Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 1
عنوان: مدیریت محصول چیست؟
زبان: انگلیسی
قسمت : 1
عنوان: مدیریت محصول چیست؟
زبان: انگلیسی
001-What is a product manager-subtitle.srt
4.4 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 1 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین) قسمت : 1 عنوان: مدیریت محصول چیست؟ زبان: انگلیسی
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 1
عنوان: مدیریت محصول چیست؟
* مفهوم نقش مدیریت محصول ذاتاً با ابهاماتی همراه است.
خب، امیدوارم برای شروع این دوره هیجانزده باشید. بریم سراغ اصل مطلب! تا پایان این جلسه و با درک ماهیت مدیریت محصول، قطعا هیجانزدهتر خواهید شد. این موضوع شما رو هیجانزده میکنه؟ اگه نه، شاید برای نقش مدیریت محصول مناسب نباشید و بهتره دنبال یه مسیر شغلی دیگه باشید. (شوخی کردم!)
این نمودار ون [نموداری که برای نمایش روابط اشتراکی بین مجموعهها به کار میرود] به خوبی کل ماهیت وجودی من رو خلاصه میکنه. (راستی من عاشق نمودار هم هستم!)
تعریف دقیق مدیریت محصول واقعا سخته. اگه همین الان تو گوگل سرچ کنید، با توضیحات مختصر و متفاوتی روبرو میشین. مسئولیتهای دقیق یه مدیر محصول تو صنایع مختلف و شرکتهای مختلف میتونه تغییر کنه. شاید تو یه شرکت وظایف خاصی داشته باشید، و تو یه شرکت دیگه وظایف کاملا متفاوتی به عهدهتون باشه.
ما تو این دوره روی اصول کلیدی که ماهیت مدیریت محصول رو شکل میدن، تمرکز میکنیم.
اولین و مهمترین نکته اینه که شما واقعا مدیر کسی نیستید. کسی زیرمجموعهی شما نیست. دلیلش اینه که یه مدیر محصول مدام باید با افراد مختلف تعامل داشته باشه و حداکثر همکاری رو از مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنه بگیره. یه لحظه بهش فکر کنید. اگه شما میخواستید از مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنید بازخورد صادقانه بگیرید، اما همزمان رئیسشون هم باشید، فکر میکنید اگه با چیزی که میگید مخالف باشن، بهتون میگن؟
پس یه مدیر محصول به عنوان یه قطب ارتباطی عمل میکنه. یه مهندسی که قبلا با یه مدیر محصول کار نکرده بود، گفت: «اون کسیه که جلوی ایمیلهای بخش فروش و حقوقی رو به شما میگیره.»
جنبهی ارتباطی و تسهیلگری خیلی مهمه. مهندسا تو زمینهی مهندسی خیلی ماهرن، پس بهتره این افراد وقتشون رو صرف کاری کنن که توش بهترین هستن. مدیر محصول باید تصمیم بگیره که روی چه کارهایی باید تمرکز کرد و کدوم کارها از همه مهمتره و بهترین استفاده از زمان رو داره. اما اگه یه چیزی اشتباه پیش بره، اونوقته که میتونید تقصیر رو گردن مدیر محصول بندازید!
خلاصه اینکه، یه مدیر محصول کسیه که مسئولیت کل محصول رو بر عهده داره. یه مدیر محصول میتونه نقشهای زیادی داشته باشه: قطب ارتباطی، اولویتدهنده، محقق، ارائهدهنده و خیلی مهمتر، کسی که مسئول موفقیت نهایی محصوله.
حالا احتمالا سوال بعدیتون اینه که اصلا محصول چیه؟ خب، خوشحالم که این رو پرسیدید، چون همون موضوعیه که تو جلسهی بعدی در موردش صحبت میکنیم.
اصطلاحات:
* Ambiguity: ابهام، گنگ بودن. ماهیت نامشخص و تعریفنشدهی دقیق مدیریت محصول.
* Venn Diagram: نمودار ون. نموداری که برای نمایش روابط اشتراکی بین مجموعهها به کار میرود.
* Core Tenets: اصول کلیدی. ارزشها و باورهای بنیادین که ماهیت مدیریت محصول را شکل میدهند.
* Communications Hub: قطب ارتباطی. فردی که نقش مرکزی در برقراری ارتباط بین تیمهای مختلف را ایفا میکند.
* Prioritizer: اولویتدهنده. کسی که مسئولیت تعیین اولویت برای وظایف و فعالیتهای مختلف را بر عهده دارد.
* Researcher: محقق. کسی که دادهها و اطلاعات را جمعآوری و تحلیل میکند تا در تصمیمگیریهای مربوط به محصول به کار رود.
* Presenter: ارائهدهنده. کسی که ایدهها و اطلاعات مربوط به محصول را به ذینفعان مختلف ارائه میدهد.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 1
عنوان: مدیریت محصول چیست؟
* مفهوم نقش مدیریت محصول ذاتاً با ابهاماتی همراه است.
خب، امیدوارم برای شروع این دوره هیجانزده باشید. بریم سراغ اصل مطلب! تا پایان این جلسه و با درک ماهیت مدیریت محصول، قطعا هیجانزدهتر خواهید شد. این موضوع شما رو هیجانزده میکنه؟ اگه نه، شاید برای نقش مدیریت محصول مناسب نباشید و بهتره دنبال یه مسیر شغلی دیگه باشید. (شوخی کردم!)
این نمودار ون [نموداری که برای نمایش روابط اشتراکی بین مجموعهها به کار میرود] به خوبی کل ماهیت وجودی من رو خلاصه میکنه. (راستی من عاشق نمودار هم هستم!)
تعریف دقیق مدیریت محصول واقعا سخته. اگه همین الان تو گوگل سرچ کنید، با توضیحات مختصر و متفاوتی روبرو میشین. مسئولیتهای دقیق یه مدیر محصول تو صنایع مختلف و شرکتهای مختلف میتونه تغییر کنه. شاید تو یه شرکت وظایف خاصی داشته باشید، و تو یه شرکت دیگه وظایف کاملا متفاوتی به عهدهتون باشه.
ما تو این دوره روی اصول کلیدی که ماهیت مدیریت محصول رو شکل میدن، تمرکز میکنیم.
اولین و مهمترین نکته اینه که شما واقعا مدیر کسی نیستید. کسی زیرمجموعهی شما نیست. دلیلش اینه که یه مدیر محصول مدام باید با افراد مختلف تعامل داشته باشه و حداکثر همکاری رو از مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنه بگیره. یه لحظه بهش فکر کنید. اگه شما میخواستید از مهندسا و طراحایی که باهاشون کار میکنید بازخورد صادقانه بگیرید، اما همزمان رئیسشون هم باشید، فکر میکنید اگه با چیزی که میگید مخالف باشن، بهتون میگن؟
پس یه مدیر محصول به عنوان یه قطب ارتباطی عمل میکنه. یه مهندسی که قبلا با یه مدیر محصول کار نکرده بود، گفت: «اون کسیه که جلوی ایمیلهای بخش فروش و حقوقی رو به شما میگیره.»
جنبهی ارتباطی و تسهیلگری خیلی مهمه. مهندسا تو زمینهی مهندسی خیلی ماهرن، پس بهتره این افراد وقتشون رو صرف کاری کنن که توش بهترین هستن. مدیر محصول باید تصمیم بگیره که روی چه کارهایی باید تمرکز کرد و کدوم کارها از همه مهمتره و بهترین استفاده از زمان رو داره. اما اگه یه چیزی اشتباه پیش بره، اونوقته که میتونید تقصیر رو گردن مدیر محصول بندازید!
خلاصه اینکه، یه مدیر محصول کسیه که مسئولیت کل محصول رو بر عهده داره. یه مدیر محصول میتونه نقشهای زیادی داشته باشه: قطب ارتباطی، اولویتدهنده، محقق، ارائهدهنده و خیلی مهمتر، کسی که مسئول موفقیت نهایی محصوله.
حالا احتمالا سوال بعدیتون اینه که اصلا محصول چیه؟ خب، خوشحالم که این رو پرسیدید، چون همون موضوعیه که تو جلسهی بعدی در موردش صحبت میکنیم.
اصطلاحات:
* Ambiguity: ابهام، گنگ بودن. ماهیت نامشخص و تعریفنشدهی دقیق مدیریت محصول.
* Venn Diagram: نمودار ون. نموداری که برای نمایش روابط اشتراکی بین مجموعهها به کار میرود.
* Core Tenets: اصول کلیدی. ارزشها و باورهای بنیادین که ماهیت مدیریت محصول را شکل میدهند.
* Communications Hub: قطب ارتباطی. فردی که نقش مرکزی در برقراری ارتباط بین تیمهای مختلف را ایفا میکند.
* Prioritizer: اولویتدهنده. کسی که مسئولیت تعیین اولویت برای وظایف و فعالیتهای مختلف را بر عهده دارد.
* Researcher: محقق. کسی که دادهها و اطلاعات را جمعآوری و تحلیل میکند تا در تصمیمگیریهای مربوط به محصول به کار رود.
* Presenter: ارائهدهنده. کسی که ایدهها و اطلاعات مربوط به محصول را به ذینفعان مختلف ارائه میدهد.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 2
عنوان: محصول چیست؟
زبان: انگلیسی
قسمت : 2
عنوان: محصول چیست؟
زبان: انگلیسی
002-What is a product-subtitle.srt
1.4 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 2 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
002-What is a product-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 2
عنوان: محصول چیست؟
همه موارد زیر محصول به حساب میان: یه وبسایت، یه اپلیکیشن موبایل، یه ابزار سختافزاری، یه موتور جستجو، و حتی یه فید خبری تو یه شبکهی اجتماعی. این یعنی یه مدیر محصول کسیه که این محصولات رو مدیریت میکنه.
هر قابلیت (فِیچِر) انقدر حیاتیه و پیچیدهست که برای مدیریت اون به یه تیم اختصاصی به اسم تیم محصول یا تیم فِیچِر نیاز هست. نکتهی مهم اینه که تو اصطلاحات مدیریت محصول، به یه قابلیت، محصول گفته میشه.
این محصول توسط یه مدیر محصول و با همکاری یه تیم از طراحا و مهندسا مدیریت و توسعه پیدا میکنه. این تیمها، همونطور که گفتیم، تیم محصول یا تیم فِیچِر نامیده میشن.
بذارید با مثال فیسبوک یه کم عمیقتر به این موضوع بپردازیم. فید خبری فیسبوک یه محصوله. چون این یه بخش خیلی بزرگ از تکنولوژی فیسبوکه، یه مدیر محصول خاص به رهبری تیمی که روی الگوریتم رتبهبندی کار میکنه، مسئولشه.
پس الان باید دیگه واضح باشه که تیمهای محصول بر اساس قابلیتهایی که مدیریت میکنن، تفکیک نمیشَن. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Feature (فِیچِر): قابلیت. یه بخش یا عملکرد خاص تو یه محصول نرمافزاری یا سختافزاری.
* Product Team (تیم محصول): تیمی متشکل از افراد مختلف مثل مدیر محصول، طراح، مهندس و غیره که مسئولیت توسعه و مدیریت یه محصول خاص رو بر عهده دارن.
* Feature Team (تیم فِیچِر): معادل تیم محصوله و هر دو اصطلاح برای توصیف تیمی که مسئولیت یه محصول خاص رو داره، به کار میرن.
* Ranking Algorithm (الگوریتم رتبهبندی): الگوریتمی که نحوهی نمایش و اولویتبندی محتوا رو تو یه فید خبری یا نتایج جستجو، مشخص میکنه.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 2
عنوان: محصول چیست؟
همه موارد زیر محصول به حساب میان: یه وبسایت، یه اپلیکیشن موبایل، یه ابزار سختافزاری، یه موتور جستجو، و حتی یه فید خبری تو یه شبکهی اجتماعی. این یعنی یه مدیر محصول کسیه که این محصولات رو مدیریت میکنه.
هر قابلیت (فِیچِر) انقدر حیاتیه و پیچیدهست که برای مدیریت اون به یه تیم اختصاصی به اسم تیم محصول یا تیم فِیچِر نیاز هست. نکتهی مهم اینه که تو اصطلاحات مدیریت محصول، به یه قابلیت، محصول گفته میشه.
این محصول توسط یه مدیر محصول و با همکاری یه تیم از طراحا و مهندسا مدیریت و توسعه پیدا میکنه. این تیمها، همونطور که گفتیم، تیم محصول یا تیم فِیچِر نامیده میشن.
بذارید با مثال فیسبوک یه کم عمیقتر به این موضوع بپردازیم. فید خبری فیسبوک یه محصوله. چون این یه بخش خیلی بزرگ از تکنولوژی فیسبوکه، یه مدیر محصول خاص به رهبری تیمی که روی الگوریتم رتبهبندی کار میکنه، مسئولشه.
پس الان باید دیگه واضح باشه که تیمهای محصول بر اساس قابلیتهایی که مدیریت میکنن، تفکیک نمیشَن. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Feature (فِیچِر): قابلیت. یه بخش یا عملکرد خاص تو یه محصول نرمافزاری یا سختافزاری.
* Product Team (تیم محصول): تیمی متشکل از افراد مختلف مثل مدیر محصول، طراح، مهندس و غیره که مسئولیت توسعه و مدیریت یه محصول خاص رو بر عهده دارن.
* Feature Team (تیم فِیچِر): معادل تیم محصوله و هر دو اصطلاح برای توصیف تیمی که مسئولیت یه محصول خاص رو داره، به کار میرن.
* Ranking Algorithm (الگوریتم رتبهبندی): الگوریتمی که نحوهی نمایش و اولویتبندی محتوا رو تو یه فید خبری یا نتایج جستجو، مشخص میکنه.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
زبان: انگلیسی
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
زبان: انگلیسی
003-Three different types of product manager roles-subtitle.srt
7.9 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 3 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
003-Three different types of product manager roles-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
خب! تو این جلسه قراره در مورد انواع مختلف مدیر محصول صحبت کنیم. همچنین چندتا اصطلاح رایج رو یاد میگیریم، پس عالیه!
تو دنیای توسعهی نرمافزار و تکنولوژی، بیش از یه نوع مدیر محصول وجود داره. سه تا از مهمترین نوعهایی که میخوام در موردشون صحبت کنم عبارتند از:
* مدیر محصول داخلی (Internal Product Manager): این مدیران محصول گاهی اوقات عضو تیمی به اسم «ابزارهای داخلی» یا یه اسم مشابه هستن. اونها و تیمشون معمولا ابزارهایی رو برای سایر افراد سازمانشون میسازن. این ابزارها برای استفادهی داخلی هستن، نه برای کاربران یا مشتریان عمومی. یه مثال خوب از یه مدیر محصول داخلی کسیه که با تیمش برای ساخت نرمافزاری کار میکنه که تیم پشتیبانی شرکت از اون برای ریست کردن رمز عبور یا تغییر اطلاعات حساب کاربری استفاده میکنه. تو این مثال، ذینفع (Stakeholder) کسیه که به صورت داخلی از اون نرمافزار استفاده میکنه.
* مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار (Business to Business Product Manager) یا مدیر محصول SaaS (نرمافزار به عنوان سرویس): این نوع مدیر محصول، محصولاتی رو تو شرکتی میسازه که مشتریانش شرکتهای دیگه هستن. نمونههایی از این شرکتها اوراکل (Oracle) یا Salesforce هستن. این محصولات برای حل مشکلات سایر شرکتها طراحی میشن. تو اینجور شرکتها، ذینفعها یا همون کسایی که مدیر محصول با تیمش برای اونها محصول میسازه، شرکتهای دیگه هستن. این یعنی مدیر محصول باید خیلی با تیم فروش شرکت خودش در ارتباط باشه و مطمئن بشه محصولی که میسازه، نیازمندیهای تجاری شرکتهایی که بهشون میفروشه رو برآورده کنه. اگه شما یه مدیر محصول B2B هستید، قراره خیلی با تیم فروش صحبت کنید.
* مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business to Consumer Product Manager): یه مدیر محصول B2C چیکار میکنه؟ مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده، نوع رایجتریه و به این معنیه که شما یه مدیر محصول هستید که محصولتون برای مصرفکنندگان عمومیه. خود من یه مدیر محصول B2C تو ساوندکلود (SoundCloud) هستم، چون روی بخشهایی از اپلیکیشن کار میکنم که میلیونها نفر تو عموم هر روز ازش استفاده میکنن. نمونههای دیگه از جاهایی که مدیران محصول B2C زیادی دارن، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام هستن.
برای موفقیت تو نقش مدیریت محصول B2C به مجموعهای از مهارتها و همچنین دید قوی و خلاقیت نیاز هست. تو نقش B2C، مدیران محصول سعی میکنن میزان استفاده یا یه معیار دیگه رو به حداکثر برسونن. هیچکس نیست که بهشون بگه «فلان کار بهترین کار بعدی برای انجام دادنه». این با نقش مدیر محصول B2B فرق داره، چون مثلا تیم فروش میگه «اگه این قابلیت رو بسازیم، 5 میلیون دلار درآمد کسب میکنیم». تو بخش مصرفکننده، هیچکس نمیتونه با قطعیت بگه دقیقا چه چیزی لازمه ساخته بشه. پس مدیر محصول B2C زمان زیادی رو صرف صحبت با اون کاربرا، اون میلیونها کاربر، میگذرونه، چندین نمونه اولیه (Prototype) مختلف میسازه، تست کاربری انجام میده، تست A/B انجام میده و حجم زیادی از داده رو تحلیل میکنه. هر چی تعداد کاربر بیشتر باشه، تستها هم قدرتمندتر میشن.
خب، اینم از سه نوع مدیر محصول. ما مدیر محصول ابزارهای داخلی، مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار و مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده رو داشتیم. نوعهای دیگهای از مدیر محصول هم وجود داره، اما این سه تا، مهمترین نوعهایی هستن که باید باهاشون آشنا باشید. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Stakeholder (ذینفع): افراد یا گروههایی که بر موفقیت یا شکست یه پروژه یا محصول تأثیر دارن یا تحت تأثیر اون قرار میگیرن.
* Internal Tools (ابزارهای داخلی): نرمافزارها و ابزارهایی که برای استفادهی کارکنان داخلی یه سازمان طراحی و توسعه داده میشن.
* Prototype (نمونه اولیه): یه مدل اولیه یا یه نسخهی ناقص از یه محصول که برای تست و دریافت بازخورد از کاربران قبل از شروع توسعهی نهایی ساخته میشه.
* User Testing (تست کاربری): فرآیندی که تو اون کاربران یه محصول رو تست میکنن و بازخورد در مورد تجربهی کاربریشون ارائه میدن.
* A/B Testing (تست A/B): یه روش تحقیقاتی که تو اون دو نسخهی مختلف از یه وبسایت یا اپلیکیشن به طور تصادفی به دو گروه از کاربران نشون داده میشه و دادهها برای تعیین اینکه کدوم نسخه عملکرد بهتری داره، جمعآوری و مقایسه میشن.
* Big Data (دادههای حجیم): حجم عظیمی از دادهها که به دلیل حجم و پیچیدگی زیاد، با روشهای سنتی قابل پردازش و تجزیه و تحلیل نیستن.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
قسمت : 3
عنوان: سه نقش متفاوت مدیر محصول
خب! تو این جلسه قراره در مورد انواع مختلف مدیر محصول صحبت کنیم. همچنین چندتا اصطلاح رایج رو یاد میگیریم، پس عالیه!
تو دنیای توسعهی نرمافزار و تکنولوژی، بیش از یه نوع مدیر محصول وجود داره. سه تا از مهمترین نوعهایی که میخوام در موردشون صحبت کنم عبارتند از:
* مدیر محصول داخلی (Internal Product Manager): این مدیران محصول گاهی اوقات عضو تیمی به اسم «ابزارهای داخلی» یا یه اسم مشابه هستن. اونها و تیمشون معمولا ابزارهایی رو برای سایر افراد سازمانشون میسازن. این ابزارها برای استفادهی داخلی هستن، نه برای کاربران یا مشتریان عمومی. یه مثال خوب از یه مدیر محصول داخلی کسیه که با تیمش برای ساخت نرمافزاری کار میکنه که تیم پشتیبانی شرکت از اون برای ریست کردن رمز عبور یا تغییر اطلاعات حساب کاربری استفاده میکنه. تو این مثال، ذینفع (Stakeholder) کسیه که به صورت داخلی از اون نرمافزار استفاده میکنه.
* مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار (Business to Business Product Manager) یا مدیر محصول SaaS (نرمافزار به عنوان سرویس): این نوع مدیر محصول، محصولاتی رو تو شرکتی میسازه که مشتریانش شرکتهای دیگه هستن. نمونههایی از این شرکتها اوراکل (Oracle) یا Salesforce هستن. این محصولات برای حل مشکلات سایر شرکتها طراحی میشن. تو اینجور شرکتها، ذینفعها یا همون کسایی که مدیر محصول با تیمش برای اونها محصول میسازه، شرکتهای دیگه هستن. این یعنی مدیر محصول باید خیلی با تیم فروش شرکت خودش در ارتباط باشه و مطمئن بشه محصولی که میسازه، نیازمندیهای تجاری شرکتهایی که بهشون میفروشه رو برآورده کنه. اگه شما یه مدیر محصول B2B هستید، قراره خیلی با تیم فروش صحبت کنید.
* مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business to Consumer Product Manager): یه مدیر محصول B2C چیکار میکنه؟ مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده، نوع رایجتریه و به این معنیه که شما یه مدیر محصول هستید که محصولتون برای مصرفکنندگان عمومیه. خود من یه مدیر محصول B2C تو ساوندکلود (SoundCloud) هستم، چون روی بخشهایی از اپلیکیشن کار میکنم که میلیونها نفر تو عموم هر روز ازش استفاده میکنن. نمونههای دیگه از جاهایی که مدیران محصول B2C زیادی دارن، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام هستن.
برای موفقیت تو نقش مدیریت محصول B2C به مجموعهای از مهارتها و همچنین دید قوی و خلاقیت نیاز هست. تو نقش B2C، مدیران محصول سعی میکنن میزان استفاده یا یه معیار دیگه رو به حداکثر برسونن. هیچکس نیست که بهشون بگه «فلان کار بهترین کار بعدی برای انجام دادنه». این با نقش مدیر محصول B2B فرق داره، چون مثلا تیم فروش میگه «اگه این قابلیت رو بسازیم، 5 میلیون دلار درآمد کسب میکنیم». تو بخش مصرفکننده، هیچکس نمیتونه با قطعیت بگه دقیقا چه چیزی لازمه ساخته بشه. پس مدیر محصول B2C زمان زیادی رو صرف صحبت با اون کاربرا، اون میلیونها کاربر، میگذرونه، چندین نمونه اولیه (Prototype) مختلف میسازه، تست کاربری انجام میده، تست A/B انجام میده و حجم زیادی از داده رو تحلیل میکنه. هر چی تعداد کاربر بیشتر باشه، تستها هم قدرتمندتر میشن.
خب، اینم از سه نوع مدیر محصول. ما مدیر محصول ابزارهای داخلی، مدیر محصول کسبوکار به کسبوکار و مدیر محصول کسبوکار به مصرفکننده رو داشتیم. نوعهای دیگهای از مدیر محصول هم وجود داره، اما این سه تا، مهمترین نوعهایی هستن که باید باهاشون آشنا باشید. تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* Stakeholder (ذینفع): افراد یا گروههایی که بر موفقیت یا شکست یه پروژه یا محصول تأثیر دارن یا تحت تأثیر اون قرار میگیرن.
* Internal Tools (ابزارهای داخلی): نرمافزارها و ابزارهایی که برای استفادهی کارکنان داخلی یه سازمان طراحی و توسعه داده میشن.
* Prototype (نمونه اولیه): یه مدل اولیه یا یه نسخهی ناقص از یه محصول که برای تست و دریافت بازخورد از کاربران قبل از شروع توسعهی نهایی ساخته میشه.
* User Testing (تست کاربری): فرآیندی که تو اون کاربران یه محصول رو تست میکنن و بازخورد در مورد تجربهی کاربریشون ارائه میدن.
* A/B Testing (تست A/B): یه روش تحقیقاتی که تو اون دو نسخهی مختلف از یه وبسایت یا اپلیکیشن به طور تصادفی به دو گروه از کاربران نشون داده میشه و دادهها برای تعیین اینکه کدوم نسخه عملکرد بهتری داره، جمعآوری و مقایسه میشن.
* Big Data (دادههای حجیم): حجم عظیمی از دادهها که به دلیل حجم و پیچیدگی زیاد، با روشهای سنتی قابل پردازش و تجزیه و تحلیل نیستن.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
زبان: انگلیسی
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
زبان: انگلیسی
004_How_to_think_about_the_type_of_PM_you_want_to_be_subtitle.srt
3.4 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 4 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین) قسمت : 4 عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟ زبان: انگلیسی
قسمت : 4
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
حالا که با نقشهای مختلف مدیر محصول و کاری که هر کدوم انجام میدن آشنا شدیم، منطقی به نظر میرسه که کمی در موردش صحبت کنیم.
اولین نوع نقشی که میخوام در موردش صحبت کنم، مدیر محصول ابزارهای داخلی (Internal Product Manager) هست. این مدیران محصول، محصولاتی رو برای افراد درون شرکت خودتون میسازن و همه ذینفعان در این نوع نقش، داخلی هستن. این نوع نقش برای افرادی که شاید تازه تو حوزهی مدیریت محصول شروع به کار کردن میکنن، عالیه. همچنین این نقش بهتون کمک میکنه تا چیزهای زیادی در مورد تکنولوژی یاد بگیرید، چون معمولا ابزارهایی مثل نرمافزار بازاریابی، سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اینجور چیزا میسازید.
تو این نقش، احتمالا مدیریت پروژههای زیادی رو به عهده خواهید داشت و اگه یه اشتباهی کنید یا یه قابلیت باگ داشته باشه، ریسک ضرر مالی زیادی برای شرکت وجود نداره. دلیلش اینه که شما برای میلیونها نفر محصول نمیسازید، بلکه فقط برای بخشهای بازاریابی، فروش و اینجور بخشها محصول میسازید.
حالا در مورد نقش مدیریت محصول کسبوکار به کسبوکار (Business-to-Business - B2B) چطور؟ برعکس نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، این نوع مدیران محصول معمولا نرمافزارهای نسبتا گرونی رو فقط به چند صد یا چند هزار نفر میفروشن. همچنین احتمالا با ضربالعجلهای کوتاهتری کار میکنید، چون معاملات فروش اغلب به ضربالعجلهای خاص وابسته هستن.
هم این نقش و هم نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، نسبت به نقش بعدی، احتمال بیشتری داره که شما مسئول یه محصول یا یه قابلیت روی یک یا چند پلتفرم محدود باشید.
خب، میرسیم به سومین نوع، نقش مدیریت محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business-to-Consumer - B2C). این نقش برای کساییه که با عدم قطعیت و فشار زیاد مشکلی ندارن. این یکی از چالشبرانگیزترین نقشهای مدیریت محصوله، چون شما معمولا برای میلیونها کاربر محصول میسازید و معمولا مالکیت محصول رو هم بر عهده دارید. همچنین اگه یه چیزی خراب بشه، میتونه باعث ضرر مالی زیادی برای شرکت بشه. پس اگه شما و تیمتون یه قابلیت پر از باگ منتشر کنید و باعث بشه دهها هزار نفر از کاربرا ناراضی بشن، میتونه خیلی برای شرکت گرون تموم بشه.
علاوه بر این فشارها، فشار ناشی از انتظارات کاربران رو هم دارید و مسیر موفقیت هیچوقت کاملا مشخص نیست. لازمه که مدام در حال یادگیری و سازگاری با خواستههای در حال تغییر کاربران باشید.
خب، اینم از سه نوع اصلی نقشهای مدیریت محصول. تو جلسهی بعدی، در مورد چیزهای دیگهای که لازمه بدونید صحبت میکنیم، پس فعلا تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* مدیریت محصول (Product Management): فرایند برنامه ریزی، توسعه، راه اندازی و مدیریت محصولات برای دستیابی به اهداف سازمانی.
* مدیریت محصول داخلی (Internal Product Management): توسعه محصولاتی برای استفاده کارکنان و ذینفعان داخلی یک سازمان.
* ذینفعان (Stakeholder): افراد یا گروه هایی که در موفقیت یک پروژه یا محصول ذی نفع هستند.
* CRM (مدیریت ارتباط با مشتری): نرم افزاری که برای مدیریت تعاملات با مشتریان به کار می رود.
* B2B (کسب و کار به کسب و کار): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات بین دو شرکت به فروش می رسد.
* B2C (کسب و کار به مصرف کننده): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات به طور مستقیم به مصرف کنندگان نهایی فروخته می شود.
* قابلیت (Feature): بخشی از یک محصول نرم افزاری که یک کار خاص را انجام می دهد.
* باگ (Bug): خطایی در نرم افزار که باعث عملکرد نادرست آن می شود.
* کاربر (User): کسی که از یک محصول یا نرم افزار استفاده می کند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
عنوان: چگونه به نوع مدیر محصولی که می خواهید باشید فکر کنید؟
حالا که با نقشهای مختلف مدیر محصول و کاری که هر کدوم انجام میدن آشنا شدیم، منطقی به نظر میرسه که کمی در موردش صحبت کنیم.
اولین نوع نقشی که میخوام در موردش صحبت کنم، مدیر محصول ابزارهای داخلی (Internal Product Manager) هست. این مدیران محصول، محصولاتی رو برای افراد درون شرکت خودتون میسازن و همه ذینفعان در این نوع نقش، داخلی هستن. این نوع نقش برای افرادی که شاید تازه تو حوزهی مدیریت محصول شروع به کار کردن میکنن، عالیه. همچنین این نقش بهتون کمک میکنه تا چیزهای زیادی در مورد تکنولوژی یاد بگیرید، چون معمولا ابزارهایی مثل نرمافزار بازاریابی، سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اینجور چیزا میسازید.
تو این نقش، احتمالا مدیریت پروژههای زیادی رو به عهده خواهید داشت و اگه یه اشتباهی کنید یا یه قابلیت باگ داشته باشه، ریسک ضرر مالی زیادی برای شرکت وجود نداره. دلیلش اینه که شما برای میلیونها نفر محصول نمیسازید، بلکه فقط برای بخشهای بازاریابی، فروش و اینجور بخشها محصول میسازید.
حالا در مورد نقش مدیریت محصول کسبوکار به کسبوکار (Business-to-Business - B2B) چطور؟ برعکس نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، این نوع مدیران محصول معمولا نرمافزارهای نسبتا گرونی رو فقط به چند صد یا چند هزار نفر میفروشن. همچنین احتمالا با ضربالعجلهای کوتاهتری کار میکنید، چون معاملات فروش اغلب به ضربالعجلهای خاص وابسته هستن.
هم این نقش و هم نقش مدیر محصول ابزارهای داخلی، نسبت به نقش بعدی، احتمال بیشتری داره که شما مسئول یه محصول یا یه قابلیت روی یک یا چند پلتفرم محدود باشید.
خب، میرسیم به سومین نوع، نقش مدیریت محصول کسبوکار به مصرفکننده (Business-to-Consumer - B2C). این نقش برای کساییه که با عدم قطعیت و فشار زیاد مشکلی ندارن. این یکی از چالشبرانگیزترین نقشهای مدیریت محصوله، چون شما معمولا برای میلیونها کاربر محصول میسازید و معمولا مالکیت محصول رو هم بر عهده دارید. همچنین اگه یه چیزی خراب بشه، میتونه باعث ضرر مالی زیادی برای شرکت بشه. پس اگه شما و تیمتون یه قابلیت پر از باگ منتشر کنید و باعث بشه دهها هزار نفر از کاربرا ناراضی بشن، میتونه خیلی برای شرکت گرون تموم بشه.
علاوه بر این فشارها، فشار ناشی از انتظارات کاربران رو هم دارید و مسیر موفقیت هیچوقت کاملا مشخص نیست. لازمه که مدام در حال یادگیری و سازگاری با خواستههای در حال تغییر کاربران باشید.
خب، اینم از سه نوع اصلی نقشهای مدیریت محصول. تو جلسهی بعدی، در مورد چیزهای دیگهای که لازمه بدونید صحبت میکنیم، پس فعلا تا جلسه بعد!
اصطلاحات:
* مدیریت محصول (Product Management): فرایند برنامه ریزی، توسعه، راه اندازی و مدیریت محصولات برای دستیابی به اهداف سازمانی.
* مدیریت محصول داخلی (Internal Product Management): توسعه محصولاتی برای استفاده کارکنان و ذینفعان داخلی یک سازمان.
* ذینفعان (Stakeholder): افراد یا گروه هایی که در موفقیت یک پروژه یا محصول ذی نفع هستند.
* CRM (مدیریت ارتباط با مشتری): نرم افزاری که برای مدیریت تعاملات با مشتریان به کار می رود.
* B2B (کسب و کار به کسب و کار): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات بین دو شرکت به فروش می رسد.
* B2C (کسب و کار به مصرف کننده): نوعی مدل کسب و کار که در آن محصولات یا خدمات به طور مستقیم به مصرف کنندگان نهایی فروخته می شود.
* قابلیت (Feature): بخشی از یک محصول نرم افزاری که یک کار خاص را انجام می دهد.
* باگ (Bug): خطایی در نرم افزار که باعث عملکرد نادرست آن می شود.
* کاربر (User): کسی که از یک محصول یا نرم افزار استفاده می کند.
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourses
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
زبان: انگلیسی
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
زبان: انگلیسی
005-Product vs Project management-subtitle.srt
7.7 KB
زیرنویس انگلیسی قسمت 5 دوره جامع مدیریت محصول
آموزش جامع مدیریت محصول
005-Product vs Project management-subtitle.srt
دوره جامع مدیریت محصول ( از سری آموزشهای لینکدین)
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
ممکن است با خود فکر کنید که "تفاوت بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه چیست؟" در واقع، این دو حوزه کاملا مجزا از یکدیگر هستند. با این حال، مهارت مدیریت پروژه قطعا یکی از ابزارهای مورد نیاز مدیران محصول است، پس اجازه دهید به بررسی دقیقتر تفاوتهای این دو حوزه و مفهوم موفقیت در هر کدام بپردازیم.
مدیران محصول (PM) دارای اهدافی بر اساس معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) هستند و باید به آن اهداف دست یابند. اما روش رسیدن به این اهداف از پیش تعیین شده نیست. مدیر محصول با آزادی عمل بالا، استراتژی دستیابی به آن اهداف را تعیین میکند. برای درک بهتر، مثالی میزنیم. فرض کنید مدیرعامل یک شرکت تجارت الکترونیک هستید و بنده را به عنوان مدیر محصول استخدام میکنید تا نرخ تبدیل فرآیند خرید را در این سه ماه 10 درصد افزایش دهید. در این راستا، بنده میتوانم با انجام تحقیقات جامع در مورد رفتار کاربران (User Research) و تحلیل دادهها، رویکرد مناسبی برای حل این مسئله و دستیابی به هدف تعیین شده اتخاذ کنم.
با فرض مثال، ممکن است تصمیم به بازطراحی فرآیند خرید به دلیل عدم درک آسان آن توسط کاربران گرفته شود. در صورت موفقیتآمیز بودن این اقدام و دستیابی به افزایش 10 درصدی نرخ تبدیل، این پروژه موفق تلقی میشود. البته موفقیت نهایی به تحقیقات اولیه و عملکرد کل تیم بستگی دارد.
حال به سراغ نقش مدیر پروژه میرویم. یک مدیر پروژه با مدیر محصول تفاوت دارد، زیرا مسئولیت او صرفا تکمیل موفقیتآمیز یک پروژه است و نه دستیابی به یک هدف کلی. پروژهها معمولا محدودیت زمانی و بودجه مشخصی دارند. مدیران پروژه نقش حیاتی ایفا میکنند. برای نمونه، اگر مدیرعامل یک شرکت ساخت و ساز باشم، قطعا به دنبال استخدام یک مدیر پروژه با مهارت بالا خواهم بود تا بتواند به بهترین نحو به چالشهایی مانند تاخیرهای ناشی از شرایط جوی واکنش نشان دهد.
این رویکرد با رویکرد مدیریت محصول کاملا متفاوت است. مدیر محصول شبیه کسی نیست که بخواهد یک ساختمان 100 طبقه با ظرفیت 10 هزار نفر را بسازد و هر طور که میخواهد آن را پیش ببرد. زیرا، همانطور که اشاره شد، مدیران محصول و تیمهایشان در هنگام ساخت یک آسمانخراش، باید اطمینان حاصل کنند که روشی که برای انجام کار انتخاب کردهاند، کارآمد و نتیجهبخش خواهد بود.
همانطور که پیشتر ذکر شد، به عنوان مدیر محصول، قطعا نیازمند آگاهی از مهارتهای مدیریت پروژه هستید، زیرا در مراحل ابتدایی کار، تعریف ابتکارهای بالقوه آتی مستلزم بهرهگیری از این مهارتها است. در جلسات بعدی به بررسی اجزای مختلف مدیریت پروژه برای مدیران محصول در دنیای نرمافزار خواهیم پرداخت.
نکته قابل ذکر این است که مدیران پروژه در دنیای نرمافزار نیز نقش مهمی ایفا میکنند. در واقع، فراتر از ساخت آسمانخراش و پل، پروژههای مهندسی نرمافزاری متعددی وجود دارند که حضور یک مدیر پروژه در آنها کاملا ضروری است. به عنوان مثال، میتوان به ادغام پلتفرمهای فناوری دو شرکت فناوری اشاره کرد. در چنین سناریویی، نحوه ادغام از پیش مشخص شده است؛ در غیر این صورت، اساسا ادغام دو شرکت صورت نمیگرفت. با این حال، بخشهای مختلف و پیچیدهای در این فرآیند دخیل هستند که نیازمند نظارت مداوم و اطمینان از پیشرفت به موقع تک تک آنها است.
مورد دیگری که مدیریت پروژه در آن برجستهتر است، آژانسهای تبلیغاتی است. مشتریان به این آژانسها مراجعه میکنند و درخواست ساخت یک کمپین تبلیغاتی یا توسعه یک نرمافزار خاص را مطرح میکنند و در واقع، همه جزئیات محصول نهایی از پیش مشخص شده است.
تفاوت قابل توجهی بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه وجود دارد، اما همانطور که اشاره شد، نقشی که یک مدیر محصول ایفا میکند، شامل برخی جنبههای مدیریت پروژه نیز میشود. با این حال، از نظر مسیر شغلی و عناوین حرفهای، مدیران محصول مسئول دستیابی به اهداف با هر روشی پس از مشورت و همکاری با تیم خود هستند، در حالی که مدیران پروژه مسئولیت تکمیل موفقیتآمیز یک وظیفه مشخص در یک بازه زمانی و با بودجه تعیین شده را بر عهده دارند، چه در دنیای فیزیکی مانند ساخت پل یا ساختمان و چه در پروژههای نرمافزاری عظیم.
تا جلسه بعدی، بدرود.
اصطلاحات:
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourse
قسمت : 5
عنوان: مدیر پروژه و مدیر محصول
ممکن است با خود فکر کنید که "تفاوت بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه چیست؟" در واقع، این دو حوزه کاملا مجزا از یکدیگر هستند. با این حال، مهارت مدیریت پروژه قطعا یکی از ابزارهای مورد نیاز مدیران محصول است، پس اجازه دهید به بررسی دقیقتر تفاوتهای این دو حوزه و مفهوم موفقیت در هر کدام بپردازیم.
مدیران محصول (PM) دارای اهدافی بر اساس معیارهای کلیدی عملکرد (KPI) هستند و باید به آن اهداف دست یابند. اما روش رسیدن به این اهداف از پیش تعیین شده نیست. مدیر محصول با آزادی عمل بالا، استراتژی دستیابی به آن اهداف را تعیین میکند. برای درک بهتر، مثالی میزنیم. فرض کنید مدیرعامل یک شرکت تجارت الکترونیک هستید و بنده را به عنوان مدیر محصول استخدام میکنید تا نرخ تبدیل فرآیند خرید را در این سه ماه 10 درصد افزایش دهید. در این راستا، بنده میتوانم با انجام تحقیقات جامع در مورد رفتار کاربران (User Research) و تحلیل دادهها، رویکرد مناسبی برای حل این مسئله و دستیابی به هدف تعیین شده اتخاذ کنم.
با فرض مثال، ممکن است تصمیم به بازطراحی فرآیند خرید به دلیل عدم درک آسان آن توسط کاربران گرفته شود. در صورت موفقیتآمیز بودن این اقدام و دستیابی به افزایش 10 درصدی نرخ تبدیل، این پروژه موفق تلقی میشود. البته موفقیت نهایی به تحقیقات اولیه و عملکرد کل تیم بستگی دارد.
حال به سراغ نقش مدیر پروژه میرویم. یک مدیر پروژه با مدیر محصول تفاوت دارد، زیرا مسئولیت او صرفا تکمیل موفقیتآمیز یک پروژه است و نه دستیابی به یک هدف کلی. پروژهها معمولا محدودیت زمانی و بودجه مشخصی دارند. مدیران پروژه نقش حیاتی ایفا میکنند. برای نمونه، اگر مدیرعامل یک شرکت ساخت و ساز باشم، قطعا به دنبال استخدام یک مدیر پروژه با مهارت بالا خواهم بود تا بتواند به بهترین نحو به چالشهایی مانند تاخیرهای ناشی از شرایط جوی واکنش نشان دهد.
این رویکرد با رویکرد مدیریت محصول کاملا متفاوت است. مدیر محصول شبیه کسی نیست که بخواهد یک ساختمان 100 طبقه با ظرفیت 10 هزار نفر را بسازد و هر طور که میخواهد آن را پیش ببرد. زیرا، همانطور که اشاره شد، مدیران محصول و تیمهایشان در هنگام ساخت یک آسمانخراش، باید اطمینان حاصل کنند که روشی که برای انجام کار انتخاب کردهاند، کارآمد و نتیجهبخش خواهد بود.
همانطور که پیشتر ذکر شد، به عنوان مدیر محصول، قطعا نیازمند آگاهی از مهارتهای مدیریت پروژه هستید، زیرا در مراحل ابتدایی کار، تعریف ابتکارهای بالقوه آتی مستلزم بهرهگیری از این مهارتها است. در جلسات بعدی به بررسی اجزای مختلف مدیریت پروژه برای مدیران محصول در دنیای نرمافزار خواهیم پرداخت.
نکته قابل ذکر این است که مدیران پروژه در دنیای نرمافزار نیز نقش مهمی ایفا میکنند. در واقع، فراتر از ساخت آسمانخراش و پل، پروژههای مهندسی نرمافزاری متعددی وجود دارند که حضور یک مدیر پروژه در آنها کاملا ضروری است. به عنوان مثال، میتوان به ادغام پلتفرمهای فناوری دو شرکت فناوری اشاره کرد. در چنین سناریویی، نحوه ادغام از پیش مشخص شده است؛ در غیر این صورت، اساسا ادغام دو شرکت صورت نمیگرفت. با این حال، بخشهای مختلف و پیچیدهای در این فرآیند دخیل هستند که نیازمند نظارت مداوم و اطمینان از پیشرفت به موقع تک تک آنها است.
مورد دیگری که مدیریت پروژه در آن برجستهتر است، آژانسهای تبلیغاتی است. مشتریان به این آژانسها مراجعه میکنند و درخواست ساخت یک کمپین تبلیغاتی یا توسعه یک نرمافزار خاص را مطرح میکنند و در واقع، همه جزئیات محصول نهایی از پیش مشخص شده است.
تفاوت قابل توجهی بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه وجود دارد، اما همانطور که اشاره شد، نقشی که یک مدیر محصول ایفا میکند، شامل برخی جنبههای مدیریت پروژه نیز میشود. با این حال، از نظر مسیر شغلی و عناوین حرفهای، مدیران محصول مسئول دستیابی به اهداف با هر روشی پس از مشورت و همکاری با تیم خود هستند، در حالی که مدیران پروژه مسئولیت تکمیل موفقیتآمیز یک وظیفه مشخص در یک بازه زمانی و با بودجه تعیین شده را بر عهده دارند، چه در دنیای فیزیکی مانند ساخت پل یا ساختمان و چه در پروژههای نرمافزاری عظیم.
تا جلسه بعدی، بدرود.
اصطلاحات:
کانال آموزش دوره مدیریت محصول
@ProductManagementCourse