Telegram Web Link
مردی بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتادندی!  برخیز و مرامی به خرج بده همی!
مرد هم خراب مرام شد و یکشب از دیوار قلعه بالا رفت و از لای نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیق رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت ایول داداش! دمت گرم. زود باش زنجیرها را باز کن که الان نگهبان ها می رسند.
ولی دوستش گفت: میدانی چه خطرها کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
بعد زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
با دردسر خودشان را بالا کشیدند. همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
مرد زندانی فریاد زد: نگهبان ها! نگهبان ها! بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!
تا نگهبان ها آمدند مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟
مرد گفت: پنج سال در حبس شما باشم بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم!
در زندگی از گرسنگی بمیرید، فقر را تحمل کنید، تن به دشواری بدهید اما زیر بار منت هیچکس نروید. هیچکس. هیچکس.

بار حمالان به دوش خود کشيدن سخت نيست زير بار منت نامرد رفتن، مشکل است

📚 @PDFsCom
👍22040👌14👏13
زخم‌ها جای شرم نیستند، آنها نشان می‌دهند که چه جنگ‌هایی را از سر گذرانده‌ایم. اما تلخی‌شان از آن است که چه کسانی آنها را بر جانمان نشاندند.

📕 ملت عشق
✍️ #الیف_شافاک

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍13840😢10👏3🤩3
بخشی از کتاب "میخوام آدم حسابی باشم" از خانم نیکیتا وی جامعه شناس سوییسی چاپ اول 109 سال پیش:

1_ آدم حسابیا زیاد نمی خوابن.صبح ها زود بیدار میشن و بعد از ظهر ها حتما نیم ساعت استراحت میکنند و شبها دیر تر از 12 نمیخوابن
2_ آدم حسابیا شبها با لباسی که برای خوابه میخوابن نه لباسی که باهاش غذا خوردن و غذا درست کردن و دستشویی رفتن.
3_ آدم حسابیا حداقل روزی نیم ساعت ورزش میکنن
4_ آدم حسابیا زیاد حرف نمیزنند مگر اینکه ازشون بخوان.
5_ آدم حسابیا برای ظرف شستن و تمیز کاری و تعمیر ماشین حتما دستکش دستشون میکنن.
6_ آدم حسابیا بی دعوت جایی نمیرن.
7_آدم حسابیا لباسهایی که استفاده نمی کنند را میبخشن.
8_ آدم حسابیا حتما توی اتاق کارشون یه گلدون دارن که هر روز بهش آب بدن.
9_ آدم حسابیا حتما یه اصولی دارند که بهش پایبند هستند.
دوست خوبم خيلی باارامش و کند اين مطلب را بخوان

ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفريح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشاميدن، عشق ورزی، حرف زدن، سکوت و تفکر، رابطه، نيايش و....
زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اينگونه ميانديشيم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذايم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تميز کنم راحت شوم
بالاخره رسيدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شوم

تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است....

پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک رباط فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن....

حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم بالذت اينکار را انجام دهيم
يکبار امتحان کنيد
آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد...
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود...
لذت بردن هدف زندگی است
تا ميتوانی همه کارها و فعاليت ها را با لذت همراه کن... حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست...

📚 @PDFsCom
168👍84👏15👌8🙏3😢1
با سعی برای زیبا شدن زیبا نمی‌شوید؛ اما درصورتی‌که به زیبایی درون خود دست یابید و اجازه دهید خود را نشان دهد، زیبایی حقیقی را خواهید یافت.

📕 اول عاشق خودت باش
✍️ #مارک_رکلاو

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8719👌15👏7
پشت این کوه ما، شهری است رفتم یک‌بار گفته اند صدبار سلام پشت کوهی! ساده نیست! یک دغدغه نیست! یک شعر نیست! یک شهر نیست! یک قصه نیست! میان این‌همه گرگ گرگ باشی و برحذر باشی! پر از دغدغه است. من پشت کوهی‌ام نبض‌ام با تمام این دشت پشت این رمه نی می زند.

📕 عاشق مترسک
✍️ #فیلیس_هستینگز

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5212👌8
اولین قدم برای یاد گرفتنِ شنا
نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه می‌گوید: بپر، خودت را رها کن،
زیر آب چشم‌هایت را باز کن،
بعد خودت آرام آرام برمیگردی به سطح آب
شرطِ اول همان دست و پا نزدن است،
گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه‌ای نشست.
باید بیخیالِ دست و پا زدن شد
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب
به زندگی
بی خفگی ...

📕 اتوبوسی به نام هوس
✍️ #تنسی_ویلیامز

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
96👍59👏7👌6
به بچه‌ها کتاب خوندن یاد بدید ...

موبایل روان بچه‌ها رو دچار فرسایش میکنه

📚 @PDFsCom
👍9419👏13🤩5
‏استاد گلشیری تو یکی از کتاب‌هاش نقل به مضمون نوشته بود: «بابا من اصلا زن گرفتم که وقتی شب میرسم خونه براش خاطرات زندگیم رو بگم.» و من باهاش موافقم. اشتیاق به قصه‌ی دیگری٬ مقدمه خلق قصه‌های تازه است.
یکی از بزرگ‌ترین حسن‌های ادبیات همین که تمرین می‌کنیم شنونده قصه باشیم.

📚 @PDFsCom
👍7823👌12🙏2
بهار، همه چیزش با تابستان،
با زمستان و با پاییز فرق دارد.

حق است که بهار را یک آغاز پر شکوه بدانیم؛
نه تنها به دلیل رویشی خیره کننده،
بلکه به علت حسی از خواستن، طلبیدن،
عاشق شدن، بالا پریدن، فریاد کشیدن،
خندیدن، شکوفه کردن، باز شدنِ روح... 

📕 یک عاشقانه آرام
✍️ #نادر_ابراهیمی

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
82👍30👌5🙏3
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر ھم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.

شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر..

بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :
- بچه پامنار بودم.
گندم و جو می فروختم.خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.

دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. شناخته بودمش.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.

من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو

اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.

👤 دکتر عبدالوهابی (استاد آناتومی دانشگاه تهران)

📚 @PDFsCom
👌175👍8335😢22👏10🙏2
دوست‌داشتنِ یک آدم جذاب و کامل، کار مشکلی نیست! چنین عشقی چیزی نیست جز عکس‌العمل ناچیزی که خود به‌ خود در مقابل زیبایی "که خود اتفاقی است" پدیدار می‌شود...

اما عشقِ واقعی دقیقاً می‌خواهد از موجودی ناکامل ، محبوبی را بیافریند که بیشتر وجودی انسانی است تا وجودی ناکامل ...

📕 زندگی جای دیگریست
✍️ #میلان_کوندرا

📥 دانلود فایل pdf

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8827👌9👏4
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ،
ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ
ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ.
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ، ﻣﻬﻨﺪﺱ یا ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺭﻓﺘﮕﺮ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ.
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ، ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ.....

#الهی_قمشه‌ای

📚 @PDFsCom
👍23477👏14🙏7👌3
2025/07/09 03:12:42
Back to Top
HTML Embed Code: