Telegram Web Link
لرستانِ زیبا 😍🌿

📍خرم‌آباد

@puniismbook
مگر لايق تكيه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه كردي؟!

#افشین_یداللهی
همیشه آن‌ که می‌رود کمی از ما را
با خویش می‌برَد.
کمی از خود را، زائر!
با من بگذار.

 ‌‏‌ ⁩
#یداله_رؤیایی
فقط بگو
خدا تو را برای من ساخت؟!
یا مرا برای تو ویران کرد؟!

#عباس_معروفی
چشمهایم را باز کردم
بوی تو در خانه‌ام
پیچیده بود ؛
به گمانم
خیالت تا صبح در آغوشم بود... !

#یوسف_آذرتاش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@puniismbook
اما من حرف‌های زیادی را
در زمانی کوتاه
به تو گفتم..
فقط به تو...

#اوزدمیر_آصف

@puniismbook
مرا آتش صدا کن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صلا ده تا ببارم بر عطشهایت

خیالی، وعده ای، وهمی،
امیدی، مژده ای، یادی!
به هر نامه که خوش داری،
تو، بارم ده به دنیایت…

#حسین_منزوی

@puniismbook🌿
نگاهت!
نگاهت چه رنج عظیمی ‌ست...
وقتی به یادم می‌آورد...
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفته‌ام ...

#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
گر زچرخ روزگارت دست بر سر می‌زنی
یا ز احوال دل غم دیده‌ات دم می‌زنی
مطمئن باش چنین دائم نماند روزگار
هان رسد روزی که از حال خوشت دف می‌زنی

- مهدی رنجبر
@puniismbook
‏یادم هست وقتی عاشق شده بودم حتی در راه رفتن هم احتیاط می‌کردم. انگار ظرفی درون سینه‌ام جا داشت که پر از مایعی گرانبها بود و من می‌ترسیدم که این مایع گرانبها از درون آن جاری شود.

#ایوان_تورگنیف

@puniismbook
Ey Sareban (Live)
Mohsen Namjoo
یه‌جا خوندم گفته بود قابلیت این رو دارم توی این آهنگ دفن بشم.

درست می‌گفت🫠

@puniismbook
‌‏انگار آخرین قطره امید رو ازم گرفته باشند، خالی‌ام. آدم از خالی بودن حتی غصه‌اش هم نمیاد..

#نازنین_هاتفی
@puniismbook
دست و پا گم کرده ی شوق تماشای توام ...

#بیدل_دهلوی
در فراسوهای پیکرهایمان،
به من وعده‌ی دیداری بده..

#احمد_شاملو

@puniismbook
اتفاقی که دارد برایم می‌افتد چیز هراس‌انگیزی است: جهانم فرومی‌ریزد و جهانم بنا می‌شود. نگران فرو ریختنش نیستم، خودش در حال فروریختن بود، از بنا شدنش می‌نالم، از نیروهای ضعیفم شکوِه می‌کنم، از تولد است که شکوِه می‌کنم، از نور آفتاب.

از نامه‌های کافکا به میلنا

@puniismbook
کجایی که هیچ چیز، قشنگ‌تر از تماشای تو نیست!

#عباس_معروفی
همه می‌ترسند،
اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم.


#فروغ_فرخزاد
تمام عمر دنبالِ دلیلِ زندگی گشتم
در آغوش تو فهمیدم که شرحی مختصر دارد...

#علی_صفری

@puniismbook
2024/05/20 08:55:03
Back to Top
HTML Embed Code: