مجموعه روانشناسی ریسمان
یا موهایت را بباف یا بمیر! (قسمت اول) چرا متفاوت بودن مهم است و نابودی آن خطرناک؟ در گذشته مردان منچو (نژادی در چین) موهای جلوی سر خود را تراشیده و موهای پشت سر را بلند کرده و میبافتند که این مدل مو معروف به کیو(Queue) بوده است. زمانی از آمدن منچوییها…
یا موهایت را بباف یا بمیر!✂️
چرا متفاوت بودن مهم است و نابودی آن خطرناک؟
در روانشناسی تکاملی🧠، نوروپسیکولوژی تکاملی و بهطور خاص نظریه تکامل مفهومی تحت عنوان «راهبردهای پایدار تکاملی Evolutionary Stable Strategies» یا به اختصار ESS وجود دارد.
(این مفهوم کاملاً متفاوت با محیط تکاملی سازگار EEA بالبی است و نباید یکی در نظر گرفته شوند.)
تعریف ESS به زبان ساده:
درواقع ژنهای ما تمایل دارند که مثل یک ترازو عمل کنند، یعنی در عین سازگاری با محیط بیشترین کارکرد را در اختیار موجود زنده قرار بدهند.
وظیفهاش ایجاد بالانس و هارمونی در ژنها و رفتارها (فنوتیپها و ژنوتیپها)* است. ESS هم میتواند یک رفتار غالب را ترجیح دهد و هم با ایجاد تفاوت در ژنها بقای گونه را بالا ببرد.
بهطور مثال: ما دو نوع زنبور داریم؛ زنبور ملکه و کارگر.
زنبور ملکه و لاروهایی که در آینده ملکه میشوند در کلونی زنبور، تنها توانایی تولید مثل دارند؛ ولی توانایی حفاظت از لانه یا جمع آوری غذا را ندارند و برعکس زنبور کارگر نمیتواند تولید مثل کند ولی مظایف مهمی مثل نگهداری از نوزادان و تولید غذا و حفاظت را دارد.
حال اگر فرض کنیم یک کلونی همگی زنبور ملکه بودند؛ (ژنوتیپ یکسان و در نتیجه فنوتیپ یکسان) چه میشد؟ مسلماً همگی میمردند و برعکس!
بنابراین ESS اینجا وارد عمل شده و با ایجاد ژنهای متفاوت در یک گونه واحد، شانس بقا را بالا میبرد.
برای مثال فرض کنید اگر همه ما ژنهای یکسانی داشتیم چه میشد؟ ممکن بود همه ما بر اثر یک بیماری با هم از صحنه روزگار حذف شویم و حیاتمان بهشدت تحت خطر بود اما ESS با ایجاد تفاوت در ژنهای گونه، آنها را متمایز میکند تا حیاتشان حفظ شود.
البته ESS همیشه هم به این مهربانی نیست! گاهی برخی مشکلات و ژنهای معیوب و حتی ناهنجاریها نتیجه ESS اند!
درست مثل اصطلاح «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، ما وقتی یک ویژگی مثبت ژنی را دریافت میکنیم باید هزینه تکاملی آن را هم بپردازیم؛ زیرا جزئی از ذات آن ویژگی مثبت است.
مثلاً اضطراب برای آینده و افسردگی بهخاطر گذشته هزینه تکاملی ما برای داشتن حافظه رویدادی است! (که خود بحثی مجزاست.)
⁉️خب این مسئله چه ارتباطی به مردان انقلابی چین دارد؟
همانطور که قبلاً گفتم آن مردها شاید بهخاطر زیبایی و مردانگی از جانشان گذشتند؛ ولی نباید تأثیر ناخودآگاه ESS را بر آنها نادیده گرفت.
هر چند ESS میتواند یک فنوتیپ غالب که شایستگی و شانس بقا و تولید مثل دارد را حفظ کند ولی تمایل بیشتری به ترازو ژنی بودن دارد!
شاید آن مردها نمیخواستند درست شبیه هم باشند، شاید ناهشیارانه در تلاش بودند که تحت فشار ESS از کاملاً «شبیه همدیگر شدن دوری کنند» تا همانطور که گفتیم شانس بقا و تولید مثل بالا را حفظ کنند.
✍🏻مهدی اورعی
* به مجموع ژنهای ما ژنوتیپ و به ژنهای ما که با رفتار و محیط قابل مشاهده میشوند، فنوتیپ گفته میشود.
🧬
🧶@rismanmagazine
چرا متفاوت بودن مهم است و نابودی آن خطرناک؟
(قسمت دوم)
در روانشناسی تکاملی🧠، نوروپسیکولوژی تکاملی و بهطور خاص نظریه تکامل مفهومی تحت عنوان «راهبردهای پایدار تکاملی Evolutionary Stable Strategies» یا به اختصار ESS وجود دارد.
(این مفهوم کاملاً متفاوت با محیط تکاملی سازگار EEA بالبی است و نباید یکی در نظر گرفته شوند.)
تعریف ESS به زبان ساده:
درواقع ژنهای ما تمایل دارند که مثل یک ترازو عمل کنند، یعنی در عین سازگاری با محیط بیشترین کارکرد را در اختیار موجود زنده قرار بدهند.
وظیفهاش ایجاد بالانس و هارمونی در ژنها و رفتارها (فنوتیپها و ژنوتیپها)* است. ESS هم میتواند یک رفتار غالب را ترجیح دهد و هم با ایجاد تفاوت در ژنها بقای گونه را بالا ببرد.
بهطور مثال: ما دو نوع زنبور داریم؛ زنبور ملکه و کارگر.
زنبور ملکه و لاروهایی که در آینده ملکه میشوند در کلونی زنبور، تنها توانایی تولید مثل دارند؛ ولی توانایی حفاظت از لانه یا جمع آوری غذا را ندارند و برعکس زنبور کارگر نمیتواند تولید مثل کند ولی مظایف مهمی مثل نگهداری از نوزادان و تولید غذا و حفاظت را دارد.
حال اگر فرض کنیم یک کلونی همگی زنبور ملکه بودند؛ (ژنوتیپ یکسان و در نتیجه فنوتیپ یکسان) چه میشد؟ مسلماً همگی میمردند و برعکس!
بنابراین ESS اینجا وارد عمل شده و با ایجاد ژنهای متفاوت در یک گونه واحد، شانس بقا را بالا میبرد.
برای مثال فرض کنید اگر همه ما ژنهای یکسانی داشتیم چه میشد؟ ممکن بود همه ما بر اثر یک بیماری با هم از صحنه روزگار حذف شویم و حیاتمان بهشدت تحت خطر بود اما ESS با ایجاد تفاوت در ژنهای گونه، آنها را متمایز میکند تا حیاتشان حفظ شود.
البته ESS همیشه هم به این مهربانی نیست! گاهی برخی مشکلات و ژنهای معیوب و حتی ناهنجاریها نتیجه ESS اند!
درست مثل اصطلاح «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، ما وقتی یک ویژگی مثبت ژنی را دریافت میکنیم باید هزینه تکاملی آن را هم بپردازیم؛ زیرا جزئی از ذات آن ویژگی مثبت است.
مثلاً اضطراب برای آینده و افسردگی بهخاطر گذشته هزینه تکاملی ما برای داشتن حافظه رویدادی است! (که خود بحثی مجزاست.)
⁉️خب این مسئله چه ارتباطی به مردان انقلابی چین دارد؟
همانطور که قبلاً گفتم آن مردها شاید بهخاطر زیبایی و مردانگی از جانشان گذشتند؛ ولی نباید تأثیر ناخودآگاه ESS را بر آنها نادیده گرفت.
هر چند ESS میتواند یک فنوتیپ غالب که شایستگی و شانس بقا و تولید مثل دارد را حفظ کند ولی تمایل بیشتری به ترازو ژنی بودن دارد!
شاید آن مردها نمیخواستند درست شبیه هم باشند، شاید ناهشیارانه در تلاش بودند که تحت فشار ESS از کاملاً «شبیه همدیگر شدن دوری کنند» تا همانطور که گفتیم شانس بقا و تولید مثل بالا را حفظ کنند.
✍🏻مهدی اورعی
* به مجموع ژنهای ما ژنوتیپ و به ژنهای ما که با رفتار و محیط قابل مشاهده میشوند، فنوتیپ گفته میشود.
🧬
🧶@rismanmagazine
📚منابع برای مطالعه بیشتر:
1) لیندا جیوین، تاریخ فشرده چین، ترجمه روبرت صافاریان
2) فردریک کولیج، نوروپسیکولوژی تکاملی، ترجمه چلبیانلو و پرواز
3) گلن گهر، روانشناسی تکاملی در یک نگاه، ترجمه میثم همدمی
👍3🔥2
بیشفکری به تفکر مفرط درباره مسائل مختلف گفته میشود که باعث اختلال در زندگی روزمره میشود. این حالت با نگرانی، اضطراب و استرس همراه است و ممکن است بر تصمیمگیری و روابط افراد تأثیر بگذارد.
تفاوتها:
بیشفکری: شامل تمرکز روی نگرانیهای روزمره و تحلیل آینده است، که به استرس و اضطراب منجر میشود.
نشخوار فکری: تمرکز بر افکار منفی درباره تجربیات گذشته، که معمولاً با افسردگی و خودسرزنشگری همراه است.
دلایل بیشفکری:
ترس از ناشناختهها یا تصمیمگیری اشتباه.
کمالگرایی و ترس از اشتباه.
مشکلات مالی و شغلی.
عواقب:
روانی: اضطراب، افسردگی، کاهش توانایی تصمیمگیری.
جسمی: مشکلات خواب، سردرد، کاهش سیستم ایمنی.
اجتماعی: انزوا، کاهش روابط اجتماعی.
رفتاری: رفتارهای اجتنابی و خودتخریبی.
ارتباط با اختلالات روانی: بیشفکری معمولاً با اختلالاتی مانند اضطراب، افسردگی، وسواس و PTSD همراه است.
در نهایت، بیشفکری میتواند مشکلات روانی، جسمی و اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد و نیاز به مدیریت و درمان دارد.
عواقب بیشفکری:
1. جسمی: استرس مزمن میتواند سیستم ایمنی را تضعیف کند.
2. اجتماعی و رفتاری: منجر به انزوا، کاهش روابط اجتماعی و عملکرد ضعیف در کار یا تحصیل میشود. همچنین، فرد ممکن است به رفتارهای اجتنابی یا خودتخریبی روی آورد.
راههای مقابله با بیشفکری:
1. تکنیکهای خودیاری: مدیتیشن، تنفس عمیق و نوشتن افکار برای کاهش استرس و آرامش ذهن.
2. تغییرات رفتاری: ورزش، تنظیم خواب و اختصاص زمان مشخص برای فکر کردن.
3. رویکردهای درمانی: CBT (تغییر الگوهای فکری منفی)، ACT (پذیرش افکار) و MBSR (کاهش استرس از طریق ذهنآگاهی).
4. منابع حمایتی: مشاوره و رواندرمانی، اپلیکیشنهای مدیتیشن برای کاهش استرس.
در نهایت، بیشفکری میتواند تأثیرات منفی زیادی بر جنبههای مختلف زندگی فرد داشته باشد، از جمله جنبههای جسمی، روانی و اجتماعی. با توجه به ارتباط آن با اضطراب، افسردگی و کاهش کیفیت زندگی، ضروری است که افراد روشهای مقابلهای مؤثر را به کار بگیرند. استفاده از تکنیکهای خودیاری، تغییرات رفتاری و درمانهای روانشناختی میتواند به مدیریت بیشفکری کمک کند و سلامت روان فرد را بهبود بخشد. پذیرش افکار و تمرکز بر لحظه حال، علاوه بر بهبود وضعیت ذهنی، میتواند باعث افزایش بهرهوری و روابط اجتماعی فرد شود.
منبع
✍️پگاه لوینه نسب
🧶@rismanmagazine
تفاوتها:
بیشفکری: شامل تمرکز روی نگرانیهای روزمره و تحلیل آینده است، که به استرس و اضطراب منجر میشود.
نشخوار فکری: تمرکز بر افکار منفی درباره تجربیات گذشته، که معمولاً با افسردگی و خودسرزنشگری همراه است.
دلایل بیشفکری:
ترس از ناشناختهها یا تصمیمگیری اشتباه.
کمالگرایی و ترس از اشتباه.
مشکلات مالی و شغلی.
عواقب:
روانی: اضطراب، افسردگی، کاهش توانایی تصمیمگیری.
جسمی: مشکلات خواب، سردرد، کاهش سیستم ایمنی.
اجتماعی: انزوا، کاهش روابط اجتماعی.
رفتاری: رفتارهای اجتنابی و خودتخریبی.
ارتباط با اختلالات روانی: بیشفکری معمولاً با اختلالاتی مانند اضطراب، افسردگی، وسواس و PTSD همراه است.
در نهایت، بیشفکری میتواند مشکلات روانی، جسمی و اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد و نیاز به مدیریت و درمان دارد.
عواقب بیشفکری:
1. جسمی: استرس مزمن میتواند سیستم ایمنی را تضعیف کند.
2. اجتماعی و رفتاری: منجر به انزوا، کاهش روابط اجتماعی و عملکرد ضعیف در کار یا تحصیل میشود. همچنین، فرد ممکن است به رفتارهای اجتنابی یا خودتخریبی روی آورد.
راههای مقابله با بیشفکری:
1. تکنیکهای خودیاری: مدیتیشن، تنفس عمیق و نوشتن افکار برای کاهش استرس و آرامش ذهن.
2. تغییرات رفتاری: ورزش، تنظیم خواب و اختصاص زمان مشخص برای فکر کردن.
3. رویکردهای درمانی: CBT (تغییر الگوهای فکری منفی)، ACT (پذیرش افکار) و MBSR (کاهش استرس از طریق ذهنآگاهی).
4. منابع حمایتی: مشاوره و رواندرمانی، اپلیکیشنهای مدیتیشن برای کاهش استرس.
در نهایت، بیشفکری میتواند تأثیرات منفی زیادی بر جنبههای مختلف زندگی فرد داشته باشد، از جمله جنبههای جسمی، روانی و اجتماعی. با توجه به ارتباط آن با اضطراب، افسردگی و کاهش کیفیت زندگی، ضروری است که افراد روشهای مقابلهای مؤثر را به کار بگیرند. استفاده از تکنیکهای خودیاری، تغییرات رفتاری و درمانهای روانشناختی میتواند به مدیریت بیشفکری کمک کند و سلامت روان فرد را بهبود بخشد. پذیرش افکار و تمرکز بر لحظه حال، علاوه بر بهبود وضعیت ذهنی، میتواند باعث افزایش بهرهوری و روابط اجتماعی فرد شود.
منبع
✍️پگاه لوینه نسب
🧶@rismanmagazine
کلینیک ایران
همه چیز در مورد Overthinking یا بیشفکری
بیشفکری (Overthinking) چیست؟ دلایل بیشفکری چیست؟ Overthinking با چه اختلالاتی همراه است؟ راههای مقابله با بیشفکری چیست؟
❤5
در درمانگاه کودکان ویتمر، درمان بر کدام دسته از اختلالات کودکان متمرکز بود؟
(ارشد بالینی۱۴۰۴)
(ارشد بالینی۱۴۰۴)
Anonymous Quiz
37%
اختلال یادگیری
30%
عقب ماندگی ذهنی
17%
بزهکاری
15%
اختلالات حرکتی
❤1
کدامیک از آزمونهای زیر امکان تشخیص آسیب نیمکره چپ و راست را میدهد؟
Anonymous Quiz
10%
مقیاس حافظه وکسلر
14%
مقیاس هوش وکسلر
71%
آزمون های عملکردی نیمکره ای
5%
آزمون های شخصیتی
❤5
کدامیک از ساختارهای مغزی در تنظیم رفتارهای هیجانی و انگیزشی نقش دارد؟
Anonymous Quiz
21%
هیپوتالاموس
14%
قشر پیشپیشانی
62%
آمیگدال
4%
هیپوکامپ
🔥5
مجموعه روانشناسی ریسمان
🎬صحنه ای که برنده اسکار شد… 🧶@rismanmagazine
🎬 معرفی روانشناختی فیلم The Whale
فیلم نهنگ (The Whale) ساختهی دارن آرونوفسکی، یکی از آن آثاری است که تماشای آن بیشتر از یک تجربه فیلم دیدن، سفری به اعماق روان تاریک انسانی است.
داستان دربارهی «چارلی» استاد ادبیات منزوی است که با چاقی مفرط و انزوا طلبی از جامعه روبرو است اما آنچه فیلم را عمیق میسازد، نمایش وزن سنگین احساسات و زخمهای روانی اوست؛ زخمی که از سوگ، احساس گناه، و ناتوانی در برقراری دوبارهی ارتباط با فرزندش سرچشمه میگیرد.
🔎 چرا این فیلم رو تماشا کنیم؟
مواجهه با مفهوم خودویرانگری؛ وقتی فرد بهجای مواجهه با رنج، ناخودآگاه در مسیر نابودی خود قدم میگذارد.
تنهایی و انزوا؛ تنهایی اگر به دلخواه انسان نباشد، بار سنگینی بر روی روان انسان دارد که نمایش آن مانند تجربه آن سخت و سهمگین است.
امید به رستگاری؛ حتی در تاریکترین لحظات، انسان به جستجوی معناست و راهی تا بتواند از خویشتن تاریک خود یا تاریکی جهان اطراف رهایی یابد.
قدرت فیلم در این است که تماشاگر را وادار میکند نهتنها به زندگی چارلی، بلکه به لایه های تاریک روانشناختی ذهن خودمان نیم نگاهی بیندازیم. شاید برای همین است که The Whale بیش از هرچیز به یک آینه شباهت دارد؛ آینهای سنگین، دردناک، اما رهاییبخش.
✍️مشکات احمدزاده
🧶@rismanmagazine
فیلم نهنگ (The Whale) ساختهی دارن آرونوفسکی، یکی از آن آثاری است که تماشای آن بیشتر از یک تجربه فیلم دیدن، سفری به اعماق روان تاریک انسانی است.
داستان دربارهی «چارلی» استاد ادبیات منزوی است که با چاقی مفرط و انزوا طلبی از جامعه روبرو است اما آنچه فیلم را عمیق میسازد، نمایش وزن سنگین احساسات و زخمهای روانی اوست؛ زخمی که از سوگ، احساس گناه، و ناتوانی در برقراری دوبارهی ارتباط با فرزندش سرچشمه میگیرد.
🔎 چرا این فیلم رو تماشا کنیم؟
مواجهه با مفهوم خودویرانگری؛ وقتی فرد بهجای مواجهه با رنج، ناخودآگاه در مسیر نابودی خود قدم میگذارد.
تنهایی و انزوا؛ تنهایی اگر به دلخواه انسان نباشد، بار سنگینی بر روی روان انسان دارد که نمایش آن مانند تجربه آن سخت و سهمگین است.
امید به رستگاری؛ حتی در تاریکترین لحظات، انسان به جستجوی معناست و راهی تا بتواند از خویشتن تاریک خود یا تاریکی جهان اطراف رهایی یابد.
قدرت فیلم در این است که تماشاگر را وادار میکند نهتنها به زندگی چارلی، بلکه به لایه های تاریک روانشناختی ذهن خودمان نیم نگاهی بیندازیم. شاید برای همین است که The Whale بیش از هرچیز به یک آینه شباهت دارد؛ آینهای سنگین، دردناک، اما رهاییبخش.
✍️مشکات احمدزاده
🧶@rismanmagazine
❤7
مجموعه روانشناسی ریسمان
RismanVol.3.pdf
نقد فیلم The Whale رو در جلد سوم نشریه ریسمان بخوانید.🧶
Telegram
مجموعه روانشناسی ریسمان
جلد سوم نشریه روانشناسی ریسمان منتشر شد 🧶
در جلد سوم میخوانید:
💬عمومی
✨آبی؛ نقد فیلم The Whale!
✨داستان علی؛ داستانی از جنس من، من شبیه به غیر شبیه به تو!
✨ذره بین اختلالات!
✨مصاحبه با آقای پژمان سجودی (دبیر کانون روان برتر و نماینده دانشجویان…
در جلد سوم میخوانید:
💬عمومی
✨آبی؛ نقد فیلم The Whale!
✨داستان علی؛ داستانی از جنس من، من شبیه به غیر شبیه به تو!
✨ذره بین اختلالات!
✨مصاحبه با آقای پژمان سجودی (دبیر کانون روان برتر و نماینده دانشجویان…
❤6
📖 بحران هویت از منظر روانشناسی رشد
مفهوم «بحران هویت» نخستینبار توسط اریک اریکسون، روانشناس برجستهی آلمانی ـ آمریکایی، در چارچوب نظریهی رشد روانی ـ اجتماعی مطرح شد. اریکسون معتقد بود که شکلگیری هویت یکی از مهمترین وظایف تحولی دوران نوجوانی و جوانی است. در این مرحله فرد باید میان نقشها، ارزشها و انتظارات مختلف، به انسجامی شخصی و پایدار دست یابد.
🔹 تعریف: بحران هویت وضعیتی است که در آن فرد دچار تعارض و سردرگمی دربارهی خودانگاره (self-image)، اهداف زندگی و جایگاه اجتماعی خویش میشود. این بحران میتواند به صورت تردید در انتخاب شغل، باورها، نقشهای اجتماعی و حتی روابط عاطفی نمود پیدا کند.
🔹 ویژگیها:
ـ احساس ناپایداری در تصویر فرد از خود
ـ ناتوانی در اتخاذ تصمیمات پایدار در حوزههای تحصیلی، شغلی یا شخصی
ـ تجربهی اضطراب و تردید نسبت به آینده
ـ مقایسهی مداوم خود با دیگران و احساس فقدان معنا
🔹 ابعاد علمی:
از منظر روانشناسی، بحران هویت امری طبیعی و بخشی از فرآیند رشد است. اریکسون بر این باور بود که نوجوانی دورهی «کشف و آزمایش» است و فرد از طریق تجربهی نقشهای گوناگون، به تدریج به یک «انسجام هویتی» دست مییابد. با این حال، اگر این بحران حلنشده باقی بماند، ممکن است فرد دچار پراکندگی هویت (identity diffusion) شود؛ وضعیتی که میتواند به مشکلاتی چون بیثباتی شخصیتی یا دشواری در روابط اجتماعی بینجامد.
🔹 راهکارها:
ـ افزایش خودآگاهی از طریق نوشتن، گفتوگو یا رواندرمانی
ـ تجربهی نقشها و مسئولیتهای متنوع برای کشف تواناییها
ـ پرهیز از همانندسازی افراطی با الگوهای بیرونی
ـ ایجاد تعادل میان انتظارات اجتماعی و ارزشهای فردی
در مجموع، بحران هویت نه صرفاً یک مشکل، بلکه یک «فرصت تحولی» است. عبور آگاهانه از این مرحله میتواند به شکلگیری شخصیتی منسجمتر و سالمتر منجر شود.
🧶@rismanmagazine
مفهوم «بحران هویت» نخستینبار توسط اریک اریکسون، روانشناس برجستهی آلمانی ـ آمریکایی، در چارچوب نظریهی رشد روانی ـ اجتماعی مطرح شد. اریکسون معتقد بود که شکلگیری هویت یکی از مهمترین وظایف تحولی دوران نوجوانی و جوانی است. در این مرحله فرد باید میان نقشها، ارزشها و انتظارات مختلف، به انسجامی شخصی و پایدار دست یابد.
🔹 تعریف: بحران هویت وضعیتی است که در آن فرد دچار تعارض و سردرگمی دربارهی خودانگاره (self-image)، اهداف زندگی و جایگاه اجتماعی خویش میشود. این بحران میتواند به صورت تردید در انتخاب شغل، باورها، نقشهای اجتماعی و حتی روابط عاطفی نمود پیدا کند.
🔹 ویژگیها:
ـ احساس ناپایداری در تصویر فرد از خود
ـ ناتوانی در اتخاذ تصمیمات پایدار در حوزههای تحصیلی، شغلی یا شخصی
ـ تجربهی اضطراب و تردید نسبت به آینده
ـ مقایسهی مداوم خود با دیگران و احساس فقدان معنا
🔹 ابعاد علمی:
از منظر روانشناسی، بحران هویت امری طبیعی و بخشی از فرآیند رشد است. اریکسون بر این باور بود که نوجوانی دورهی «کشف و آزمایش» است و فرد از طریق تجربهی نقشهای گوناگون، به تدریج به یک «انسجام هویتی» دست مییابد. با این حال، اگر این بحران حلنشده باقی بماند، ممکن است فرد دچار پراکندگی هویت (identity diffusion) شود؛ وضعیتی که میتواند به مشکلاتی چون بیثباتی شخصیتی یا دشواری در روابط اجتماعی بینجامد.
🔹 راهکارها:
ـ افزایش خودآگاهی از طریق نوشتن، گفتوگو یا رواندرمانی
ـ تجربهی نقشها و مسئولیتهای متنوع برای کشف تواناییها
ـ پرهیز از همانندسازی افراطی با الگوهای بیرونی
ـ ایجاد تعادل میان انتظارات اجتماعی و ارزشهای فردی
در مجموع، بحران هویت نه صرفاً یک مشکل، بلکه یک «فرصت تحولی» است. عبور آگاهانه از این مرحله میتواند به شکلگیری شخصیتی منسجمتر و سالمتر منجر شود.
🧶@rismanmagazine
❤9
مجموعه روانشناسی ریسمان
‼️آزمایش عروسک بوبو( تاکید بر یادگیری از طریق مشاهده!)‼️ ❔آلبرت بندورا 🧶@rismanmagazine
⭕️ بندورا بنیان گذار نظریهی یادگیری اجتماعی با انجام این آزمایش ثابت کرد یادگیری در کودکان صرفا با روشهای مستقیم مانند تنبیه و تشویش صورت نمیگیرد بلکه با مشاهدهی مستقیم اثر یادگیری افزایش مییابد.
در این آزمایش کودکان ۳ تا ۶ سال ( دختر و پسر) به سه گروه: مدل زنده، مدل فیلم برداری شده و گروه کنترل(بدون مشاهدهی رفتار) تقسیم شدند.
برای گروه مدل زنده در اتاقی که در آن اسباب بازیهای مختلف مانند عروسک بوبو، ماشین، خانه و... وجود داشت یک مدل به صورت زنده(حاضر در اتاق)شروع به انجام رفتارهای پرخاشگرانه با عروسک بوبو میکند.( رفتار اعم از خشونت فیزیکی و کلامی)
برای گروه مدل فیلم برداری شده فیلمی برای کودکان پخش میشود که در آن فیلم فرد شروع به انجام رفتارهای پرخاشگرانه با عروسک بوبو میکند.
پس از پایان فیلم و رفتن مدل از اتاق هنگامی که کودکان مشغول بازی میشوند رفتارهای پرخاشگرانه در آنها بیشتر مشاهده میشود و کودکانی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانهی مدل بودند با پرخاشگری بیشتری مانند لگد زدن، فحاشی کردن و پرت کردن وسایل به سمت عروسک بوبو رفتار میکردند و کودکان گروه کنترل رفتار پرخاشگرانهی خیلی کمتری نسبت به دو گروه دیگر که شاهد رفتار بودند از خود نشان دادند.
در مقایسهی تفاوت دختر و پسر، پرخاشگری در دختران بیشتر به صورت کلامی( فریاد زدن، فحاشی کردن) و در پسران بیشتر به صورت فیزیکی( کتک زدن، لگد زدن) نمایان شد.
✅ نتایج آزمایش:
۱. در این آزمایش ثابت شد تاثیر یادگیری از طریق مشاهده در کودکان خیلی بیشتر از یادگیری از طریق مجازات یا تشویق است.
۲. این آزمایش تاثیرات منفی رسانه بر نحوهی بروز رفتار در کودکان اعم از پرخاشگری را نشان میدهد.
❌ نقدها:
۱. محیط آزمایشگاه( نتایج آزمایش ممکن است در محیطهای واقعی نظیر خانه و مدرسه متفاوت باشد)
۲. دامنهی سنی محدود( باید نتایج آزمایش با گروه های سنی مختلف اعم از نوجوانان نیز بررسی میشد)
۳. انتظارات آزماینده( ممکن است کودک متوجه آنچه از او انتظار میرود شود)
✓✓ آزمایش بوبو نشان داد مدل سازیهای اجتماعی میتواند عاملی تعیین کننده در شکل گیری رفتار به ویژه رفتارهای خشونت آمیز باشد.
✍️نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
در این آزمایش کودکان ۳ تا ۶ سال ( دختر و پسر) به سه گروه: مدل زنده، مدل فیلم برداری شده و گروه کنترل(بدون مشاهدهی رفتار) تقسیم شدند.
برای گروه مدل زنده در اتاقی که در آن اسباب بازیهای مختلف مانند عروسک بوبو، ماشین، خانه و... وجود داشت یک مدل به صورت زنده(حاضر در اتاق)شروع به انجام رفتارهای پرخاشگرانه با عروسک بوبو میکند.( رفتار اعم از خشونت فیزیکی و کلامی)
برای گروه مدل فیلم برداری شده فیلمی برای کودکان پخش میشود که در آن فیلم فرد شروع به انجام رفتارهای پرخاشگرانه با عروسک بوبو میکند.
پس از پایان فیلم و رفتن مدل از اتاق هنگامی که کودکان مشغول بازی میشوند رفتارهای پرخاشگرانه در آنها بیشتر مشاهده میشود و کودکانی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانهی مدل بودند با پرخاشگری بیشتری مانند لگد زدن، فحاشی کردن و پرت کردن وسایل به سمت عروسک بوبو رفتار میکردند و کودکان گروه کنترل رفتار پرخاشگرانهی خیلی کمتری نسبت به دو گروه دیگر که شاهد رفتار بودند از خود نشان دادند.
در مقایسهی تفاوت دختر و پسر، پرخاشگری در دختران بیشتر به صورت کلامی( فریاد زدن، فحاشی کردن) و در پسران بیشتر به صورت فیزیکی( کتک زدن، لگد زدن) نمایان شد.
✅ نتایج آزمایش:
۱. در این آزمایش ثابت شد تاثیر یادگیری از طریق مشاهده در کودکان خیلی بیشتر از یادگیری از طریق مجازات یا تشویق است.
۲. این آزمایش تاثیرات منفی رسانه بر نحوهی بروز رفتار در کودکان اعم از پرخاشگری را نشان میدهد.
❌ نقدها:
۱. محیط آزمایشگاه( نتایج آزمایش ممکن است در محیطهای واقعی نظیر خانه و مدرسه متفاوت باشد)
۲. دامنهی سنی محدود( باید نتایج آزمایش با گروه های سنی مختلف اعم از نوجوانان نیز بررسی میشد)
۳. انتظارات آزماینده( ممکن است کودک متوجه آنچه از او انتظار میرود شود)
✓✓ آزمایش بوبو نشان داد مدل سازیهای اجتماعی میتواند عاملی تعیین کننده در شکل گیری رفتار به ویژه رفتارهای خشونت آمیز باشد.
✍️نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
❤9
باز آی و مرا بکش که پیشت مردن
خوشتر که پس از تو زندگانی کردن
🔺چرا ما گاهاً به آدمهای «بد و آسیب رسان» علاقهمند میشویم؟
احتمالاً در اطرافیانتان کسانی را میشناسید که به افرادی علاقهمند شده و وارد رابطه عاطفی میشوند که اصطلاحاً «سمی» و «رد فلگ» هستند؛ افراد خطرناکی که کاری جز سو استفاده، دستکاری عاطفی و در نهایت رها کردن افراد پس از سود بردن ندارند.
اما دوستان بینوای ما با تمام مخالفت و استدلالهای ما همچنان تن به چنین روابطی داده و میگویند:« میدونم آدم درستی نیست...ولی نمیدونم چرا نمیتونم بهش فکر نکنم...»
این ماجرا برای چنین افرادی ممکن است بارها و بارها تکرار شود؛ آدمهایی که مودب، محترم وفادار و علاقهمند به رابطه طولانی مدت هستند را رها کرده و دل به افراد خیانتکاری که شب عاشق و صبح فارغ هستند؛ میدهند اما متأسفانه با هربار تکرار این قضیه و اثبات شدن اینکه آن فرد، آدم درستی برایش نیست؛ دوست ما همچنان درس عبرت نگرفته و باز به همان تله « پسر بد» یا « دختر بد» میافتد!
⁉️اما چرا؟
بیاید با دید روانشناختی به این موضوع نگاه کنیم.
🔹طرحواره درمانی
با توجه به این رویکرد، دوست ما احتمالاً از تله «رها شدگی / بیثباتی» رنج میبرد.
این طرحواره مبتنی بر این فرض است که دیگران، مخصوصاً آنهایی که فرد انتظار حمایت و پشتیبانی از آنها را دارد؛ در تأمین نیازهایش بیثبات و غیر قابل اعتماداند و توانایی حمایت هیجانی، ایجاد روابط مداوم و یا محافظت معمول را ندارند.
محیط خانوادههایی که بحث، دعوا و درگیریهای پی در پی را دارند و مراقبانی که حضور بیفایده دارند ( مراقب غیر دائم یا دائم بیکیفیت) یا والدینی که خانه را ترک کرده یا دچار مرگ نابههنگام میشوند؛ فرزندانشان دچار این مسئله میشوند.
بنابراین دوست ما بر اساس طرحواره درمانی، شاید بهخاطر اینکه روابط عاطفی و دلبستگی ناسالمی با مراقب دائماش داشته (مثلاً مادر او را رها میکرده تا به کارهای خود برسد و به سختی به فرزندش پاسخ میداده و به او توجه کمتری داشته) و حالا که بزرگ شده است، روابطش را بر اساس همان رابطه اولیه با مادرش میچیند و به افرادی شبیه مادرش علاقهمند میشود.
‼️اما آیا پاسخ های روانشناسی به همین محدود میشود؟
خیر! روانشناسی تکاملی پاسخ دیگری برای این مسئله دارد.
در روانشناسی تکاملی شاخهای تحت عنوان «دیرینه آسیب شناسی روانی» وجود دارد.
دیرینه آسیب شناسی روانی، مطالعه مشکلات ذهنی و بیماریهای روانی است که ممکن است در دوران زندگی اجدادمان باعث افزایش نسبی شایستگی (سازگاری) شده باشد؛ اما در شرایط فعلی نهتنها باعث سازگاری نمیشود بلکه ناسازگاری بههمراه میآورد.
دلیل اصلی قدرت گرفتن این شاخه، گزاره تأیید شده «اکثر مشکلات و بیماریهای روانی مبنای ژنتیکی دارند» هست.
🧶@rismanmagazine
خوشتر که پس از تو زندگانی کردن
🔺چرا ما گاهاً به آدمهای «بد و آسیب رسان» علاقهمند میشویم؟
احتمالاً در اطرافیانتان کسانی را میشناسید که به افرادی علاقهمند شده و وارد رابطه عاطفی میشوند که اصطلاحاً «سمی» و «رد فلگ» هستند؛ افراد خطرناکی که کاری جز سو استفاده، دستکاری عاطفی و در نهایت رها کردن افراد پس از سود بردن ندارند.
اما دوستان بینوای ما با تمام مخالفت و استدلالهای ما همچنان تن به چنین روابطی داده و میگویند:« میدونم آدم درستی نیست...ولی نمیدونم چرا نمیتونم بهش فکر نکنم...»
این ماجرا برای چنین افرادی ممکن است بارها و بارها تکرار شود؛ آدمهایی که مودب، محترم وفادار و علاقهمند به رابطه طولانی مدت هستند را رها کرده و دل به افراد خیانتکاری که شب عاشق و صبح فارغ هستند؛ میدهند اما متأسفانه با هربار تکرار این قضیه و اثبات شدن اینکه آن فرد، آدم درستی برایش نیست؛ دوست ما همچنان درس عبرت نگرفته و باز به همان تله « پسر بد» یا « دختر بد» میافتد!
⁉️اما چرا؟
بیاید با دید روانشناختی به این موضوع نگاه کنیم.
🔹طرحواره درمانی
با توجه به این رویکرد، دوست ما احتمالاً از تله «رها شدگی / بیثباتی» رنج میبرد.
این طرحواره مبتنی بر این فرض است که دیگران، مخصوصاً آنهایی که فرد انتظار حمایت و پشتیبانی از آنها را دارد؛ در تأمین نیازهایش بیثبات و غیر قابل اعتماداند و توانایی حمایت هیجانی، ایجاد روابط مداوم و یا محافظت معمول را ندارند.
محیط خانوادههایی که بحث، دعوا و درگیریهای پی در پی را دارند و مراقبانی که حضور بیفایده دارند ( مراقب غیر دائم یا دائم بیکیفیت) یا والدینی که خانه را ترک کرده یا دچار مرگ نابههنگام میشوند؛ فرزندانشان دچار این مسئله میشوند.
بنابراین دوست ما بر اساس طرحواره درمانی، شاید بهخاطر اینکه روابط عاطفی و دلبستگی ناسالمی با مراقب دائماش داشته (مثلاً مادر او را رها میکرده تا به کارهای خود برسد و به سختی به فرزندش پاسخ میداده و به او توجه کمتری داشته) و حالا که بزرگ شده است، روابطش را بر اساس همان رابطه اولیه با مادرش میچیند و به افرادی شبیه مادرش علاقهمند میشود.
‼️اما آیا پاسخ های روانشناسی به همین محدود میشود؟
خیر! روانشناسی تکاملی پاسخ دیگری برای این مسئله دارد.
در روانشناسی تکاملی شاخهای تحت عنوان «دیرینه آسیب شناسی روانی» وجود دارد.
دیرینه آسیب شناسی روانی، مطالعه مشکلات ذهنی و بیماریهای روانی است که ممکن است در دوران زندگی اجدادمان باعث افزایش نسبی شایستگی (سازگاری) شده باشد؛ اما در شرایط فعلی نهتنها باعث سازگاری نمیشود بلکه ناسازگاری بههمراه میآورد.
دلیل اصلی قدرت گرفتن این شاخه، گزاره تأیید شده «اکثر مشکلات و بیماریهای روانی مبنای ژنتیکی دارند» هست.
🧶@rismanmagazine
❤11
⁉️اما این موضوع چه ربطی به «پسر بد» دارد؟
باید قبل از آن بدانیم که اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مردان سه برابر زنان است. رابینز پیشتر از آن اعلام کرده بود که تأثیر ژنتیکی پدر در این اختلال و علامتهای شبیه به آن (در حد علامت و نه تشخیصگذاری ) بسیار زیاد است.
دیرینه آسیب شناسی تکاملی، گمان میکند که دلیل زیاد بودن این اختلال و علامتهای آن (پسر بد) به دلیل تولید مثل بیشتر بوده. در بیماران معاصر افراد تمایل دارند که دائم از جایی به جای دیگر بروند (برای اینکه راحتتر قوانین را زیر پا بگذارند) بهنظر میرسد این ویژگی رفتاری از اجداد ما رسیده است؛ جد پیشاکشاورزی ما که ظاهراً میراث ضد اجتماعی را برایمان گذاشته، احتمالاً تمایل بیشتری برای دور شدن از محل قبیله و چرخیدن در اطراف داشته که به همین دلیل، بیبندوباری بیشتر شده و راحتتر به زنان تنها میتوانست دسترسی پیدا کند.
چرا مردان؟ منطقی است که مردان بهخاطر شکار و دور شدن از خانه و بهطور کل رفتارهای پرخطر بیشتر به بیبندوباری گرفتار شوند. از سویی دیگر، در نوع انسان، اسپرم ارزان و تخمک گران است! آنها هرجور که شده باید تولید مثل کرده ژنهای خود را منتقل میکردند.
البته بهنظر میرسد که جدههای پیشاکشاورزی ما هم از این قضیه ناراضی نبودهاند؛ همانطور که گفتیم شایستگی، عامل اصلی بقا این ژنها و این رفتارها بوده است. بهنظر میرسد انواع رفتارهای ضد اجتماعی مثل شکستن قوانین، تکانشگری عدم پشیمانی و ... نمادی از شجاعت بوده و برای تعدادی از مادربزرگهای ما در آن زمان این ویژگیها نهتنها بد، بلکه جذاب و نمادی از شجاعت آن مردان بوده است!
مثلاً مردی که جرأت کرده و قارچ ناشناسی را میخورد و کشف میکند که خوراکی است این شجاعتش باعث میشده که زنان مجذوب او شوند.
همچنین در پژوهشی نشان داد شد که درصد بالایی از زنان در هنگام تخمکگذاری یا انتخاب برای داشتن رابطه نامشروع، تمایل بیشتری به «پسرهای بد» پیدا میکنند؛ بهویژه اگر که همسرانشان پسر بد نباشد(دورانته سیمپسون کانتو و همکارانش، ۲۰۱۲).
✍️مهدی اورعی
🧶@rismanmagazine
باید قبل از آن بدانیم که اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مردان سه برابر زنان است. رابینز پیشتر از آن اعلام کرده بود که تأثیر ژنتیکی پدر در این اختلال و علامتهای شبیه به آن (در حد علامت و نه تشخیصگذاری ) بسیار زیاد است.
دیرینه آسیب شناسی تکاملی، گمان میکند که دلیل زیاد بودن این اختلال و علامتهای آن (پسر بد) به دلیل تولید مثل بیشتر بوده. در بیماران معاصر افراد تمایل دارند که دائم از جایی به جای دیگر بروند (برای اینکه راحتتر قوانین را زیر پا بگذارند) بهنظر میرسد این ویژگی رفتاری از اجداد ما رسیده است؛ جد پیشاکشاورزی ما که ظاهراً میراث ضد اجتماعی را برایمان گذاشته، احتمالاً تمایل بیشتری برای دور شدن از محل قبیله و چرخیدن در اطراف داشته که به همین دلیل، بیبندوباری بیشتر شده و راحتتر به زنان تنها میتوانست دسترسی پیدا کند.
چرا مردان؟ منطقی است که مردان بهخاطر شکار و دور شدن از خانه و بهطور کل رفتارهای پرخطر بیشتر به بیبندوباری گرفتار شوند. از سویی دیگر، در نوع انسان، اسپرم ارزان و تخمک گران است! آنها هرجور که شده باید تولید مثل کرده ژنهای خود را منتقل میکردند.
البته بهنظر میرسد که جدههای پیشاکشاورزی ما هم از این قضیه ناراضی نبودهاند؛ همانطور که گفتیم شایستگی، عامل اصلی بقا این ژنها و این رفتارها بوده است. بهنظر میرسد انواع رفتارهای ضد اجتماعی مثل شکستن قوانین، تکانشگری عدم پشیمانی و ... نمادی از شجاعت بوده و برای تعدادی از مادربزرگهای ما در آن زمان این ویژگیها نهتنها بد، بلکه جذاب و نمادی از شجاعت آن مردان بوده است!
مثلاً مردی که جرأت کرده و قارچ ناشناسی را میخورد و کشف میکند که خوراکی است این شجاعتش باعث میشده که زنان مجذوب او شوند.
همچنین در پژوهشی نشان داد شد که درصد بالایی از زنان در هنگام تخمکگذاری یا انتخاب برای داشتن رابطه نامشروع، تمایل بیشتری به «پسرهای بد» پیدا میکنند؛ بهویژه اگر که همسرانشان پسر بد نباشد(دورانته سیمپسون کانتو و همکارانش، ۲۰۱۲).
✍️مهدی اورعی
منابع:
۱) فردریک کولیج، نوروپسیکولوژی تکاملی، ترجمه چلبیانلو و پرواز، انتشارات ارجمند
۲)یانگ رفائلی برنستین، تند آموز طرحواره درمانی، ترجمه فرجی، انتشارات ارجمند
🧶@rismanmagazine
❤11💔1
‼️اضطراب اجتماعی؛ وقتی نگاهها سنگین میشود‼️
📍اضطراب اجتماعی چیست؟
اضطراب اجتماعی یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است. فردی که با این اختلال دست و پنجه نرم میکند در موقعیتهایی که باید با دیگران ارتباط برقرار کند دچار ترس شدید از قضاوت، تحقیر یا اشتباه میشود.
این اضطراب یک خجالت ساده نیست و نباید آن را با خجالتی بودن اشتباه گرفت!
خجالتی بودن یک ویژگی شخصیتی است اما اضطراب اجتماعی یک اختلال است که زندگی فرد را مختل میکند.
افرادی که اضطراب اجتماعی دارند اغلب از حضور در جمعها، برقراری ارتباط چشمی، صحبت در جمع یا جلسات کاری و حتی گفتوگوهای روزمره با افراد پرهیز میکنند.
⁉️ علائم( هنگام حضور در اجتماع):
تپش قلب و تعریق شدید
لرزش صدا و دست و پاها
خشکی دهان و گلو
نگرانی مداوم از قضاوت شدن
اجتناب از موقعیت اجتماعی حتی اگر مهم باشد.
⚠️ به مرور زمان این نشانهها میتوانند فرد را منزوی کرده و اعتماد به نفس او را تضعیف کنند.
✔️ عوامل زمینهساز این اختلال:
ژنتیک و زمینه خانوادگی
شیوههای تربیتی
تجربههای گذشته
🔍 راههای مقابله با اضطراب اجتماعی:
درک اینکه این موضوع یک اختلال است نه یک ضعف شخصیتی.
قرار گرفتن مرحله به مرحله در موقعیتهای اجتماعی؛ از کوچک به بزرگ.
مدیریت افکار منفی
تکنیکهای آرامسازی
رواندرمانی
استفاده از داروها( با نسخه روانپزشک)
✍️نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
📍اضطراب اجتماعی چیست؟
اضطراب اجتماعی یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است. فردی که با این اختلال دست و پنجه نرم میکند در موقعیتهایی که باید با دیگران ارتباط برقرار کند دچار ترس شدید از قضاوت، تحقیر یا اشتباه میشود.
این اضطراب یک خجالت ساده نیست و نباید آن را با خجالتی بودن اشتباه گرفت!
خجالتی بودن یک ویژگی شخصیتی است اما اضطراب اجتماعی یک اختلال است که زندگی فرد را مختل میکند.
افرادی که اضطراب اجتماعی دارند اغلب از حضور در جمعها، برقراری ارتباط چشمی، صحبت در جمع یا جلسات کاری و حتی گفتوگوهای روزمره با افراد پرهیز میکنند.
⁉️ علائم( هنگام حضور در اجتماع):
تپش قلب و تعریق شدید
لرزش صدا و دست و پاها
خشکی دهان و گلو
نگرانی مداوم از قضاوت شدن
اجتناب از موقعیت اجتماعی حتی اگر مهم باشد.
⚠️ به مرور زمان این نشانهها میتوانند فرد را منزوی کرده و اعتماد به نفس او را تضعیف کنند.
✔️ عوامل زمینهساز این اختلال:
ژنتیک و زمینه خانوادگی
شیوههای تربیتی
تجربههای گذشته
🔍 راههای مقابله با اضطراب اجتماعی:
درک اینکه این موضوع یک اختلال است نه یک ضعف شخصیتی.
قرار گرفتن مرحله به مرحله در موقعیتهای اجتماعی؛ از کوچک به بزرگ.
مدیریت افکار منفی
تکنیکهای آرامسازی
رواندرمانی
استفاده از داروها( با نسخه روانپزشک)
✍️نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
❤8👍2
Audio
حالِ خوبِ جنگی
🧶@rismanmagazine
🎙️گویندگان:فاطمه منتظری مقدم
عاطفه شاهانی
ادیت:کوثر احراری
تشکر از مهدی اورعی
🧶@rismanmagazine
❤18🔥5🕊1
Risman - Issue 6.pdf
9.9 MB
🎭 نشریه ریسمان-شماره ۶ | تابستان ۱۴۰۴
📖 در این شماره از ریسمان بخوانید:
🧠 بخش عمومی:
· ابرانسان! جنایت بینقص (تحلیل پرونده جنایی لئوپولد و لوب)
· نقد سریال Adolescence
· زخمهایی که بر تن نیستند: تروماهای جنگ
· صورتی، آبی یا بنفش؟ کشف هویت جنسیتی
🧩 بخش شناختی:
· اضطراب: معجون درونی
· شبکه پیشفرض مغز (DMN)
· ژورنالنویسی: از کاغذ تا مغز
· نبردی خاموش: وقتی ذهن دشمن خود میشود
👧 کودک و نوجوان:
· کودکان و اخبار بد: چتری برای فریادهای بیصدا
· دوستت دارم ولی... (والدگری متناقض)
· کودک، فیلسوف کوچک: پاسخ به پرسشهای بنیادین
📚 بخش فلسفه:
· بودن یا نبودن: مسئله این نیست! (سوگ از نگاه اگزیستانسیالیسم)
· زیبایی و زشتی: بازخوانی فلسفی و روانشناختی
· روانشناسی پسامدرن: بازنگری هویت و ذهنیت
· دوگانه عقل و احساس: آیا انسان موجودی منطقی است؟
🌟 بخش جدید: شخصیت
· داستانی از جنس من (داستان کوتاه)
· شناخت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
· شخصیت سالم از نگاه کارل راجرز
· نقشه گمشده روان: تأثیر شخصیت بر اختلالات خلقی
🧶@rismanmagazine
📖 در این شماره از ریسمان بخوانید:
🧠 بخش عمومی:
· ابرانسان! جنایت بینقص (تحلیل پرونده جنایی لئوپولد و لوب)
· نقد سریال Adolescence
· زخمهایی که بر تن نیستند: تروماهای جنگ
· صورتی، آبی یا بنفش؟ کشف هویت جنسیتی
🧩 بخش شناختی:
· اضطراب: معجون درونی
· شبکه پیشفرض مغز (DMN)
· ژورنالنویسی: از کاغذ تا مغز
· نبردی خاموش: وقتی ذهن دشمن خود میشود
👧 کودک و نوجوان:
· کودکان و اخبار بد: چتری برای فریادهای بیصدا
· دوستت دارم ولی... (والدگری متناقض)
· کودک، فیلسوف کوچک: پاسخ به پرسشهای بنیادین
📚 بخش فلسفه:
· بودن یا نبودن: مسئله این نیست! (سوگ از نگاه اگزیستانسیالیسم)
· زیبایی و زشتی: بازخوانی فلسفی و روانشناختی
· روانشناسی پسامدرن: بازنگری هویت و ذهنیت
· دوگانه عقل و احساس: آیا انسان موجودی منطقی است؟
🌟 بخش جدید: شخصیت
· داستانی از جنس من (داستان کوتاه)
· شناخت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
· شخصیت سالم از نگاه کارل راجرز
· نقشه گمشده روان: تأثیر شخصیت بر اختلالات خلقی
🧶@rismanmagazine
🔥23❤1🕊1