مرگ
آنچنان به سایه‌ات
آمیخته‌ست
که روشنایی صد آفتاب نیز
از رگانت
بازش نمی‌‌شناسد.


محمد مختاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
این دست‌های تو
پاسخ روز را خواهد داد
اگر گم شوند
همیشه در سایه‌های تابستان می‌مانم.


احمدرضا احمدی



■ شعرخوانی
@Reading_poem
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست
که همچنان که تو را می‌بوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند...


فروغ فرخزاد


■ شعرخوانی
@Reading_poem
با گریه مگر آتش دل را بنشانیم
ما را که نصیب از تو به جز چشمِ تری نیست


بیژن ترقی



■ شعرخوانی
@Reading_poem
اندوه‌اش
غروبی دل‌گیر است
در غربت و تنهایی
هم‌چنان که شادی‌اش
طلوعِ همه‌ آفتاب‌هاست
و صبحانه
و نان گرم.


احمد شاملو



■ شعرخوانی
@Reading_poem
نشستم،
باده خوردم،
خون گریستم،
کنجی افتادم
تحمل می‌رود
اما شبِ غم سر نمی‌آید.


مهدی اخوان ثالث



■ شعرخوانی
@Reading_poem
از هم گریختیم
بر خط سرنوشت
خونابه ریختیم.


نصرت رحمانی



■ شعرخوانی
@Reading_poem
بگذاشتی‌ام
غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت
از تو وفادارتر است‌


مولانا



■ شعرخوانی
@Reading_poem
تنهایی مرا برگزیده است
و در رگ‌های من دویده است
چون خون من.
و در نگاهم نشسته است
و در کلامم شکفته است
چون شعر.


بیژن جلالی



■ شعرخوانی
@Reading_poem
اما دو دست جوانت
بشارت فردا،
هر سال سبز می‌شود
و با شاخه‌های زمزمه‌گر در تمام خاک
گل می‌دهد
گلی به سرخی خون.


خسرو گلسرخی




■ شعرخوانی
@Reading_poem
اما تو کِی شود
که فراموش من شوی؟


سیمین بهبهانی





■ شعرخوانی
@Reading_poem
برخیز و با بهار سفر کرده
بازگرد
تا چون به شوق دیدن من
بال و پر زنند
بر شاخه‌ی لبان تو
مرغان بوسه‌ها...


نادر نادرپور




■ شعرخوانی
@Reading_poem
آیا فقط من
ترانه‌های فراموش را زمزمه می‌کنم؟
یا این رسم آموختن مرگ است
که تکه‌های خاطره را از هر سو جمع می‌کند
تا باز به هر سو
پرتاب کند؟


شاپور بنیاد




■ شعرخوانی
@Reading_poem
آری آن روز چو می‌رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی‌دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟


هوشنگ ابتهاج




■ شعرخوانی
@Reading_poem
این مهم‌ترین درسیه که هرگز یاد نگرفتم.
فکر کردن به خود. دوست داشتنِ خود.
خودم را روزی چند بار “دوستت دارم“ گفتن.
از خیرِ خودم نگذشتن.


ساناز سیداصفهانی
کتاب: از خیرم بگذر



■ شعرخوانی
@Reading_poem
توانِ کشمکشم نیست بی‌تو با ایّام
برونم آور ازین ماجرا، که می‌میرم

مگر نه جفتِ توام، قوی من؟ مکن بی‌ من،
به‌سوی برکه‌ی آخر شنا، که می‌میرم


حسین منزوی



■ شعرخوانی
@Reading_poem
در قیدِ غمم،
خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم،
قوّتِ فریاد کجایی؟


حزین لاهیجی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
تو
بهارِ
همه‌ی فصل‌های من بودی.


بیژن الهی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
تن‌های ما در یکدیگر
پناهی می‌جویند
و از تنهاییِ خویش
بیرون می‌آیند
و در تنهاییِ دیگری
غرقه می‌شوند.

بیژن‌ جلالی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
یتیمِ زیبایی خواهد بود
این جهان
اگر آدم‌هایش
بدون رؤیتِ تو
چشم گشوده باشند.


رضا براهنی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
2024/05/04 17:00:18
Back to Top
HTML Embed Code: