🎉مژده به دوستان و اعضای حرفه ای کانال😍😍
در کانال زیر آموزش دوره مدیریت محصول چند هزار دلاری ریفورج Reforge با ترجمه ارائه میشود.
📌لینک کانال:
https://www.tg-me.com/+mPR-knd0rYAwZDJk
کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
در کانال زیر آموزش دوره مدیریت محصول چند هزار دلاری ریفورج Reforge با ترجمه ارائه میشود.
📌لینک کانال:
https://www.tg-me.com/+mPR-knd0rYAwZDJk
کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
زبان: انگلیسی
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
زبان: انگلیسی
003-Three different types of product manager roles-subtitle.srt
7.9 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 3 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
003-Three different types of product manager roles-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
خب! تو این جلسه قراره در مورد انواع مختلف مدیر محصول صحبت کنیم. همچنین چندتا اصطلاح رایج رو یاد میگیریم، پس عالیه!
تو دنیای توسعهی نرمافزار و تکنولوژی، بیش از یه نوع مدیر محصول وجود داره. سه تا از مهمترین نوعهایی که میخوام در موردشون صحبت کنم عبارتند از:
* مدیر محصول داخلی (Internal Product Manager): این مدیران محصول گاهی اوقات عضو تیمی به اسم «ابزارهای داخلی» یا یه اسم مشابه هستن. اونها و تیمشون معمولا ابزارهایی رو برای سایر افراد سازمانشون میسازن. این ابزارها برای استفادهی داخلی هستن، نه برای کاربران یا مشتریان عمومی. یه مثال خوب از یه مدیر محصول داخلی کسیه که با تیمش برای ساخت نرمافزاری کار میکنه که تیم پشتیبانی شرکت از اون برای ریست کردن رمز عبور یا تغییر اطلاعات حساب کاربری استفاده میکنه. تو این مثال، ذینفع (Stakeholder) کسیه که به صورت داخلی از اون نرمافزار استفاده میکنه.
* مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار (Business to Business Product Manager) یا مدیر محصول SaaS (نرمافزار به عنوان سرویس): این نوع مدیر محصول، محصولاتی رو تو شرکتی میسازه که مشتریانش شرکتهای دیگه هستن. نمونههایی از این شرکتها اوراکل (Oracle) یا Salesforce هستن. این محصولات برای حل مشکلات سایر شرکتها طراحی میشن. تو اینجور شرکتها، ذینفعها یا همون کسایی که مدیر محصول با تیمش برای اونها محصول میسازه، شرکتهای دیگه هستن. این یعنی مدیر محصول باید خیلی با تیم فروش شرکت خودش در ارتباط باشه و مطمئن بشه محصولی که میسازه، نیازمندیهای تجاری شرکتهایی که بهشون میفروشه رو برآورده کنه. اگه شما یه مدیر محصول B2B هستید، قراره خیلی با تیم فروش صحبت کنید.
* مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business to Consumer Product Manager): یه مدیر محصول B2C چیکار میکنه؟ مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده، نوع رایجتریه و به این معنیه که شما یه مدیر محصول هستید که محصولتون برای مصرفکنندگان عمومیه. خود من یه مدیر محصول B2C تو ساوندکلود (SoundCloud) هستم، چون روی بخشهایی از اپلیکیشن کار میکنم که میلیونها نفر تو عموم هر روز ازش استفاده میکنن. نمونههای دیگه از جاهایی که مدیران محصول B2C زیادی دارن، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام هستن.
برای موفقیت تو نقش مدیریت محصول B2C به مجموعهای از مهارتها و همچنین دید قوی و خلاقیت نیاز هست. تو نقش B2C، مدیران محصول سعی میکنن میزان استفاده یا یه معیار دیگه رو به حداکثر برسونن. هیچکس نیست که بهشون بگه «فلان کار بهترین کار بعدی برای انجام دادنه». این با نقش مدیر محصول B2B فرق داره، چون مثلا تیم فروش میگه «اگه این قابلیت رو بسازیم، 5 میلیون دلار درآمد کسب میکنیم». تو بخش مصرفکننده، هیچکس نمیتونه با قطعیت بگه دقیقا چه چیزی لازمه ساخته بشه. پس مدیر محصول B2C زمان زیادی رو صرف صحبت با اون کاربرا، اون میلیونها کاربر، میگذرونه، چندین نمونه اولیه (Prototype) مختلف میسازه، تست کاربری انجام میده، تست A/B انجام میده و حجم زیادی از داده رو تحلیل میکنه. هر چی تعداد کاربر بیشتر باشه، تستها هم قدرتمندتر میشن.
خب، اینم از سه نوع مدیر محصول. ما مدیر محصول ابزارهای داخلی، مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار و مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده رو داشتیم. نوعهای دیگهای از مدیر محصول هم وجود داره، اما این سه تا، مهمترین نوعهایی هستن که باید باهاشون آشنا باشید. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Stakeholder (ذینفع): افراد یا گروههایی که بر موفقیت یا شکست یه پروژه یا محصول تأثیر دارن یا تحت تأثیر اون قرار میگیرن.
* Internal Tools (ابزارهای داخلی): نرمافزارها و ابزارهایی که برای استفادهی کارکنان داخلی یه سازمان طراحی و توسعه داده میشن.
* Prototype (نمونه اولیه): یه مدل اولیه یا یه نسخهی ناقص از یه محصول که برای تست و دریافت بازخورد از کاربران قبل از شروع توسعهی نهایی ساخته میشه.
* User Testing (تست کاربری): فرآیندی که تو اون کاربران یه محصول رو تست میکنن و بازخورد در مورد تجربهی کاربریشون ارائه میدن.
* A/B Testing (تست A/B): یه روش تحقیقاتی که تو اون دو نسخهی مختلف از یه وبسایت یا اپلیکیشن به طور تصادفی به دو گروه از کاربران نشون داده میشه و دادهها برای تعیین اینکه کدوم نسخه عملکرد بهتری داره، جمعآوری و مقایسه میشن.
* Big Data (دادههای حجیم): حجم عظیمی از دادهها که به دلیل حجم و پیچیدگی زیاد، با روشهای سنتی قابل پردازش و تجزیه و تحلیل نیستن.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
خب! تو این جلسه قراره در مورد انواع مختلف مدیر محصول صحبت کنیم. همچنین چندتا اصطلاح رایج رو یاد میگیریم، پس عالیه!
تو دنیای توسعهی نرمافزار و تکنولوژی، بیش از یه نوع مدیر محصول وجود داره. سه تا از مهمترین نوعهایی که میخوام در موردشون صحبت کنم عبارتند از:
* مدیر محصول داخلی (Internal Product Manager): این مدیران محصول گاهی اوقات عضو تیمی به اسم «ابزارهای داخلی» یا یه اسم مشابه هستن. اونها و تیمشون معمولا ابزارهایی رو برای سایر افراد سازمانشون میسازن. این ابزارها برای استفادهی داخلی هستن، نه برای کاربران یا مشتریان عمومی. یه مثال خوب از یه مدیر محصول داخلی کسیه که با تیمش برای ساخت نرمافزاری کار میکنه که تیم پشتیبانی شرکت از اون برای ریست کردن رمز عبور یا تغییر اطلاعات حساب کاربری استفاده میکنه. تو این مثال، ذینفع (Stakeholder) کسیه که به صورت داخلی از اون نرمافزار استفاده میکنه.
* مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار (Business to Business Product Manager) یا مدیر محصول SaaS (نرمافزار به عنوان سرویس): این نوع مدیر محصول، محصولاتی رو تو شرکتی میسازه که مشتریانش شرکتهای دیگه هستن. نمونههایی از این شرکتها اوراکل (Oracle) یا Salesforce هستن. این محصولات برای حل مشکلات سایر شرکتها طراحی میشن. تو اینجور شرکتها، ذینفعها یا همون کسایی که مدیر محصول با تیمش برای اونها محصول میسازه، شرکتهای دیگه هستن. این یعنی مدیر محصول باید خیلی با تیم فروش شرکت خودش در ارتباط باشه و مطمئن بشه محصولی که میسازه، نیازمندیهای تجاری شرکتهایی که بهشون میفروشه رو برآورده کنه. اگه شما یه مدیر محصول B2B هستید، قراره خیلی با تیم فروش صحبت کنید.
* مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business to Consumer Product Manager): یه مدیر محصول B2C چیکار میکنه؟ مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده، نوع رایجتریه و به این معنیه که شما یه مدیر محصول هستید که محصولتون برای مصرفکنندگان عمومیه. خود من یه مدیر محصول B2C تو ساوندکلود (SoundCloud) هستم، چون روی بخشهایی از اپلیکیشن کار میکنم که میلیونها نفر تو عموم هر روز ازش استفاده میکنن. نمونههای دیگه از جاهایی که مدیران محصول B2C زیادی دارن، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام هستن.
برای موفقیت تو نقش مدیریت محصول B2C به مجموعهای از مهارتها و همچنین دید قوی و خلاقیت نیاز هست. تو نقش B2C، مدیران محصول سعی میکنن میزان استفاده یا یه معیار دیگه رو به حداکثر برسونن. هیچکس نیست که بهشون بگه «فلان کار بهترین کار بعدی برای انجام دادنه». این با نقش مدیر محصول B2B فرق داره، چون مثلا تیم فروش میگه «اگه این قابلیت رو بسازیم، 5 میلیون دلار درآمد کسب میکنیم». تو بخش مصرفکننده، هیچکس نمیتونه با قطعیت بگه دقیقا چه چیزی لازمه ساخته بشه. پس مدیر محصول B2C زمان زیادی رو صرف صحبت با اون کاربرا، اون میلیونها کاربر، میگذرونه، چندین نمونه اولیه (Prototype) مختلف میسازه، تست کاربری انجام میده، تست A/B انجام میده و حجم زیادی از داده رو تحلیل میکنه. هر چی تعداد کاربر بیشتر باشه، تستها هم قدرتمندتر میشن.
خب، اینم از سه نوع مدیر محصول. ما مدیر محصول ابزارهای داخلی، مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار و مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده رو داشتیم. نوعهای دیگهای از مدیر محصول هم وجود داره، اما این سه تا، مهمترین نوعهایی هستن که باید باهاشون آشنا باشید. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Stakeholder (ذینفع): افراد یا گروههایی که بر موفقیت یا شکست یه پروژه یا محصول تأثیر دارن یا تحت تأثیر اون قرار میگیرن.
* Internal Tools (ابزارهای داخلی): نرمافزارها و ابزارهایی که برای استفادهی کارکنان داخلی یه سازمان طراحی و توسعه داده میشن.
* Prototype (نمونه اولیه): یه مدل اولیه یا یه نسخهی ناقص از یه محصول که برای تست و دریافت بازخورد از کاربران قبل از شروع توسعهی نهایی ساخته میشه.
* User Testing (تست کاربری): فرآیندی که تو اون کاربران یه محصول رو تست میکنن و بازخورد در مورد تجربهی کاربریشون ارائه میدن.
* A/B Testing (تست A/B): یه روش تحقیقاتی که تو اون دو نسخهی مختلف از یه وبسایت یا اپلیکیشن به طور تصادفی به دو گروه از کاربران نشون داده میشه و دادهها برای تعیین اینکه کدوم نسخه عملکرد بهتری داره، جمعآوری و مقایسه میشن.
* Big Data (دادههای حجیم): حجم عظیمی از دادهها که به دلیل حجم و پیچیدگی زیاد، با روشهای سنتی قابل پردازش و تجزیه و تحلیل نیستن.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
زبان: انگلیسی
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
زبان: انگلیسی
004_How_to_think_about_the_type_of_PM_you_want_to_be_subtitle.srt
3.4 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 4 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین) قسمت : 4 عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟ زبان: انگلیسی
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
حالا که با نقشهای مختلف مدیر محصول و کاری که هر کدوم انجام میدن آشنا شدیم، منطقی به نظر میرسه که کمی در موردش صحبت کنیم.
اولین نوع نقشی که میخوام در موردش صحبت کنم، مدیر محصول ابزارهای داخلی (Internal Product Manager) هست. این مدیران محصول، محصولاتی رو برای افراد درون شرکت خودتون میسازن و همه ذینفعان در این نوع نقش، داخلی هستن. این نوع نقش برای افرادی که شاید تازه تو حوزهی مدیریت محصول شروع به کار کردن میکنن، عالیه. همچنین این نقش بهتون کمک میکنه تا چیزهای زیادی در مورد تکنولوژی یاد بگیرید، چون معمولا ابزارهایی مثل نرمافزار بازاریابی، سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اینجور چیزا میسازید.
تو این نقش، احتمالا مدیریت پروژههای زیادی رو به عهده خواهید داشت و اگه یه اشتباهی کنید یا یه قابلیت باگ داشته باشه، ریسک ضرر مالی زیادی برای شرکت وجود نداره. دلیلش اینه که شما برای میلیونها نفر محصول نمیسازید، بلکه فقط برای بخشهای بازاریابی، فروش و اینجور بخشها محصول میسازید.
حالا در مورد نقش مدیریت محصول کسبوکار به کسبوکار (Business-to-Business - B2B) چطور؟ برعکس نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، این نوع مدیران محصول معمولا نرمافزارهای نسبتا گرونی رو فقط به چند صد یا چند هزار نفر میفروشن. همچنین احتمالا با ضربالعجلهای کوتاهتری کار میکنید، چون معاملات فروش اغلب به ضربالعجلهای خاص وابسته هستن.
هم این نقش و هم نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، نسبت به نقش بعدی، احتمال بیشتری داره که شما مسئول یه محصول یا یه قابلیت روی یک یا چند پلتفرم محدود باشید.
خب، میرسیم به سومین نوع، نقش مدیریت محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business-to-Consumer - B2C). این نقش برای کساییه که با عدم قطعیت و فشار زیاد مشکلی ندارن. این یکی از چالشبرانگیزترین نقشهای مدیریت محصوله، چون شما معمولا برای میلیونها کاربر محصول میسازید و معمولا مالکیت محصول رو هم بر عهده دارید. همچنین اگه یه چیزی خراب بشه، میتونه باعث ضرر مالی زیادی برای شرکت بشه. پس اگه شما و تیمتون یه قابلیت پر از باگ منتشر کنید و باعث بشه دهها هزار نفر از کاربرا ناراضی بشن، میتونه خیلی برای شرکت گرون تموم بشه.
علاوه بر این فشارها، فشار ناشی از انتظارات کاربران رو هم دارید و مسیر موفقیت هیچوقت کاملا مشخص نیست. لازمه که مدام در حال یادگیری و سازگاری با خواستههای در حال تغییر کاربران باشید.
خب، اینم از سه نوع اصلی نقشهای مدیریت محصول. تو جلسهی بعدی، در مورد چیزهای دیگهای که لازمه بدونید صحبت میکنیم، پس فعلا تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* مدیریت محصول (Product Management): فرایند برنامه ریزی، توسعه، راه اندازی و مدیریت محصولات برای دستیابی به اهداف سازمانی.
* مدیریت محصول داخلی (Internal Product Management): توسعه محصولاتی برای استفاده کارکنان و ذینفعان داخلی یک سازمان.
* ذینفعان (Stakeholder): افراد یا گروه هایی که در موفقیت یک پروژه یا محصول ذی نفع هستند.
* CRM (مدیریت ارتباط با مشتری): نرم افزاری که برای مدیریت تعاملات با مشتریان به کار می رود.
* B2B (کسب و کار به کسب و کار): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات بین دو شرکت به فروش می رسد.
* B2C (کسب و کار به مصرف کننده): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات به طور مستقیم به مصرف کنندگان نهایی فروخته می شود.
* قابلیت (Feature): بخشی از یک محصول نرم افزاری که یک کار خاص را انجام می دهد.
* باگ (Bug): خطایی در نرم افزار که باعث عملکرد نادرست آن می شود.
* کاربر (User): کسی که از یک محصول یا نرم افزار استفاده می کند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
حالا که با نقشهای مختلف مدیر محصول و کاری که هر کدوم انجام میدن آشنا شدیم، منطقی به نظر میرسه که کمی در موردش صحبت کنیم.
اولین نوع نقشی که میخوام در موردش صحبت کنم، مدیر محصول ابزارهای داخلی (Internal Product Manager) هست. این مدیران محصول، محصولاتی رو برای افراد درون شرکت خودتون میسازن و همه ذینفعان در این نوع نقش، داخلی هستن. این نوع نقش برای افرادی که شاید تازه تو حوزهی مدیریت محصول شروع به کار کردن میکنن، عالیه. همچنین این نقش بهتون کمک میکنه تا چیزهای زیادی در مورد تکنولوژی یاد بگیرید، چون معمولا ابزارهایی مثل نرمافزار بازاریابی، سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اینجور چیزا میسازید.
تو این نقش، احتمالا مدیریت پروژههای زیادی رو به عهده خواهید داشت و اگه یه اشتباهی کنید یا یه قابلیت باگ داشته باشه، ریسک ضرر مالی زیادی برای شرکت وجود نداره. دلیلش اینه که شما برای میلیونها نفر محصول نمیسازید، بلکه فقط برای بخشهای بازاریابی، فروش و اینجور بخشها محصول میسازید.
حالا در مورد نقش مدیریت محصول کسبوکار به کسبوکار (Business-to-Business - B2B) چطور؟ برعکس نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، این نوع مدیران محصول معمولا نرمافزارهای نسبتا گرونی رو فقط به چند صد یا چند هزار نفر میفروشن. همچنین احتمالا با ضربالعجلهای کوتاهتری کار میکنید، چون معاملات فروش اغلب به ضربالعجلهای خاص وابسته هستن.
هم این نقش و هم نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، نسبت به نقش بعدی، احتمال بیشتری داره که شما مسئول یه محصول یا یه قابلیت روی یک یا چند پلتفرم محدود باشید.
خب، میرسیم به سومین نوع، نقش مدیریت محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business-to-Consumer - B2C). این نقش برای کساییه که با عدم قطعیت و فشار زیاد مشکلی ندارن. این یکی از چالشبرانگیزترین نقشهای مدیریت محصوله، چون شما معمولا برای میلیونها کاربر محصول میسازید و معمولا مالکیت محصول رو هم بر عهده دارید. همچنین اگه یه چیزی خراب بشه، میتونه باعث ضرر مالی زیادی برای شرکت بشه. پس اگه شما و تیمتون یه قابلیت پر از باگ منتشر کنید و باعث بشه دهها هزار نفر از کاربرا ناراضی بشن، میتونه خیلی برای شرکت گرون تموم بشه.
علاوه بر این فشارها، فشار ناشی از انتظارات کاربران رو هم دارید و مسیر موفقیت هیچوقت کاملا مشخص نیست. لازمه که مدام در حال یادگیری و سازگاری با خواستههای در حال تغییر کاربران باشید.
خب، اینم از سه نوع اصلی نقشهای مدیریت محصول. تو جلسهی بعدی، در مورد چیزهای دیگهای که لازمه بدونید صحبت میکنیم، پس فعلا تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* مدیریت محصول (Product Management): فرایند برنامه ریزی، توسعه، راه اندازی و مدیریت محصولات برای دستیابی به اهداف سازمانی.
* مدیریت محصول داخلی (Internal Product Management): توسعه محصولاتی برای استفاده کارکنان و ذینفعان داخلی یک سازمان.
* ذینفعان (Stakeholder): افراد یا گروه هایی که در موفقیت یک پروژه یا محصول ذی نفع هستند.
* CRM (مدیریت ارتباط با مشتری): نرم افزاری که برای مدیریت تعاملات با مشتریان به کار می رود.
* B2B (کسب و کار به کسب و کار): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات بین دو شرکت به فروش می رسد.
* B2C (کسب و کار به مصرف کننده): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات به طور مستقیم به مصرف کنندگان نهایی فروخته می شود.
* قابلیت (Feature): بخشی از یک محصول نرم افزاری که یک کار خاص را انجام می دهد.
* باگ (Bug): خطایی در نرم افزار که باعث عملکرد نادرست آن می شود.
* کاربر (User): کسی که از یک محصول یا نرم افزار استفاده می کند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
زبان: انگلیسی
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
زبان: انگلیسی
005-Product vs Project management-subtitle.srt
7.7 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 5 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
005-Product vs Project management-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
ممکن است با خود فکر کنید که "تفاوت بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه چیست؟" در واقع، این دو حوزه کاملا مجزا از یکدیگر هستند. با این حال، مهارت مدیریت پروژه قطعا یکی از ابزارهای مورد نیاز مدیران محصول است، پس اجازه دهید به بررسی دقیقتر تفاوتهای این دو حوزه و مفهوم موفقیت در هر کدام بپردازیم.
مدیران محصول (PM) دارای اهدافی بر اساس معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) هستند و باید به آن اهداف دست یابند. اما روش رسیدن به این اهداف از پیش تعیین شده نیست. مدیر محصول با آزادی عمل بالا، استراتژی دستیابی به آن اهداف را تعیین میکند. برای درک بهتر، مثالی میزنیم. فرض کنید مدیرعامل یک شرکت تجارت الکترونیک هستید و بنده را به عنوان مدیر محصول استخدام میکنید تا نرخ تبدیل فرآیند خرید را در این سه ماه 10 درصد افزایش دهید. در این راستا، بنده میتوانم با انجام تحقیقات جامع در مورد رفتار کاربران (User Research) و تحلیل دادهها، رویکرد مناسبی برای حل این مسئله و دستیابی به هدف تعیین شده اتخاذ کنم.
با فرض مثال، ممکن است تصمیم به بازطراحی فرآیند خرید به دلیل عدم درک آسان آن توسط کاربران گرفته شود. در صورت موفقیتآمیز بودن این اقدام و دستیابی به افزایش 10 درصدی نرخ تبدیل، این پروژه موفق تلقی میشود. البته موفقیت نهایی به تحقیقات اولیه و عملکرد کل تیم بستگی دارد.
حال به سراغ نقش مدیر پروژه میرویم. یک مدیر پروژه با مدیر محصول تفاوت دارد، زیرا مسئولیت او صرفا تکمیل موفقیتآمیز یک پروژه است و نه دستیابی به یک هدف کلی. پروژهها معمولا محدودیت زمانی و بودجه مشخصی دارند. مدیران پروژه نقش حیاتی ایفا میکنند. برای نمونه، اگر مدیرعامل یک شرکت ساخت و ساز باشم، قطعا به دنبال استخدام یک مدیر پروژه با مهارت بالا خواهم بود تا بتواند به بهترین نحو به چالشهایی مانند تاخیرهای ناشی از شرایط جوی واکنش نشان دهد.
این رویکرد با رویکرد مدیریت محصول کاملا متفاوت است. مدیر محصول شبیه کسی نیست که بخواهد یک ساختمان 100 طبقه با ظرفیت 10 هزار نفر را بسازد و هر طور که میخواهد آن را پیش ببرد. زیرا، همانطور که اشاره شد، مدیران محصول و تیمهایشان در هنگام ساخت یک آسمانخراش، باید اطمینان حاصل کنند که روشی که برای انجام کار انتخاب کردهاند، کارآمد و نتیجهبخش خواهد بود.
همانطور که پیشتر ذکر شد، به عنوان مدیر محصول، قطعا نیازمند آگاهی از مهارتهای مدیریت پروژه هستید، زیرا در مراحل ابتدایی کار، تعریف ابتکارهای بالقوه آتی مستلزم بهرهگیری از این مهارتها است. در جلسات بعدی به بررسی اجزای مختلف مدیریت پروژه برای مدیران محصول در دنیای نرمافزار خواهیم پرداخت.
نکته قابل ذکر این است که مدیران پروژه در دنیای نرمافزار نیز نقش مهمی ایفا میکنند. در واقع، فراتر از ساخت آسمانخراش و پل، پروژههای مهندسی نرمافزاری متعددی وجود دارند که حضور یک مدیر پروژه در آنها کاملا ضروری است. به عنوان مثال، میتوان به ادغام پلتفرمهای فناوری دو شرکت فناوری اشاره کرد. در چنین سناریویی، نحوه ادغام از پیش مشخص شده است؛ در غیر این صورت، اساسا ادغام دو شرکت صورت نمیگرفت. با این حال، بخشهای مختلف و پیچیدهای در این فرآیند دخیل هستند که نیازمند نظارت مداوم و اطمینان از پیشرفت به موقع تک تک آنها است.
مورد دیگری که مدیریت پروژه در آن برجستهتر است، آژانسهای تبلیغاتی است. مشتریان به این آژانسها مراجعه میکنند و درخواست ساخت یک کمپین تبلیغاتی یا توسعه یک نرمافزار خاص را مطرح میکنند و در واقع، همه جزئیات محصول نهایی از پیش مشخص شده است.
تفاوت قابل توجهی بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه وجود دارد، اما همانطور که اشاره شد، نقشی که یک مدیر محصول ایفا میکند، شامل برخی جنبههای مدیریت پروژه نیز میشود. با این حال، از نظر مسیر شغلی و عناوین حرفهای، مدیران محصول مسئول دستیابی به اهداف با هر روشی پس از مشورت و همکاری با تیم خود هستند، در حالی که مدیران پروژه مسئولیت تکمیل موفقیتآمیز یک وظیفه مشخص در یک بازه زمانی و با بودجه تعیین شده را بر عهده دارند، چه در دنیای فیزیکی مانند ساخت پل یا ساختمان و چه در پروژههای نرمافزاری عظیم.
تا جلسه بعدی، بدرود.
اصطلاحات:
پست بعدی
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourse
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
ممکن است با خود فکر کنید که "تفاوت بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه چیست؟" در واقع، این دو حوزه کاملا مجزا از یکدیگر هستند. با این حال، مهارت مدیریت پروژه قطعا یکی از ابزارهای مورد نیاز مدیران محصول است، پس اجازه دهید به بررسی دقیقتر تفاوتهای این دو حوزه و مفهوم موفقیت در هر کدام بپردازیم.
مدیران محصول (PM) دارای اهدافی بر اساس معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) هستند و باید به آن اهداف دست یابند. اما روش رسیدن به این اهداف از پیش تعیین شده نیست. مدیر محصول با آزادی عمل بالا، استراتژی دستیابی به آن اهداف را تعیین میکند. برای درک بهتر، مثالی میزنیم. فرض کنید مدیرعامل یک شرکت تجارت الکترونیک هستید و بنده را به عنوان مدیر محصول استخدام میکنید تا نرخ تبدیل فرآیند خرید را در این سه ماه 10 درصد افزایش دهید. در این راستا، بنده میتوانم با انجام تحقیقات جامع در مورد رفتار کاربران (User Research) و تحلیل دادهها، رویکرد مناسبی برای حل این مسئله و دستیابی به هدف تعیین شده اتخاذ کنم.
با فرض مثال، ممکن است تصمیم به بازطراحی فرآیند خرید به دلیل عدم درک آسان آن توسط کاربران گرفته شود. در صورت موفقیتآمیز بودن این اقدام و دستیابی به افزایش 10 درصدی نرخ تبدیل، این پروژه موفق تلقی میشود. البته موفقیت نهایی به تحقیقات اولیه و عملکرد کل تیم بستگی دارد.
حال به سراغ نقش مدیر پروژه میرویم. یک مدیر پروژه با مدیر محصول تفاوت دارد، زیرا مسئولیت او صرفا تکمیل موفقیتآمیز یک پروژه است و نه دستیابی به یک هدف کلی. پروژهها معمولا محدودیت زمانی و بودجه مشخصی دارند. مدیران پروژه نقش حیاتی ایفا میکنند. برای نمونه، اگر مدیرعامل یک شرکت ساخت و ساز باشم، قطعا به دنبال استخدام یک مدیر پروژه با مهارت بالا خواهم بود تا بتواند به بهترین نحو به چالشهایی مانند تاخیرهای ناشی از شرایط جوی واکنش نشان دهد.
این رویکرد با رویکرد مدیریت محصول کاملا متفاوت است. مدیر محصول شبیه کسی نیست که بخواهد یک ساختمان 100 طبقه با ظرفیت 10 هزار نفر را بسازد و هر طور که میخواهد آن را پیش ببرد. زیرا، همانطور که اشاره شد، مدیران محصول و تیمهایشان در هنگام ساخت یک آسمانخراش، باید اطمینان حاصل کنند که روشی که برای انجام کار انتخاب کردهاند، کارآمد و نتیجهبخش خواهد بود.
همانطور که پیشتر ذکر شد، به عنوان مدیر محصول، قطعا نیازمند آگاهی از مهارتهای مدیریت پروژه هستید، زیرا در مراحل ابتدایی کار، تعریف ابتکارهای بالقوه آتی مستلزم بهرهگیری از این مهارتها است. در جلسات بعدی به بررسی اجزای مختلف مدیریت پروژه برای مدیران محصول در دنیای نرمافزار خواهیم پرداخت.
نکته قابل ذکر این است که مدیران پروژه در دنیای نرمافزار نیز نقش مهمی ایفا میکنند. در واقع، فراتر از ساخت آسمانخراش و پل، پروژههای مهندسی نرمافزاری متعددی وجود دارند که حضور یک مدیر پروژه در آنها کاملا ضروری است. به عنوان مثال، میتوان به ادغام پلتفرمهای فناوری دو شرکت فناوری اشاره کرد. در چنین سناریویی، نحوه ادغام از پیش مشخص شده است؛ در غیر این صورت، اساسا ادغام دو شرکت صورت نمیگرفت. با این حال، بخشهای مختلف و پیچیدهای در این فرآیند دخیل هستند که نیازمند نظارت مداوم و اطمینان از پیشرفت به موقع تک تک آنها است.
مورد دیگری که مدیریت پروژه در آن برجستهتر است، آژانسهای تبلیغاتی است. مشتریان به این آژانسها مراجعه میکنند و درخواست ساخت یک کمپین تبلیغاتی یا توسعه یک نرمافزار خاص را مطرح میکنند و در واقع، همه جزئیات محصول نهایی از پیش مشخص شده است.
تفاوت قابل توجهی بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه وجود دارد، اما همانطور که اشاره شد، نقشی که یک مدیر محصول ایفا میکند، شامل برخی جنبههای مدیریت پروژه نیز میشود. با این حال، از نظر مسیر شغلی و عناوین حرفهای، مدیران محصول مسئول دستیابی به اهداف با هر روشی پس از مشورت و همکاری با تیم خود هستند، در حالی که مدیران پروژه مسئولیت تکمیل موفقیتآمیز یک وظیفه مشخص در یک بازه زمانی و با بودجه تعیین شده را بر عهده دارند، چه در دنیای فیزیکی مانند ساخت پل یا ساختمان و چه در پروژههای نرمافزاری عظیم.
تا جلسه بعدی، بدرود.
اصطلاحات:
پست بعدی
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourse
آموزش جامع مدیریت محصول
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین) قسمت : 5 عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول ممکن است با خود فکر کنید که "تفاوت بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه چیست؟" در واقع، این دو حوزه کاملا مجزا از یکدیگر هستند. با این حال، مهارت مدیریت پروژه قطعا یکی از…
* Product Manager (PM): مدیر محصول. فردی که مسئولیت کلی استراتژی، توسعه و عرضه یک محصول را بر عهده دارد.
* Project Manager: مدیر پروژه. فردی که مسئولیت برنامهریزی، اجرا و تکمیل یک پروژه خاص را بر عهده دارد.
* Goal: هدف. یک نتیجه مطلوب و قابل اندازهگیری که باید به آن دست یافت.
* Metrics: معیار. شاخصی برای اندازهگیری عملکرد یا پیشرفت.
* Checkout Conversion Rate: نرخ تبدیل فرآیند خرید. درصدی از بازدیدکنندگان یک وبسایت که در نهایت فرآیند خرید را تکمیل میکنند.
* User Research: تحقیق کاربر. فرآیندی برای جمعآوری اطلاعات در مورد نیازها، رفتارها و انگیزههای کاربران.
* Timeline: جدول زمانی. فهرستی از فعالیتها و وظایف به همراه زمانبندی انجام آنها.
* Budget: بودجه. برآوردی از هزینههای مرتبط با یک پروژه یا فعالیت.
* Stakeholders: ذینفعان. افرادی یا گروههایی که به نتایج یک پروژه یا محصول علاقهمند هستند.
* Merger: ادغام. ترکیب دو یا چند شرکت یا سازمان به یک واحد واحد.
* Software Engineering Projects: پروژههای مهندسی نرمافزار. پروژههایی که شامل طراحی، توسعه و پیادهسازی نرمافزار هستند.
* Campaign: کمپین. مجموعه اقداماتی که برای دستیابی به یک هدف خاص، مانند افزایش آگاهی از برند یا فروش محصول، طراحی و اجرا میشوند.
* Key Performance Indicators (KPIs): شاخصهای کلیدی عملکرد. معیارهایی برای اندازهگیری موفقیت یک محصول یا پروژه.
* Deliverables: محصولات نهایی. نتایج قابلتحویل یک پروژه، مانند یک نرمافزار، گزارش یا ارائه.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
* Project Manager: مدیر پروژه. فردی که مسئولیت برنامهریزی، اجرا و تکمیل یک پروژه خاص را بر عهده دارد.
* Goal: هدف. یک نتیجه مطلوب و قابل اندازهگیری که باید به آن دست یافت.
* Metrics: معیار. شاخصی برای اندازهگیری عملکرد یا پیشرفت.
* Checkout Conversion Rate: نرخ تبدیل فرآیند خرید. درصدی از بازدیدکنندگان یک وبسایت که در نهایت فرآیند خرید را تکمیل میکنند.
* User Research: تحقیق کاربر. فرآیندی برای جمعآوری اطلاعات در مورد نیازها، رفتارها و انگیزههای کاربران.
* Timeline: جدول زمانی. فهرستی از فعالیتها و وظایف به همراه زمانبندی انجام آنها.
* Budget: بودجه. برآوردی از هزینههای مرتبط با یک پروژه یا فعالیت.
* Stakeholders: ذینفعان. افرادی یا گروههایی که به نتایج یک پروژه یا محصول علاقهمند هستند.
* Merger: ادغام. ترکیب دو یا چند شرکت یا سازمان به یک واحد واحد.
* Software Engineering Projects: پروژههای مهندسی نرمافزار. پروژههایی که شامل طراحی، توسعه و پیادهسازی نرمافزار هستند.
* Campaign: کمپین. مجموعه اقداماتی که برای دستیابی به یک هدف خاص، مانند افزایش آگاهی از برند یا فروش محصول، طراحی و اجرا میشوند.
* Key Performance Indicators (KPIs): شاخصهای کلیدی عملکرد. معیارهایی برای اندازهگیری موفقیت یک محصول یا پروژه.
* Deliverables: محصولات نهایی. نتایج قابلتحویل یک پروژه، مانند یک نرمافزار، گزارش یا ارائه.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 6
عنوان: یک روز در زندگی مدیر محصول
زبان: انگلیسی
قسمت : 6
عنوان: یک روز در زندگی مدیر محصول
زبان: انگلیسی
006-A day in the life-subtitle.srt
6.4 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 6 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
006-A day in the life-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 6
عنوان: یک روز در زندگی مدیر محصول
میخوام یه توضیح سریع در مورد فعالیتهای روزمره یک مدیر محصول بدم. پس ساعت به ساعت یه روز معمولی از کار خودم رو براتون تعریف میکنم.
اولین کاری که انجام میدم چک کردن ایمیلها و اخبار حوزهی تکنولوژی هست. برای یه مدیر محصول، بهروز موندن توی صنعت خیلی مهمه. حدود یک ساعت بعد، یعنی ساعت ۱۰ صبح، به داشبورد معیارهای تیممون نگاه میاندازم و دنبال هر رفتار غیرمنتظرهای در مقایسه با گزارشهای انتشارمون میگردم. اگه یه چیز عجیبی تو معیارها دیده بشه، اونم تو جهتی که فکر نمیکنیم بهینه باشه، کاری که میکنیم اینه که فقط به چیزایی که تو انتشارهای اخیر اتفاق افتاده نگاهی میندازیم. تو همین موقع، میرم سراغ بررسی بازخورد مشتریها از ایمیلها به تیم پشتیبانی جامعهمون تا ببینم چه مشکلاتی داشتن یا اگه بازخوردی برای ما دارن.
حدود یک ساعت بعد، یعنی ساعت ۱۱ صبح، جلسهی ایستادهی تیمیمون رو داریم. کل تیم با هم جمع میشیم، به تختهی اسپرینت و کارهای عقبمونده نگاه میکنیم و بعد هر کدوممون میگیم که روی چه چیزی کار میکنییم، چی رو اخیراً تموم کردیم و آیا هیچ مانعی وجود داره یا نه. همچنین سعی میکنم به تیمم، یعنی مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنم، بگم که معیارها اخیراً چطور بوده. میدونید، اینکه صبح اون روز خوب بودن یا بد و اینکه هیچ نکتهی جالب و قابل توجهی تو نظرات راجع به محصول وجود داره یا نه. این موضوع به خصوص در مواقعی اهمیت پیدا میکنه که تیم ما یه انتشار جدید داشته باشه و همه مشتاق باشن ببینن چی شده.
این جلسهی ایستاده تا حدود ۱۱:۱۵ ادامه پیدا میکنه چون فقط یه جلسهی ۱۰-۱۵ دقیقهای هست. بعد از اون، با طراح تیم دربارهی مشکلات کاربران و آخرین بازخوردها صحبت میکنم. شاید حتی برای طراحی راهحلهایی که به فکرشون میرسیم به تختهی سفید بریم یا روی چیزایی که قبلاً ایدهپردازی کردیم کار کنیم.
بعد از ظهر، حدود ساعت ۱۲، با استفاده از ابزار مدیریت پروژه جِـرا (Jira) روی نوشتن داستانهای کاربر (user stories) و وارد کردن الزامات (requirements) یا وایرفریمهای (wireframes) طراح به اون بخشها کار میکنم. ساعت ۱:۰۰، به سراغ تست نسخهی آزمایشی (alpha release) جدید موبایل برای قابلیت جدیدمون میرم. آلفا قبل از بتا میاد و بعداً تو دوره بیشتر دربارهش صحبت میکنیم. این نسخه رو روی اندروید و iOS تست میکنم.
از ساعت ۲ بعد از ظهر به بعد، کارهایی که انجام میدم بسته به روز میتونه خیلی متغیر باشه. اینا چند نمونه از کارهایی هستن که ممکنه انجام بدم:
* جلسهی برنامهریزی یا مرتبسازی اسپرینت یا جلسهی بازنگری (retrospective) دربارهی اسپرینت قبلی با تیم.
* جلسه با مدیران محصول دیگه یا ذینفعان (stakeholders) از بخشهای دیگه.
* جلسهی دورهمی با تیم علم داده برای کمک به طراح و خودم جهت پیدا کردن راهحلهای مناسب برای تکرار بعدی.
* شرکت در تست کاربر برای قابلیتهای جدید یا ارائهی آمار و ارقام به مدیران، سرمایهگذاران یا مدیران محصول دیگه.
* گاهی اوقات با تیم کار میکنیم تا یک دستاورد اخیر رو به کل شرکت ارائه بدیم. این فرصتیه برای اینکه تیم بتونه دمو بده و کل شرکت بتونه بازخوردشون رو ارائه بدن.
همونطور که میبینید، واقعاً یه روز معمولی برای یه مدیر محصول وجود نداره و هیچوقت خستهکننده نمیشه. اما یه سری کارها مثل چک کردن اخبار صنعت و معیارها و جلسهی ایستاده با تیم هیچوقت تغییر نمیکنه. تو ویدیوی بعدی میبینمتون!
اصطلاحات:
* Industry News: اخبار صنعت. جدیدترین رویدادها و پیشرفتها در یک حوزهی خاص.
* Metrics Dashboard: داشبورد معیارها. نمایهای که در آن معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) قابل مشاهده و ردیابی هستند.
* Release Logs: گزارشهای انتشار.
گزارشهای انتشار (Release Logs) اسنادی هستند که جزئیات تغییرات اعمال شده در یک محصول یا خدمات را در طول زمان ثبت میکنند. این گزارشها برای ذینفعان مختلف، از جمله توسعهدهندگان، تستکنندگان، کاربران نهایی و مدیران محصول، مفید هستند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 6
عنوان: یک روز در زندگی مدیر محصول
میخوام یه توضیح سریع در مورد فعالیتهای روزمره یک مدیر محصول بدم. پس ساعت به ساعت یه روز معمولی از کار خودم رو براتون تعریف میکنم.
اولین کاری که انجام میدم چک کردن ایمیلها و اخبار حوزهی تکنولوژی هست. برای یه مدیر محصول، بهروز موندن توی صنعت خیلی مهمه. حدود یک ساعت بعد، یعنی ساعت ۱۰ صبح، به داشبورد معیارهای تیممون نگاه میاندازم و دنبال هر رفتار غیرمنتظرهای در مقایسه با گزارشهای انتشارمون میگردم. اگه یه چیز عجیبی تو معیارها دیده بشه، اونم تو جهتی که فکر نمیکنیم بهینه باشه، کاری که میکنیم اینه که فقط به چیزایی که تو انتشارهای اخیر اتفاق افتاده نگاهی میندازیم. تو همین موقع، میرم سراغ بررسی بازخورد مشتریها از ایمیلها به تیم پشتیبانی جامعهمون تا ببینم چه مشکلاتی داشتن یا اگه بازخوردی برای ما دارن.
حدود یک ساعت بعد، یعنی ساعت ۱۱ صبح، جلسهی ایستادهی تیمیمون رو داریم. کل تیم با هم جمع میشیم، به تختهی اسپرینت و کارهای عقبمونده نگاه میکنیم و بعد هر کدوممون میگیم که روی چه چیزی کار میکنییم، چی رو اخیراً تموم کردیم و آیا هیچ مانعی وجود داره یا نه. همچنین سعی میکنم به تیمم، یعنی مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنم، بگم که معیارها اخیراً چطور بوده. میدونید، اینکه صبح اون روز خوب بودن یا بد و اینکه هیچ نکتهی جالب و قابل توجهی تو نظرات راجع به محصول وجود داره یا نه. این موضوع به خصوص در مواقعی اهمیت پیدا میکنه که تیم ما یه انتشار جدید داشته باشه و همه مشتاق باشن ببینن چی شده.
این جلسهی ایستاده تا حدود ۱۱:۱۵ ادامه پیدا میکنه چون فقط یه جلسهی ۱۰-۱۵ دقیقهای هست. بعد از اون، با طراح تیم دربارهی مشکلات کاربران و آخرین بازخوردها صحبت میکنم. شاید حتی برای طراحی راهحلهایی که به فکرشون میرسیم به تختهی سفید بریم یا روی چیزایی که قبلاً ایدهپردازی کردیم کار کنیم.
بعد از ظهر، حدود ساعت ۱۲، با استفاده از ابزار مدیریت پروژه جِـرا (Jira) روی نوشتن داستانهای کاربر (user stories) و وارد کردن الزامات (requirements) یا وایرفریمهای (wireframes) طراح به اون بخشها کار میکنم. ساعت ۱:۰۰، به سراغ تست نسخهی آزمایشی (alpha release) جدید موبایل برای قابلیت جدیدمون میرم. آلفا قبل از بتا میاد و بعداً تو دوره بیشتر دربارهش صحبت میکنیم. این نسخه رو روی اندروید و iOS تست میکنم.
از ساعت ۲ بعد از ظهر به بعد، کارهایی که انجام میدم بسته به روز میتونه خیلی متغیر باشه. اینا چند نمونه از کارهایی هستن که ممکنه انجام بدم:
* جلسهی برنامهریزی یا مرتبسازی اسپرینت یا جلسهی بازنگری (retrospective) دربارهی اسپرینت قبلی با تیم.
* جلسه با مدیران محصول دیگه یا ذینفعان (stakeholders) از بخشهای دیگه.
* جلسهی دورهمی با تیم علم داده برای کمک به طراح و خودم جهت پیدا کردن راهحلهای مناسب برای تکرار بعدی.
* شرکت در تست کاربر برای قابلیتهای جدید یا ارائهی آمار و ارقام به مدیران، سرمایهگذاران یا مدیران محصول دیگه.
* گاهی اوقات با تیم کار میکنیم تا یک دستاورد اخیر رو به کل شرکت ارائه بدیم. این فرصتیه برای اینکه تیم بتونه دمو بده و کل شرکت بتونه بازخوردشون رو ارائه بدن.
همونطور که میبینید، واقعاً یه روز معمولی برای یه مدیر محصول وجود نداره و هیچوقت خستهکننده نمیشه. اما یه سری کارها مثل چک کردن اخبار صنعت و معیارها و جلسهی ایستاده با تیم هیچوقت تغییر نمیکنه. تو ویدیوی بعدی میبینمتون!
اصطلاحات:
* Industry News: اخبار صنعت. جدیدترین رویدادها و پیشرفتها در یک حوزهی خاص.
* Metrics Dashboard: داشبورد معیارها. نمایهای که در آن معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) قابل مشاهده و ردیابی هستند.
* Release Logs: گزارشهای انتشار.
گزارشهای انتشار (Release Logs) اسنادی هستند که جزئیات تغییرات اعمال شده در یک محصول یا خدمات را در طول زمان ثبت میکنند. این گزارشها برای ذینفعان مختلف، از جمله توسعهدهندگان، تستکنندگان، کاربران نهایی و مدیران محصول، مفید هستند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
آموزش جامع مدیریت محصول
006-A day in the life-subtitle.srt
* User Problems: مشکلات کاربران. موانعی که کاربران در هنگام استفاده از یک محصول یا خدمات با آنها مواجه میشوند.
* Feedback: بازخورد. نظرات و پیشنهادات کاربران در مورد یک محصول یا خدمات.
* Sprint Board: تختهی اسپرینت. ابزاری برای سازماندهی و مدیریت وظایف در یک دورهی زمانی کوتاه (معمولاً 1 تا 2 هفته).
* Backlog: کارهای عقبمانده. فهرستی از وظایف و فعالیتهایی که باید در آینده انجام شوند.
* User Stories: داستانهای کاربر. شرح مختصری از یک قابلیت یا وظیفه از دیدگاه کاربر.
* Requirements: الزامات. مشخصات و معیارهایی که یک محصول یا خدمات باید برآورده کند.
* Wireframes: وایرفریمها. طرحهای اولیه و ساده از رابط کاربری (UI) یک محصول یا خدمات.
* Alpha Release: نسخهی آزمایشی. نسخهای از یک محصول یا خدمات که برای تست داخلی و رفع اشکال اولیه استفاده میشود.
* Beta Release: نسخهی بتا. نسخهای از یک محصول یا خدمات که برای تست عمومی و دریافت بازخورد از کاربران نهایی استفاده میشود.
* Jira: جِـرا. یک ابزار مدیریت پروژه محبوب که برای برنامهریزی، ردیابی و مدیریت وظایف استفاده میشود.
* Sprint Planning: برنامهریزی اسپرینت. فرآیندی برای تعیین وظایف و اهداف یک دورهی اسپرینت.
* Sprint Grooming: مرتبسازی اسپرینت. فرآیندی برای اولویتبندی و پالایش وظایف در یک دورهی اسپرینت.
* Retrospective: جلسهی بازنگری. جلسهای برای بررسی عملکرد تیم در یک دورهی اسپرینت و شناسایی نقاط قوت و ضعف.
* Data Science Team: تیم علم داده. تیمی از متخصصان که از دادهها برای تجزیه و تحلیل، پیشبینی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
* User Testing: تست کاربر. فرآیندی برای مشاهده و ارزیابی نحوهی تعامل کاربران با یک محصول یا خدمات.
* Metrics Milestones: آمار و ارقام کلیدی. معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) که باید در نقاط خاصی از زمان به آنها دست یافت.
* Executives: مدیران ارشد. افرادی که در سطوح بالای یک سازمان کار میکنند و مسئول تصمیمگیریهای استراتژیک هستند.
* Investors: سرمایهگذاران. افرادی یا سازمانهایی که در یک شرکت یا پروژه سرمایهگذاری میکنند.
* Product Demo: دمو محصول. ارائهای که در آن قابلیتها و مزایای یک محصول به مخاطبان نشان داده میشود.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
* Feedback: بازخورد. نظرات و پیشنهادات کاربران در مورد یک محصول یا خدمات.
* Sprint Board: تختهی اسپرینت. ابزاری برای سازماندهی و مدیریت وظایف در یک دورهی زمانی کوتاه (معمولاً 1 تا 2 هفته).
* Backlog: کارهای عقبمانده. فهرستی از وظایف و فعالیتهایی که باید در آینده انجام شوند.
* User Stories: داستانهای کاربر. شرح مختصری از یک قابلیت یا وظیفه از دیدگاه کاربر.
* Requirements: الزامات. مشخصات و معیارهایی که یک محصول یا خدمات باید برآورده کند.
* Wireframes: وایرفریمها. طرحهای اولیه و ساده از رابط کاربری (UI) یک محصول یا خدمات.
* Alpha Release: نسخهی آزمایشی. نسخهای از یک محصول یا خدمات که برای تست داخلی و رفع اشکال اولیه استفاده میشود.
* Beta Release: نسخهی بتا. نسخهای از یک محصول یا خدمات که برای تست عمومی و دریافت بازخورد از کاربران نهایی استفاده میشود.
* Jira: جِـرا. یک ابزار مدیریت پروژه محبوب که برای برنامهریزی، ردیابی و مدیریت وظایف استفاده میشود.
* Sprint Planning: برنامهریزی اسپرینت. فرآیندی برای تعیین وظایف و اهداف یک دورهی اسپرینت.
* Sprint Grooming: مرتبسازی اسپرینت. فرآیندی برای اولویتبندی و پالایش وظایف در یک دورهی اسپرینت.
* Retrospective: جلسهی بازنگری. جلسهای برای بررسی عملکرد تیم در یک دورهی اسپرینت و شناسایی نقاط قوت و ضعف.
* Data Science Team: تیم علم داده. تیمی از متخصصان که از دادهها برای تجزیه و تحلیل، پیشبینی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
* User Testing: تست کاربر. فرآیندی برای مشاهده و ارزیابی نحوهی تعامل کاربران با یک محصول یا خدمات.
* Metrics Milestones: آمار و ارقام کلیدی. معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) که باید در نقاط خاصی از زمان به آنها دست یافت.
* Executives: مدیران ارشد. افرادی که در سطوح بالای یک سازمان کار میکنند و مسئول تصمیمگیریهای استراتژیک هستند.
* Investors: سرمایهگذاران. افرادی یا سازمانهایی که در یک شرکت یا پروژه سرمایهگذاری میکنند.
* Product Demo: دمو محصول. ارائهای که در آن قابلیتها و مزایای یک محصول به مخاطبان نشان داده میشود.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 7
عنوان: چرا مدیریت محصول فوق العاده است؟
زبان: انگلیسی
قسمت : 7
عنوان: چرا مدیریت محصول فوق العاده است؟
زبان: انگلیسی
007-Why product management is awesome-subtitle.srt
582 B
زیرنویس انگلیسی قسمت 7 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
007-Why product management is awesome-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 7
عنوان: چرا مدیریت محصول فوق العاده است؟
میخوام کمی در مورد اینکه چرا یادگیری مدیریت محصول اینقدر عالیه و چرا باید اینقدر برای شرکت در این دوره هیجانزده باشید صحبت کنم. مدیریت محصول به راحتی یکی از باحالترین و سرگرمکنندهترین موقعیتهایی هست که میتونید توی یه شرکت تکنولوژی یا حتی هر شرکت دیگهای داشته باشید. چرا؟ مدیران محصول، قطبهای ارتباطی و همهفنحریف ما هستن. کار اونها اینه که در مورد خیلی چیزا اطلاعات داشته باشن، و گاهی اوقات بسته به چیزی که روش کار میکنن، در مورد حوزههای خیلی خاصی هم دانش عمیقی پیدا کنن. مدیران محصول همچنین میتونن به طور مستقیم روی تک تک بخشهای کسبوکار تأثیر بذارن و با تمام افراد کلیدی توی هر تیم، از بازاریابی و فروش گرفته تا بخش حقوقی و مهندسی و حتی طراحی و تا مدیران ارشد و اغلب اوقات سرمایهگذاران یا اعضای هیئت مدیره، ارتباط داشته باشن.
برای تکمیل شدن ماجرا، مدیران محصول پتانسیل شغلی فوقالعادهای دارن و حتی حقوقشون هم تو صنعت تکنولوژی همسطح مهندسا هست.
موضوع مدیریت محصول یه موضوع خیلی گسترده است. این موضوع به سادگی و سرراستبودن خیلی از موضوعات دیگه نیست. این یه دورهی آموزشی طولانی هست، صرفاً به این دلیل که خود موضوع حجیمه و من میخوام مطمئن بشم که شما تا جایی که ممکنه همه چیز رو درک کنید.
بعد از اینکه این دوره رو تموم کنید، درک خیلی عمیقی از مدیریت محصول به طور کلی، انواع مختلف مدیریت محصول، جزئیات مدیریت محصول، فعالیتهای روزانهی یه مدیر محصول، فوت و فن سنجهها، تکنولوژیهای مختلف، نحوهی برقراری ارتباط با افراد مختلف توی شرکت، شامل مهندسا، طراحا و مدیران ارشد، پیدا میکنید. ما حتی به شما تو جستجوی کار، رزومه و مصاحبه هم کمک میکنیم. اگه به دنبال به دست آوردن اولین شغل خودتون به عنوان یه مدیر محصول هستید، تا آخر این دوره، چه کارآفرین باشید، چه یه مدیر محصول مشتاق و چه یه مدیر محصول فعلی که به دنبال کسب مهارتهای بیشتر هستید، ابزارهای لازم برای ارتقای شغلی خودتون رو در اختیار خواهید داشت. تو جلسه بعدی، مستقیم میریم سراغ تعریف مدیریت محصول و شروع میکنیم.
اصطلاحات:
* Awesome: عالی، فوقالعاده
* Communications Hubs: قطبهای ارتباطی. افرادی که نقش مرکزی در برقراری ارتباط بین تیمهای مختلف را ایفا میکنند.
* Jack of All Trades: همهفنحریف. فردی که مهارتهای گستردهای در بسیاری از زمینهها دارد.
* Affect: تاثیر، اثر
* Key Person: فرد کلیدی. فردی که نقش مهمی در یک تیم یا سازمان ایفا میکند.
* Metrics: سنجهها. معیارهایی برای اندازهگیری عملکرد یا پیشرفت.
* Ins and Outs: فوت و فن. جزئیات و نکات ریز یک موضوع.
* Resume: رزومه. سندی که حاوی سوابق تحصیلی، تجربی و مهارتی یک فرد است.
* Aspiring: مشتاق، جاهطلب. فردی که علاقهی زیادی به دستیابی به یک هدف خاص دارد.
* Product Manager: مدیر محصول. فردی که مسئولیت کلی استراتژی، توسعه و عرضه یک محصول را بر عهده دارد.
* Tech Company: شرکت تکنولوژی. شرکتی که در زمینه توسعه و ارائه محصولات یا خدمات مبتنی بر فناوری فعالیت میکند.
* Marketing: بازاریابی. فرآیندی برای معرفی و فروش محصولات یا خدمات به مشتریان.
* Sales: فروش. فرآیندی برای مبادله کالا یا خدمات با پول.
* Legal: حقوقی. مربوط به قوانین و مقررات.
* Engineering: مهندسی. فرآیند طراحی، ساخت و نگهداری سیستمها و سازهها.
* Design: طراحی. فرآیند خلق ایدهها و تبدیل آنها به محصولات یا خدمات قابل استفاده.
* Executives: مدیران ارشد. افرادی که در سطوح بالای یک سازمان کار میکنند و مسئول تصمیمگیریهای استراتژیک هستند.
* Investors: سرمایهگذاران. افرادی یا سازمانهایی که در یک شرکت یا پروژه سرمایهگذاری میکنند.
* Board Members: اعضای هیئت مدیره. افرادی که بر عملکرد یک شرکت نظارت میکنند و تصمیمات مهمی را اتخاذ میکنند.
* Cut and Dry: خشک و خالی، سرراست. موضوعی که پیچیده یا مبهم نیست.
* Entrepreneur: کارآفرین. فردی که ایدههای جدیدی را برای کسبوکار خود آغاز و اجرا میکند.
* Skill: مهارت. توانایی انجام یک کار خاص به طور ماهرانه.
* Career Level: سطح شغلی. موقعیتی در یک سازمان که با مسئولیتها و حقوق خاصی همراه است.
* Lecture: جلسه درس. جلسهای که در آن یک متخصص در مورد موضوعی خاص به دانشآموزان یا دانشجویان تدریس میکند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 7
عنوان: چرا مدیریت محصول فوق العاده است؟
میخوام کمی در مورد اینکه چرا یادگیری مدیریت محصول اینقدر عالیه و چرا باید اینقدر برای شرکت در این دوره هیجانزده باشید صحبت کنم. مدیریت محصول به راحتی یکی از باحالترین و سرگرمکنندهترین موقعیتهایی هست که میتونید توی یه شرکت تکنولوژی یا حتی هر شرکت دیگهای داشته باشید. چرا؟ مدیران محصول، قطبهای ارتباطی و همهفنحریف ما هستن. کار اونها اینه که در مورد خیلی چیزا اطلاعات داشته باشن، و گاهی اوقات بسته به چیزی که روش کار میکنن، در مورد حوزههای خیلی خاصی هم دانش عمیقی پیدا کنن. مدیران محصول همچنین میتونن به طور مستقیم روی تک تک بخشهای کسبوکار تأثیر بذارن و با تمام افراد کلیدی توی هر تیم، از بازاریابی و فروش گرفته تا بخش حقوقی و مهندسی و حتی طراحی و تا مدیران ارشد و اغلب اوقات سرمایهگذاران یا اعضای هیئت مدیره، ارتباط داشته باشن.
برای تکمیل شدن ماجرا، مدیران محصول پتانسیل شغلی فوقالعادهای دارن و حتی حقوقشون هم تو صنعت تکنولوژی همسطح مهندسا هست.
موضوع مدیریت محصول یه موضوع خیلی گسترده است. این موضوع به سادگی و سرراستبودن خیلی از موضوعات دیگه نیست. این یه دورهی آموزشی طولانی هست، صرفاً به این دلیل که خود موضوع حجیمه و من میخوام مطمئن بشم که شما تا جایی که ممکنه همه چیز رو درک کنید.
بعد از اینکه این دوره رو تموم کنید، درک خیلی عمیقی از مدیریت محصول به طور کلی، انواع مختلف مدیریت محصول، جزئیات مدیریت محصول، فعالیتهای روزانهی یه مدیر محصول، فوت و فن سنجهها، تکنولوژیهای مختلف، نحوهی برقراری ارتباط با افراد مختلف توی شرکت، شامل مهندسا، طراحا و مدیران ارشد، پیدا میکنید. ما حتی به شما تو جستجوی کار، رزومه و مصاحبه هم کمک میکنیم. اگه به دنبال به دست آوردن اولین شغل خودتون به عنوان یه مدیر محصول هستید، تا آخر این دوره، چه کارآفرین باشید، چه یه مدیر محصول مشتاق و چه یه مدیر محصول فعلی که به دنبال کسب مهارتهای بیشتر هستید، ابزارهای لازم برای ارتقای شغلی خودتون رو در اختیار خواهید داشت. تو جلسه بعدی، مستقیم میریم سراغ تعریف مدیریت محصول و شروع میکنیم.
اصطلاحات:
* Awesome: عالی، فوقالعاده
* Communications Hubs: قطبهای ارتباطی. افرادی که نقش مرکزی در برقراری ارتباط بین تیمهای مختلف را ایفا میکنند.
* Jack of All Trades: همهفنحریف. فردی که مهارتهای گستردهای در بسیاری از زمینهها دارد.
* Affect: تاثیر، اثر
* Key Person: فرد کلیدی. فردی که نقش مهمی در یک تیم یا سازمان ایفا میکند.
* Metrics: سنجهها. معیارهایی برای اندازهگیری عملکرد یا پیشرفت.
* Ins and Outs: فوت و فن. جزئیات و نکات ریز یک موضوع.
* Resume: رزومه. سندی که حاوی سوابق تحصیلی، تجربی و مهارتی یک فرد است.
* Aspiring: مشتاق، جاهطلب. فردی که علاقهی زیادی به دستیابی به یک هدف خاص دارد.
* Product Manager: مدیر محصول. فردی که مسئولیت کلی استراتژی، توسعه و عرضه یک محصول را بر عهده دارد.
* Tech Company: شرکت تکنولوژی. شرکتی که در زمینه توسعه و ارائه محصولات یا خدمات مبتنی بر فناوری فعالیت میکند.
* Marketing: بازاریابی. فرآیندی برای معرفی و فروش محصولات یا خدمات به مشتریان.
* Sales: فروش. فرآیندی برای مبادله کالا یا خدمات با پول.
* Legal: حقوقی. مربوط به قوانین و مقررات.
* Engineering: مهندسی. فرآیند طراحی، ساخت و نگهداری سیستمها و سازهها.
* Design: طراحی. فرآیند خلق ایدهها و تبدیل آنها به محصولات یا خدمات قابل استفاده.
* Executives: مدیران ارشد. افرادی که در سطوح بالای یک سازمان کار میکنند و مسئول تصمیمگیریهای استراتژیک هستند.
* Investors: سرمایهگذاران. افرادی یا سازمانهایی که در یک شرکت یا پروژه سرمایهگذاری میکنند.
* Board Members: اعضای هیئت مدیره. افرادی که بر عملکرد یک شرکت نظارت میکنند و تصمیمات مهمی را اتخاذ میکنند.
* Cut and Dry: خشک و خالی، سرراست. موضوعی که پیچیده یا مبهم نیست.
* Entrepreneur: کارآفرین. فردی که ایدههای جدیدی را برای کسبوکار خود آغاز و اجرا میکند.
* Skill: مهارت. توانایی انجام یک کار خاص به طور ماهرانه.
* Career Level: سطح شغلی. موقعیتی در یک سازمان که با مسئولیتها و حقوق خاصی همراه است.
* Lecture: جلسه درس. جلسهای که در آن یک متخصص در مورد موضوعی خاص به دانشآموزان یا دانشجویان تدریس میکند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses