیی جمود چیست؟
#تحول
#جزماندیشی
#خوشبختی_جمود
@NewHasanMohaddesi
👍9❤3💔3🤣1
♦️ترکیب قومی - زبانی و مذهبی مردم افغانستان: [اکثریت جمعیت پشتون و سنیی حنفی]
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۰
بازنشر: ۱۹ تیر ۱۴۰۴
گروه بینالملل: افغانستان کشوری چند قومیتی، چند زبانی و چند مذهبی است و گروهای قومی مانند تاجیکها، هزارهها، پشتونها، ازبکها، عربها، ایماقها، ترکمنها، بلوچها، نورستانیها، پشهایها، قزلباشها، براهوییها، پامیریها، سادات و... آنجا زندگی میکنند.
بر اساس برآوردهای ترکیب قومی و احصائیه رسمی اداره مرکزی احصائیه و معلومات افغانستان در سال 2018، درصد جمعیت گروههای قومی مختلف بوده است. این ترکیب در سال 1397 هجری شمسی به ترتیب ذیل تخمین زده میشود:
۱- پشتون: «زبان: پشتون، مذهب: تسنن»: 13,904,000 نفر 42.0 %
۲- تاجیک: «زبان: فارسیتاجیکی، مذهب: تسنن»: 8,374,000، نفر، 26 %
۳- هزاره: «زبان: فارسیهزارکی، مذهب: تشیع» 3,792,000 نفر، 10 %
۴- اوزبک: «زبان: ترکی، مذهب: تسنن» 2,844,000 نفر، 9 %
۵- ترکمن: «زبان: ترکی، مذهب: تسنن» 948,000 نفر 3.0 %
۶- بلوچ: «زبان: بلوچی، مذهب: تسنن»: 790,000 نفر. 2.5 %
۷- سایر اقوام: «ایماقها، ترکمنها، بلوچها، نورستانیها، پشهایها، قزلباشها، براهوییها، عربها، پامیریها، سادات بین یک تا ۱/۵ نفر جمعیت کل
🔻منبع:
https://www.baharnews.ir/news/291419/
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۰
بازنشر: ۱۹ تیر ۱۴۰۴
گروه بینالملل: افغانستان کشوری چند قومیتی، چند زبانی و چند مذهبی است و گروهای قومی مانند تاجیکها، هزارهها، پشتونها، ازبکها، عربها، ایماقها، ترکمنها، بلوچها، نورستانیها، پشهایها، قزلباشها، براهوییها، پامیریها، سادات و... آنجا زندگی میکنند.
بر اساس برآوردهای ترکیب قومی و احصائیه رسمی اداره مرکزی احصائیه و معلومات افغانستان در سال 2018، درصد جمعیت گروههای قومی مختلف بوده است. این ترکیب در سال 1397 هجری شمسی به ترتیب ذیل تخمین زده میشود:
۱- پشتون: «زبان: پشتون، مذهب: تسنن»: 13,904,000 نفر 42.0 %
۲- تاجیک: «زبان: فارسیتاجیکی، مذهب: تسنن»: 8,374,000، نفر، 26 %
۳- هزاره: «زبان: فارسیهزارکی، مذهب: تشیع» 3,792,000 نفر، 10 %
۴- اوزبک: «زبان: ترکی، مذهب: تسنن» 2,844,000 نفر، 9 %
۵- ترکمن: «زبان: ترکی، مذهب: تسنن» 948,000 نفر 3.0 %
۶- بلوچ: «زبان: بلوچی، مذهب: تسنن»: 790,000 نفر. 2.5 %
۷- سایر اقوام: «ایماقها، ترکمنها، بلوچها، نورستانیها، پشهایها، قزلباشها، براهوییها، عربها، پامیریها، سادات بین یک تا ۱/۵ نفر جمعیت کل
🔻منبع:
https://www.baharnews.ir/news/291419/
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
News بهار
ترکیب قومی - زبانی و مذهبی مردم افغانستان
گروه بین‌الملل: افغانستان کشوری چند قومیتی، چند زبانی و چند مذهبی است و گروهای قومی مانند تاجیک‌...
❤3👌3👍1🥴1
♦️بیهویتسازیی ملی
✍دکتر فریدون شایسته
استاد تاریخ
۱۹ تیر ۱۴۰۴
👇👇👇
#نقد
#هویت_ملی
#فریدون_شایسته
@NewHasanMohaddesi
✍دکتر فریدون شایسته
استاد تاریخ
۱۹ تیر ۱۴۰۴
👇👇👇
#نقد
#هویت_ملی
#فریدون_شایسته
@NewHasanMohaddesi
❤3👍2
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸
National identity destruction
♦️بی هویتسازی ملی
✍دکتر فریدون شایسته
استاد تاریخ
۱۹ تیر ۱۴۰۴
متاسفانه طرفداران مکتب انترتاسیونالیسم،که با ناسیونالیسم،مخالف هستندو همواره کوشیده اند تا جریان ناسیونالیسم را بدنام و به حاشیه ببرند دانسته یا ندانسته،خدمت نخواهند کرد والبته،ثمری نیز از تلاش شان نخواهد برد.کوشش های بی فایده را فقط نصیب خود کرده ومی کنند.
این قلم،زیان های نادیده گرفتن و عدم آموزش صحیح و اصولی ناسیونالیسم را در چند مورد به صورت اختصار،به عرض خواهم رسانید:
۱-هرملتی ریشه خود را در اساطیرش می جوید و فرهنگ اساطیری،سبب پیدایش آن ملت شده است.مواجهه با ناسیونالیسم،سبب خشک شدن اساطیر که پایه های تشکیل هویت ملی می شود،می گردد.
۲-آنانی که در قرن ۲۰میلادی،در تلاش برای ساختن سپهر سیاسی انترناسیونالیسم بوده اند،اگر چه تلاش ناموفقی داشته و در راه رسیدن به هدف،ناکام مانده اند،ولی برای تحقق ایده خود،جان ومال ملت خود را هزینه این راه کرده اند.
۳-وقتی ناسیونالیسم به حاشیه رانده شود و پایه های آن خشک شود،تلاش برای آبادی و سرافرازی ملی بی مفهوم خواهد بود.مردم علاقه ای برای سختکوشی و دفاع از خاک وطن در مقابل متجاوزان نخواهند داشت.سیل فرار نخبگان فکری و ابزاری از جهان سوم،به سبب بی معنایی ناسیونالیسم در مرحله عمل است.
تشکیل امپراطوری سیاسی ما در دوره باستان و امپراطوری فرهنگی ما در دوره پسا اسلام،با تکیه بر عنصر «ایران»بوده است.
پس همگی موظف هستیم به عنوان ابنای وطن،به ایران بیاندیشیم و با حفظ وحدت قومی،در هیات وحدت ملی،خانواده خود را از هرگزندی نگهبانی نماییم.
#نقد
#هویت_ملی
#فریدون_شایسته
@NewHasanMohaddesi
National identity destruction
♦️بی هویتسازی ملی
✍دکتر فریدون شایسته
استاد تاریخ
۱۹ تیر ۱۴۰۴
متاسفانه طرفداران مکتب انترتاسیونالیسم،که با ناسیونالیسم،مخالف هستندو همواره کوشیده اند تا جریان ناسیونالیسم را بدنام و به حاشیه ببرند دانسته یا ندانسته،خدمت نخواهند کرد والبته،ثمری نیز از تلاش شان نخواهد برد.کوشش های بی فایده را فقط نصیب خود کرده ومی کنند.
این قلم،زیان های نادیده گرفتن و عدم آموزش صحیح و اصولی ناسیونالیسم را در چند مورد به صورت اختصار،به عرض خواهم رسانید:
۱-هرملتی ریشه خود را در اساطیرش می جوید و فرهنگ اساطیری،سبب پیدایش آن ملت شده است.مواجهه با ناسیونالیسم،سبب خشک شدن اساطیر که پایه های تشکیل هویت ملی می شود،می گردد.
۲-آنانی که در قرن ۲۰میلادی،در تلاش برای ساختن سپهر سیاسی انترناسیونالیسم بوده اند،اگر چه تلاش ناموفقی داشته و در راه رسیدن به هدف،ناکام مانده اند،ولی برای تحقق ایده خود،جان ومال ملت خود را هزینه این راه کرده اند.
۳-وقتی ناسیونالیسم به حاشیه رانده شود و پایه های آن خشک شود،تلاش برای آبادی و سرافرازی ملی بی مفهوم خواهد بود.مردم علاقه ای برای سختکوشی و دفاع از خاک وطن در مقابل متجاوزان نخواهند داشت.سیل فرار نخبگان فکری و ابزاری از جهان سوم،به سبب بی معنایی ناسیونالیسم در مرحله عمل است.
تشکیل امپراطوری سیاسی ما در دوره باستان و امپراطوری فرهنگی ما در دوره پسا اسلام،با تکیه بر عنصر «ایران»بوده است.
پس همگی موظف هستیم به عنوان ابنای وطن،به ایران بیاندیشیم و با حفظ وحدت قومی،در هیات وحدت ملی،خانواده خود را از هرگزندی نگهبانی نماییم.
#نقد
#هویت_ملی
#فریدون_شایسته
@NewHasanMohaddesi
👎11👏4🤪1
Forwarded from بیان آزادی
توضیحی بر نقد نقد
احمد فعال
جناب دکتر محدثی عزیز لطف کردند و به دو قسمت یادداشت انتقادی اینجانب، یک نقد مفصل نوشتهاند. اول از همه از توضیحات مبسوط ایشان در باره تمدن و مواجهه تمدنی سپاسگزارم، امیدوارم که خوانندگان محترم از این توضیحات بهره ببرند. اما ایشان در همان ابتدا مینویسند: «مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد. نتیجه اش میشود همین که دکتر فعال نوشته است: من با افغانستانیهای زیادی مواجه بوده ام و آنها آدمهای خوبی هستند! انگار من گفته ام افغانستانیهای مهاجر آدمهای بدی هستند». در این خصوص تنها اشاره به دو نکته مختصر بسنده میکنم، و پاسخ را به انتشار ادامه مقاله خود ارجاع میدهم. نخست اینکه، میفرمایند اینجانب با سادهسازی، مسئله مهاجرت را تا حد یک مسئله اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل دادهام. در آن یادداشت و یا مقاله در قسمت اول تنها سعی کردم بعضی از واقعیتها را بیان کنم، نه چیزی بیش از این. اگرچه فکتهای سادهای هم بودند. سادهسازی کردن مسائل ناظر روایتهاست و نه فکتها. در همین قسمت از عدم تابآوری جمعیت ایران، مسئولیت امنیتی دولت در کنترل مهاجرتهای غیرقانونی، موج نژادپرستانه بخش بزرگی از مردم ایران از سالها پیش با مهاجرت افغانستانیها، مسئله عمران و آبادی کشور که بدست کارگران افغانستانی صورت گرفته است، و بلاخره احتمال بزهکاری درصد اندکی از مهاجران، یاد کردم، که هیچکدام نه بحث اخلاقی است و تقلیل و سادهسازی آن، و نه ناظر به تحلیل و تفسیر خاصی بود که آن را سادهسازی بنامیم. دوم اینکه، در این متن هرگز نگفتهام و باور ندارم که جناب دکتر محدثی عزیز گفتهاند که اینها آدمهای بدی هستند، یا دستکم در لفافه اینجور وانمود کرده باشم. از بیان آن شش فکتی که فهرست کردم، و حتی از ادامه مباحثی که هنوز منتشر نکردهام، هرگز چنین استنباط نمیشود. اما اگر ایشان عجله نمیکردند و اجازه میدادند تمام بحث اینجانب به پایان برسد، شاید نقد خود را به ترتیب دیگری سامان میداند، و شاید پاسخ بعضی از نقدهای خود را در ادامه مییافتند. البته فقط شاید.
این توضیح هم اضافه کنم، در یادداشت های منتشر شده به جای افغانیها از واژه افاغنه استفاده کردم، چون میدانستم مهاجران افغانستانی واژه افغانی چون واحد پول آنهاست، توهین آمیز تلقی میکنند، اخیرا هم با یک افغانستانی دیگر صحبت کردم، گفتند افاغنه هم درست نیست بهتر است بگویید افغانستانی. به همین دلیل در ادامه یادداشتها واژه افاغنه را به افغانستانیها برگرداندم.
https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3941
احمد فعال
جناب دکتر محدثی عزیز لطف کردند و به دو قسمت یادداشت انتقادی اینجانب، یک نقد مفصل نوشتهاند. اول از همه از توضیحات مبسوط ایشان در باره تمدن و مواجهه تمدنی سپاسگزارم، امیدوارم که خوانندگان محترم از این توضیحات بهره ببرند. اما ایشان در همان ابتدا مینویسند: «مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد. نتیجه اش میشود همین که دکتر فعال نوشته است: من با افغانستانیهای زیادی مواجه بوده ام و آنها آدمهای خوبی هستند! انگار من گفته ام افغانستانیهای مهاجر آدمهای بدی هستند». در این خصوص تنها اشاره به دو نکته مختصر بسنده میکنم، و پاسخ را به انتشار ادامه مقاله خود ارجاع میدهم. نخست اینکه، میفرمایند اینجانب با سادهسازی، مسئله مهاجرت را تا حد یک مسئله اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل دادهام. در آن یادداشت و یا مقاله در قسمت اول تنها سعی کردم بعضی از واقعیتها را بیان کنم، نه چیزی بیش از این. اگرچه فکتهای سادهای هم بودند. سادهسازی کردن مسائل ناظر روایتهاست و نه فکتها. در همین قسمت از عدم تابآوری جمعیت ایران، مسئولیت امنیتی دولت در کنترل مهاجرتهای غیرقانونی، موج نژادپرستانه بخش بزرگی از مردم ایران از سالها پیش با مهاجرت افغانستانیها، مسئله عمران و آبادی کشور که بدست کارگران افغانستانی صورت گرفته است، و بلاخره احتمال بزهکاری درصد اندکی از مهاجران، یاد کردم، که هیچکدام نه بحث اخلاقی است و تقلیل و سادهسازی آن، و نه ناظر به تحلیل و تفسیر خاصی بود که آن را سادهسازی بنامیم. دوم اینکه، در این متن هرگز نگفتهام و باور ندارم که جناب دکتر محدثی عزیز گفتهاند که اینها آدمهای بدی هستند، یا دستکم در لفافه اینجور وانمود کرده باشم. از بیان آن شش فکتی که فهرست کردم، و حتی از ادامه مباحثی که هنوز منتشر نکردهام، هرگز چنین استنباط نمیشود. اما اگر ایشان عجله نمیکردند و اجازه میدادند تمام بحث اینجانب به پایان برسد، شاید نقد خود را به ترتیب دیگری سامان میداند، و شاید پاسخ بعضی از نقدهای خود را در ادامه مییافتند. البته فقط شاید.
این توضیح هم اضافه کنم، در یادداشت های منتشر شده به جای افغانیها از واژه افاغنه استفاده کردم، چون میدانستم مهاجران افغانستانی واژه افغانی چون واحد پول آنهاست، توهین آمیز تلقی میکنند، اخیرا هم با یک افغانستانی دیگر صحبت کردم، گفتند افاغنه هم درست نیست بهتر است بگویید افغانستانی. به همین دلیل در ادامه یادداشتها واژه افاغنه را به افغانستانیها برگرداندم.
https://www.tg-me.com/bayane_azadi/3941
Telegram
بیان آزادی
♦️میهمانپذیریی انسانی یا مواجههی تمدنی؟ گذر تمدنیی ایران و برخورد تمدّنی با افغانستان
ص۱
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد.…
ص۱
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد.…
🤣3👍2
Forwarded from بیان آزادی
مسئله افغانستانیها و واقعیتهای پیشارو،
و نقدی بر مواجهه دکتر حسن محدثی (قسمت سوم)
احمد فعال
طالبانآفرینی مهاجرین افغانستانی؟
دوست عزیزم دکتر محدثی میفرمایند: «افغانستان در دهههای اخیر با فرهنگ خاص خود، طالبان آفریده است. من و امثال من خیلی صریح و روشن اعتراض داریم به ورود میلیونها عضو از جمعیت طالبانآفرین. دستکم روندی از بررسیی صلاحیت مهاجر باید وجود داشته باشد. ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!». از ایشان میپرسم، کدام مطالعات میدانی و تجربی نشان داده است، که اولاً این مهاجران طرز فکر طالبانی دارند؟ و دوم که مهمتر است، کجا به چشم خود دیده و یا مطالعهای در دست دارید که حضور مهاجرانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، آنقدر روی فرهنگ جامعه اثر میگذارند که آن را به عقب بر میگردانند؟
تا آنجا که با تک تک مهاجران افغانستانی که طی 15 سال اخیر روبرو شدهام هیچکدام گرایش طالبانی ندارند، بلکه خود را از لحاظ فکری و حتی از لحاظ سیاق زندگی دشمن طالبان میپندارند. دوم و این حقیقت که مهمتر هم هست، حضور مهاجران افغانستانی به نوعی به ایرانیزه شدن و مدرنیزه شدن آنها منجر میشود. و این در برگشت به نفع افغانستان و در تعامل سرزمینی و فرهنگی نهایتاً سود آن به ایران میرسد. جهت اطلاع آقای محدثی عرض کنم، اگر دو نگاه سنتگرایی و مدرنگرایی را به روابط میان "متن و حاشیه" تقسیم کنیم، در مقالهای که در باب جامعه شناسی متن و حاشیه نوشتهام، ضمن تقسیم متن و حاشیه به سه مؤلفه فرهنگی، جغرافیایی و سیاسی، توضیح دادهام که این حاشیه است که جذب متن میشود و نه به عکس. به لحاظ جغرافیایی وقتی در متن یک شهر حاشیهنشینی رخ میدهد، و مدام با ساخت حاشیه در کنار حاشیه، حواشی پیشین به تدریج جذب متن میشوند، هم به لحاظ مدرنسازی در ساخت و ساز، وهم به لحاظ فرهنگی. هم اکنون شما سمت خاک سفید تهران بروید، زمانی که شهرداری با بولدزر آنها را جمع میکرد، امروز بعد از چند دهه از حاشیه خارج شدهاند، و نوع ساخت و سازها با ساخت و سازهای محلهای متوسط و حتی سمت بالای تهران خیلی فرقی ندارد. در آن مقالات، دانشگاه تهران را هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی متن متن توصیف کردهام. بقیه متنها و حاشیهها پیرامون آن شکل میگیرند.
هیچجا در تاریخ تحولات اجتماعات نشان نداده است که متن جذب حاشیه شود، حاشیه میتواند از راه تصرف نهادهای قدرت به متن حمله کند، مانند اتفاقی که در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد افتاد، اما هرگز نمیتواند متن را در خود جذب و ادغام کند. گرایش عمومی جامعه تغییر و تحول از حاشیه به سمت متن است، و نه به عکس. حکمرانان جمهوری اسلامی هم که به حاشیهنشینان اتکاء دارند، با جذب تدریجی حاشیه در متن، نقطه اتکاء خود را در آینده به طور کامل از دست میدهند. در فرایند تغییر و تحول، کل هواداران نظام از حاشیه جذب متن فرهنگی و سیاسی جامعه میشوند.
حاصل آنکه، فکر نکنیم هجوم میلیونها مهاجری که تحت یک زندگی حاشیهای و سنتی بسر میبردند و میبرند، میتوانند متن فرهنگی و سیاسی جامعه ایران را به حاشیه برگردانند؟ در حالی که داستان تماماً خلاف آن است، این مهاجران افغانستانی هستند که تحت تأثیر فرهنگ ایران دچار تغییر و تحولی عمیق فرهنگی و سیاسی خواهند شد. چنانچه در واقعیت همین اتفاق هم افتاده است. اگر سری به ساختمانهایی که کارگران افغانستانی در حال کار کردن هستند بزنید، هر کدام با گوشیای که اختیار دارند در حین کار کردن، همین موسیقیهای لوس آنجلسی ما را گوش میدهند. خوب این کجا ربطی به طالبانیسم دارد؟
اگر نگرانی محدثی بازگشت وضعیت پسادینی است، و در همین متن این وضعیت را ستایشآمیز میداند، دقیقا معلوم نیست که مرادشان چیست؟ من به این حقیقت کار ندارم که اکنون ایشان تحت تأثیر واکنش بر علیه همان مجموعه یادداشتهایی قرار دارند که با عنوان "خریت شناسی" نوشتند. محتملاً مواجه ایشان با شریعتی و مذهب را، بتوان در راستای همین عکسالعملها ارزیابی کرد. در هر حال این عکسالعملها درست باشند و یا غلط، تلقی من را از دکتر محدثی به عنوان یک دوست، و دغدغهمند به من به مسائل میهنی، و یک جامعه شناس با دانش، تغییر نخواهد داد.
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/12968
و نقدی بر مواجهه دکتر حسن محدثی (قسمت سوم)
احمد فعال
طالبانآفرینی مهاجرین افغانستانی؟
دوست عزیزم دکتر محدثی میفرمایند: «افغانستان در دهههای اخیر با فرهنگ خاص خود، طالبان آفریده است. من و امثال من خیلی صریح و روشن اعتراض داریم به ورود میلیونها عضو از جمعیت طالبانآفرین. دستکم روندی از بررسیی صلاحیت مهاجر باید وجود داشته باشد. ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!». از ایشان میپرسم، کدام مطالعات میدانی و تجربی نشان داده است، که اولاً این مهاجران طرز فکر طالبانی دارند؟ و دوم که مهمتر است، کجا به چشم خود دیده و یا مطالعهای در دست دارید که حضور مهاجرانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، آنقدر روی فرهنگ جامعه اثر میگذارند که آن را به عقب بر میگردانند؟
تا آنجا که با تک تک مهاجران افغانستانی که طی 15 سال اخیر روبرو شدهام هیچکدام گرایش طالبانی ندارند، بلکه خود را از لحاظ فکری و حتی از لحاظ سیاق زندگی دشمن طالبان میپندارند. دوم و این حقیقت که مهمتر هم هست، حضور مهاجران افغانستانی به نوعی به ایرانیزه شدن و مدرنیزه شدن آنها منجر میشود. و این در برگشت به نفع افغانستان و در تعامل سرزمینی و فرهنگی نهایتاً سود آن به ایران میرسد. جهت اطلاع آقای محدثی عرض کنم، اگر دو نگاه سنتگرایی و مدرنگرایی را به روابط میان "متن و حاشیه" تقسیم کنیم، در مقالهای که در باب جامعه شناسی متن و حاشیه نوشتهام، ضمن تقسیم متن و حاشیه به سه مؤلفه فرهنگی، جغرافیایی و سیاسی، توضیح دادهام که این حاشیه است که جذب متن میشود و نه به عکس. به لحاظ جغرافیایی وقتی در متن یک شهر حاشیهنشینی رخ میدهد، و مدام با ساخت حاشیه در کنار حاشیه، حواشی پیشین به تدریج جذب متن میشوند، هم به لحاظ مدرنسازی در ساخت و ساز، وهم به لحاظ فرهنگی. هم اکنون شما سمت خاک سفید تهران بروید، زمانی که شهرداری با بولدزر آنها را جمع میکرد، امروز بعد از چند دهه از حاشیه خارج شدهاند، و نوع ساخت و سازها با ساخت و سازهای محلهای متوسط و حتی سمت بالای تهران خیلی فرقی ندارد. در آن مقالات، دانشگاه تهران را هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی متن متن توصیف کردهام. بقیه متنها و حاشیهها پیرامون آن شکل میگیرند.
هیچجا در تاریخ تحولات اجتماعات نشان نداده است که متن جذب حاشیه شود، حاشیه میتواند از راه تصرف نهادهای قدرت به متن حمله کند، مانند اتفاقی که در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد افتاد، اما هرگز نمیتواند متن را در خود جذب و ادغام کند. گرایش عمومی جامعه تغییر و تحول از حاشیه به سمت متن است، و نه به عکس. حکمرانان جمهوری اسلامی هم که به حاشیهنشینان اتکاء دارند، با جذب تدریجی حاشیه در متن، نقطه اتکاء خود را در آینده به طور کامل از دست میدهند. در فرایند تغییر و تحول، کل هواداران نظام از حاشیه جذب متن فرهنگی و سیاسی جامعه میشوند.
حاصل آنکه، فکر نکنیم هجوم میلیونها مهاجری که تحت یک زندگی حاشیهای و سنتی بسر میبردند و میبرند، میتوانند متن فرهنگی و سیاسی جامعه ایران را به حاشیه برگردانند؟ در حالی که داستان تماماً خلاف آن است، این مهاجران افغانستانی هستند که تحت تأثیر فرهنگ ایران دچار تغییر و تحولی عمیق فرهنگی و سیاسی خواهند شد. چنانچه در واقعیت همین اتفاق هم افتاده است. اگر سری به ساختمانهایی که کارگران افغانستانی در حال کار کردن هستند بزنید، هر کدام با گوشیای که اختیار دارند در حین کار کردن، همین موسیقیهای لوس آنجلسی ما را گوش میدهند. خوب این کجا ربطی به طالبانیسم دارد؟
اگر نگرانی محدثی بازگشت وضعیت پسادینی است، و در همین متن این وضعیت را ستایشآمیز میداند، دقیقا معلوم نیست که مرادشان چیست؟ من به این حقیقت کار ندارم که اکنون ایشان تحت تأثیر واکنش بر علیه همان مجموعه یادداشتهایی قرار دارند که با عنوان "خریت شناسی" نوشتند. محتملاً مواجه ایشان با شریعتی و مذهب را، بتوان در راستای همین عکسالعملها ارزیابی کرد. در هر حال این عکسالعملها درست باشند و یا غلط، تلقی من را از دکتر محدثی به عنوان یک دوست، و دغدغهمند به من به مسائل میهنی، و یک جامعه شناس با دانش، تغییر نخواهد داد.
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/12968
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️انسانگراییی قلابی: وارد شدن میلیونها مردم طالبانآفرین، جنایتی علیه ایران است
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
برخی از حضرات چپ و غیر چپ در این روزها در اثر اخراج افغانستانیها یا اخراج غیر انسانی و نامطلوب افغانستانیها، انسانگراییشان شکوفا شده…
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
برخی از حضرات چپ و غیر چپ در این روزها در اثر اخراج افغانستانیها یا اخراج غیر انسانی و نامطلوب افغانستانیها، انسانگراییشان شکوفا شده…
🤣3👍2🤔2
Forwarded from بیان آزادی
مسئله افغانستانیها و واقعیتهای پیشارو،
و نقدی بر مواجهه دکتر حسن محدثی (قسمت چهارم)
احمد فعال
نگرانی از بازگشت جامعه به عقب؟
وقتی ایشان میفرمایند : «ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!». اینکه جامعه ما در حال مدرن شدن است (که هست) و وارد عصر پسادینی شده است، چه مزیتهایی بر گذشته خود مثلا چهل سال پیش و پنجاه سال پیش دارد، که نگران به عقب رانده شدن آن را دارید؟ اگر نگرانی شما بازگشت به فرهنگ و ارزشهای رسمی حکومتی است، این نکته را هم خدمت شما عرض کنم، اینجور فکر نکنید که همین مردم و یا همین جوانان، در سی و چهل سال پیش فدایی این ارزشها بودند، و یا نیروهای ذخیره میلیشیای نظام بودند، و حالا چون نیستند، خدا را شکر میکنیم که دستکم جامعه و جوانانش در عصر پسادینی رابطه استعبادی با قدرت سیاسی و نهادهای دینی را ترک گفتهاند، و از این حیث باید نگران برگشت این وضعیت بود. شاید سن و سال آقای محدثی جواب ندهد، اما جهت اطلاع ایشان به هزار و یک دلیل و نشانه میتوانم ثابت کنم که از فردای بعد از 1360 اکثریت جامعه همراه با وضع موجود و نظام موجود و ارزشها و هنجاریهای رسمی نبودند. مردم از همان زمان حال و هوای خودشان را داشتند، و به هیچ وجه با ساز دستگاه "هنجارسازیِ نظمِ موجود" کوک نشدند. یک مثال ساده میزنم. مرحوم بازرگان در نامهای که در یکی دو سال قبل از پایان جنگ برای مرحوم خمینی مینویسد، میگوید: "شنیده شده است که بسیاری از سران نظام با ادامه جنگ مخالف هستند، اما وقتی نزد شما میرسند تظاهر به موافقت میکنند". اینجانب شاهد بودم که "تظاهر به موافقت" تا مشارکت در انتخابات، جزئی از ذات فرهنگی ایرانیان شده بود، البته بنا به قاعده تقیه و وقف، زیست دوگانه قسم مهمی از فرهنگ ایرانیان در طول تاریخ بوده است. نمونه دیگر میتوان به اولین مجلس انتخابات بعد از جنگ (سال 1371) مراجعه کرد. که اگر تهران را کانونیترین متن سیاسی و جغرافیایی کشور بنامیم فقط 39 درصد شرکت کردند، که از همین تعداد رأی دهندگان و نفر اول منتخبین، یک شخص غیرسیاسی بود که صرفا مردم از روی واکنش به ایشان رأی دادند.
امروز تنها به یمن شبکههای اجتماعی و بیشتر به یمن از میان رفتن حجاب میان دولت و ملت، همه چیز علنی شده است، و لذا اگر مراد جناب دکتر محدثی از این حیث است، این بازگشت و یا عدم بازگشت، اصلاً جای نگرانی ندارد.
به غیر از این، دیگر چه ویژگیهایی در جامعه امروز و یا نسل امروز میبیند که خیلی نگران هستید به گذشته برنگردد؟ آیا نسل امروز قانونمدار شده است؟ به قول مرحوم مصدق به حقوق خود عارف شده است؟ تا بن دندان هنجارشکن و سرکش نشده است؟ بنیاد خانواده از هم پاشیده نشده است؟ سلسله مراتب احترام از بین نرفته است؟ اعتمادها از بین نرفته است؟ از ندرت ازدواجهایی که صورت میگیرد، اغلب به طلاق منجر نمیشوند؟ فرت و فرت خیانت در خانوادهها و روابط زناشویی باب نشده است؟ باز فرت فرت سیگار کشیدن و الکلی شدن مثل نقل و نبات سرگرمی جوانان، تا حتی نوجوانان نشده است؟ زبان و ادبیات آنان لمپنیستی و جنسیت زده نشده است؟ کتابخوانی بیشتر شده است؟ میانگین معدل دیپلمهها به ضرب و زور، به زیر ده نرسیده است؟ آیا خودشیفتگی مفرطی که محصول زندگی مدرن و پست مدرن هستند، و امروز در عصر پسادینی در جامعه مشاهده میکنیم، و هر فرد همه چیز را برای خود میخواهد، امر پسندیدهای است که در از دست دادن آن نگران باشیم؟
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
و نقدی بر مواجهه دکتر حسن محدثی (قسمت چهارم)
احمد فعال
نگرانی از بازگشت جامعه به عقب؟
وقتی ایشان میفرمایند : «ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!». اینکه جامعه ما در حال مدرن شدن است (که هست) و وارد عصر پسادینی شده است، چه مزیتهایی بر گذشته خود مثلا چهل سال پیش و پنجاه سال پیش دارد، که نگران به عقب رانده شدن آن را دارید؟ اگر نگرانی شما بازگشت به فرهنگ و ارزشهای رسمی حکومتی است، این نکته را هم خدمت شما عرض کنم، اینجور فکر نکنید که همین مردم و یا همین جوانان، در سی و چهل سال پیش فدایی این ارزشها بودند، و یا نیروهای ذخیره میلیشیای نظام بودند، و حالا چون نیستند، خدا را شکر میکنیم که دستکم جامعه و جوانانش در عصر پسادینی رابطه استعبادی با قدرت سیاسی و نهادهای دینی را ترک گفتهاند، و از این حیث باید نگران برگشت این وضعیت بود. شاید سن و سال آقای محدثی جواب ندهد، اما جهت اطلاع ایشان به هزار و یک دلیل و نشانه میتوانم ثابت کنم که از فردای بعد از 1360 اکثریت جامعه همراه با وضع موجود و نظام موجود و ارزشها و هنجاریهای رسمی نبودند. مردم از همان زمان حال و هوای خودشان را داشتند، و به هیچ وجه با ساز دستگاه "هنجارسازیِ نظمِ موجود" کوک نشدند. یک مثال ساده میزنم. مرحوم بازرگان در نامهای که در یکی دو سال قبل از پایان جنگ برای مرحوم خمینی مینویسد، میگوید: "شنیده شده است که بسیاری از سران نظام با ادامه جنگ مخالف هستند، اما وقتی نزد شما میرسند تظاهر به موافقت میکنند". اینجانب شاهد بودم که "تظاهر به موافقت" تا مشارکت در انتخابات، جزئی از ذات فرهنگی ایرانیان شده بود، البته بنا به قاعده تقیه و وقف، زیست دوگانه قسم مهمی از فرهنگ ایرانیان در طول تاریخ بوده است. نمونه دیگر میتوان به اولین مجلس انتخابات بعد از جنگ (سال 1371) مراجعه کرد. که اگر تهران را کانونیترین متن سیاسی و جغرافیایی کشور بنامیم فقط 39 درصد شرکت کردند، که از همین تعداد رأی دهندگان و نفر اول منتخبین، یک شخص غیرسیاسی بود که صرفا مردم از روی واکنش به ایشان رأی دادند.
امروز تنها به یمن شبکههای اجتماعی و بیشتر به یمن از میان رفتن حجاب میان دولت و ملت، همه چیز علنی شده است، و لذا اگر مراد جناب دکتر محدثی از این حیث است، این بازگشت و یا عدم بازگشت، اصلاً جای نگرانی ندارد.
به غیر از این، دیگر چه ویژگیهایی در جامعه امروز و یا نسل امروز میبیند که خیلی نگران هستید به گذشته برنگردد؟ آیا نسل امروز قانونمدار شده است؟ به قول مرحوم مصدق به حقوق خود عارف شده است؟ تا بن دندان هنجارشکن و سرکش نشده است؟ بنیاد خانواده از هم پاشیده نشده است؟ سلسله مراتب احترام از بین نرفته است؟ اعتمادها از بین نرفته است؟ از ندرت ازدواجهایی که صورت میگیرد، اغلب به طلاق منجر نمیشوند؟ فرت و فرت خیانت در خانوادهها و روابط زناشویی باب نشده است؟ باز فرت فرت سیگار کشیدن و الکلی شدن مثل نقل و نبات سرگرمی جوانان، تا حتی نوجوانان نشده است؟ زبان و ادبیات آنان لمپنیستی و جنسیت زده نشده است؟ کتابخوانی بیشتر شده است؟ میانگین معدل دیپلمهها به ضرب و زور، به زیر ده نرسیده است؟ آیا خودشیفتگی مفرطی که محصول زندگی مدرن و پست مدرن هستند، و امروز در عصر پسادینی در جامعه مشاهده میکنیم، و هر فرد همه چیز را برای خود میخواهد، امر پسندیدهای است که در از دست دادن آن نگران باشیم؟
https://www.tg-me.com/bayane_azadi
Telegram
بیان آزادی
❇️ بیان آزادی
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
✍🏻 درسگفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیلهای نظری در فلسفه سیاسی و جامعهشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
🤣4🤔2👍1
♦️کارفرمای ایرانی، استثمار افغانستانی: دومین سودبرندهگان از مهاجران افغانستانی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
بهنظر میرسد بعد از نیروهای سیاسی که با اهداف خاص سیاسی بهنحو میلیونی مهاجر افغانستانی پذیرفته اند تا بتوانند از آنها در جهت مقاصد آنی و آتیی خود بهره ببرند، کارفرماها ایرانی بیشترین استفاده برندهگان از مهاجران افغانستانی هستند.
گزارشهای میدانیی دریافتی در این روزها حاکی از دو رفتار مهم کارفرماهای ایرانی است:
۱. تعطیل کردن بسیاری از کارگاهها توسط کارفرماهای ایرانی،
۲. مخفی ساختن کارگران افغانستانی بهمنظور اینکه کار مهاجرگیری مختل شود و آبها از آسیاب بیافتد و فرمان بگیر و ببند مهاجران سست و ضعیف شود.
کارفرماهای ایرانی میتوانستند از نیروی کار بسیار ارزان افغانستانی بهرهمند شوند. کارفرماهای ایرانی در این مدت نشان دادند که از استعداد و قدرت استثمارگریی بالایی برخوردارند. آنها از افغانستانیهای مهاجر بیپناه با قیمت پایین کار میکشیدند و در اغلب موارد نه بیمهای در کار بود و نه مسوولیتپذیریی دیگری.
این روزها دیدم که برخی از کارفرماهای ایرانی ویدئوهایی ساختند و در فضای مجازی پخش کردند و از کارگران افغانستانی تعریف کردند.
کارفرماهای ایرانی از مهمترین مدافعان مهاجرپذیریی میلیونی از افغانستانیها هستند. سودشان در این است که کارگر ارزان داشته باشند. آنها به جیب خودشان میاندیشند. این اوج تعهد سیاسیی آنان به کشور است.
🔻ویدئوی زیر نمونهای از ویدئوها و متونی است که این روزها مشاهده کرده ام.👇👇👇
#استثمار
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
بهنظر میرسد بعد از نیروهای سیاسی که با اهداف خاص سیاسی بهنحو میلیونی مهاجر افغانستانی پذیرفته اند تا بتوانند از آنها در جهت مقاصد آنی و آتیی خود بهره ببرند، کارفرماها ایرانی بیشترین استفاده برندهگان از مهاجران افغانستانی هستند.
گزارشهای میدانیی دریافتی در این روزها حاکی از دو رفتار مهم کارفرماهای ایرانی است:
۱. تعطیل کردن بسیاری از کارگاهها توسط کارفرماهای ایرانی،
۲. مخفی ساختن کارگران افغانستانی بهمنظور اینکه کار مهاجرگیری مختل شود و آبها از آسیاب بیافتد و فرمان بگیر و ببند مهاجران سست و ضعیف شود.
کارفرماهای ایرانی میتوانستند از نیروی کار بسیار ارزان افغانستانی بهرهمند شوند. کارفرماهای ایرانی در این مدت نشان دادند که از استعداد و قدرت استثمارگریی بالایی برخوردارند. آنها از افغانستانیهای مهاجر بیپناه با قیمت پایین کار میکشیدند و در اغلب موارد نه بیمهای در کار بود و نه مسوولیتپذیریی دیگری.
این روزها دیدم که برخی از کارفرماهای ایرانی ویدئوهایی ساختند و در فضای مجازی پخش کردند و از کارگران افغانستانی تعریف کردند.
کارفرماهای ایرانی از مهمترین مدافعان مهاجرپذیریی میلیونی از افغانستانیها هستند. سودشان در این است که کارگر ارزان داشته باشند. آنها به جیب خودشان میاندیشند. این اوج تعهد سیاسیی آنان به کشور است.
🔻ویدئوی زیر نمونهای از ویدئوها و متونی است که این روزها مشاهده کرده ام.👇👇👇
#استثمار
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
👌11❤2👍2👎1🤣1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️کارفرمای ایرانی، استثمار افغانستانی: دومین سودبرندهگان از مهاجران افغانستانی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
به گفتهی خود اش فقط در یک قلم ۲۰۰ میلیون تومان به جیب زده!
#استثمار
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
به گفتهی خود اش فقط در یک قلم ۲۰۰ میلیون تومان به جیب زده!
#استثمار
#برخورد_تمدنی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
👍12❤1🤔1
Forwarded from Aasoo - آسو
مهاجران افغان؛ سپر بلای بحرانهای ایران
🔸 بنا به شواهد گوناگون، در جریان اخراج مهاجران، که به «افغانیبگیری» شهرت یافته است، مأموران بین مهاجران قانونی و غیرقانونی تفاوتی قائل نمیشوند. محمود (نام مستعار) که از پانزده سال قبل با سه فرزند و همسرش در مشهد زندگی کرده و کارگر ساختمانی بوده است، میگوید هرچند «کارت آمایش» داشته و دو فرزندش در ایران به دنیا آمدهاند اما سه ماه پیش بازداشت شد و بیآنکه به او فرصت دهند که با خانوادهاش تماس بگیرد، اخراج شد. دو هفتهی بعد، محمود با پرداخت ۱۲۰ یورو از کنسولگری ایران در هرات ویزا گرفت و نزد خانوادهاش در ایران بازگشت. او میگوید پس از حملهی اسرائیل به ایران و مطرح شدن اتهام جاسوسی علیه مهاجران افغان، بسیاری مثل او نگراناند اما بازگشت به افغانستان نیز به علت محدودیتهای طالبان، بهویژه در زمینهی حق آموزش و کار دختران و زنان و بیکاری، با چالشهای فراوانی همراه است.
@NashrAasoo 💭
🔸 بنا به شواهد گوناگون، در جریان اخراج مهاجران، که به «افغانیبگیری» شهرت یافته است، مأموران بین مهاجران قانونی و غیرقانونی تفاوتی قائل نمیشوند. محمود (نام مستعار) که از پانزده سال قبل با سه فرزند و همسرش در مشهد زندگی کرده و کارگر ساختمانی بوده است، میگوید هرچند «کارت آمایش» داشته و دو فرزندش در ایران به دنیا آمدهاند اما سه ماه پیش بازداشت شد و بیآنکه به او فرصت دهند که با خانوادهاش تماس بگیرد، اخراج شد. دو هفتهی بعد، محمود با پرداخت ۱۲۰ یورو از کنسولگری ایران در هرات ویزا گرفت و نزد خانوادهاش در ایران بازگشت. او میگوید پس از حملهی اسرائیل به ایران و مطرح شدن اتهام جاسوسی علیه مهاجران افغان، بسیاری مثل او نگراناند اما بازگشت به افغانستان نیز به علت محدودیتهای طالبان، بهویژه در زمینهی حق آموزش و کار دختران و زنان و بیکاری، با چالشهای فراوانی همراه است.
@NashrAasoo 💭
🤔3👍1
♦️اول میبرند، بعد میپرسند گرگی یا روباه!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
گزارش کانال آسو در بارهی "افغانیبگیری" مرا به یاد یکی از داستانهای مادر بزرگ نازنین ام انداخت. او برای ما کودکان خردسال، گنجینهی مهربانی و داستانگویی بود.
یکی از داستانهای او سه کاراکتر داشت: حاکم، گرگ، و روباه.
روزی از روزها آقا روباهه دید گرگی هراسان و لهله زنان در حال فرار است. پرسید آقا گرگه چی شده؟ چرا اینطور هراسان در حال فراری؟
آقا گرگه گفت: حاکم دستور داده هر گرگی دیدید بگیرید و آلت اش را ببرید.
آقا روباهه وقتی این را شنید: دو پا قرض کرد و همراه با آقا گرگه فرار کرد.
آقا گرگه گفت: تو که روباهی، تو چرا فرار میکنی؟
روباهه گفت: مگه نمیدونی، اینها اول میبرند، بعد میپرسند گرگی یا روباه!
🔸پسنوشت: مخاطب محترمی گفتند:
"داستان گرگ و روباه از مرزباننامه است." سپاس فراوان!
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
گزارش کانال آسو در بارهی "افغانیبگیری" مرا به یاد یکی از داستانهای مادر بزرگ نازنین ام انداخت. او برای ما کودکان خردسال، گنجینهی مهربانی و داستانگویی بود.
یکی از داستانهای او سه کاراکتر داشت: حاکم، گرگ، و روباه.
روزی از روزها آقا روباهه دید گرگی هراسان و لهله زنان در حال فرار است. پرسید آقا گرگه چی شده؟ چرا اینطور هراسان در حال فراری؟
آقا گرگه گفت: حاکم دستور داده هر گرگی دیدید بگیرید و آلت اش را ببرید.
آقا روباهه وقتی این را شنید: دو پا قرض کرد و همراه با آقا گرگه فرار کرد.
آقا گرگه گفت: تو که روباهی، تو چرا فرار میکنی؟
روباهه گفت: مگه نمیدونی، اینها اول میبرند، بعد میپرسند گرگی یا روباه!
🔸پسنوشت: مخاطب محترمی گفتند:
"داستان گرگ و روباه از مرزباننامه است." سپاس فراوان!
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
🤣6🥴2
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
بیانیه میرحسین موسوی
از زندان اختر
🔴 در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد
بسم الله الرحمن الرحیم
▫️در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخیشان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگیهای عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشههای شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت رخنهای بیابد.
▫️مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیمهایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو میکنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
@Kaleme
از زندان اختر
🔴 در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد
ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست | برگزاری رفراندم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرزوبوم را از دخالت در امور کشور مأیوس خواهد کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
▫️در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخیشان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگیهای عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشههای شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت رخنهای بیابد.
▫️مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیمهایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو میکنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
@Kaleme
Telegram
سایت خبری-تحلیلی کلمه
👏21🤣8❤7👎6👍4🤔1🥴1
جناب آقای دکتر حسن محدثی عزیز
مباحثی که طی این سلسله یاداشت ها و نقد و نظرها مطرح کردید، بسیار جدی و عمیق بود.
آنچه شما در باره حضور میلیونی افغانستان نوشتید من با آن زندگی کردم.
وقتی دانشجوی جامعه شناسی هستی، نمی توانی
چشم تان را به پدیدار شدن واقعیات اجتماعی، مسائل اجتماعی و پیامدهای جدی مسائل کلان منطقه ای (خاورمیانه)، مسائل جهانی ببندی و بی توجه باشی!
در خصوص مساله "بحران بودن" یا "بحران نبودن" حضور افغان ها در ایران مباحث خود را مطرح میکنم:
۱. نیک می دانیم افغانستان بخاطر ریشه های مشترک تاریخی، فرهنگی و مذهبی و جغرافیایی در هم تنیدگی عمیقی با ایران و فرهنگ ایرانی داشته است ایرانیان هم تا پیش از ماجرای به قدرت رسیدن طالبان همواره میزبان خوبی برای مردم این کشور بوده اند.
طالبان به قدرت می رسند و زندانیان را آزاد می کنند و زندانیان راهی شهرهای مختلف کشور می شوند. ما اون رزوهای پیروزی طلبان را در افغانستان در شبکه های اجتماعی نظاره گر بودم و چه سوژه هایی از اولین بار مواجه شدن طالبان با فضای شهر موجب خنده بود!!
با خود فکر می کردم این جماعت طالب چگونه می خواهند ساختار سیاسی، اداری و سازمانی و مملکت داری را تشکیل دهند. ایران اولین کشوری بود که حاکمیت آنها را به رسمیت شناخت. و چقدر بحث و نقد شد و اما بی نتیجه سیاستمداران کار خودش را پیش ی برد! اما گوش شنوا نبود!
مردم افغانستان به دلیل فروپاشی اجتماعی سیاسی، بیکاری، فقر، نا امنی و خشکسالی و ... از ترس طالبان فوج فوج، گروه گروه وارد شهرهای ایران شدند. آن روزها شاهد حضور میلیون ها مردم جنگ زده و نا امن افغانستان در مرزهای شرق ایران بودیم. مردمی که شاید کمترین نقش را در تیره بختی و بیچارگی خودشان داشتند.
در لابه لای جمعیت مهاجر حتما گروه هایی از طالبان با تفکر طالبانی با اندیشه ویرانگری و تصرف بر این خاک مهمان ما شدند. ما نمی دانستیم اما حتما مسئولان امنیتی ما می دانستند. سکوت پیشه کردند.
مردم افغانستان که حتی پیش از آن حق داشتن گواهینامه، حساب بانکی (کارت بانکی) و مالکیت نداشتند. قوانین جدید برای افزایش جمعیت آنها به تصویب رسید:
ثبت نام کودکان اتباع افعان در مدارس بصورت رایگان؛ زایمان رایگان در بیمارستان ها، حضور آسان در ایران با پرداخت ارز هزنیه به منظور تامین ارز کشور، دادن شناسنامه ایرانی برای فرزندانی که پدر افغانستانی و مادر ایرانی داشتند، (قوانین حمایتی و خوبی برای مردم افغانستان به تصویب رسید).
چهره اجتماعی شهرهای ایران در حال تغییر بود، در بافتار اجتماعی، فرهنگی، نهادی و سازمانی و حضور غیر قانونی، در حجم ملیونی مهاجران افغان را به سادگی نظاره گر بودیم و حجم بسیار عظیمی از تراکم اجتماعی، رشد حاشیه نشینی، جرائم و بزهکاری و نا امنی اجتماعی را در تهران و ۱۴ شهرستان اقماری آن می توان به خوبی لمس کرد.
قتل کارگردان شهیر ایران داریوش مهرجویی را خوب یادمان هست. جامعه در خوشت فرو رفته بود اما گوش سیاستمداران بدهکار هیچی نبود.
و اما جنگ دوازده روزه با تجاوز اسرائیل و آمریکا شروع شد گروه های آموزش دیده و نفوذی که عمرشان در جنگ های چریکی سپری سده بود در نقش نفوذی تقش خود را تمام و کمال ایفاد نمودند.
آخرین مشاهده خودم در شب تاسوعا در محله زندگی خودم دستگیری ۱۵ نفر اتباع توسط نیروی انتظامی در خانه ای که در حال نگهداری پهباد بودند مرا شوکه کرد. هنوز این سوال برای من باقیست:
آیا آین گروه های تروریست مردم نجیب، زحمتکش، قابل اعتماد و مهمانان از کشور افغان هستند یا گروه خاص از طالبان؟!
من فکر می کنم برای پاسخ به این سوال نیاز به تبارشناسی جدی در شناخت گروه های مهاجم و نفوذ و شکل گیری جریان نفوذ در سیر تاریخی و پدیداری بحران امینت و جنگ ۱۲ روزه داریم.
اگرچه نقش سیاست های سکوت و بی توجهی مسئولین در زمینه جریان نفوذ را نادیده نمیگیرند و باید نسبت به این همه خون هایی که ریخته شد ناامنی فضای آسمان و زمین پاسخگو باشند.
نفوذی که از بالاترین لایه های امنیتی تا پایین ترین سطوح اجتماعی و کل مناطق ایران را در بر گرفته و اینگونه آرامش و امنیت مردم به تاراج رفته...
با احترام
✍️اردشیر بهرامی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
🔻واکنشی است به این نوشتهی محدثی
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/13025
#اردشیر_بهرامی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
مباحثی که طی این سلسله یاداشت ها و نقد و نظرها مطرح کردید، بسیار جدی و عمیق بود.
آنچه شما در باره حضور میلیونی افغانستان نوشتید من با آن زندگی کردم.
وقتی دانشجوی جامعه شناسی هستی، نمی توانی
چشم تان را به پدیدار شدن واقعیات اجتماعی، مسائل اجتماعی و پیامدهای جدی مسائل کلان منطقه ای (خاورمیانه)، مسائل جهانی ببندی و بی توجه باشی!
در خصوص مساله "بحران بودن" یا "بحران نبودن" حضور افغان ها در ایران مباحث خود را مطرح میکنم:
۱. نیک می دانیم افغانستان بخاطر ریشه های مشترک تاریخی، فرهنگی و مذهبی و جغرافیایی در هم تنیدگی عمیقی با ایران و فرهنگ ایرانی داشته است ایرانیان هم تا پیش از ماجرای به قدرت رسیدن طالبان همواره میزبان خوبی برای مردم این کشور بوده اند.
طالبان به قدرت می رسند و زندانیان را آزاد می کنند و زندانیان راهی شهرهای مختلف کشور می شوند. ما اون رزوهای پیروزی طلبان را در افغانستان در شبکه های اجتماعی نظاره گر بودم و چه سوژه هایی از اولین بار مواجه شدن طالبان با فضای شهر موجب خنده بود!!
با خود فکر می کردم این جماعت طالب چگونه می خواهند ساختار سیاسی، اداری و سازمانی و مملکت داری را تشکیل دهند. ایران اولین کشوری بود که حاکمیت آنها را به رسمیت شناخت. و چقدر بحث و نقد شد و اما بی نتیجه سیاستمداران کار خودش را پیش ی برد! اما گوش شنوا نبود!
مردم افغانستان به دلیل فروپاشی اجتماعی سیاسی، بیکاری، فقر، نا امنی و خشکسالی و ... از ترس طالبان فوج فوج، گروه گروه وارد شهرهای ایران شدند. آن روزها شاهد حضور میلیون ها مردم جنگ زده و نا امن افغانستان در مرزهای شرق ایران بودیم. مردمی که شاید کمترین نقش را در تیره بختی و بیچارگی خودشان داشتند.
در لابه لای جمعیت مهاجر حتما گروه هایی از طالبان با تفکر طالبانی با اندیشه ویرانگری و تصرف بر این خاک مهمان ما شدند. ما نمی دانستیم اما حتما مسئولان امنیتی ما می دانستند. سکوت پیشه کردند.
مردم افغانستان که حتی پیش از آن حق داشتن گواهینامه، حساب بانکی (کارت بانکی) و مالکیت نداشتند. قوانین جدید برای افزایش جمعیت آنها به تصویب رسید:
ثبت نام کودکان اتباع افعان در مدارس بصورت رایگان؛ زایمان رایگان در بیمارستان ها، حضور آسان در ایران با پرداخت ارز هزنیه به منظور تامین ارز کشور، دادن شناسنامه ایرانی برای فرزندانی که پدر افغانستانی و مادر ایرانی داشتند، (قوانین حمایتی و خوبی برای مردم افغانستان به تصویب رسید).
چهره اجتماعی شهرهای ایران در حال تغییر بود، در بافتار اجتماعی، فرهنگی، نهادی و سازمانی و حضور غیر قانونی، در حجم ملیونی مهاجران افغان را به سادگی نظاره گر بودیم و حجم بسیار عظیمی از تراکم اجتماعی، رشد حاشیه نشینی، جرائم و بزهکاری و نا امنی اجتماعی را در تهران و ۱۴ شهرستان اقماری آن می توان به خوبی لمس کرد.
قتل کارگردان شهیر ایران داریوش مهرجویی را خوب یادمان هست. جامعه در خوشت فرو رفته بود اما گوش سیاستمداران بدهکار هیچی نبود.
و اما جنگ دوازده روزه با تجاوز اسرائیل و آمریکا شروع شد گروه های آموزش دیده و نفوذی که عمرشان در جنگ های چریکی سپری سده بود در نقش نفوذی تقش خود را تمام و کمال ایفاد نمودند.
آخرین مشاهده خودم در شب تاسوعا در محله زندگی خودم دستگیری ۱۵ نفر اتباع توسط نیروی انتظامی در خانه ای که در حال نگهداری پهباد بودند مرا شوکه کرد. هنوز این سوال برای من باقیست:
آیا آین گروه های تروریست مردم نجیب، زحمتکش، قابل اعتماد و مهمانان از کشور افغان هستند یا گروه خاص از طالبان؟!
من فکر می کنم برای پاسخ به این سوال نیاز به تبارشناسی جدی در شناخت گروه های مهاجم و نفوذ و شکل گیری جریان نفوذ در سیر تاریخی و پدیداری بحران امینت و جنگ ۱۲ روزه داریم.
اگرچه نقش سیاست های سکوت و بی توجهی مسئولین در زمینه جریان نفوذ را نادیده نمیگیرند و باید نسبت به این همه خون هایی که ریخته شد ناامنی فضای آسمان و زمین پاسخگو باشند.
نفوذی که از بالاترین لایه های امنیتی تا پایین ترین سطوح اجتماعی و کل مناطق ایران را در بر گرفته و اینگونه آرامش و امنیت مردم به تاراج رفته...
با احترام
✍️اردشیر بهرامی
۲۰ تیر ۱۴۰۴
🔻واکنشی است به این نوشتهی محدثی
https://www.tg-me.com/NewHasanMohaddesi/13025
#اردشیر_بهرامی
#جمهوری_اسلامی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️میهمانپذیریی انسانی یا مواجههی تمدنی؟ گذر تمدنیی ایران و برخورد تمدّنی با افغانستان
ص۱
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد.…
ص۱
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ تیر ۱۴۰۴
مواجههی ساددهسازانه با مهاجرپذیریی میلیونیی جمهوریی اسلامی، مسأله را تا حد یک مسألهی اخلاقی و انسانی در سطح خرد تقلیل میدهد.…
👍7❤2🤣2