Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران، سرشار از چنين زیبایی‌ها و فرصت‌هایی است که اگر از دریچهٔ تنگ ایدئولوژی به آنها ننگریم هر یک پشتوانه‌ای برای شناساندن بهتر ایران در جهان و شکوفایی اقتصادی این سرزمین است.
در دهه‌های گذشته هموطنان یارسان را که از ایرانی‌ترین ایرانیان هستند آزرده‌اند و آنها را همچون پیروان سایر ادیان و مذاهب ایرانی از بدیهی‌ترین حقوق خود محروم کرده‌اند؛ اما عمر این تبعیض‌ها روبه پایان است و ایران در حال تبدیل شدن به همان رویائی است که بود:
سرزمینی برای همهٔ ايرانيان.
#ایران
#یارسان
#نه_به_تبعیض‌_مذهبی
#نه_به_تبعیض_دینی
#سجاد_فتاحی
Audio
میانکاله، قربانی بعدی توهم، جهل و رانت

محسن رنانی در شانزدهم دی‌ماه ۱۴۰۰ متنی را منتشر کرد با عنوان «هرمز کیش، قشم مات؟» چکیده و جان کلام او در آن متن این بود که میراث طبیعی و تاریخی ایران قربانی اتحاد نامقدس «توهم، جهل و رانت» در نظام تدبیر ایران شده است؛ و اگر با «اتحادهای مقدس میهنی» در برابر آن نایستیم «برای نسل‌های آیندۀ کشور، آینده‌ای باقی نخواهد ماند».
به نظرم داستان امروز میانکاله نیز همان است؛ و کافی است در آن متن، به جای هرمز، کیش و قشم بگذاریم «میانکاله»؛ اتحاد نامقدس «توهم، جهل و رانت» قربانی تازه‌ای می‌خواهد و این قربانی تازه میانکاله است.

در فایل پیوست می‌توانید، فایل صوتی متن محسن رنانی را بشنوید.

#میانکاله
#هرمز
#کیش
#محسن_رنانی
#سجاد_فتاحی
https://www.tg-me.com/SIAGS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مُردن در آب مطهر

مُردن در آب مطهر فیلمی است به کارگردانی نوید محمودی که در آن به خوبی به مسائل هموطنان افغانستانی در ایران پرداخته شده است.
در جشنوارۀ فیلم ۹۸ در قالب برنامۀ نقد نو که به همت دوست عزیزم امیرحسین تمنایی و با حمایت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و حسام الدین آشنا برگزار شد، فرصتی دست داد تا دربارهٔ اين فيلم با کوروش علیانی و میلاد دخانچی صحبت کنیم. نسخهٔ کامل این گفتگو را می‌توانید در سایت آپارات مشاهده‌ کنید.
به نظرم این روزها بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا مُردن در آب مطهر را بارها و بارها ببينيم.

پ.ن: در صحبت‌های خودم در این برنامه از مفهوم هم‌وطنان افغان استفاده کرده‌ام که صحیح‌تر آن بود که از هم‌وطنان افغانستانی استفاده‌ کنم.

#ایران
#افغانستان
#مردن_در_آب_مطهر
#نوید_محمودی
#سجاد_فتاحی
تاراج امانت ملّت بوسیلۀ دولت
(پی‌سنگ سیزدهم قانونِ اساسی: تفسیرپذیری و ناکارآمدی قانونِ اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
تصور کنید که امانتی را به فردی داده‌اید و قرارداد بین شما به‌گونه‌ای است که گیرندۀ امانت، هم می‌تواند آن را به شما بدهد و هم ندهد؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا فرد آنقدر اخلاق‌مدار است که آن را به شما خواهد داد؛ یا با استفاده از عدم شفافیت قرارداد آن را به شما نمی‌دهد؛ یا قدرت شما باید به‌گونه‌ای از فرد مقابل بیشتر باشد که او را مجبور به دادن امانت کنید.
این اتفاقی است که در رابطۀ بین دولت و ملّت در ایران رخ داده است؛ و نظام سیاسی، بواسطۀ عدم شفافیتِ قانون اساسی که همان قرارداد بین ملت و دولت است، حق و حقوق ملت را، که به امانت به او سپرده است، نمی‌دهد؛ و ملت نیز تا امروز از قدرت کافی برای ستاندن حق خود برخوردار نبوده است و البته تاریخ نشان داده است که «چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند».
یکی از ایرادهای بنیادینِ قانونِ اساسیِ جمهوری اسلامی عدم شفافیت آن است؛ و بواسطۀ همین نقص است که می‌توان با تفسیرهایی گوناگون از این قانونِ اساسی، هم حکومتی مطلقه و استبدادی را از آن بیرون کشید و هم حکومتی دموکراتیک را که طبیعتاً در نهایت، تفسیر نظام سیاسی که قدرت اقتصادی و سیاسی را در دست دارد حاکم می‌گردد.
قوانین اساسی، به هر اندازه که غیرشفاف و تفسیرپذیر باشند از کارآمدی و کیفیت کمتری برخوردار بوده و نمی‌توانند وظایف خود را به درستی در کشورها ایفا کنند.
قانون اساسی‌ای که بعد از گذشت بیش از چهار دهه هنوز در آن مشخص نیست که منظور از «رجل سیاسی»، مردان است یا مقصود بزرگان و افراد شناخته شدۀ سیاسی، فارغ از جنسیت آنهاست؛ یا در آن مشخص نیست که حدومرزِ نظارت استصوابی در آن چگونه است؛ و البته بسیاری موارد غیرشفاف دیگر، نه تنها نمی‌تواند مسئله‌ای را در ایران حل کند بلکه بر عمق و شدت مسائل ایران خواهد افزود.
از این منظر می‌توان گفت که پی‌سنگ سیزدهم قانون اساسی آیندۀ ایران «صراحت و شفافیت» است؛ که باید در نگارش تمامی اصول این قانون مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که تفسیرپذیری قانون اساسی، امکان سوء استفاده از آن را توسط سیاست‌مداران در قدرت فراهم نموده و فرصتی را برای تاراج امانت ملت توسط دولت فراهم می‌کند. این همان اتفاقی است که در ایران رخ داده است.

پ.ن: در این متن دولت و نظام سیاسی به یک معنی به کار رفته است.

مطالب مرتبط
پی‌سنگ‌های قانون اساسی

#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی #پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#شفافیت
#سجاد_فتاحی
ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی در جریان اصلاح‌طلب
(نمونۀ موردی محمد قوچانی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
به نظرم بزرگترین نقد بر جریان اصلاح‌طلب در ایران آن است که آرزوهایی دارد و خواسته‌ها و مطالباتی را طرح می‌کند که اصولاً امکان تحقق در چهارچوب قانون اساسی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد؛ اما در عین‌حال می‌خواهد در همین چهارچوب، بازیگری و کنش سیاسی خود را انجام داده و البته گهگاهی به قدرت نیز دست یابد. همین رویکرد، اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی آنها را ناسازگار نموده و یکی از مهمترین علت‌های شکست اصلاح‌طلبی در ایران و از دست رفتن سرمایۀ اجتماعی آنان است.
محمد قوچانی را جز دو بار از نزدیک ندیده ام؛ اما به خاطر تمام فعالیت‌های مطبوعاتیش در دهه‌های گذشته برایم فردی دوست‌داشتنی و قابل احترام است و از نوشته‌های او بسیار آموخته‌ام؛ اما او اخیراً گزارشی را از جلسۀ دیدار اخیر «رئیس‌جمهوری اسلامی» با اصحاب رسانه در صفحۀ اینستاگرام خود منتشر کرده است که به نظرم نمودی آشکار از همان ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی است که در ابتدای متن گفتم.
محمد قوچانی بیان نموده که در صحبت خود به آقای رئیسی گفته است که «گرچه به شما رأی نداده‌ام اما آرزوی تحقق سه گام اساسی» زیر را در دولت شما دارم:
- اصلاح نظام انتخابات کشور تا انتخابات رقابتی‌تر شود
- تحقق سیاست خارجی مستقل و «نه شرقی، نه غربی»
- حل شکاف‌های رو به تزاید اجتماعی مانند حوادث تلخ ورزشگاه مشهد یا طرح ناپخته و نادرست صیانت! از اینترنت.
گرچه به نظرم به دلیل محدودیت‌های موجود در ساختار نظام جمهوری اسلامی، با حفظ این ساختار و بدون بازنگری اساسی در قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی، اصولاً هر سه آرزوی محمد قوچانی، در حد آرزو باقی خواهد ماند، اما نقدی که می‌توان با توجه به این آرزوها بر کنشگری سیاسی-انتخاباتی محمد قوچانی و البته جریان اصلاح‌طلب وارد کرد این است که اگر به راستی این آرزوها را مهم می‌دانند که به نظرم می‌دانند، و اگر تصور می‌کنند تحقق چنین آرزوهایی تنها در دولتی همانند دولت آقای رئیسی ممکن است، که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»، که به نظر من هم چنین است، پس این همه کوفتن بر طبل حضور در انتخابات برای انتخاب نامزدی اصلاح‌طلب و نسبتاً تحول‌خواه و افزایش تنش در فضای سیاسی کشور در دهه‌های گذشته برای چه بوده است؟
آیا محمد قوچانی و اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند که با حضور نامزد مطبوعشان در قدرت که بواسطۀ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی عموماً با تنش‌هایی فراوان همراه است اندک امید موجود برای تحقق این آرزوها بیشتر می‌شود؟ یا همانند تجربۀ دوران خاتمی، ایام انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ و دوران ریاست‌جمهوری روحانی تنش‌های سیاسی بین بخش‌های اصلی نظام سیاسی و نامزد انتخاب‌شدۀ اصلاح‌طلبان، اندک امید موجود برای تحقق چنین آرزوهایی را نیز بر باد خواهد داد؟
بر این اساس به نظرم محمد قوچانی و البته اصلاح‌طلبانی که امید به تحقق آرزوهایی شبیه به آرزوهای او را در چهارچوب قانونِ اساسی و نظام جمهوری اسلامی در سر دارند، برای آنکه سازگاری بین اندیشه و کنش سیاسی‌شان حفظ شود باید در ایام انتخابات به افرادی چون سید ابراهیم رئیسی رأی دهند؛ چرا که اگر امیدی به تحقق آرزوهای آنها در نظام سیاسی کنونی باشد تنها از مسیر انتخاب افرادی چون رئیسی خواهد بود که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»؛ که البته به نظر نگارنده، آن آرزوها از این مسیر نیز تحقق نخواهد یافت.

#ایران #حکمرانی #قانون_اساسی
#اصلاح_طلبی
#محمد_قوچانی
#سجاد_فتاحی
خواسته‌های انقلابی و راهکارهای اصلاحی!
(نقدی بر پاسخ محمد قوچانی)
بخش اول
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
پس از انتشار مطلب «ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی- انتخاباتی در جریان اصلاح‌طلب»، محمد قوچانی در ذیل این مطلب در صفحهٔ اینستاگرام نویسنده نکاتی را بیان نمود که به نظرم باب بحث دربارۀ ناسازگاری اندیشه و کنش در اصلاح‌طلبان ایرانی را بیش از پیش گشود.
قوچانی در پاسخ به آن نقد، بیان خواسته‌ها و آرزوهای خود در برابر آقای رئیسی را مشابه ارائۀ برنامۀ نامزدی شکست خورده در انتخابات به نامزد پیروز دانسته است. جدا از تفاوت اساسی که بین برنامه، آرزو و خواسته وجود دارد، اصولا یکی دیگر از دلایل اصلی شکست اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان در ایران آن بوده که برای برآورده کردن آرزوها و خواسته‌هایی شبیه آنچه محمد قوچانی طرح نموده و در انتخابات‌ها از طریق آنها از بدنۀ تحول‌خواه جامعۀ ایرانی رأی گرفته‌اند، برنامه‌ای نداشته‌اند و البته من معتقدم که در چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی نمی‌توانسته‌اند داشته باشند؛ چون سقف آن خواسته‌ها، آرزوها و مطالبات از سقف و چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی فراتر است و خواسته‌ها و آرزوهایی اصولاً انقلابیند.
نمی‌توان در عالم آرزوها، خواسته‌ها و مطالبات، انقلابی بود و در عرصۀ کنشِ سیاسی شعار اصلاح‌طلبی سر داد و آنوقت توقع داشت که هم جامعه در بلند مدت به این تناقض پی نبرده و نسبت به آن آگاه نشود و هم نظام سیاسی نسبت به نیت اصلاح‌طلبان بدگمان نگردد.
اصلاح‌طلبان ایرانی تکلیفشان مشخص نیست! از یک سو خواسته‌ها و آرزوهایی انقلابی در سر دارند و از سوی دیگر ابزارهایی اصلاحی در چهارچوب نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی را جستجو می‌کنند.
تا آنجا که به خاطر دارم نه محمد قوچانی و نه هیچ‌یک از اصلاح‌طلبان ایرانی هیچگاه برنامه‌ای مشخص برای محقق نمودن آرزوها و خواسته‌هایی شبیه آنچه قوچانی در دیدار با رئیسی بیان نموده ارائه نکرده‌اند؛ و البته طبیعی است که ارائه نکنند چون هم امکان‌ناپذیر است و هم حتی در صورت تهیه برنامه، برای همیشه امکان بازیگری در چارچوب نظام سیاسی کنونی را از دست خواهند داد.
اصلاح‌طلبانی چون محمد قوچانی باید در برابر دوراهی کوتاه کردن سقف آرزوهای خود یا تجدیدنظر در ایدۀ اصلاح‌پذیر بودن نظام سیاسی و قانون اساسی کنونی یکی را برگزینند و ادامۀ این بازی دوگانه دیگر امکان‌پذیر نیست و از سوی تحول‌خواهان ایرانی با اقبال روبرو نخواهد شد.
محمد قوچانی در کامنت خود نکات دیگری را نیز بیان نموده که در نوشته‌های بعدی به آنها خواهم پرداخت.
از او سپاسگزارم که باب بحث را گشود.

#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#اصلاح_طلبی
#محمد_قوچانی
#سجاد_فتاحی
گناه رئیسی، گناه ضرغامی و سازوکارهای انتخاب حکمرانان در ایران

اگر به جای بیش از ۴ دهه امر به معروف و نهی از منکر خلق می‌آموختند که انتصاب فردی بدون تخصص بر مسندی کاملا تخصصی منکر در منکر است و پذیرش مسئولیتی که فرد، تخصصی در آن ندارد گناهی کبیره، وضعیت امروز ایران بهتر بود.
گناه عزت‌الله ضرغامی پذیرش مسئولیتی است که تخصصی در آن ندارد. گناه ابراهیم رئیسی انتصاب فردی بدون تخصص بر مسند یکی از تخصصی‌ترین وزارتخانه‌های کشور است و مجال این گناه را برای آن دو سازوکار ناکارآمد انتخاب حُکمرانان و مسئولین دولتی در ایران فراهم کرده‌ است.

#ایران #پایداری #حکمرانی
#سازوکارهای_انتخاب_حکمرانان
#مخزن_موزه_ملی
#عزت_الله_ضرغامی
#ابراهیم_رئیسی
#سجاد_فتاحی
آلمان‌لنگه را دریابید!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

روستای آلمان لنگه، روستایی زیبا در قلب جنگل‌های لنگرود استان گیلان است. بهشتی است به معنای واقعی کلمه و اگر آن را در نیابیم داستان تلخ سراوان برای آن نیز تکرار خواهد شد؛ گرچه بخشی از آنچه که نباید می‌شد شده است.
در سفری که سال ۱۳۹۸ همراه نرگس آذری برای تهیه گزارش پسماند استان گیلان به این استان داشتم، یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌های ناکارآمدی و کیفیت نازل حکومت و حکمرانی در ایران، پس از سراوان، سایت دفع پسماند آلمان لنگه بود؛ در قلب زیباترین جنگل‌های ایران، در آلمان لنگه، زباله‌ها را بدون رعایت کوچک‌ترین معیارهای محیط‌زیستی، نه دفن که بر روی هم انبار کرده بودند؛ جنگل‌ را ویران، منابع خاک و آب را آلوده کرده و در حال ساخت سراوان دیگری در بخش دیگری از گیلان بودند.
هنگام خروج از سایت دفع پسماند آلمان لنگه در حالی که شرمسار از این بودم که به نمایندگی از دولتی ناکارآمد برای دیدن وضعیتی دلخراش به آنجا رفته‌ام؛ یکی از ساکنان روستا با داد و فریاد در برابرم قرار گرفت؛ هنوز چهره و صدای او در ذهنم است؛ آنروز او را به آرامش دعوت کردم و امیدش دادم که اوضاع درست می‌شود اما امروز باید به خاطر امیدی واهی که به او دادم از او عذرخواهی کنم؛ اشتباه افرادی چون من این بود که ما به چیزی امید بسته بودیم و دیگران را دعوت به امید به چیزی می‌کردیم که منبع ناامیدی و فلاکت ایران بود؛ از این منبع مولد ناامیدی که ناامید شویم؛ امید واقعی زاده خواهد شد.
در آن سال، سایت دفع پسماند آلمان لنگه، در نقطۀ شروعی بود که سال‌ها پیش سراوان در آن قرار داشت و امروز به اینجا رسیده است؛ مردم ایران، مردم گیلان، مردم لنگرود و مردم آلمان لنگه با دیدن داستان پرغصۀ سراوان از همین امروز باید به فکر نجات آلمان لنگه باشند؛ سرمایه‌های ارزشمند ایران را یکی پس از دیگری قربانی نظام مدیریت ناکارآمد خود می‌کنند و دیگر نباید در برابر آن سکوت کرد؛ اگر بخواهند آماده‌ایم علیرغم تمامی بی‌اعتمادی‌هایی که به آنها داریم یاریشان ‌کنیم اما اگر نخواهند دیگر انتظار سکوت از ما نداشته باشند؛ سکوت نخواهیم کرد!

#ایران #محیط_زیست #پسماند #کیفیت_حکمرانی
#سراوان #آلمان_لنگه #لنگرود
#نرگس_آذری
#سجاد_فتاحی
Forwarded from سار مديا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ویدئو

📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند؛

🔴 ارتفاع ۱۰۰ متری زباله در میان جنگل

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، گفتگویی را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است که اخیراً گزارشی میدانی را از این منطقه تهیه کرده‌اند.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/W3OhV

🆔 @saarmedia_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 گیلان و هرم وارونه مدیریت پسماند(۲)؛

🔴 بحران پسماند زباله در گیلان

⭕️ هرم وارونه مدیریت پسماند عنوان سلسله گزارش‌هایی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک در مورد چیستی و چرایی وقوع #بحران_پسماند در #استان‌های_ساحلی کشور و نحوه مواجهه با این بحران در دست تهیه دارد.

⭕️ علی درستکار در مورد این گزارش، دومین گفتگو را با دکتر سجاد فتاحی و نرگس آذری، کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انجام داده است.

📎 برای دانلود این گفتگو با کیفیت دلخواه، از لینک زیر استفاده کنید:

🌐 aparat.com/v/Oti0M

🆔 @saarmedia_ir
مریم میرزاخانی، یگانه‌ و فردای روشن ایران!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
صدا، چهره و منشش دلنشین بود؛ «یگانه» را می‌گویم؛ دختری ۱۳ ساله؛ یکی از دختران این سرزمین که به گمانم فردای ایران بر شانه‌های آنها بسیار زیباتر از دیروز و امروز خواهد بود.
صدایش را برای اولین بار بر روی کلیپی شنیدم که کتابی را در حوزۀ کودکان روایت می‌کرد.
هنگامی که از او خواستند تا برای رعایت ظواهر و اینکه بتوانند تصویرش را هم به عنوان بخشی از آن کلیپ منتشر کنند شال بر سر کند، با قاطعیتی ستودنی گفت: نه!
نکتۀ مهم داستان پوشیدن یا نپوشیدن شال نیست؛ که موضوعی است در حیطۀ اختیارات و عقاید شخصی هر فرد؛ نکتۀ مهم، قاطعیت و اعتماد به نفس دختری است برای نه گفتن به آنچه که نمی‌پسندد؛ پاسخش را که شنیدم حسی از شادی سراسر وجودم را فراگرفت.
نمی‌دانم چرا او را که دیدم ناخودآگاه چهرهٔ «مریم میرزاخانی» در نظرم آمد.
امروز، ۲۲ اردیبهشت، زادروز «مریم میرزاخانی»است؛ نخستین زن جهانی ایران در حوزۀ ریاضیات که ایران و جهان خیلی زود او را از دست داد؛ امروز را به یاد او «روز جهانی زن در ریاضیات» نام‌گذاری کرده‌اند.
ایران می‌تواند بستری برای رشد و بالندگی مریم‌ها و یگانه‌های فراوانی باشد که آینده‌ای با شکوه را برای این سرزمین و ساکنانش رقم خواهند زد؛ تنها کافی است قواعد کهنه و منسوخ شده از دست‌وپای زنان این سرزمین گشوده شود؛ البته حتی اگر این کار را نکنند؛ یگانه‌ها این قواعد را منسوخ خواهند کرد و فردای ایران را خواهند ساخت.
#زنان_ایران
#دختران_ایران
#مريم_میرزاخانی
#یگانه
#روز_جهانی_زن_در_ریاضیات
#سجاد_فتاحی
نکاتی در ارتباط با پروژه جداسازی بحرین از ایران
(۲۴ اردیبهشت سالروز تصويب جدایی بحرين از ایران در مجلس شورای ملی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

در ۲۴ ارديبهشت‌ ۱۳۴۹، استقلال بحرین از ایران، پس از اعلام استقلال این کشور به دست شورای امنیت سازمان ملل متحد، به تصویب مجلس شورای ملّی ایران رسید و در ۲۲ مرداد سال ۱۳۵۰، بحرین که تا آن زمان بخشی از ایران بود به عنوان کشوری جدید اعلام استقلال کرد.
در ارتباط با این موضوع نکاتی مطرح است که باید به آن توجه کنیم.
تا پیش از این تاریخ هیچ‌گونه سند معتبر و قابل اتکایی مبنی بر اینکه بحرین در طول تاریخ خود، پاره‌ای جدا از ایران بوده است در دست نیست و کلیه اسناد و مدارک موجود بر این واقعیت تاکید می‌کنند که بحرین همواره بخشی از سرزمین ایران بوده است.
بخش های گوناگون یک کشور، آن هم کشوری کهن چون ایران که مهاجرت از بخشی به بخش دیگری از این سرزمین یکی از پویایی های اساسی آن است، صرفا متعلق به ساکنان آن بخش نیست و متعلق به تمامی ایرانیان است؛ چه بسا ساکنان کنونی یک نقطه، تنها چند نسل قبل، از نقطه‌ای دیگر از ایران به این بخش آمده باشند و ساکنانی که نسل ها در آن بخش از سرزمین بوده‌اند تنها چند نسل است که به نقطه‌ای دیگر مهاجرت کرده‌اند. در حال حاضر می‌توان ایرانیانی را یافت که چند نسل پیش از آنها در بحرین متولد شده‌اند. از این رو تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت استقلال یک بخش صرفا از طریق رجوع به آرای تمام ایرانیان ممکن است.
حتی اگر آرای عمومی ساکنان یک بخش از کشور را معیاری برای پذیرش استقلال آن بخش بدانیم، این مورد نیز در مورد بحرین رعایت نشده است و استقلال بحرین صرفا از طریق یک نظرسنجی پر ابهام صورت گرفته است و همه می‌دانند که تفاوت بین نظرسنجی و رفراندوم از زمین تا آسمان است.
پرونده سیاست‌مداران در ایران پر است از خدمت‌ها و اشتباه‌هایی که باید در کنار هم دیده شوند تا دچار بیماری کوررنگی اجتماعی و سیاه و سفید دیدن آنها نشویم. محمد رضا پهلوی در کنار خدمات غیر قابل انکاری که در کارنامه او ثبت است و ایران بواسطه آن خدمات وامدار اوست، دارای نقاط ضعف و خطاهایی بود که باید حتماً به آنها توجه کنیم؛ به نظر می‌رسد موضوع جداسازی بحرین از ایران یکی از نقاط پر ابهام و خطاهای بزرگ او در عرصه سیاست بود که همانطور که خود نیز نگران بود به احتمال فراوان ایرانیان قضاوت مثبتی نسبت به آن نخواهند داشت.

مطالب‌ مرتبط:
فیلم سخنرانی محسن پزشکپور نماينده مجلس شورای ملّی در نقد سیاست پذیرش جدایی بحرین از ایران

#ایران
#بحرین
#سجاد_فتاحی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی محسن پزشکپور نماينده مجلس شورای ملّی در نقد سیاست پذیرش جدایی بحرین از ایران
(۲۴ اردیبهشت سالروز تصويب جدایی بحرين از ایران در مجلس شورای ملی)

مطالب مرتبط:
نکاتی در ارتباط با پروژه جداسازی بحرین از ایران

#ایران
#بحرین
#سجاد_فتاحی
✳️ مصدق، اگر امروز بود همین را می‌خواست! ✳️
(بازنشر به‌ مناسبت ۲۹ اردیبهشت زادروز محمد مصدق)

🖋 سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
محمد مصدق را می‌توان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی جریانی دانست که تحت عنوان جریان ملّی‌گرایی یا ایران‌گرایی شناخته می‌شود؛ از قضا در درون این جریان، دوگانه‌هایی حول شخصیت‌های سیاسی گوناگون و از جمله محمد مصدق شکل گرفته است که یکی از مهمترین آسیب‌های وارد بر این جریان و یکی از مهمترین دلایل عدم شکل‌گیری ائتلافی در درون آن برای رقم زدن آینده‌ای بهتر برای ایران است.
فارغ از اقدامات محمد مصدق که می‌تواند مورد موافقت یا مخالفت ما باشد، در دستگاه نظری او گزاره‌هایی وجود دارد که می‌تواند محور ائتلاف تمامی جریان‌های سياسی-اجتماعی دل‌نگران ایران باشد؛ امری که با آشفتگی‌ها و پریشان‌حالی‌های کنونی ایران بیش از هر زمان دیگری لازم و ضروری است.
⭕️ در دستگاه نظری مصدق، «نجات وطن عالی‌ترین و بزرگترین قانون است»؛ در این رویکرد، ایران به منزله یک کلیت، اصلی اساسی است و تنها ایرانی بودن برای بهره‌مندی از کلیه حقوق برابر با ساکنان این سرزمین کافی است؛ بنابراین آنان که با تقسیم‌بندی‌های دینی و مذهبی ساکنان این سرزمین را به شهروندانی درجه یک و دو تقسیم‌ می‌کنند بنیان‌های انسجام ملّی را نشانه گرفته‌اند؛ از منظر مصدق «قانون برای مملکت است و نه مملکت برای قانون» بر این اساس هیچ قانون مقدسی وجود ندارد و همه چیز باید در خدمت سعادت ایران و ساکنانش باشد؛ قانونی که پایداری ایران را در معرض خطر قرار می‌دهد باید بازنگری شده و تغییر کند.
⭕️ او وجود شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی برجسته را عاملی اساسی برای بهبود اوضاع وطن می‌دانست؛ چرا که معتقد بود «مملکتی که رجال ندارد، هیچ چیز ندارد» یکی از دلایل مخالفت او با دیکتاتوری نیز همین بود:
«از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت، فاقد رجال، و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد».
⭕️ هنگامی که یک فرد یا یک نهاد تبدیل به نهاد و فرد مرکزی در یک کشور می‌شود اندک اندک همه نهادها از نهادهای قانون‌گذاری و اجرایی گرفته تا نهادهای قضایی تعطیل شده و کارکردهای خود را از دست می‌دهند؛ در پایان، همه، آن فرد یا نهاد را مسئول و مقصر اوضاع کشور می‌دانند و این اتفاقی بود که در اواخر حکومت پهلوی رخ داد و امروز نیز زمزمه‌هایش به گوش می‌رسد.
⭕️ مصدق با هرگونه اختناق با هر توجیهی مخالف بود؛ چرا که معتقد بود که «اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم، از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی توانیم کاری انجام دهیم».
⭕️ او معتقد بود که ایرانیان باید عقیده خود را به اصل و اصولی مشترک حفظ کنند چرا که «اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار می‌شود. همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بی مرام باشد آن ملت از بین می رود» و چه اصلی برای ایرانیان بالاتر از ایران.
⭕️ او در عین احترام به سایر کشورها، #امت_گرایی، که یکی از اصول ایدئولوژیک ساختار سیاسی کنونی است و جهان‌وطنی را اصولی دست‌کم در شرایط کنونی غیر ممکن و حتی فریبنده و ویرانگر برای ایرانیان می‌دانست زیرا معتقد بود که: «اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگ ها و آدم‌کشی‌ها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است».
مصدق مانند هر شخصیت سیاسی دیگری در دوران فعالیت سیاسی خود و بویژه در دوران نخست وزیری، اقداماتی را انجام داد که می‌توانیم با آن موافق یا مخالف باشیم؛ #کوررنگی_اجتماعی_و_سیاسی سبب می‌شود که او را همانند برخی دیگر از شخصیت‌های سیاسیِ ایرانِ معاصر یکپارچه سفید یا به زعم بعضی یکپارچه سیاه ببینیم و این یکی از آسیب‌های اساسی جریان های ملی‌گرا در تاریخ معاصر است که سبب شده است آنها در برابر جریان‌های سیاسی دیگری که اصولاً ایران، اصل اساسی مورد توجه آنها نیست شکننده و آسیب‌پذیر باشند.
بر این اساس به نظر می‌رسد گفتگو و ائتلاف بین تمامی جریانهای سیاسی که ایران در کانون اندیشه آنان است و هر یک دل‌بسته‌ی یکی از شخصیت‌های سیاسیِ ایران معاصر از محمد مصدق، تا میرحسین موسوی، و حتی گروه‌ها و جریان‌هایی که به آخرین شاه ایران دلبسته‌اند لازم و ضروری باشد.

ایران می‌تواند و باید محور گفتگو و ائتلاف بین تمامی جریان‌های سیاسی-اجتماعی دلبستهٔ ایران باشد و تصور می‌کنم محمد مصدق اگر امروز بود همین را می‌خواست.

#ایران
#مصدق
#سجاد_فتاحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همایون موسیقی ایران
استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در آخرین فیلمی که از او به ثبت رسیده است این عبارت را بیان می‌کند:
«ایران هیچ‌وقت تنها نخواهد بود»
این اظهارنظر جدا از آنکه نشانی است از دلبستگی محمد علی اسلامی ندوشن به ایران؛ بیان کنندۀ واقعیتی است که در طول تاریخ این سرزمین ساری و جاری بوده است؛ واقعیتی که راز ماندگاری ایران و ایدۀ ایران در گذر طوفان‌ها و حوادثی است که هر یک به تنهایی برای حذف همیشگی یک تمدن از صحنۀ تاریخ کافی بوده است.
ماندگاری ایران و ایدۀ ایران در گذر هزاره‌هایی که بخش‌هایی از آن به دلیل ناکارآمدی‌های نظام حکمرانی و سیاسی در این سرزمین، با سختی‌های فراوانی همراه بوده است، بر دوش مردان و زنانی امکان‌پذیر شده که ایدۀ ایران در جان و دلشان رسوخ نموده است.
31 اردیبهشت زادروز همایون موسیقی ایران است، دردانه‌ای که اگر نبود ایران و موسیقی آن قطعه‌ای شورانگیز کم داشت.

#ایران
#همایون_شجریان
#سجاد_فتاحی
مهمترین آموزۀ ۲ خرداد ۱۳۷۶
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

به گمانم بزرگترین آموزهٔ پیروزی سید محمد خاتمی در ۲خرداد ۱۳۷۶ و آغاز دوران هشت‌سالۀ ریاست‌جمهوری وی آن بود که ثابت کرد بدون بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی، به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان و نیروهای تحول‌خواه در ساختار سیاسی کنونی بیش از آنکه درمانگر بلندمدت دردهای مردمان این سرزمین باشد تخفیف دهندۀ کوتاه‌مدت بحران‌های پیش‌روی نظام سیاسی در ایران است.
به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان در ایران، کارکردهای مثبت و منفی فراوانی داشته است؛ اما منفی‌ترین کارکرد آن که به نظرم اثر پیامدهای مثبت به قدرت رسیدن آنها را خنثی نموده و مسیر اصلاح را مسدود کرده است؛ به تعویق انداختن مواجهۀ مستقیم نظام سیاسی با بحران‌هایی است که از قانون اساسی و معماری خود این نظام برمی‌خیزد.
امیدی اگر به اصلاح نظام سیاسی موجود باشد تنها از مسیر مواجهۀ مستقیم این نظام با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی‌ خودساخته است؛ مواجهه‌ای که از ۲ خرداد ۱۳۷۶ با هربار به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان در نظام سیاسی کنونی به تأخیر افتاد.
مهمترین آموزۀ ۲ خرداد ۱۳۷۶ و تجربۀ ۲۵ سال گذشته این است:
گاهی اوقات برای اصلاح نظام‌های سیاسی، نباید رأی داد تا بخش‌هایی از نظام سیاسی که مسبب اصلی وضعیت کنونی هستند خود در مواجهه‌ای مستقیم با بحران‌های خوساخته قرار گیرند؛ اگر بحران‌ها آنها را وادار به اصلاح نکنند فرد و جریان دیگری نیز نمی‌تواند این کار را انجام دهد.
۲ خرداد ۱۳۷۶، ۸ سال مواجهه‌ مستقیم نظام سیاسی با بحران‌های خودساخته را به تعویق انداخت و از این منظر احتمال اصلاح را کاهش داد.
#دوم_خرداد
#ایران #پایداری #قانون‌_اساسی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
رضا پهلوی و جمهوری اسلامی

✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

به نظرم فارغ از موافقت یا مخالفت ما با رضا پهلوی، به دلایل جامعه‌شناختی و ساختاری، او رفته رفته تبدیل به رهبر سیاسی اپوزیسيون جمهوری اسلامی خواهد شد. البته در این موفقیت، در درجهٔ نخست، جمهوری اسلامی به خاطر حذف و سرکوب تمامی افراد و جریان‌های جایگزین، و در درجه دوم رهبر جریان اصلاح‌طلب (سید محمد خاتمی) به خاطر عدم انجام مناسب وظایف خود، نقشی اساسی ایفا کرده‌اند.
در شرایط موجود، درک این واقعیت سیاسی و جامعه‌شناختی، موضوعی مهم برای آینده ایران است.
در روزهای آینده به این موضوع دقیقتر می‌پردازم.

#رضا_پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#سید_محمد_خاتمی
#سجاد_فتاحی
منکر حکومت و وظیفهٔ آمران به معروف!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

یکی از ابتدایی‌ترین وظايف نظام‌های سياسی و حکمرانی، مدیریت شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه و جلوگیری از حرکت آنها به سمت تنش‌هایی ویرانگر است. انجام این وظیفه جز از طریق رعایت اصل بی‌طرفی حکومت نسبت به تفاوت‌ها و شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه ممکن‌ نیست.
در چند دهۀ گذشته نظام سیاسی کنونی نه تنها این وظیفه را فروگذاشته است بلکه با حمایت خود از یک طرف این شکاف‌ها بر شدت تضادها و تنش‌های موجود در جامعهٔ ایرانی افزوده است.
فیلم کوتاهی که در پست بعدی آمده است، روایت تلخی است از حرکت تفاوت‌ها و شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعهٔ ایرانی به سمت تنش‌ها و تضادهایی ویرانگر، حرکتی که ناشی از عدم توجه نظام سیاسی به ابتدایی‌ترین وظیفهٔ خود است.
یادمان باشد که اگر طراحی نظام سیاسی به گونه‌ای باشد که اصل بی‌طرفی نظام، نسبت به شکاف‌های فرهنگی موجود در جامعه را نقض کند حتی آنانی که نظام سیاسی از آنها حمایت می‌کند بازنده خواهند بود.
به نظرم آنان که دل‌نگران دین و حجاب در جامعهٔ ایرانیند باید بدانند که نظام سیاسی کنونی توانمندتر از هر حکومت غیردینی یا حتی ضددینی، خواسته یا ناخواسته، با نقض اصل بیطرفی فرهنگی، بذر نفرت نسبت به این دو پدیده را در جامعهٔ ایرانی کاشته است؛ بذرهایی که خشونت کلامی و فیزیکی موجود در این فیلم تنها جوانه‌های رویش این بذرند.
بزرگترین منکر، نقض اصل بی‌طرفی نظام سیاسی نسبت به تفاوت‌های فرهنگی موجود در جامعهٔ متکثر ایران است که آمران به معروف باید آن را به نظام سیاسی متذکر شوند.
#ایران
#قانون_اساسی
#نظام_حکمرانی
#سجاد_فتاحی
يا مكن با پیل‌بانان دوستی/ يا بنا كن خانه‌ای در خورد پيل!
(جمهوری اسلامی و مسئلۀ حجاب)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS

هر سیستمی در این عالم از خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم تا خودرویی که در آن سوار می‌شویم ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی دارد؛ که بیش از آن ظرفیت و محدودیت نمی‌توان از آن انتظار داشت؛ سعدی به خوبی این نکته را در این بیت به نظم درآورده است:
يا مكن با پیل‌بانان دوستی/ يا بنا كن خانه‌ای در خورد پيل!
پیل و پیل‌بانِ امروز ایران، همان آرزوها و خواسته‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند که بخش قابل توجهی از ایرانیان ناراضی از شرایط کنونی در سر می‌پرورند و خانه نمادی از ساختارهای سیاسی و اقتصادی کهنه‌ای است که اصولاً به ما ظرفیت و توانایی دوستی با پیل‌بان و وارد شدن پیل به آن خانه را نمی‌دهند.
از این روست که ما ایرانیان ناراضی در شرایط کنونی دو راه بیشتر پیش‌رو نداریم یا فراموش کردن دوستی با پیل‌بان و کنار گذاشتن تمامی خواسته‌ها و آرزوهایی که در سر می‌پروریم یا بنا کردن خانه‌ای در خورد پیلِ آرزوها و آرمان‌هایمان برای خود و این سرزمین.
به گمانم یکی از بارزترین نمودهای این مسئله را می‌توان در موضوع حجاب دید؛ ساختار سیاسی کنونی اصولاً از توان و ظرفیت لازم برای حل مسئلۀ حجاب برخوردار نیست؛ این ساختار خود این مسئله را پدید آورده است و نمی‌توان از آن انتظار حل این مسئله را داشت.
این مسئله و بسیاری مسائل دیگر از زمانی پدید آمدند که تصمیم گرفته شد در معماری ساختار سیاسی کنونی بلند‌پایه‌ترین مقام را به فقیهی بسپارند که طبیعتاً از او نمی‌توان انتظار داشت از ابزارهای حکومتی برای اجرای آنچه که از نظر او و اکثر فقها حکم شرع است خودداری کند؛ آنان که چنین انتظاری از او دارند یا اثر محدودکنندۀ معماری نظام‌های سیاسی را نمی‌شناسند؛ یا فقه را نمی‌شناسند؛ یا چنان از تحول و تغییر در هراس افتاده‌اند که چشمشان را بر تمام واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی موجود بسته‌اند و در حالی که شعار امید سر می‌دهند خون ناامیدی را در رگ‌های جامعه تزریق می‌کنند.
زمان آن فرا رسیده است که بین دوستی پیل‌بان و خانۀ فرسوده و ناکارآمد موجود یکی را انتخاب کنیم و البته یادمان باشد که معماری نظام‌های سیاسی چه اثر تعیین‌کننده‌ای بر ایجاد و حل مسائل و سرنوشت مردمان یک سرزمین دارد.
یا مکن با پیل‌بانان دوستی/ یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل!

#مسئله‌_حجاب
#جمهوری_اسلامی
#معماری_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
2025/07/09 21:14:16
Back to Top
HTML Embed Code: