نوبانگ اندیشه برگزار میکند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
Forwarded from [مطالعاتکودکوطبیعت] (Mohammad Azimi)
«...نوزادان کشف میکنند، تقلید میکنند، تجربه میکنند و از طریق آزمون و خطا به دیدگاههای پیچیدهتری میرسند. فهمیدنش سخت نیست، اما پذیرشش خیلی سخت است که بهترین خدمتی که میتوان در حق هر کسی در هر سنی کرد این است که سد راه مسیر کنجکاوی ذاتی و خلاقیتش نشویم، که بهترین آموزش شاید آموزشی باشد که حداقل مانع را برای کاوش آزاد ذهن ایجاد کند.»
{میمسی سادوفسکی}
[ نقاشی:علی نورپور]
[منبع: تجربیات مدرسه سادبریولی؛ ترجمه محبوبه گلفشانی؛ ص.۲۱۰؛ تهران:کرگدن،۱۴۰۰]
{میمسی سادوفسکی}
[ نقاشی:علی نورپور]
[منبع: تجربیات مدرسه سادبریولی؛ ترجمه محبوبه گلفشانی؛ ص.۲۱۰؛ تهران:کرگدن،۱۴۰۰]
نوبانگ اندیشه نشستهای کودک اندیشی به صورت حضوری در مشهد برگزار میکند:
در صورت تمایل برای ثبتنام به شماره ۰۹۹۳۳۸۹۲۰۶۷ در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
در صورت تمایل برای ثبتنام به شماره ۰۹۹۳۳۸۹۲۰۶۷ در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
✍️ ويكتور فرانكل،
❇️جانور دانشمند، نه؛ انسان تربیت کنید
ويكتور فرانكل، مردی بود که توانست از زندان آشويتس در لهستان فرار کند.
دكتر ويكتور فرانكل اتریشی بود و با توجه به خودكشی ها و فجايع زیادی كه با چشم خود ديده بود؛ روانشناسی متبحر شده بود و مدير مدرسهای فعال بود.
او در آغاز هرسال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را می فرستاد:
«کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است. چشمانم چیزهایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید می دیده، اتاق های گازی را ديدم كه توسط بهترين و ماهرترين مهندسين ساختمان ساخته شده بودند.
بهترين و متخصصترين پزشكانی را ديدم كه كودكان را به شكل ماهرانه ای مسموم مي كردند. نوزادانی که توسط آمپول های پرستارهایی مُردند که بهترين پرستاران بودند، انسان هایی که توسط فارغالتحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند. به آموزش به این دلیل مَشکوکم.
چیزی که از شما می خواهم این است که: برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا می کند که به انسان شدن کودکان کمک کنيد و اين كليد انسان بودن اين كودكان در آينده می باشد.
پزشك شدن، مهندس شدن، متخصص شدن، كار سختی نيست و مي شود با چند سال درس خوندن به آن رسيد و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داريم و هم مهندسين زیادی داريم اما بزرگترين ثروت ما انسانيت و اخلاق ما هست كه با هيچ مدركی قابل مقايسه نيست.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❇️جانور دانشمند، نه؛ انسان تربیت کنید
ويكتور فرانكل، مردی بود که توانست از زندان آشويتس در لهستان فرار کند.
دكتر ويكتور فرانكل اتریشی بود و با توجه به خودكشی ها و فجايع زیادی كه با چشم خود ديده بود؛ روانشناسی متبحر شده بود و مدير مدرسهای فعال بود.
او در آغاز هرسال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را می فرستاد:
«کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است. چشمانم چیزهایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید می دیده، اتاق های گازی را ديدم كه توسط بهترين و ماهرترين مهندسين ساختمان ساخته شده بودند.
بهترين و متخصصترين پزشكانی را ديدم كه كودكان را به شكل ماهرانه ای مسموم مي كردند. نوزادانی که توسط آمپول های پرستارهایی مُردند که بهترين پرستاران بودند، انسان هایی که توسط فارغالتحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند. به آموزش به این دلیل مَشکوکم.
چیزی که از شما می خواهم این است که: برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا می کند که به انسان شدن کودکان کمک کنيد و اين كليد انسان بودن اين كودكان در آينده می باشد.
پزشك شدن، مهندس شدن، متخصص شدن، كار سختی نيست و مي شود با چند سال درس خوندن به آن رسيد و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داريم و هم مهندسين زیادی داريم اما بزرگترين ثروت ما انسانيت و اخلاق ما هست كه با هيچ مدركی قابل مقايسه نيست.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
دوره مستر کلاس کودک و طبیعت توسط استاد وهابزاده روی صفحه نو آپلود شد.
این ۱۸ قسمت نگاه شما رو به کودک و آموزش کودک به کلی دگرگون خواهد کرد و پنجره های تازه ای برایتان خواهد گشود.
https://youtu.be/ViJc3HJg6wM
این ۱۸ قسمت نگاه شما رو به کودک و آموزش کودک به کلی دگرگون خواهد کرد و پنجره های تازه ای برایتان خواهد گشود.
https://youtu.be/ViJc3HJg6wM
YouTube
Trailer, Abdolhossein Vahabzadeh, (SUB) | مسترکلاس کودک و طبیعت وهاب زاده | New Page - صفحه نو 🏞
برای مطلع شدن از ویدئوهای آینده مسترکلاس اساتید، حتما سابسکرایب کنید 👇✨
https://www.youtube.com/@Safheyeno?sub_confirmation=1
صفحه نو | New Page
صفحه نو یک پلتفرم آموزشی است که مسترکلاسهای تخصصی آنلاین، توسط اساتید بزرگ و شناخته شده جهانی در آن تدریس…
https://www.youtube.com/@Safheyeno?sub_confirmation=1
صفحه نو | New Page
صفحه نو یک پلتفرم آموزشی است که مسترکلاسهای تخصصی آنلاین، توسط اساتید بزرگ و شناخته شده جهانی در آن تدریس…
روز اول مهر
🔶 روز ورود یادم نخواهد رفت، مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب ...
سهراب سپهری شاعر در کتاب اتاق آبی خاطره ای از روز اول مهر روایت می کند:
«…مدرسه، خواب های مرا قیچی کرده بود. نماز مرا شکسته بود. مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود. روز ورود یادم نخواهد رفت، مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب … از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه می شد…».
در ادامه روایت سهراب سپهری از خاطرات اول مهر خود، اینگونه می نویسد: «اول دبستان بود. کلاس بزرگ بود: یک اطاق پنجدری و روشن بود. آفتاب آمده بود تو. بیرون پاییز بود. دست ما به پاییز نمیرسید. شکوه بیرون کلاس بر ما حرام بود. سرهای ما تو کتاب بود. معلم درس پرسیده بود و گفته بود: دوره کنید. نمیشد سربلند کرد. تماشای آفتاب تخلف بود. دیدن کاج حیاط جریمه داشت: از نمره گرفته، دو نمره کم میشد.»
🔶 روز ورود یادم نخواهد رفت، مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب ...
سهراب سپهری شاعر در کتاب اتاق آبی خاطره ای از روز اول مهر روایت می کند:
«…مدرسه، خواب های مرا قیچی کرده بود. نماز مرا شکسته بود. مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود. روز ورود یادم نخواهد رفت، مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب … از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه می شد…».
در ادامه روایت سهراب سپهری از خاطرات اول مهر خود، اینگونه می نویسد: «اول دبستان بود. کلاس بزرگ بود: یک اطاق پنجدری و روشن بود. آفتاب آمده بود تو. بیرون پاییز بود. دست ما به پاییز نمیرسید. شکوه بیرون کلاس بر ما حرام بود. سرهای ما تو کتاب بود. معلم درس پرسیده بود و گفته بود: دوره کنید. نمیشد سربلند کرد. تماشای آفتاب تخلف بود. دیدن کاج حیاط جریمه داشت: از نمره گرفته، دو نمره کم میشد.»
Forwarded from نوبانگ اندیشه
نوبانگ اندیشه برگزار میکند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
Forwarded from [مطالعاتکودکوطبیعت] (Mohammad Azimi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
[جامعه آموزش زده]
برنامه گفتگو محور مهستان
ایران به روایت عبدالحسین وهابزاده
منبع:https://www.tg-me.com/iranepaydar_official
برنامه گفتگو محور مهستان
ایران به روایت عبدالحسین وهابزاده
منبع:https://www.tg-me.com/iranepaydar_official
نوبانگ اندیشه نشستهای کودک اندیشی به صورت حضوری در مشهد برگزار میکند:
در صورت تمایل برای ثبتنام به شماره ۰۹۹۳۳۸۹۲۰۶۷ در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
در صورت تمایل برای ثبتنام به شماره ۰۹۹۳۳۸۹۲۰۶۷ در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
نوبانگ اندیشه برگزار میکند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ در تلگرام یا پیامک، پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
🔴بچه ها می خواهند همکاری کنند، اما ما آنها را وادار به رقابت می کنیم. این همه رقابت که در مدرسه و خارج از مدرسه به بچهها تحمیل میشود چه آسیبهایی در پی دارد؟
🔶️بخش اول
🖋 پیتر گری
🔷️چند سال پیش، وقتی کتاب جالبی از هیلاری فریدمن با عنوان «بازی برای پیروزی: تربیت کودکان در فرهنگ رقابتی » را مطالعه و مرور میکردم، حس شادی همراه با اندوه داشتم. این کتاب روشها و یافتههای مطالعه گستردهای را که فریدمن در ابتدا به عنوان پایان نامه دکترا در جامعه شناسی در دانشگاه پرینستون انجام داده بود، توصیف میکند.
فریدمن به این سوال علاقه مند بود که چرا بسیاری از والدینِ صاحب امکانات، مقدار زیادی پول و زمان روی فعالیتهای رقابتی خارج از مدرسه برای فرزندان خود سرمایهگذاری میکنند. برای پاسخ به این سوال، او والدینی را شناسایی کرد که چنین سرمایهگذاریهایی را برای کودکان دبستانی خود که درگیر در مسابقات شطرنج، رقص یا فوتبال بودنند، انجام میدادند. او در مجموع با والدین 95 کودک مصاحبه کرد و در برخی از موارد با فرزندان نیز مصاحبه کرد.
این والدین مبالغ هنگفتی را برای هزینههای مشارکت، مربیگری و سفر خرج میکردند و زمان زیادی را صرف حمل و نقل فرزندانشان به تمرینها و رویدادها میکردند، فرزندانشان را تشویق میکردند تا در این فعالیت سخت کار کنند و گاهی خود والدین درباره بعضی از این فعالیتها قدری مطالعه میکردند تا به فرزندانشان کمک کنند بلکه عملکرد بهتری داشته باشند. . چرا والدین برای کودکان خود این کارها را میکردند؟
مختصر اینکه، فریدمن پی برد والدین معتقدند درگیر شدن در رقابتهای شدید، آمادگی خوبی برای بزرگسالی است. والدین پشت سر هم میگویند که ما در جامعهای به شدت رقابتی زندگی میکنیم و موفقیتْ مستلزم داشتن نگرش رقابتی و مهارتهایی است که در رقابت با دیگران به شما کمک میکند. شما باید بخواهید برنده شوید و برای این کار لازم است روی برنده شدن تمرکز کنید و برای برنده شدن سخت تلاش کنید بنابراین لازم است از دیگر عرصههای زندگی خود بگذرید تا برنده شوید.
برای بسیاری از والدین، حوزه فعالیتی که فرزندانشان در آن رقابت میکردند، اهمیت چندانی نداشت. آنها انتظار نداشتند فرزندانشان شطرنج باز، رقصنده یا فوتبالیست حرفهای شوند. نکته مهم برای آنها این بود که بچهها میل به برنده شدن و نوعی نظم و انضباط را در خود ایجاد کنند که ممکن است برای برنده شدن در هر حوزهای لازم شود. آنها معتقد بودند که این امر به فرزندانشان در فعالیتهای آینده مانند ورود به کالجی عالی رتبه، یافتن شغلی با درآمد بالا و کسب ترفیع کمک میکند. فریدمن اصطلاح سرمایهگذاری بر رقابتجویی کودک را برای اشاره به بازدهی که والدین از سرمایهگذاری خود پیشبینی میکردند ابداع کرد.
برگرفته از:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️بخش اول
🖋 پیتر گری
🔷️چند سال پیش، وقتی کتاب جالبی از هیلاری فریدمن با عنوان «بازی برای پیروزی: تربیت کودکان در فرهنگ رقابتی » را مطالعه و مرور میکردم، حس شادی همراه با اندوه داشتم. این کتاب روشها و یافتههای مطالعه گستردهای را که فریدمن در ابتدا به عنوان پایان نامه دکترا در جامعه شناسی در دانشگاه پرینستون انجام داده بود، توصیف میکند.
فریدمن به این سوال علاقه مند بود که چرا بسیاری از والدینِ صاحب امکانات، مقدار زیادی پول و زمان روی فعالیتهای رقابتی خارج از مدرسه برای فرزندان خود سرمایهگذاری میکنند. برای پاسخ به این سوال، او والدینی را شناسایی کرد که چنین سرمایهگذاریهایی را برای کودکان دبستانی خود که درگیر در مسابقات شطرنج، رقص یا فوتبال بودنند، انجام میدادند. او در مجموع با والدین 95 کودک مصاحبه کرد و در برخی از موارد با فرزندان نیز مصاحبه کرد.
این والدین مبالغ هنگفتی را برای هزینههای مشارکت، مربیگری و سفر خرج میکردند و زمان زیادی را صرف حمل و نقل فرزندانشان به تمرینها و رویدادها میکردند، فرزندانشان را تشویق میکردند تا در این فعالیت سخت کار کنند و گاهی خود والدین درباره بعضی از این فعالیتها قدری مطالعه میکردند تا به فرزندانشان کمک کنند بلکه عملکرد بهتری داشته باشند. . چرا والدین برای کودکان خود این کارها را میکردند؟
مختصر اینکه، فریدمن پی برد والدین معتقدند درگیر شدن در رقابتهای شدید، آمادگی خوبی برای بزرگسالی است. والدین پشت سر هم میگویند که ما در جامعهای به شدت رقابتی زندگی میکنیم و موفقیتْ مستلزم داشتن نگرش رقابتی و مهارتهایی است که در رقابت با دیگران به شما کمک میکند. شما باید بخواهید برنده شوید و برای این کار لازم است روی برنده شدن تمرکز کنید و برای برنده شدن سخت تلاش کنید بنابراین لازم است از دیگر عرصههای زندگی خود بگذرید تا برنده شوید.
برای بسیاری از والدین، حوزه فعالیتی که فرزندانشان در آن رقابت میکردند، اهمیت چندانی نداشت. آنها انتظار نداشتند فرزندانشان شطرنج باز، رقصنده یا فوتبالیست حرفهای شوند. نکته مهم برای آنها این بود که بچهها میل به برنده شدن و نوعی نظم و انضباط را در خود ایجاد کنند که ممکن است برای برنده شدن در هر حوزهای لازم شود. آنها معتقد بودند که این امر به فرزندانشان در فعالیتهای آینده مانند ورود به کالجی عالی رتبه، یافتن شغلی با درآمد بالا و کسب ترفیع کمک میکند. فریدمن اصطلاح سرمایهگذاری بر رقابتجویی کودک را برای اشاره به بازدهی که والدین از سرمایهگذاری خود پیشبینی میکردند ابداع کرد.
برگرفته از:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
🔶️بخش دوم
برای تقویت انگیزه برنده شدن، بسیاری از والدین به فرزندان خود جوایز مادی پاداش میدادند که بسیار فراتر از جوایز ارزانقیمت و روبانهای ارائه شده توسط برگزارکنندگان رویدادها بود. به عنوان مثال، افزایش رتبه کودک در شطرنج به میزان معینی ممکن بود به سفر دیزنیلند یا افزایش پول توجیبی منجر شود. برخی نیز برای تمرین به فرزندان خود رشوه میدادند. چه عمداً، چه سهوا، والدین نه تنها میل به پیروزی را تقویت میکردند، بلکه غیرمستقیم به کودکان یاد میدادند که پاداشهای مادی ارزشمندتر از علایق ذاتی آنها هستند.
فریدمن در مصاحبههای خود با بچهها متوجه شد که آنها در مقایسه با والدینشان، علاقه کمتری به برنده شدن دارند، هر چند که آنها از پاداشها خوششان میآمد. بسیاری از بچهها میگویند چیزی که بیشتر از همه درخصوص مسابقات دوست دارند، فرصت دوستی با بچههایی است که در غیر این صورت نمیتوانستند آنها را ملاقات کنند. حتی برخی گفتهاند اگر دوستی را شکست دهند احساس بدی پیدا میکنند، زیرا این به معنای باخت آن دوست است و به ندرت بچهها در باره خود فعالیت صحبت میکردند. در مقابل، به گفته فریدمن، هیچ یک از والدین توانمندسازی فرزندان خود برای دوستیابی را دلیلی برای سرمایهگذاری خود ذکر نکردند.
∆ماهیت مشارکتجویانه بازیِ کودکان
من صدها ساعت را صرف تماشای بازی بچهها کردهام - بهعنوان نجات غریق اردوگاه و ناظر بر تفریحات کودکان وقتی نوجوان بودم، بهعنوان والد در بزرگسالی، و در دهههای اخیر بهعنوان محققی که در حال مطالعه بازی و رشد کودک بوده است. آنچه من مشاهده کردهام این است: کودکانی که به طور طبیعی، بدون نظارت یا مداخله بزرگسالان بازی میکنند، به ندرت وارد بازی رقابتی میشوند. حتی زمانی که آنها در حال انجام یک بازی ظاهراً رقابتی هستند، معمولاً بیشتر به دوستیابی، تفریح و اطمینان از اینکه همبازیهایشان سرگرم میشوند علاقهمند هستند تا اینکه بخواهند در بازی برنده شوند. اغلب، آنها حتی امتیازهایی را که حین بازی کسب میکنند نیز حفظ نمیکنند.
علاوه بر مشاهدات من، مردمشناسان نیز گزارش کردهاند که در فرهنگهایی که بزرگسالان رقابت را به کودکان تحمیل نمیکنند، بهویژه در فرهنگ گروههای شکارچی-گردآورنده، بچهها به ندرت به شیوههای رقابتی با هم بازی میکنند .
بازی واقعی - یعنی بازیای که توسط خود بچه ها شروع و کارگردانی می شود - نیاز به همکاری دارد و میتواند با رقابت خراب شود. رقابت، لذت را از بین میبرد، حداقل برای کسی که دائماً میبازد، زیرا وقتی بازی برایش سرگرم کننده نباشد، او بازی را رها میکند. اساسیترین آزادی در بازی، آزادی ترک بازی است، و این نیرویی است که افراد مشارکت کننده در بازی را به سوی تعامل و همکاری سوق میدهد. اگر میخواهید به بازی ادامه دهید، باید همبازیهای خود را راضی نگه دارید. ضربه زدن به آنها به هر شکل(پنهان یا آشکار)، به خصوص اگر این کار را مکرر انجام دهید، آنها را ناراضی میکند. بچهها این را خوب میدانند و اگر فراموش کنند، وقتی همبازیهایشان بازی را ترککنند، و آنها را تنها بگذارند آنها یادشان میآید که باید همبازیشان هم راضی بماند...
قسمت های بعدی نوشتار:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
برای تقویت انگیزه برنده شدن، بسیاری از والدین به فرزندان خود جوایز مادی پاداش میدادند که بسیار فراتر از جوایز ارزانقیمت و روبانهای ارائه شده توسط برگزارکنندگان رویدادها بود. به عنوان مثال، افزایش رتبه کودک در شطرنج به میزان معینی ممکن بود به سفر دیزنیلند یا افزایش پول توجیبی منجر شود. برخی نیز برای تمرین به فرزندان خود رشوه میدادند. چه عمداً، چه سهوا، والدین نه تنها میل به پیروزی را تقویت میکردند، بلکه غیرمستقیم به کودکان یاد میدادند که پاداشهای مادی ارزشمندتر از علایق ذاتی آنها هستند.
فریدمن در مصاحبههای خود با بچهها متوجه شد که آنها در مقایسه با والدینشان، علاقه کمتری به برنده شدن دارند، هر چند که آنها از پاداشها خوششان میآمد. بسیاری از بچهها میگویند چیزی که بیشتر از همه درخصوص مسابقات دوست دارند، فرصت دوستی با بچههایی است که در غیر این صورت نمیتوانستند آنها را ملاقات کنند. حتی برخی گفتهاند اگر دوستی را شکست دهند احساس بدی پیدا میکنند، زیرا این به معنای باخت آن دوست است و به ندرت بچهها در باره خود فعالیت صحبت میکردند. در مقابل، به گفته فریدمن، هیچ یک از والدین توانمندسازی فرزندان خود برای دوستیابی را دلیلی برای سرمایهگذاری خود ذکر نکردند.
∆ماهیت مشارکتجویانه بازیِ کودکان
من صدها ساعت را صرف تماشای بازی بچهها کردهام - بهعنوان نجات غریق اردوگاه و ناظر بر تفریحات کودکان وقتی نوجوان بودم، بهعنوان والد در بزرگسالی، و در دهههای اخیر بهعنوان محققی که در حال مطالعه بازی و رشد کودک بوده است. آنچه من مشاهده کردهام این است: کودکانی که به طور طبیعی، بدون نظارت یا مداخله بزرگسالان بازی میکنند، به ندرت وارد بازی رقابتی میشوند. حتی زمانی که آنها در حال انجام یک بازی ظاهراً رقابتی هستند، معمولاً بیشتر به دوستیابی، تفریح و اطمینان از اینکه همبازیهایشان سرگرم میشوند علاقهمند هستند تا اینکه بخواهند در بازی برنده شوند. اغلب، آنها حتی امتیازهایی را که حین بازی کسب میکنند نیز حفظ نمیکنند.
علاوه بر مشاهدات من، مردمشناسان نیز گزارش کردهاند که در فرهنگهایی که بزرگسالان رقابت را به کودکان تحمیل نمیکنند، بهویژه در فرهنگ گروههای شکارچی-گردآورنده، بچهها به ندرت به شیوههای رقابتی با هم بازی میکنند .
بازی واقعی - یعنی بازیای که توسط خود بچه ها شروع و کارگردانی می شود - نیاز به همکاری دارد و میتواند با رقابت خراب شود. رقابت، لذت را از بین میبرد، حداقل برای کسی که دائماً میبازد، زیرا وقتی بازی برایش سرگرم کننده نباشد، او بازی را رها میکند. اساسیترین آزادی در بازی، آزادی ترک بازی است، و این نیرویی است که افراد مشارکت کننده در بازی را به سوی تعامل و همکاری سوق میدهد. اگر میخواهید به بازی ادامه دهید، باید همبازیهای خود را راضی نگه دارید. ضربه زدن به آنها به هر شکل(پنهان یا آشکار)، به خصوص اگر این کار را مکرر انجام دهید، آنها را ناراضی میکند. بچهها این را خوب میدانند و اگر فراموش کنند، وقتی همبازیهایشان بازی را ترککنند، و آنها را تنها بگذارند آنها یادشان میآید که باید همبازیشان هم راضی بماند...
قسمت های بعدی نوشتار:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاریخچه جالب از ایجاد مدارس امروزی و اهداف که برای آموزش در مدارس تعریف شده بود...
حالا بهتر میشه فهمید چرا آموزشی که در مدارس به دانشآموزان داده میشه دیگه کارآمد نیست!
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh
حالا بهتر میشه فهمید چرا آموزشی که در مدارس به دانشآموزان داده میشه دیگه کارآمد نیست!
https://www.tg-me.com/NobangAndisheh