Telegram Web Link
در حال حاضر در غزه، باد و سرمای شدید، خانواده‌ها و کودکان حاضر در چادرها را بشدت می‌آزارد... دعا برای این مردمان مظلوم را فراموش نکنید.

@Raaasekh | راسخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیامی از یک "کودک" عزتمند در غزه، به "ترامپ"ی که احساس غرور و قدرتش، گوش جهان را کر کرده است...


﴿مَن كَانَ یُرِیدُ ٱلۡعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِیعًاۚ إِلَیۡهِ یَصۡعَدُ ٱلۡكَلِمُ ٱلطَّیِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّـٰلِحُ یَرۡفَعُهُۥۚ وَٱلَّذِینَ یَمۡكُرُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ لَهُمۡ عَذَابࣱ شَدِیدࣱۖ وَمَكۡرُ أُو۟لَـٰۤئكَ هُوَ یَبُورُ
[سوره‌ فاطر/ آیه ١٠)
«هر کس حواهان عزت است، بداند که عزت تماما از آنِ الله است. گفتار پاک به سویش اوج می‌گیرد و کردار شایسته، آن (گفتار) را بالا می‌برد؛ و کسانی که برای زشتی‌ها دسیسه‌چینی می‌کنند، عذاب سختی در پیش دارند و نیرنگشان نابود می‌گردد».

@Raaasekh | راسخ
Forwarded from نبراس | سطور اندیشه (Parsa)
ریشه‌شناسی و تحلیل مفهومی «جاهلیت»

واژه «جاهلیت» از مصدر «جهل» گرفته شده که در ادبیات عرب به دو معنا به کار می‌رود: یکی ندانستن (مقابل علم) و دیگری رفتار غیرعاقلانه و ناپسند (مقابل حکمت).

اما در کاربرد قرآنی، «جهل» چیزی فراتر از ناآگاهی ذهنی است و به نوعی سرکشی و امتناع آگاهانه از پذیرش هدایت الهی اشاره دارد.

از این منظر، جاهلیت صرفاً به معنای نادانی نیست، بلکه نوعی نظام فکری و اجتماعی است که به جای تسلیم در برابر حقیقت وحی، خودبسندگی فکری و سلطه‌جویی بشری را مبنا قرار می‌دهد.

قرآن کریم در آیه‌ی ﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ﴾، جاهلیت را در نقطه‌ی مقابل حکم الهی معرفی می‌کند، که نشان می‌دهد این مفهوم نه‌تنها به دوره‌ای تاریخی محدود نیست، بلکه هرگاه جامعه‌ای از معیارهای الهی فاصله بگیرد و ارزش‌های بشری را به‌عنوان مبنای نهایی بپذیرد، در حقیقت در جاهلیت به‌سر می‌برد.

یکی از مهم‌ترین ابعاد جاهلیت در معنای قرآنی، انحراف در معیارهای ارزش‌گذاری است. جاهلیت تنها در پرستش بت‌های سنگی خلاصه نمی‌شود، بلکه می‌تواند در قالب‌های مدرن همچون پرستش قدرت، ثروت، تمایلات نفسانی و ایدئولوژی‌های سکولار نیز ظهور کند. این نوع جاهلیت، برخلاف تصور رایج، نه‌تنها در تقابل با تمدن، دانش یا پیشرفت مادی قرار ندارد، بلکه ممکن است در دل یک تمدن پیشرفته شکل بگیرد.

جامعه‌ای که در آن معیارهای حق و باطل، خیر و شر، و عدالت و ظلم، بر اساس خواست و تمایلات انسان‌ها تعیین شود و نه بر اساس وحی، در واقع گرفتار نوعی جاهلیت است، هرچند در ظواهر علمی و فناوری پیشرفته باشد.

بر این اساس، جاهلیت را می‌توان وضعیتی فرازمانی و فرامکانی دانست که در آن، عقلانیت بشری از وحی الهی جدا می‌شود و نظام‌های فکری و اجتماعی بر مبنای خودبسندگی انسان شکل می‌گیرد.

این نوع جاهلیت ممکن است در جوامع سنتی به شکل بت‌پرستی آشکار باشد و در جوامع مدرن در قالب ایدئولوژی‌های بشری که معیار حقیقت را در درون خود می‌جویند.

قرآن، جاهلیت را نه یک دوره‌ی تاریخی خاص، بلکه یک وضعیت ذهنی و اجتماعی معرفی می‌کند که در هر عصری می‌تواند با اشکال جدیدی ظاهر شود و تنها معیار تشخیص آن، میزان پذیرش یا طرد هدایت الهی است.

@andalllus
اخوت اسلامی؛ پیوندی که دشمنان را نگران می‌کند!

هیچ پیوندی همچون اخوت اسلامی، دل‌های مسلمانان را به هم نزدیک نمی‌کند، صفوفشان را به هم نمی‌دوزد و پراکندگی‌شان را به وحدتی استوار بدل نمی‌سازد. این رشته‌ی ناگسستنی، تفاوت رنگ‌ها و زبان‌ها و مرزها و نژادها را محو می‌کند و از جمعی پراکنده، امتی یکپارچه و استوار می‌آفریند؛ امتی که نه بر مبنای خاک و خون، که بر پایه‌ی ایمان و عقیده بنا شده است.

در فراز و فرود تاریخ، این پیوند مقدس دست‌های عرب را در دستان فارس، دل‌های ترک را در کنار آفریقایی، و صف فقیران را در کنار اغنیاء قرار داده است. در سایه‌ی این برادری، مرزهای قومی و نژادی رنگ باخته‌اند و امت اسلامی همچون پیکری واحد در برابر تندبادهای حوادث ایستاده است.

اما دشمنان اسلام از دیرزمان، این حقیقت را دریافته‌اند که وحدت مسلمانان، بزرگترین سد در برابر سلطه‌ی آن‌هاست. پس با تمام توان برای در هم شکستن این پیوند کوشیده‌اند؛ بذر تفرقه افشانده‌اند، دیوارهای نژادی و قومی را بالا برده‌اند و میان برادران، مرزهای ساختگی کشیده‌اند.
آن‌ها به‌خوبی می‌دانند که هرگاه مسلمانان در پرتو این اخوت گرد هم آیند، دیگر جایی برای سلطه‌ی بیگانگان باقی نمی‌ماند.

در یکی از اسناد تاریخی که در مرکز اسناد عمومی لندن به شماره‌ی 371-5595 نگهداری می‌شود، وزیر وقت مستعمرات بریتانیا، در گزارشی به نخست‌وزیر کشورش در تاریخ 9 ژانویه 1938 چنین می‌نویسد:

«تجربه‌ی جنگ به ما آموخت که وحدت اسلامی، بزرگترین خطری‌ست که امپراتوری باید از آن بیم داشته باشد و برای نابودی‌اش تلاش کند. این تنها انگلستان نیست که چنین می‌اندیشد، بلکه فرانسه نیز در این سیاست با ما هم‌نظر است. از بین رفتن خلافت اسلامی، برای ما مایه‌ی خرسندی بود و امیدواریم که دیگر هرگز بازنگردد.
ما باید همواره از اتحاد مسلمانان جلوگیری کنیم و این سیاست، نباید تغییر کند. ما در سودان، نیجریه، مصر و دیگر کشورهای اسلامی، رشد قو‌م‌گرایی و ملی‌گرایی‌های محلی را تشویق کرده‌ایم و این تصمیمی کاملاً سنجیده بوده است، چراکه ملی‌گرایی، بسی کم‌خطرتر از وحدت اسلامی است».

این کلمات، پرده از حقیقتی تلخ برمی‌دارد؛ حقیقتی که می‌گوید دشمنان اسلام، همواره در کار خاموش کردن چراغ این امت بوده‌اند. اما تا هنگامی که اخوت اسلامی در جان مسلمانان زنده باشد، نقشه‌های آنان جز سراب نخواهد بود.

@Raaasekh | راسخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ثَبِّت جذورَكَ في التُّرابِ فأنتَ باقٍ هاهُنا
الأرضُ أرضُكَ يا فتَى! هذه البلادُ بلادُنا...
هم جهَلة لا يعلمون بأنَّ وطنك خالدٌ
فأصمُد ورابِط واحتسِب إنَّا ورائكَ كلُّنا
كَم مِن شهيدٍ قدموا أرواحهم
من أجلِ تحقيقِ اليقين
يا صاحبَ الأرضِ إعتصم!
فالأرضُ عرضُ المتَّقين...

@Raaasekh | راسخ
.
قرآن امانتی گران‌بهاست که اگر با آن همراه نباشی، از تو دور می‌شود. خداوند آن را "کریم" نامیده، و کریم جز نزد اهل کَرَم نمی‌ماند. اگر می‌خواهی آنچه از قرآن در سینه‌ات جای گرفته، باقی بماند، راهی جز مرور روزانه نداری. حفظ بدون مرور مانند نوشتن بر شن‌های ساحل است؛ کافی‌ست موجی بوزد تا چیزی از آن باقی نماند.
نزد اهل کَرَم؛ حفظ ممکن است متوقف شود، اما مرور هرگز!

@Raaasekh | راسخ
بزرگترین پرونده سواستفاده از کودکان در فرانسه!

• جوئل لو اسکوارنک، جراح ۷۳ ساله فرانسوی به اتهام تعرض و تجاوز به ۲۹۹ بیمار کودک خود، اغلب در شرایط بیهوشی، به‌زودی محاکمه خواهد شد. این پرونده، که بزرگ‌ترین پرونده سوءاستفاده از کودکان در تاریخ فرانسه به شمار می‌رود، مربوط به جرایمی است که بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۴ رخ داده و بیشتر قربانیان آن در منطقه بریتانی ساکن بوده‌اند.

• لو اسکوارنک برخی از اتهامات را پذیرفته اما همه آن‌ها را نه. محاکمه او در شهر ونس، در شمال غرب فرانسه، برگزار می‌شود و انتظار می‌رود که تحقیقات طولانی‌مدت پلیس در این زمینه همچنان ادامه داشته باشد.

• این دادگاه احتمالا سوال‌های مهمی را درباره عملکرد بیمارستان‌ها و همکاران این جراح در طول سال‌ها مطرح خواهد کرد؛ از جمله اینکه آیا مدیران بیمارستانی که او در آن‌ها کار می‌کرد، در پوشاندن این جرایم نقشی داشته‌اند یا نه. به‌ویژه اینکه گزارش‌ها نشان می‌دهد اف‌بی‌آی مدت‌ها پیش به مقامات فرانسوی هشدار داده بود که لو اسکوارنک در تارنماهای مرتبط با کودک‌آزاری فعالیت داشته است. با این حال، او در آن زمان تنها به یک حکم تعلیقی محکوم شده بود.

@Raaasekh | راسخ
سکولاریسم، به‌عنوان یک ایدئولوژی مدرن با ظاهری انسان‌گرایانه و فریبنده، در پی تفکیک دین از سیاست و نظم اجتماعی است تا جامعه‌ای مبتنی بر عقلانیت و بی‌طرفی بنا کند. اما در واقعیت، این رویکرد به‌طور فزاینده‌ای به تجزیه ارزش‌های انسان‌شناختی، اخلاقی و مسئولیت اجتماعی انجامیده است.

این ایدئولوژی در عمل، جوامع را به سوی سیستم‌های بی‌روح و فاقد نظارت‌های معنوی سوق می‌دهد که در آن، قدرت‌های حاکم به جای پاسخگویی به مردم، به ابزارهایی برای گسترش فساد و سلطه تبدیل می‌شوند.

در چنین ساختارهایی، فقدان مراجع اخلاقی و معنوی به پدیدآمدن فردگرایی افراطی و بی‌مسئولیتی اجتماعی منتهی می‌شود، به‌طوری‌که سیستم‌های قضائی و حکومتی از هرگونه مسئولیت‌پذیری طفره رفته و به سادگی از ارتکاب بی‌عدالتی‌ها و فسادها چشم‌پوشی می‌کنند.

از منظر فلسفی و روانشناختی، سکولاریسم انسان‌ها را از جوهره معنوی و اخلاقی‌شان دور می‌کند و آنان را به سمت مفاهیم ابتر و بی‌روح سوق می‌دهد. این انقطاع، جوامع را از مسئولیت‌پذیری نسبت به حقیقتی فراتر از مادیات و قوانین علمی محروم می‌سازد و فضای اجتماعی و سیاسی را به مکانی برای فروپاشی‌های انسان‌گرایانه بدل می‌کند.

سکولاریسم که خود را به‌عنوان راه‌حلی برای ایجاد عدالت و رفاه عمومی معرفی می‌کند، در واقع به عاملی برای تشدید بحران‌های اجتماعی و فساد سیستماتیک تبدیل می‌شود.

این سیستم نه‌تنها قادر به حل مشکلات انسانی نیست، بلکه به‌طور فزاینده‌ای آنها را پیچیده‌تر و مخرّب‌تر می‌کند.

ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre):

«سکولاریسم، با ایجاد تفکیکی میان عقل و ایمان، انسان را از جستجوی حقیقتی فراتر از مادیات باز می‌دارد و او را به موجودی بی‌هدف و بی‌معنی تبدیل می‌کند».

Sartre, Jean-Paul. Existentialism Is a Humanism. Yale University Press, 2007.

ماکس وبر (Max Weber):

«در دنیای سکولار، روند عقلانی‌سازی باعث تبدیل انسان به موجودی می‌شود که تنها به منافع مادی و کارکردهای تکنیکی می‌اندیشد و از مفاهیم اخلاقی و معنوی فاصله می‌گیرد».

Weber, Max. The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism. Routledge, 2001.

آلن دو باتن (Alain de Botton):

«سکولاریسم با تکیه بر علم و عقلانیت، در واقع به جای حل مشکلات انسانی، به تجزیه و تحلیل بی‌رحمانه‌ای از زندگی انسان‌ها پرداخته که هیچ‌گونه معنای اخلاقی یا انسانی ندارد».

de Botton, Alain. Religion for Atheists. Pantheon Books, 2012.

هابرماس (Jürgen Habermas):

«سکولاریسم به عنوان گفتمانی که جهان را تنها از منظر عقلانی می‌نگرد، نه تنها مسائل معنوی انسان را نادیده می‌گیرد، بلکه به بحران‌های عمیق انسانی دامن می‌زند».

Habermas, Jürgen. The Future of Human Nature. Polity, 2003.

جان استوارت میل (John Stuart Mill):

«در جوامع سکولار، افراد به‌جای پایبندی به اصول اخلاقی عمیق، بیشتر بر منافع فردی و مادی تمرکز می‌کنند و همین امر به فراموشی مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی می‌انجامد».

Mill, John Stuart. On Liberty. Penguin Classics, 2006.

@Raaasekh | راسخ
حتی پرندگان غزه که بال پرواز دارند‌ هم، مهاجرت نمی‌کنند...
این نوشته‌ایست بر روی خرابه‌‌‌ای در غزه!

@Raaasekh | راسخ
امت اسلام، یک پیکر واحد است!

آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم، بازگشت به روح امت واحده است. باید از مرزهایی که دشمنان برای ما ترسیم کرده‌اند فراتر برویم و از چارچوب‌های تنگ ملیت و تابعیت عبور کنیم.

مسلمان نباید بر اساس گذرنامه‌اش شناخته شود؛ نباید سوری، مصری، عراقی، پاکستانی یا ترکی باشد. او فقط یک چیز است: مسلمان.

مسلمانان، فارغ از فاصله‌ها، زبان‌ها و فرهنگ‌ها، یک پیکر واحدند؛
- درد یکی، درد همه است.
- مظلومیت یکی، فریاد همه است.
- شادی یکی، خوشحالی همه است.

در قاموس امت واحده، اولویت‌بندی مسائل مسلمانان بر اساس جغرافیا یا سیاست، بی‌معناست؛
- هر مسلمانی که مورد ظلم است، مسئله‌ی ماست.
- هر مسلمانی که آواره شود، مسئولیت ماست.
- هر مسلمانی که به یاری نیاز داشته باشد، آزمونی برای ماست.

چگونه ممکن است برای برادرانمان در فلسطین اشک بریزیم اما در برابر رنج برادرانمان در میانمار و سودان خاموش بمانیم؟

چگونه می‌توانیم جنایات اشغالگران را محکوم کنیم اما چشمانمان را بر ستم‌هایی که در دیگر سرزمین‌های اسلامی رخ می‌دهد ببندیم؟

چگونه ممکن است که مرزهای ساختگی، احساسات و مسئولیت ما را محدود کنند؟
- مسلمان، در سرزمین مسلمانان، پناهنده نیست.
- مسلمان، در میان برادرانش، بیگانه نیست.
- مسلمان، تکیه‌گاهی برای مسلمان است.

@Raaasekh | راسخ
یهودیان، به‌ویژه در اسرائیل، یک گروه یکدست و متحد نیستند. از بیرون ممکن است چنین به نظر برسند، اما همان‌گونه که در سوره مائده آمده است، خداوند میان آن‌ها دشمنی و کینه افکنده است.

تاریخ نشان می‌دهد که حتی در میان خودشان نیز تبعیض قائل بوده‌اند؛ چنان‌که در گذشته دیه یهودیان قبیله قریظه با یهودیان قبیله نضیر یکسان نبود.

اختلافات و شکاف‌های درونی همچنان ادامه دارد، به‌طوری‌که تمامی دولت‌های اسرائیل به‌صورت ائتلافی تشکیل می‌شوند و به ندرت پیش می‌آید که یک حزب بتواند حتی یک‌چهارم آرای یهودیان را کسب کند.

حزبی که در کشورهای غربی در جایگاه سوم یا چهارم قرار می‌گیرد، در اسرائیل ممکن است حزب نخست باشد. علاوه بر این، بخش قابل‌توجهی از یهودیان اساساً در انتخابات شرکت نمی‌کنند. چنان‌که خداوند در توصیف آن‌ها فرموده است:

﴿تَحسَبُهُم جَميعًا وَقُلوبُهُم شَتّى﴾
«گمان می‌کنی با هم متحدند، ولی دل‌هایشان پراکنده است».

یهودیان همواره خود را با محیطی که در آن زندگی می‌کنند وفق داده‌اند. در گذشته، برخی «صدوقی»، برخی «فریسی» و برخی «قرائی» بودند.

در جهان غرب، این تنوع حتی گسترده‌تر است؛ یهودیان با فرهنگ کشورهای محل اقامتشان درآمیخته‌اند، به‌ویژه در دوران معاصر. برخی روس، برخی لهستانی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اتریشی، مجارستانی و گروهی نیز از یهودیان شرقی هستند. در واقع، هر گروه دیگری را رقیب یا حتی دشمن خود می‌داند.

تفاوت‌های داخلی نیز قابل‌توجه است؛ یهودیان غربی (اشکنازی) با یهودیان شرقی (سفاردی) اختلافات عمیقی دارند، همان‌طور که یهودیان آمریکایی با یهودیان یمنی یکسان نیستند.

به نظر می‌رسد که ریشه همه آن‌ها به فرقه صدوقیان بازمی‌گردد؛ فرقه‌ای که معتقد بود عزیر پسر خداست. اما از همان دوران، میانشان اختلاف افتاد و این شکاف‌ها تاکنون ادامه یافته است.

• شیخ سفر حوالی | واحد ترجمه‌ی راسخ

@Raaasekh | راسخ
.
ترامپ هر بار تهدید به گشودن درهای جهنم به روی اهل غزه می‌کند، درحالی‌که نمی‌داند خداوند این درها را برای امثال او گشوده است.

@Raaasekh | راسخ
بگذار هر چه می‌خواهد بشود
بگذار همه‌ی جهان فریاد برآورند
تهدیدمان کنند
خط و نشان بکشند
بگذار از بمب و آتش و مرگ بگویند...
همه‌ی داستان این‌ است
که ما قبله‌ی اولمان را رها نمی‌کنیم!

@Raaasekh | راسخ
.
این ترامپ است که با تکبر و غرور در زمین گام برمی‌دارد، گمان کرده که فرمانروای این دنیاست، که قدرت در دست اوست و می‌تواند هر که را بخواهد عزت بخشد و هر که را بخواهد ذلیل کند.

اما ما به سنت‌های الهی ایمان داریم و از آنچه در پیش است، آگاهیم؛ او اکنون به نابودی و هلاکت نزدیکتر از همیشه است.

هر بار که سخنان فرعون‌گونه‌اش را می‌شنوم، یقینم به سقوط قریب‌الوقوعش قوی‌تر می‌شود.

خداوند ولی و سرپرست مؤمنان است؛ او که هر که را بخواهد عزت می‌دهد و هر که را بخواهد ذلت. سلطنت و ملک در دست اوست و او بر همه چیز توانمند است.

حسبنا الله ونعم الوکیل...

@Raaasekh | راسخ
شما را مرد سایه نامیدند، اما ما شما را سَرور قلب‌ها می‌خوانیم...
آن‌ها از شما به عنوان الضیف (مهمان) یاد می‌کنند؛ اما شما ساکن همیشگی قلب ما خواهید بود...
شعرهایمان برای ستایش‌تان کفایت نمی‌کنند و تمام مرثیه‌ها، اندوه مارا در غم شما وصف نخواهند کرد...

@Raaasekh | راسخ
ما اهل ماندنیم
اهل ساختن
اهل دوباره آباد کردن
اهل زنده ماندن و زندگی کردن...
شما؟
شما باطلید و باطل رفتنی‌ست!
شما تنها شعارهایتان زیباست
اما مثل همیشه به قصد ویرانی آمده‌اید...
غافل از اینکه این سرزمین پاک‌تر از آن است که به دستان خونین شما سپرده شود...
این سنت خداوند است
حق می‌ماند و نابود رفتنی‌ست‌
شما چاره‌ای جز رفتن ندارید!


@Raaasekh | راسخ
هر کسی که وقایع غزه را از نگاه سنن الهی بررسی کند، می‌فهمد که زمان نابودی اشغالگران چندان دور نیست.

افزایش ظلم، جنایت، طغیان و تهدید بإذن خداوند تنها باعث شتاب در وقوع این سنت الهی می‌شود.

در شرایط تهدیدات برای اخراج مردم غزه، این دو آیه در ذهنم می‌آید که خداوند می‌فرماید:

﴿وإن كادوا ليستفزونك من الأرض ليخرجوك منها وإذا لا يلبثون خلافك إلا قليلا سنة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحويلا
"و نزدیک بود آنان تو را از سرزمین (مکّه) برکنند تا تو را از آنجا بیرون کنند. (اگر آنان چنین می‌کردند) در این صورت بعد از تو جز مدّت کوتاهی نمی‌ماندند. ❋ شیوه‌ی ما در (دفاع از همه‌ی) پیغمبرانی بوده است که پیش از تو فرستاده‌ایم و تغییر و تبدیلی در شیوه‌ی ما نخواهی‌دید (و کسی را نخواهی یافت که بتواند سنّت ما را دگرگون سازد)".

و در جایی دیگر می‌فرماید:

﴿فأراد أن يستفزهم من الأرض فأغرقناه ومن معه جميعا
"(فرعون بر سرکشی خود افزود و) خواست که (موسی و پیروانش) جملگی را از سرزمین (مصر) بردارد (و ایشان را ریشه‌کن سازد). پس ما فرعون و همه‌ی فرعونیان را غرق کردیم (و تیر نیرنگشان را به سوی خودشان برگرداندیم و زمین را از لوث وجودشان پاک کردیم)".

در تفسیر کلمه «يستفزهم» آمده است که یعنی «آن‌ها را بترساند و وادار به فرار کند»، و «استفزاز» یعنی «مجبور کردن به ترک مکان».

سعدی رحمه‌الله در تفسیر آیه‌ی اول می‌گوید:

«إن الله إذا أراد إهلاك أمة، تضاعف جرمها، وعظم وكبر، فيحق عليها القول من الله فيوقع بها العقاب، كما هي سنته في الأمم إذا أخرجوا رسولهم»
"زمانی که خداوند بخواهد قومی را هلاک کند، گناه و ظلم آن‌ها بیشتر می‌شود و سپس عذاب الهی بر آن‌ها نازل می‌گردد، همان‌طور که این سنت الهی درباره اقوامی که پیامبر خود را اخراج کردند، اجرا شده است".

• شیخ احمد سید | واحد ترجمه‌ی راسخ

@Raaasekh | راسخ
ابعاد مهم در تصمیم تعلیق تبادل اسرا توسط مقاومت حماس

امروز، نبرد نه یک جنگ سیاسی یا نظامی صرف، بلکه رویارویی میان اسلام و جاهلیت است. دشمن صهیونیستی صرفاً یک «دولت اشغالگر» نیست، بلکه بخشی از منظومه جهانی جاهلیت است که در تلاش است امت اسلامی را تحت سلطه درآورده و از بازیابی نقش تاریخی‌اش جلوگیری کند.

مقابله با اشغالگری امری اجتناب‌ناپذیر و قانون‌مند است؛ زیرا طبیعت این کشمکش آن را ایجاب می‌کند. بنابراین، صحبت از «توافقات سیاسی» یا «راه‌حل‌های میانه» در نبردی میان حق و باطل بی‌معناست.

تصمیم به تعلیق معامله اسرا صرفاً یک اقدام تاکتیکی نیست، بلکه ابعادی بسیار مهم دارد که هر یک نیازمند بررسی و گفت‌وگوست:

۱- بُعد قانون‌مندی (سُننی):
این تصمیم نشان‌دهنده سطح بالای آگاهی مقاومت حماس از ماهیت نبرد میان حق و باطل است. حماس نبرد را بر اساس منطق قدرتی که از سوی خداوند پشتیبانی می‌شود، هدایت می‌کند، نه بر مبنای توافقات تحمیلی.

۲- بُعد راهبردی:
این تصمیم بیانگر درک عمیق حماس از طرح‌های دشمن و تلاش‌های آن برای بهره‌برداری از فشارهای بین‌المللی به نفع خود است. همچنین نشان‌دهنده‌ی آمادگی مقاومت برای تغییر شرایط به‌وسیله قدرت است، امری که دشمن را در موقعیت واکنشی قرار می‌دهد و ابتکار عمل را از او می‌گیرد. حماس موفق شده است دشمن را از «قطعیت راهبردی» محروم کند و او را وادار به واکنش‌های پراکنده و غیرمنسجم نماید، همان‌طور که در اقدامات آشفته آمریکا و رژیم صهیونیستی شاهد آن هستیم.

۳- بُعد تاکتیکی:
حماس دیگر صرفاً در میدان نبرد نمی‌جنگد، بلکه کنترل فضای عملیاتی و رسانه‌ای جنگ را نیز در دست گرفته است. این امر نشان‌دهنده تغییر اساسی در توازن قدرت است.

از منظر تاکتیک نظامی: حماس دیگر صرفاً بر اساس معیارهای ژئوپلیتیکی مبارزه نمی‌کند، بلکه رویکردی اعتقادی دارد. این بدان معناست که دیگر تحت سلطه نظام بین‌المللی قرار ندارد که می‌کوشد آن را از طریق توافقات سیاسی محدود کند.
یادآوری آیات قرآن صرفاً برای تقویت روحیه نیروها نیست، بلکه نشان‌دهنده قطع رابطه با «مشروعیت نظام جهانی» است. مقاومت به دنبال ادغام در این نظام نیست، بلکه در پی جایگزینی آن با یک ساختار جدید است. این امر اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا نظام بین‌المللی بر پایه‌ی تحمیل یک چارچوب فکری و قانونی یکپارچه بنا شده است. اگر مقاومت این مسیر را ادامه دهد و این منظومه را به‌طور کامل رد کند، به یک «قدرت اسلامی غیرقابل ادغام» در ساختار قدرت جهانی تبدیل خواهد شد.

جنگ روانی: حماس از مرحله استهلاک به حمله روانی روی آورده است. در حالی که دشمن همواره از «فشارهای انسانی» برای ایجاد استهلاک روانی استفاده می‌کرد، مقاومت با تعلیق معامله، این معادله را وارونه کرد و بحران را به اردوگاه دشمن منتقل نمود. جنگ روانی مقاومت دیگر صرفاً یک تبلیغات رسانه‌ای نیست، بلکه بخشی از نبرد بر سر اراده است.

۴- بُعد شرعی:
حماس در مسیر اعتقادی روشنی حرکت می‌کند؛ نه بر «تسویه‌ها» تکیه دارد و نه بر ملاحظات دیپلماتیک، بلکه بر نیرویی که از ایمان سرچشمه می‌گیرد. این همان معادله‌ای است که در آن، مرگ و زندگی برای مردم برابر شده و از همین نقطه، پیروزی شکل می‌گیرد.

۵- بُعد تمدنی:
تعلیق معامله بیانگر استقلال تصمیم‌گیری مقاومت در مسیر آزادی است. مقاومت دیگر بخشی از «حاشیه سیاسی» نظام بین‌المللی نیست، بلکه به یک بازیگر اصلی تبدیل شده که معادلات خود را مستقل از آن تحمیل می‌کند.

همچنین، مقاومت حماس به قلب امت اسلامی راه یافته است. این موقعیت مستقل، آن را به نیرویی تبدیل کرده که می‌تواند حرکت بزرگی را در راستای استقلال تمدنی امت اسلامی از سلطه جهانی هدایت کند. این بدان معناست که آمریکا و غرب دیگر مرجع تعیین‌کننده برای مقاومت نیستند.

بنابراین، می‌توان گفت مقاومت از یک مسئله محلی به یک بحران راهبردی برای نظام بین‌المللی تبدیل شده است. از سوی دیگر، دیگر صرفاً یک نیروی محلی که با اشغالگری مبارزه می‌کند، نیست؛ بلکه به یک «نقطه شورش» در ساختار ژئوپلیتیکی نظام جهانی تبدیل شده است، تهدیدی که نه‌تنها فلسطین بلکه کل منطقه، امت اسلامی و تمامی مستضعفان جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

• دکتر رضا بودراع | واحد ترجمه‌ی راسخ

@Raaasekh | راسخ
خداوند اراده کرد که حق را آشکار سازد، پس غزوه‌ی بدر رخ داد و پیروزی بزرگی نصیب مسلمانان شد. از جمله عواملی که خداوند برای تحقق خواست خود مقدر کرد، فرمانده‌ای مغرور در میان مشرکان بود که پس از نجات کاروان، می‌توانست به مکه بازگردد، اما بر لجاجت و تکبر پافشاری کرد و گفت:

{والله لا نرجع حتى نرد بدرًا، فنقيم بها ثلاثًا، فننحر الجزور، ونطعم الطعام، ونسقي الخمر، وتعزف لنا القيان، وتسمع بنا العرب وبمسيرنا وجمعنا، فلا يزالون يهابوننا أبداً}
«به خدا قسم، بازنمی‌گردیم تا به بدر برسیم و سه روز در آنجا بمانیم، شترها را قربانی کنیم، غذا بدهیم، شراب بنوشیم و کنیزان برای ما آواز بخوانند تا عرب‌ها از حرکت و قدرت ما باخبر شوند و همیشه از ما در هراس باشند!».

پس با غرور خود، سپاه شرک را به نابودی کشاند. خداوند از طریق این تقدیر، حق را ثابت کرد، باطل را از میان برد، ریشه ستمگران را قطع کرد و مؤمنان را به شیوه‌ای یاری داد که تصورش را هم نمی‌کردند.

و اینجاست که قدرت مؤمن نمایان می‌شود: او بر خداوندی که علم به غیب دارد، توکل می‌کند و به کسی پناه می‌برد که همه‌چیز در نهایت به او بازمی‌گردد:

﴿وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ كُلُّهُۥ فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَكَّلۡ عَلَیۡهِۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَـٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ
«و از آنِ خداست نهان آسمان‌ها و زمین، و همه کارها به سوی او بازمی‌گردد، پس او را عبادت کن و بر او توکل نما، و پروردگارت از آنچه انجام می‌دهید، غافل نیست». (هود: ۱۲۳)

و امروز، تاریخ همان درس را تکرار می‌کند. ترامپ و نتانیاهو نیز با غروری مشابه، از «کوچاندن اجباری» مردم غزه به مصر و اردن سخن به میان می‌آورند، گمان می‌کنند که می‌توانند معادلات را با تکبر و استکبار خود رقم بزنند. اما همان‌گونه که قریش در بدر فریب قدرت ظاهری خود را خورد و نابود شد، اینان نیز سرنوشتی جز آن نخواهند داشت.

خداوند سنت خود را تغییر نمی‌دهد؛ ظالم هرچند خود را در اوج قدرت بپندارد، سرانجام به سقوطی می‌رسد که راه گریزی از آن نیست.

• غیث الوحی | واحد ترجمه‌ی راسخ

@Raaasekh | راسخ
فن جنگ و فن مذاکره

مذاکره با اشغالگران به‌عنوان راه‌حل نهایی، یعنی پذیرش مشروعیت آن‌ها و برتری‌شان بر فرمان خدا و اراده‌ی مردم.

اسلام حکم می‌کند که مقابله با اشغالگری تنها با جهاد ممکن است، تا زمانی که به‌طور کامل از بین برود و اشغالگران خوار و زبون رانده شوند.

حماس، وقتی به وعده‌ی قطعی پیروزی الهی تکیه می‌کند، در واقع نشان می‌دهد که تسلیم راه‌حل‌های سیاسی اشغالگران پس از شکست نظامی‌شان نخواهد شد.

پایداری در این مسیر، حماس را از یک جریان محلی فراتر برده و به یک پروژه‌ی امت‌ساز تبدیل کرده است.

بنابراین، حماس تنها یک جنبش آزادی‌بخش نیست، بلکه مقدمه‌ای برای بازگرداندن اسلام به جایگاه رهبری امت و تعیین نقش آن در آینده‌ی جهان است.

• دکتر رضا بودراع | واحد ترجمه‌ی راسخ

@Raaasekh | راسخ
2025/07/05 20:16:33
Back to Top
HTML Embed Code: