باز نشر:
من نوشتهی زیر را تقریباً ۳ ماه پيش نوشتم و اندکی "سیاستِ بحران" را در نسبت با مسئولیت دانشگاهیان توضیح دادم.
برای دوست عزیزمان مصطفی مهرآئین آرزوی سلامت و آزادی میکنم.
نوشته را عیناً و بی کم و کاست تقدیم میکنم.
رحیم محمدی
۱۲ تیر ۱۴۰۴
من نوشتهی زیر را تقریباً ۳ ماه پيش نوشتم و اندکی "سیاستِ بحران" را در نسبت با مسئولیت دانشگاهیان توضیح دادم.
برای دوست عزیزمان مصطفی مهرآئین آرزوی سلامت و آزادی میکنم.
نوشته را عیناً و بی کم و کاست تقدیم میکنم.
رحیم محمدی
۱۲ تیر ۱۴۰۴
Forwarded from جامعه ایرانی (رحیم محمدی)
دانشگاه و دانشگاهیان چگونه میتوانند با «سیاستِ بحران» رفتار کنند؟
رحیم محمدی
۲۰ فروردین ۱۴۰۴
پر واضح است که کار دانشگاه و دانشگاهی کارِ سیاسی نیست و دانشمند و متفکر و فرهنگی و اخلاقی و هنرمند و ادیب هم کارِ سیاسی نمیکنند، اگر چه در ساحتی از وجود کار آنان نیز نسبتی پنهان و غیرمستقیم با تعریفِ سیاستِ اصیلِ زمانه پیدا میکند. اما همیشه این قاعده حاکم نیست که هرکس و هر نهادی کار مخصوص خود را بکند، بلکه زمانی هم در عمر سیاست و قدرت و حکومت فرا میرسد که من آن را «سیاستِ بحران» مینامم. سیاست بحران به معنای آن نیست یک بحرانِ سیاسی در روندِ کارِ سیاستِ جامعه پیدا شده است و امور مختل شده و توجه همگان و همهی نهادها و ساختارها موقتاً به آن جلب شده است و انتظار میرود سیاستمداران و خردمندان ملّت و کشور به زودی آن را بشناسند و آن را مهار و درمان کنند. سیاستِ بحران چیزی عمیقتر و گستردهتر از این نوع بحثها و مشکلات است، بلکه آن سیاستی ضدِ تاریخ و ضدِ جامعه است. یعنی سیاست به جنگ تاریخ و جامعه و انسان و توسعه و اخلاق و فرهنگ و هنر و علم و تفکر و دانشگاه آمده است و لاجرم دانشگاه و دانشگاهی ذره ذره مرگ خود و علم و تفکر را میچشد و همیشه کامش از شَرنگ مرگ تلخ است و کار و فکر و زندگی خود و همنوعاناش عاطل است. دانشگاه و دانشگاهی در چنین زمانهایی چه رفتاری میتوانند در پیش گیرند؟ و چه فکر و پیامی میتوانند به هموطنان و مردمان زمانه عرضه کنند؟
من خود سخن و فکر و عمل دانشگاهیانی چون دکتر مصطفی مهرآئین https://www.tg-me.com/mostafamehraeen/1933 را در چنین موقعیت و زمانهای میبینم و میفهمم و گرنه مهرآئین و کسانی چون او چه نیازی به سیاست و حضور و ظهور سیاسی دارند. در واقع او و امثال او کاری مهمتر از سیاست یا رونق و بیرونقی سیاست و قدرت دارند و آن کار دانشگاهی و کار علمی و فلسفی است که البته کار پژوهشی و آموزشی و پرورشی است.
جامعه ایرانی:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
رحیم محمدی
۲۰ فروردین ۱۴۰۴
پر واضح است که کار دانشگاه و دانشگاهی کارِ سیاسی نیست و دانشمند و متفکر و فرهنگی و اخلاقی و هنرمند و ادیب هم کارِ سیاسی نمیکنند، اگر چه در ساحتی از وجود کار آنان نیز نسبتی پنهان و غیرمستقیم با تعریفِ سیاستِ اصیلِ زمانه پیدا میکند. اما همیشه این قاعده حاکم نیست که هرکس و هر نهادی کار مخصوص خود را بکند، بلکه زمانی هم در عمر سیاست و قدرت و حکومت فرا میرسد که من آن را «سیاستِ بحران» مینامم. سیاست بحران به معنای آن نیست یک بحرانِ سیاسی در روندِ کارِ سیاستِ جامعه پیدا شده است و امور مختل شده و توجه همگان و همهی نهادها و ساختارها موقتاً به آن جلب شده است و انتظار میرود سیاستمداران و خردمندان ملّت و کشور به زودی آن را بشناسند و آن را مهار و درمان کنند. سیاستِ بحران چیزی عمیقتر و گستردهتر از این نوع بحثها و مشکلات است، بلکه آن سیاستی ضدِ تاریخ و ضدِ جامعه است. یعنی سیاست به جنگ تاریخ و جامعه و انسان و توسعه و اخلاق و فرهنگ و هنر و علم و تفکر و دانشگاه آمده است و لاجرم دانشگاه و دانشگاهی ذره ذره مرگ خود و علم و تفکر را میچشد و همیشه کامش از شَرنگ مرگ تلخ است و کار و فکر و زندگی خود و همنوعاناش عاطل است. دانشگاه و دانشگاهی در چنین زمانهایی چه رفتاری میتوانند در پیش گیرند؟ و چه فکر و پیامی میتوانند به هموطنان و مردمان زمانه عرضه کنند؟
من خود سخن و فکر و عمل دانشگاهیانی چون دکتر مصطفی مهرآئین https://www.tg-me.com/mostafamehraeen/1933 را در چنین موقعیت و زمانهای میبینم و میفهمم و گرنه مهرآئین و کسانی چون او چه نیازی به سیاست و حضور و ظهور سیاسی دارند. در واقع او و امثال او کاری مهمتر از سیاست یا رونق و بیرونقی سیاست و قدرت دارند و آن کار دانشگاهی و کار علمی و فلسفی است که البته کار پژوهشی و آموزشی و پرورشی است.
جامعه ایرانی:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
Telegram
رخداد تازه (مصطفی مهرآیین)
فراخوان دعوت به گفتگو درباره ضرورت آزادی خواهی، دموکراسی خواهی، عقلانیت، تفاوت پذیری و انسان محوری برای ایران آینده
از همه دوستان اهل فرهنگ و اندیشه اعم از دوستان تحصیل کرده علوم انسانی یا غیر علوم انسانی، اهالی ادبیات و هنر، سینما،شعر،... که باور به ضرورت…
از همه دوستان اهل فرهنگ و اندیشه اعم از دوستان تحصیل کرده علوم انسانی یا غیر علوم انسانی، اهالی ادبیات و هنر، سینما،شعر،... که باور به ضرورت…
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نسبت نجات و آلت تناسلی!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
در حال مطالعهی تاریخ مسیحیت در امپراتوریی روم هستم. رسیدم به این متن و دود از سر ام برخاست:
"در کلیسای اورشلیم فرقهای معتقد بودند که مسیحیان نه فقط باید ایمان به مسیح داشته باشند، بلکه تمامی شریعت موسی را نیز بجا آورند. آنها آگاه نبودند که مسیح شریعت موسی را بانجام رسانیده و آنها را از قید آن آزاد و ایمان حقیقی را یگانه وسیله نجات ایشان قرار داده است. بنابراین چون شنیدند که در انطاکیه عدهای از امتها ایمان آورده و مختون نگردیدهاند، فوری بعضی را فرستاده برایشان گفتند که بدون ختنه نجات ممکن نیست. کلیسا از شنیدن این خبر مشوش گردیده ..." (میلر، ۱۹۳۱: ۵۶).
میلر، و. م. (۱۹۳۱) کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران. ترجمهی علی نخستین. بیجا: بینا.
#دین
#فقه
#ختنه
#یهودیت
#مسیحیت
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
در حال مطالعهی تاریخ مسیحیت در امپراتوریی روم هستم. رسیدم به این متن و دود از سر ام برخاست:
"در کلیسای اورشلیم فرقهای معتقد بودند که مسیحیان نه فقط باید ایمان به مسیح داشته باشند، بلکه تمامی شریعت موسی را نیز بجا آورند. آنها آگاه نبودند که مسیح شریعت موسی را بانجام رسانیده و آنها را از قید آن آزاد و ایمان حقیقی را یگانه وسیله نجات ایشان قرار داده است. بنابراین چون شنیدند که در انطاکیه عدهای از امتها ایمان آورده و مختون نگردیدهاند، فوری بعضی را فرستاده برایشان گفتند که بدون ختنه نجات ممکن نیست. کلیسا از شنیدن این خبر مشوش گردیده ..." (میلر، ۱۹۳۱: ۵۶).
میلر، و. م. (۱۹۳۱) کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران. ترجمهی علی نخستین. بیجا: بینا.
#دین
#فقه
#ختنه
#یهودیت
#مسیحیت
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi