مارک چن مدیر ارشد تحقیقات OpenAI تأکید کرد که هنگام ورودش به شرکت در سال ۲۰۱۸، آموزش رسمی زیادی در حوزهی هوش مصنوعی نداشت و گفت: «ما روزبهروز کمتر به داشتن مدرک دکترای هوش مصنوعی اهمیت میدهیم. آنچه اهمیت دارد، داشتن ابتکار عمل است؛ یعنی اینکه مشکل را ببینی، بدانی هیچکس حلش نمیکند و خودت دستبهکار شوی.»
برای مطالعه کامل این مقاله اینجا کلیک کنید.
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
برای مطالعه کامل این مقاله اینجا کلیک کنید.
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤4👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دسترسی سریع به:
[کلاس درس کودکوطبیعتِ عبدالحسین وهابزاده]
▫️عبدالحسین وهابزاده کنشگر، پژوهشگر، مدرس و مترجم حوزهی محیطزیست و بومشناسی و بنیانگذارِ «مدرسه طبیعت» در صفحهنو از تجربیات خود دربارهی کودک و طبیعت سخن میگوید.
در این دوره دربارهی شناخت دوران کودکی، تأثیر طبیعت بر رشد کودک، پیامدهای دوری کودک از طبیعت و شیوهی یادگیری آزاد، مطالب تازه و منسجمی ارائه شده است.
▪️عنوان درسها
۱ آشنایی با عبدالحسین وهابزاده و معرفی دوره
۲ راهی که پیمودهام
۳ شناخت دوران کودکی
۴ درباره کودکی بیشتر بدانیم
۵ انسان و طبیعت
۶ کودک و طبیعت
۷ پیامدهای دوری کودک از طبیعت
۸ یادگیری از طبیعت
۹ آموزش به کودکان
۱۰ مدرسه طبیعت
۱۱طبیعت خود بهترین آموزگار است
۱۲ بازی تمرین زندگی است
۱۳ رهایی و رشد کودک
۱۴ نقش والدین در رشد کودک
۱۵ راههایی برای تجربه طبیعت در زندگی شهری
۱۶ نقش نهادهای مدیریتی، آموزشی و محیطزیستی
۱۷ آداب شخصی
۱۸ صفحه آخر، حرف آخر
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
[کلاس درس کودکوطبیعتِ عبدالحسین وهابزاده]
▫️عبدالحسین وهابزاده کنشگر، پژوهشگر، مدرس و مترجم حوزهی محیطزیست و بومشناسی و بنیانگذارِ «مدرسه طبیعت» در صفحهنو از تجربیات خود دربارهی کودک و طبیعت سخن میگوید.
در این دوره دربارهی شناخت دوران کودکی، تأثیر طبیعت بر رشد کودک، پیامدهای دوری کودک از طبیعت و شیوهی یادگیری آزاد، مطالب تازه و منسجمی ارائه شده است.
▪️عنوان درسها
۱ آشنایی با عبدالحسین وهابزاده و معرفی دوره
۲ راهی که پیمودهام
۳ شناخت دوران کودکی
۴ درباره کودکی بیشتر بدانیم
۵ انسان و طبیعت
۶ کودک و طبیعت
۷ پیامدهای دوری کودک از طبیعت
۸ یادگیری از طبیعت
۹ آموزش به کودکان
۱۰ مدرسه طبیعت
۱۱طبیعت خود بهترین آموزگار است
۱۲ بازی تمرین زندگی است
۱۳ رهایی و رشد کودک
۱۴ نقش والدین در رشد کودک
۱۵ راههایی برای تجربه طبیعت در زندگی شهری
۱۶ نقش نهادهای مدیریتی، آموزشی و محیطزیستی
۱۷ آداب شخصی
۱۸ صفحه آخر، حرف آخر
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیستم آموزشی ما، شبیه یک مسابقهی بالا رفتن از درخت است
و داخل آن از ماهی، فیل و پنگوئن نیز انتظار دارند که از درخت بالا روند!
هیچکس نمیپرسد «این بچه چه کاری رو خوب بلده؟»
بلکه همه میپرسند: «چرا اینو بلد نیست؟»
ما یاد گرفتهایم که همه مانند هم فکر کنیم، مانند هم حل کنیم و مانند هم بنویسیم…
اما هیچکس به ما یاد نداد که «خودمون» باشیم...
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
و داخل آن از ماهی، فیل و پنگوئن نیز انتظار دارند که از درخت بالا روند!
هیچکس نمیپرسد «این بچه چه کاری رو خوب بلده؟»
بلکه همه میپرسند: «چرا اینو بلد نیست؟»
ما یاد گرفتهایم که همه مانند هم فکر کنیم، مانند هم حل کنیم و مانند هم بنویسیم…
اما هیچکس به ما یاد نداد که «خودمون» باشیم...
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
👍6❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نسبت ما با تجربیات سخت کودکان چیست؟
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤8
چگونه به کودکان قانونشکنی هوشمندانه را بیاموزیم؟
در مقالهای جدید به اهمیت آموزش قانونشکنی هوشمندانه به کودکان برای پرورش نوآوری و تفکر انطباقی اشاره میشود. ایده اصلی این است که انعطافپذیری شناختی ویژگی کلیدی است که نوآوران را از افراد صرفاً پیرو قوانین متمایز میکند. مقاله تفاوت مهمی بین قانونشکنی هوشمندانه و رفتار ناشایست قائل میشود. قانونشکنی هوشمندانه با هدف حل یک مشکل یا بهبود یک سیستم انجام میشود؛ در حالی که رفتار ناشایست صرفاً برای جلب توجه منفی است.
سیستمهای آموزشی سنتی اغلب به جای خلاقیت، به پیروی از قوانین و ارائهی پاسخهای صحیح و از پیش تعیینشده پاداش میدهند. این امر باعث میشود کودکان به جای فکر کردن به راههای جدید، به دنبال کسب تأیید باشند و انعطافپذیری شناختی خود را از دست بدهند. والدین نیز با معضل تربیت فرزندی مواجهاند که هم بتواند در ساختارهای قانونمند موفق شود و هم شجاعت به چالش کشیدن هوشمندانه آن قوانین را داشته باشد.
کودکی که هرگز قوانین را زیر سؤال نمیبرد، در حال یادگیری «اطاعت» است، نه تفکر.
تحلیل تکاملی
تحلیل تکاملی مقاله تبیینی عمیقتر برای توصیههای پیشنهادی فراهم میآورد. حداقل چهار تبیین تکاملی مکمل برای این یافته میتوان عرضه کرد.
یک. انسان به دلیل قدرت بدنی بر زمین مسلط نشد، بلکه به دلیل توانایی بینظیرش در سازگاری با محیطهای متغیر این کار را کرد. این توانایی سازگاری مستقیماً از انعطافپذیری شناختی نشأت میگیرد. در گذشتهی تکاملی، اجدادی که میتوانستند در مواجهه با معضلات روشهای قدیمی را کنار گذاشته و راهحلهای نوآورانه ابداع کنند، شانس بقا و تولیدمثل بیشتری داشتند. قانونشکنی هوشمندانه که مقاله از آن صحبت میکند، نسخهی مدرن همین فرآیند است.
دو. در زیستشناسی تکاملی و علوم اعصاب، مفهومی به نام توازن اکتشاف-بهرهبرداری وجود دارد. «بهرهبرداری» استفاده از دانش و قوانین موجود برای کسب نتیجهای مطمئن و قابل پیشبینیست. این همان پیروی از قوانین است که در مدارس آموزش داده میشود. این کار برای ثبات گروه ضروری است. در مقابل، اکتشاف عبارت است از ریسک کردن، جستجوی راهحلهای جدید، و زیر پا گذاشتن روشهای موجود برای یافتن پاداشی بالقوه بزرگتر. این همان قانونشکنی هوشمندانه است. مقاله میگوید که جوامع مدرن، بهویژه سیستمهای آموزشی، این توازن را به شدت به سمت «بهرهبرداری» سوق دادهاند. ما در حال تربیت نسلی هستیم که در پیروی از دستورالعملها عالی است، اما در مواجهه با یک مشکل کاملاً جدید و بیسابقه مانند تغییرات اقلیمی، بحرانهای اقتصادی جهانی، یا یک پاندمی ناتوان خواهد بود، زیرا توانایی «اکتشاف» در آن سرکوب شده است.
سه. انسان موجودی عمیقاً اجتماعیست. بقای ما به تواناییمان برای همکاری در گروههای بزرگ بستگی داشته است. این همکاری نیازمند قوانین، هنجارها و ساختارهای اجتماعی است. فردی که دائماً قوانین را میشکند، یک تهدید برای انسجام گروه محسوب میشود و ممکن است طرد شود. اما مقاله بین قانونشکنی مخرب و قانونشکنی هوشمندانه تمایز قائل میشود. قانونشکن مخرب از سیستم سوءاستفاده میکند تا صرفاً به نفع خود عمل کند و به گروه آسیب میزند. در حالیکه قانونشکن هوشمند قوانین را به چالش میکشد تا در نهایت یک راهحل بهتر برای کل گروه پیدا کند. از دید تکاملی، گروهی که میتوانست نوآوران را تحمل، و حتی تشویق کند، در بلندمدت از گروههایی که هرگونه انحراف از هنجار را سرکوب میکردند، موفقتر بود.
چهار. دوران کودکی طولانی در انسان یک هدف تکاملی مهم دارد: ایجاد یک فضای امن برای یادگیری و آزمایش بدون عواقب مرگبار. بازی در واقع تمرین قانونشکنی هوشمندانه است. در بازی، کودکان قوانین فیزیک، قوانین اجتماعی و قوانین خلاقیت را در یک محیط کمخطر آزمایش میکنند. توصیههای مقاله مانند ایجاد فضاهای امن برای ریسک فکری و ارائهی چالشهای باز دقیقاً در راستای بازسازی این محیط یادگیری تکاملی است.
وقتی مقاله هشدار میدهد که مدارس این انعطافپذیری را از کودکان میگیرند، در واقع میگوید که ما در حال خنثی کردن یکی از مهمترین سازوکارهای تکاملی برای پرورش نوآوری هستیم.
هادی صمدی
برگرفته از صفحه تکامل و فلسفه/هادی صمدی
@evophilosophy
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
در مقالهای جدید به اهمیت آموزش قانونشکنی هوشمندانه به کودکان برای پرورش نوآوری و تفکر انطباقی اشاره میشود. ایده اصلی این است که انعطافپذیری شناختی ویژگی کلیدی است که نوآوران را از افراد صرفاً پیرو قوانین متمایز میکند. مقاله تفاوت مهمی بین قانونشکنی هوشمندانه و رفتار ناشایست قائل میشود. قانونشکنی هوشمندانه با هدف حل یک مشکل یا بهبود یک سیستم انجام میشود؛ در حالی که رفتار ناشایست صرفاً برای جلب توجه منفی است.
سیستمهای آموزشی سنتی اغلب به جای خلاقیت، به پیروی از قوانین و ارائهی پاسخهای صحیح و از پیش تعیینشده پاداش میدهند. این امر باعث میشود کودکان به جای فکر کردن به راههای جدید، به دنبال کسب تأیید باشند و انعطافپذیری شناختی خود را از دست بدهند. والدین نیز با معضل تربیت فرزندی مواجهاند که هم بتواند در ساختارهای قانونمند موفق شود و هم شجاعت به چالش کشیدن هوشمندانه آن قوانین را داشته باشد.
کودکی که هرگز قوانین را زیر سؤال نمیبرد، در حال یادگیری «اطاعت» است، نه تفکر.
تحلیل تکاملی
تحلیل تکاملی مقاله تبیینی عمیقتر برای توصیههای پیشنهادی فراهم میآورد. حداقل چهار تبیین تکاملی مکمل برای این یافته میتوان عرضه کرد.
یک. انسان به دلیل قدرت بدنی بر زمین مسلط نشد، بلکه به دلیل توانایی بینظیرش در سازگاری با محیطهای متغیر این کار را کرد. این توانایی سازگاری مستقیماً از انعطافپذیری شناختی نشأت میگیرد. در گذشتهی تکاملی، اجدادی که میتوانستند در مواجهه با معضلات روشهای قدیمی را کنار گذاشته و راهحلهای نوآورانه ابداع کنند، شانس بقا و تولیدمثل بیشتری داشتند. قانونشکنی هوشمندانه که مقاله از آن صحبت میکند، نسخهی مدرن همین فرآیند است.
دو. در زیستشناسی تکاملی و علوم اعصاب، مفهومی به نام توازن اکتشاف-بهرهبرداری وجود دارد. «بهرهبرداری» استفاده از دانش و قوانین موجود برای کسب نتیجهای مطمئن و قابل پیشبینیست. این همان پیروی از قوانین است که در مدارس آموزش داده میشود. این کار برای ثبات گروه ضروری است. در مقابل، اکتشاف عبارت است از ریسک کردن، جستجوی راهحلهای جدید، و زیر پا گذاشتن روشهای موجود برای یافتن پاداشی بالقوه بزرگتر. این همان قانونشکنی هوشمندانه است. مقاله میگوید که جوامع مدرن، بهویژه سیستمهای آموزشی، این توازن را به شدت به سمت «بهرهبرداری» سوق دادهاند. ما در حال تربیت نسلی هستیم که در پیروی از دستورالعملها عالی است، اما در مواجهه با یک مشکل کاملاً جدید و بیسابقه مانند تغییرات اقلیمی، بحرانهای اقتصادی جهانی، یا یک پاندمی ناتوان خواهد بود، زیرا توانایی «اکتشاف» در آن سرکوب شده است.
سه. انسان موجودی عمیقاً اجتماعیست. بقای ما به تواناییمان برای همکاری در گروههای بزرگ بستگی داشته است. این همکاری نیازمند قوانین، هنجارها و ساختارهای اجتماعی است. فردی که دائماً قوانین را میشکند، یک تهدید برای انسجام گروه محسوب میشود و ممکن است طرد شود. اما مقاله بین قانونشکنی مخرب و قانونشکنی هوشمندانه تمایز قائل میشود. قانونشکن مخرب از سیستم سوءاستفاده میکند تا صرفاً به نفع خود عمل کند و به گروه آسیب میزند. در حالیکه قانونشکن هوشمند قوانین را به چالش میکشد تا در نهایت یک راهحل بهتر برای کل گروه پیدا کند. از دید تکاملی، گروهی که میتوانست نوآوران را تحمل، و حتی تشویق کند، در بلندمدت از گروههایی که هرگونه انحراف از هنجار را سرکوب میکردند، موفقتر بود.
چهار. دوران کودکی طولانی در انسان یک هدف تکاملی مهم دارد: ایجاد یک فضای امن برای یادگیری و آزمایش بدون عواقب مرگبار. بازی در واقع تمرین قانونشکنی هوشمندانه است. در بازی، کودکان قوانین فیزیک، قوانین اجتماعی و قوانین خلاقیت را در یک محیط کمخطر آزمایش میکنند. توصیههای مقاله مانند ایجاد فضاهای امن برای ریسک فکری و ارائهی چالشهای باز دقیقاً در راستای بازسازی این محیط یادگیری تکاملی است.
وقتی مقاله هشدار میدهد که مدارس این انعطافپذیری را از کودکان میگیرند، در واقع میگوید که ما در حال خنثی کردن یکی از مهمترین سازوکارهای تکاملی برای پرورش نوآوری هستیم.
هادی صمدی
برگرفته از صفحه تکامل و فلسفه/هادی صمدی
@evophilosophy
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
Psychology Today
How to Teach Kids to "Break the Rules" Intelligently
Kids need to learn when rules help and when they hinder solutions. Four strategies help parents nurture judgment over compliance or defiance.
❤2👎1😈1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«هر بار که بهجای رها کردن، کودکمون رو کنترل میکنیم، بخشی از شجاعت تجربهکردن در زندگی رو ازش میگیریم.»
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤9
Forwarded from [مطالعاتکودکوطبیعت]
▪️درسهای مدرسه طبیعت
« در يك سايت كه به موضوع خلاقيت ( موضوع باب روز) در كودكان ميپردازد يكصدوسي مورد موانع رشد خلاقيت برشمرده شده كه يكي از آنها نيز نبودن در طبيعت است.
گرچه بسياري از اين موارد درخور توجهاند و مهم ، اما قرار دادن تماس با طبيعت همعرض ١٢٩ مورد ديگر ، به باور من، كملطفي است.
طبيعت براي ميليونها سال مادر و معلم خلاقيت ما بوده و امروز نيز به تمامي چنان است و هر تدبير ديگري براي رشد خلاقيت با الهام و تقليد از طبيعت و نوعي محدود و ناقص از آن خواهد بود.
كودكان براي خلاق شدن جز بودن با هم و در طبيعت ، آزاد و رها و بيقيد و شرط ، به هيچ چيز ديگري براي خلاق شدن نياز ندارند . نياز به هيچ كارشناس و كلاس خلاقيت نيست، نياز به هيچ بازي ساختارمند و هيچ گجتي نيست.
كودكان را با هم در محيط طبيعي بدون امر و نهي آزاد بگذاريم و نتيجه شگفتانگيز آن را ببينيم كه رشد خلاقيت تنها يكي از دستاوردهاي آن خواهد بود.»
▫️عکس: پوریا قلیچخانی
https://www.tg-me.com/madresehtabiat
« در يك سايت كه به موضوع خلاقيت ( موضوع باب روز) در كودكان ميپردازد يكصدوسي مورد موانع رشد خلاقيت برشمرده شده كه يكي از آنها نيز نبودن در طبيعت است.
گرچه بسياري از اين موارد درخور توجهاند و مهم ، اما قرار دادن تماس با طبيعت همعرض ١٢٩ مورد ديگر ، به باور من، كملطفي است.
طبيعت براي ميليونها سال مادر و معلم خلاقيت ما بوده و امروز نيز به تمامي چنان است و هر تدبير ديگري براي رشد خلاقيت با الهام و تقليد از طبيعت و نوعي محدود و ناقص از آن خواهد بود.
كودكان براي خلاق شدن جز بودن با هم و در طبيعت ، آزاد و رها و بيقيد و شرط ، به هيچ چيز ديگري براي خلاق شدن نياز ندارند . نياز به هيچ كارشناس و كلاس خلاقيت نيست، نياز به هيچ بازي ساختارمند و هيچ گجتي نيست.
كودكان را با هم در محيط طبيعي بدون امر و نهي آزاد بگذاريم و نتيجه شگفتانگيز آن را ببينيم كه رشد خلاقيت تنها يكي از دستاوردهاي آن خواهد بود.»
▫️عکس: پوریا قلیچخانی
https://www.tg-me.com/madresehtabiat
👍9❤5🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️بچهها هدایت نمیخواهند، بلکه حمایت میخواهند...
قسمت سیو پنجم برنامه اکنون در پلتفرم فیلیمو با حضور عبدالحسین وهابزاده، ایدهپرداز مدرسه طبیعت
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
قسمت سیو پنجم برنامه اکنون در پلتفرم فیلیمو با حضور عبدالحسین وهابزاده، ایدهپرداز مدرسه طبیعت
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
😍12❤3🥰1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️بچهها هدایت نمیخواهند، بلکه حمایت میخواهند...
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤13
Paayeha42 I مدرسهی طبیعت
Abdol-hossein Vahabzade
اپیزود ۴۲ | مدرسهی طبیعت
با حضور استاد عبدالحسین وهابزاده
هفتم ژوئیه، روز جهانی بخشش بود
روزی برای پذیرفتن، گذشتن
و شاید مهمتر از همه، بخشیدن خودمان.
در همین روز، میزبان مردی بودیم که سالهاست برای آشتی انسان با زمین تلاش میکند؛
استاد عبدالحسین وهابزاده، بومشناس، مترجم و بنیانگذار «مدرسهی طبیعت» در ایران
با او دربارهی تجربهی آزاد کودکان در طبیعت، آموزش ریشهدار و آیندهی زیستن در این سرزمین گفتوگو کردیم
در بخش مشهدشناسی از خنکای باغهای فراموششده گفتیم؛ از روزگاری که مشهد در محاصرهی سبزِ درختان بید و چنار بود
از باغهایی مثل چهارباغ شاهعباسی، باغ خونی، ملکآباد و دارالتولیه و از وقتی که پنکه، یخسازی و خیابانکشی، آرامآرام سبک زندگی را دگرگون کرد.
و در نوایی برای ایران
ترانهی ماندگار «ایران» از گروه چارتار را شنیدیم؛
قطعهای که از سال ۹۸ تا امروز، هنوز تازه است🕊
@paayehair🎙
با حضور استاد عبدالحسین وهابزاده
هفتم ژوئیه، روز جهانی بخشش بود
روزی برای پذیرفتن، گذشتن
و شاید مهمتر از همه، بخشیدن خودمان.
در همین روز، میزبان مردی بودیم که سالهاست برای آشتی انسان با زمین تلاش میکند؛
استاد عبدالحسین وهابزاده، بومشناس، مترجم و بنیانگذار «مدرسهی طبیعت» در ایران
با او دربارهی تجربهی آزاد کودکان در طبیعت، آموزش ریشهدار و آیندهی زیستن در این سرزمین گفتوگو کردیم
در بخش مشهدشناسی از خنکای باغهای فراموششده گفتیم؛ از روزگاری که مشهد در محاصرهی سبزِ درختان بید و چنار بود
از باغهایی مثل چهارباغ شاهعباسی، باغ خونی، ملکآباد و دارالتولیه و از وقتی که پنکه، یخسازی و خیابانکشی، آرامآرام سبک زندگی را دگرگون کرد.
و در نوایی برای ایران
ترانهی ماندگار «ایران» از گروه چارتار را شنیدیم؛
قطعهای که از سال ۹۸ تا امروز، هنوز تازه است🕊
@paayehair🎙
❤7
Forwarded from محمد درویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/darvishnameh/13579
#غلامحسین_مظفری
#عبدالحسین_وهابزاده
#دلنوشته_های_محمد_درویش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤16
نوبانگ اندیشه برگزار میکند:
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ پیامک، یا به آیدی زیر در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndishe
📌📌📌📌توجه درصورت ثبتنام تا ۱۶ شهریور ماه شامل ۱۰ درصد تخفیف میشوید.
@NobangAndisheh
کارگاه آنلاین تسهیلگری ارتباط کودک با طبیعت
لطفا جهت ثبت نام به شماره ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ پیامک، یا به آیدی زیر در تلگرام پیام دهید.
https://www.tg-me.com/NobangAndishe
📌📌📌📌توجه درصورت ثبتنام تا ۱۶ شهریور ماه شامل ۱۰ درصد تخفیف میشوید.
@NobangAndisheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ذهن کودکان لبریز از پرسش است و میل به کشف، در ذاتشان جاریست. آنها خودیادگیرندهاند، اگر فضا و آزادی تجربه داشته باشند.
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
❤9👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💡بچهها باید چکار کنند؟ بچهها باید بازی کنند...
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
📺 برنامه «اکنون… »
🎬 قسمت سی و پنجم
✔️ میهمان: عبدالحسین وهاب زاده
👈🏻 برای ورود به کانال " نوبانگ اندیشه " روی لینک زیر کلیک کنید:
@NobangAndisheh
👍8❤4👏1
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
#معرفی_کتاب
📚 "The Case Against Education"
کتاب «پرونده ای علیه آموزش و پرورش: چرا سیستم آموزشی هدر دادن زمان و پول است» نوشته برایان کپلن، که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، یک نقد جنجالی به سیستم آموزشی مدرن ارائه میدهد. کپلن، اقتصاددانی با دیدگاهی تیزبین، استدلال میکند که هدف اصلی آموزش نه افزایش مهارتهای دانشجویان، بلکه تأیید هوش، اخلاق کاری و انطباقپذیری آنها بهعنوان کارمند خوب است. او توضیح میدهد که چرا دانشآموزان به دنبال نمرات آسان هستند و پس از امتحانات نهایی بیشتر آموختهها را فراموش میکنند، و چگونه گسترش دسترسی به آموزش طی دههها به جای بهبود شغلهای متوسط، باعث تورم مدارک شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚 "The Case Against Education"
کتاب «پرونده ای علیه آموزش و پرورش: چرا سیستم آموزشی هدر دادن زمان و پول است» نوشته برایان کپلن، که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، یک نقد جنجالی به سیستم آموزشی مدرن ارائه میدهد. کپلن، اقتصاددانی با دیدگاهی تیزبین، استدلال میکند که هدف اصلی آموزش نه افزایش مهارتهای دانشجویان، بلکه تأیید هوش، اخلاق کاری و انطباقپذیری آنها بهعنوان کارمند خوب است. او توضیح میدهد که چرا دانشآموزان به دنبال نمرات آسان هستند و پس از امتحانات نهایی بیشتر آموختهها را فراموش میکنند، و چگونه گسترش دسترسی به آموزش طی دههها به جای بهبود شغلهای متوسط، باعث تورم مدارک شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤2👍1
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
خشت کج | نقد نظام آموزشی
#معرفی_کتاب 📚 "The Case Against Education" کتاب «پرونده ای علیه آموزش و پرورش: چرا سیستم آموزشی هدر دادن زمان و پول است» نوشته برایان کپلن، که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، یک نقد جنجالی به سیستم آموزشی مدرن ارائه میدهد. کپلن، اقتصاددانی با دیدگاهی تیزبین، استدلال…
◀️ قسمتی از مقدمه کتاب «پرونده ای علیه آموزش و پرورش: چرا سیستم آموزشی هدر دادن زمان و پول است»
🖋 نوشتهی برایان کپلن
🔷️ من بیش از چهل سال است که بهطور مداوم در مدرسه بودهام. اول پیشدبستانی، بعد مهدکودک، دبستان، راهنمایی و دبیرستان. بعدش یک دوره چهارساله کارشناسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، و پس از آن هم یک دوره چهارساله دکترا در دانشگاه پرینستون. مرحله بعد، چیزی بود که میشود به آن «اولین شغل واقعیام» گفت: استاد اقتصاد در دانشگاه جورج میسون. بیست سال گذشته و من هنوز در همین دانشگاه هستم. پاییز امسال، وارد «کلاس چهل و یکم» زندگیام میشوم!
🔷️ این سیستم برای من خیلی خوب عمل کرده. واقعاً خوب. من شغلی رؤیایی و دائمی دارم. انتظار میرود سالی فقط ۱۵۰ ساعت تدریس کنم—پنج ساعت در هفته، فقط برای سی هفته. بر خلاف بسیاری از استادان، من عاشق تدریسم؛ اما حتی اگر از آن بدم هم میآمد، این حجم کار بسیار سبک است. بقیه سال را صرف فکر کردن، خواندن و نوشتن درباره موضوعات مورد علاقهام میکنم—چیزی که به آن میگویند «پژوهش». درآمدم خیلی زیاد نیست، اما حاضر نیستم جایم را با بیل گیتس عوض کنم. میلیاردها دلار او نمیتوانند چیزی را برایم بخرند که واقعاً بخواهم و الان نداشته باشم. حتی فکر میکنم آرامشی که دارم، چیزی است که گیتس در دوران بازنشستگیاش هم ندارد.
🔷️پس از نظر شخصی، هیچ دلیلی ندارم که از نظام آموزشی گله کنم—برعکس! اما تجربه یک عمر زندگی در این سیستم و ۲۵ سال مطالعه و تأمل، مرا به این نتیجه رسانده که نظام آموزشی ما اتلاف عظیمی از زمان و پول است. تقریباً همه سیاستمداران قول میدهند که هزینههای آموزش را افزایش دهند. اما از نگاه من، فقط میتوانم زیر لب بگویم: «برای چی؟ میخواهید بیشتر هدر بدهیم؟»
🔷️بیشتر منتقدان نظام آموزشی میگویند پول را در جای درست خرج نمیکنیم، یا معلمان مثل مبلغین بچهها را به راههای نادرست میکشانند. من تا حدی با این حرفها موافقم، اما بهنظر من، بزرگترین ایراد نظام آموزشی چیز دیگری است: آموزش بیش از حد! دانشآموزان هزاران ساعت صرف یادگیری مطالبی میکنند که نه بهرهوری آنها را بالا میبرد، نه زندگیشان را غنیتر میکند. و البته، دانشآموزان بدون راهنمایی متخصصان نمیتوانند اینهمه وقت را تلف کنند!
🔷️مدارس بدیهی است که مهارتهایی کاربردی مانند سواد خواندن و نوشتن و حساب را آموزش میدهند. دبیرستانها گاهی دروس فنی و حرفهای هم دارند—مانند مکانیکی، برنامهنویسی و نجاری. دانشگاهها هم رشتههایی مثل مهندسی، پزشکی و کامپیوتر را ارائه میدهند که جنبه شغلی دارند. اما تکلیف بقیه درسها و رشتهها چیست؟
🔷️به تمام کلاسهایی که در عمرتان رفتهاید فکر کنید. چندتای آنها هیچ مهارت کاربردیای به شما یاد نداد؟ درسهایی که از همان مهدکودک شروع میشوند و هرگز در زندگی واقعی به کارتان نمیآیند. در دبستان، فراتر از خواندن، نوشتن و ریاضی، تاریخ، مطالعات اجتماعی، موسیقی، هنر و تربیت بدنی هم هست. در راهنمایی و دبیرستان هم ریاضیات پیشرفته، ادبیات کلاسیک و زبانهای خارجی اضافه میشود—مفید برای عده کمی از دانشمندان، نویسندگان یا مترجمان آینده، اما بیربط برای بقیه. بیشتر رشتههای دانشگاهی حتی ادعا نمیکنند که مهارت شغلی میآموزند. اگر در شغلتان از تاریخ روم، آثار شکسپیر، تحلیل حقیقی یا فلسفه ذهن استفاده میکنید، احتمالاً شغل عجیبی دارید!
🔷️شاید از این آموزش به ظاهر «بیفایده» از منظر انسانی دفاع کنید. معلمها اغلب میگویند هدفشان غنی کردن زندگی دانشآموزان یا گسترش افقهای فکری آنهاست. به عنوان یک استاد، من با این استدلالها همدل هستم، چون خودم هم از ایدههای بزرگ بهرهمند شدهام و تلاش میکنم این تجربه را منتقل کنم. اما برای دفاع واقعی از آموزش، کافی نیست به آرمانهای انسانی تکیه کنیم. باید بپرسیم: واقعاً چند وقت یکبار معلمها موفق میشوند افقهای ذهنی دانشآموزان را گسترش دهند؟ پاسخ، از نظر تجربی، ناامیدکننده است. گرچه معلمهای عالیمیتوانند دانشآموزان را به شکسپیر علاقهمند کنند یا آنها را عاشق هنر یا موسیقی کنند، اما این دگرگونیها بسیار نادرند. با وجود همه تلاشهای معلمان، بیشتر نوجوانها فرهنگ والا را خستهکننده میدانند—و در بزرگسالی هم نظرشان عوض نمیشود.
🔷️یادگیری لازم نیست حتماً کاربردی باشد، یا الهامبخش. اما وقتی یادگیری نه مفید است و نه الهامبخش، دیگر چه اسمی میتوان رویش گذاشت جز «اتلاف وقت»؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋 نوشتهی برایان کپلن
🔷️ من بیش از چهل سال است که بهطور مداوم در مدرسه بودهام. اول پیشدبستانی، بعد مهدکودک، دبستان، راهنمایی و دبیرستان. بعدش یک دوره چهارساله کارشناسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، و پس از آن هم یک دوره چهارساله دکترا در دانشگاه پرینستون. مرحله بعد، چیزی بود که میشود به آن «اولین شغل واقعیام» گفت: استاد اقتصاد در دانشگاه جورج میسون. بیست سال گذشته و من هنوز در همین دانشگاه هستم. پاییز امسال، وارد «کلاس چهل و یکم» زندگیام میشوم!
🔷️ این سیستم برای من خیلی خوب عمل کرده. واقعاً خوب. من شغلی رؤیایی و دائمی دارم. انتظار میرود سالی فقط ۱۵۰ ساعت تدریس کنم—پنج ساعت در هفته، فقط برای سی هفته. بر خلاف بسیاری از استادان، من عاشق تدریسم؛ اما حتی اگر از آن بدم هم میآمد، این حجم کار بسیار سبک است. بقیه سال را صرف فکر کردن، خواندن و نوشتن درباره موضوعات مورد علاقهام میکنم—چیزی که به آن میگویند «پژوهش». درآمدم خیلی زیاد نیست، اما حاضر نیستم جایم را با بیل گیتس عوض کنم. میلیاردها دلار او نمیتوانند چیزی را برایم بخرند که واقعاً بخواهم و الان نداشته باشم. حتی فکر میکنم آرامشی که دارم، چیزی است که گیتس در دوران بازنشستگیاش هم ندارد.
🔷️پس از نظر شخصی، هیچ دلیلی ندارم که از نظام آموزشی گله کنم—برعکس! اما تجربه یک عمر زندگی در این سیستم و ۲۵ سال مطالعه و تأمل، مرا به این نتیجه رسانده که نظام آموزشی ما اتلاف عظیمی از زمان و پول است. تقریباً همه سیاستمداران قول میدهند که هزینههای آموزش را افزایش دهند. اما از نگاه من، فقط میتوانم زیر لب بگویم: «برای چی؟ میخواهید بیشتر هدر بدهیم؟»
🔷️بیشتر منتقدان نظام آموزشی میگویند پول را در جای درست خرج نمیکنیم، یا معلمان مثل مبلغین بچهها را به راههای نادرست میکشانند. من تا حدی با این حرفها موافقم، اما بهنظر من، بزرگترین ایراد نظام آموزشی چیز دیگری است: آموزش بیش از حد! دانشآموزان هزاران ساعت صرف یادگیری مطالبی میکنند که نه بهرهوری آنها را بالا میبرد، نه زندگیشان را غنیتر میکند. و البته، دانشآموزان بدون راهنمایی متخصصان نمیتوانند اینهمه وقت را تلف کنند!
🔷️مدارس بدیهی است که مهارتهایی کاربردی مانند سواد خواندن و نوشتن و حساب را آموزش میدهند. دبیرستانها گاهی دروس فنی و حرفهای هم دارند—مانند مکانیکی، برنامهنویسی و نجاری. دانشگاهها هم رشتههایی مثل مهندسی، پزشکی و کامپیوتر را ارائه میدهند که جنبه شغلی دارند. اما تکلیف بقیه درسها و رشتهها چیست؟
🔷️به تمام کلاسهایی که در عمرتان رفتهاید فکر کنید. چندتای آنها هیچ مهارت کاربردیای به شما یاد نداد؟ درسهایی که از همان مهدکودک شروع میشوند و هرگز در زندگی واقعی به کارتان نمیآیند. در دبستان، فراتر از خواندن، نوشتن و ریاضی، تاریخ، مطالعات اجتماعی، موسیقی، هنر و تربیت بدنی هم هست. در راهنمایی و دبیرستان هم ریاضیات پیشرفته، ادبیات کلاسیک و زبانهای خارجی اضافه میشود—مفید برای عده کمی از دانشمندان، نویسندگان یا مترجمان آینده، اما بیربط برای بقیه. بیشتر رشتههای دانشگاهی حتی ادعا نمیکنند که مهارت شغلی میآموزند. اگر در شغلتان از تاریخ روم، آثار شکسپیر، تحلیل حقیقی یا فلسفه ذهن استفاده میکنید، احتمالاً شغل عجیبی دارید!
🔷️شاید از این آموزش به ظاهر «بیفایده» از منظر انسانی دفاع کنید. معلمها اغلب میگویند هدفشان غنی کردن زندگی دانشآموزان یا گسترش افقهای فکری آنهاست. به عنوان یک استاد، من با این استدلالها همدل هستم، چون خودم هم از ایدههای بزرگ بهرهمند شدهام و تلاش میکنم این تجربه را منتقل کنم. اما برای دفاع واقعی از آموزش، کافی نیست به آرمانهای انسانی تکیه کنیم. باید بپرسیم: واقعاً چند وقت یکبار معلمها موفق میشوند افقهای ذهنی دانشآموزان را گسترش دهند؟ پاسخ، از نظر تجربی، ناامیدکننده است. گرچه معلمهای عالیمیتوانند دانشآموزان را به شکسپیر علاقهمند کنند یا آنها را عاشق هنر یا موسیقی کنند، اما این دگرگونیها بسیار نادرند. با وجود همه تلاشهای معلمان، بیشتر نوجوانها فرهنگ والا را خستهکننده میدانند—و در بزرگسالی هم نظرشان عوض نمیشود.
🔷️یادگیری لازم نیست حتماً کاربردی باشد، یا الهامبخش. اما وقتی یادگیری نه مفید است و نه الهامبخش، دیگر چه اسمی میتوان رویش گذاشت جز «اتلاف وقت»؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍8