روانكاوی
Photo
چند سال پیش از مازندران به تهران بازمیگشتم. بر حسب اتّفاق، در اتومبیل با جوانی همسفر شدم. ضمن صحبت، گفت: من در زمان جنگِ ایران با عراق، مسئول روابط عمومی جنگ در فکّه بودم، بچّههای ما کتاب "ایران را از یاد نبریم" میخواندند تا روحیه بگیرند و بهتر بجنگند.
این حرف بهترین پاداشی بود که من از کتاب خود میگرفتم
ایران را از یاد نبریم، چ۱۳،ص۵
...بین افسانهی "قُقنوس" و سرگذشت ایران، تشابهی میتوان دید.
ایران نیز چون آن مرغِ شگفتِ بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من این احساس را داشتهام که ایران بار دیگر یکی از آن دورانهای "زایندگی در مرگ" را میگذراند و در میانِ درد، میشکفد.
گرفتاریهای روزانه،دل مشغولیها و بُهتزدگیهای قرن، مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روحِ ایران است، توجّه کنیم. چون کسی هستیم که به باغ کهنسالی در چلّهی زمستان پای مینهد و آنرا خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شریر میبیند، بیآنکه نجوای پنهانیِ حیات، ولولهی خاموشِ جِرمهای روینده و سبز شونده را در شکمِ کُندههای پیر و نهادِ شاخههای خشک دریابد.
در زندگیِ ملّتها نیز دورانهای ستروَن و دورانهای زاینده است، و تناوب و تسلسلِ این دورانها بوده است که تمدّن را به پایهی کنونی رسانیده. دوران ما یکی از دورانهای باروَر است، و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادتبخش و شورانگیز میتواند بود.
در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، اگر کار دیگری از دست ما برنیاید، لااقل خوب است بکوشیم تا فکر او و غم او را در دل خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگیِ دوران را در سینه نپژمرانیم.
ما از این حیث چون بیمارانِ تریاک خوردهای هستیم که به هر افسونی است باید بیدار نگاهشان داشت؛ زیرا اگر چشم بر هم نهند، بیمِ آنَست که دیگر آن را نگشایند.
دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
#ایران_را_از_یاد_نبریم
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
این حرف بهترین پاداشی بود که من از کتاب خود میگرفتم
ایران را از یاد نبریم، چ۱۳،ص۵
...بین افسانهی "قُقنوس" و سرگذشت ایران، تشابهی میتوان دید.
ایران نیز چون آن مرغِ شگفتِ بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من این احساس را داشتهام که ایران بار دیگر یکی از آن دورانهای "زایندگی در مرگ" را میگذراند و در میانِ درد، میشکفد.
گرفتاریهای روزانه،دل مشغولیها و بُهتزدگیهای قرن، مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روحِ ایران است، توجّه کنیم. چون کسی هستیم که به باغ کهنسالی در چلّهی زمستان پای مینهد و آنرا خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شریر میبیند، بیآنکه نجوای پنهانیِ حیات، ولولهی خاموشِ جِرمهای روینده و سبز شونده را در شکمِ کُندههای پیر و نهادِ شاخههای خشک دریابد.
در زندگیِ ملّتها نیز دورانهای ستروَن و دورانهای زاینده است، و تناوب و تسلسلِ این دورانها بوده است که تمدّن را به پایهی کنونی رسانیده. دوران ما یکی از دورانهای باروَر است، و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادتبخش و شورانگیز میتواند بود.
در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، اگر کار دیگری از دست ما برنیاید، لااقل خوب است بکوشیم تا فکر او و غم او را در دل خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگیِ دوران را در سینه نپژمرانیم.
ما از این حیث چون بیمارانِ تریاک خوردهای هستیم که به هر افسونی است باید بیدار نگاهشان داشت؛ زیرا اگر چشم بر هم نهند، بیمِ آنَست که دیگر آن را نگشایند.
دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
#ایران_را_از_یاد_نبریم
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی.
این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات هر رواندرمانگری در شرایط آشوبناک جنگی هستند. در این روزها نیز، اینگونه پرسشها را در میان رواندرمانگران روانکاوانهی ایرانی به فراوانی دیدهام.
مقاله به هفت موضوع مهم تقسیم شده که هرکدام نمایانگر یکی از بحرانهای درمانی یا شخصی این روانکاو در جریان جنگ اوکراین هستند.
هفت موضوع اصلی که نویسنده به آنها پرداخته عبارتاند از:
۱. ادامه دادن یا متوقف کردن کار روانکاوانه در شرایط جنگ
۲. انتخاب میان حفظ ساختار کلاسیک و مرسوم روانکاوی یا سازگار کردن شیوهی کنش درمانگر و ستینگ با شرایط بحرانی
(تمرکز بر رابطهی درمانی بهجای تکنیک؛ پذیرش تماسها و پیامها بین جلسات؛ حمایت عاطفی آشکار — مثالهای جالبی در این بخش آمده است.)
۳. نحوهی برخورد با بیماران فاقد توان مالی بهدلیل از دست دادن شغل و درآمد
(درمان رایگان، پیشنهاد پرداخت نمادین بر اساس ایدهی فرانسواز دولتو؛ تجربیات این روانکاو از پیشنهاد به مراجعش که بهجای پول به دیگران خدمات رایگان ارائه دهد.)
۴. تأثیر تصمیم روانکاو برای مهاجرت موقت به لهستان بر بیماران او و تأثیر جابهجاییهای او بر فرآیند درمان و تصمیمات آنالیزانها، بهویژه در انتقال
(درک خود بهعنوان ابژهی انتقالی؛ او اشاره می کند برخی بیماران با او همانندسازی میکردند و برخی او را خائن و ترسو میدانستند.)
۵. بازگشت به اوکراین و چالشهای ادامهی درمان در شرایط خطر فیزیکی همچون آژیرها و حملات موشکی
(نبود پروتکل مشخص؛ هماهنگی با همسر و خانواده اش برای دریافت پیام خطر در حین جلسات؛ مبارزهی درونی میان میل به مردن و مسئولیت اخلاقی در برابر بیماران.)
۶. مواجهه و تردید در تصمیم پذیرش و کار با متقاضیان جدید درمان، در کنار بیماران قدیمی، در شرایط محدودیت زمانی و روانی
(او از لحظاتی می گوید که میان تصمیمگیری و اختصاص وقت بیشتر به بیماران فعلی یا پذیرش افراد جدید مردد شده بود)
۷. تأثیرات عمیق روانی و اخلاقی جنگ بر روانکاو؛ فرسودگی، جدایی از احساسات و آسیب اخلاقی
(احساسات متناقض، خشم، ناتوانی، نفرت؛ پذیرش مکانیسمهای دفاعی بدوی برای بقا؛ اهمیت حمایت و تأثیر پیوند با همکاران داخلی و بینالمللی برای مدیریت بهتر این وضعیت.)
اینها از مهمترین موضوعاتی هستند که در این مقاله به آنها اشاره شده است. در پستهای بعدی، هر بخش از این مقاله را بهصورت مفصلتری مرور خواهم کرد.
🌱اگر احساس میکنید خواندن و بررسی این مقاله میتواند کمکی باشد برای تنظیم بهتر درونیمان و پاسخی به پرسشهای برآمده از این شرایط، لطفاً این پستها را برای همکارانتان نیز ارسال کنید.
A Psychoanalyst’s Experience of Working in Wartime: On Choosing Between Bad Options
Mariana Velykodna,
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات هر رواندرمانگری در شرایط آشوبناک جنگی هستند. در این روزها نیز، اینگونه پرسشها را در میان رواندرمانگران روانکاوانهی ایرانی به فراوانی دیدهام.
مقاله به هفت موضوع مهم تقسیم شده که هرکدام نمایانگر یکی از بحرانهای درمانی یا شخصی این روانکاو در جریان جنگ اوکراین هستند.
هفت موضوع اصلی که نویسنده به آنها پرداخته عبارتاند از:
۱. ادامه دادن یا متوقف کردن کار روانکاوانه در شرایط جنگ
۲. انتخاب میان حفظ ساختار کلاسیک و مرسوم روانکاوی یا سازگار کردن شیوهی کنش درمانگر و ستینگ با شرایط بحرانی
(تمرکز بر رابطهی درمانی بهجای تکنیک؛ پذیرش تماسها و پیامها بین جلسات؛ حمایت عاطفی آشکار — مثالهای جالبی در این بخش آمده است.)
۳. نحوهی برخورد با بیماران فاقد توان مالی بهدلیل از دست دادن شغل و درآمد
(درمان رایگان، پیشنهاد پرداخت نمادین بر اساس ایدهی فرانسواز دولتو؛ تجربیات این روانکاو از پیشنهاد به مراجعش که بهجای پول به دیگران خدمات رایگان ارائه دهد.)
۴. تأثیر تصمیم روانکاو برای مهاجرت موقت به لهستان بر بیماران او و تأثیر جابهجاییهای او بر فرآیند درمان و تصمیمات آنالیزانها، بهویژه در انتقال
(درک خود بهعنوان ابژهی انتقالی؛ او اشاره می کند برخی بیماران با او همانندسازی میکردند و برخی او را خائن و ترسو میدانستند.)
۵. بازگشت به اوکراین و چالشهای ادامهی درمان در شرایط خطر فیزیکی همچون آژیرها و حملات موشکی
(نبود پروتکل مشخص؛ هماهنگی با همسر و خانواده اش برای دریافت پیام خطر در حین جلسات؛ مبارزهی درونی میان میل به مردن و مسئولیت اخلاقی در برابر بیماران.)
۶. مواجهه و تردید در تصمیم پذیرش و کار با متقاضیان جدید درمان، در کنار بیماران قدیمی، در شرایط محدودیت زمانی و روانی
(او از لحظاتی می گوید که میان تصمیمگیری و اختصاص وقت بیشتر به بیماران فعلی یا پذیرش افراد جدید مردد شده بود)
۷. تأثیرات عمیق روانی و اخلاقی جنگ بر روانکاو؛ فرسودگی، جدایی از احساسات و آسیب اخلاقی
(احساسات متناقض، خشم، ناتوانی، نفرت؛ پذیرش مکانیسمهای دفاعی بدوی برای بقا؛ اهمیت حمایت و تأثیر پیوند با همکاران داخلی و بینالمللی برای مدیریت بهتر این وضعیت.)
اینها از مهمترین موضوعاتی هستند که در این مقاله به آنها اشاره شده است. در پستهای بعدی، هر بخش از این مقاله را بهصورت مفصلتری مرور خواهم کرد.
🌱اگر احساس میکنید خواندن و بررسی این مقاله میتواند کمکی باشد برای تنظیم بهتر درونیمان و پاسخی به پرسشهای برآمده از این شرایط، لطفاً این پستها را برای همکارانتان نیز ارسال کنید.
A Psychoanalyst’s Experience of Working in Wartime: On Choosing Between Bad Options
Mariana Velykodna,
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
روانكاوی
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی. این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات…
جنگ علیه اوکراین، همزمان از دو جهت و جبهه ی بیرونی و درونی بهعنوان یک روانکاو، بر من هجوم آورد.
از یکسو، صدای بلند آژیرهای حملهی هوایی را میشنیدم، در سیلی از اخبار ویرانگر غرق میشدم، صدای انفجارها را میشنیدم و موشکها را در آسمان میدیدم. تبلیغاتِ روسیه را میخواندم دربارهی اینکه چرا موردِ حمله قرار گرفتهایم. این تجربهها مرا وادار گرفتن تصمیم هایی میکرد، اغلب بهصورت فوری، دربارهی چگونگیِ پاسخدادن به تهدیدهای بیرونی.
افزونبر این، احساساتم، مکانیزمهای دفاعیام، شیوههای کنار آمدنم، تجربههای پیشینم از تروما، و واکنشهای غریزیام، همگی بهیکباره بیدار شدند و مرا واداشتند تا به شیوههایی واکنش نشان دهم که با شرایطی که واقعیت می طلبید تفاوت داشتند.
مرزها و پلهای میانِ دنیای درونی و بیرونی، در دلِ تجربههایی از فشار و استرسِ عظیم و تنشهای شدید، با یکدیگر درآمیختند.
اِیگو میکوشید با این تنش کنار بیاید و تصمیمهایی بگیرد که ضروری بودند، با وجود مقاومتِ قدرتمندِ واکنشهای خودکار و غریزی از جانب نهاد (id)، و در عینِ حال، تلاش برای انسانبودن، اخلاقیبودن، و تأملورزی، بهمنظورِ رسیدن به معیارهای معمولِ فراخود (superego).
آن رویدادها، بهویژه در لحظاتی که باید میان انتخابهای دشوار یا غیرممکن تصمیم گرفته میشد، بهقدری سنگین و پیچیده بودند که تحملشان برایم ممکن نبود.
من برخی از دشواریهایی را که با آنها روبهرو شدم، از خلالِ هفت موقعیت بازگو و شرح خواهم داد؛ موقعیتهایی که در آنها احساس میکردم ناچارم بین گزینههای بد دست به انتخاب بزنم.
A Psychoanalyst’s Experience of Working in Wartime: On Choosing Between Bad Options
Mariana Velykodna,
🔹 برشی از مقاله ی:
تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: دربارهی انتخاب میان گزینههای بد
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
از یکسو، صدای بلند آژیرهای حملهی هوایی را میشنیدم، در سیلی از اخبار ویرانگر غرق میشدم، صدای انفجارها را میشنیدم و موشکها را در آسمان میدیدم. تبلیغاتِ روسیه را میخواندم دربارهی اینکه چرا موردِ حمله قرار گرفتهایم. این تجربهها مرا وادار گرفتن تصمیم هایی میکرد، اغلب بهصورت فوری، دربارهی چگونگیِ پاسخدادن به تهدیدهای بیرونی.
افزونبر این، احساساتم، مکانیزمهای دفاعیام، شیوههای کنار آمدنم، تجربههای پیشینم از تروما، و واکنشهای غریزیام، همگی بهیکباره بیدار شدند و مرا واداشتند تا به شیوههایی واکنش نشان دهم که با شرایطی که واقعیت می طلبید تفاوت داشتند.
مرزها و پلهای میانِ دنیای درونی و بیرونی، در دلِ تجربههایی از فشار و استرسِ عظیم و تنشهای شدید، با یکدیگر درآمیختند.
اِیگو میکوشید با این تنش کنار بیاید و تصمیمهایی بگیرد که ضروری بودند، با وجود مقاومتِ قدرتمندِ واکنشهای خودکار و غریزی از جانب نهاد (id)، و در عینِ حال، تلاش برای انسانبودن، اخلاقیبودن، و تأملورزی، بهمنظورِ رسیدن به معیارهای معمولِ فراخود (superego).
آن رویدادها، بهویژه در لحظاتی که باید میان انتخابهای دشوار یا غیرممکن تصمیم گرفته میشد، بهقدری سنگین و پیچیده بودند که تحملشان برایم ممکن نبود.
من برخی از دشواریهایی را که با آنها روبهرو شدم، از خلالِ هفت موقعیت بازگو و شرح خواهم داد؛ موقعیتهایی که در آنها احساس میکردم ناچارم بین گزینههای بد دست به انتخاب بزنم.
A Psychoanalyst’s Experience of Working in Wartime: On Choosing Between Bad Options
Mariana Velykodna,
🔹 برشی از مقاله ی:
تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: دربارهی انتخاب میان گزینههای بد
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
روانكاوی
جنگ علیه اوکراین، همزمان از دو جهت و جبهه ی بیرونی و درونی بهعنوان یک روانکاو، بر من هجوم آورد. از یکسو، صدای بلند آژیرهای حملهی هوایی را میشنیدم، در سیلی از اخبار ویرانگر غرق میشدم، صدای انفجارها را میشنیدم و موشکها را در آسمان میدیدم. تبلیغاتِ…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روانكاوی
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی. این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#لغزش_فرویدی یا اشتباهی ساده؟؟🤔
سفیر آمریکا در سازمان ملل، درسخنرانی خود که با هدف حمله به ایران انجام می گرفت، به جنایات رژیم صهیونیستی به طور غیرعمد اعتراف کرد، او گفت: «دولت اسرائیل باعث گسترش هرجومرج، ترور و رنج در منطقه شده…» اما او فوراًسخن خود را تصحیح کرد و گفت منظورش «دولت ایران» بوده است
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
سفیر آمریکا در سازمان ملل، درسخنرانی خود که با هدف حمله به ایران انجام می گرفت، به جنایات رژیم صهیونیستی به طور غیرعمد اعتراف کرد، او گفت: «دولت اسرائیل باعث گسترش هرجومرج، ترور و رنج در منطقه شده…» اما او فوراًسخن خود را تصحیح کرد و گفت منظورش «دولت ایران» بوده است
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
روانكاوی
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی. این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روانكاوی
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی. این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روانكاوی
امشب مروری خواهیم داشت بر مقالهی «تجربهی یک روانکاو از کار کردن در زمان جنگ: انتخاب میان گزینههای بد» نوشتهی ماریانا ولیکودنا، روانکاو اوکراینی. این مقاله را از این جهت انتخاب کردهام که به مسائلی میپردازد که تقریباً جزو رایجترین پرسشها و ابهامات…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هیچچیز [پس از جنگ] بدون تغییر باقی نماند جز ابرها که همانطور مانده بودند. زیر این ابرها، در میان نیروهای ویرانگر و انفجارها، تنها بدن کوچک و آسیبپذیر انسان باقی مانده بود.
والتر بنیامین
Benjamin, Walter. Illuminations.
New York: Shocken Books, 1968.
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy
والتر بنیامین
Benjamin, Walter. Illuminations.
New York: Shocken Books, 1968.
کانال روانکاوی:
@Psychoanalysis_Philosophy