تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...
@PoetryRadio
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...
@PoetryRadio
از امشب زمین دو ماه در آسمان دارد!
سیارک کوچکی به نام «2024 PT5» مدت کوتاهی -حدوداً دو ماه- اطراف زمین حضور خواهد داشت ...
@PoetryRadio
سیارک کوچکی به نام «2024 PT5» مدت کوتاهی -حدوداً دو ماه- اطراف زمین حضور خواهد داشت ...
@PoetryRadio
امروز رفتم باغ فردوس!
دفعه قبل که رفته بودم خیلی برام متفاوت بود!
اما این دفعه هم برام متفاوت بود،
یبار خاطره سازی با تو،
یبار مرور خاطرات با تو ...
@PoetryRadio
دفعه قبل که رفته بودم خیلی برام متفاوت بود!
اما این دفعه هم برام متفاوت بود،
یبار خاطره سازی با تو،
یبار مرور خاطرات با تو ...
@PoetryRadio
مثل خنده نوزادی که غرق خواب است، مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده، مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی، مثل صدای موج دریا در شب، مثل بوسههای ناگهانی، مثل چای تازه دم قند پهلو توی استكان کمر باریک، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ، داشتنت، و دوست داشتنت، همین قدر شیرین است ...
@PoetryRadio
@PoetryRadio
احساس میکنم گاهی خیلی جنگیدم برای اینکه جلوی یک سری چیزها رو بگیرم، نذارم فلان اتفاق بیافته، یا حتی تلاش کنم فلان مورد حتما اتفاق بیافته، و چیزهایی مثل این. و درنهایت همه چی عکس چیزی شد که من میخواستم؛ و این وسط فقط و فقط انرژی خیلی زیادی ازم گرفته شد و فشار زیادی بهم وارد کرد. میدونی، واقعیت اینه که توو بعضی مسائل، زندگی همونطور که باید پیش میره و کاری نداره تو چه خواستهای داری. و اگر هم زیادی باهاش بجنگی و بخوای سد راهش بشی؛ فقط خودت رو خسته و بیجون کردی، چون اون بالاخره کاری که بخواد رو میکنه و چیزی که باید رو پیش میاره ...
@PoetryRadio
@PoetryRadio
همه مون یه رفیقی داریم که از علاقه اش به خودمون خبر داریم؛ سوژه ترین عکسامون تو گالریشه! زشتی و قشنگیامونو دیده، اخلاقای بد و خوبمونو دیده، پیچوندنا و بیرون رفتنامون باهمون بوده،
تو هر شرایطی چه خوب چه بد کنارمون بوده و یهویی هامونو دیده، مودی بودن و غر زدنامونو دیده و هیچوقت ازمون دلسرد نشده! خواستم بگم مرسی ازت کاکتوس جان ...
@PoetryRadio
تو هر شرایطی چه خوب چه بد کنارمون بوده و یهویی هامونو دیده، مودی بودن و غر زدنامونو دیده و هیچوقت ازمون دلسرد نشده! خواستم بگم مرسی ازت کاکتوس جان ...
@PoetryRadio
آدما هيچوقت اولين اتفاقاى زندگيشون رو يادشون نميره، قبول دارى؟
هيچکس عشق اولش رو يادش نميره، اولين معلمش، اولين بارى كه دست يک نفر رو عاشقانه گرفت، اولين بوسه، اولين رفيق، اولين قرار، اولين جدايى، اولين، اولين، اولين.
اين اَولينا تا آخرين روز زندگی باهاتن.
حواست باشه كه چيو، ميخواى واسه خودت براى اولين بار خاطره كنى، اولين خاطرهها، تاريخ انقضاء ندارن ...
@PoetryRadio
هيچکس عشق اولش رو يادش نميره، اولين معلمش، اولين بارى كه دست يک نفر رو عاشقانه گرفت، اولين بوسه، اولين رفيق، اولين قرار، اولين جدايى، اولين، اولين، اولين.
اين اَولينا تا آخرين روز زندگی باهاتن.
حواست باشه كه چيو، ميخواى واسه خودت براى اولين بار خاطره كنى، اولين خاطرهها، تاريخ انقضاء ندارن ...
@PoetryRadio