• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه انقد قشنگ و احساسی باشه تا وقتی که دزیره رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه زندگیمو تغییر بده تا وقتی که کتابخانهٔ نیمهشب رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب فانتزی بتونه انقد جذاب و خفن باشه تا وقتی که نارنینا رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه تا این حد روی زندگیم تأثیر بذاره تا اینکه مغازه جادویی رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه انقد منحصر به فرد و جالب باشه تا اینکه ۱۹۸۴ رو خوندم.
📚 @PDFsCom
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه زندگیمو تغییر بده تا وقتی که کتابخانهٔ نیمهشب رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب فانتزی بتونه انقد جذاب و خفن باشه تا وقتی که نارنینا رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه تا این حد روی زندگیم تأثیر بذاره تا اینکه مغازه جادویی رو خوندم.
• هیچوقت فکر نمیکردم یه کتاب بتونه انقد منحصر به فرد و جالب باشه تا اینکه ۱۹۸۴ رو خوندم.
📚 @PDFsCom
👍55❤50👌15🤩6💔3👏1😢1
یک روز هم باید به کسانی که شما در هر حالتی آخرین اولویتشان هستید مگر مشکلی داشته باشند نشان دهید که در مورد شما اشتباه فکر میکنند.
نشان دهید شما نقش هیچ دکمهای را در زندگی هیچ کسی بازی نمیکنید.
هیچکس نمیتواند شما را بر اساس نیاز یا بی نیازیاش روشن و خاموش کند.
نشان دهید شما نه وقتتان را از سر راه آوردهاید، نه احساستان را.
نشان دهید اگر بلد نیستند حرمتها را نگاه دارند لااقل چشمهایشان را باز کنند و درست حسابی ببینند با چه شخصی روبرو هستند. یک نفر که میخواهد دوست و رفیق آنها باشد نه زبالهدان دردها و گرفتاریهایشان، آنهم تمام مدت.
📕 رأس ساعت هیچ
✍️ #نیکی_فیروزکوهی
📚 @PDFsCom
نشان دهید شما نقش هیچ دکمهای را در زندگی هیچ کسی بازی نمیکنید.
هیچکس نمیتواند شما را بر اساس نیاز یا بی نیازیاش روشن و خاموش کند.
نشان دهید شما نه وقتتان را از سر راه آوردهاید، نه احساستان را.
نشان دهید اگر بلد نیستند حرمتها را نگاه دارند لااقل چشمهایشان را باز کنند و درست حسابی ببینند با چه شخصی روبرو هستند. یک نفر که میخواهد دوست و رفیق آنها باشد نه زبالهدان دردها و گرفتاریهایشان، آنهم تمام مدت.
📕 رأس ساعت هیچ
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤85👍39👌8👏4
افسردگی
بهایی است که آدم ها برای شناخت خود می پردازند، هرچه عمیق تر به زندگی بنگری به همان مقدار هم عمیق تر رنج می بری...
📕 وقتی نیچه گریست
✍️ #اروین_د_یالوم
📚 @PDFsCom
بهایی است که آدم ها برای شناخت خود می پردازند، هرچه عمیق تر به زندگی بنگری به همان مقدار هم عمیق تر رنج می بری...
📕 وقتی نیچه گریست
📥 دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍170❤79💔23👏16😢5👌2
- «کارهایی را انجام میدادم که از آنها متنفر بودم. به مهمانیهایی میرفتم که واقعا نمیخواستم در آنها شرکت کنم. افرادی را ملاقات میکردم که صحبت با آنها بسیار سخت بود. هر لبخندی که میزدم، تقلبی بود.
و بعد، ذهنم منفجر شد. بعد متوجه شدم که بهتر است دیگران را ناامید و ناراحت کنم تا این که خودم را منفجر کنم.»
#مت_هیگ
📚 @PDFsCom
و بعد، ذهنم منفجر شد. بعد متوجه شدم که بهتر است دیگران را ناامید و ناراحت کنم تا این که خودم را منفجر کنم.»
#مت_هیگ
📚 @PDFsCom
❤172👍74💔21😢7👏5👌3
حال من بد نیست و یعنی هیچ جای بدنم درد نمیکند ولی اگر بخواهی حالم را عمیق تر جویا شوی باید به تو بگویم که به هیچ وجه از زندگی خوشم نمیآید. زندگی برایم بی معنی و غیر قابل تحمل شده. برعکس تو من حالم با خواندن کتابهای روانشناسی و غیره خوب نمیشود. من آدم احساساتی و دیوانه ای هستم و مثل تو نمیتوانم به اعصابم مسلط باشم. دردهایم بزرگتر از آنچه هست در نظرم جلوه میکند و هیچوقت قدرت روبرو شدن با حقایق زندگی را ندارم. بارها آرزو کرده که مثل تو باشم اما گویی خداوند نمیخواهد که من روی خوشبختی را ببینم. اعتماد و ایمن به نفس در وجود من مرده. محیطی که در آن زندگی میکنم برای من کشنده و رنج آور است و پیوسته به ضعف و تزلزل روحیهی من کمک میکند. همیشه فکر میکنم که فقط برای مردن خوب هستم. زیرا در خانه کسی برای من ارزشی قائل نیست و کسی نیست که شخصیتم را تقویت کند. هیچ کاری را نمیتوانم با ایمان و اعتماد انجام بدهم. تزلزل و تردید مثل سایه ی شومی روی اعمال و افکار من سنگینی میکند و شخصیتم مثل یخی آب میشود. هیچکس نیست که درد مرا بفهمد و به من کمک کند فقط مرا همانطور که هستم بشناسد. آه حالا میفهمم درد بیگانگی چه درد بزرگی است.
📝 از نامه های فروغ فرخزاد به همسرش پرویز
📚 @PDFsCom
📝 از نامه های فروغ فرخزاد به همسرش پرویز
📚 @PDFsCom
❤129💔71👍29😢16👌6👏1
اغلب به نام عشق می خواهیم دیگران را خرد و خمیر کنیم و به شکل دلخواه خود در آوریم اما این عشق نیست، تملکی خودخواهانه است که به جای رهایی و آزادی، اسارت می آورد.
📕 از دولت عشق
✍️ #کاترین_پاندر
📚 @PDFsCom
📕 از دولت عشق
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍83❤41👌11😢3💔1
کتاب "گاهی از نه شنیدن میترسیم!" آلن دوباتن رو به تازگی تموم کردم.
+ یه جا صفحه ۸۰ کتاب به زیبایی نوشته بود؛
”آدم سالم نیازی به آزار دیگران ندارد. تا وقتی کسی از درون در عذاب نباشد، برای بیرحمیکردن در حق دیگران انگیزهٔ کافی ندارد“.
عمیقا تایید کردم.
صفحه ۵۳ نوشته بود؛
”اولین گناه کسانی که باعث شدند دچار حس شرمساری شویم کشف خطاهایمان نبود؛ فراموشکردن بدیِ خودشان بود و بعد، اینکه به خود جرئت دادند ما را به خاطر بدیمان سرزنش کنند“.
ناخواسته سر تکون دادم.
صفحه ۳۳ کتاب نوشته بود؛
”شاید زندگی با فرد نامناسب تقریباً تحملپذیر بهنظر برسد، ولی با گذشت زمان این فرد به سنگریزهای در کفش شما تبدیل خواهد شد و این «خطای ناچیز» هیچ فرقی با گیرافتادن در وضعیتی «کاملاً وحشتناک» نخواهد داشت“.
عمیقا تصدیق کردم.
صفحه ۱۱ کتاب نوشته بود؛
”برای اینکه بتوانیم از خودمان در برابر دشمن بیرونی دفاع کنیم، ابتدا باید طرف خودمان باشیم“.
بارشی از حق بود.
صفحه ۵۶ کتاب نوشته بود؛
”وقتی غمگینیم، واقعاً به لباس یا مدل موی جدید نیاز نداریم؛ فقط نیاز داریم کسی از روی محبت به ما نگاه کند تا نگاه سخاوتمندانهاش ما را از آثار مخرب تنفرمان از خودمان نجات دهد“.
عمیق بود.
صفحه ۶ کتاب نوشته بود؛
”اگر به کسی که از خود متنفر است و در این وضع گیر افتاده بگویید «یه کم بخند» یا «خودت رو بیشتر دوست داشته باش» همانقدر ناراحت میشود که به یک انگلیسیزبان بگویید «بلغاری حرف بزن دیگه»“.
حقیقتی غیرقابل انکار…
صفحه ۴۸ کتاب نوشته بود؛
”ما زشت نیستیم؛ فقط از افرادی که میتوانند زیبایی ما را تشخیص دهند دوریم“.
و یادم افتاد که؛ زیبایی در نگاه توست...
صفحه ۵ کتاب نوشته بود؛
”از خودمان متنفریم چون جایی در گذشته آنچنانکه باید به ما محبت نشده است. در گذشته چیزی به گوشمان خورده («تو بهدردنخوری»، «بیلیاقت»، «گم شو»...) و آن را باور کردهایم“.
از خودمان متنفریم چون جایی در گذشته آنچنان که باید به ما محبت نشده است.
صفحه ۸ کتاب نوشته بود؛
مرگ چندان هم مسئله بزرگی نیست؛ صرفاً بازگشتی است ناگزیر به تودهای از ذرات که زندگیمان از آنها آغاز شده بود، زندگیای که در این پهنه نیستی، تنها وقفهای کوتاه و بعید بوده است.
وقفهای کوتاه!، چه تااملبرانگیز...
و در نهایت صفحه ۷۵ کتاب نوشته بود؛
”اگر کسی واقعاً دانا و معقول و پخته باشد، هیچوقت نمیخواهد کس دیگری را از درون نابود کند. میل به آزارِ یک غریبه تنها نشان میدهد که چنین فردی سابقهٔ پرمشکلی دارد“.
📚 @PDFsCom
+ یه جا صفحه ۸۰ کتاب به زیبایی نوشته بود؛
”آدم سالم نیازی به آزار دیگران ندارد. تا وقتی کسی از درون در عذاب نباشد، برای بیرحمیکردن در حق دیگران انگیزهٔ کافی ندارد“.
عمیقا تایید کردم.
صفحه ۵۳ نوشته بود؛
”اولین گناه کسانی که باعث شدند دچار حس شرمساری شویم کشف خطاهایمان نبود؛ فراموشکردن بدیِ خودشان بود و بعد، اینکه به خود جرئت دادند ما را به خاطر بدیمان سرزنش کنند“.
ناخواسته سر تکون دادم.
صفحه ۳۳ کتاب نوشته بود؛
”شاید زندگی با فرد نامناسب تقریباً تحملپذیر بهنظر برسد، ولی با گذشت زمان این فرد به سنگریزهای در کفش شما تبدیل خواهد شد و این «خطای ناچیز» هیچ فرقی با گیرافتادن در وضعیتی «کاملاً وحشتناک» نخواهد داشت“.
عمیقا تصدیق کردم.
صفحه ۱۱ کتاب نوشته بود؛
”برای اینکه بتوانیم از خودمان در برابر دشمن بیرونی دفاع کنیم، ابتدا باید طرف خودمان باشیم“.
بارشی از حق بود.
صفحه ۵۶ کتاب نوشته بود؛
”وقتی غمگینیم، واقعاً به لباس یا مدل موی جدید نیاز نداریم؛ فقط نیاز داریم کسی از روی محبت به ما نگاه کند تا نگاه سخاوتمندانهاش ما را از آثار مخرب تنفرمان از خودمان نجات دهد“.
عمیق بود.
صفحه ۶ کتاب نوشته بود؛
”اگر به کسی که از خود متنفر است و در این وضع گیر افتاده بگویید «یه کم بخند» یا «خودت رو بیشتر دوست داشته باش» همانقدر ناراحت میشود که به یک انگلیسیزبان بگویید «بلغاری حرف بزن دیگه»“.
حقیقتی غیرقابل انکار…
صفحه ۴۸ کتاب نوشته بود؛
”ما زشت نیستیم؛ فقط از افرادی که میتوانند زیبایی ما را تشخیص دهند دوریم“.
و یادم افتاد که؛ زیبایی در نگاه توست...
صفحه ۵ کتاب نوشته بود؛
”از خودمان متنفریم چون جایی در گذشته آنچنانکه باید به ما محبت نشده است. در گذشته چیزی به گوشمان خورده («تو بهدردنخوری»، «بیلیاقت»، «گم شو»...) و آن را باور کردهایم“.
از خودمان متنفریم چون جایی در گذشته آنچنان که باید به ما محبت نشده است.
صفحه ۸ کتاب نوشته بود؛
مرگ چندان هم مسئله بزرگی نیست؛ صرفاً بازگشتی است ناگزیر به تودهای از ذرات که زندگیمان از آنها آغاز شده بود، زندگیای که در این پهنه نیستی، تنها وقفهای کوتاه و بعید بوده است.
وقفهای کوتاه!، چه تااملبرانگیز...
و در نهایت صفحه ۷۵ کتاب نوشته بود؛
”اگر کسی واقعاً دانا و معقول و پخته باشد، هیچوقت نمیخواهد کس دیگری را از درون نابود کند. میل به آزارِ یک غریبه تنها نشان میدهد که چنین فردی سابقهٔ پرمشکلی دارد“.
📚 @PDFsCom
❤203👍43👏16👌8💔4🤩3😢1
جملات منتخب کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی – جان گری
روایت ساده و تأثیرگزار درباره تفاوتهای روانی میان مردان و زنان در روابط عاشقانه
_مردان و زنان از سیارات متفاوتی آمدهاند—ناهماهنگی روانی طبیعی است.
_مردان تمایل دارند مشکلات را حل کنند، زنان به شنیدهشدن نیاز دارند.
_درک زبان تفاوت، بحرانها را کاهش میدهد.
_زنانه بودن، یعنی ارتباط حسی؛ مردانه بودن، یعنی سکوت توانمند.
_هر کدام نیازهای متفاوتی از عشق دارند.
_زنها دوست دارند درک شوند، رابطه حل نشود.
_مردها به تأیید نیاز دارند، زنها به همدلی.
_تفاهم جنسیتی، راه به لطف و عشق است.
_عشق در اختلاف، نمایان میشود.
_درک تفاوت، درک میآفریند.
_بیان نیاز، نه انتقاد، کلید است.
_با زبان طرف مقابل صحبت کن، نه فقط زبان خودت.
_تفاوتها نباید فاصلهساز باشند—بلکه مکملاند.
_شادی مشترک، در پذیرفتن تفاوت است.
_ارتباط صحیح، شامل گوش دادن فعال است.
_درک، درک میآورد.
_عشق نیاز به سازگاری دارد.
_تفاوتها، فرصتی برای همشکوفاییاند.
_فهم روانی دیگران، پایهی صلح میان زن و مرد است.
عشق، جاییست که دو سیاره با هم زیستن را یاد میگیرند.
📚 @PDFsCom
روایت ساده و تأثیرگزار درباره تفاوتهای روانی میان مردان و زنان در روابط عاشقانه
_مردان و زنان از سیارات متفاوتی آمدهاند—ناهماهنگی روانی طبیعی است.
_مردان تمایل دارند مشکلات را حل کنند، زنان به شنیدهشدن نیاز دارند.
_درک زبان تفاوت، بحرانها را کاهش میدهد.
_زنانه بودن، یعنی ارتباط حسی؛ مردانه بودن، یعنی سکوت توانمند.
_هر کدام نیازهای متفاوتی از عشق دارند.
_زنها دوست دارند درک شوند، رابطه حل نشود.
_مردها به تأیید نیاز دارند، زنها به همدلی.
_تفاهم جنسیتی، راه به لطف و عشق است.
_عشق در اختلاف، نمایان میشود.
_درک تفاوت، درک میآفریند.
_بیان نیاز، نه انتقاد، کلید است.
_با زبان طرف مقابل صحبت کن، نه فقط زبان خودت.
_تفاوتها نباید فاصلهساز باشند—بلکه مکملاند.
_شادی مشترک، در پذیرفتن تفاوت است.
_ارتباط صحیح، شامل گوش دادن فعال است.
_درک، درک میآورد.
_عشق نیاز به سازگاری دارد.
_تفاوتها، فرصتی برای همشکوفاییاند.
_فهم روانی دیگران، پایهی صلح میان زن و مرد است.
عشق، جاییست که دو سیاره با هم زیستن را یاد میگیرند.
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
❤71👌15👍9🤩5
مدرسه، بازاری بود که هر کس چیزی میفروخت.
بچهها در حیاط بازی میکردند، اما در نگاهشان چیزی شبیه شکست بود.
مدیر بودن، یعنی هر روز دروغ گفتن به خودت.
آدم اگر بخواهد راستگو بماند، یا باید دیوانه شود یا بمیرد.
📕 مدیر مدرسه
✍️ #جلال_آل_احمد
📚 @PDFsCom
بچهها در حیاط بازی میکردند، اما در نگاهشان چیزی شبیه شکست بود.
مدیر بودن، یعنی هر روز دروغ گفتن به خودت.
آدم اگر بخواهد راستگو بماند، یا باید دیوانه شود یا بمیرد.
📕 مدیر مدرسه
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤86👍27👌9💔7👏3😢3
همه آدمها با هم برابرند
اما پولدارها محترمترند!
اما دخترها پر طرف دارترند،
اما بچه ها واجب ترند،
اما خانمها مقدم ترند!
اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند،
البته تبعیضی در کار نیست؛
در کل همه آدمها با هم برابرند،
اما بعضی ها برابرترند...!
📕 قلعه حیوانات
✍️ #جورج_اورول
📚 @PDFsCom
اما پولدارها محترمترند!
اما دخترها پر طرف دارترند،
اما بچه ها واجب ترند،
اما خانمها مقدم ترند!
اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند،
البته تبعیضی در کار نیست؛
در کل همه آدمها با هم برابرند،
اما بعضی ها برابرترند...!
📕 قلعه حیوانات
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍249❤71👏22💔12😢11👌11🤩2
۱۰ نشانه بلوغ عاطفی
برگرفته از درسهای مدرسه زندگی، آلن دوباتن
ترجمه: دکتر ایمان فانی
۱. یاد میگیرید مردم به طور خودکار از محتوای مغز شما خبر ندارند:
درک میکنید که لازم است احساس و نیتتان را با استفاده از کلمات معلوم کنید و نمیتوانید دیگران را سرزنش کنید که منظورتان را نمیفهمند.
۲. میفهمید که بیشتر بدرفتاریهای آدمهای دیگر از ترس و اضطراب خودشان است:
کمی از حقبهجانبی دست برمیدارید و دنیا را دیگر پر از هیولاها و احمقها نمیبینید. در این صورت دنیا کمتر سیاه و سفید به نظر میآید و از طرفی هم خیلی جالبتر میشود.
۳. والدینتان را میبخشید:
چون میفهمید آنها هم به طرز دردناکی صُلب مشکلات خودشان را به دوش میکشیدهاند. به این ترتیب، خشم، گاهی به ترحم و همدردی تبدیل میشود.
۴. اعتمادبهنفس را یاد میگیرید:
نه اینکه شما فوقالعاده باشید، در واقع همه ما ابله و ترسو و سرگردان هستیم. همه ما با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم ندارد.
۵. دست از قهر کردن برمیدارید:
اگر کسی شما را رنجانده باشد، نفرت را در خودتان جمع نمیکنید. انتظار ندارید دیگران بدانند شما چه مشکلی دارید. مستقیم بهشان میگویید و اگر متوجه بشوند میبخشیدشان.
۶. دست از کمالگرایی در همه زمینهها برمیدارید:
آدمها، مشاغل و زندگیهای بینقص ندارند. میفهمید که خیلی چیزها در زندگی همزمان هم ناامیدکننده هستند، هم از خیلی جهات به اندازه کافی خوباند.
۷. در کمال تعجب میفهمید که زندگی با شما خیلی هم آسان نیست:
کمتر قربانی صدقه خودتان میروید. در دوستیها و روابط، پیشاپیش دوستانه هشدار میدهید که چه مواقعی راه آمدن با شما سخت میشود.
۸. یاد میگیرید خطاها و حماقتهای خودتان را ببخشید:
بیشتر با خودتان رفاقت میکنید. بله، البته که احمق بودید، هنوز هم یک احمق دوستداشتنی هستید. همه ما هستیم.
۹. برای چیزهای کوچک جشن میگیرید:
دیگر زیاد برای شادی درازمدت به موفقیت پروژههای بلندمدت امید نمیبندید. به گلها و آسمان و غروب التفات بیشتری نشان میدهید. طبع و مزاجتان به سمت خوشیهای کوچک کشیده میشود.
۱۰. دیگر مهم نیست دیگران دربارهتان چه فکر میکنند:
میفهمید که دیگران گرفتار برنامههای خودشان هستند و لازم نیست مدام تصویر ذهنی آنها از خودتان را ویرایش کنید. مهم این است که خودتان و یکی دو نفر دیگر، با همین که هستید مشکلی ندارند.
📚 @PDFsCom
برگرفته از درسهای مدرسه زندگی، آلن دوباتن
ترجمه: دکتر ایمان فانی
۱. یاد میگیرید مردم به طور خودکار از محتوای مغز شما خبر ندارند:
درک میکنید که لازم است احساس و نیتتان را با استفاده از کلمات معلوم کنید و نمیتوانید دیگران را سرزنش کنید که منظورتان را نمیفهمند.
۲. میفهمید که بیشتر بدرفتاریهای آدمهای دیگر از ترس و اضطراب خودشان است:
کمی از حقبهجانبی دست برمیدارید و دنیا را دیگر پر از هیولاها و احمقها نمیبینید. در این صورت دنیا کمتر سیاه و سفید به نظر میآید و از طرفی هم خیلی جالبتر میشود.
۳. والدینتان را میبخشید:
چون میفهمید آنها هم به طرز دردناکی صُلب مشکلات خودشان را به دوش میکشیدهاند. به این ترتیب، خشم، گاهی به ترحم و همدردی تبدیل میشود.
۴. اعتمادبهنفس را یاد میگیرید:
نه اینکه شما فوقالعاده باشید، در واقع همه ما ابله و ترسو و سرگردان هستیم. همه ما با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم ندارد.
۵. دست از قهر کردن برمیدارید:
اگر کسی شما را رنجانده باشد، نفرت را در خودتان جمع نمیکنید. انتظار ندارید دیگران بدانند شما چه مشکلی دارید. مستقیم بهشان میگویید و اگر متوجه بشوند میبخشیدشان.
۶. دست از کمالگرایی در همه زمینهها برمیدارید:
آدمها، مشاغل و زندگیهای بینقص ندارند. میفهمید که خیلی چیزها در زندگی همزمان هم ناامیدکننده هستند، هم از خیلی جهات به اندازه کافی خوباند.
۷. در کمال تعجب میفهمید که زندگی با شما خیلی هم آسان نیست:
کمتر قربانی صدقه خودتان میروید. در دوستیها و روابط، پیشاپیش دوستانه هشدار میدهید که چه مواقعی راه آمدن با شما سخت میشود.
۸. یاد میگیرید خطاها و حماقتهای خودتان را ببخشید:
بیشتر با خودتان رفاقت میکنید. بله، البته که احمق بودید، هنوز هم یک احمق دوستداشتنی هستید. همه ما هستیم.
۹. برای چیزهای کوچک جشن میگیرید:
دیگر زیاد برای شادی درازمدت به موفقیت پروژههای بلندمدت امید نمیبندید. به گلها و آسمان و غروب التفات بیشتری نشان میدهید. طبع و مزاجتان به سمت خوشیهای کوچک کشیده میشود.
۱۰. دیگر مهم نیست دیگران دربارهتان چه فکر میکنند:
میفهمید که دیگران گرفتار برنامههای خودشان هستند و لازم نیست مدام تصویر ذهنی آنها از خودتان را ویرایش کنید. مهم این است که خودتان و یکی دو نفر دیگر، با همین که هستید مشکلی ندارند.
📚 @PDFsCom
❤140👍35👏10👌7😢1
«ازدواج، اتحاد دو نفر است برای حل مسائلی که اگر ازدواج نمی کردند، هیچوقت وجود نداشت!»
#جورج_برنارد_شاو
📚 @PDFsCom
#جورج_برنارد_شاو
📚 @PDFsCom
❤202👍129👌40🤩30👏13💔8
نمیشود با کسی که تو را فراموش کرده دوباره دوست شوی. تا آخر عمر همیشه نگران خواهی بود که باز هم مثل دفعهی پیش تو را فراموش کند. همیشه این را میدانی که حال او بدون تو صددرصد خوب است ولی حال تو بدون او خوب نخواهد بود.
📕 واژه هایی در اعماق آبی دریا
✍️ #کت_کرولی
📚 @PDFsCom
📕 واژه هایی در اعماق آبی دریا
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏87❤52👍29💔9👌7
سامرست موآم نویسنده برجسته انگلیسی راجع به فقر و تاثیرش رو زندگی افراد میگه؛
در دنیا هیچ چیز ناراحت کنندهتر از نگران استطاعتِ مالی بودن نیست...
من از آنهایی که پول را حقیر میشمرند خیلی بدم می آید، اینها یا ریاکارند یا احمق...
پول مثل حس ششم میماند که اگر نباشد آن پنج حس دیگر هیچ سودی ندارند...
این را هم میشنوی که میگویند فقر بهترین انگیزهی هنرمند است، اینها نیش فقر را هرگز در جان و تنشان حس نکردهاند...
اینها نمیدانند که فقر چه بر سر و روزگار آدم می آورد، بال تو را از جای میکند و "روحت را مثل سرطان میخورد..."
📚 @PDFsCom
در دنیا هیچ چیز ناراحت کنندهتر از نگران استطاعتِ مالی بودن نیست...
من از آنهایی که پول را حقیر میشمرند خیلی بدم می آید، اینها یا ریاکارند یا احمق...
پول مثل حس ششم میماند که اگر نباشد آن پنج حس دیگر هیچ سودی ندارند...
این را هم میشنوی که میگویند فقر بهترین انگیزهی هنرمند است، اینها نیش فقر را هرگز در جان و تنشان حس نکردهاند...
اینها نمیدانند که فقر چه بر سر و روزگار آدم می آورد، بال تو را از جای میکند و "روحت را مثل سرطان میخورد..."
📚 @PDFsCom
❤147👍87👏17👌16
چند دقیقه پیش، قبل از اینکه تو را ببینم، چشمم به دختر و پسر جوانی افتاد که زیر درختی، توی باغچهی پشت کلیسا با هم حرف میزدند. از همان دور، میشد فهمید که دارند همان کلماتی را برای هم میگویند و تکرار میکنند که تا دنیا دنیا بوده، زنها و مردها، میلیونها و میلیاردها بار به هم گفتهاند. دوستت دارم، دوستم داری؟ در این سرزمین، سرنوشت خوشی نداریم، فکر میکنم که تو هم با من موافق باشی. اما تا زمانی که زنی و مردی به هم میگویند «دوستت دارم، دوستم داری؟» شاید هنوز بشود امیدوار بود.
📕 دانه زیر برف
✍️ #اییاتسیو_سیلونه
📚 @PDFsCom
📕 دانه زیر برف
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤114👍14💔9👌6
مود الانم اونجايه كه صادق هدايت تو كتاب بوف كور ميگه؛
حس ميكردم كه این دنيا براى من نبود!
براى يک دسته آدمهاى بیﺣﻴﺎ، پررو، گدامنش،
معلومات فروش، چارودار و چشم و دل گرسنه بود...
📚 @PDFsCom
حس ميكردم كه این دنيا براى من نبود!
براى يک دسته آدمهاى بیﺣﻴﺎ، پررو، گدامنش،
معلومات فروش، چارودار و چشم و دل گرسنه بود...
دانلود فایل PDF
📚 @PDFsCom
👍181❤48💔21👌13👏7
1- عادت های اتمی اثر جیمز کلییر
2- اثر مرکب اثر دارن هاردی
3- قدرت عادت اثر چارلز داهیگ
4- صبح جادویی اثر هال الرود
5- تختخوابت رو مرتب کن اثر ژنرال ویلیام
6- قانون ۵ ثانیه اثر مل رابینز
7- قدرت عادت اثر چارلیز داهیگ
8- مادمازل شنل اثر سی دابلیو گورتن
9- شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی
10- کفش باز اثر فیل نایت
📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤48👍7💔6👌1
