Telegram Web Link
🌼🌿🌼🌿🌼



اصلِ شعرى و من از حاشيه ها بيزارم
بى تو در هر غزل از قافيه ها بيزارم

به تماشاى تو اينجايم و لاغير بدان
بى تو از مردمك و قرنيه ها بيزارم

آن قَدَر شور و شِكَرهاى تو خوردن دارد
بى تو از خوردن اين ادويه ها بيزارم

با خيال سر زلف و قد رعنا چه خوشم
بى تو از فرض همين فرضيه ها بيزارم

بس كه در خلق تو پاشيده هنر معمارت
بى تو از وصف همه ابنيه ها بيزارم

يك سبد بوسه و اغوشِ تو كافى است مرا
بى تو از دولت و از سهميه ها بيزارم

#ناشناس
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


.


چشمان ٺو چون پیڪ
        شراب اسٺ ڪه من
            ٺا در آن خیره شوم
              مسٺ ٺرین خواهم شد.....


#شیدای_زمان

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
چندتا شعر قشنگ برامون بگید😕

#شب_شعر
🌼🌿🌼🌿🌼



حسرتِ فرهاد را درکوله بارم کردو رفت
من زلال عشق بودم شوره زارم کرد و رفت

خـواستم قسمت کنم تنهاییم را با دلش
خسته بودم خسته‌تر از روزگارم کرد و رفت

-سجاد احمدیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌ • ~
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



هر صبح
"خیالت"
با سحر خیز ترین
پرنده ے عاشق،
شروع به خواندن می ڪند
تو می خوانی؛
و من قلبم را با نواے تو
ڪوڪ می ڪنم...

#پروانه_حسینی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼

تا از عطشِ عشقِ تو داغم بغلم کن
تا خواب بیاید به سراغم بغلم کن

این عشق که پاک است وصالش ابدی نیست
من منتظر روز فراقم بغلم کن

نزدیک شو آنقدر که من یا تو نماند!
خوش آمده وحدت به مذاقم بغلم کن

آماده شو از مرگ درآغوش نترسی!
تا رد شوی از سقف اتاقم بغلم کن

با چشم بفهمان به من مست خودت را!
من عاشق این سبک وسیاقم بغلم کن

محتاج به گرمایِ نفسهایِ تو هستم
امشب پَر ِ مشتاقِ اجاقم بغلم کن...!

#محمد_قادری_فر
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
با کلمه 《روسری》برامون شعر بگید

#شب_شعر
🌼🌿🌼🌿🌼



نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف
این خرمن گیسوی نَدارد که تو داری

پروانه که هر دَم ز گلی بوسه رباید
این طبع هَوس جوی ندارد که تو داری


#رهی_معیری
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



تا از عطشِ عشقِ تو داغم بغلم کن
تا خواب بیاید به سراغم بغلم کن

این عشق که پاک است وصالش ابدی نیست
من منتظر روز فراقم بغلم کن

نزدیک شو آنقدر که من یا تو نماند!
خوش آمده وحدت به مذاقم بغلم کن

آماده شو از مرگ درآغوش نترسی!
تا رد شوی از سقف اتاقم بغلم کن

با چشم بفهمان به من مست خودت را!
من عاشق این سبک وسیاقم بغلم کن

محتاج به گرمایِ نفسهایِ تو هستم
امشب پَر ِ مشتاقِ اجاقم بغلم کن...!

#محمد_قادری_فر
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
با کلمه 《صادرات》برامون شعر بگید

#شب_شعر
🌼🌿🌼🌿🌼



فتنه‌ی چشمِ تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

آن که آیینه‌ی صبح و قدح لاله شکست
خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت

آه از شوخی چشم تو که خونریزِ فلک
دید این شیوه‌ی مردم‌کُشی و یاد گرفت

منم و شمع دلِ سوخته، یارب مددی
که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت

شعرم از ناله‌ی عشّاق غم‌انگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت

سایه! ما کشته‌ی عشقیم، که این شیرین‌کار
مصلحت را مدد از تیشه‌ی فرهاد گرفت

#هوشنگ‌ابتهاج
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


یک لحظه تو را دیدم وعمری شده ام مست
هر جا که تو باشی سخن از مهر دلت هست

عمری دل دیوانه گرفتار غمت بود
با یاد تو از جامعه هم یکسره بگسست

ای بی خبر از حال من زار و پریشان
بغضی که تو را دارم و هر ثانیه بشکست

از بس که اسیر تو و درگیر تو هستم
این فاصله هم بر من بی حوصله دل بست

لعنت به زمانی که تو یک لحظه نباشی
وقتی که توهستی نفسی جان مرا هست
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
با کلمه 《عینک》برامون شعر بگید

#شب_شعر
🌼🌿🌼🌿🌼

‌.

گفتم که بوی زلفت، گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی، هم اوت رهبر آید

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن، کو بنده‌پرور آید


#جناب_حافظ

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



در چشم تو یک دشت از خشخاش افغانی ست بی شک
یا باغ زیتون سیاه اصل لبنانی ست بی شک
 
 
لب بوسه هایت طعم شیرین نبات و زعفران دارد
معجونی از شهد و طلای سرخ ایرانی ست بی شک
 
 
مستی چشم و رنگ رخسار و شکوه تو مسلم
از انگور تاکستانی و سیب شمیرانی ست بی شک
 
 
آغوش گرمت جان پناه و مأمن دل خستگی هام
در یک شب طوفانی و سرد زمستانی ست بی شک
 
 
آشفتگی های قشنگی که همیشه با تو دارم
از معجزات نسخه های عشق درمانی ست بی شک
 
 
هر کس به چشم بد نگاهت کرد ، تقدیرش از این پس
با ضربه ی چاقوی ضامن دار زنجانی ست بی شک
 
#مهدی_صادقی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
با کلمه 《قند》برامون شعر بگید

#شب_شعر
🌼🌿🌼🌿🌼



باتو ، با عشق تو همخانه شدن را بلدم
غیرِ تو ، با همه بیگانه شدن را بلدم

تا کنم باز ،درِ خانه ی  مهرت چو کلید
به سر از پا همه دندانه شدن را بلدم

مثل آشفتگی موی تو شد کار دلم
دل من ! غصه نخور شانه شدن را بلدم

پُر شوَم تا که من از الکل چشم و لب تو
ساقی ام باش که  پیمانه شدن را بلدم

مرغ عشق منی و جای تو آغوش من است
پیش من پر بکشی  لانه شدن را بلدم

آه از لیلیِ چشمِ تو و مجنونِ دلم
قرن آهن شد و افسانه شدن را بلدم

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



هر کجا جامی ز عشق آمد بدستت نوش کن
هــر که میگوید سخن از مهــربانی گوش کن

قلـب عاشق بوستان پُـر گُل و پُر آرزوســت
تا توانی گرد این گلشن بگرد و بوش کن

بی تعلق از مسیر زندگی باید گذشت
از می آزادگی جان و دلت مدهوش کن

عشق در دامن هستی روح و جان زندگیست
دل اگر داری دلت را عاشق پر جوش کن

زندگی لیلاست این معشوفه را از خود بساز
شادی و شور و شر و بار غمش بر دوش کن
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼

بُرده عِطر سیبِ یکدیگر چنان از هوشمان
می‌تراود قطره‌قطره مستی از آغوشمان

آن چنان از شربتِ لب‌های هم نوشیده‌ایم
کر شده گوش فلک از بانگِ نوشانوشمان

چون دو مارِ پیچ خورده زیر باران خفته‌ایم
آبشار گیسوانت، ریخته بر دوشمان

تا نبیند رویمان، چشمان شور آفتاب
جامه‌ای از جنس عُریانی شده تن‌پوشمان

پادشاهِ بابِل و ایلامِ تن‌های همیم
عشق و لذّت، میوه‌هایِ باغ‌هایِ شوش‌مان

در شبِ وصلِ عطش آقا و بانویِ نیاز
آفتاب و ماه می‌آیند دوشادوشمان

تا که در بازارِ طعنه هیچ حرفی نشنویم
بی‌خیالی پنبه را کرده فرو در گوشمان

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
2024/06/15 00:16:18
Back to Top
HTML Embed Code: