🚨نکات قابل توجه درباره شرایط آتش بس:
https://www.instagram.com/reel/DLSleVSIObu/?igsh=MXQ5dDlsazNrdmFuMA==
@SCMEDIA
https://www.instagram.com/reel/DLSleVSIObu/?igsh=MXQ5dDlsazNrdmFuMA==
@SCMEDIA
🚨 این روزها "برای وطن" نیاز به پاسخگویی جدی و فوری به چنین مواردی است ...
🚨 رعیت نباشیم:
https://www.instagram.com/reel/DLWIX3kIZ6b/?igsh=MXNzdGE0MjM0c2RsNA==
@SCMEDIA
🚨 رعیت نباشیم:
https://www.instagram.com/reel/DLWIX3kIZ6b/?igsh=MXNzdGE0MjM0c2RsNA==
@SCMEDIA
Forwarded from خبرهای فوری مهم 🔖
دستور اخراج افغانها از کشور صادر شد
🔹بر اساس سیاستهای ابلاغ شده به فرمانده انتظامی کشور همه اتباع غیر مجاز باید ایران را ترک کنند.
همچنین سرتیپ احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی فراجا در این خصوص گفت:
🔹ساماندهی اتباع غیرمجاز خواست عمومی مردم است.
🔹ضمناً، طبق دستور، هر گونه منزل و ملکی که به افغانیها اجاره داده شود، قولنامه آن باطل است. و ملک مزبور نیز پلمپ و مهر و موم و مصادره میشود.
✅ @Khabar_Fouri
🔹بر اساس سیاستهای ابلاغ شده به فرمانده انتظامی کشور همه اتباع غیر مجاز باید ایران را ترک کنند.
همچنین سرتیپ احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی فراجا در این خصوص گفت:
🔹ساماندهی اتباع غیرمجاز خواست عمومی مردم است.
🔹ضمناً، طبق دستور، هر گونه منزل و ملکی که به افغانیها اجاره داده شود، قولنامه آن باطل است. و ملک مزبور نیز پلمپ و مهر و موم و مصادره میشود.
✅ @Khabar_Fouri
Forwarded from کانال حمید قنبری (Hamid Ghanbari)
تسبیحات اربعه را بخون
دو سال پیش، وقتی از پست اجراییام در بانک مرکزی خداحافظی کردم و بهعنوان مشاور ادامه دادم، برنامهام سبکتر شد. بعد از هجده سال کار شبانهروزی، فرصتی پیش آمده بود که بیشتر مطالعه کنم، کمی به کارهای عقبافتاده برسم، نفس بکشم. در همین دوران بود که یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت. با لحنی دوستانه گفت: «الان که سرت خلوت شده، چرا به مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاستجمهوری مشورت نمیدی؟ دنبال یکی هستن که حقوق بینالملل خونده باشه، ولی از نظام بانکی هم سر دربیاره. تو که سالها تو بانک مرکزی بودی، چه کسی بهتر از تو؟»
حرفش بیراه نبود. من نه دنبال سمت بودم، نه عنوان، نه پول. گفتم حالا که وقت دارم و بار اجراییام سبک شده، اگر کاری از دستم برمیاد برای مملکتم انجام بدم، چرا نه؟ قبول کردم. کمی بعد، با رئیس مرکز صحبت کردم. گفت: «چند پرونده خارجی داریم در حوزه بانکها. لایحهنویسی و کارهای حقوقی رو وکلای خارجی انجام میدن، اما ما یه نفر ایرانی میخوایم که هم حقوق بلد باشه، هم بانک رو بشناسه، که پروندهها رو بخونه، مطمئن بشه جایی اشتباه نکردن، کم نگذاشتن، و منافع ما حفظ شده.»
کار کاملاً فنی بود. نه منصب داشت، نه اعتبار، نه درآمد آنچنانی. فقط دلمشغولی من بود برای ایران. برای اینکه سهمی هرچند کوچک داشته باشم در دفاع از منافع کشورم در یک دعوای بینالمللی. روند معمول اداری این بود که برای همکاری، باید مراحل گزینش نهاد ریاست جمهوری را هم طی میکردم. گفتم باشد.
یک روز زنگ زدند که برای مصاحبه گزینش بیایید. رفتم؛ خیابان پاستور، ساختمانی رسمی، اتاقی ساده. مردی پشت میز نشسته بود. چند فرم داد تا پر کنم. شروع کرد به سؤالوجواب. مشخصات، سوابق، درسهایی که خواندهام، تجربهها. بعد ناگهان گفت: «تسبیحات اربعه را بخون.»
سکوت کردم. پرسید: «انواع غسلها را بگو.» بعد گفت: «غسلهای مخصوص بانوان را هم توضیح بده.»
همانجا درونم فرو ریخت. حس کردم هجده سال تلاش بیوقفه، همه دقت و وسواس در حفظ منافع بانک مرکزی، همه ساعتهای پرتنش تحریم و مذاکره و نامهنگاری، ناگهان به هیچ تبدیل شد. من را، با «تسبیحات اربعه» میسنجیدند. نه با تعهدم. نه با تخصصم. نه با کارنامهام. با دانستن غسلهای بانوان.
من آمده بودم برای وطنم کاری بکنم. برای پروندههایی که اگر اشتباهی در آنها میرفت، شاید میلیونها دلار خسارت روی دست کشور میگذاشت. اما معیار سنجش من نه صداقت بود، نه توان، نه شناخت حقوق بینالملل، نه تجربه بانکی. معیار، میزان آشنایی من با جزئیات مناسک بود.
در آن لحظه فهمیدم درد این کشور فقط تحریم و بحران اقتصادی نیست؛ درد این کشور آن است که آنکس که از کار دزدی نکرده، اما تسبیحات اربعه را از حفظ نیست، در معرض طرد است. و آنکس که نماز جمعه را درست میرود اما در کار خیانت میکند، با افتخار میماند. این همان ساختاریست که باعث شده متخصصان شریف یکییکی مهاجرت کنند. نه چون نمیخواستند بمانند، بلکه چون این کشور نتوانست قدرشان را بداند. چون وقتی آمده بودند که خدمت کنند، در برابرشان فرمی گذاشتند و گفتند: «غسل بانوان را توضیح بده.»
بعد گفت: «معرفت کیه؟» نوشتم: احمد عراقچی.
نگاهی کرد و گفت: «همون عراقچی که پرونده داره؟» گفتم: «آره، همون.»
با تعجب گفت: «آخه نمیشه که!»
گفتم: «همینه که هست. اون آدمی بود که اومد برای این مملکت کار کنه و بهش ظلم شد. اگر اون از نظر شما مردوده، منم همونم. از نظر من، آدم درستیه.»
رفتم. آرام، بیعصبانیت، اما محکم. و پشت سرم را هم نگاه نکردم.
در آن لحظه، شاید آن شخص نفهمید چرا دارم میروم. اما من میدانستم. میدانستم که تدوام این سیستم گزینش، فقط مساوی است با تأیید همین سنجههای ریاکارانهای که کشور را به این نقطه رساندهاند. همین گزینشها، همین معیارهای ظاهربین و مقلد، ریشهی پوسیدگیاند. ریشهی کوچ آدمها، ریشهی فرسایش سرمایه انسانی، ریشهی فربه شدن ظاهرسازان و بیاثر شدن باکفایتها.
و واقعیت این است:
وقتی پای وطن در میان است، وقتی کشوری در بزنگاه نیاز به کسی دارد که پشتش بایستد، تسبیحات اربعه به کارش نمیآید.
آنچه به کار میآید، قلبیست که برای ایران بتپد و پاییست که در لحظهی خطر عقب نکشد.
www.tg-me.com/drhamidghanbari
دو سال پیش، وقتی از پست اجراییام در بانک مرکزی خداحافظی کردم و بهعنوان مشاور ادامه دادم، برنامهام سبکتر شد. بعد از هجده سال کار شبانهروزی، فرصتی پیش آمده بود که بیشتر مطالعه کنم، کمی به کارهای عقبافتاده برسم، نفس بکشم. در همین دوران بود که یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت. با لحنی دوستانه گفت: «الان که سرت خلوت شده، چرا به مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاستجمهوری مشورت نمیدی؟ دنبال یکی هستن که حقوق بینالملل خونده باشه، ولی از نظام بانکی هم سر دربیاره. تو که سالها تو بانک مرکزی بودی، چه کسی بهتر از تو؟»
حرفش بیراه نبود. من نه دنبال سمت بودم، نه عنوان، نه پول. گفتم حالا که وقت دارم و بار اجراییام سبک شده، اگر کاری از دستم برمیاد برای مملکتم انجام بدم، چرا نه؟ قبول کردم. کمی بعد، با رئیس مرکز صحبت کردم. گفت: «چند پرونده خارجی داریم در حوزه بانکها. لایحهنویسی و کارهای حقوقی رو وکلای خارجی انجام میدن، اما ما یه نفر ایرانی میخوایم که هم حقوق بلد باشه، هم بانک رو بشناسه، که پروندهها رو بخونه، مطمئن بشه جایی اشتباه نکردن، کم نگذاشتن، و منافع ما حفظ شده.»
کار کاملاً فنی بود. نه منصب داشت، نه اعتبار، نه درآمد آنچنانی. فقط دلمشغولی من بود برای ایران. برای اینکه سهمی هرچند کوچک داشته باشم در دفاع از منافع کشورم در یک دعوای بینالمللی. روند معمول اداری این بود که برای همکاری، باید مراحل گزینش نهاد ریاست جمهوری را هم طی میکردم. گفتم باشد.
یک روز زنگ زدند که برای مصاحبه گزینش بیایید. رفتم؛ خیابان پاستور، ساختمانی رسمی، اتاقی ساده. مردی پشت میز نشسته بود. چند فرم داد تا پر کنم. شروع کرد به سؤالوجواب. مشخصات، سوابق، درسهایی که خواندهام، تجربهها. بعد ناگهان گفت: «تسبیحات اربعه را بخون.»
سکوت کردم. پرسید: «انواع غسلها را بگو.» بعد گفت: «غسلهای مخصوص بانوان را هم توضیح بده.»
همانجا درونم فرو ریخت. حس کردم هجده سال تلاش بیوقفه، همه دقت و وسواس در حفظ منافع بانک مرکزی، همه ساعتهای پرتنش تحریم و مذاکره و نامهنگاری، ناگهان به هیچ تبدیل شد. من را، با «تسبیحات اربعه» میسنجیدند. نه با تعهدم. نه با تخصصم. نه با کارنامهام. با دانستن غسلهای بانوان.
من آمده بودم برای وطنم کاری بکنم. برای پروندههایی که اگر اشتباهی در آنها میرفت، شاید میلیونها دلار خسارت روی دست کشور میگذاشت. اما معیار سنجش من نه صداقت بود، نه توان، نه شناخت حقوق بینالملل، نه تجربه بانکی. معیار، میزان آشنایی من با جزئیات مناسک بود.
در آن لحظه فهمیدم درد این کشور فقط تحریم و بحران اقتصادی نیست؛ درد این کشور آن است که آنکس که از کار دزدی نکرده، اما تسبیحات اربعه را از حفظ نیست، در معرض طرد است. و آنکس که نماز جمعه را درست میرود اما در کار خیانت میکند، با افتخار میماند. این همان ساختاریست که باعث شده متخصصان شریف یکییکی مهاجرت کنند. نه چون نمیخواستند بمانند، بلکه چون این کشور نتوانست قدرشان را بداند. چون وقتی آمده بودند که خدمت کنند، در برابرشان فرمی گذاشتند و گفتند: «غسل بانوان را توضیح بده.»
بعد گفت: «معرفت کیه؟» نوشتم: احمد عراقچی.
نگاهی کرد و گفت: «همون عراقچی که پرونده داره؟» گفتم: «آره، همون.»
با تعجب گفت: «آخه نمیشه که!»
گفتم: «همینه که هست. اون آدمی بود که اومد برای این مملکت کار کنه و بهش ظلم شد. اگر اون از نظر شما مردوده، منم همونم. از نظر من، آدم درستیه.»
رفتم. آرام، بیعصبانیت، اما محکم. و پشت سرم را هم نگاه نکردم.
در آن لحظه، شاید آن شخص نفهمید چرا دارم میروم. اما من میدانستم. میدانستم که تدوام این سیستم گزینش، فقط مساوی است با تأیید همین سنجههای ریاکارانهای که کشور را به این نقطه رساندهاند. همین گزینشها، همین معیارهای ظاهربین و مقلد، ریشهی پوسیدگیاند. ریشهی کوچ آدمها، ریشهی فرسایش سرمایه انسانی، ریشهی فربه شدن ظاهرسازان و بیاثر شدن باکفایتها.
و واقعیت این است:
وقتی پای وطن در میان است، وقتی کشوری در بزنگاه نیاز به کسی دارد که پشتش بایستد، تسبیحات اربعه به کارش نمیآید.
آنچه به کار میآید، قلبیست که برای ایران بتپد و پاییست که در لحظهی خطر عقب نکشد.
www.tg-me.com/drhamidghanbari
Telegram
کانال حمید قنبری
اخبار و تحلیل های حقوق بین الملل، تجارت بین الملل و دیپلماسی
✅ پیام دریافتی درباره اتباع افغانی:
بیاید تصور کنیم همین امروز ۱۷ میلیون افغانی ها یکجا اخراج شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
۱.خالی شدن حداقل دو میلیون ملک و کاهش شدید اجاره خانه ها و به دنبال آن کاهش قیمت مسکن
۲.ایجاد ۱۰ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیان و خالی شدن سرایداری و نگهبانی ها برای اشتغال افراد دارای سن و سال بالا که توانایی انجام کار سخت ندارند .
۳. کاهش ۲۰ درصدی مصرف آب ،برق ،گاز،و سوخت کشور
۴.برگشتن توازن عرضه و تقاضا به محصولات غذایی و کاهش حداقل پنجاه درصدی قیمت مواد خوراکی
۵.کاهش ۴۰ درصدی مصرف آرد کشور
۶.افزایش ۶۰ درصدی ظرفیت مدارس دولتی و بالا رفتن بهره وری آموزشی دانش آموزان
۷. کاهش جرم و جنایت به میزان ۶۰ درصد .
۸. کاهش آمار پرونده های قوه قضائیه که هر پرونده تقریبا ۱۵ میلیون برای قوه قضائیه هزینه دارد.
۹. کاهش زندانیان اتباع و هزینه های نگهداری اینها
۱۰. کاهش هزینه مالی و جانی برای مامورین نیروی انتظامی و استفاده بهتر از نیروها
۱۱. کاهش مصرف بنزین
۱۲. افزایش توان حمل و نقل کشور ( مترو ، قطار ، اتوبوس و ...)
۱۳. کاهش هزینه های بهداشت و درمان
۱۴. پس از ایجاد ۱۰ میلیون شغل امکان ازدواج جوانان عزیز(پسر و دختر) کشورمون
۱۵. یارانه پنهان هر نفر در ایران برای دولت در ماه ۱۱۶ میلیون تومان است که اگر این ۱۷ میلیون که چندبرابر ایرانی ها هم مصرف میکنند اخراج شوند ببینید چه عددی میشود که میشود کشور را سر وسامان داد.
و صدها مزیت دیگر دارد اخراج ۱۷ میلیون که اشغال کردند کشور عزیزمون رو و اگر بیشتر از این بمونن صدها خسارت و آسیب جدی خواهد داشت.
🚨مطالبه ملی و جدی همه مردم ایران اخراج فوری افغان هاست🚨
✅ ویدئو از اینستاگرام هادی کسایی زاده: https://www.instagram.com/reel/DLX974Sotwu/?igsh=MWkyN3h6c2VkZWl3cQ==
@SCMEDIA
بیاید تصور کنیم همین امروز ۱۷ میلیون افغانی ها یکجا اخراج شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
۱.خالی شدن حداقل دو میلیون ملک و کاهش شدید اجاره خانه ها و به دنبال آن کاهش قیمت مسکن
۲.ایجاد ۱۰ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیان و خالی شدن سرایداری و نگهبانی ها برای اشتغال افراد دارای سن و سال بالا که توانایی انجام کار سخت ندارند .
۳. کاهش ۲۰ درصدی مصرف آب ،برق ،گاز،و سوخت کشور
۴.برگشتن توازن عرضه و تقاضا به محصولات غذایی و کاهش حداقل پنجاه درصدی قیمت مواد خوراکی
۵.کاهش ۴۰ درصدی مصرف آرد کشور
۶.افزایش ۶۰ درصدی ظرفیت مدارس دولتی و بالا رفتن بهره وری آموزشی دانش آموزان
۷. کاهش جرم و جنایت به میزان ۶۰ درصد .
۸. کاهش آمار پرونده های قوه قضائیه که هر پرونده تقریبا ۱۵ میلیون برای قوه قضائیه هزینه دارد.
۹. کاهش زندانیان اتباع و هزینه های نگهداری اینها
۱۰. کاهش هزینه مالی و جانی برای مامورین نیروی انتظامی و استفاده بهتر از نیروها
۱۱. کاهش مصرف بنزین
۱۲. افزایش توان حمل و نقل کشور ( مترو ، قطار ، اتوبوس و ...)
۱۳. کاهش هزینه های بهداشت و درمان
۱۴. پس از ایجاد ۱۰ میلیون شغل امکان ازدواج جوانان عزیز(پسر و دختر) کشورمون
۱۵. یارانه پنهان هر نفر در ایران برای دولت در ماه ۱۱۶ میلیون تومان است که اگر این ۱۷ میلیون که چندبرابر ایرانی ها هم مصرف میکنند اخراج شوند ببینید چه عددی میشود که میشود کشور را سر وسامان داد.
و صدها مزیت دیگر دارد اخراج ۱۷ میلیون که اشغال کردند کشور عزیزمون رو و اگر بیشتر از این بمونن صدها خسارت و آسیب جدی خواهد داشت.
🚨مطالبه ملی و جدی همه مردم ایران اخراج فوری افغان هاست🚨
✅ ویدئو از اینستاگرام هادی کسایی زاده: https://www.instagram.com/reel/DLX974Sotwu/?igsh=MWkyN3h6c2VkZWl3cQ==
@SCMEDIA
Forwarded from Zoomit | زومیت
چگونه از طلا، مدارک و داراییهای حساس محافظت کنیم؟
وقتی شبکههای بانکی و اینترنت فقط در چند ساعت از دسترس خارج شوند، بسیاری با یک تصمیم اشتباه تمام دارایی خود را از دست میدهند. تصور رایج این است که در زمان بحران، طلا ناجی نهایی است؛ اما ندانستن چند نکتهی حیاتی دربارهی نگهداری و نقد کردن آن، میتواند شما را به هدفی آسان تبدیل کند.
از پنهان کردن تمام سکهها در یک نقطه تا اعتماد به صندوق امانات بانک، اشتباهات مرگباری وجود دارند که سرمایهی شما را در معرض نابودی کامل قرار میدهند. آیا میدانید امنترین راه برای حفاظت از مدارک، پول نقد و دادههای دیجیتال شما چیست، وقتی دیگر هیچچیز مثل سابق کار نمیکند؟
#امنیت #اقتصاد
🔗 راهنمای کامل آمادگی برای بحران را در این مطلب بخوانید
🆔 @thezoomit
وقتی شبکههای بانکی و اینترنت فقط در چند ساعت از دسترس خارج شوند، بسیاری با یک تصمیم اشتباه تمام دارایی خود را از دست میدهند. تصور رایج این است که در زمان بحران، طلا ناجی نهایی است؛ اما ندانستن چند نکتهی حیاتی دربارهی نگهداری و نقد کردن آن، میتواند شما را به هدفی آسان تبدیل کند.
از پنهان کردن تمام سکهها در یک نقطه تا اعتماد به صندوق امانات بانک، اشتباهات مرگباری وجود دارند که سرمایهی شما را در معرض نابودی کامل قرار میدهند. آیا میدانید امنترین راه برای حفاظت از مدارک، پول نقد و دادههای دیجیتال شما چیست، وقتی دیگر هیچچیز مثل سابق کار نمیکند؟
#امنیت #اقتصاد
🔗 راهنمای کامل آمادگی برای بحران را در این مطلب بخوانید
🆔 @thezoomit
Forwarded from اخبارجنگ i'm Sad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴این فیلم از نحوهی پیدا کردن مشخصات و نشانی سوژههای ترور اسرائیل بسیار تکاندهنده است!
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ــــــــــــــــــ
طایفهٔ حیاتبخشان
[در منصبِ سقّایی]
▪️و بعد [واعظ کاشفی سبزواری در فتوّتنامهٔ سلطانی] در اثباتِ فتوّت سقّایان و رمزهای مرتبط با آن میگوید:
«اگر گویند که سقّایی را از که گرفتهاند؟ بگو از چهار پیغمبر و...» بعد در میانِ اولیایِ اسلامی نسبت این پیشه را به حضرتِ شاه ولایت (امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه) و سپس فرزندِ برومندش عباس بن علی علیهالسلام در صحرای کربلا نسبت میدهد که مشک بر دوش کشید تا تشنگانِ اهل بیت را سیراب کند و در دنبالهٔ این سخن میگوید:
«پس هر که امروز به عشق شهیدان کربلا سقّایی میکند به متابعت و موافقت عباس بن علی ع است و پیشرو سقایانِ امّت اوست و هر که این معنی نداند، سقایی او را مسلم نیست. و بعضی اسناد سقّایی در این امّت بعد از امیر ع و عباس ع به سلمان فارسی کنند که پیوسته مشک بر آب به دوش کشیدی و به خانهٔ حضرت فاطمه (سلامالله علیها) آوردی. و این نقل نیز درست است که پیر سلمان در این کار حضرت شاه مردان است و شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی نیز این کار کرده؛ و این طایفه را «حیاتبخشان» گویند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، صفحهٔ ۵۲۹
ــــــــــــــــــ
طایفهٔ حیاتبخشان
[در منصبِ سقّایی]
▪️و بعد [واعظ کاشفی سبزواری در فتوّتنامهٔ سلطانی] در اثباتِ فتوّت سقّایان و رمزهای مرتبط با آن میگوید:
«اگر گویند که سقّایی را از که گرفتهاند؟ بگو از چهار پیغمبر و...» بعد در میانِ اولیایِ اسلامی نسبت این پیشه را به حضرتِ شاه ولایت (امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه) و سپس فرزندِ برومندش عباس بن علی علیهالسلام در صحرای کربلا نسبت میدهد که مشک بر دوش کشید تا تشنگانِ اهل بیت را سیراب کند و در دنبالهٔ این سخن میگوید:
«پس هر که امروز به عشق شهیدان کربلا سقّایی میکند به متابعت و موافقت عباس بن علی ع است و پیشرو سقایانِ امّت اوست و هر که این معنی نداند، سقایی او را مسلم نیست. و بعضی اسناد سقّایی در این امّت بعد از امیر ع و عباس ع به سلمان فارسی کنند که پیوسته مشک بر آب به دوش کشیدی و به خانهٔ حضرت فاطمه (سلامالله علیها) آوردی. و این نقل نیز درست است که پیر سلمان در این کار حضرت شاه مردان است و شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی نیز این کار کرده؛ و این طایفه را «حیاتبخشان» گویند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
قلندریّه در تاریخ، صفحهٔ ۵۲۹
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
ترانهٔ زمین و آسمان
▪️در میان آذرخش و تندر و طوفان
که همه سیماچهها را شست
از تبارِ استقامت، قامتِ مردی
مانده بر جا در دلِ میدان
زیر این باران رگباران.
آه ای تنهاترین تنها!
که همه یاران تو را بدرود کردند و
به راهِ خویشتن رفتند
عقدههاشان را عقیده نام دادند و
ز «ما»ها سوی «من» رفتند.
من به آوازِ تو میاندیشم از راهت نمیپرسم
که به ترکستان رَوَد یا کعبه یا جای دگر، ای مرد!
و سلامت میکنم همراهِ میثاقِ کبوترها
از میان حلقهٔ این چاهِ وَیْل و درد.
ای دلِ قرن! ای دلیر! ای گُرد!
روزگاری بود و میگفتم
کاین زمین، بیآسمان، آیا چه خواهد بود؟
وین زمان، در زیرِ این هفت آسمان، پُرسم
که زمین و آسمان، بیآرمان، آیا چه خواهد بود؟
محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس: سمیه محمدی،
محرم، کابل، افغانستان
ـــــــــــــــــــــــ
ترانهٔ زمین و آسمان
▪️در میان آذرخش و تندر و طوفان
که همه سیماچهها را شست
از تبارِ استقامت، قامتِ مردی
مانده بر جا در دلِ میدان
زیر این باران رگباران.
آه ای تنهاترین تنها!
که همه یاران تو را بدرود کردند و
به راهِ خویشتن رفتند
عقدههاشان را عقیده نام دادند و
ز «ما»ها سوی «من» رفتند.
من به آوازِ تو میاندیشم از راهت نمیپرسم
که به ترکستان رَوَد یا کعبه یا جای دگر، ای مرد!
و سلامت میکنم همراهِ میثاقِ کبوترها
از میان حلقهٔ این چاهِ وَیْل و درد.
ای دلِ قرن! ای دلیر! ای گُرد!
روزگاری بود و میگفتم
کاین زمین، بیآسمان، آیا چه خواهد بود؟
وین زمان، در زیرِ این هفت آسمان، پُرسم
که زمین و آسمان، بیآرمان، آیا چه خواهد بود؟
محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس: سمیه محمدی،
محرم، کابل، افغانستان