Telegram Web Link
بخاطر من یه کاری بکن.... :)
ای غم بیا ای غم بیا
ناامیدی نه. امیدواری پاره پوره‌ت می‌کنه.
و عمق عشق هیچ‌گاه شناخته نمی‌شود، مگر در وقت‌ جدایی.
عاشقت نبوده‌ام؟
پس چشم‌هایی که نیمه باز منتظر آمدن تو بود چی؟
روی هیچکس حساب باز نکنید؛
وقتی که پا به تاریکی می‌گذارید حتی سایه خودتان هم شما را ترک می‌کند.
-شهریار.
زخم خورده از شب‌هایی بود که حافظه‌اش علیه او شورش می‌کرد.
منم دوست دارم اجتماعی باشم ولی نه با این اجتماع.
بعد از شنیدن اون حرف:
من با اینکه انتقام‌جو و کینه‌توز نیستم، اما حافظه‌ام در مورد جراحات و تحقیر‌ها بسیار قوی است.

داستایفسکی.
اشکال نداره دیگه ، نهایتش میشه خیره شدن به یک نقطه موقع چایی خوردن.
به نظرم همه آدم ها ی بار باید تا تهش برن؛
تا ته اون چیزی که خیلی بهش اصرار دارن
برن و تا جون دارن براش بجنگن!
اونقدر که خسته و زخمی برگردن
مهم نیست که ته ش برنده شن یا بازنده
مهم اینه که تهشو دیدن.
کسی که تهشو دیده دیگه از هیچی نمیترسه.
مدیون دلش نیست که شاید میشد.
از منه رنجیده دیگه بخوامم کاری برنمیاد.
می‌خندید و در نگاهَش غمی می‌رقصید.
پله های ترقی رو دارم چهار تا یکی میرینم به سمت پایین.
رنجی که به کلام نیاید،
در بدن ساکن می‌شود.
من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم و آرزومه یه‌ روز، یکی بیاد نگام کنه و بفهمه همه‌چی دروغه.
-جوکر.
فهمیدم که بله!
آدمیزاد میتواند همزمان برای زندگی تلاش کند و بجنگد؛ولی به رفتن و گم و گور شدن هم فکر کند.
خسته‌ام؛
از تمام چیزهایی که در بیرون به پایان رسید؛
اما در درون من ادامه یافت.
2025/10/24 16:20:36
Back to Top
HTML Embed Code: