Telegram Web Link
قسمت: 25
عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

بخش اول:

بیایید هوش بازار خود را روشن کنیم و شروع به یافتن برخی رقبا کنیم. ما نمی‌توانیم مجسمه زیبای یونانی یک زن بدون بازو را بتراشیم. همیشه بدون بازو مگر اینکه یک سنگ بزرگ داشته باشیم. استعاره وحشتناک. بله، احتمالاً. اما فکر می‌کنم می‌دانید منظورم چیست. ما ابتدا باید تمام انرژی خود را صرف ساختن لیستی از رقبا بالقوه کنیم. و هنگامی که این لیست را داشتیم، می‌توانیم شروع به تراشیدن و کنده‌کاری کنیم. و تصمیمات حیاتی را که باید به عنوان مدیر محصول اتخاذ کنیم، اتخاذ کنیم. باشه، بیایید شروع کنیم. و گام اول، احتمالاً نمی‌توانید حدس بزنید. در واقع، مرحله اول برای این، ضبط است. حالا منظورم از ضبط چیست؟ خوب، ما باید روشی برای ثبت رقبایی که پیدا می‌کنیم تنظیم کنیم. این کار را حتی قبل از شروع جستجوی اولین رقیب خود انجام دهید، هر چه از Evernote، Google Docs، یک تکه کاغذ استفاده می‌کنید. حتی می‌توانید با سیری صحبت کنید و آن را برای شما ضبط کنید. شما فقط به چیزی نیاز دارید که تنظیم شده باشد. برای کسانی از شما که می‌خواهند همراه من باشند و هر کاری که من انجام می‌دهم را انجام دهند، یک Google sheet باز کنید. این چیزی است که من استفاده خواهم کرد. یا اگر می‌خواهید از Excel استفاده کنید. و من فقط ستون A را با رقبایی که پیدا می‌کنیم پر می‌کنم. چرا آنها را آنجا قرار می‌دهم؟ بعداً متوجه خواهید شد. و اولین کاری که می‌خواهم روی این لیست انجام دهم این است که آن را به دو دسته تقسیم کنم، شناخته شده و ناشناخته. بنابراین اولین مورد شناخته شده است. و سپس 5 فضای خالی خواهم گذاشت. ناشناخته را توضیح خواهم داد. اکنون برای دسته بالا، می‌توانید هر تعداد که می‌خواهید صادق باشید قرار دهید. و اگر بیش از پنج نقطه نیاز دارید، به هر حال می‌توانید همه چیز را به پایین منتقل کنید. اما آیا می‌دانید منظورم از شناخته شده چیست؟ خوب، اگر یک مدیر محصول هستید، احتمالاً در یک شرکت کار می‌کنید و این شرکت احتمالاً قبلاً تأسیس شده است. در چنین سناریویی، احتمالاً بزرگترین رقبای خود را می‌شناسید. اینها افرادی هستند که احتمالاً در خواب در مورد آنها غر می‌زنید و نظریه‌پردازی می‌کنید که در مورد آنها با کارمندان دیگر خود صحبت می‌کنید. اینها افرادی هستند که وقتی با ماشین خود رانندگی می‌کنید، به دلیل عصبانی شدن از شنیدن تبلیغ آنها در رادیو، منحرف می‌شوید. شما باید اینها را بدانید. بنابراین اینها را بنویسید. این به شما یک مزیت می‌دهد.

* Market Intelligence: اطلاعاتی درباره بازار، رقبا، مشتریان و روندها که برای تصمیم‌گیری تجاری استفاده می‌شود.
* Competitor Analysis: فرآیند بررسی و ارزیابی رقبا برای درک نقاط قوت، نقاط ضعف، استراتژی‌ها و مزیت‌های رقابتی آنها.
* Capture: عمل جمع‌آوری و ثبت اطلاعات.
* Known Competitors: رقبایی که به طور واضح شناسایی شده‌اند و در بازار فعالیت می‌کنند.
* Unknown Competitors: رقبایی که ممکن است کمتر شناخته شده باشند یا تازه وارد بازار شده باشند.
* Leg Up: یک مزیت یا برتری نسبت به دیگران.

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
قسمت: 25
عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

بخش دوم:

خب، افرادی که این کار را به عنوان یک کارآفرین انجام می‌دهند، این را نمی‌دانید، بنابراین. احتمالاً یک دسته شناخته شده نخواهید داشت. حالا، اگر در شرکتی هستید و رقبای شناخته شده خود را نمی‌شناسید، ۱. اجازه ندهید رئیس‌تان بفهمد و ۲. سعی کنید تا حد امکان سریع این موضوع را بفهمید و اجازه ندهید کسی بداند که شما این را نمی‌دانید. من به شما یک نکته سریع می‌دهم تا این را در حدود ۴ ثانیه پیدا کنید. دومی و دوم اینکه به google.com بروید. ثانیه دوم و سوم و چهارم. تنها کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که نام شرکت خود را تایپ کنید و سپس کلمه «در مقابل» را بنویسید. بنابراین، اگر از شرکت GoPro استفاده می‌کردم، می‌گفتم GoPro در مقابل. آنجا را نگاه کنید. سونی اساساً به این سوال برای من پاسخ داده است، یا حداقل در پیشنهادات جستجو یک شروع به کار به من داده است. گوگل به من می‌گوید که GoPro با سونی و کانن رقابت می‌کند، و اگر جستجو می‌کردم، می‌توانستم موارد بیشتری را پیدا کنم. به نظر می‌رسد chow me و contour و غیره و غیره وجود دارد. عالی، متوجه شدید. حالا شناخته‌شده‌های خود را همانجا قرار دهید، هرچند تعدادشان باشد. و در بخش بعدی، جایی که می‌خواهیم بیرون برویم و شروع به جستجوی مواردی کنیم که ممکن است از آنها آگاه نباشیم. اینها کسانی هستند که به نوعی در بوته‌ها پنهان شده‌اند. و همانطور که آنها را جمع آوری می کنیم، فقط آنها را تایپ می کنیم و مانند درمانگر خود، هیچ قضاوتی در مورد آنها انجام نمی دهیم. ما فقط آنها را جمع آوری می کنیم، شناخته شده و ناشناخته.

پس دقیقاً چگونه به دنبال رقبای ناشناخته می گردیم؟ خوب، راهی که برای این کار انجام می دهید این است که روی مشکلات تمرکز کنید، نه مشکلات خودتان، دمدمی مزاج. من در مورد مشکلات مشتریان شما صحبت می کنم. شما احتمالاً تا این مرحله از دوره این را فهمیده‌اید، زیرا ما بارها و بارها این را گفته‌ایم. همه ایده‌ها، محصولات و ویژگی‌ها همگی از حل یک مشکل برای کسی نشأت می‌گیر*گیرند*. حتی بیهوده‌ترین چیزهایی که وجود دارند، اگر بنشینید و به اندازه کافی در مورد آنها فکر کنید، باز هم مشکلی را حل می‌کنند. بنابراین، کاری که باید انجام دهید این است که فقط متوقف شوید، محصول یا ویژگی مورد نظر را بردارید. که ارزیابی می کنید و به این سوال پاسخ دهید که این چه مشکلی را حل می کند؟ و سپس، هنگامی که این را متوجه شدید، به این سوال پاسخ دهید که برای چه کسی. حالا یک نکته حرفه ای، کاربران من را در بخش دوم قرار ندهید زیرا به این ترتیب دید تونلی پیدا می کنید و در نهایت فقط اشتباه می کنید. ما باید از آن خاص‌تر شویم. پس بیایید آن را با یک مثال انجام دهیم و از GoPro استفاده کنیم زیرا آنها یکی از کیسه بوکس مورد علاقه من هستند. چه مشکلی را GoPro Hero Black 4 حل می کند؟ خوب، مشکلی که حل می کند احتمالاً این است که مردم می خواهند توالی اکشن یا فیلم هایی را فیلمبرداری کنند که شامل اشیاء متحرک، اتومبیل، پاراگلایدر، چتربازی، و غیره باشد. و برنامه های کاربردی سنتی برای آن مناسب نیستند.


* Entrepreneur: کارآفرین
* Head Start: یک شروع قوی یا یک مزیت اولیه
* Tunnel Vision: دید تونلی، وضعیتی که در آن فرد تنها بر یک جنبه از یک موضوع تمرکز می کند و همه چیزهای دیگر را نادیده می گیرد.
* Pro Tip: یک نکته حرفه ای یا توصیه ای از یک متخصص
* Punching Bag: کیسه بوکس، در اینجا به معنی "چیزی که مورد انتقاد شدید قرار می گیرد" استفاده شده است.
* Action Sequence: توالی اکشن، صحنه ای در یک فیلم یا ویدیو که شامل حرکات و فعالیت های سریع است.

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
قسمت: 25
عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

بخش سوم:

در چنین شرایطی قرار نیست یک دوربین فیلمبرداری بزرگ یا یک دوربین DSLR حمل کنید. شما به چیزی با یک فرم فاکتور متفاوت نیاز دارید. به عبارت ساده، فیلمبرداری از صحنه های اکشن با دوربین های سنتی دشوار است. و برای چه کسی؟ خوب، بیشتر برای علاقه مندان به هیجان، به طور خاص کسانی که می خواهند آن را فیلمبرداری کنند. بنابراین من احتمالاً می گویم علاقه مندان به هیجان و یا فیلمبرداران. حال، هنگامی که مشکلی را که حل می کند و برای چه کسی حل می شود را شناسایی کردید، اساساً در نیمه راه هستید.

حالا که ما یک نسخه خلاصه شده از کاری که پروژه یا ویژگی ما انجام می دهد، برای چه کسی است و چه مشکلی را حل می کند، داریم. بیایید با استفاده از این اطلاعات از سه تکنیک مختلف برای پیدا کردن رقبا استفاده کنیم.

خب، بدیهی است که هزاران راه برای پیدا کردن رقبا وجود دارد، اما این سه روش آسان هستند که به شما یک پوشش بسیار گسترده می دهند. بسیار تعجب کنید اگر مجبور به استفاده از چیز دیگری شوید. خوشبختانه برای شما، این کار آسان است. فقط به google.com بروید. گوگل بهترین موتور جستجو است. آنها بهترین عملکرد را در یافتن موارد آنلاین دارند. به همین دلیل است که از آنها استفاده می کنیم.

حالا، استراتژی شماره یک، من می خواهم کاربرانی را که برای آنها در حال ساخت ویژگی یا محصول خود هستید را پیدا کنید. این کاربر کسی است که مشکلی را که شناسایی کرده اید دارد. حالا آن کاربر احتمالاً در مورد این مشکل شکایت می کند. آنها چگونه در مورد مشکل شکایت می کنند؟ چه کلمات یا عبارات یا زمینه های خاصی را هنگام شکایت آنلاین از آن استفاده می کنند؟ سعی کنید فقط برای یک ثانیه خواهر آزاردهنده خود را به ذهن بیاورید و به این فکر کنید که قبل از اینکه آنها را دیده باشید، ضبط کرده باشید، مشاهده کرده باشید، چه حرف هایی می زدند؟ و آیا راه دیگری برای بیان یا کلامی کردن مشکلی که می توانید به آن فکر کنید وجود دارد؟ آنها را بردارید و آنها را یادداشت کنید.

اگر یک فرد علاقه مند به هیجان بودم که واقعاً به یک دوربین و یک چوب به سرم نیاز داشتم، احتمالاً در امتداد خطوط DSLR برای عکس های اکشن خیلی بزرگ است یا چیزی در همین حدود شکایت می کردم. فعالیت را وارد کنید، می دانید، چتربازی یا دوچرخه سواری BMX یا اسکیت بورد یا همه چیزهای مختلفی که مردم گپرو برای آنها استفاده می کنند. سعی کنید تا جایی که می توانید همه آنها را یادداشت کنید.

پس از اینکه تغییرات را یادداشت کردید، آنها را بردارید و شروع به جستجو در گوگل کنید. سه چیز مختلف پیدا خواهید کرد. اول، شرکت هایی که از آن اصطلاحات استفاده می کنند. شرکت ها اغلب این کار را انجام می دهند. آنها مشتریان یا مشتریان بالقوه خود را می گیرند. ببینید در مورد چه چیزی شکایت می کنند و از همان زبان در پیام بازاریابی خود استفاده می کنند. بنابراین، زمانی که به دنبال آن کلمه دقیق می گردید، ممکن است شرکت هایی را پیدا کنید که آنها را هدف قرار می دهند.


* Form Factor: شکل ظاهری یک وسیله الکترونیکی
* DSLR: دوربین دیجیتال تک لنزی انعکاسی (Digital Single-Lens Reflex)
* Coverage: پوشش، در اینجا به معنی "تعداد رقبا پیدا شده" استفاده شده است.
* Channel: کانالیزه کردن، هدایت کردن، در اینجا به معنی "فهمیدن طرز فکر کاربر" استفاده شده است.

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
قسمت: 25
عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

بخش چهارم:

دومین چیزی که پیدا خواهید کرد افراد به صورت جداگانه هستند که به صورت آنلاین در مورد آن شکایت می کنند. حال خود این به طور خاص مفید نیست، اما زمانی که در مورد آن شکایت می کنند، احتمالاً گفتگویی در مورد آن وجود دارد یا ناشی از آن است، و سپس می توانید ببینید که افراد دیگر چگونه به آن واکنش نشان داده اند. و در اکثر موارد، خواهید دید که دیگران چگونه مشکل را حل می کنند. به این ترتیب می توانید رقبای بالقوه را پیدا کنید. نمی توانم دوربین به اندازه کافی کوچک برای فیلم های اسکیت بورد سواری ام پیدا کنم؟ اوه مرد، این افتضاحه. آیا سونی سایبرشات را امتحان کرده اید؟ من واقعاً دوربین ها را دوست ندارم. و سومین مورد این است که شما متوجه خواهید شد که Google به نظر می رسد به آن مشکل مرتبط است. گوگل در برقراری ارتباط بین آنچه مردم جستجو می کنند و آنچه معمولاً به دنبال آن هستند یا به چه وب سایت هایی می روند بسیار خوب است. بنابراین، ممکن است به طور اتفاقی رقبایی را پیدا کنید زیرا گوگل برای شما ارتباط برقرار کرده است.

حالا، به عنوان یک نکته حرفه ای، پیشنهاد می کنم از این تگ در Google استفاده کنید، سایت: و سپس نام وب سایتی را که می خواهید جستجو کنید وارد کنید. کاری که این تگ انجام می دهد این است که به Google می گوید که فقط یک وب سایت خاص را جستجو کند. حالا چرا ما از این در این تکنیک استفاده می کنیم؟ خوب، ما سعی داریم مشتریانی را که چیزی می گویند را هدایت کنیم. بنابراین، احتمالاً می خواهیم افراد خاصی را پیدا کنیم که در واقع در مورد آن شکایت می کنند، و می خواهیم مکان هایی را پیدا کنیم که احتمالاً در مورد آن بحث می کنند. بنابراین، اگر بگویید سایت برابر است، سپس کاری که می توانید انجام دهید این است که برخی از سایت ها و انجمن های معروف را وارد کنید که مردم اغلب در مورد این موارد صحبت می کنند. بنابراین، من فقط چند مورد داغ را به شما معرفی می‌کنم، مانند reddit.com، یک راه فوق‌العاده برای یافتن گفتگوهای مصرف‌کنندگان است. quora.com یکی دیگر است. باور کنید یا نه، Yahoo Answers یک منبع مناسب برای یافتن این موارد است. نتایج را بررسی کنید، آنچه را که می توانید از آن بیابید، هرس کنید و آن را به لیست خود اضافه کنید.

حالا استراتژی شماره 2. استراتژی شماره 2 این است که به طور تحت اللفظی و دقیقاً کاری را که محصول یا ویژگی شما انجام می دهد توصیف کنید. مثل یک ربات باشید و فقط به معنای واقعی کلمه آن را توصیف کنید. "دوربین کوچکی که روی سر شما قرار می گیرد، فیلمبرداری می کند." "دوربین کوچک طراحی شده برای اکشن." "دوربین فشرده ای که می توانید به سر خود وصل کنید و فیلمبرداری کنید." چیزهایی از این قبیل. حالا دوباره سه چیز مختلف به دست خواهید آورد. اول، شرکت هایی را پیدا خواهید کرد که از آن توصیفات تحت اللفظی ویژگی های خود استفاده می کنند.


کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
قسمت: 25
عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

بخش پنجم و پایانی:

حالا، ممکن است آنها از اصطلاحات بازاریابی یا اصطلاحات شکایتی که در استراتژی قبلی داشتیم استفاده نکنند، اما ممکن است از برخی از توضیحات ویژگی‌ها استفاده کنند. بسیار تحت اللفظی. این کار را انجام می‌دهد، و این یک روش عالی برای انتخاب رقبایی است که در غیر این صورت پیدا نمی‌کردید. حالا، دومین چیزی که پیدا خواهید کرد در بالای لیست جستجوی شما قرار دارد، تبلیغات خواهد بود. و این تبلیغات اساساً شرکت‌هایی هستند که خود را انتخاب کرده‌اند تا به شما پیشنهاد دهند زیرا فکر می‌کنند آن عملکردی که به دنبال آن هستید با محصول آنها مرتبط است. این افراد برای حضور در آنجا پول پرداخت می‌کنند، بنابراین احتمالاً شانس خوبی وجود دارد که بتوانند با شما رقابت کنند. و سپس شماره 3، آنچه گوگل دوباره در مورد آن فکر می‌کند. اکنون بسیار بسیار مفید است. نکته حرفه‌ای برای این استراتژی. یک کاری که پیشنهاد می‌کنم انجام دهید، بازی با علامت‌های نقل قول است. اکنون، وقتی علامت‌های نقل قول را در اطراف چیزی که جستجو می‌کنید قرار می‌دهید، این یک جستجوی سخت است. بنابراین، وقتی یک جستجوی سخت انجام می‌دهید، گوگل فقط تطابق‌های دقیق هر چیزی که در نقل قول‌ها وجود دارد را جستجو می‌کند. دلیل اینکه ممکن است بخواهید این کار را انجام دهید این است که اگر گفتم دوربین که روی سرت نصب می‌شود، نمی‌خواهم این با چیزی مطابقت داشته باشد که می‌گوید. می‌دانید، یک دوربین را روی سرت مانند یک پیشنهاد نصب کن یا یک اسب را سوار کن و از یک دوربین استفاده کن. چیزهایی از این قبیل. اینها کمی خارج از هدف هستند. و سپس آخرین مورد این است که سعی کنید جستجو کنید که چگونه در ذهن خود این محصول یا ویژگی را تبلیغ می‌کردید، مثلاً GoPro را تبلیغ می‌کردید. شاید من آن را کوچکترین دوربین 4K جهان بنامم. این یک جمله توصیفی است. سعی کنید به چند توصیف یک جمله‌ای فکر کنید که آنچه روی آن کار می‌کنید را توصیف کند. و سعی کنید آن را وارد کنید. تا جایی که می‌توانید هنگام استفاده از این استراتژی خاص باشید. فقط نگویید این برنامه در وقت شما صرفه جویی می‌کند. بسیاری از چیزها در آنجا در وقت شما صرفه جویی می‌کنند. اگر اینقدر مبهم هستید، این به شما کمک نمی‌کند اگر برنامه شما با ذخیره یادداشت‌های صوتی خود در Evernote در وقت شما صرفه جویی می‌کند. خوب، پس آن را مانند یک توصیف جستجو کنید. مانند "با ضبط صدا در وقت خود صرفه جویی کنید." "با استفاده از صدای خود در حین حرکت در وقت خود صرفه جویی کنید." "لیست کارها با صدای خود." "با صحبت کردن در حین حرکت در وقت خود صرفه جویی کنید." چیزهایی از این قبیل. باشه، فهمیدم. اینها سه تکنیک مختلف هستند. مشکلی را که حل می‌کنید، کسی که برای او حل می‌کنید، را پیدا کنید و سپس از این سه استراتژی مختلف برای جمع‌آوری لیستی از رقبایی که فکر می‌کنید ممکن است ارزش تحلیل را داشته باشند استفاده کنید. آنها را در لیست قرار دهید.


* Marketing Verbiage: اصطلاحات و عبارات بازاریابی، کلماتی که شرکت‌ها برای تبلیغ محصولات یا خدمات خود استفاده می‌کنند.
* Complaint Verbiage: اصطلاحات و عباراتی که مشتریان هنگام شکایت از یک محصول یا خدمت استفاده می‌کنند.
* Feature Descriptions: توضیحات ویژگی‌ها، شرح مشخصات و قابلیت‌های یک محصول یا سرویس.
* Quotation Marks: علامت‌های نقل قول، علائم نگارشی که برای نشان دادن یک عبارت مستقیم استفاده می‌شوند.
* Hard Search: جستجوی دقیق، نوعی جستجو که فقط نتایج کاملاً مطابق با عبارت جستجو را نمایش می‌دهد.
* Pitch: توصیف کوتاه و جذاب از یک محصول یا ایده.

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
آموزش جامع مدیریت محصول pinned «قسمت 25 از مجموعه آموزش های #لینکدین #مبانی_مدیریت_محصول»
عناوین فهرست آموزشی:

لیست دوره مدیریت محصول #لینکدین:

قسمت: 1 عنوان: مدیریت محصول چیست؟
قسمت: 2 عنوان: محصول چیست؟
قسمت: 3 عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
قسمت: 4 عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
قسمت: 5 عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
قسمت: 6 عنوان: یک روز در زندگی مدیر محصول
قسمت: 7 عنوان: چرا مدیریت محصول فوق العاده است
قسمت: 8 عنوان: هورا برای چیزهای رایگان
قسمت: 9 عنوان: چهار فاز اصلی چرخه محصول
قسمت: 10 عنوان: مثال های فازهای اصلی چرخه محصول در واقعیت
قسمت: 11 عنوان: فرایند توسعه محصول
قسمت: 12 عنوان: عمیق تر شدن در فرایند توسعه محصول
قسمت: 13 عنوان: فرایند توسعه محصول لین(ناب) چیست؟
قسمت: 14 عنوان: اجایل چیست؟
قسمت: 15 عنوان: اسکرام چیست؟ و چگونه کار می کند؟
قسمت: 16 عنوان: کانبان چیست؟ و چگونه کار می کند؟
قسمت: 17 عنوان: توسعه آبشاری(waterfall) چیست؟
قسمت: 18 عنوان: مثال های اجایل و واترفال در دنیای واقعی.
قسمت: 19 عنوان: مقدمه ای بر ایده و نیاز های کاربران
قسمت: 20 عنوان: ایده ها برای مدیر محصول از کجا می آیند؟
قسمت: 21 عنوان: بدست آوردن نیازهای واقعی کاربران.
قسمت: 22 عنوان: کاربران و مشتریان.
قسمت: 23 عنوان: تحقیقات بازار برآورد اندازه بازار.
قسمت: 24 عنوان: مقدمه ای بر یافتن رقبا
قسمت: 25 عنوان: یافتن رقبا به عنوان مدیر محصول

ادامه دارد...

لیست دوره مبانی مدیریت محصول #ریفورج:

قسمت: 1 عنوان: ستون‌های توسعه محصول
قسمت: 2 عنوان: سه مؤلفه فرصت ویژگی
قسمت: 3 عنوان: برگزاری جلسه توجیهی با مدیر
قسمت: 4 عنوان: تعیین و جذب مخاطبان مصاحبه


ادامه دارد...


کانال آموزش دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
آموزش جامع مدیریت محصول
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین) قسمت : 1 عنوان: مدیریت محصول چیست؟ زبان: انگلیسی
معرفی دوره جامع مدیریت محصول #لینکدین از زبان وبسایت آموزشی #یودمی:


بیش از ۴۰۰۰ دانشجویی که این دوره را گذرانده‌اند، موفق به کسب شغل مدیر محصول شده‌اند! دانشجویان اکنون در شرکت‌هایی مانند گوگل، زینگا، Airbnb، والمارت، دل، Booking.com، Jet.com، وودافون، HomeAway، بوئینگ، Freelancer.com، Wayfair و بسیاری دیگر مشغول به کار هستند!

این جامع‌ترین دوره مدیریت محصول در یودمی است! شما مهارت‌هایی را یاد خواهید گرفت که کل کار و فرآیند مدیریت محصول را تشکیل می‌دهند: از ایده‌پردازی تا تحقیق بازار، از ایجاد طرح‌های اولیه UX تا نمونه‌سازی، فناوری، معیارها و در نهایت ساخت محصول با داستان‌های کاربری، مدیریت پروژه، تعیین محدوده و رهبری. ما حتی مصاحبه با مدیران محصول واقعی، جلسات پرسش و پاسخ با دانشجویان و یک راهنمای جامع برای آماده شدن و مصاحبه برای یک شغل مدیریت محصول را نیز داریم.

منبع:https://www.udemy.com/course/become-a-product-manager-learn-the-skills-get-a-job/

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
#اصطلاحات_مدیریت_محصول

اصطلاح شماره 3 :

اجایل (Agile)


این تکنیک یک روش توسعه محصول مبتنی بر پیشبرد سریع است. شرکت هایی که از این تکنیک استفاده میکنند در واقع عناصر محصول جدید را در اختیار مشتری قرار میدهند و از بازخورد بازار جهت پیشرفت خود استفاده میکنند ، سر لوحه کار این شرکت ها در چارت زیر مشخص میشود.

⬅️توسعه ⬅️انتشار ⬅️تحلیل بازخورد بازار 🔄بروزرسانی و تکرار این چرخه

روش اجایل ابتدا برای توسعه دهندگان نرم افزار ها استفاده میشد اما بعد ها همه شرکت ها از آن استفاده میکردند. هدف از این روش تسریع کردن روند توسعه است یعنی بجای اینکه شما ساعت ها در مورد پیاده سازی یک ویژگی خاص زمان صرف کنید نسخه های مختلف از محصول را در اختیار مشتری قرار میدهید و سپس با توجه به بازخورد بازار مصرف کننده تصمیم گیری میکنید.

ارزش های روش اجایل

تاثیرافراد و تعاملات آنها بر روی فرآیند های طی شده جهت اماده سازی محصول
همکاری کاربران در پیشبرد روند تولید محصول
توسعه محصول نهایی مبتنی بر تجربیات کاربران
انعطاف پذیری برای تغییرات لازم

منبع: #مجله_بوژان

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
“If you are not embarrassed by the first version of your product, you’ve launched too late.”

Reid Hoffman.


"اگر از نسخه اول محصول‌تون خجالت نمی‌کشید، یعنی خیلی دیر لانچ کردید."

#الهام_بخش_مدیران

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
آموزش جامع مدیریت محصول pinned «معرفی دوره جامع مدیریت محصول #لینکدین از زبان وبسایت آموزشی #یودمی: بیش از ۴۰۰۰ دانشجویی که این دوره را گذرانده‌اند، موفق به کسب شغل مدیر محصول شده‌اند! دانشجویان اکنون در شرکت‌هایی مانند گوگل، زینگا، Airbnb، والمارت، دل، Booking.com، Jet.com، وودافون، HomeAway،…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Product Management Foundations
02. Feature Opportunity Validation
02. Refine User Value
02. Run Effective Interviews

مبانی مدیریت محصول
اعتبارسنجی فرصت ویژگی
اصلاح ارزش کاربر
#قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر


کانال آموزش جامع مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews.pdf
2 MB
02. Run Effective Interviews
#pdf
#فایل قسمت5: انجام مصاحبه های موثر


کانال آموزش جامع مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews

#ترجمه_زیرنویس_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر

بخش اول:

پس از تعریف و استخدام مخاطبان مناسب مصاحبه، گام بعدی ساختاردهی و انجام مصاحبه‌های کاربر به روشی است که تضمین کند از هر مکالمه اطلاعات ارزشمندی دریافت خواهید کرد. یک مصاحبه کاربر مؤثر دارای سه هدف کلیدی است. اول اینکه فرضیه‌های خود را در مورد کاربر اصلاح کنید. این به معنای روشن‌سازی این موضوع است که آن‌ها چه کسانی هستند، ویژگی‌های پروفایل آن‌ها چیست، انگیزه‌های آن‌ها چیست و رابطه آن‌ها با محصول چگونه است. هدف دوم اصلاح فرضیه‌های خود در مورد مشکل کاربر است. شما می‌خواهید مشکل را به زبان خودشان درک کنید، این مشکل چیست و چرا اتفاق می‌افتد، چقدر جدی است و چه گزینه‌های جایگزین یا راه‌حل‌های موقتی در حال حاضر برای حل آن استفاده می‌کنند. هدف سوم بررسی این است که آیا ممکن است مشکلاتی دیگر برای حل شدن ارزشمندتر باشند. با صحبت کردن با کاربران، می‌توانید مشکلات جدید و دردناک‌تری را کشف کنید که می‌توان آن‌ها را از طریق این فرصت ویژگی برطرف کرد. دو هدف اول به فرضیه‌های پروفایل کاربر و مشکل کاربر از جلسه توجیهی مدیر مربوط می‌شوند. شما باید تعیین کنید که آیا این فرضیه‌ها درست بودند و آن‌ها را بر اساس اطلاعات جدیدی که به دست می‌آورید اصلاح کنید. هدف نهایی بررسی فراتر از فرضیه‌های اولیه برای تعیین اینکه آیا مناطق ارزشمندتری برای کار وجود دارد یا خیر است. در این زمینه، مهم است که به خاطر داشته باشید که مصاحبه‌های کاربر در مورد بررسی راه‌حل‌های بالقوه نیستند. شما فقط می‌خواهید مشکل را از دیدگاه کاربر یاد بگیرید. اگر در این مرحله شروع به بررسی راه‌حل‌ها کنید، ممکن است تعصبات خود را در مصاحبه وارد کنید و کاربر را به سمت جوابی که می‌خواهید هدایت کنید. علاوه بر این، کاربران برای ارائه راه‌حل‌های نوآورانه برای مشکلات خود مجهز نیستند زیرا آن‌ها فقط دیدگاه آنچه قبلاً وجود داشته را دارند. وظیفه شما است که دیدگاه‌های آن‌ها را به بینش‌هایی ترجمه کنید که راه‌حل‌های شما را راهنمایی می‌کنند. اما حتی با این اصل راهنما در ذهن، سه اشتباه رایج وجود دارد که مدیران محصول جدید ممکن است در طول مصاحبه‌ها در دام آن بیافتند. اول اینکه زمان کافی برای گرم کردن کاربر و جمع‌آوری اطلاعات بنیادی در مورد آن‌ها صرف نمی‌کنند. مدیران محصول سپس فرصت را برای درک دیدگاه کاربر از اینکه آن‌ها چه کسانی هستند و چگونه از محصول استفاده می‌کنند از دست می‌دهند، که منجر به این می‌شود که آن‌ها در مورد آنچه کاربران به آن اهمیت می‌دهند فرضیه‌سازی کنند، آناند به اشتراک می‌گذارد. من مصاحبه‌های زیادی با کاربران دیده‌ام که به دلیل اینکه محیطی دست و پا چلفتی برای کاربران هستند، به سمت دیگری می‌روند. وقتی مدیران محصول با سوالات و نظرات گرم کردن شروع نمی‌کنند، شروع دست و پا چلفتی دارند و بینش‌های با کیفیت پایین‌تری را ارائه می‌دهند. دومین اشتباه پریدن مستقیم به سوالات پیشرو است که مربوط به فرضیه‌های مشکل کاربر است.


* Feature Opportunity Validation: اعتبارسنجی فرصت فیچر
* User Value: ارزش کاربر
* User Interview: مصاحبه کاربر
* User Profile: پروفایل کاربر
* User Problem: مشکل کاربر
* Manager Briefing: جلسه توجیهی مدیر
* Hypothesis: فرضیه
* Solution: راه‌حل
* Bias: تعصب
* Insight: بینش
* Warm-up Questions: سوالات گرم کردن
* Leading Questions: سوالات پیشرو


کانال آموزش جامع مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews

#ترجمه_زیرنویس_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر

بخش دوم:

انجام این کار می‌تواند کاربران را به سمت پاسخ مورد نظر مدیر محصول سوق دهد، به جای اینکه به آن‌ها فضایی برای پاسخ دادن به زبان خودشان بدهد. برای مثال، فرض کنید شما یک مدیر محصول در IKEA هستید و در حال بررسی این هستید که چرا تعداد بسیار کمی از کاربران خرید را از طریق اپلیکیشن موبایل نسبت به اپلیکیشن وب انجام می‌دهند. شما فرضیه دارید که یک عملکرد گمشده وجود دارد، مانند نتوانستن اطلاعات پرداخت خود را ذخیره کنید. اگر مراقب نباشید، ممکن است سوالات پیشرو در این زمینه بپرسید. با این حال، مشکل واقعی ممکن است این باشد که کاربران نمی‌توانند آیتم‌ها را در سبد خرید خود ذخیره کنند تا بعداً خریداری کنند. اگر با سوالات پیشرو در مورد فرآیند پرداخت شروع کنید، ممکن است هرگز مشکل واقعی کاربر را کشف نکنید. دام آخر این است که آنقدر روی پرسیدن سوالات از پیش نوشته شده تمرکز کنید که فرصت‌های پیگیری اطلاعات جدید را از دست بدهید. اغلب، مشکلی که شما معتقدید مهم‌ترین است، معلوم می‌شود که برای کاربر فوری‌ترین نیست. اما وقتی تمام تماس را صرف تلاش برای دنبال کردن یک سناریو برای تأیید هر فرضیه می‌کنید، فرصت شناسایی مشکلات ارزشمند دیگر را از دست می‌دهید. حتی مدیران محصول با تجربه نیز می‌توانند در انجام مصاحبه‌ها با مشکل مواجه شوند. بنابراین در این درس، ما یک چارچوب برای مصاحبه‌های کاربر مؤثر، راهنمای مسیر مصاحبه را معرفی خواهیم کرد. شما می‌توانید مصاحبه‌ها را مانند یک پیاده‌روی در یک کوه در نظر بگیرید که شما و مصاحبه‌شوندگان خود با هم انجام می‌دهید. برخورد با مصاحبه‌ها به عنوان یک سفر مشترک به این معنی است که اگرچه شما نقشه را در دست دارید و این وظیفه شماست که کاربر را به قله به طور ایمن و کارآمد هدایت کنید، اما همچنین فضایی برای کاوش مسیرهای فرعی و سایر نقاط مورد علاقه در طول مسیر وجود دارد. سازماندهی مصاحبه خود با یک راهنمای مسیر به شما کمک می‌کند تا از افتادن در تله‌های رایج ذکر شده در قبل جلوگیری کنید. این تضمین می‌کند که شما وقت خود را صرف گرم کردن کاربر و دریافت اطلاعات بنیادی در مورد اینکه آن‌ها چه کسانی هستند می‌کنید. این شما را از وارد کردن تعصبات خود و هدایت کاربران به سمت پاسخی که دنبال آن هستید، به جای آنچه آن‌ها واقعاً فکر می‌کنند، باز می‌دارد. و به شما انعطاف‌پذیری می‌دهد تا بینش‌های دیگر را کاوش کنید، به جای اینکه صرفاً اسکریپت‌های خود را تا حد حرف به حرف دنبال کنید. راهنمای مسیر مصاحبه مصاحبه را به سه مرحله تقسیم می‌کند. اول گرم کردن است. این با ایجاد ارتباط شروع می‌شود. این به شما کمک می‌کند تا با شرکت‌کننده ارتباط برقرار کنید و اعتماد را قبل از سفر تقویت کنید. مرحله دوم فاز ساخت است، جایی که شما تا فرضیه مشکل پیش می‌روید. این به معنای تعیین زمینه و مرزهای مشکلی است که می‌خواهید بدون پرسیدن سوالات پیشرو آن را بررسی کنید، بنابراین کاربر می‌تواند دیدگاه خود را قبل از اینکه بیشتر به فرضیه‌های مشکل بپردازید ارائه دهد. ایده اینجا این است که مصاحبه‌شونده را به سمت شیب ملایمی هدایت کنید، نه اینکه از صخره بالا بروید و آن‌ها را پشت سر بگذارید.


* Feature Opportunity Validation: اعتبارسنجی فرصت ویژگی
* User Value: ارزش کاربر
* User Interview: مصاحبه کاربر
* User Profile: پروفایل کاربر
* User Problem: مشکل کاربر
* Hypothesis: فرضیه
* Solution: راه‌حل
* Bias: تعصب
* Insight: بینش
* Leading Questions: سوالات پیشرو
* Interview Trail Guide: راهنمای مسیر مصاحبه
* Rapport: ارتباط
* Build Phase: فاز ساخت
* Problem Hypothesis: فرضیه مشکل
* Gentle Incline: شیب ملایم

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews

#ترجمه_زیرنویس_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر

بخش سوم:

بعدی قله است، جایی که می‌توانید در نهایت آن سوالات خاص را در مورد مشکل یا سوالات قله بپرسید. این هدف اصلی مصاحبه شماست، برای کاوش عمیق تجربه کاربر از مشکل. اما رسیدن به آنجا بدون صرف وقت برای گرم کردن و تعیین مرزها بسیار دشوار است. در این درس، ما نحوه ساختاردهی راهنمای مسیر مصاحبه را برای یادگیری در مورد پروفایل کاربر و مشکلات خود طی خواهیم کرد. می‌توانید در برگه انجام مصاحبه‌ها در الگوی اصلاح ارزش کاربر دنبال کنید. ما همچنین تمرین ساخت یک راهنمای مصاحبه برای فرصت فیچر ادغام گوستو را انجام خواهیم داد. بیایید با مرحله گرم کردن شروع کنیم. ایجاد ارتباط معمولاً پنج تا ده دقیقه اول مکالمه 45 دقیقه‌ای را طول می‌کشد. در طول این زمان، شما خودتان و تیم خود را معرفی خواهید کرد و یخ را می‌شکنید. این را به عنوان اولین قدم‌های مسیر پیاده‌روی در نظر بگیرید، جایی که شما برای صعود پیش رو گرم می‌شوید. شما می‌خواهید مصاحبه‌شونده را شل کنید و هر گونه کار خانه‌داری را قبل از شروع صعود از سر راه بردارید. ایجاد ارتباط تضمین می‌کند که قبل از پریدن برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد مشکل، می‌فهمید کاربر کیست. در اینجا چند راه برای باز کردن مکالمه وجود دارد. اول، فضایی برای معرفی خودتان، تیم خود و کاربر ایجاد کنید. اگر یادداشت‌بردار یا ناظری با شما در اتاق هستید، نقش همه را برای کاربر روشن کنید. به سرعت تحقیقی که در حال انجام آن هستید و دلیل اینکه می‌خواهید با آن‌ها صحبت کنید را معرفی کنید. اجازه ضبط مکالمه را درخواست کنید، اما بسیار واضح کنید که این فقط برای اهداف تحقیقاتی خواهد بود. انتظار را تعیین کنید که پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. شما می‌خواهید آن‌ها راحت باشند و آنچه را که واقعاً فکر می‌کنند بگویند. آناند می‌گوید، می‌خواهم مطمئن شوم که آن‌ها می‌دانند این یک آزمون نیست. من اغلب حتی می‌گویم، نمی‌توانید احساسات مرا جریحه‌دار کنید. این پروژه من نیست. من اینجا هستم تا اطلاعات را به تیم پروژه منتقل کنم. در نهایت، مقداری صحبت‌های کوچک انجام دهید. سوالاتی مانند روزتان چگونه است؟ یا برنامه‌های آخر هفته آینده؟ بعد از گرم کردن، شروع به ساختن سوالات قله خواهید کرد. شما می‌توانید حدود 10 دقیقه از یک مصاحبه 45 دقیقه‌ای را در فاز ساخت بگذرانید و از کاربران در مورد تجربه و نگرش‌های اساسی آن‌ها در مورد محصول بپرسید. برای ساخت تدریجی، از گسترده شروع کنید و سپس روی مشکلی که می‌خواهید بررسی کنید تمرکز کنید. بیایید این را با مرور برخی سوالات مثالی که شرکتی مانند Grubhub ممکن است در این مرحله بپرسد نشان دهیم. ابتدا ممکن است در مورد تجربیات کلی کاربران در زندگی خود در رابطه با هدف محصول خود، اما نه خاص برای محصول، سوال کنند. این سوالات ممکن است به چیزهایی مانند روال‌های معمول آخر هفته و عادات غذایی مربوط شوند. سپس آن‌ها روی تجربه کاربر با تحویل غذا تمرکز خواهند کرد.

* Peak Questions: سوالات قله
* Housekeeping: کار خانه‌داری
* Research: تحقیق
* Small Talk: صحبت‌های کوچک
* Experience: تجربه
* Underlying Attitudes: نگرش‌های اساسی

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews

#ترجمه_زیرنویس_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر

بخش چهارم:

به طور خاص، آن‌ها ممکن است سوالاتی مانند:

* چرا غذا تحویل می‌گیرید؟
* معمولاً چگونه غذا تحویل می‌گیرید؟
* معمولاً چه زمانی غذا تحویل می‌گیرید؟
* آیا معمولاً تجربه مثبت یا منفی در سفارش غذای تحویلی دارید؟

را بپرسند. در نهایت، آن‌ها با سوالاتی مانند:

* چند بار از Grubhub برای تحویل غذا استفاده می‌کنید؟
* تجربه شما با Grubhub برای تحویل غذا چیست؟

روی مشکل خاص یا شرکت تمرکز خواهند کرد. در این مرحله از مصاحبه، ممکن است متوجه شوید که کاربران یا شروع به تأیید فرضیه‌های شما می‌کنند یا مشکلات دیگری را مطرح می‌کنند که در حوزه شما نیستند. به آن‌ها فضایی بدهید تا مشکلات دیگر خود را قبل از تغییر دنده به برنامه خود به اشتراک بگذارند. به یاد داشته باشید، شما سعی دارید کاربر را درک کنید، نه این که تأیید کنید که درست هستید. شما هرگز نمی‌خواهید کاربر را متقاعد به چیزی کنید. شما سعی دارید واقعیت آن‌ها را درک کنید، حتی اگر اشتباه باشد. دادن این فضای اضافی به کاربران به شما امکان می‌دهد تا مشکلات جدیدی را کشف کنید که ممکن است به آن‌ها فکر نکرده باشید و ممکن است در مرحله بعدی مصاحبه یا مصاحبه‌های آینده بررسی مهم‌تر باشد.

به همین دلیل، مهم است که از رفتار با سوالات خود به عنوان جعبه‌هایی که باید بررسی کنید اجتناب کنید. هدف مصاحبه کاربر این نیست که کاربر به همه سوالات شما پاسخ دهد. این برای بیانیه‌های آن‌ها است که به شما کمک کند به سوالات خود پاسخ دهید. وقتی بینش جدید جالبی به دست آوردید، موضوع را دنبال کنید. برای یک دقیقه اسکریپت را نادیده بگیرید و آن رشته فکری را تا نتیجه‌گیری دنبال کنید. این می‌تواند شما را به چیزی برساند که در نظر نگرفته بودید و آن‌ها نمی‌دانستند که به شما بگویند. این امر به ویژه هنگام انتقال از فاز ساخت به فاز قله مهم است. اگر یک مشکل جالب‌تر یا فوری‌تر در طول ساخت ظاهر شود، باید در طول قله اولویت آن مشکل را داشته باشید. اکنون بیایید به قله مصاحبه برویم. بیشتر بینش‌های شما از مصاحبه تمایل به تمرکز در اینجا دارند، بنابراین باید حدود 25 تا 30 دقیقه از یک مصاحبه 45 دقیقه‌ای را روی این سوالات صرف کنید. به طور کلی، در این بخش از مصاحبه، سه حوزه اصلی وجود دارد که باید از دیدگاه کاربر در نظر گرفت. آیا مشکل فرضیه‌شده ما دقیق است؟ چه گزینه‌های جایگزینی کاربران برای حل مشکل امروز استفاده می‌کنند؟ و شدت مشکل بر اساس راه‌حل‌هایی که در حال حاضر در دسترس آن‌ها است چقدر است؟ در اینجا چند نمونه سوال قله از Grubhub آورده شده است. Grubhub ممکن است فرضیه‌ای داشته باشد که دقت زمان تحویل یک نقطه دردناک برای کاربران است. اگر کاربران شروع به ذکر این موضوع در طول ساخت کرده‌اند، می‌توانند با سوالاتی مانند: تجربه شما با زمان انتظار با استفاده از Grubhub چیست؟ بسته به پاسخ کاربران، Grubhub می‌تواند با سوالی مانند: وقتی محدوده‌های زمان تحویل خیلی طولانی است، چه کاری انجام می‌دهید؟ و در نهایت، Grubhub می‌تواند سعی کند تجربه آن‌ها را با توجه به گزینه‌های جایگزین درک کند.

* Feature Opportunity Validation: اعتبارسنجی فرصت ویژگی
* User Value: ارزش کاربر
* User Interview: مصاحبه کاربر
* User Profile: پروفایل کاربر
* User Problem: مشکل کاربر
* Hypothesis: فرضیه
* Solution: راه‌حل
* Bias: تعصب
* Insight: بینش
* Leading Questions: سوالات پیشرو
* Interview Trail Guide: راهنمای مسیر مصاحبه
* Rapport: ارتباط
* Build Phase: فاز ساخت
* Problem Hypothesis: فرضیه مشکل
* Gentle Incline: شیب ملایم
* Peak Questions: سوالات قله
* Housekeeping: کار خانه‌داری
* Research: تحقیق
* Small Talk: صحبت‌های کوچک
* Experience: تجربه
* Underlying Attitudes: نگرش‌های اساسی
* Domain: حوزه
* Agenda: برنامه
* Objectively Wrong: اشتباه عینی
* Thread: رشته
* Script: اسکریپت
* Pressing Problem: مشکل فوری
* Peak: قله
* Insights: بینش‌ها
* Concentrated: متمرکز
* Pain Point: نقطه دردناک
* Wait Times: زمان انتظار
* Alternatives: گزینه‌های جایگزین
02. Run Effective Interviews

#ترجمه_زیرنویس_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر

بخش پنجم و پایانی:

آن‌ها ممکن است بپرسند، چگونه برداشتن غذای خود از رستوران بر تجربه وعده غذایی شما تأثیر می‌گذارد؟ بیایید به مثال گوستو برگردیم. به عنوان یک مرور، تیم گوستو در حال بررسی یک فرصت برای بهبود تجربه ادغام کارمند جدید برای کارفرمایان است. تصور کنید شما مدیر محصول مسئول ساختاردهی این مصاحبه‌های کاربر هستید. چه سوالاتی در فاز ساخت برای درک تجربیات و رفتارهای مرتبط یک کاربر امروز می‌پرسید؟ چه سوالات هدفمندی در فاز قله برای درک بهتر مشکل کاربر می‌پرسید؟ ویدیو را متوقف کنید و چند سوال را شناسایی کنید که ممکن است برای هر یک از این فازهای مصاحبه استفاده کنید. بیایید به رویکرد مدیر محصول گوستو نگاه کنیم. در فاز ساخت، آن‌ها ممکن است با این شروع کنند، امروز در مورد تجربه ادغام کارمندان جدید چه احساسی دارید؟ سپس، مدیر محصول می‌تواند برای پرسیدن اینکه از چه ابزارها یا سیستم‌هایی برای ادغام کارمندان جدید در حال حاضر استفاده می‌کنند، پیگیری کند. در نهایت، آن‌ها ممکن است به‌طور خاص در مورد مسائل مربوط به ابزارهای ادغام خود امروز سوال کنند. در فاز قله، تیم گوستو می‌تواند شروع به حفاری بیشتر در مشکل خاص کاربر کند که آن‌ها شناسایی کرده‌اند، مدیریت تمام فعالیت‌های لازم برای ادغام صحیح یک کارمند جدید. آن‌ها ممکن است با راهنمایی من از طریق مراحل انجام شده برای ادغام یک کارمند جدید پس از اینکه کاربر به آن‌ها یک مرور کلی داده است، شروع کنند. آن‌ها ممکن است با پرسیدن، امروز چه کاری انجام می‌دهید تا تمام الزامات و مهلت‌های لازم برای ادغام را پیگیری کنید؟ و در نهایت، می‌توانند با پرسیدن، این مشکل چگونه بر تجربه ادغام شما امروز تأثیر می‌گذارد؟ شدت را بسنجند. ما اکنون نحوه ساختاردهی و انجام مصاحبه‌ها را طی کرده‌ایم. در درس بعدی، در مورد آخرین مرحله از فرآیند مصاحبه کاربر، اطلاع‌رسانی و تحلیل ارزش کاربر صحبت خواهیم کرد.


* Experience: تجربه
* Gusto: گوستو (نام یک شرکت)
* New Employee Onboarding: ادغام کارمند جدید
* Employer: کارفرما
* User Interview: مصاحبه کاربر
* Build Phase: فاز ساخت
* Peak Phase: فاز قله
* Relevant Experiences and Behaviors: تجربیات و رفتارهای مرتبط
* Targeted Questions: سوالات هدفمند
* Onboarding Tools: ابزارهای ادغام
* Specific User Problem: مشکل خاص کاربر
* Activities: فعالیت‌ها
* Properly Onboard: ادغام صحیح
* Walk Me Through: راهنمایی من
* Requirements and Deadlines: الزامات و مهلت‌ها
* Gauge Severity: شدت را بسنجید
* Debriefing and Synthesizing: اطلاع‌رسانی و ترکیب
* User Value: ارزش کاربر

کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
02. Run Effective Interviews

#خلاصه_قسمت 5: انجام مصاحبه های موثر


مبحث انجام مصاحبه‌های مؤثر، یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های مدیریت محصول است. این بخش به مدیران محصول کمک می‌کند تا با درک عمیق‌تر از نیازها و مشکلات کاربران، محصولات بهتری را طراحی و توسعه دهند.

مراحل اصلی یک مصاحبه مؤثر:

1. ایجاد ارتباط (Rapport): هدف از این مرحله ایجاد فضای صمیمی و اعتماد بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده است. با پرسیدن سوالات ساده و غیر تهدیدآمیز، می‌توان به این هدف دست یافت.
2. فاز ساخت (Build Phase): در این مرحله، سوالات به تدریج از کلی به خاص‌تر هدایت می‌شوند. هدف این است که مصاحبه‌شونده در مورد تجربیات کلی خود در زمینه محصول یا خدمت مورد نظر صحبت کند و زمینه برای ورود به موضوع اصلی فراهم شود.
3. فاز قله (Peak Phase): این مرحله، هسته اصلی مصاحبه است. در اینجا سوالات دقیق و هدفمندی پرسیده می‌شود تا به عمق مشکل کاربران و راهکارهای فعلی آن‌ها پی ببریم.
4. جمع‌بندی و تحلیل (Debriefing and Synthesizing): در این مرحله، اطلاعات جمع‌آوری شده در مصاحبه‌ها تحلیل و تفسیر می‌شوند تا بینش‌های ارزشمندی برای بهبود محصول استخراج شود.

نکات کلیدی برای انجام مصاحبه‌های مؤثر:

* تمرکز بر شنیدن: به جای اینکه به دنبال تایید فرضیه‌های خود باشیم، باید به حرف‌های کاربران به دقت گوش دهیم و از آن‌ها سوالات مکمل بپرسیم.
* اجتناب از سوالات پیش‌داوری: سوالات باید به گونه‌ای طراحی شوند که پاسخ‌های باز و صادقانه را برانگیزند.
* انعطاف‌پذیری: در طول مصاحبه، باید آماده تغییر مسیر و دنبال کردن موضوعات جدیدی باشیم که توسط مصاحبه‌شونده مطرح می‌شود.
* ایجاد فضای امن: مصاحبه‌شوندگان باید احساس کنند که می‌توانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند بدون اینکه قضاوت شوند.

اهمیت مصاحبه‌های کاربر در مدیریت محصول:

* درک عمیق از نیازهای کاربران: با انجام مصاحبه‌های مؤثر، می‌توانیم به درک دقیق‌تری از مشکلات و خواسته‌های کاربران دست پیدا کنیم.
* کاهش ریسک شکست پروژه: با شناسایی مشکلات و فرصت‌ها در مراحل اولیه، می‌توان از شکست پروژه جلوگیری کرد و سرمایه‌گذاری‌های بهینه را انجام داد.
* افزایش رضایت مشتری: با طراحی محصولاتی که به طور مستقیم نیازهای کاربران را برطرف می‌کنند، می‌توان رضایت مشتری را افزایش داد و وفاداری آن‌ها را جلب کرد.

به طور خلاصه، انجام مصاحبه‌های مؤثر، ابزاری قدرتمند برای مدیران محصول است که به آن‌ها کمک می‌کند تا محصولات موفق‌تری را به بازار عرضه کنند.


* Rapport: ارتباط صمیمی و اعتماد
* Build Phase: فاز ساخت (مرحله آماده‌سازی برای ورود به موضوع اصلی)
* Peak Phase: فاز قله (مرحله اصلی مصاحبه و پرسیدن سوالات دقیق)
* Debriefing: اطلاع‌رسانی (بررسی و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده)
* Synthesizing: ترکیب (تبدیل اطلاعات خام به بینش‌های قابل استفاده)
* User Value: ارزش کاربر



کانال آموزش جامع دوره مدیریت محصول

@ProductManagementCourses
2025/07/02 02:17:52
Back to Top
HTML Embed Code: