Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌خادم گمنام موکب و دانشمند شهید هسته ای

🔹اهالی ناصریه تو جاده نجف-کربلا، هر سال یه خادم ایرانی داشتن، اما از این خادم فقط اسمشو میدونستن

🔹خادمی که یک روز با تماشای تلویزیون فهمیدن ترور شده و با ناباوری گفتن این مرد مهربان، همون دانشمند هسته‌ای ایران بوده که به دست رژیم صهیونیستی ترور شده؛ شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی، خادم بی‌ادعای موکب غریب طوس.

🔹شهید طهرانچی شهید هسته‌ای ایران که مثل شهید رئیسی، شهید باقری و شهید حاجی زاده قبل از شهادت توسط یک جریان رادیکال مثلا انقلابی که خودش رو هسته سخت نظام معرفی میکنه، با انواع تهمت ها ترور شخصیت شده بود.

#تیترینو
#اربعین

👈 |حقیقت، کِتمان نمی‌شود‌‌ | @Titrinoo
🔹 https://eitaa.com/Titrinoo/7185
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
✍️ مجتبی زارعی؛ عضو کمیسیون امنیت ملّی

🟥‏ چرا جناب حسن روحانی به نیروهای مظلوم نظامی و دفاعی زخم زبان می زند !

🔺️ می خواهم پاسخ جناب روحانی را را از بخشِ آشکارِ یک جلسه محرمانه ی کمیسیون امنیت ملی با شهید عالیقدر ؛ سپهبد باقری رئیس فکور و ملی _ انقلابیِ ستاد کل نیروهای مسلح بدهم:


🔻جناب حسن روحانی به تازگی در باره امور مختلف کشور اظهاراتی داشتند ؛ بخصوص اینکه گفت "ما از کجای دنیا تقلید کردیم که نظامی ها را به تجارت و اقتصاد راه داریم ؛ هرکسی باید به کار خودش بپردازد"

🔻این حرف البته حرف درستی است ؛ بنظرم حتی امام خامنه ای هم بر همین رآی باشد ؛ اما در آخرین دیدار کاری کمیسیون امنیت ملی با سرلشگر باقری عزیز نوّرالله مرقده که خدمت شان رسیدیم حرف های نگفته ی محرمانه و آشکاری داشت ؛ حرف های محرمانه ی او بماند که هروقت یادم می آید از آن چهره صبور و آینده نگر و ملّی خجالت می کشم و....
🔸️من از بخش آشکار جلسه برای اولین بار گزارش می دهم ؛ دل سرلشگر از ساختار بودجه ریزی کشور در دولت های ادوار پُرخون بود ؛ سردار با تلخی گفت "مجلس و دولت، ما نظامی ها را نفت فروش و معدنکار و تاجر کردند ، این کارها به ما چه ؟! آیا دنیا با بخش دفاع و فرزندان نظامی و دفاعی و انتظامی اش مثل ما رفتار می کند ؟!"

🔸️سپس گفت "دنیا قبل از تقسیم بودجه ی سنواتی سهم امنیت و بهداشت را از تولید ناخالص ملی سوا می کند و سنگین و رنگین تحویل نظامی ها می دهد و به حوزه ی دفاع نمی گوید برو نفت بفروش برو معدن پیدا کن اما در اینجا ما را درگیر بروکراسی های سازمان برنامه و پیچ و خم بودجه های سنواتی می کنند و همان قول و قرارها را هم نقض می کنند " ؛ سردار می گفت" همه چیز را باید به مردم سپرد الا کارهای بنیادینی که باید در دست حکومت باشد "

🔸️ آقای روحانی ! شما نزدیک به ۲۰ سال عالی ترین مسئولیت امنیتی کشور را در دست داشتید ۸ سال هم رئیس جمهور بودید اگر برای تغییر این ساختار بروکراتیک نظامی کُش و رفع تحقیر بودجه دفاعی ایران نسبت به کشورهای درجه سوم قدمی بر نداشتید لااقل به بروبچه های ارتش و سپاه و فراجا زخم زبان نزنید!

🔸️اگر هم مقصود شما قرارگاه خاتم الانبیاست که هنوز بدهی های دولت های ادوار با وجود اتمام پروژه ها به قرارگاه پرداخت نشده است !

🔻 اما جناب روحانی ! من گمان می کنم سخنان اخیر شما هیچ ربطی به ارزیابی حکمرانی در کشور نداشت ؛ چون شما خود بخشی از ناکارآمدی ها بودید و در بین نخبگان این تصور موجب تصدیق است ؛ پس چرا این سخنان را بر زبان آوردید ؟!
اینک همه چیز بخصوص در جنگ اخیر و روزهای پسا جنگ معلوم شد ؛ سخنان شما یک نقشه ای برای گم کردن ردّ پاها و فرافکنی ای با هدف ماستمالیزاسیون خسارت های محض برجامی بود؛ که آخرینش تله اسنپ بک اروپای خبیث است ؛ آقای محترم ! من نمی گویم‌ مذاکره کنندگان اصلی برجام در دولت تان خائن یا جاسوس بودند برعکس افراد اصلی مذاکره وطن خواه هم بودند اما تا ابد ننگ ناشی گری و نابلدی در مذاکرات با آمریکا _ اروپا و نیز به گروگان کشانیدن منافع ملّی ایران در تاریخ به نام شان و بنام تان ثبت شده است ؛

🔸️آقای روحانی من با چشم خود بتن ریزی در حفره های قلب نیروگاه اراک را در ازای هیچ دیدم !
آقای روحانی ! حافظه تاریخی ایرانیان کوتاه مدت نیست ؛ چرا برای ماستمالیزاسیون خسارت های برجامی به نظامیان عزیزمان که همه چیزمان را مدیون شان هستیم آنهم در وسط جنگِ با جنایتکاران لگد زدید ؟!

#سیاست_فطرت
#اصولگرایی_اصلاح_طلبانه
🔹 eitaa.com/Dr_Zareii_Siasatefetrat/2140
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
هدیه امروز استاد خوبم استاد صبرآمیز😊 از کانال خوب‌شان👇 (گلی از هر چمن)
Audio
دورهمی محضر یکی از خوبان در اطراف طالقان
🌐 eitaa.com/azharchamangolii/11088
کتاب ها و نکات مفید
دورهمی محضر یکی از خوبان در اطراف طالقان 🌐 eitaa.com/azharchamangolii/11088
.
بسم الله
#ذکر_صالحین
🔸گفتگویی با یکی ازخوبان خدا (حاج آقای مصلحی) در اطراف طالقان| ١۴۰۴.۵.١۴
🌐 eitaa.com/azharchamangolii/11088
🔸
🔸روی اعداد آبی شده بزنین همان قسمت از صوت پخش میشه
🔸
🔸خاطراتی از شهید طیّب حاج‌رضایی 00:00
مرحوم حاج آقای زهرایی می‌گفتند که اگر به کسی ظلم شد، ظالم را بسپارد به شهید طیّب 03:25

🔸خاطراتی از برخورد تند اولیاء الهی در برابر افراد گناهکار 7:52
افراد خطاکار باید از خطایشان توبه کنند و جبرانش نمایند تا بلا و گرفتاری‌شان رفع شود، بلا تقاص کارشان است، نه اینکه دنبال یک ولیّ الهی باشند که بطور غیرعادی وضعشان را خوب کند، که باعث میشود آن بلا به آن ولیّ الهی منتقل می‌شود
(خاطراتی از اولیاء الهی: حاج حسین صدری، شیخ جعفرآقا مجتهدی، آقای شمشیری)

🔸وقتی اخلاق دشمنان اهل بیت را داشته باشی، لعن که میکنی به خودت هم میخورد 16:10

🔸تو در این خط علوم غریبه نباش. ولایت تورا بس است 20:35

🔸حاج اسماعیل دولابی 22:20

🔸علامه طباطبایی 29:20

🔸استغراق اولیاء در توحید 34:34

🔸آینه در آینه تکثیر شد 43:52
#استاد_صبرآمیز: ازعارفی پرسیدند توحید چیست؟، گفت: دو آینه و یک سیب، که «تصویر سیب» بی‌نهایت تکثیر می‌شود

🔸حاجب‌های آینه 46:49
وقتی در آینه دارید نگاه می‌کنید، اگر:
- به خودتان توجه کنید >> تصویر را نمی‌بینید
- به خودِ آینه توجه کنید >> تصویر را نمی‌بینید
- به اینکه « «من» دارم در آینه نگاه میکنم» توجه کنید >> تصویر را نمی‌بینید
- به اینکه «من «بیننده‌ی آن» هستم» توجه کنید >> تصویر را نمی‌بینید
- به اینکه «من «عالم به آن» هستم» توجه کنید >> تصویر را نمی‌بینید

اگر این‌ها فانی و هالک شوند تصویر آینه را می‌بینید
فنای توجه به خودیت، و فنای آینه، و فعل دیدن، و قوه بینایی بیننده، و علم بینا، و شخص بینا
اگر این حجاب‌ها رفع شوند وجه و تصویر آینه را می‌بینید
کلُّ شئٍ هالکٌ الا وجهه

🔸شعر آیت الله بهجت 48:17
(که ۷۰۰۰ بیت شعر دارند و بزودی توسط شاگردشان، استاد محمد روحی، چاپ می‌شود):

یک فنا حِسّی مَلَک را دست‌گیر
یک فنا در غیرمحسوسات گیر
یک فنا تلخیصِ ما بالذاتِ اوست
یک فنا باقی نمانَد غیر دوست


(بترتیب: فنای از عالَم حسی، فنای از مشاهدات و مکاشفات غیرحسی، فنای از مرتبه اسماء و صفاتی، فنای ذاتی)

🔸رؤیتی در حال منامیه برای حاجات 50:20
دیدم آقاسیدمحمدحوله‌ای از حجره ای بیرون آمد و آتش ها خاموش شد (ایشان فرزند سیدعباس ذغالی است). او می‌گوید: کنار قبرم متوسل به حضرت زینب بشوید، و بعد بروید حرم حضرت معصومه (س)، و بگویید آقا سیدمحمد حوله‌ای من را فرستاد، نشان به نشانِ انگشتر. (رمز این هست). (بعد حاجت‌تان را بخواهید)
[حاجت‌تان روا می‌شود. ان شاء الله]

(ایشان به حضرت زهرا و حضرت زینب علاقه بسیار داشتند و همیشه درمنزل خود روضه میگرفتند)
(مزار آقاسیدمحمد اصفهانی حوله‌ای درحجره‌ای در سمت راست قبرستان‌نو (قبرستان کربلایی کاظم در مقابل حرم مطهر قم) هست. در پاشنه‌ی درحجره خاندان تهرانی)
📌لوکیشن مزارشان
https://nshn.ir/11rbsMb6VxQ9gn

🔸روشی با رمزی دیگر 52:20
بر سر مزار آیت الله سیداحمد قاضی (برادر آقاسیدعلی قاضی) توسل به امام زمان (عج) پیدا کنید و به امام زمان (ع) بگویید سیداحمد قاضی را بفرست [برای رفع حاجتم].
[در رؤیتی آیت الله سیداحمد قاضی را دیده اند که ایشان می‌گویند: هرکسی با من کار دارد بیاید کنار قبرم و بگوید یا امام زمان، سیداحمد را بفرست]
[مزار ایشان درحجره با شماره ۵۰۰۰ در سمت چپ قبرستان‌نو هست. پسرشان آقاسیدحسین قاضی هم کنارشان دفن است]
📌لوکیشن مزارشان
https://nshn.ir/56rbs-075xQibN

🔸مجالس سکوت عرفای باللّٰه 54:50
درمنزل حاج آقا معین شیرازی در تهران که روضه داشتند (حدود سال1341)، آقا سیدهاشم حداد (که در وادی الصفای کربلا دفن‌اند) می‌آمدند و حاج اسماعيل دولابی و حاج آقای نجابت و علامه طهرانی و... می‌نشستند و هیچ نمی‌گفتند. در سکوت کامل

در این سکوت، با صفای قلب‌هایشان با هم یگانه می‌شدند، و مثل ظرف‌های مرتبط به هم آب زلال جاری در ظرف‌ها با هم یکی شده، همه در یک سطح می‌شدند. ساکت می‌شدند که وحدت پیدا کنند
آقاسیدکمال شیرازی میگفت: «اجتماعِ نفوس، محل نزول برکات است». (وقتی دو حیّ و زنده دل جمع شوند، اشراقات آسمانی می‌آید)
این‌ها غرفه‌های بهشت است که حول یک ولیّ الهی حلقه می‌زنند (و توجه به توحید میکنند)

🔸مجالس سکوت آیت الله قاضی 62:23
آقاسیدعلی قاضی هم در مجالس‌شان ابتدا یک جمله می‌گفتند و سپس سه ساعت به سکوت می‌گذشت. مثلا می‌گفتند: «خودبین نباشیم، خدا بین باشیم»
آخرش هم سه آیه آخر سوره صافات را می‌خواندند و آقای قاضی درحال خاصی می‌رفت

سُبحانَ رَبِّكَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا يَصِفون
و سَلامٌ على المُرسَلين
و الحَمدُ لِلّٰهِ رَبّ العالمين
(١۸۰_١٨٢)

🔸خاطراتی از مرحوم علامه جعفری (شارح نهج البلاغه ومثنوی و...) 65:51
🔸
@Salehi786
⚠️ توجه:
🔻برای فوروارد این👆متن با اعداد آبی شده، که حاوی دقایق صوت است، حتما متن آن را کپی کرده و سپس مثل همینجا متن رو به صوت قبلش ریپلای کنید، تا اعداد دقایق، آبی رنگ و قابل کلیک بشه، و با کلیک روی اعداد آبی از آن قسمت صوت پخش بشه.
با صرف فوردارد (بدون ریپلای)، اعداد آبی رنگ نمی‌مونن
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
+حاج رمضان را هیچکس نمی‌شناخت. شما از لبنانی ها بپرسید میگویند: ما معتقدیم حاج رمضان طی الارض داشت! نمیدانیم چجوری فقط میدانیم او میرفت وسط غزه و بر میگشت!
خیلی از این گروه هایی که در غزه میجنگند توسط حاج رمضان آرایش جنگی پیدا کرده بودند!
ضربه های عجیبی به اسرائیل زد!
خودش میگفت من را اگر شهید کردند لازم نیست انتقامم را بگیرید! خودم ده برابر انتقامم را از اینها گرفتم :)
چه توقعی دارید؟
از کسی که خانمش میگفت:
در ماه رمضان، روزی ۳ جزء (اکثرا ایستاده) قرآن میخواند!
هیچ روزی جامعه کبیره اش ترک نشد!

🔸
🔻 #استاد_پناهیان:
شهید حاج رمضان اهل شهر سنقور نزدیک کرمانشاه است
حاج رمضان عزیز شما سیدالعابدین شهدای انقلاب اسلامی‌ست

وقتی دامادشان از عبادت‌های بی‌نظیر ایشان تعریف می‌کرد انسان واقعا مات و مبهوت می‌ماند
چنین قدرتی که از عبادت انرژی می‌گیرد می‌تواند کاری بکند در فلسطین که سال‌هاست او را تعقیب می‌کردند که به شهادت برسانند
خانم‌شان میگفتن که در ماه رمضان روزی ٣ جزء قرآن می‌خواندند که اکثرش را ایستاده می‌خواندن، به احترام قرآن.
این ابرقدرتی در عرصه معنویت از این خاک برخواسته.

🔈 صوت کامل سخنرانی
🔸
@Salehi786
سخنرانی
علیرضا پناهیان
🔸سخنرانی #استاد_پناهیان
🔹چهلم شهید محمدسعید ایزدی (حاج رمضان)


🔻در هیئت ریحانة النبی در مسجد حاج شهبازخان در کرمانشاه،
📌جمعه ١۰ مرداد ١۴۰۴

🌐 eitaa.com/reyhane_krsh/1529
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 محبت اهل بیت (علیهم السلام)؛ کلید آمرزش گناهان و همراهی با محبوبان در قیامت

🔻توضیح حدیث در سخنرانی #استاد_عابدینی 👇
🌐 www.tg-me.com/ostadabedini/6109
[ 22:29 عشق به پیامبر و اهل بیتش، توشه قیامت ]
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/296734
بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۱۰۰
شناسه حدیث: ۲۳۵۸۸۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
---

اخبرنا ابو عبد الله محمد بن محمد، قال: اخبرنا ابو الطيب الحسين بن محمد النحوي، قال: حدثني ابو الحسين احمد بن مازن، قال: حدثني القاسم بن سليمان البزاز، قال: حدثني بكر بن هشام، قال: حدثني اسماعيل بن مهران، عن عبد الله بن عبد الرحمن الاصم، قال: حدثني محمد بن مسلم، قال: سمعت ابا عبد الله جعفر بن محمد (عليهما السلام) يقول: م، [تفسير الامام (عليه السلام)]، قام ثوبان مولى رسول الله (صلى الله عليه و آله) قال:

🔻 بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اَللَّهِ، مَتَى قِيَامُ اَلسَّاعَةِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): «مَا أَعْدَدْتَ لَهَا إِذْ تَسْأَلُ عَنْهَا؟»
ثوبان، غلام آزادشده پیامبر (صلی الله علیه و آله)، برخاست و گفت: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا، قیامت کی برپا می‌شود؟» پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «چه چیزی برای آن آماده کرده‌ای که درباره‌اش می‌پرسی؟»

🔻 قَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ، مَا أَعْدَدْتُ لَهَا كَثِيرَ عَمَلٍ إِلاَّ أَنِّي أُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ. فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): «وَ إِلَى مَا ذَا بَلَغَ حُبُّكَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)؟»
گفت: «ای رسول خدا، عمل زیادی برای آن آماده نکرده‌ام جز اینکه خدا و رسولش را دوست دارم.» پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و محبت تو به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تا چه حد رسیده است؟»

🔻 قَالَ: وَ اَلَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً، إِنَّ فِي قَلْبِي مِنْ مَحَبَّتِكَ مَا لَوْ قُطِّعْتُ بِالسُّيُوفِ وَ نُشِرْتُ بِالْمَنَاشِيرِ وَ قُرِضْتُ بِالْمَقَارِيضِ وَ أُحْرِقْتُ بِالنِّيرَانِ وَ طُحِنْتُ بِإِرْحَاءِ اَلْحِجَارَةِ كَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ وَ أَسْهَلَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ أَجِدَ لَكَ فِي قَلْبِي غِشّاً أَوْ غِلاًّ أَوْ بُغْضاً لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ وَ أَصْحَابِكَ.
گفت: «سوگند به آنکه تو را به حق به پیامبری برانگیخت، همانا در قلب من از محبت تو چیزی است که اگر با شمشیرها قطعه‌قطعه شوم، و با اره‌ها بریده شوم، و با قیچی‌ها تکه‌تکه شوم، و با آتش‌ها سوزانده شوم، و با سنگ‌آسیاب‌ها آسیاب شوم، برایم دوست‌داشتنی‌تر و آسان‌تر است از اینکه در قلبم نسبت به تو یا نسبت به یکی از اهل بیت و اصحاب [حقیقی] تو، غش یا کینه یا بغضی بیابم.»

🔻 وَ أَحَبُّ اَلْخَلْقِ إِلَيَّ بَعْدَكَ أَحَبُّهُمْ لَكَ، وَ أَبْغَضُهُمْ إِلَيَّ مَنْ لاَ يُحِبُّكَ وَ يُبْغِضُكَ أَوْ يُبْغِضُ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِكَ.
«و دوست‌داشتنی‌ترین مردم نزد من پس از تو، کسانی هستند که تو را دوست دارند. و مبغوض‌ترین آنان نزد من، کسی است که تو را دوست ندارد و دشمن می‌دارد یا یکی از اصحاب [حقیقی] تو را دشمن می‌دارد.»

🔻 يَا رَسُولَ اَللَّهِ، هَذَا مَا عِنْدِي مِنْ حُبِّكَ وَ حُبِّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ بُغْضِ مَنْ يُبْغِضُكَ أَوْ يُبْغِضُ أَحَداً مِمَّنْ تُحِبُّهُ، فَإِنْ قُبِلَ هَذَا مِنِّي فَقَدْ سَعِدْتُ، وَ إِنْ أُرِيدَ مِنِّي عَمَلٌ غَيْرُهُ فَمَا أَعْلَمُ لِي عَمَلاً أَعْتَمِدُهُ وَ أَعْتَدُّ بِهِ غَيْرَ هَذَا. أُحِبُّكُمْ جَمِيعاً أَنْتَ وَ أَصْحَابَكَ، وَ إِنْ كُنْتُ لاَ أُطِيقُهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ.
«ای رسول خدا، این است آنچه از محبت تو، و محبت کسی که تو را دوست دارد، و بغض کسی که تو را دشمن می‌دارد یا کسی را که تو دوست داری دشمن می‌دارد، نزد من است. پس اگر این از من پذیرفته شود، سعادتمند خواهم شد. و اگر عملی جز این از من خواسته شود، من عمل دیگری نمی‌شناسم که به آن اعتماد کنم و آن را بشمارم. من همه شما را دوست دارم، تو و اصحاب [حقیقی] تو را، هرچند در اعمالشان توانایی {همراهی و رسیدن به مقام} آنان را ندارم.»

🔻 فَقَالَ (صلى الله عليه و آله): «أَبْشِرْ، فَإِنَّ اَلْمَرْءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَعَ مَنْ أَحَبَّهُ.
پس {پیامبر} (صلى الله عليه و آله) فرمود: «بشارت باد بر تو، همانا انسان در روز قیامت با کسی است که او را دوست داشته است.»
🔻 يَا ثَوْبَانُ، لَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِنَ اَلذُّنُوبِ مِلْءُ مَا بَيْنَ اَلثَّرَى إِلَى اَلْعَرْشِ لاَنْحَسَرَتْ وَ زَالَتْ عَنْكَ بِهَذِهِ اَلْمُوَالاَةِ أَسْرَعَ مِنِ اِنْحِدَارِ اَلظِّلِّ عَنِ اَلصَّخْرَةِ اَلْمَلْسَاءِ اَلْمُسْتَوِيَةِ إِذَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ اَلشَّمْسُ وَ مِنِ اِنْحِسَارِ اَلشَّمْسِ إِذَا غَابَتْ عَنْهَا اَلشَّمْسُ».
«ای ثوبان، اگر گناهانت به اندازه پر کردن فاصله میان زمین تا عرش باشد، با این موالات {دوستی و ولایت} به سرعت از تو محو و زایل می‌شود، سریع‌تر از کنار رفتن سایه از روی صخره صاف و هموار هنگامی که خورشید بر آن بتابد، و سریع‌تر از ناپدید شدن خورشید هنگامی که آفتاب از آن غروب کند.»

🔸🔸🔸

🔸مهمترین نکات حدیث:

🔻 محبت راستین، معیار اصلی رستگاری: این حدیث تأکید می‌کند که محبت خالصانه به خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) (و دوستداران و اصحاب آن‌ها) مهم‌ترین سرمایه انسان برای آخرت است، حتی اگر اعمال ظاهری زیادی نداشته باشد. ثوبان با وجود اقرار به کمبود عمل، تنها بر محبت خود تکیه می‌کند که نشان از اهمیت بنیادی این عنصر ایمانی است.

🔻 عمق و گستره محبت: ثوبان محبت خود را به حدی عمیق توصیف می‌کند که تحمل شدیدترین عذاب‌ها را آسان‌تر از کوچکترین کینه یا بغض نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اهل بیت (علیهم السلام) یا اصحاب ایشان می‌داند. این بیانگر نیاز به محبتی جامع و بی‌شائبه است که هیچ شائبه‌ای از غش، کینه یا بغض را در خود نداشته باشد.

🔻 اصل «المرء مع من أحب»: پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ثوبان بشارت می‌دهند که انسان در روز قیامت با کسی محشور می‌شود که او را دوست داشته است. این اصل، بیانگر تأثیر مستقیم و عمیق محبت (و ولایت) در سرنوشت اخروی فرد و همراهی او با محبوبانش در بهشت است. این همراهی نه تنها در بهشت، بلکه در هر مرحله از قیامت، شامل حسابرسی و عبور از صراط نیز می‌تواند باشد، چرا که فرد با محبوب خود قرین است.

🔻 قدرت ولایت و موالات در آمرزش گناهان: یکی از برجسته‌ترین نکات حدیث، وعده اعجاب‌انگیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که حتی گناهان عظیم، به اندازه پر کردن فاصله زمین تا عرش، با «موالات» (دوستی و ولایت اهل حق) به سرعت محو و نابود می‌شوند. این سرعت محو گناهان به کنار رفتن سایه از صخره یا غروب خورشید تشبیه شده که تأکید بر قدرت فوق‌العاده این نوع دوستی در از بین بردن آثار سوء اعمال دارد. این آمرزش نشان از رحمت واسعه الهی برای محبین دارد و امیدواری عظیمی برای کسانی است که با وجود قصور در اعمال، قلبی سرشار از محبت به اهل بیت (علیهم السلام) دارند. این امر البته به معنای مجوز برای گناه نیست، بلکه تأکید بر تأثیر عمیق محبت در شفاعت و آمرزش الهی است.

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 عشق اهل البیت (علیهم السلام) آزاد کننده ما از تعلق به دنیا و گناهان، و پناهگاهمان در سختی‌ها

🔻توضیح حدیث در سخنرانی #استاد_عابدینی 👇
🌐 www.tg-me.com/ostadabedini/6109
[ 11:48 اشک ریختن امام بخاطر تاول زدن پای زائر ]
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/308199
تفسير فرات الکوفي، ج ۱، ص ۴۲۸؛
شناسه حدیث: ۳۰۸۱۹۹

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/118733
الکافي، ج ۸، ص ۷۹؛ بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۶۳ (با کمی تفاوت لفظی). تفاوت‌های مهم در این نقل کافی در داخل براکت [ ] آورده شده.
شناسه حدیث: ۱۱۸۷۳۳

قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، امام باقر (علیه السلام)
---
قال حدثني احمد بن محمد بن علي بن عمر الزهري قال حدثنا احمد بن الحسين بن المفلس عن زكريا بن محمد عن عبد الله بن مسكان و ابان بن عثمان عن بريد بن معاوية العجلي و ابراهيم الاحمري قالا:

🔻 دَخَلْنَا عَلَی‌ أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام) وَ عِنْدَهُ زِيَادٌ اَلْأَحْلاَمُ.
[فِي الْكَافِي: عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فِي فُسْطَاطٍ لَهُ بِمِنًى فَنَظَرَ إِلَى زِيَادٍ اَلْأَسْوَدِ مُنْقَلِعَ اَلرِّجْلِ فَرَثَى لَهُ].
برید بن‌معاویه عجلی و ابراهیم احمری می‌گویند: وارد بر ابوجعفر امام باقر (علیه السلام) شدیم و زیاد احلام در نزد او بود.
[در کافی: برید بن‌معاویه عجلی می‌گوید: در خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم و آن حضرت در چادرش تشریف داشت که در صحرای مِنا (در ایام حج) برپا بود. امام باقر (علیه السلام) نگاهی به زیاد اَسَود کرد که پاهایش از [آزار راه رفتن زیاد] چاک چاک شده بود و حضرت (علیه السلام) برای او محزون شد].

🔻 فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: «يَا زِيَادُ مَا لِي أَرَى رِجْلَيْكَ مُتَعَلِّقَيْنِ؟»
پس امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ای زیاد، چرا پاهایت را اینطور می‌بینم [که چاک چاک و] آویزان و زخمی است؟»

🔻 قَالَ: «جُعِلْتُ لَكَ اَلْفِدَاءَ جِئْتُ عَلَی‌ نِضْوٍ لِي عَامَّةَ اَلطَّرِيقِ وَ مَا حَمَلَنِي عَلَی‌ ذَلِكَ إِلاَّ حُبِّي لَكُمْ وَ شَوْقِي إِلَيْكُمْ».
گفت: «فدایت شوم، با شتر لاغری آمدم و بیشتر راه را پیاده رفتم (که مراعات حال شتر را بکنم)، و چیزی مرا بر این کار [پیاده آمدن] وادار نکرد مگر عشق و محبت و شوقم به شما (برای زیارت و دیدار شما).»

🔻 ثُمَّ أَطْرَقَ زِيَادٌ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ: «جُعِلْتُ لَكَ اَلْفِدَاءَ إِنِّي رُبَّمَا خَلَوْتُ فَأَتَانِي اَلشَّيْطَانُ فَيُذَكِّرُنِي مَا قَدْ سَلَفَ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعَاصِي فَكَأَنِّي آيِسٌ ثُمَّ أَذْكُرُ حُبِّي لَكُمْ وَ اِنْقِطَاعِي [إِلَيْكُمْ] وَ كَانَ مُتَّكِئاً لَكُمْ».
[فِي الْكَافِي: وَ قَالَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ زِيَادٌ: إِنِّي أُلِمُّ بِالذُّنُوبِ حَتَّى إِذَا ظَنَنْتُ أَنِّي قَدْ هَلَكْتُ ذَكَرْتُ حُبَّكُمْ فَرَجَوْتُ اَلنَّجَاةَ وَ تَجَلَّى عَنِّي].
سپس زیاد مدتی سر به زیر انداخت، سپس سر بلند کرده و گفت: «فدایت شوم، همانا من گاهی در خلوتم که تنها می‌شوم شیطان به سراغم می‌آید و آنچه از گناهان و معاصی گذشته‌ام هست را به یادم می‌آورد، پس خیلی مأیوس و ناامید (بخاطر گناهانم) می‌شوم، سپس عشق و محبت و ارادتم به شما اهل بیت (ع) را به یاد می‌آورم و به آن {عشق و محبتم به شما} تکیه می‌کنم.»
[در کافی: و در این هنگام زیاد گفت: «من [در مواقعی] غرق گناه شده‌ام تا جایی که می‌پنداشتم هلاک شده‌ام، اما وقتی به یاد محبت و دوستی شما افتادم امید نجات یافتم و غم و غصه‌ی دلم (از آلودگی به گناهان) گشوده می‌گشت»].

🔻 قَالَ: «يَا زِيَادُ، وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ؟»، ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَاتِ اَلثَّلاَثَ كَأَنَّهَا فِي كَفِّهِ: «وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلرّٰاشِدُونَ. فَضْلاً مِنَ اَللّٰهِ وَ نِعْمَةً وَ اَللّٰهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (حجرات، ۷).
فرمود: «ای زیاد، مگر دین جز حب و بغض است؟»، سپس این سه آیه را تلاوت کردند، گویی که در کف دستش بودند: «ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل‌هایتان زینت بخشیده، و کفر و فسوق و عصیان را برای شما در کراهت و ناخوشایندی قرار داد؛ آنان همان هدایت‌یافتگانند. این از فضل و نعمت خداست و خداوند دانا و حکیم است.» (حجرات، آیه ۷).

🔻 وَ قَالَ: «يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ » (حشر، ۹).
و فرمود: «{و آنان را که} دوست دارند کسانی را که به سویشان هجرت کرده‌اند» (حشر، آیه ۹).
🔻 وَ قَالَ: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (آل عمران، ۳۱).
و فرمود: «بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا [نیز] شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خداوند آمرزنده مهربان است» (آل عمران، آیه ۳۱).

🔻 أَتَی‌ رَجُلٌ إِلَی‌ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: «يَا رَسُولَ اَللَّهِ، إِنِّي أُحِبُّ اَلصَّوَّامِينَ وَ لاَ أَصُومُ، وَ أُحِبُّ اَلْمُصَلِّينَ وَ لاَ أُصَلِّي، وَ أُحِبُّ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ لاَ أَتَصَدَّقُ [أَصَّدَّقُ]».
مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله)! من روزه‌داران را دوست دارم ولی خودم روزه نمی‌گیرم، و نمازگزاران را دوست دارم ولی خودم نماز نمی‌خوانم، و صدقه دهندگان را دوست دارم ولی خودم صدقه نمی‌دهم.».

🔻 فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكَ مَا اِكْتَسَبْتَ».
پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «تو با همان کسی هستی که دوستش داری و [البته] از آن توست هرآنچه کسب کنی». (و با اعمالت بهمراه محبت به دست آوری)».

🔻 وَ قَالَ: «أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ لَوْ كَانَتْ فَزْعَةٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ [فی الکافی: مِنَ اَلْأَرْضِ] فَزِعَ كُلُّ قَوْمٍ إِلَی‌ مَأْمَنِهِمْ وَ فَزِعْنَا إِلَی‌ [نَبِيِّنَا] رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ فَزِعْتُمْ إِلَيْنَا».
و فرمود: «آیا راضی نیستید که اگر هراسی از آسمان [و زمین] در رسد، هر گروهی به پناهگاه خود روی آورند و ما به پناهگاه پیامبرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پناه بریم و شما به پناهگاه ما پناه برید؟»

🔸🔸🔸

جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/235883
بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۹۴
شناسه حدیث: ۲۳۵۸۸۳قائل: امام باقر (علیه السلام)
---
شي، [تفسير العياشي]، عن ابي عبيدة الحذاء قال:

🔻 دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام) فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَ رُبَّمَا خَلاَ بِيَ اَلشَّيْطَانُ فَخَبُثَتْ نَفْسِي ثُمَّ ذَكَرْتُ حُبِّي إِيَّاكُمْ وَ اِنْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ فَطَابَتْ نَفْسِي.
ابوعبیده حذّاء روایت کرده است که گفت: بر ابوجعفر {امام باقر} (علیه السلام) وارد شدم و گفتم: «پدرم فدایت! گاهی شیطان با من تنها می‌شود و نفسم آلوده [به خطورات شیطانی] می‌گردد، سپس به یاد عشق و محبت و ارادتم به شما می‌افتم و نفسم پاک و خوش می‌شود.»

🔻 فَقَالَ: «يَا زِيَادُ، وَيْحَكَ وَ مَا اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟ أَ لاَ تَرَى إِلَى قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ» (آل عمران، ۳۱).»
پس فرمود: «ای زیاد، وای بر تو! مگر دین چیزی جز محبت است؟ آیا به فرمایش خداوند متعال نمی‌نگری که می‌فرماید: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا [نیز] شما را دوست بدارد.» (آل عمران، آیه ۳۱).»

🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/378266
المناقب، ج ۳، ص ۹۴
شناسه حدیث: ۳۷۸۲۶۶
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
قال ابو عبد الله (عليه السلام):

🔻 «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ» عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: در مورد آیه «[ولی خداوند] ایمان را محبوب شما قرار داده است»، منظور علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است.

🔻 «وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ» اَلْأَوَّلَ وَ اَلثَّانِيَ وَ اَلثَّالِثَ.
و در مورد «و کفر و فسوق و عصیان را برای شما ناخوشایند قرار داد»، منظور اولی و دومی و سومی (خلفای غاصب) هستند.

🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/240675
بحار الأنوار، ج ۳۵، ص ۳۴۸
شناسه حدیث: ۲۴۰۶۷۵
قائل: امام باقر (علیه السلام)
---
[تفسير فرات بن ابراهيم] جعفر الفزاري معنعنا عن ابي جعفر (عليه السلام):

🔻 فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ» (مائده، ۵).
درباره این فرمایش خداوند متعال: «و هر کس به ایمان کافر شود، قطعاً عملش حبط شده و تباه می‌گردد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.» (مائده، آیه ۵).

🔻 قَالَ: «اَلْإِيمَانُ» فِي بَطْنِ اَلْقُرْآنِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) فَمَنْ كَفَرَ بِوَلاَيَتِهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ.
فرمود: تعبیر «ایمان» در باطن قرآن، حقیقت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است. پس هر کس به ولایت او کافر شود، عملش حبط شده و تباه می‌گردد.

🔸🔸🔸
🔸مهمترین نکات احادیث:

🔻 محبت، اساس و جوهر دین (تأکید قرآنی): امام باقر (علیه السلام) به صراحت می‌فرمایند: «مگر دین جز دوستی [و دشمنی] است؟» و این را با استناد به آیات قرآن کریم تأیید می‌کنند که خداوند ایمان را محبوب انسان‌ها قرار داده و آن را در دل‌هایشان زینت بخشیده (حجرات، آیه ۷). این نشان می‌دهد که محبت، ریشه‌ای عمیق در تعالیم قرآنی دارد و صرفاً یک احساس سطحی نیست، بلکه جوهره دینداری است که با ولایت و برائت همراه است.

🔻 محبت اهل بیت (علیهم السلام)؛ پناهگاهی برای آمرزش گناهان و آرامش قلب: روایات متعدد (از زیاد اَسَود یا زیاد احلام و ابوعبیده حذّاء) تأکید می‌کنند که یاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) موجب امیدواری به نجات از گناهان، پاکی نفس و گشوده شدن غم و غصه از دل می‌شود، حتی وقتی فرد غرق در گناه است. این نشان می‌دهد که عشق و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) برای شیعیان، حکم پناهگاهی معنوی و وسیله‌ای برای پاک شدن از گناهان و جلب رحمت الهی دارد.

🔻 تأیید «المرء مع من أحب» از پیامبر (صلی الله علیه و آله): پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «تو با همان کسی هستی که دوستش داری و از آن توست هرآنچه کسب کنی». این اصل مهمی را در باب سرنوشت اخروی بیان می‌کند که ملاک محشور شدن با صالحان، محبت و همبستگی قلبی با ایشان است. این امر به معنای نفی عمل نیست، بلکه تأکید بر این است که محبت حقیقی، محرک عمل و مکمل نواقص آن است و در صورت وجود آن، خداوند به فضل خود، نواقص را جبران می‌کند.

🔻 اهل بیت (علیهم السلام)؛ پناهگاه مؤمنان در هراس‌ها: امام باقر (علیه السلام) تأکید می‌کنند که در هنگام هراس‌های عظیم، هر گروهی به پناهگاه خود روی می‌آورند، و شیعیان به اهل بیت (علیهم السلام) پناه می‌برند، همانگونه که اهل بیت (علیهم السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) پناه می‌برند. این نشان‌دهنده نقش اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان حصن و امان الهی برای شیعیان در دنیا و آخرت است.

🔻 تفسیر باطنی «ایمان» و «کفر» در قرآن و جایگاه ولایت:
حدیثی از امام صادق (علیه السلام) «ایمان» را در آیه ۷ سوره حجرات (حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ) به امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) تطبیق و تفسیر می‌کند. این نشان‌دهنده جایگاه محوری ولایت امام علی (علیه السلام) در حقیقتِ «ایمان» است.

همین حدیث، علاوه بر حب به «ایمان» در مصداق مقام ولایت، بغض به «کفر و فسوق و عصیان» را هم بیان می‌کند که در مصادیق دشمنان اهل بیت در خلفای سه‌گانه (اولی و دومی و سومی) هستند. این تفسیر باطنی، تبیین می‌کند که بغض و بیزاری از جریانات انحرافی و ظالمان، جزئی از ایمان و تقواست، و همانطور که مولا علی (ع) تجلی و تجسم خاص «ایمان» هستند، این سه تعبیر «کفر و فسوق و عصیان» هم تجلی و تجسم خاص در اشخاص دشمنان‌شان یافته اند.

حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) تعبیر «ایمان» در آیه ۵ سوره مائده (وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمٰانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ) را نیز به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) تفسیر می‌کند. این حدیث تأکید می‌کند که هر کس ولایت ایشان را انکار کند، اعمالش باطل و تباه می‌شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

این نکات، اهمیت ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) را به عنوان شرط اساسی قبولی اعمال و رستگاری اخروی برجسته می‌سازد و ولایت را با حقیقت ایمان پیوند می‌زند.

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 سیر خطرناک خروج از ولایت، با اصرار بر گناهان، که منجر به انکار ولایت و نبوت و توحید، و سقوط کامل معنوی می‌شود

🔻توضیح حدیث در سخنرانی #استاد_عابدینی 👇
🌐 eitaa.com/abedini/7930
[ 18:14 کم شدن محبت به اهل بیت بر اثر اصرار بر گناه ]
🔸
🔹 حدیث اول

جامع الأحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/304618
التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام، ج ۱، ص ۲۶۴
شناسه حدیث: ۳۰۴۶۱۸
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
---
🔸ثُمَّ قَالَ رسول الله (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):

🔻 يَا عِبَادَ اَللَّهِ فَاحْذَرُوا اَلِانْهِمَاكَ فِي اَلْمَعَاصِي وَ اَلتَّهَاوُنِ بِهَا، فَإِنَّ اَلْمَعَاصِيَ يَسْتَوْلِي بِهَا اَلْخِذْلَانُ عَلَى صَاحِبِهَا حَتَّى يُوقِعَهُ فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهَا،
سپس [پیامبر] (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای بندگان خدا، از فرو رفتن در گناهان و سهل‌انگاری در مورد آنها بپرهیزید، زیرا گناهان، خواری و خذلان را بر صاحبش مسلط می‌کنند تا او را به آنچه بزرگ‌تر از آن است، دچار سازند.»

🔻 فَلَا يَزَالُ يَعْصِي وَ يَتَهَاوَنُ وَ يَخْذُلُ وَ يُوقِعُ فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِمَّا جَنَى حَتَّى يُوقِعَهُ فِي رَدِّ وَلَايَةِ وَصِيِّ رَسُولِ اَللَّهِ (علیه السلام) وَ دَفْعِ نُبُوَّةِ نَبِيِّ الله (صلی الله علیه و آله)،
«پس پیوسته گناه می‌کند و سهل‌انگاری می‌ورزد و خواری می‌کشد و به آنچه بزرگ‌تر از گناهان پیشین است، دچار می‌شود تا او را به انکار و ردّ ولایت امام و وصی پیامبر (علیه السلام) و انکار نبوت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بکشاند.»

🔻 وَ لَا يَزَالُ أَيْضاً بِذَلِكَ حَتَّى يُوقِعَهُ فِي دَفْعِ تَوْحِيدِ اَللَّهِ، وَ اَلْإِلْحَادِ فِي دِينِ اَللَّهِ.
«و پیوسته نیز با این وضعیت ادامه می‌دهد تا او را به انکار و ردّ توحید خداوند و الحاد در دین خدا دچار سازد.»

🔸🔸🔸
🔹 حدیث دوم

جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/304868
التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام، ج ۱، ص ۶۱۸
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/304869
التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام، ج ۱، ص ۶۱۹
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/266280
بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۳۱۷
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/403445
البرهان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۵۸۶
شناسه حدیث: ۳۰۴۸۶۸، ۳۰۴۸۶۹، ۲۶۶۲۸۰، ۴۰۳۴۴۵

قائل: امام حسن عسکری (علیه السلام) > امام سجاد (علیه السلام)
---
م، [تفسير الإمام العسکری (عليه السلام)] :

🔻 قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلَامُ):
امام سجاد (علیه السلام) فرمود:

«ذَمَّ اَللَّهُ تَعَالَى‌ هَذَا اَلظَّالِمَ اَلْمُعْتَدِيَ مِنَ اَلْمُخَالِفِينَ وَ هُوَ عَلَى‌ خِلَافِ مَا يَقُولُ مُنْطَوٍ، وَ اَلْإِسَاءَةَ إِلَى اَلْمُؤْمِنِينَ مُضْمِرٌ. فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ اَلْمُنْتَحِلِينَ لِمَحَبَّتِنَا، وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي قَلَّمَا أَصَرَّ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا إِلَّا أَدَّاهُ إِلَى اَلْخِذْلَانِ اَلْمُؤَدِّي إِلَى اَلْخُرُوجِ عَنْ وَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ (علیهما السلام) وَ اَلطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا، وَ اَلدُّخُولِ فِي مُوَالَاةِ أَعْدَائِهِمَا،
«خداوند متعال این ستمگر متجاوز از مخالفان را که بر خلاف آنچه می‌گوید در درون خود پنهان کرده و بدخواهی نسبت به مؤمنان را در دل دارد، نکوهش کرده است. پس ای بندگان خدا، ای کسانی که ادعای محبت ما را دارید، از خدا پروا کنید و از گناهانی بپرهیزید که کمتر کسی بر آن اصرار ورزیده مگر آنکه او را به خواری و خذلان کشانده است؛ خواری‌ای که به خروج از ولایت محمد و علی (علیهما السلام) و پاکان از خاندانشان، و ورود در دوستی با دشمنانشان می‌انجامد.»

🔻 فَإِنَّ مَنْ أَصَرَّ عَلَى‌ ذَلِكَ فَأَدَّى‌ خِذْلَانُهُ إِلَى اَلشَّقَاءِ اَلْأَشْقَى‌ مِنْ مُفَارَقَةِ وَلَايَةِ سَيِّدِ أُولِي اَلنُّهَى‌، فَهُوَ مِنْ أَخْسَرِ اَلْخَاسِرِينَ.
«پس همانا هر کس بر آن اصرار ورزد و خواری‌اش او را به شقاوت‌بارترین بدبختی، یعنی جدایی از ولایت آقای خردمندان (سَيِّدِ أُولِي اَلنُّهَى‌)، بکشاند، پس او از زیانکارترین زیانکاران است.»

🔻 قَالُوا: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، وَ مَا اَلذُّنُوبُ اَلْمُؤَدِّيَةُ إِلَى اَلْخِذْلَانِ اَلْعَظِيمِ؟
گفتند: «ای فرزند رسول خدا، و گناهانی که به خواری عظیم می‌انجامد، چیستند؟»
🔻 قَالَ: ظُلْمُكُمْ لِإِخْوَانِكُمُ اَلَّذِينَ هُمْ لَكُمْ فِي تَفْضِيلِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، وَ اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ، وَ إِمَامَةِ مَنِ اِنْتَجَبَهُ اَللَّهُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ مُوَافِقُونَ، وَ مُعَاوَنَتُكُمُ اَلنَّاصِبِينَ عَلَيْهِمْ، وَ لَا تَغْتَرُّوا بِحِلْمِ اَللَّهِ عَنْكُمْ، وَ طُولِ إِمْهَالِهِ لَكُمْ، فَتَكُونُوا كَمَنْ قَالَ اَللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ):
«كَمَثَلِ اَلشَّيْطٰانِ إِذْ قٰالَ لِلْإِنْسٰانِ اُكْفُرْ فَلَمّٰا كَفَرَ قٰالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخٰافُ اَللّٰهَ رَبَّ اَلْعٰالَمِينَ» (حشر، ۱۶).
فرمود: «ستم شما بر برادران مؤمن‌تان که در برتری دادن امیرالمومنین علی (علیه السلام) و اقرار به امامتش و امامت امامان از ذریه‌اش که خداوند برگزیده است، با شما موافقند، و یاری رساندن شما به ناصبیان (دشمنان اهل بیت) علیه آن مؤمنان. و به حلم خداوند درباره خودتان و طولانی بودن مهلت دادنش به شما مغرور نشوید، پس مانند کسی نباشید که خداوند (عز و جل) درباره‌اش فرمود:
«مانند شیطان که به انسان گفت: کافر شو، پس چون کافر شد، گفت: من از تو بیزارم، من از خدا، پروردگار جهانیان می‌ترسم.» (حشر، آیه ۱۶).»

🔻 كَانَ هَذَا رَجُلٌ فِيمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ فِي زَمَانِ بَنِي إِسْرَائِيلَ، يَتَعَاطَى‌ اَلزُّهْدَ وَ اَلْعِبَادَةَ، وَ قَدْ كَانَ قِيلَ لَهُ: إِنَّ أَفْضَلَ اَلزُّهْدِ، اَلزُّهْدُ فِي ظُلْمِ إِخْوَانِكَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ (علیهما السلام) وَ اَلطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا، وَ إِنَّ أَشْرَفَ اَلْعِبَادَةِ خِدْمَتُكَ إِخْوَانَكَ اَلْمُؤْمِنِينَ، اَلْمُوَافِقِينَ لَكَ عَلَى‌ تَفْضِيلِ سَادَةِ اَلْوَرَى‌ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى‌، وَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى‌، وَ اَلْمُنْتَجَبِينَ اَلْمُخْتَارِينَ لِلْقِيَامِ بِسِيَاسَةِ اَلْوَرَى‌.
«این مردی بود در میان اقوام پیش از شما در زمان بنی اسرائیل، که به زهد و عبادت می‌پرداخت. و به او گفته شده بود: همانا برترین زهد، زهد در ستم بر برادران مؤمنت است که به محمد و علی (علیهما السلام) و پاکان از خاندانشان ایمان دارند. و همانا شریف‌ترین عبادت، خدمت تو به برادران مؤمنت است که با تو در برتری دادن سروران عالم، محمد مصطفی، و علی مرتضی، و برگزیدگان و انتخاب‌شدگان برای رهبری مردم، موافقند.»

🔻 فَعُرِفَ اَلرَّجُلُ لِمَا كَانَ يُظْهِرُ مِنَ اَلزُّهْدِ، فَكَانَ إِخْوَانُهُ اَلْمُؤْمِنُونَ يُودِعُونَهُ فَيَدَّعِي أَنَّهَا سُرِقَتْ، وَ يَفُوزُ بِهَا، وَ إِذَا لَمْ يُمْكِنْهُ دَعْوَى‌ اَلسَّرِقَةِ جَحَدَهَا وَ ذَهَبَ بِهَا. وَ مَا زَالَ هَكَذَا وَ اَلدَّعَاوِي لَا تُقْبَلُ فِيهِ، وَ اَلظُّنُونُ تَحْسُنُ بِهِ، وَ يُقْتَصَرُ مِنْهُ عَلَى‌ أَيْمَانِهِ اَلْفَاجِرَةِ إِلَى‌ أَنْ خَذَلَهُ اَللَّهُ تَعَالَى‌، فَوُضِعَتْ عِنْدَهُ جَارِيَةٌ مِنْ أَجْمَلِ اَلنِّسَاءِ قَدْ جُنَّتْ لِيُرْقِيَهَا بِرُقْيَةٍ فَتَبْرَأَ، أَوْ يُعَالِجَهَا بِدَوَاءٍ، فَحَمَلَهُ اَلْخِذْلَانُ عِنْدَ غَلَبَةِ اَلْجُنُونِ عَلَيْهَا عَلَى‌ وَطْئِهَا، فَأَحْبَلَهَا.
«پس این مرد به خاطر زهدی که اظهار می‌کرد، شناخته شده بود. برادران مؤمنش اموال خود را نزد او به امانت می‌گذاشتند و او ادعا می‌کرد که به سرقت رفته و خود آن را تصاحب می‌کرد، و اگر نمی‌توانست ادعای سرقت کند، آن امانت را انکار می‌کرد و با خود می‌برد. و پیوسته چنین بود و دعاوی (شکایات) علیه او پذیرفته نمی‌شد، و همه به او خوش‌بین بودند، و قَسَم‌های دروغ او را باور می‌کردند، تا اینکه خداوند متعال او را خذلان (و خوار) کرد (او را به نفس خودش رها کرد). پس کنیزی (دختری) از زیباترین زنان که دیوانه شده بود، نزد او گذاشته شد تا او را با دعا خواندن (با رُقْیِه و نوشتن دعا) درمان کند و شفا یابد، یا با دارو معالجه کند. اما خذلانش او را هنگامی که جنون بر آن دختر غلبه کرده بود، بر آن داشت که با او همبستر شود و او را باردار کند.»

🔻 فَلَمَّا اِقْتَرَبَ وَضْعُهَا جَاءَهُ اَلشَّيْطَانُ، فَأَخْطَرَ بِبَالِهِ أَنَّهَا تَلِدُ وَ تُعْرَفُ بِالزِّنَا بِهَا فَتُقْتَلُ، فَاقْتُلْهَا وَ اِدْفِنْهَا تَحْتَ مُصَلَّاکَ. فَقَتَلَهَا وَ دَفَنَهَا، وَ طَلَبَهَا أَهْلُهَا، فَقَالَ: زَادَ بِهَا جُنُونُهَا فَمَاتَتْ. فَاتَّهَمُوهُ وَ حَفَرُوا تَحْتَ مُصَلَّاهُ، فَوَجَدُوهَا مَقْتُولَةً مَدْفُونَةً حُبْلَى‌ مُقْرِبَةً. فَأَخَذُوهُ وَ اِنْضَافَ إِلَى‌ هَذِهِ اَلْخَطِيئَةِ دَعَاوِي اَلْقَوْمِ اَلْكَثِيرَةُ اَلَّذِينَ جَحَدَهُمْ، فَقَوِيَتْ عَلَيْهِ اَلْتُّهْمَةُ، وَ ضُويِقَ عَلَيْهِ اَلْطَّرِيقُ فَاعْتَرَفَ عَلَى‌ نَفْسِهِ بِالْخَطِيئَةِ بِالزِّنَا بِهَا، وَ قَتْلِهَا، فَمُلِئَ بَطْنُهُ وَ ظَهْرُهُ سِيَاطاً، وَ صُلِبَ عَلَى‌ شَجَرَةٍ.
«پس هنگامی که زمان وضع حملش نزدیک شد، شیطان به سراغش آمد و به ذهنش خطور داد که آن دختر وضع حمل خواهد کرد و به زنا با او شناخته خواهی شد و کشته می‌شوی، پس او را بکش و زیر محل نمازت دفن کن. او هم چنین کرد و آن دختر را کشت و زیر جانمازش دفن کرد. خانواده‌ی آن دختر او را طلب کردند، او گفت: جنونش زیاد شد و از دیوانگی مرد. پس او را متهم کردند و زیر محل نمازش را کندند، و دختر را کشته و دفن شده یافتند در حالی که باردار و نزدیک به وضع حملش بود. پس آن زاهدنما را گرفتند و به این گناه، شکایات فراوان قبلی مردمی که اموالشان را انکار کرده بود، اضافه شد، پس اتهام بر او قوی شد و راه بر او تنگ گردید، و او هم به گناه زنا با دختر و کشتن او اعتراف کرد، پس شکم و پشتش را پر از تازیانه کردند، و بر درختی به صلیب کشیده شد.»

🔻 فَجَاءَهُ بَعْضُ شَيَاطِينِ اَلْإِنْسِ وَ قَالَ لَهُ: «مَا اَلَّذِي أَغْنَى‌ عَنْكَ عِبَادَةُ مَنْ كُنْتَ تَعْبُدُهُ، وَ مُوَالَاةُ مَنْ كُنْتَ تُوَالِيهِ، مِنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ اَلطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا اَلَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمْ فِي اَلشَّدَائِدِ أَنْصَارُكَ، وَ فِي اَلْمُلِمَّاتِ أَعْوَانُكَ، وَ ذَهَبَ مَا كُنْتَ تَأْمُلُ هَبَاءً مَنْثُوراً، وَ اِنْكَشَفَتْ أَحَادِيثُهُمْ لَكَ، وَ إِطْمَاعُهُمْ إِيَّاكَ مِنْ أَعْظَمِ اَلْغُرُورِ، وَ أَبْطَلِ اَلْأَبَاطِيلِ، وَ أَنَا اَلْإِمَامُ اَلَّذِي كُنْتَ تَدَّعِي إِلَيْهِ، وَ صَاحِبُ اَلْحَقِّ اَلَّذِي كُنْتَ تَدُلُّ عَلَيْهِ، وَ قَدْ كُنْتَ بِاعْتِقَادِ إِمَامَةِ غَيْرِي مِنْ قَبْلُ مَغْرُوراً، فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ أُخَلِّصَكَ مِنْ هَؤُلَاءِ، وَ أَذْهَبَ بِكَ إِلَى‌ بِلَادٍ نَازِحَةٍ، وَ أَجْعَلَكَ هُنَاكَ رَئِيساً سَيِّداً، فَاسْجُدْ لِي عَلَى‌ خَشَبَتِكَ هَذِهِ سَجْدَةَ مُعْتَرِفٍ بِأَنِّي أَنَا اَلْمَلِكُ لِإِنْقَاذِكَ، لِأُنْقِذَكَ».
«پس برخی از شیاطینِ انسان‌نما به سراغش آمدند و به او گفتند: «چه سودی برایت داشت عبادتی که انجام می‌دادی، و ولایتی که از محمد و علی (علیهما السلام) و پاکان از خاندانشان داشتی، همان کسانی که گمان می‌کردی در سختی‌ها یاور تو و در مصیبت‌ها کمک‌کار تو هستند؟ و و آرزوهایت بر باد رفت؛ احادیث آنها برای تو و فرمانبری تو برای آنها بزرگ ترین فریب تو بود، و بیهوده ترین بیهوده بود. و من امامی (از باطل) هستم که تو به سوی او ادعا می‌کردی، و صاحب حقی هستم که تو به آن راهنمایی می‌کردی، و از پیش با اعتقاد به امامت غیر من مغرور شده بودی. پس اگر می‌خواهی تو را از اینها نجات دهم، و به سرزمینی دور ببرم، و تو را در آنجا رئیس و آقا گردانم، بر همین صلیب خودت برایم سجده کن، سجده‌ای که اقرار کنی من پادشاهی هستم که برای نجات تو آمده‌ام، تا تو را نجات دهم.»»

🔻 فَغَلَبَ عَلَيْهِ اَلشَّقَاءُ وَ اَلْخِذْلَانُ، وَ اِعْتَقَدَ قَوْلَهُ وَ سَجَدَ لَهُ، ثُمَّ قَالَ: «أَنْقِذْنِي». فَقَالَ لَهُ: «إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ، إِنِّي أَخَافُ اَللَّهَ رَبَّ اَلْعَالَمِينَ». وَ جَعَلَ يَسْخَرُ وَ يَطْنُزُ بِهِ، وَ تَحَيَّرَ اَلْمَصْلُوبُ، وَ اِضْطَرَبَ عَلَيْهِ اِعْتِقَادُهُ، وَ مَاتَ بِأَسْوَإِ عَاقِبَةٍ، فَذَلِكَ اَلَّذِي أَدَّاهُ إِلَى‌ هَذَا اَلْخِذْلَانِ».
«پس شقاوت و خواری بر او چیره شد، و سخن شیطان را باور کرد و برای او سجده کرد، سپس گفت: «مرا نجات ده.» پس شیطان به او گفت: «من از تو بیزارم و برائت میجویم، من از خدا، پروردگار جهانیان می‌ترسم.» و شروع به مسخره کردن و طعنه زدن به او کرد، و آن مصلوب سرگردان شد، و اعتقادش آشفته گشت، و با بدترین سرانجام مرد. پس این گناهان همان چیزی بود که او را به این خواری کشاند.»

🔸🔸🔸
🔹 حدیث سوم

جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/105413
الکافي، ج ۲، ص ۲۷
شناسه حدیث: ۱۰۵۴۱۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
علي بن ابراهيم عن العباس بن معروف عن عبد الرحمن بن ابي نجران عن حماد بن عثمان عن عبد الرحيم القصير قال: كتبت مع عبد الملك بن اعين الى ابي عبد الله (عليه السلام) اسئله عن الايمان ما هو فكتب الي مع عبد الملك بن اعين:

🔻 سَأَلْتَ رَحِمَكَ اَللَّهُ عَنِ اَلْإِيمَانِ وَ اَلْإِيمَانُ هُوَ اَلْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِي اَلْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.
«پرسیدی، خداوند تو را رحمت کند، از ایمان. و ایمان اقرار به زبان است و اعتقاد در قلب و عمل با اعضا.»

🔻 وَ اَلْإِيمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارٌ وَ كَذَلِكَ اَلْإِسْلَامُ دَارٌ وَ اَلْكُفْرُ دَارٌ.
«و ایمان بعضی از بعضی دیگر است و آن خانه‌ای است. و همچنین اسلام خانه‌ای است و کفر خانه‌ای است.»

🔻فَقَد يَكُونُ العَبْدُ مُسلِماً قَبلَ أن يَكُونَ مُؤمِناً و لَا يَكُونُ مُؤمِناً حَتَّى‌ يَكُونَ مُسلِماً فَالإِسلَامُ قَبلَ الإِيمَانِ و هُوَ يُشَارِكُ الإيمَانَ.
«و گاهی بنده مسلمان است پیش از آنکه مؤمن باشد، و مؤمن نمی‌شود مگر آنکه مسلمان باشد. پس اسلام قبل از ایمان است و با ایمان شریک است.»

🔻 فَإِذَا أَتَى‌ اَلْعَبْدُ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ اَلْمَعَاصِي أَوْ صَغِيرَةً مِنْ صَغَائِرِ اَلْمَعَاصِي اَلَّتِي نَهَى‌ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا كَانَ خَارِجاً مِنَ اَلْإِيمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اِسْمُ اَلْإِيمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَيْهِ اِسْمُ اَلْإِسْلَامِ فَإِنْ تَابَ وَ اِسْتَغْفَرَ عَادَ إِلَى‌ دَارِ اَلْإِيمَانِ.
«پس هرگاه بنده مرتکب گناه کبیره‌ای از گناهان کبیره یا گناه صغیره‌ای از گناهان صغیره شود که خداوند (عز و جل) از آنها نهی کرده است، از ایمان خارج می‌شود و نام ایمان از او ساقط می‌گردد و نام اسلام بر او ثابت می‌ماند. پس اگر توبه کند و استغفار نماید، به خانه ایمان بازمی‌گردد.»

🔻 وَ لَا يُخْرِجُهُ إِلَى‌ اَلْكُفْرِ إِلَّا اَلْجُحُودُ وَ اَلِاسْتِحْلَالُ أَنْ يَقُولَ لِلْحَلَالِ هَذَا حَرَامٌ وَ لِلْحَرَامِ حَلَالٌ وَ دَانَ بِذَلِكَ فَعِنْدَهَا يَكُونُ خَارِجاً مِنَ اَلْإِسْلَامِ وَ اَلْإِيمَانِ دَاخِلًا فِي اَلْكُفْرِ وَ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ ثُمَّ دَخَلَ اَلْكَعْبَةَ وَ أَحْدَثَ فِي اَلْكَعْبَةِ حَدَثاً فَأُخْرِجَ عَنِ اَلْكَعْبَةِ وَ عَنِ اَلْحَرَمِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ وَ صَارَ إِلَى‌ اَلنَّارِ.
«و او را به سوی کفر خارج نمی‌کند مگر انکار و حلال شمردن؛ اینکه به حلال بگوید این حرام است و به حرام بگوید این حلال است و به آن معتقد شود. در آن هنگام از اسلام و ایمان خارج شده و وارد کفر می‌شود. و او به منزله کسی است که وارد حرم شده، سپس وارد کعبه شده و در کعبه (عمدا برای اهانت) حَدَثی (عملی ناپسند) انجام داده است، پس از کعبه و از حرم خارج شده و گردنش زده می‌شود و به آتش {جهنم} می‌رود.»

🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:

🔻 خطر اصرار بر گناه و سیر نزولی آن (حدیث اول): پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هشدار می‌دهند که غفلت و سهل‌انگاری و فرو رفتن در گناهان، موجب خذلان می‌شود. این خذلان می‌تواند به تدریج فرد را به انکار امامت و ولایت وصی پیامبر (علیه السلام)، و سپس انکار نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و در نهایت انکار توحید الهی و الحاد بکشاند. این نشان می‌دهد که گناهان، حتی اگر در ابتدا کوچک به نظر رسند، می‌توانند زنجیره‌ای از سقوط معنوی را ایجاد کنند که به کفر نهایی و خروج از دین می‌انجامد.

🔻 نفاق، فساد و سقوط از ولایت (حدیث دوم): امام سجاد (علیه السلام) به صراحت بیان می‌کنند که اصرار بر گناهانی ۴مانند ظلم به برادران مؤمن و یاری ناصبیان، می‌تواند منجر به خواری و خذلان شود که نتیجه آن خروج از ولایت محمد و علی (علیهما السلام) و پاکان از خاندانشان، و ورود در دوستی با دشمنان ایشان است. داستان زاهد بنی‌اسرائیل نیز نمادی از همین سقوط است که چگونه ریاکاری و خیانت به مؤمنان، او را به جایی رساند که در لحظه مرگ، فریب شیطان را خورد و با کفر از دنیا رفت. این حدیث بر اهمیت بصیرت در شناخت افراد و جریان‌ها و همچنین حفظ وحدت و حمایت از جامعه شیعی تأکید دارد.

🔻 تعریف جامع ایمان و مرزهای آن (حدیث سوم): امام صادق (علیه السلام) ایمان را شامل سه رکن اساسی می‌دانند: اقرار زبانی، اعتقاد قلبی و عمل به ارکان دین. ایشان توضیح می‌دهند که اسلام (پذیرش ظاهری)، پایه‌ای برای ایمان (پذیرش قلبی و عملی) است. ارتکاب گناهان کبیره یا صغیره، انسان را از "خانه ایمان" خارج می‌کند و نام مؤمن از او ساقط می‌شود، اما نام مسلمان بر او باقی می‌ماند. این بدان معناست که گناه، ایمان را تضعیف یا از بین می‌برد، اما لزوماً به کفر نمی‌انجامد، بلکه فرد را از مرتبه ایمان تنزل می‌دهد. راه بازگشت به ایمان پس از گناه، توبه و استغفار است.

🔻 مرز نهایی خروج از دین (کفر) (حدیث سوم): حدیث تأکید می‌کند که تنها انکار (جحود) حقایق دین و حلال شمردن حرام الهی (با اعتقاد قلبی)، موجب خروج کامل از اسلام و ایمان و ورود به کفر می‌شود. این شدیدترین نوع انحراف است که به هلاکت ابدی می‌انجامد. این نکته، مرز بین گناهکار مسلمان و کافر را مشخص می‌کند.

🔻 ولایت اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان حصار و نگهبان ایمان: در مجموع این احادیث، با وجود هشدارهای جدی درباره خطر گناه و انحراف، می‌توان به اهمیت ولایت اهل بیت (علیهم السلام) پی برد. گناهان به انکار ولایت می‌انجامد (حدیث اول)، و خروج از ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نتیجه اصرار بر گناهان و ظلم به مؤمنان معرفی می‌شود (حدیث دوم).

این امر بر نقش حیاتی ولایت در حفظ ایمان و عدم انحراف از مسیر حق تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) سدی در برابر سقوط به ورطه کفر و الحاد است.

🔸
@Salehi786
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦋آقا رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه‌وآله در خواب گفت: ما با شما شوخی نکردیم...

#استاد_فیاض_بخش
◾️
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 رؤیای صادقه و وصایای جانسوز حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بعد از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): سفر ملکوتی به بهشت در عالم رؤیا، پیش‌گویی شهادت‌شان و تدفین پنهانی‌شان
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/246358
بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰۷
شناسه حدیث: ۲۴۶۳۵۸
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) > حضرت زهرا (سلام الله علیها) > امیرالمؤمنین (علیه السلام) > امام صادق (علیه السلام)
---
کتاب الدلائل للطبري، عن احمد بن محمد الخشاب عن زكريا بن يحيى عن ابن ابي زائدة عن ابيه عن محمد بن الحسن عن ابي بصير عن ابي عبد الله (علیه السلام) قال:

🔻 لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَكَ إِلَّا اَلثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتَهُ أَهْلَ بَيْتِهِ، وَ كَانَ قَدْ أَسَرَّ إِلَى‌ فَاطِمَةَ (صلوات الله علیها) أَنَّهَا لَاحِقَةٌ بِهِ أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتِهِ لُحُوقاً.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رحلت فرمود، جز دو ثقل، کتاب خدا و عترتش، اهل بیتش را برجای نگذاشت. و به فاطمه (صلوات الله علیها) به طور پنهانی خبر داده بود که او اولین نفر از اهل بیتش خواهد بود که به او می‌پیوندد.»

🔻 قَالَتْ: بَيْنَا أَنِّي بَيْنَ اَلنَّائِمَةِ وَ اَلْيَقْظَانَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِي بِأَيَّامٍ، إِذْ رَأَيْتُ كَأَنَّ أَبِي قَدْ أَشْرَفَ عَلَيَّ، فَلَمَّا رَأَيْتُهُ لَمْ أَمْلِكْ نَفْسِي أَنْ نَادَيْتُ: يَا أَبَتَاهْ اِنْقَطَعَ عَنَّا خَبَرُ اَلسَّمَاءِ.
[فاطمه (سلام الله علیها)] فرمود: «چند روز پس از وفات پدرم، در حالی که بین خواب و بیداری بودم، دیدم گویی پدرم بر من مشرف شد. پس چون او را دیدم، نتوانستم خود را نگه دارم و ندا دادم: ای پدر! خبر آسمان از ما قطع شد.»

🔻 فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ أَتَتْنِي اَلْمَلَائِكَةُ صُفُوفاً يَقْدُمُهَا مَلَكَانِ حَتَّى‌ أَخَذَانِي فَصَعِدَا بِي إِلَى‌ اَلسَّمَاءِ، فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَنَا بِقُصُورٍ مُشَيَّدَةٍ وَ بَسَاتِينَ وَ أَنْهَارٍ تَطَّرِدُ، وَ قَصْرٍ بَعْدَ قَصْرٍ وَ بُسْتَانٍ بَعْدَ بُسْتَانٍ.
«در همین حال بودم که فرشتگان صف‌درصف به نزد من آمدند، و دو فرشته پیشاپیش آن‌ها بودند، تا مرا گرفتند و به سوی آسمان بالا بردند. سرم را بالا بردم و ناگهان قصرهایی باشکوه و باغ‌هایی سرسبز و نهرهایی روان دیدم، و قصری پس از قصر و باغی پس از باغ.»

🔻 وَ إِذَا قَدِ اِطَّلَعَ عَلَيَّ مِنْ تِلْكَ اَلْقُصُورِ جَوَارٍ كَأَنَّهُنَّ اَللُّعَبُ، فَهُنَّ يَتَبَاشَرْنَ وَ يَضْحَكْنَ إِلَيَّ وَ يَقُلْنَ: مَرْحَباً بِمَنْ خُلِقَتِ اَلْجَنَّةُ وَ خُلِقْنَا مِنْ أَجْلِ أَبِيهَا.
«و ناگهان از آن قصرها کنیزانی بر من نمایان شدند که گویی عروسک بودند، پس آن‌ها به یکدیگر مژده می‌دادند و به من لبخند می‌زدند و می‌گفتند: خوش آمدی ای کسی که بهشت و ما به خاطر پدرش آفریده شدیم.»

🔻 فَلَمْ تَزَلِ اَلْمَلَائِكَةُ تَصْعَدُ بِي حَتَّى‌ أَدْخَلُونِي إِلَى‌ دَارٍ فِيهَا قُصُورٌ فِي كُلِّ قَصْرٍ مِنَ اَلْبُيُوتِ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ، وَ فِيهَا مِنَ اَلسُّنْدُسِ وَ اَلْإِسْتَبْرَقِ عَلَى‌ أَسِرَّةٍ وَ عَلَيْهَا أَلْحَافٌ مِنْ أَلْوَانِ اَلْحَرِيرِ وَ اَلدِّيبَاجِ، وَ آنِيَةِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ، وَ فِيهَا مَوَائِدُ عَلَيْهَا مِنْ أَلْوَانِ اَلطَّعَامِ.
«و فرشتگان پیوسته مرا بالا می‌بردند تا اینکه مرا به خانه‌ای وارد کردند که در آن قصرها بود، در هر قصری از خانه‌ها چیزهایی بود که هیچ چشمی ندیده بود، و در آنجا از سندس و استبرق بر تخت‌ها بود و بر روی آن‌ها لحاف‌هایی از انواع حریر و دیباج، و ظروف طلا و نقره، و در آنجا سفره‌هایی بود که انواع غذاها بر آن قرار داشت.»

🔻 وَ فِي تِلْكَ اَلْجِنَانِ نَهَرٌ مُطَّرِدٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ وَ أَطْيَبُ رَائِحَةً مِنَ اَلْمِسْكِ اَلْأَذْفَرِ. فَقُلْتُ: لِمَنْ هَذِهِ اَلدَّارُ وَ مَا هَذَا اَلنَّهَرُ؟ فَقَالُوا: هَذِهِ اَلدَّارُ اَلْفِرْدَوْسُ اَلْأَعْلَى‌ اَلَّذِي لَيْسَ بَعْدَهُ جَنَّةٌ، وَ هِيَ دَارُ أَبِيكِ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ اَلنَّبِيِّينَ وَ مَنْ أَحَبَّ اَللَّهَ.
«و در آن بهشت‌ها نهری روان بود که سفیدتر از شیر و خوشبوتر از مشک خوش‌بو بود. پس گفتم: این خانه برای کیست و این نهر چیست؟ گفتند: این خانه فردوس اعلی است که بعد از آن بهشتی نیست، و آن خانه پدرت و پیامبرانی است که با او هستند و هر کس که خدا را دوست داشت.»
2025/10/01 19:30:55
Back to Top
HTML Embed Code: